هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 58 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گل و همه اعضای خانواده عزیزم در این سایت الهی
امیدوارم امسالتون سرشار باشه از سلامتی و نعمت و ثروت و خیر و برکت .
دمتون گرم استاد عزیز ،بار دیگر یاد آوری کردید که از همه مهمتر تغییر شخصیت ما هست که بیشترین تاثیر رو در موفقیتمون داره.
واقعاً اگه ما تنها روی بهبود شخصیتمان کار کنیم نتایج خودبخود بوجود میان ،
مصداق آیات قرآنی فرمودید که ناراحتِ از دست رفته ها نباشید و به داشته ها مغرور نشوید .
بحث کار کردن روی احساس لیاقت و اینکه چقدر پایه و اساس و رکن مهمی است در ساخت پیکره موفقیت هر انسانی ،،چقدر زیبا توضیح دادید ،چه ضربه ها و ندامتیها رو تجربه کردیم بخاطر نداشتن این احساس ،،
واقعاً دست مریزاد استاد عزیز بابت تهیه این دوره بینظیرررررررر..
به خدا اگر این مشکل ما حل شود قسم اعظم مشکلات ما حل شده و زندگیمون از این رو به این رو میشود.
تازه فهمیدیم با کمک این دوره که چرا در اکثر قسمتهای زندگیمون نتایج نادلخواه داشته آیم و همیشه پسرفت کرده ایم .
همیشه دنبال این بودم که این حس رو در وجودم تقویت کنم و راه حلش رو نمیدونستم ، ولی این رو کاملا فهمیده بودم که در این باره فوقالعاده ضعیف و مردودم..
تا اینکه شما دستی از دستان الله شدید و دوره رو برامون تهیه کردید و من در همون ساعات اولیه این دوره رو خریدم و استارت انقلاب شخصیتی خودم رو به لطف الله یکتا زدم .
از خدا میخواهم تمام اهداف و خواسته های زیبای اعضای خانواده ام در این سایت الهی در سال جدید تیک تایید بخورند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
نام رب هادی و حامی
امروز یک فروردین 1403 ساعت 3:10 صبحه
دارم به هدفهام فکر میکنم به سالی که گذشت و سال قبلترش
سال 1401 رو من سال خودباوری و عزت نفس گذاشتم جالبه که اینقدر اون سال حالم خوب بود اینقدر پرانرژی و عالی بودم به دل خیلی ترسهام رفتم و خدا یه فرشته سر راهم قرارداد که خیلی باعث تغییر من شد
سال 1402 رو سال تغییر باورهای مالی و متخصص شدن در کارم گذاشتم که بازم خیلی تغییر داشتم اما مثل سال قبل حالم خوب نبود در لحظه حال نبودم هرچند که اون حال بدی ها هم برام درسهای عالی داشت فهمیدم تکامل یعنی چی فهمیدم که کمالگرام و باید بهبودگرا باشم بیشتر فهمیدم که تمام معلفه ها یه کف ترازو هستن و عزت نفس یه کفه
فهمیدم که احساس لیاقتم باید رشد کنه چون تخصصم رشد کرده باورهای مالی رو درک کردم تا حدودی پس پاشنه آشیلم احساس لیاقته
از خدا میخوام بتونم هر روز شکرگزاریمو بنویسم
بتونم از روزی که خداوند نسیبم میکنه دوره احساس لیاقت رو بخرم و کار کنم
دوستدارم صبورتر آگاه تر توحیدی تر و عملگرا تر باشم .
دوستدارم بیشتر نعمتهامو ببینم شاکرتر باشم منظم تر و متعهدتر باشم.
هم نامه ی نا نوشته دانی
هم قصه ی نانموده دانی
…
آهسته گویی یا بلند داند خدای ارجمند
تو از درون من آگاهی گاهی فکر میکنم حتی بیان خواسته هامم یاوه گویی هست
چون تو که از من آگاهی توکه درون منی توکه ازرگ گردن به من نزدیک تری پس من میخوام برا کی بگم به کی بگم چرا بگم
یارب مددی که ازتو غافل نشوم
سلام
همیشه ذهن من درگیره همین مسئله هست.که باید چه چیزی از ریشه بازسازی بشه تا نتایج به صورت اتوماتیک رخ بدن.
آیا باید روی مبحث توحید فقط کار کنم؟؟
آیا روی مبحث خودارزشمندی یا احساس لیاقت کارکنم ؟؟
خدایا من باید چکار کنم
باید روی چه چیزی کار کنم که بالانس بشه همه چی؟
خدایا من میخوام نتایجم پایدار و مستمر و همیشگی باشه،باید چکار کنم.؟؟
من نمیخوام هر چند وقت یک بار درآمد داشته باشم.
من میخوام همیشه و مداوم و پشت سر هم و جریانی همیشگی از درامد پولی رو داشته باشم.
من روی چه چیزی مستقیم زوم کنم و حمله کنم بهش.؟؟؟
راستی شیوه کارآمد چه چیزیه؟؟
استاد
دوستان عزیزم.
من باید دقیق چکار کنم که نتایجم پایدار و پشت سر هم مرتب باشه.
من میخوام مرتب پول کسب کنم.
من میخوام مرتب پروژه کاری به دست بیارم.
من میخوام همیشه و همیشه پول توی کارت های بانکیم داشته باشم.
من میخوام همه چیز رو همیشه نقد بخرم.
من میخوام وقتی خرید میکنم نترسم که پولم داره تمام میشه و اطمینان داشته باشم که الان خرید میکنم حتما خدا چند برابرش رو بهم میده.
من میخوام ببینم اصل چیه.
من دنبال مسیر مستمر و پایدار هستم.
من میخوام برم توی طبیعت توی همیم عید و یک روز رو کامل به خودم و افکارم و خواسته هام و برنامه های امسالم اختصاص بدم.
من امسال خیلی برنامه با خودم دارم
سلام استاد عزیزم سال نو مبارک
چقدر این فایل و فایل توحیدی 10 بی نظیره هر روز گوشش میکنم
استاد من دقیقا دارم نتایج احساس ارزشمندی و باورهای توحیدی رو تو زندگیم میبینم
از برخوردهای مردم ..همکارام.. دخترم گرفته تا نشانه های ارتقا شغلم افزایش حقوقم که انشالله به زودی اتفاق میوفته ..
دوره کشف قوانین که نگم براتون چقدررر عالیه هر روز فایلهاشو گوش میکنم
تو جلسه 10 دقیقه 17 در مورد روابط میگید بی نظیره جلسه 13 درمورد به چگونگی رسیدن به خواسته ها فکر نکن .. فوق العاده س استاد از شما از مریم جون از همه اعضای سایت تشکر میکنم انشالله امسال و هرسال بهترین اتفاقات برای هممون بیوفته خدایاشکرت برای هدایت کردنم به درک قوانین جهانت
باسلام به استادعزیز و خانم شایسته گرامی
واقاابراهیم گل
من هر روز خداروشکرگزارم به خاطراین مسیر زیبا که واقعا احساسموعالی نگه می دارد
استاد واقعا دری از اگاهی بروی من باز شد انگار این فایل رو برای من گفتین
من بعداز کارکردن دوره عزت نفس همه چیز برام عوض شد ازلحاظ ثروت مشتریان عالی و نقد دارم که واقعا قبلا نبودن
به لحاظ ارتباطات همه با من خیلی خوشبرخوردتر شدن و همه یه جورایی دست خداشدن برای انجام دادن کارمن
ومن توی دفترم از خداوند که منو در این راه راست قراردادشکرگذاری کردم
و برعکس هر سال که میگفتم
امسال سال خوبی نبود و عید سال دیگه جبران میکنم
نوشتم
خدایاسپاسگذارم که امسال بهترین سال عمر م بود
مخصوصا این دوماهه اخر که هرچی شکرگذاری کنم کمه
وسال 1403بهترین سال برای من تاحالا خواهدبود
و دیشب به این فایل گرانقدر هدایت شدم و خیلی برام راه حل خوبی بود که روی باوارم کارکنم
وروی شخصیت خودم که من لایق بهترینهام
و برای خودم ارزش گذاری بالایی در نظر بگیرم
چون بنظرمن عزت نفس همه چیزه
واینکه
باران رحمت الهی داره میباره
این ماییم که ظرفمون کوچیکه
وتلاش کنم که هر روز ظرفمو بزرگ و بزرگتر کنم
ممنونم استاد
سلام
سلام استاد عزیز وخوش تیپ
سلام بانوی زیبای این خانواده سبز
سلام دوستان نازنینم
سلام بر خودم که هستم وبودنم مایه ارامش وامنیت …….
سپاسگذارم بابت بودن در این خانواده
سپاسگذارم که سال جدید کوانتومی به همه چیز مینگرم
سپاسگذارم که معنا کوانتومی زندگی کردن کوانتومی حرف زدن فکر کردن خوردن واشامیدن کوانتومی در مدار دوستان هم مدار بودن …
سپاسگذارم که ادراک در من بصورت فیبوناچی در حال گسترش است
سپاسگذارم که شعار دادن کم وعملی رفتار میکنم
سپاسگذارم که عاشقانه با رب حرف میزنم ومعنوی نماز خواندن رو یاد گرفتم واکنون من نماز میخوانم
هر لحظه در حال نماز چوندکل توجه وتمرکزم بر زیبای وزیبایست ….
سپاسگذارم که این سایت جایگاه نماز گذران واقهیست وهمیشه احساس خوب واحساس آزادی وآرامش رو بسمت گسترش دادن میبرد…
از دیدن این فایل لذت بردم مث همیشه آنقدر آگاهی هست که با دیدن بسیار و پی در پی آنرا میشه درک کرد وسریع فرار است باید مدام وهمیسگی انرا یاد آور شد ….
سپاسگذارم ….
به نام خالق هستی و گرداننده اصلی
درود پروردگارم به همه دوستام و استاد و خانم شایسته عزیزم
استاد عزیزم هرچه قدر شاکر شکر خداوندم باشم کم هستش
کلیپ عالی امروز که در نشونه های من امروز برام باز شد فوقالعاده و شگفت انگیز بود
به نظرم به خاطر بار محتوایی بالاش باید چند بار گوش بدم و تا کاملا درکش کنم
و ازاین طبیعت شگفتی که پشت سرتون
هست خدای من به آدم میمونه چه جوری ازخداوند تشکر کنه
استاد سپاسگزارم بابت این اطلاعات عالی که در اختیار ما گذاشته ای و اگه به زندگی همون نگاه کنیم این اطلاعات هر روز داره صورت میگره و برای ما زیاد مهم و قابل توجه نبوده امروز
1403.2.16 این لحظه سال برلی من شروع شده و تصمیم گرفتم هدف های جدید بنویس
در پناه حق سرزنده و سلامت باشید
به نام خدای مهربان
سلام
بعد از اینکه این فایل و شنیدم فکر میکنم احساس لیاقت و ارزشمندی ریشه ش به موضوعات زیادی بر میگرده ارتباط ما با خودمون و دیگران در سال های اول زندگی اینکه چه قدر از زمانمون برای تفریح و شادی خودم انجام میدم یا تلاشی هست برای اثبات خودم به دیگران ؟
من به این فکر میکنم که لایق چه زندگی هستم ، و تصویرشو تو ذهنم می کشم و اون تضاد ها در واقع ترمز هایی هستن که باید باور های محدود کننده عوض کنم .
احساس بد من به خاطر باور های اشتباه منه وگرنه من هیچ کمبود و تفاوتی با کسی که به خواست هاش رسیده ندارم ..
من تصمیم دارم از همین الان تمرکز بیشتری رو باور هایی که به من میگه ارزش ندارم کنم و نتیجه ش این میشود که ذهن و شخصیت من بزرگ تر و آماده ی دریافت بهترین ها میشود..
تغییر آسان و راحت هم ممکن است وقتی آگاه باشم و تلاش کنم با گام های درست پیش برم من هدف بهبود شخصیتمو شروع میکنم و تسلیم خداوند هستم تا من را هدایت کند
این درست است کلی توجه من و باور سازی هایی که با نوشتن ، دیدن ، شنیدن این آگاهی ها و ملکه ذهن بشه نقش اصلی را دارد ..
مثلا اولین باوری که میخوام ایجاد کنم :
من لایق زندگی هستم که در آن شاد و سلامت و ثروت مند هستم
من لایق زندگی هستم که در آن میتونم از رانندگی لذت ببرم و مسیر های زیبایی و احساس لذت بخشی تجربه کنم
من لایق لحظاتی هستم که در آن میتوانم تغییرات بزرگی در جهان ایجاد کنم
من لایق روز هایی هستم که در آن از ته دل میخندم
من لایق زندگی هستم که میتونم با همسرم از اوقات مون لذت ببرم و تجربه های شگفت انگیزی خلق کنم
من لایق افرادی در زندگی هستم که به من احترام میگذارند برای توانایی ها و شخصیت من ارزش قائلند و من را دوست دارند
من لایق دیدن طبیعت زیبا و دیدم نعمت های الهی هستم
من لایق انجام بازی های لذت بخش و شاد هستم
من لایق سبک زندگی سلامت و درست هستم
من لایق جوانی و زیبایی هستم
من لایق ثروتمند شدن و پول سازی و کمک به رشد جهان با وجودم هستم
من لایق سپاس گزاری و شکر گزاری خداوند توانا هستم .
به نام خداوند جان آفرین/حکیم سخن در زبان آفرین
فکر کنم دو روزه تمرکزی روی این فایل هستم. انگار آگاهی هاش تازه داره به وجودم می چسبه. الان تا دقیقه 12 یادداشت کردم .
اینکه خواسته ام چقدر واقعیه. چقدر درونیه. استاد عمیقا دوست داشته اند در طبیعت زندگی کنند.
من با شرایط احساسی و فکری الانم دوست دارم در شهر زندگی کنم. ولی بدم نمیاد یه جایی هم داشته باشم آخر هفته ها برم توی طبیعت. مورد بعدی: من دوست دارم رانندگی یاد بگیرم بخاطر اینکه بهم حس توانمندی میده و من این حس رو خییییلی خیییلی دوست دارم. یادم آمد وقتی 20 ساله بودم نزدیک منزل مون یه بنز همیشه پارک بود مدل قدیمی. آن موقع حساب کتاب کردم دیدم 25 سال طول میکشه تا با درآمد اون موقعم بخرمش. بنابراین گفتم بهتره دیگه بهش فکر نکنم. اون موقع دوست داشتم آنرا داشته باشم و دلیلش هم حس ارزشمندی از این بابت بود که توانسته ام کالای مورد علاقه ام را بخرم.پس احساس ارزشمندی ام را به یک عامل بیرونی گره زده بودم نه به خویشتن خویشم.
. الان بنز دوست ندارم داشته باشم. ولی واقعا یه ماشین گوگولی دوست دارم بخرم.دارم فکر میکنم برای چی؟ آیا میخوام چیزی رو ثابت کنم؟ بله میخوام به ذهنم ثابت کنم که خواسته ای داشتم و خداوند برام اجابت کرد. تا 19 سالگی هیچ وقت فکر نمیکردم میشه خواسته داشته باشم. بخاطر ورودی های غلط دوران کودکی ام که نه با حرف های دیگران بلکه بطور مشخص با عملکرد و رفتار مراقبین نزدیکم گرفته بودم. توی این چند سال با فایلهای استاد کم کم ذهنم پذیرفت که مریم تو بشری و باید خواسته داشته باشی. نمیتونم بگم این فایل ها چه اثری در من داشته اند بنظرم واقعا اعجاز زندگیم هستند.
دوست دارم ازشون نام ببرم:
باورهای توحیدی و ثروت ساز علی (ع) در نامه 31
خداوند را بهتر بشناسیم 1و2
چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه
هرچه بیشتر میگذره بیشتر اینو دارم میفهمم که همه چی به این برمیگرده آیا خودم رو لایق داشتن یک نعمت میدانم و این باور خیلی خیلی ریشه ایه.
میبینم طرف حسابم ذهنمه چون خیلی خیلی منطقیه و خیلی خیلی هم سعی داره بهم طبق ورودی های گذشته بگه نه نمیخواد اینو داشته باشی. همینطوری خوبه.
خدا میدونه که از نظر ذهنی احساس میکنم چقدر ورژنم بهتر شده اونم نه در حد توهم بلکه واقعی. و دارم باور میکنم میتونم خیلی بهتر هم بشوم.
خودم رو چقدر دوست دارم و چقدر به خودم احترام میذارم؟ فکر میکنم چون دو ساله دارم قانون سلامتی را رعایت میکنم خودم رو دوست دارم و چون 5 ماهه که تعهد داده ام و دارم ورزش میکنم 3 روز در هفته به خودم احترام میذارم.
نه گفتنم بهتر شده ولی هنوز رودربایسی دارم. باید رویش کار کنم.ترس از نظر دیگران کمرنگ شده ولی باز جا داره بهتر بشه.
چه احساسی به توانایی ها و مهارتهام دارم؟ واقعا بابتشون سپاسگزارم و به نظر خودم موهبت الهی اند. ولی باز جا داره تقویت بشه.
توی رابطه برای خودم ارزش قائل هستم . البته خیلی راحت قطع نکردم این خیلی مهمه. پس باید تقویتش کنم. اما نسبت به قبل بهترم. باید خودمو باور داشته باشم.
کجاها باید شجاع تر بشم؟ کجاها باید ترسام کمتر بشه؟
کجاها باید ایمانم قوی تر بشه؟
چه عادت هایی رو باید در خودم ایجاد کنم؟
مثال قشنگ سلف سرویس و جهان ، و باران نعمت ها نشون میده که چقدر این باورها بنیادین و مهمن . هدف های بزرگ و کوچک در زندگی داشتن چه معنوی و چه مادی باز به احساس لیاقت برمیگرده. خداوند اینجوری نگامون میکنه چقدر ظرفمون بزرگه.
برای زمانم ارزش قائلم چون شب تا صبح در شبکههای اجتماعی نیستم.
خدایا شکرت برای نوشتن راجع به این فایل و احتمالا طولانی ترین متنی هست که تا حالا در سایت نوشته ام.
دوستتون دارم فایلهای خیلی خیلی ارزشمند.
شاید یک هفته شده باشه که نظری ننوشته بودم. توفیق عظیمی حاصل شد امشب.
جز خدای سلطانِ حقیقتِ آشکار خدایی نیست.
هورا هورا
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به تمامی دوستان ارزشمندم ، استاد عباس منش و خانم شایستهی گرامی
دلیل اینکه دارم این رد پا رو اینجا ثبت می کنم اینه که ابتدای سال دیدگاه های خودم رو همینجا ثبت می کردم و می گفتم که می خواهم چه تغییراتی ایجاد کنم ، حالا اومدم بگم که چه تغییراتی ایجاد کردم و الان کجا هستم
1- بیشتر به سبک خودم زندگی می کنم و کمتر برایم مهمه که این مدل ریش و سیبیل که دارم یا این مدل لباس هایی که می پوشم ست هست با مُدِ روز جامعه یا نه؟
چی شد که این تغییر ایجاد شد؟
شماره 1
» آدم هایی رو دیدم و در موردشون فکر کردم که ، این آدمه (حالا چه خانم و چه آقا) هر مدلی که دوست داره لباس می پوشه یا موهاشو درست می کنه یا حتی رنگ می کنه ، یا هر مدلی که خودش دوست داره ریش و سیبیل می گذاره
اتفاقاً خیلی هم عزت و احترام داره ، اگه هم کسی نپسنده توی ذهنش اینه که ، این منم می خواهی با من باشی ، حق نداری من رو تغییر بدهی نمی خواهی هم خب تو رو به خیر و من رو به سلامت
شماره 2
» اصلاً مُد رو کی درست کرده؟! جز این هست که یه عده آدم یا یه آدمی که اعتماد به نفسش بالاتر از بقیه بوده و خودش رو بی قید و شرط دوست داشته اون شکلی بوده و بعد بقیه هم گفتن وعووو چقدر باحاله … ما هم بریم این شکلی خودمون رو درست کنیم که بقیه نگن عقب مونده ایم …
فکر کردن به این سوال «مُد از کجا اومده» خیلییییی بهم کمک کرده که خودم باشم ، اورجینال باشم نه های کُپی
2- الان پس از یک سال بالا پایین کردن (یعنی تحقیق و فکر کردن) پذیرفتم که اگر الان در 30 سالگی (تولدم یازدهم بود ، وارد سی سالگی شدم) من مجرد هستم و نه رابطهی عاطفی و دوستی دارم ، نه ازدواج کردم ، نه مشکلی دارم و نه چیزی از بقیه کم دارم ، یه سری باور اشتباه داشتم که از خانواده بهم رسیده بود و باعث شده بود در حوزه روابط به شدددت احساس بی ارزشی کنم
حالا …
نکته اینجاست که من در زمینه ارتباطات در کسب و کار یه روزی پذیرفتم که ایراداتی دارم که باید برطرف کنم و نشستم ذهنم ریختم تو کاسه و دونه دونه به باورهای محدود کننده ، عادت های غلط و مخرب حمله کردم و تغییر کردم
و اینجوری هم نبود که یه شبه من خفن ترین تو حوزه شغلی خودم (مشاور املاک) بشم ولی …
» به همون میزانی که روی خودم کار می کردم…
» به همون میزان هر بار احساس لیاقتم بیشتر شد
» هر بار عملکردم (هم جهت با قانون) بهتر و بهتر میشد
» هر بار با صلابت تر و با اقتدار بیشتر حرف میزدم
» هر بار زبان بدن رو بهتر ازش استفاده می کردم و محکم و با اُکتاو بالای صدا صحبت می کردم
» به همون میزانی که روی احساس لیاقت و ارزشمندیم کار می کردم ، به همون میزانی که توانایی خودم رو ارزشمند می شمردم و عزت نفسم رو رشد می دادم
» به همون میزان دیگه کسی رو به واسطهی زیبایی چهره و اندام (مخصوصاً در مورد ارتباط با خانم ها – حتی در کسب و کارم ، که صرفاً به ارتباط مقطعی بود و قرار نبود رابطهی عاطفیای شکل بگیره) توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
» به همون میزان اگر کسی جایگاه اجتماعی بالایی داشت یا از لحاظ سیاسی مقامی ، چیزی داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
» به همون میزان اگر کسی جایگاه مالی بالاتری نسبت به من داشت ، اون رو توی ذهنم بُت نمی کردم و در کمال احترام ، با صلابت و اقتدار صحبت می کردم
….
در مورد خانواده… اون هایی که مثل من توی خانوادهی مذهبی بزرگ شدن که می دونن چقدرررر باورها دربارهی پدر و مادر افتضاحه … اصلاً افتضاح برای یه ثانیهاش هست ها … از پدر و مادر چنان بُت می سازن که بچه فکر می کنه دیگه باید تا آخر … خادمِ پدر و مادرش باشه و اون ها خدا هستند ، اون ها این رو به دنیا آوردن و بزرگش کردن و خلاصه این دِین … این خادم بودن برای پدر و مادر تا لحظهای پدر یا مادر از دنیا بروند ، قانون نانوشتهای هست که روی پیشونی فرزند نوشته شده و سر پیچی از اون یعنی بر ضد خدا حرکت کردن و نه فقط از دین خارج شدن بلکه از بُعد انسانیت و شرافت خارج شدن …
خلاصه نگم براتون …
من اومدم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم و عزت نفسم کار کردم … کاااااااااار کردم ها ، با کلمات حق مطلب ادا نمیشه :)
و پدر و مادرم رو توی ذهنم از شرک ها پاک کردم
زمان گذاشتم و تمرین کردم و تمرین کردم که در مورد پدر و مادرم در عین حال که عاشقشونم و بهشون محبت می کنم ، نخواهم خودم رو له کنم و از خواسته هام بگذرم و اون ها رو راضی کنم ، زمان هایی رو یادم میاد که برای بعضی از نه گفتن ها دست هام می لرزید ولی می گفتم خدا با منه ، خداست که منبع همه چیزه ، اون برای من کافیه من بایییید موحد بشم و از جلد اون کافر و مشرکی که پدر و مادرش برایش بُت بودند بیام بیرون
این شاید سخت ترین قدمی بود که توی رشد شخصی و مسوولیت پذیریام (بعد از آشنا شدن و باور کردن قانون) برداشتم
ولی
اتفاقاً زمان زیادی هم نبرد ، چون اونقدر اهرمُ رنج و لذتش رو خوب توی ذهنم ساخته بودم مخصوصاً رنج مُشرک بودن و باج دادن به خانواده (چیزی که تا 24 سالگیم باهام بود چون قانون رو درک نکرده بودم) زیاد بود که من رو هُل می داد و از اونور اهرم موحد بودن ، اون لذت آزاد اندیشی و آزادانه به سبک خودم زندگی کردن من رو به سمت خودش می کشید ، آمیانه بگم ؟! مال خودم بودن نه مال دیگران بودن …
که
عمل کردن های پشت سر هم باعث شد که خیلی زود نتایج توی زندگیم نمود پیدا کنه
یه جاهایی هم کنترل ذهنم از دستم در می رفت ، یه جاهایی هم بد رفتاری می کردم با پدر و مادرم یا خودم رو سر زنش می کردم
یه جاهایی اگه اشتباه نکنم گریه می کردم ، من مسئول نیستم که شخصیتم اینجوری شده ، از بدو تولد اینجوری بزرگ شدم
ولی بعد می گفتم نههههه فلانی رو که الان می بینی توی زندگیش اینقدر موفق ، بعضی ایرادات شخصیتی کودکیش رو تو می دونی ، خیلییییی هاشم نمی دونی ، اون اگه الان اینجاست و اینقدر رشد کرده چون دیگه انگشت اتهام رو از سمت پدر و مادرش یا هر عاملی بیرون از خودش برداشته
خودش رو بهبود داده و بهبود داده و این بهبود های مستمر و دائمی باعث این نتایج شده
پس باید من هم بپذیرم که خودم آگاهانه این خانواده رو و این شرایط رو انتخاب کردم و می دونستم که بهم کمک می کنه و اهرم میشه برای پیشرفتم
به لطف خدا هر بار عزت و احترام و شرف من پیش خانواده ام بیشتر و بیشتر شد و این رشد همچنان ادامه داره
و همون پدری که تو بعضی از موضوعات ازس می ترسیدم ، حالا نمی توانم بگم رفیق هستیم ، هنوز خیلی جا دارم برای رشد در احساس لیاقتم ولی حداقل دوست هستیم و دیگه نه بحثی هست نه اعصاب خوردی ای و نه ترسی … و نه ترسی …
من قدرت توی ذهنم از آدم ها گرفتم و دادم به خدای خودم ، خدایی که قدرت بی نهایتش رو سخاوتمندانه و عاشقانه در اختیار من قرارداده برای اینکه هر طوری که لذت می برم زندگیم رو بسازم
بر روی بوم زندگی ، هر چیز می خواهی بکش …
زیبا و زشتش پای توست ، تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود … نقاش خوبی نیستی (لبخند)
از نو… دوباره رسم کن… تصویر را باور نکن
—————————–ـــــــــــــــــــــــ
این ها رو نوشتم به عنوان فکت که هم باور کنم که می شود تغییر کرد
اگر مسوولیت صد در صد زندگیم رو بپذیرم و یادم باشه که تغییرات یه شبه و با یه بشکن نیست ، نیازمند تکامل و قدرت گرفتن فرکانس های جدید هست ، نیازمند یه سری اتصالات جدید بین سلول های نُرونی مغذ هست
و
هم بیام به تعهدم عمل کنم و بگم که طی این یک سال چه تغییراتی در وجودم رخ داده
تغییراتی که رخ داده اینه که من همیشه توی دیدگاه هام مینوشتم من در تمام زمینه ها پیشرفت کردم
فقط در زمینه رابطهی عاطفی (ازدواج) هنوز نتوانستم مسئلهام رو حل کنم
و البته در زمینه کسب و کار و خلق ثروت هم من هنوز نتوانستم اون رشدی رو که باید داشته باشم و مخصوصا برم سراغ حرفهی مورد علاقم یعنی هنر شاخهی عکاسی و خودم مدیر خودم باشم و خودم برای خودم کار کنم
این چند روز آینده رو می خواهم روی آگاهی های فایل «چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه» کار کنم و ان شا الله در مورد این دوتا موضوع بیشتر صحبت می کنم
فقط می خواستم این رو بنویسم و به خودم بگم که (ردپا به جا بگذارم) امسال سال رشد و شکوفایی من بود چون به این درک رسیدم و یقین پیدا کردم که من هستم که مسئول صد در صد شرایط زندگیم هستم و (این خیلی بهم قدرت میده) منم هستم که می توانم با هدایت طلبیدن و حرکت کردن زندگیم رو در تمام ابعاد بهبود بدهم
ای نسخهی نامهی الهی که تویی ، وی آینهی جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ، در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی