هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 29

به نام خداوند بخشنده مهربان و یکتا

سلام و درود بر همه ی شما عزیزان

استاد عباسمنش عزیز و دوست داشتنی و سرکار خانم شایسته عزیز

امروز 403/01/01

سال نو بر همه شما مبارک باشه

قبل از هر چیزی به اتفاق فوق العاده ای که این هفته افتاد اشاره کنم .

توی کار ما برای 3 تا از مشتری هامون یه افتاق مشابه افتاد برای خرید محصول . که در حین خرید با افزایش قیمت ناگهانی مواجه شدیم . و از طرف اون کارخانه بهمون گفتند باید تفاوت قیمت محصول را هر 3 مشتری واریز کنند . ما به مشتری هامون چیزی نگفتیم . چون واقعاً مبلغ کمی نبود . و نمیدونستیم جچوری حلش کنیم که از مشتری هامون این تفاوت قیمت را نگیریم و کارشون حل بشه . چند روزی مشورت میکردیم که جچوری حلش کنیم . و از طرف کارخانه هم هیچ همکاری با ما نمکیردند و میگفتند همینه که هست ! خب از طرفی مشتری هامون پول را واریز کرده بودند و دیگه خیلی زشت بود که دوباره درخواست پول میکردیم . آقا دیگه به بن بست رسیده بودیم ! واقعا . . . خب منم طبق روال این چند ساله ظهر ها و شب ها که میام منزل روی دوره ها کار میکنم . و یاد گرفته بودم که آرامش خودم رو حفظ کنم و طبق دوره ها عمل کنم . ولی در اون حین چیزی به ذهنم نمیرسید . و یه جورایی بر خلاف همکارانم این مشکل رو رها کرده بودم ببینم چی میشه. رسیدم به یه جلسه مهم از یکی از دوره ها . که استاد عزیز گفتند (بنویسید که خدایا ممنونم که فلان مسئله را برایم حل کردی) آقا چراغ روشن شد ! با اطمینان قلبی که حل میشه با این روش نوشتم و بادقت و احساس خوب و اطمینان نوشتم و مطمئن بودم که مدیر عامل که کارخانه قدرتی نداره که این مسئله حل نشه یا بخواد مانع بشه . رب کس دیگه ای نه این آقا . این آقا قدرتی نداره و این باور رو ساختم و قلبا بهش باور داشتم و دارم . . . روز جمعه بود . . . شنبه صبح از کار خانه به من زنگ زدند که میخواهیم این مسئله را حل کنیم . کد ملی مشتریهاتو بده . اون مسئول فروش داشت نفس نفس زنان میرفت و به من گفت ایمان سریع کد ملی ها را بفرست دارم میرم برات جایی . . . گفتم خدا یا شکرت . هیچ قدرتی وجود نداره . رب تویی. به لطف الله دو تاش حل شد . یکیشون به ما گفتند با این شرایط خاص براتون انجام میدیم منم با قدرت گفتند نه ! بعدش گفتم اونی قدرتی که اونا را حل کرد این یکی را هم حل میکنه . فردا صبح که 28 اسفندبود به من زنگ زدند که اون یکی مشتری هم کارش حل میشه . انجامش بدیم ؟ (اجازه ازم گرفتند . خخخخخ) منم گفتند بله انجامش بدید . گفتم آخه من کار و سپردم به یکی که رب جهانیان صاحب قدرت و این شد درس خیلی خیلی بزرگی برای من . در این مورد هم چیزی به همکارام نگفتند . من توکلم خیلی خیلی نسبت به قبل بالاتر رفت . منی که تازه فک میکردم دارم توحیدی میشم این هفته معنی واقعی توحید و فهمیدم . خدایا صدهزار مرتبه شکرت . شب عیدی این 3 تا مشتری ما کارشون حل شد . خدیا شکرت که باعث شدی سال جدید و با باورهای قوی تری نسبت به خودت شروع کنم و اصن تحولی عظیم با این اتفاق درون من رخ داد.

خب بری سراغ این فایل ارزشمند

من توی این چند سال که به لطف خداوند بزرگ شخصیتم تغییر داره میکنه ولی هنوزم هدفگذاری را مثلا رسیدن به فلان نقطه میدونستم

امروز عمیقا درک کردم با این فایل که هدف اصلی تغییر شخصیت و بهبود خودم هست . بقیه موارد به دنبال این میاد . الانم جهان بینی توحیدی جلسه 5 استاد گفتین که جهان خودش اتفاقات را رقم میزنه . این تیکه صحبت شما یک باری را از روی دوشم برداشت . انگار خود خداوند گفتش که تو حرص و جوش نزن ایمان من برات رقم میزنم تو فقط سمت خودت را درست کن که این فایل و جهان بینی توحیدی با هم منطورشون برای من انگار این بود . آقا از همین الان روش زندگی رو بازم 1 درجه تغییرش میدیم . . .

استاد عزیزم 5 ساله دارم با 12 قدم زندگی میکنم . یادمه روزی که 12 قدم و معرفی کردین من تازه با شما آشنا شده بودم . و حتی 1 ریال نداشتم که دوره را تهیه کنم با این که کار میکردم و از سن کم توی بازار بودم . ولی الان به لطف الله بیشتر دوره ها را دارم و دارم روی همشون کار میکنم . حتی این شب عیدی که به لطف خدا سرمون خیلی خیلی شلوغ بود ولی شبها حتی 1 جلسه از یه دوره که به صورت مرتب کار میکنم را نگاه میکردم .. .

این 5 سال متفاوت بود . . . عین همین فایل که برای امسال متفاوت بود . . . توی جلسه 5 جهان بینی توحیدی امروز فهمیدم چرا خیلی چیزا هنوز نیومده توی زندگیم با این که قبلا این جلسه را دیده بودم . درکم امروز بالاتر رفت . یعنی از روزی که دوره احساس لیاقت را دارم کار میکنم توی این چند ماه شما هر چی توی این دوره ها میگین داره قشنگ میشینه روی شخصیتم یه همچین حسی دارم . . . خدا یا شکرت

استاد عزیز برای شما و خانم شایسته و تمام دوستان صمیمی در این سایت آرزوی سعادتمندی دارم

عید همگی مبارک