هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 64

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ocean گفته:
    مدت عضویت: 272 روز

    به نام آنکه هر لحظه راه را به ما نشان می‌دهد.

    این اولین باری هست که میخوام در سایت نظر بنویسم و در رابطه با نشانه امروزم هست.

    از خدا خواستم نشونم بده که چرا اون عشق کافی رو نسبت به کاری که انجام میدم ندارم و من رو به این ویدیو هدایت کرد.

    دقیقا یکی از چیزایی که داره برام مثل سد عمل میکنه همین عدم احساس لیاقت است. نداشتن باور اینکه می‌توانم و می‌شود. نداشتن احساس لیاقت که من باید و می‌تونم که بهترین باشم در کارم.

    من تو دوسال گذشته خیلی موفقیت ها کسب کردم اما ارزشمند نشمردمشون و الان بعضی از آدم های اطرافم رو تو این زمینه خیلی بالاتر از خودم می‌بینم درحالی که هیچ برتری خاصی نسبت به من ندارن و فقط این هست که بیشتر از من براش زمان گذاشتن ولی همین پارسال با اینکه اونا شاید خیلی بیشتر از من زمان می‌گذاشتند، من جایگاه بالاتری نسبت به اونا کسب کردم پس میخوام برای خودم این باور رو بسازم که سرشار از خلاقیت و توانایی هستم و یک ساعت کار من می‌تونه به اندازه ده ساعت برام بازدهی داشته باشد پس با کمی تلاش بیشتر، با ساختن باور های درست که من لایق قرار گرفتن در بالاترین سطح هستم و باید اینجا بهترین خودم باشم تا مرحله بعد بهترین در شهر باشم و کشور تا بتونم به مرحله‌ای برسم که بهترین دنیا باشم و این روند تکامل من هست، روند تکامل منی که رویای جهانی شدن داره پس نقطه شروع من از همین جامعه پنجاه نفری است و چیزی که نیاز دارم در این مسیر، بزرگ کردن ظرف وجودم، احترام گذاشتن به خودم، به زمانم است و مواظب کانون توجهم باشم.

    منی که از بچگی با عشق دنبال این مسیر بودم بدون اجبار خانواده یا تاثیر محیط پس الان باید صد درصد وجودم رو متمرکز این موضوع کنم و تک تک لحظاتم یا در حال کار کردن باشم یا ساخت باور هایی که بهم کمک می‌کند، پیدا کردن الگو هایی که باور‌هام رو تقویت میکنه و تمرکز بر روی فایل ها و آموزه های‌ استاد.

    مطمئنم خداوند من را به بهترین مسیر ها هدایت می‌کند و از نتایجم می‌نویسم که هر روز یک قدم به ورژن ایده آل خودم دارم نزدیک تر می‌شوم و با آرامش پی به حقیقت وجودم خودم می‌برم.

    سپاسگزارم از استاد و مریم شایسته عزیز که باعشق این آموزه ها را دراختیار ما می‌گذارند و مسیر تغییر و رشد رو برامون شیرین می کنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Ocean گفته:
      مدت عضویت: 272 روز

      و در همین بیست چهار ساعت زیباترین لحظات برام پیش اومد و به لطف الله امروز دوره رو به ساده‌ترین شکل ممکن خریدم و دیدم که اینها همه از جانب خودش هست و جهان هرچه را که می‌خواهم در سریع ترین و ساده ترین حالت در اختیارم می‌گذارد.

      تمام جهان هوشمند خدای عزیزم در حال رساندن من به خواسته ام هست. همین جا به خودم تعهد می‌دهم همان طور که خداوند همه چیز را برایم فراهم کرده است، من نیز تمام انرژی و توجهم را فقط و فقط در این مسیر بگذارم تا به خواسته هایی که خودش آرزویش را درونم ایجاد کرده برسم.تعهد می‌دهم که با تمامیت خودم هر لحظه تمام توجهم بر روی خواسته‌هایم و مسیر خودم باشد و انرژی‌‌‌ام را صرف هیچ چیز دیگری نکنم.

      خدایا سپاسگزارم که هر روز زندگیم زیباتر و شادتر می‌شود و هر لحظه در حال هدایتم هستی.

      ایمان دارم تمام آموزه‌های این دوره پیامی از جانب تو خواهد بود و قول می‌دهم با تمام وجود به آنها عمل کنم. خدایا مچکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2904 روز

    سلام به استاد ‌.خانم شایسته .وتمام دوستان عزیزم

    استاد عزیز بازم اوندم از نتایج های عالیم بگم انقدر خوشحالم و سپاسگذار که واقعا راضیم راضی

    امسال تا الان بهترین سال کل زندگیم بوده

    وقتی که داشتم فکر میکردم به نتایجم یاد این فایل که اول سال بود افتادم ‌.که واقعا خیلی تاثیر داشت توی زندگیم چون یک باور قوی در من ایجاد کرد که من فقط ظرف وجودم رو بزرگ کنم

    برخلاف سالهای قبل که اون همه هدف گذاری کردم به هیچ جای نرسیدم

    اما امسال با این باور که من بجای اینکه بیام هدف هام رو بنویسم و فقط اون بار ببینمش و بعد بذارم کنار

    با این فایل یاد گرفتم که هدفم که مهمترین هدف زندگی هست بزرگ شدن ظرف وجودم باشه و این کار رو هر روز وهر روز بهش توجه کنم هر روز سعی کنم برای بزرگ شدن ظرف وجودم واقعا خیلی این فایل عالیه

    اصلی ترین عامل نتایج ها یم این فایل هست که این باور مهم رو در وجودم ایجاد کرد که هدفم بزرگ شدن ظرف وجودم باشه .

    توی این 6ماه نتایج های بسیار بسیار خوبی گرفتم

    اولین نتیجه خوبی که گرفتم بعد ازیه مدتی که از سال گذشت من هی داشتم روی خودم کار میکردم تا جای که میتونستم ورودی هام رو کنترل میکردم ورودی وجلسات دوره رو و مناسب رو به ذهنم میدادم خلاصه سر گرم بودم

    و یک اتفاق یک نتیجه بسیار بزرگ و قابل درافتاد برام و اونم این بود که من با یک ادمی که کار میکردم سالها (که تا کید میکنم بخاطر تکاملم که با این ادم بودم و سالها داشتم کار میکردم و کار کردن با این ادم جزئی از پیشرفت و تکاملم بود ) اما باهاش پیشرفت خوبی نداشتم اکثر وقتها احساس های بد داشتم باهاش خلاصه کمک نمیکرد به پیشرفتم از هیچ لحاظی

    اما بصورت کاملا طبیعی وقتی که من داشتم روی خودم کار میکردم

    وسر گرم خودم بودم

    یه مدتی که گذشت دیدم اصلا از زندگیم رفته بیرون کلا و هیچ ارتباطی هم با هم نداریم

    ونگاه کردم به زندگیم دیدم که اتفاقات خوب پشت سر هم افتاده و داره می افته بدون اینکه من بفهمم چطور ؟

    واقعا بدون اینکه بفهمم چطور .

    خیلی راحت بدون اینکه بخوام ذوری بزنم بدون اینکه تلاشی بکنم بصورت طبیعی از مدار هم خارج شدیم و من مدارم رفت بالاتر

    ودیدم که بله چقدر عالی امسالی که من تمرکزی روی یه دونه شغل کار کردم و تونستم وسعی کردم که باورهام رو تغیر بدم

    آدم ها .شرایط .اتفاقات .موقعیت ها .شرایط شغلی .مهارت ها .یعنی جهان دست به دست هم دادن تا من خیلی راحت هی هر روز نعمت ها به اسانی وارد زندگیم شوند هی هر روز پیشرفت کنم هی هر روز ظرف وجودم بزرگ تر بشود اعتماد بنفسم بالاتر برود عزت نفسم بالاتر برود

    والانی که من مینویسم انقدر راضی باشم از این هدایت های خداوند وهر روزه سپاسگذار خداوند باشم

    و این همه نتایج که گرفتم و در ادامه بهشون اشاره میکنم

    این فایل ‌و فایل تسلیم بودن در مقابل خداوند که بی نهایت تاثیر گذار هست و من سعی میکنم که تمام کارهام رو با این جمله خداوندا من تسلیمم در مقابل تو من هیچی نمیدونم در مقابل خودت هدایتم کن

    شروع کنم و این باور توحیدی رو تو زندگیم اجرا کنم

    و جلسه 5قدم 8 اونم بازم یک فایلی هست که خیلی بهم کمک کرده تا اینکه بتونم وقتی که در تضادی یا مسئله ای هستم همین که بتونم توجهم رو روش بر دارم در مسیر درست قرار میگیرم

    و نیام به دنبال راه حل بگردم تو اون مسئله در حالی که احساس بدی دارم حتی وقتی که دنبال راه حل هستم

    همین که بتونم توجهم رو بردارم و بیخیال به معنای مناسبش باشم

    همه چیز بصورت طبیعی خودش حل میشه .

    دقیقا همین مثال که زدم اون فرد بصورت کاملا طبیعی از هم جدا شدیم در واقع فردی که صاحب کارم بود اما من هیچ پیشرفتی در هیچ جنبه ای نمیکردم

    اما براحتی مدارمون از هم جدا شد

    من این مثال که به این واضحی باشه فردی اینجوری براحتی مدارمون از هم جدا بشه

    این مثال برای اولین بار تو زندگیم بهش بر خورد کردم

    خیلی خوشحالم چون داره قوانین خداوند بیشتر بهم ثابت میشه

    و چون من در روابط های هستم اونم بخاطر باورهای غلط خودم که دوست دارم مدارمون از هم جدا بشه

    این مثالی که زدم و بیاد اوردنش خیلی کمکم میکنه

    البته این نتایج و مثال این صاحب کار مال دو سه ماه پیش

    [ اما هی خداوند بهم الهام میکرد و یادم می اورد که تو این مدت چقدر نتایج های خوبی گرفتم

    و دلیلش این بوده که تسلیم تر شدی رها تر شدی سعی کردی ظرفت رو بزرگ کنی و مدارت هم براحتی رفت بالاتر آدمهای جدید شرایط جدید موقعیت های جدید مکان های جدید و کلی نتایج ها روابط مهارت ها نعمت ها و کنار همه اینا نتایج مالی که گرفتی

    تو این 6ماه قابل مقایسه نیست با گذشتت .] خداوند هی داشت اینارو بهم میگفت همه روزه ومنم امروز هدایت شدم که این کامنت بسیار عالی پر از نتایج این 6ماه رو بنویسم

    نتیایج ها رو نمیتونم دسته بندی کنم چون واقعا همشون با هم افتادن

    اولش از این شروع شد که من روی خودم کار کردم و سعی به بزرگ شدن ظرف وجودم کردم

    وهی من هر روز این باور رو در وجودم مینوشتم و تکرار میکردم

    که خدایا من تسلیمم در مقابل تو و واقعا این ارام ارام تسلیم بودن و رها بودن رفت تو وجودم یعنی درونی شد انگار همه چیرو از درون میسپاردم به خدا یعنی فیلم بازی نمیکردم واقعا به اندازی که تونستم رها وتسلیم باشم به همون اندازه اتفاقات خوب رخ داد

    ودیگه خداوند هدایتم میکرد هر روز وهر روز کارهای که انجام میدهدم اسان تر میشد راحت تر کارهای برقکاری رو انجام میدادم به افراد ها و موقعیت های هدایت میشدم که باعث میشدن الگوهای عالی باشن برام باعث میشدن براحتی بخدا قصم براحتی مهارت های جدید و بروز رو تو کار برقکاری یاد میگرفتم که اگه با باورهای قبلی بو حتی بهشون فکر نمیکردم و میگفتم تو ذهن خودم نه بابا من کجا او مهارت ها کجا کلی باور غلط ونجوا می اومد

    اما به اسانی خداوند و قوانینش من رو هدایت کردن که به اسانی اون ادمها اون شرایط اون موقعیت ها باعث پیشرفت من بشن در تمام جنبه ها

    وهمه اینا از وقتی شروع شد که من سعی کردم باورهام رو بصورت جدی تغیر بدم و باورهای تسلیم بودن باورهای رها بودن باورهای توحیدی باورهای که در یک کلا م احساس خوبی بهم میدادن و باعث میشدن که عمل کنم ووارد دل ترسهام بشم

    واقعا بغیر از سپاسگذاری نمیتونم چیز دیگه ای بگم

    یک نکته ای رو که خیلی بازم بهم کمک کرد و بارها استاد شما هم بهش اشاره کردی

    نوشتن ویادداشت کردن فایل هاست که معجزه میکنه معجزش هم اینه وقتی مینویسم فایل هارو خیلی خوب روشون تمرکز و توجه میکنم

    اینو همین امروز درک کردم

    چند روزی هست قدم 9رو خریدم

    اما وقت نشد که بنویسم اما جلسات رو گذرا گوش میکردم ولی امروز شروع کردم به جلسه 1قدم 9 همون چند دقیقه اول رو که نوشتم بخدا قصم به اندازه بارها گوش دادن رفت تو وجودم.

    چون من تمام جلسات قدمها رو نوشتم و هی هر بار هدایتی میرم سراغ جلسه ای با صدای بلند میخونم وانقدر کمک میکنه که هی صدای خداوند رو تو وجودم واضح تر درک کنم .

    استاد واقعا ایمان دارم که همه چیز براحتی و بصورت طبیعی وارد زندگی ما میشه

    و همیشه سعی میکنم که خودم رو در احساس خوب نگه دارم که اروم اروم بصورت طبیعی نتایج بیان تو زندگیم

    اما یه موقع های هم هست که واقعا بقول شما کتک خورم ملسه

    یک باور نامناسبی دارم که خیلی سال باهم هست

    خوشحالم که به خود شناسی رسیدم در خیلی از مواقع مثل همین باور نامناسب که فهمیدم و اونم اینه که واقعا من سالها بخاطر باور که ربط داره به باور کمبود من همیشه در تلاش بودم بصورت فیزیکی یک رابطه ی عاطفی رو ایجاد کنم یعنی اینی که میگم واقعا از سال 87واینا به بعد خیلی خیلی تلاش های که زجر آور نه یه روز و دو روز نه یه سال و دو سال بی نهایت بار در تلاش بودم که با ذور تقلا یک رابطه عاطفی رو ایجاد کنم

    وهر بار نا امید تر از قبل و بودم

    وهر بار مثل اینکه دستمو بکنم تو اتش بازم هم بعداز مدتی این کار و میکردم و کاسه گدای رو واقعا در دست میگرفتم و هی دور میزدم حالا تو خیابون یا با ماشین یا پیاده

    میخوام اینو بگم که این باور تغیرش خیلی سخت بوده برام همین الان هم دارمش

    ولی به یک خودشناسی رسیدم

    تو موضوع که هر چقدر نگران باشم هر چقدر استرس دلهره و ترس داشته باشم و هر چقدر تلاش فیزیکی دور بزنم بگردم و ذور بزنم از خواسته دور میشم ووقتی که ادم احساس بدی هم داره طبق قانون در مداری قرار میگیره که ناخواسته هست

    و حتی میشد یک رابطه ای ایجاد میشد اما اون رابطه با ادمهای بسیار دربو داغون بسیار وابسته بسیار نامناسب ‌‌.

    واقعا استاد عزیزم این نتیجه برام واضح شده که هر چقدر رها باشم هر چقدر تسلیم باشم هر چقدر نگرانی و استرس و ترس نداشته باشم و بقول شما علی بی غم باشم خیلی خیلی راحت تر و طبیعی تر به خواسته هام تو هر جنبه ای رسیدم

    این قشنگی جهان واقعا خدایا شکرت .

    استاد بعد از تمام این نتایج ها

    یک سفر کاری برام پیش اومده یعنی بصورت کاملا هدایتی پسر عمم که قبلا عراق کا کرده بود و الان یک کاری رو گرفته کارمربوط به شغل منه که اونم در همین شغل فعالیت داره و به منم خبر داد که با هم بریم

    ومنم قبول کردم و میخوام وارد دل ترسهام بشم

    واین هدایت درحالی هست که من امسال تواین 6ماه نتایج خوبی گرفتم پیشرفت های خوبی داشتم و از همه مهم تر رها بودم حالم خوب بود

    در حال لذت بردن بودم رها و ازاد که این پیشنهاد اومد .

    منم قبول کردم و به خودم گفتم که این از طرف خداونده باعث میشه که بزرگ بشی باعث میشه که ظرف وجودت رو بزرگ کنی ضعف های شخصیتیت رو برطرف کنی

    باعث میشه که توحیدی تر بشی ایمانت قوی بشه عزت نفس و اعتماد بنفست بیشتر بشه قطعا بزرگ میشی و نعمت های بیشتر ی وارد زندگیت میشه

    و هرچی هم نگاه میکردم یه حسی درونم بود که این مهاجرت رو برای چی میخوام این جواب می اومد که ظرفت بزرگ تر بشه توحیدی تر بشی ایمانت قوی تر بشه ..

    کامنتم خیلی طولانی شد یک ساعت ونیم دارم مینویسم

    اما همه اینارو خداوند بهم الهام کرد و یادم اورد که کلمه به کلمه بنویسم

    واقعا تسلیمم در مقابلت خدایا شکرت

    استاد از شما هم بی نهایت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      به نام رب العالمین.

      سلام آقای حسینی عزیز، وقتی داشتم کامنتتون رو می‌خوندم این حسو داشتم که یه نامه‌ی صمیمانه برای خودتون نوشتید. خیلی نکات قشنگی رو گفتین درباره‌ی تسلیم شدن و رها بودن، خیلی مبحث رو بازتر کرد برای من. این پاسخ نوشتن برای شما تسلیم بود برای من. حسی بهم گفت باید بنویسم، اما این نجوا اومد که می‌خوای بنویسی که چی بشه، اصلا چه فایده‌ای داره؟ چی می‌خوای بنویسی؟ اما تسلیم شدم و نوشتم. با این کامنت نجواهای ریز ذهنیم که در پس هر تصمیمم قرار داره و باعث میشه نتونم تصمیم درست رو بگیرم یا تصمیماتم رو به تعویق بندازم بیشتر برام مشخص شد. تفاوت جایگاه آدما دقیقا در همینه که چقدر می‌تونن الهامات رو دریافت و با وجود ترساشون بهش عمل کنند.

      ازتون سپاسگزارم بابت این کامنت زیبا.

      در پناه خدای هدایتگر، شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند و با لیاقت باشید در دنیا و آخرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهه پوراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    استاد بینهایت ازتون برای این فایل متشکرم

    از وقتی این فایل فوق العاده و طلاااایی رو گذاشتین من هفته ای یکبار گوش میدم و هر دفعه انگاری دفعه اوله میشنوم.

    چقدررر من از این فایل یاد گرفتم چقدر با این فایل تونستم خودم رو رشد بدم.

    یه تکه هایی شو کوتاه کوتاه بریدم و ده ها بار مدام اون تکه ها رو گوش میکردم تا بتونم بنشونم تو ذهنم.

    چقدددرررر با اون جمله تون کیف کردم که گفتین هر طوری که در مورد خودت و کارت فکر کنی همون رو پروجکت می‌کنی تو ذهن افراد.

    کلی سعی کردم در خودم احساس لیاقت برای رابطه ای با ویژگی هایی که خودم نوشتم رو ایجاد کنم . احساس لیاقت واقعی

    یاد گرفتم به خودم احترام بزارم، برای خودم ارزش قائل باشم تا با فردی که تو رابطه ام ، رابطه ای سرشار از عشق و احترام داشته باشم.

    استاد هر یک دقیقه این ویس به اندازه ماهها و روزها تو رشد من کمک کرده .

    بینهااایت عاشقتوووووونم استاد عزیزم.

    دوستتون دارم.

    خدایا ازت ممنونم

    از خانم شایسته دوستداشتنی هم ممنونم.

    قربونتوووووون برم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    به نام خدای هدایتگر

    استاد عزیزم سلام

    دوستان پر تلاشم سلام

    امروز صبح برای فرار از شنیدن و بحث کردن در مورد بیماری سر میز صبحانه، رفتم سراغ هدفونم و به خودم گفتم نه احساس لیاقت گوش میدم نه ثروت یک ( چون تمرکز کافی ندارم) چی گوش بدم؟

    اومدم سراغ این فایل و از دقیقه نه و ده حسابی جذاب شد … تا اینکه یکی از باگ‌هامو پیدا کردم:)

    من کارم و مهارتم رو ارزشمند نمی‌دونم و همه‌اش سوالم اینکه پس چرا نمی‌تونم از کار مورد علاقه‌ام پول دربیارم؟

    منم مثل همون دوستتون کلی مهارت دارم کلی مطالعه کردم کلی کتاب خوندم ولی خبری از پول و مشتری نیست.

    از امروز صبح بارها و بارها این فایل رو گوش دادم و اومدم توی نت گوشیم و باورهای هم‌جهت با شغل ارزشمندم و مهارت‌هام نوشتم تا تکرار کنم و نتایج ملموس ببینم.

    وقتی قبل از 1403 این فایل رو گوش دادم اولین اقدامم این بود که هدف خودم رو داشته باشم نه اینکه برای دیگران اهدافی رو انتخاب کنم تا راضی باشند و تا الان هم روی این تصمیم موندم. ولی قسمت دوم این ماجرا که همون بحث ارزشمندی و لیاقت در شغل رو “نشنیده بودم” .

    منم سعی کردم بر اساس ارزش‌هام خواسته ام رو انتخاب کنم و ببینم چه چیزی برای من ارزشمنده و در این زمینه به وضوح رسیدم و می‌دونم چی می‌خوام .چون برای رسیدن به اهدافی که دیگران برام انتخاب کرده بودن حسابی چک و لگدهای دنیا رو نوش جان کردم!

    وقتی به این موضوع فکر کردم متوجه شدم نیمی از احساس شکست‌های من واهی و خیالیه! چرا؟ چون اون اهدافی که بهشون نرسیدم بیش از 80 درصدش اصلا اهداف من نبود! پس چرا احساس یه شکست خورده رو دارم؟!

    اینکه گفتید در زمینه شغل‌تون چون باورهای ارزشمندی و لیاقت‌تون خوب بود نتایج خوبی گرفتید خیلی دلگرم کننده بود.

    بازم می‌رسیم به باورهای ارزشمندی و لیاقت که مثل یک درخت کهنسال ریشه‌هاش در وجود همه‌ی ما گسترده شده و گاهی حوزه عمل این باورها کمی دور از ذهنه مثل همین احساس لیاقت در مورد شغل و کار و رابطه‌اش با پول و درآمد و مشتری‌ها و…

    سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد تا این فایل ارزشمند رو دوباره گوش کنم و کلمه به کلمه این فایل برای من درس داره و امروز طور دیگه‌ای این فایل رو درک کردم و زنگ‌های زیادی رو در ذهنم به صدا درآورد.

    حتی همین الان هم دارم این فایل رو گوش می‌دم و هر لحظه آگاهی‌های جدیدی دریافت می‌کنم. و امروز آماده‌ام که قدم بعدی رو بردارم.

    سپاسگزارم از خداوندم که حامی همیشگی منه.

    سپاسگزارم از شما که سخاوتمندانه و به زبان ساده از قوانین بدون تغییر جهان برامون می‌گید.

    در پناه تنها فرمانروای قدرتمند جهان باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      سلام دوست عزیزم.

      چقدر زیبا نوشتین، دقیقا همینطوره. خیلی وقتا هدف‌هایی که تعیین می‌کنیم برای راضی نگهداشتن دیگران بود برای اینکه از طرف اونا تایید بشیم و اگر به اونها نرسیدیم، احساس شکست و خودسرزنشی داریم.

      چقدر دوره‌ی احساس لیاقت برکت هست برای هممون و باعث میشه به اصل وجودمون نزدیک و نزدیکتر بشیم، با خودمون مهربونتر باشیم و دست برداریم از سرزنش خودمون بخاطر دیگران و موجودیت خودمون رو بپذیرم.

      سپاسگزارم که نوشتید

      در پناه خدای هدایتگر، شاد، سالم، ثروتمند و با لیاقت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ریحانه قبادی نیا گفته:
    مدت عضویت: 384 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    بعد از اینکه این فایل و شنیدم فکر میکنم احساس لیاقت و ارزشمندی ریشه ش به موضوعات زیادی بر میگرده ارتباط ما با خودمون و دیگران در سال های اول زندگی اینکه چه قدر از زمانمون برای تفریح و شادی خودم انجام میدم یا تلاشی هست برای اثبات خودم به دیگران ؟

    من به این فکر میکنم که لایق چه زندگی هستم ، و تصویرشو تو ذهنم می کشم و اون تضاد ها در واقع ترمز هایی هستن که باید باور های محدود کننده عوض کنم .

    احساس بد من به خاطر باور های اشتباه منه وگرنه من هیچ کمبود و تفاوتی با کسی که به خواست هاش رسیده ندارم ..

    من تصمیم دارم از همین الان تمرکز بیشتری رو باور هایی که به من میگه ارزش ندارم کنم و نتیجه ش این می‌شود که ذهن و شخصیت من بزرگ تر و آماده ی دریافت بهترین ها می‌شود..

    تغییر آسان و راحت هم ممکن است وقتی آگاه باشم و تلاش کنم با گام های درست پیش برم من هدف بهبود شخصیتمو شروع میکنم و تسلیم خداوند هستم تا من را هدایت کند

    این درست است کلی توجه من و باور سازی هایی که با نوشتن ، دیدن ، شنیدن این آگاهی ها و ملکه ذهن بشه نقش اصلی را دارد ..

    مثلا اولین باوری که میخوام ایجاد کنم :

    من لایق زندگی هستم که در آن شاد و سلامت و ثروت مند هستم

    من لایق زندگی هستم که در آن میتونم از رانندگی لذت ببرم و مسیر های زیبایی و احساس لذت بخشی تجربه کنم

    من لایق لحظاتی هستم که در آن می‌توانم تغییرات بزرگی در جهان ایجاد کنم

    من لایق روز هایی هستم که در آن از ته دل میخندم

    من لایق زندگی هستم که میتونم با همسرم از اوقات مون لذت ببرم و تجربه های شگفت انگیزی خلق کنم

    من لایق افرادی در زندگی هستم که به من احترام می‌گذارند برای توانایی ها و شخصیت من ارزش قائلند و من را دوست دارند

    من لایق دیدن طبیعت زیبا و دیدم نعمت های الهی هستم

    من لایق انجام بازی های لذت بخش و شاد هستم

    من لایق سبک زندگی سلامت و درست هستم

    من لایق جوانی و زیبایی هستم

    من لایق ثروتمند شدن و پول سازی و کمک به رشد جهان با وجودم هستم

    من لایق سپاس گزاری و شکر گزاری خداوند توانا هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3880 روز

    هدف گزاری برای تغییر شخصیت یکی از بهترین هدفگذاری ها میتونه برای مدت یکسال باشه؛

    من این این هدف خیلی دوست داشتم یه جورایی با هدف گذاریهای اول سال سالهای قبل تفاوت بالایی داره. یه جورایی حس پخته تر بودن و عمیق بودن به من میده.

    جدای از اینکه واقعا رسیدن به هدفها و خواسته ها شاید چیزی غیر از تغییر شخصیت نیست.

    چون اون تغییر شخصیته به اندازه خواسته ها مون تغییر نکنه محقق شدن خواسته ها ممکن نیست اگه هم به هر دلیلی دری به تخته بخوره و محقق بشه آدمو اذیت میکنه که آسایش نمیده.

    گرچه من بارها گفتم آسایش و آرامش با هم تفاوت دارن.

    آرامش یه حس درونیه و آسایش با امکاناتی که تهیه میکنیم محقق میشه که البته هر دو مهمن.

    انشا الله که سال پیش رو برای همه مون سال تغییر شخصیت رو به بالا به شه در همه زمینه ها.

    انشاالله….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    امیر حسین خاکساریان گفته:
    مدت عضویت: 362 روز

    سلام .

    من امروز می‌خواهم فایل‌های استاد را با تحسین نگاه کنم .

    این دیدگاه به ما کمک می‌کند تا روی جنبه‌های مثبت افراد موفق تمرکز کنیم و بتوانیم از آن الگوبرداری کنیم .

    1. اولین مورد این است که استاد همیشه در حال پیشرفت است و من را یاد یکی از فایل‌های می‌خواهید جز کدام گروه باشید را می‌اندازد .

    من هم برای همین کار یک برنامه به مدت زمان یک هفته تنظیم کردم و در آن هر سری در جنبه‌های مختلف زندگیم هدف گذاری می کنم

    2. دومی باور احساس لیاقت است که ما باید در هر جنبه که می‌خواهیم در آن پیشرفت کنیم بگیم لیاقت انجام آن کار را داریم . از امروز من هم این کار انجام می دهم

    3. مورد سوم باور این کار من ارزشمند است من این باور را هم در روابط و هم در مورد ثروت انجام میدم به شما هم پیشنهاد می‌کنم این کار انجام بدهید از آنجایی که این باور سبب لیاقتمان می‌شود باعث می‌شود ما در روابط و در مورد ثروت خیلی سریع‌تر و نتایج بهتری را بگیریم .

    نکته : به نظر من در زمینه روابط و دیگر زمینه ها لازم نیست کلی تحقیق بکنیم یا کلی کتاب بخونیم .

    تنها کافی است که ما روی باورهای مشکلدارمون در هر زمینه کار بکنیم در اون صورت یک ایده‌هایی به ما الهام میشه که از لحاظ منطقی جور از آب در میاد من خودم مثال هایی بیشمار از این اتفاقات دارم که کلی تلاشو زحمت کشیدم جواب نداده کلی مطلب راجب روابط خواندم بی اثر بوده

    اما مثلاً در زمینه روابط روی باور هام کار کردم و الهام شده به من که با آدم ها راحت تر باشم

    و من خیلی راحت تر و شاد تر با آدم ها صحبت کردم همین باعث احساس نزدیکی بیشتری به من داشته باشن ومن محبوب تر شدم

    امیدوارم 3 تمرین عملی بالا را خودم و شما انجام بدهیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خدای معجزه ها و خیر و خوبی های بینهایت

    سلام به همگی

    استاد اومدم از معجزه ای که 2 ماه پیش برام اتفاق افتاد که نتیجش هفته پیش مشخص شد براتون بگم، که به قول خودتون با این کار داریم اتفاقات عالیه بیشتری رو جذب میکنیم که باز بیایم کامنت کنیم.

    بنظرم همه چیز از این جملات طلایی شروع شد:

    “خداوند داره اینجوری بهت نگاه میکنه که تو چقدر برای خودت ارزش قائلی؟ من همون قدر میتونم بهت بدم!

    ظرفت چقدره؟ من نمیتونم بیشتر از ظرف تو بهت نعمت بدم! من نعمت هام بینهایته ولی تو محدودی! من نمیتونم بیشتر از ظرف تو بهت نعمت بدم!”

    اینم بگم که وقتی برج 1 من فهمیدم که ترمز ثروتمند شدن معنوی نیست رو دارم، بر اساس حرف شما 3 ماه تمرکزی داشتم رو اون کار میکردم. دقیقا نمیتونم بگم این اتفاق پاداش کدومشش بوده ولی حسم گفت مربوط به تقویت احساس خود ارزشی بوده که باعث شد از همون کاری که ازش انصراف دادم، چنین معجزه ای برام رقم بخوره.

    قبل عید بود که یه چراغ کم نوری درونم روشن شد که میگفت:

    تو داری برای زمان و انرژی ای که میزاری، حقوق و درصد کمی دریافت میکنی. این ندای ضعیف بودش تا اینکه این فایلو گذاشتین روی سایت و وقتی اون جمله ی طلایی رو ازتون شنیدم، اون ندای ضعیف به عنوان عامل محرکی شد تا برم تحقیق کنم در مورد حقوق و مزایای خودم در مغازه های همکارهامون!

    که البته بعد از تحقیق فهمیدم اون ندا، ندای خود ارزشمند و الهیم بوده که داشته بهم آلارم میداده و منم خدا رو شکر به موقع متوجه منظورش شدم. این دلیل اولم برای قطع اون کار بود

    تو همین مدت متوجه ترمز دیگه ای شدم. اونم ترمز، پول در آوردن کار سختیه هس!(این دلیل دومم برای استعفا از اون کار بود)

    با اینکه داشتم میدیدم که هر روز چقدر تایمم الکی داره تلف میشه که برسم سر کار و بگردم خونه، ولی انگار اصلا متوجهش نمیشدم! درسته اون کاری که مشغلوش بودم کار راحتی بود ولی چرا همون کارو نزدیک خونمون انجام نمیدادم؟

    چون جهان بر اساس باورهایی که داری هدایتت میکنه به موقعیت ها، افراد، ایده ها و شرایطی که هم جنس با باورهاته. اگرم میخوای شرایط بهتری تجربه کنی باید بیای بنیادین باورهاتو عوض کنی، نه کارتو!

    (چقدر وقتی از کار قبلیم اومدم بیرون و به کار جدیدی هدایت شدم که نیاز به تلاش فیزیکی زیاد داشت، ایمانم نسبت به قوانین بیشتر شد!!

    که مادامی که اون باور مخرب هس، تو هر کاری که بری به شکلی همون باور رو تجربه میکنی)

    خلاصه همه اینا گذشت و اواسط برج 2 بود که از طرف کارفرمای قبلیم تماسی دریافت کردم که دقیقا شروع روند همین معجزه بود.

    چقدر تو این اتفاق حضور خداوند و انجام دادن کارهامو توسط دستانش دیدم، واقعا زیبا بود و بسیار سپاسگزارشم.

    نتیجش این شد که من بدون کوچکترین کاری (شاید به زور 5 درصد تلاش فیزیکی) 3 برابر و نیم حقوق اداره کار رو دریافت کردم!

    خدایا بینهایت سپاسگزارم که تو این مدت شرایطی فراهم کردی تا آزادی مالی و آزادی زمانی رو نسبت به مداری توشم، تجربه کنم.

    استاد من ناآگاه نسبت به قوانین، میخواستم بیام زیر یکی از فایل ها بنویسم که

    شما میگین هیچوقت کیسه پولی از اون بالا برای کسی نمیوفته، برای من اتفاق افتاد.

    بعد که بیشتر به این موضوع فکر کردم متوجه شدم که حرف شما درسته! اگه تو فقط بشینی تو خونه باورسازی کنی و هیچ کاری نکنی، ایده هایی که بهت میشه رو انجام ندی، هیچوقت یه کیسه پول نمیوفته تو بغلت که هیچ، هر روزم وضعیتت بدتر از قبل میشه!

    اما اگه تو مسیری که هستی، تو کاری که انجام میدی، بیای باورهای درست رو پیدا کنی و برای خودت تکرارشون کنی، اون وقت یا خواسته هات به صورت طبیعی برات مهیا میشن یا به مسیرهای درست هدایت میشی.

    استاد به لطف خدا دوره قانون سلامتی رو هم خریدم اما به خودم قول دادم تا زمانی که کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو تموم نکنم، اونو استارت نمیزنم!

    دوستتون دارم

    با آرزوی بهترین ها

    I will succeed no matter what

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2017 روز

    سلام استاد وقت بخیر

    گفتم بعضی از فایلها انگار نشستین روبروی من و دارین با من صحبت میکنین این دقیقا از همونا بود

    شاید ده بار بیشتر گوشش کردم و جمله به جمله ش رو نوشتم تو دفترم و بگم ، ضربه ها خوردم از احساس عدم لیاقت و عدم خود ارزشمندی

    با وجود اینکه آدم خوبی ام و واقعا از خودم راضیم و درستکارم مورد اعتمادم و آزارم به هیچکس نمی‌رسه در فکر و اندیشه بد کسی نیستم ، اما این تیکه داستان ، تیکه گم شده پازل نرسیدن ها و نشدن های من بود ! احساس عدم عزت نفس و عدم خودباوری و خودارزشمندی!

    ضربه ها خوردم و و تمام کسانیکه میگفتن برای ما همسرمون ارزش قائل نیست چون خودشون برا خودشون ارزش قائل نبودن و منم این رو تجربه کردم متاسفانه ! و بهای سنگینی رو برای این تیکه گم شده وجودم پرداختم !

    همیشه استاد خواسته دیگران مهمتر از خواسته من بوده و گذشت های بیهوده و مسخره داشتم مثال مادران فداکار مثال مادر من و خود من هست توی تمام زمینه ها !

    الان درک میکنم اون قدری خدا بهت میده که خودت برا خودت ارزش قائل هستی خودت ظرفت رو بزرگ کردی

    بله

    جاهایی هم بوده که خودمو ارزشمند دونستم و مسائلم حل شده و از روابط نامناسب ، خودم رو جدا کردم

    مخصوصا توی روابط همه ما بینهایت مثال داریم

    کجا برا خودمون ارزش قائل بودیم و طرف مقابل برامون ارزش قائل بوده کجا من خودمو ندیدم و دیگری رو به خودم ترجیح دادم در نتیجه هم دیگری ترجیح داده شد!!

    و همه چیز در نهایت نظم و دقته و کوچکترین ظلمی به کسی نشده

    الان بهتر میفهمم که چرا شما سپاسگزاری میکردید قوانین بی نقص جهان رو

    میبینم که خیلی جای کار و ضعف دارم تو این زمینه و این بهترین هدیه شما برای من ، برای هدف گزاری امسالم بود و هدایت خدا بود

    استاد این فایل من بود سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و دوستان آگاهم

    وقتی به این سه چهار سال گذشته نگاه میکنم میبینم با وجود تلاش هام بخاطر باور عدم لیاقت بخاطر اینکه حس ارزشمندی نداشتم نتونستم اونجوری که باید و شاید نتیجه بگیرم از همون سال اول متوجه شدم که یک جای کارم ایرادم داره اما نمیفهمیدم کجا مامانم میگفت تو عجله میکنی ما خیلی باورامون خراب بوده و… طبیعیه که دیرتر نتیجه بگیریم اما من نمیتونستم این حرفارو قبول کنم میگفتم نه مطمعنم یجای مسیرو دارم اشتباه میکنم یچیزی این وسط هست که مانع شده نمیزاره نتیجه بگیرم و وقتی نتایج افرادیو میدیدم که مثلا تو عرض یکسال درامد طرف چندبرابر شده مامانم میگفت حتما اونا از جایگاه بالاتری شروع کردن تو به بقیه نگاه نکن باز من قبول نمیکردم میگفتم نه درسته مدار ادما فرق داره ولی یچیزی این وسط درست نیست و هیچوقت این حرفا رو نمیتونستم قبول کنم و دلم واقعا میخواست زندگیمو تغییر بدم همیشه میگفتم این همه ادم تو دوره های مختلف قانون جذب و… هستن ولی تعداد کمی هستن نتیجه میگیرن و باز تعداد کمتری که واقعا نتایج بزرگ میگیرن و زندگیشون از همه نظر تغییر میکنه من میخام جز اونا باشم میخام واقعا تغییر کنم نمیخام ده سال دیگه ببینم فقط تو توهم کار کردن روی خودم و اینکه تو مسیر موفقیتم غرق شدم میگفتم چی باعث میشه که یک عده اونجوری نتایج واقعا عالی بگیرن و فهمیده بودم بحث فراتر از انجام صرف یک تمرین خاصه تا دقیقا دیگه فکر میکنم اواسط اسفند 1402 بود که فهمیدم من احساسم خوب نیست و فقط فکر میکردم خوبه و دلیلشم عزت نفس پایینمه و اینکه اصلا خودم رو ارزشمند نمیدونم احساس لیاقت نمیکنم و خب وقتی این فایلو گوش دادمم مطمعن شدم درست فهمیدم و این اون چیزیه که باید درست بشه خب دوره عزت نفس که از قبل ترش خریده بودم ولی جدی نگرفتم شروع ب گوش کردن کردم و تو یکسری کلاسهای انلاین درباره حس ارزشمندی شرکت میکردم و اصلا چقدر تو اون شبا ناخودآگاه اشکام سرازیر میشد و گریه میکردم و خب الان میفهمم تا قبلش اصلا رو خودم کار نمیکردم فقط فکر میکردم دارم روی خودم کار میکنم مثلا فهمیدم من تو تمام اون چندسال تمرکزم روی درست کردن یچیز بیرونی بوده مثلا تمرین کنم کتاب بخونم فایل گوش بدم که یه نتیجه بیرون اتفاق بیفته مثل درامد بالا ثروت فلان رابطه که در نتیجه اون من احساس رضایت کنم من حس خوبی بگیرم و وقتی از اون چند نفری که دور و برم به حساب داشتن مثل من رو خودشون کار میکردن پرسیدم گفتن اره درست میگی راستش منم الانکه دارم فکر میکنم با همین نیت میرفتم جلو بعد ازاونجایی که خودشونم تمایل داشتن به صحبت منم میگفتم که اره ماجرا از این قراره و خلاصه بیاید بیرون از این توهمات که من دارم رو خودم کار میکنم و… چون نتایجمون بعد سه چهار سال میگه اینجوری نیست و خلاصه اونا هم وارد مباحث عزت نفس شدن و بعضی شبها دور هم جمع میشیم و صحبت میکنیم یعنی الانکه روی عزت نفسم کار میکنم روی این حس ارزشمندی درونیه که ربطی به وجود هیچ عامل بیرونی نداره در واقعا داره بهم جهت میده نظم میده و انگار تازه دارم میفهمم کار کردن رو خودت چه شکلیه اصلا انگار یکسری عادت ها یکسری کارها خود ب خود جای اون اهرم رنج و لذتش تو ذهنم عوض شده الان میفهمم چرا هیچوقت نمیتونستم ب زندگیم نظم بدم از وقتم درست استفاده کنم یا یکسری عادت هامو تغییر بدم چون طبیعتا کسی که واسه خودش ارزشی قائل نیست واسه وقتشم نیست واسه عمرش واسه کسب و کارش و واسه هیچی دیگم ارزشی قائل نیست مگه میشه خودتو بی ارزش و بی لیاقت بدونی ولی وقتت رو یا کارت رو مثلا ارزشمند بدونی . رابطم با خدا خیلی بهتر شده با اطرافیانم تو جامعه دیگه از نظر ظاهری خودمو با بقیه مقایسه نمیکنم و توجه ام روی منحصر به فرد بودن خودمه نعمت ها زیادتر شدن و خودباوریم رفته بالا و دیگه چی بگم با اینکه باید خیلی خیلی خیلی و تا همیشه رو خودم کار کنم ولی تو همین مدت کم خیلی نتایج و تغییرات زیاد بوده نمیدونم دوره احساس لیاقت رو بخرم واقعا قراره چی بشه فقط کار کردن روی احساس ارزشمندی هیچ تمرینی فایده نداره بدون داشتن احساس لیاقت نتیجه نمیده هیچ راهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: