https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-19 06:08:272024-09-08 08:12:02قلبی که به سوی خداوند باز می شود
742نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دور جفتتون بگردم من که چقدر دیدن شما دو عزیز واسم لذتبخشه و ناخوداگاه لبخند و ارامش مهمون قلبم میشه
الان ساعت 23:31 دقیقست داشتم کامنتای بچه هارو میخونم کامنت سعیده جان عزیزو کامنت علی جان خوشدل سعیده جان یه جایی نوشته بودن خیلی فاصله گرفتن از گذشته و اون ادمو نمیشناسن و اتفاقایی در عرض 6 ماه واسشون افتاده (اگه دقیق تایم یادم باشه) که حس کردم شاید بی ربط نباشه به نسترن الان
توجه :این خبر خوش رو فقط افرادی که به قلب هاشون مهر زده نشده درک میکنند
امروز 1 مرداد 1402 نسترن تو سن 22 سالگی به خواسته قلبیش رسید و اولین حقوق خودشو بعد از یک ماه کاری دریافت کرده
بچه ها من سر کار میرم و خیلی واسش ذوق دارم
دارم کار میکنم دارم سعی میکنم رو پای خودم وایسم
این اولین حقوق منه از رشته ای که دوسش دارم مبلغشم 3 میلیون تومن بود و کلی ذوق کردم
اما بعد خبر خوب میخوام یه داستانیو باز کنم که همین امروز دوبار واسم اتفاق افتاد
مادر من مسافرته و تلفنی وقتی داشتیم صحبت میکردیم با ذوق گفتم حقوق گرفتم یکی از اطرافیان پشت تلفن گفت چقدر و من با افتخار گفتم 3 تومن بعد میدونید با خنده بهم چی گفت؟
گفت این که چیزی نیس بیا من 3 تومن روش بذارم !!!!
این عصر اتفاق افتاد و دومی همین یک ساعا پیش که بابا بهم گفت بابا به نظرت کم نیس؟
گفتم من تا همین یه ماه پیش 1 تومنم نداشتم این که دیگه 3 تومنه چطوری کمه
من با این کاری ندارم که واقعا الان 3 تومت واسه بعضی ادما پول خورده اما من نسترنم من یک ماهه شروع کردم من با امید شروع کردم و این تازه سر خطه و سرای خطای بعد من مونده
راستشو بگم عصر که اولش خیلی بهم ریختم چطور ادما جرئت میکنن همچین نظری بدن اونم ادمی که الان حتی از خودش 20 هزارتومنم درامد نداره به من این حرفو زد عجیب نیست !!!!
ادمی که 50 تومنم واسش خیلی ارزش داره به من این حرفو زد !!!!
درس اول:نسترن خانوم فقط کار خودتو بکن و قدم بعدیو بردار یادته وقتی کار نمیکردی پشتت حرف بود یادته رشتتو عوض کردی بازم تیکه شنیدی الانم همینه پس ادمای بیکار همیشه اماده ان برای نظر دادن اما شما راهت مستقیمه راه خداست و اون نور راهته
درس دوم :قربون شکلت برم ،نسترن من این مسیر تکامل میخواد یادت نره هاااا!!!!
شما تازه شروع کردی صبور باش ادامه بده و خدا درارو دونه دونه داره واست باز میکنه قلب هارو نرم میکنه
ثابت قدم باش مبادا حرف بقیه تو رو سست کنه الان موقع اعراض کردنه خوشگل خانوم
این نوشته ها واسه نسترن سال بعده حتی شاید 6 ماه بعد
من بهت قول میدم قراره خیلی پیشرفت کنی قرار نیس درامدت 3 تومن بمونه چه بسا 30 برابر شه مثل علی جان خوشدل مگه واسه علی نشد چرا واسه من نشه؟
مگه نه علی اقا؟
مگه نه سعیده جان؟
اومدم از نسترن رد پا بذارم واسه یکی از روزای مهم زندگیش که اولین حقوقش با دانش خودش دریافت کرد و واسش خیلی ارزش داره
روزای خوبی در راهه
خنده های قشنگی قراره شنیده شه
قراردادی میلیاردی زیادی قراره امضا شه
خونه های زیادی قراره طراحی شه
و جاهای زیادی قراره نام نسترن خانوم برده شه …
البته به یاری تو الله من که من به جز تو کسی رو برای حامی بودن ندارم تو از هر کسی واقعی تری خدای من هر انچه دارم از لطف توعه از عشق توعه …
خداوندا کمکم اون پاشنه اشیلمو که خودت میدونی حلش کنم تو راهو نشونم بده …
بچه ها دوست داشتم خوشحالیمو با خانواده اصلیم شریک شم شما خانواده اصلی منید …
استاد جونممم عاشقتم عاشقتممممم زیاد زیاد زیاد
و عاشق اون روی ماه شمام مریم جان جانان خواهر بزرگتر من دوست خوب من
سلام نسترن خانم بهت تبریک میگم که اولا به عنوان یه دختر شیر مرد روی پای خودتی مستقل مالی دوما تبریک بیشتر که داری تو رشته ای که علاقه داری کار میکنی ولو اگر اول کاری حقوق انچنانی نباشه سوما اینکه منم میخوام تو شادی هات شرکت کنم شما از من 6 سال کوچکتری منم دورانی بود 22 سالگی با اینکه من اقا بودم و شما خانمی و کار شما ارزنده تر من از 18 سالگی جدی کار کردم 22 سالم بود تو رشته خودم مهندسی عمران جنوب رفتم و توی برق افتاب رایگان اوایل کار میکردم ولی اینقدر که رشته خودم رو دوست داشتم به حدی رسیدم تو چند ماه بعد حقوق کامل یه مهندس می گرفتم یادمه با اولین حقوقم تو اونجا سال 96 بود حدودا 10 گرفتم خیلی بود ذوق داشتم امدم باش یه گوشی خریدم و یه لپ تاپ که ارشد استارت بزنم توصیه ای که بهت دارم اول از همه به حرف مردم گار نداشته باش
به فکر فعلا درامد نباش تو رشته ای که هستی به فکر اعتبار باش پول پشت اعتبار و اعتماد بهت میاد
حتما روی توانایی هایی که تو اون رشته داری سرمایه گذاری کن من کلی کتاب تو مهندسی عمران دارم به حدی که الان چشمی خیلی کارا انجام میدم من بعد کلی کار جنوب رو سکو نفتی یه برهه تو ماشین سازی بخش گروه پل یه برهه با پتروشیمی اراک کار کردن وووو الان مجدد امدم با وزارت دادگستری کار میکنم باورت نمیشه با پاداش و مزایا ماهی 30 میگیرم کلا 7 صبح تا 3 بعدازظهرم کارمم زیر باد کولر همش شکر خدا می کنم پس نا امید نباش محکم برو جلو
امروز میخوام یکم تخصصی درباره سوره انشراح صحبت کنم؛
لطفا دوست دارم دوستان هم مشارکت کنند چون این پیامم با بقیه پیام هام متفاوت هست
پس ابتدا تشکر میکنم از دوستانی که لطف دارن مشارکت دارن
سوره انشراح همون نشرح هست به معنی فراخ و گستردگی این سوره جز سوره های مکی قرآن هست و جالبه دومین سوره مکی هست که در مکه بر پیامبر شرح نزول شده
دوستان میدونند ما دو مدل سوره داریم مکی و مدنی
نشرح این دو خیلی تقسیر و تفحص داره پیشنهاد دارم دوستان علاقه مند برن بخونند و مطالعه کنند
سوره انشرح همون نشرح هست من حالا آیه ابتدایی مینویسم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
به معنی این هست خدا بر محمد میگه ای محمد ما تو را محرم اسرار اعجاز خود قرار دادیم و سینه تو را صندوقچه این محرمیت برگزیدیم همون لقب قرآن مجید و کریم بر سینه محمد (قائم آل محمد) حالا این یعنی چی؟ یعنی محمد خاتم نبی یه فرد امی بود یه چوپان خداوند طرفیتی را در محمد دید عین دوستان فلشی که مثلا ابتدا 1 گیگ بود و قابلیت یه هارد اکسترنال 1 ترایی داشته باشه از میان کل قوم اون زمانه محمد توانایی این برگزیدن رو داشت و خدا سینه محمد رو محرمیت معجزه ی نشرح نزول کرد و قرآن پله ای به محمد (ص) نزول شد چرا پله ای؟ ظرفیت حضرت محمد بنا به زمان و مکان خداوند پیشرفته تر کرد حکایت همون رم که میگم یه برهه 1 گیگ برا ما کلی بود الان ترا
حالا حضرت محمد خیلی جاها از قوم خود دلخور بود پیش خدا گلایه داشت چون اعراب جاهلیت داشتن تاریخ دوستان بررسی کنند متوجه میشن خداوند بهش گفت محمد! ما تو را برگزیدیم برای نبوت
به تو محرمیت دادیم و قرآن بر قلب تو نازل کردیم پس در راه ما سختی هایی هست تحمل کن چون این سختی ها همون (حجر بودن افکار اعراب جاهلیت از افراط و تفریط ها) گفت تحمل کن که آسانی این نبوت هدایت خیلی ها که تشنه من هستند هست
محمد حکم قطره ای اب از اقیانوسی بود که خیلی ها رو سیراب میکرد
حالا چرا خدا میگه هر سختی آسانی دارد ببینید شما فرض کن یه عمر پشت ماشین دنده ای یا اتومات نشستی وقتی برای مدتی جابجا میشه جای اینا اولش برات سخته بعد قلق دستت امد میگی عه چه راحت شده من خیلی مثال ساده زدم برای لمس و هضم حرفم
شما مثلا بچه ای دارید دوران از شیر گرفتن دوران از پوشک گرفتن هی میگی عه دوران سختی چه اشتباه کردم بچه دار شدم ولی اون شیرینی حس مادرانت یا پدرانت میگه نه بابا یه چند مدت دیگه راحتی هست این بچه میوه دلمه سختی چیه زود حرفت عوض میکنی با جون و دل سختی ها میخری
نبوت محمد هم سختی ها داشت ولی خداوند به محمد گفت تو بنده برگزیده منی پس تحمل کن ظرفیتت بالا تر میبرم چون کسی لایق تر از تو نیست یا محمد
حتی سوره کوثر به محمد گفت ای محمد تو پسر دار نمیشی ولی در دامن تو دختری بهت میدم همون حضرت فاطمه زهرا (س) که تو نامدار میشی حوضچه کوثر که معروف هست خب خاندان محمد شدن دامادی چون شیر خدا حضرت علی و نوه هایی چون امام حسین و امام حسن که خاندان بنی هاشم بودن یه چیز بگم که ایام ماه محرم هست ربط هم داره خیلی ها خواستن نام خاندان بنی هاشم از تاریخ سقط بشه از بنی امیه و بنی عثمان و… ولی نشد و نتونستن بلکه تاریخ کاری کرد نام این 5 تن جاوید بشه همون حدیث شریف کسا
دوستان من پدر بزرگم 10 بار قرآن با تفسیر خونده میگفت خدا بیامرز روزی به محمد گفتن تو برتری نداری مگه پدر و مادرت کی بودن عیسی برتر هست حضرت عیسی هم خب مادرش مریم قدیسه بود مریم وقتی به دنیا امد نذرش کرده بودن بره کلیسا کسی قبول نمیکرد تا حضرت زکریا قبول کرد و حضرت مریم شد بچه دار و عیسی آمد که خیلی ها امدن گفت یا محمد عیسی پسر خداست حضرت محمد گفت عیسی بنده خداست عیسی روح الله هست نه پسر خدا که تحریف کردن الان انجیل رو میگن شبی عیسی پسر یا پدر نشست به زور بازو حالا کاری ندارم امدن با حضرت محمد مباهله که گفتن محمد برو با هر کی میخوای بیا ما هم میاییم که حضرت محمد رفت با 5 تن امدن داستانش میدونید میخوام بگم حضرت محمد وقتی سوره نشرح براش نزول شد بهش گفتن باری از دوشت برداشتیم یعنی معصومیت تو به اینکه گناه نمیکنی خب این برمیگرده بع همون ماجرا برتری یه چوپان امی که خداوند درونش معصومیتی دید گفت بهش تو از میان این قوم برتری و ظرفیت معصومیت نبوت داری و شد پیامبر برتر در رده نوح و عیسی و موسی و ابراهیم
حکایت کربلایی کاظم ساروقی بخونید تازه در حد محمد نبی نبوده و نیست خداوند چگونه قلب و سینه یه فرد امی رو باز میکنه و او را حافظ قرآن میکنه پس برمیگردیم به اینکه وقتی میگه بخواهم میدهم بی حساب و کتاب
من خیلی خواستم بیشتر تخصصی در این حوزه صحبت کنم که علت اینکه این سوره چقدر اهمیت داره و یکم مختصر ولی جامع دربارش شرح مطلبی داده باشم
سلام استاد جان و همسر همراه و دوست داشتنی درود و رحمت خداوند بر شما باد
محشر بود یه چراغ بسیار زیبا در درونم روشن شد با این تفسیر زیباتون قسمت دهم سفردور آمریکا بودم یهویی رو گوشیم وکشیدم که نتمو روشن کنم دیدم تو یوتیوپ برام پیام اومده اومدم بیرون زدم گوگل اومدم توش دیدم اینجا باز یه دنیای ناب دیگست اولا چه ماشین شیک و درجه یکی و چه جاده قشنگ و زیبایی نووووووش جونتون بعد این تفسیرتون جانانه منو حول داد بسمت جلو اینروزا ازفشار مالی دلگیر بودم خداوند منو از کجا آورد به کجا خدایااااا شکررررررت چه هدایتی به به خیلی لذت بردم ازاین آگاهی ناب این سوره و سوره قبل و بعدشم محشره خیلی خیلییی ایمان مارو منقلب میکنه قصد کردم هرشب قبل خواب از سوره شمس تا التین و بخونم تا ضمیرناخودآگام بفهمه که چیکار باید بکنه برام و منو به کجا ببره خیلی حس خوب و عالی گرفتم ازاین تفسیر که اومدم تو دفترم با ترجمه نوشتم تاا هرروز بخونمش و روش تفکر کنم به امیدخدا بخواست خدا الهی سپاااااس ازاین هدایت سپااااس که بهم فهموندی داره نور میرسه دارم از تاریکی جدا میشم توجم و باید به داشته هام بسپارم و شکرگزاری رو بیشتر تکرار کنم هم شکرگزاری زبانی هم عملی و قلبی الهی سپااااس ازاین بندگان ناب و زیبااندیشی که بما بخشیدی استادجان و مریم خانم شایسته که عجب فامیلی دارین واقعااااا شایسته هر نعمتین ازتون بینهایت قدردانی میکنم خصوصا از کامنت سید خوشدل که خوندم فهمیدم باید یه چند روزی اینحا اتراق کنم خدایا ازین هدایتت بینهایت سپاااااااس
ای که نسبت به هر کس به او امید داشته باشد کریم است
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته ی دلبرم ، سلام به دوستای دوست داشتنی و واقعی و خداگونه م در سایت عباسمنش دات کام
بعد از چندین بار گوش کردن به این فایل توحیدی استاد با قلبی باااااز و با آرامشی بینهایت و روحی پر از حس عشق و شور و نشاط اومدم یه کامنت دیگه از این کیمیا برای خودم به یادگار بذارم
قبل از نوشتن کامنت
اولش از خدا اجازه خواستم که خدایا بنویسم یا نه ؟
خدایا میخوام از این به بعد برای هر چیزی از خدا بپرسم که چیکار کنم .
میخوام تسلیم بودن رو آگاهانه اجرا کنم در ساده ترین تا بزرگترین موارد زندگیم
اینم یه پله پیشرفته واسه منه مشرک
از خدا اجازه خواستم و خدا با نشانه ی حس بینهایت خوب و انرژی فوق العاده ای که در وج.دم قرار داد بهم پاسخ مثبت داد
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
خدایا میخوام بنویسم که کیمیا پارسال همین موقع تو مرداد ماه کجا بود و توی چه مداری بود و الان کجاست . که بعدا با خوندن این کامتت به این مسیر ،به قدرت بینهایت تو توی یاری رسانی ،به توانایی هاش ، به خواستن ها و توانستن هاش زیر سایه لطف و رحمت تو ایمان بیشتر بیاره و امید رو توی قلبش زنده نگه داره که باز هم میتونم از پس هر چیز دیکه ای که تو زندگیش براش پیش میاد بر بیاد.
اول رفت با خلوص نیت
یا چهره ی بینهایت خندان
وضو گرفتم که بیام در سایت که برای من حکم خانه ی خدا و عبادتگاست بنویسم از قدرت خدا ، از عشق بینهایت خدا به بنده ی مشرک و ضعیف و ناتوان و جاهلش
ادکلن مورد علاقه م رو زدم
پیراهن خوشگل و خوشرنگ و خنکم رو پوشیدم
ایرپادمو برداشتم و اهنگ بیکلاممورد علاقه ی ملاقات با خدام رو تو گوشم پلی کردم
و دمپایی های قشنگم رو پوشیدم و ساعت 11:30 شب یکم مرداد راهی حیاط بینهایت زیبا و پر از سکوت و آرامش مطلق خوابگاه شدم
اگر بخوام الان خوابگاه رو توصیف کنم
بهتره بگم که
همه جا با تاریکی شب پوشیده شده
هر پنج متر چراغای حیاط روشن هستن در لابه لای درختا
یه حیاط هزار متری زیبا پر از درختای تنومند و پر از شاخ و برگ کمه کم 50ساله
هوا خنکی شبای تابستون رو داره
یه نسیم بینهایت زیبا و خنک با چاشنی شرجی خاصی که بازم برای منه مازندرانی که عاشق رطوبتم دلچسبه در حال وزیدنه
در حال قدم زدن و کامنت نوشتنم
یه لبخند خیلی بزرگ و خوشگل به پهنای صورتم نشسته
ابتدای کامنتم رو با دعای توحیدی جوشن کبیر آغاز کردم
چرا که واقعا برام در کنار سوره ی انشراح برام حکم بینهایت رو داشت
کلمه به کلمه ی این دعا رو نه با انگشتام بلکه با نبض قلبم تایپ کردمشون
اون جایی از دعا که میگه ای شنونده صداها ؛ بعد از دیدن معجزات بزرگ توی زندگیم توی این یک سال واقعااااا ایمان آوردم به اینکه خدا واقعا صدای قلبمون رو میشنوه ، خدا به خواسته های توی دلمون آگاهه
پارسال همین موقع ها بود که من درگیر یه عشق یک طرفه ای بودم که داشتم ذره ذره خودم رو نابود میکردم و روزی هزار بار خودمو با نا آگاهی هام ، با شرک ورزیدنام ، با دست و پا زدن هام برای برگردندون اون شخص میکشتم .
الان که به وضعیت جاهلیت پارسالم فکر میکنم خنده م میگیره و باورم نمیشه که این کیمیای قویه الان ، این کیمیای شاده الان قبلا اینقدر بی عزت نفس و کوچیک بوده .
خداروشکر میکنم که تو این مسیر ادامه دادم و ادامه دادم و ادامه دادم و خودم ذره ذره آروم آروک رشد دادم . طوری که واقعااااا تغییر رو از پارسال تا امسالم دارم با تمام وجود در تمام ابعاد زن گیم میبینم و تجربه میکنم .
پارسال خواسته ی من از خدا برگشت اون شخص بود
و امسال به حدی از حس رهایی و عزت نفس و آزادی و آرامش خیال و آگاهی رسیدم که اصلا نه تنها بود و نبود اون شخص توی زندگیم مهم نیست بلکه بود و نبود هیچ پسر دیگه ای هم برام مهم نیست . اونا دلیل حال خوب من نیستن .
نه تنها اون آدم رو تونستم به طور کامل فراموش کنم و روح خودمو آزاد کنم از بند اسارت وابسته بودن به یه شخص خاص بلکه تونستم با خودم درصلح قرار بگی م تونستم ارتباط قشنگ تری با خودم و خدای درونم برقرار کنم ، تونستم برای خودم هدفای مهم تر و ارزشمند تری بچینم و برم تو دل تلاش کردن براشون
با اعماق وجودم فهمیدم و تجربه کردم و درک کردم که شادی یه چیز واقعا درونیه ، احساس خوشبختی واقعا درونیه و هیچ عامل بیرونی ای در خوشبختی و بدبختی من تاثیر نداره .
من متولد سوم مرداد ماهم و پارسال یادمه این ساعت های شب میومدم توی حیاط خوابگاه پیاده روی و مراسم گریه کردن برای اون شخص که آیا امسال تولدمو بهم تبریک میگه یا نه . خدای من الان که دارم به وضعیت پارسالم فکر میکنم خنده م میگیره و شکرگزاریم در لحظه حال عمیق تر و خالص تره از اینکه اون روزا رو تونستم خودم پایان بدم و تونستم از خودم یه دختر قوی و مستقل و توانمند و باعزت نفس تر نسبت به گذشته م بسازم .
یادمه پارسال درگیر چه مسائل پوچ و بیهوده ای بودم برای تولدم و الان در چه سطح فرکانسی بالاتر و نزدیک تر به خدا قرار گرفتم .
پارسال درگیر این بودم که لباسم برای تولدم چی باشه که جذاب تر باشم که وقتی عکس میگیرم و عکسامو توی پیج اینستام میذارم شاید یه درصد اون شخص منو ببینه . (چقدر کوچیک بودم هر چی ایموجی خنده بذارم کمه )
پارسال درگیر این بودم که رنگ رژم با رنگ کیک آلبالوییم و رنگ بادکنکای هلیومیم ست باشه که دیکه نهایت زیبایی و شیک بودن رو داشته باشم نه اینکه بقیه ببینن بلکه شاید یه درصد اون شخص ببینه .
(برای خودم استیکر خنده ی رو به موت هر چی بذارم کمه )
(خداروشکر میکنم که اینقدر رشد کردم و درگیر این چیزا نیستم )
و اما بیام از حال الانم بگم
از آرامشه عمیق و واقعی درونم بگم
از حس رهایی الانم بگم
خوشحالم که بالاخره معنی واقعی تولد رو فهمیدم
روز تولد من در اصل روزیه که من بیدار شدم ، من شروع کردم به آگاه شدن نسبت به خود خقیقیم به شناخت خدای واقعیم به پیدا کردن کیمیای ارزشمند درونم .
دیگه درگیر اینکه کیکم چه رنگی باشه
لباسم چه رنگی باشه
میکاپم توی چه تناژ رنگی باشه
بادکنکام چند تا باشه
کدوم لوکیشن رو برای عکاسی برای تولدم انتهاب کنم
نیستمممممممممممممممممممممم
نه اینکه پولش رو ندارم
اتفاقا وضع مالی من از پارسال تا امسال خیلی خیلی رشد کرده .
پارسال 500هزار تومن به زور توی حساب جاریم بود
الان خیلی خوشگل و ملس توی حساب جاریم هشت میلیون پوله .
میزان آزادی مالیم خیلی بالاتر رفته
پارسال من این موقع پول خرید هیچ دوره ای از استاد رو نداشتم
اما الان دوره ی قانون سلامتی هشت میلیونی رو برای خودم تونستم بخرم
به راحتی هر ماه دارم برای خودم یک قدم از دوره دوازده قدم میخرم
و هم کلی پول هم میتونم در کنار این موارد دارم پس انداز میکنم برای یاد گرفتن مدیریت مالی
دلیل این رشد مالیم ، دلیل این حال خوب غمیق درونی واقعیم ، دلیل زیباتر شدن زندگیم فقط و فقط اینه که خواستم مه تغییر کنم و رشد بدم روحمو ، آزاد کنم روحمو از وابستگی به دیگران . مخصوصا این رشدم توی این دو سه ماهه ی اخیر که با تضاد های دیگه ای که باهاش روبرو شدم و تونستم به چشم رشد کردن و از دیدگاه مثبت بهش نگاه کنم همه چیز بهتر شده . آرامشم ، عشق عمیق تر نسبت به خودم ، ارتباطم با خدا .
دیگه درگیر هیچ چیز فرعی ای نیستم
و میخوام ادامه بدم به رها بودن
به ساده زندگی کردن و لذت بردن از همین سادگیا
به داشتن حال خوب با توجه کردن به نکات مثبت زندگیم ، ادما و شرایط .
وای خدای من چقدررررر چقققققدررررر جلسه ی شیشم از قدم دوم توی کنترل ذهن کمکم کرد .
خداروبا اعماق وجودم شاکرم که منو به زیبایی ها ، به آسانی ها ، به عشق واقعی (عشق خودم نسبت به خودم ، عشق من به خودش)، به درک کمی بهتر نسبت به پارسالم هدایت کرد .
هر سال که تولدم میشد دنبال این بودم که خودم برای خودم دنبال یه کادوی گرون از جمله لباس برند بخرم به عنوان کادو. که زیباتر و جذاب تر دیده بشم .
اما الان دنبال اینم که چیکار کنم که در نهایت سادگی و بدون کمک گرفتن از هیچ عامل بیرونی ای تمرین کنم که چجوری شادتر باشم .
امسال میخوام توی روز تولدم یه خودم شادی هدیه بدم .
امسال میخوام به خودم یه روز عاشقانه خلوت کردن با خودم و خدای درونم هدیه بدم .
خدایا تو اون بار سنگین رو از دوشم برداشتی
خدایا کمرم راست شد .
خدایا قلبمو باز کردی از غم ها
خدایا تو به قلبم شادی دادی ، آرامش دادی ، تو به روحم آکاهی دادی
ای بهترین هدایتگر
ای نجات بخش جان ها
ای بهترین آمرزنده
خدایا توبه کردم از شرک از وابستگی به دیکران و به سوی تو به سوی یگانه خالقم بازگشتم و تو با آغوش باز منو پذیرفتی
ای پناه دهنده قلب بی پناه من . تو قلب منو آروم کردی خدا جونم . تو روح منو نوازش کردی و از هر تاپاکی شستشو دادی و به جاش با نور خودت به قلب و روح و جونم روشتی بخشیدی
ای روشنی بخش
ای زیباتر از هر زیبا
ای خالق زیبایی ها
خدایا تو کمکم کردی که بتونم خودمو پیدا کنم و خودمو از اون باتلاق وابستگی و شرک نجات بدم
عاشقانه با تمام وجودم از این کیمیای جسور و قوی و باعزت نفس که تصمیم به تغییر گرفت و بلند شد و زندگیشو شروع به ساختن کرد و از جایگاه یه قربانی خودشو بیرون و خودش رو در موضع قدرت و عزت قرار داد، از خدای بزرگ و بخشنده و مهربانم ، از استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم .
در ابتدا سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان
کیمیای عزیز ،
بسیار خوشحال و خرسند هستم از کامنت بینظیرتون.
تبریک میگم و تحسینتون میکنم که جسارت تغییر رو داشتید ،
جسارت قدم برداشتن
جسارت محکم بودن در مسیر و پا پس نکشیدن !
این پاداش کسانی هستش که در این مسیر ثابت قدم هستن و شما ثابت قدم بودید و این نتایج گوشه ی بسیار کوچکی از نتایجی هستش که برای شما پدیدار شده و چیزی که مطمئن هستم و هرکسی که داخل این مسیر ثابت قدم بوده تایید میکنه ،این موضوع هستش که سال بعد هم این موضوع رو به وضوح حس خواهید کرد که تغییراتتون در همه جنبه های زندگی ، نسبت به امسال ، اصلا قابل مقایسه نیستش !
امیدوارم که همیشه در شادی و لذت و آرامش بینهایت و ثروت باشید.
پیام شما خوندم در واقع همه ما تو زندگی یه بار رابطه یه طرفه یه بار این حس و حالی که داشتید رو تلخ گونه چشیدیم چرا تلخ گونه به وضع خواری خودمون که چقدر بدبخت بودیم خودمون درگیر رابطه هایی کردیم که فکر کردیم باید هر جور شده طرف رو برا خودمون داشته باشیم و این از وابستگی و نبود عزت نفس و خلا هست من اخرین بار این حس رو چند سال پیش داشتم در خودم کشتم چون دیدم هر چقدر تو این باتلاق بیشتر فرو میری بیشتر لهت میکنه بیشتر خفت میکنه برای همین دیگه بهش فکر نکنید کلا پاکش کنید به دارایی های خودتون فکر کنید به اینکه دختر برگت بدونه خدا بهتون این لطف رو کرده برکت آور افریدتون من اقام ولی واقعا حس شما درک کردم برام حس آشنایی هست ولی دیگه در خودم این حس رو بی تحریک کردم و خوشحالم هم مالی هم روحی ترقی کردید چرا نکنید؟ شما نکنی کی بکنه شما نرسی کی برسه؟ شما لایقی شما برازنده ای پس براش تلاش کن خودتو کم نگیر انشالله در اینده بهترین ها داشته باشی روز خوش
وای خداروشکر برای هدایتی که شدم بعد از این جدالی که تو ذهنم بود برای غلبه بر ترسی که مدتی پیداش کردم اما نمیدونستم چیکارش کنم، چطوری درستش کنم اصلا چطوری برم تو دل ترسم.
این خلاصه حال و هوای منه، منی که با ترس از شکست و موفق نشدن جوری از خودم ضربه فنی شدم که الان متوجه شدم عجب مورچه سیاهی بود در دل تاریکی شب که روی سنگ سیاه مغزم داشت راه میرفت.
یک نور افکنی بنام ایمان و اعتماد به خدا باید انداخت تا پیداش کنی.
In GOD We Trust
آره ما بخدا اعتماد داریم.
چقدر یهو داشتم صفحات باز قبلی سایت رو میبستم که یکهو چند جمله کامنتت بهم چشمک زد، اومدم از وسط خوندن رو بیخیال شدم، ببینم جریان کیمیا چیه دیدم به به چه کامنتی.
تحسین ات کردم و میکنم برای نتیجه هات برای تلاش ها و استمرارهات…
اصلا قلبم رو جلا دادی دختر
واقعا ازت ممنونم که دست به قلم شدی ازت ممنونم که اینقدر بزرگتر شدی و اینطوری زیبا از دل خودت متولد شدی.
تولد تحولت مبارک
تولد بیدار و بینا شدنت مبارک
تولد از نو آغاز شدنت مبارک
تولد فرصتی برای با خودت عشق کردنت مبارک
تولد کیمیای درونت مبارک که کیمیای بیرونی رو بیشتر متجلی میکنی.
واقعا بارها از تمام وجودم تولدت مبارک.
منم بعد اشک هایی که چند دقیقه پیش جاری شد،اشک هایی که از سر آگاهی و رفتن و فکر کردن تو دل ترس هام اومد بنظرم یک پوست دیگه انداختم و دارم متولد میشم چون امروز متحول شدم از درون.
سپاسگزارم کیمیای پر فروغم
چقدر عالی بود تک تک نوشته هات، خصوصا اولش که باز آخرش هم رفتم خوندم:
ای اجابت کننده دعاها
ای بالا برنده مرتبه ها
ای شنونده صداها
ای بهترین گشایندگان
ای منتهای امیدها
ای غمزدای هر غم زده
ای دلگشای هر اندوهگین
ای یاور هر بی یاور
ای گرداننده ی دلها
ای همدم دلها
ای راهنمای سرگردانان
ای صاحب رحمت و خشنودی
ای که او بر هر چیز تواناست
ای آسان کننده
خدا اینطور صدامون رو میشنوه و اجابت میکنه
خدا اینطوری راهنمای منه سرگردان میتونه بشه.
خدا اینطوری منو آسان میکنه برای آسانی ها و غم ها و سختی ها و ترس ها رو پاک میکنه.
ارادتمندت فهیمه
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی درونی و بیرونی رو خواهانم.
دیشب در یوتیوب پیام فایل جدید (قلبی که به سوی خدا باز می شود) را دیدم بلافاصله آن را در سایت پیدا کردم و منتظر شدم تا در فرصت مناسب با خواهرم بشنویم. در حال چای ریختن بودم که درباره سوره شرح صحبت شدم این قدر شوکه و هیجان زده شدم که نمی دانستم سجده کنم، گریه کنم یا بخندم … فقط مبهوت شدم و چند ثانیه مکث کردم و سپس خداروشکر کردم.
فکر کنم 4 یا 5 تیر بود که خواب سوره شرح را دیدم و صبح که چشمانم را باز کردم همون موقع با گوشی ترجمه سوره را دیدم یه چیزهایی فهمیدم اما با توجه به مطلبی که در سایت شنیدم این سوره را درک نکرده بودم. در مدرسه آیه های (قال رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی) را برای ما سعه صدر و گشاده رویی و شکیبایی معنا کرده بودند. همان صبح فکر کردم همین معنی را دارد وقتی در گوشی و قرآنی که داشتم نگاه کردم همان شرح صدر و گشادگی سینه ترجمه کرده بودند. و باز هم به این شناخت (باز شدن قلب) نرسیده بودم اما با ادامه سوره که بارسنگین را برداشتم و با سختی آسانی است که البته در ذهن من بعد از هر سختی آسانی است حک شده بود حس خوبی داشتم و سرمست شدم و منتظر بودم چرخ زندگیم روان تر بچرخه. در بچگی شنیده بودم راه سخت مسیر درست است و راه آسان به اشتباه ختم میشه. برای همین به خودم و اطرافیانم سخت میگرفتم اما چند سال است متوجه این اشتباه شدم. ادامه سوره در قرآنم اینگونه ترجمه شده: پس چون از نماز فارغ شدی برای دعا همت مصرف دار و سوی خدای خود مشتاق باش. باز هم متوجه هدف و اشتیاق در کار که در این آیه ها نهفته بود نشدم.
همواره از خدا میخوام که مرا به گونه ای هدایت کنم که متوجه شوم و میگم من نشانه های سخت و پیجیده را متوجه نمیشم طوری با من صحبت کن که آسان باشه و متوجه بشم و به اصطلاح شیرفهم بشم. فایل (قلبی که به سوی خدا باز می شود) مرا امیدوار کرد و احساس میکنم باورهایم مثل طنابی در هم تنیده محکمتر شد. مورد جالب دیگر اینکه 4 یا 5 تیرماه که سوره شرح را در خواب دیدم همان موقع بود که دوره کشف قوانین زندگی را خریدم (4 تیر دوره را خریدم)
19 تیر ماه وقتی بیدار شدم کلمه فاطر در ذهنم نقش بسته بود اما معنی آن را نمی دانستم و در اینترنت جستجو کردم که 6 بار کلمه فاطر و 8 بار دیگر مشتقات این کلمه در قرآن تکرار شده و همگی به معنای خالق بود و شکافنده هم ترجمه شده بود که فکر کردم شاید منظور همان بیگ بنگ یا تشکیل جهان مادی است و چون جلسه اول دوره کشف قوانین را شنیده بودم گفتم شاید منظور این است که خالق زندگی خودم هستم چون به درک صحیح نرسیدم تصمیم گرفتم از عقل کل بپرسم. مدتی بود که با گوشی دیگری مطالب سایت را دنبال می کنم. وقتی جلسه اول کشف قوانین را شنیدم نظر خودم را نوشتم اما بازخوردی نداشت و با وجود اینکه ایمیلی مبنی بر بازخود دیدگاهم دریافت نکردم باز هم چندبار چک کردم اما خبری نبود برای همین این بار هم در مورد معنی فاطر که از عقل کل پرسیده بودم مجددا چک نکردم تا دیروز که متوجه شدم یک پاسخ داشتم و دوستی نوشته بود فاطر یعنی شکافنده مثل شکافته شدن شب و نمایان شدن روز و معنی دیگر آن خداوند هدایتگر است که در دل سختی و مشکلات راه را به ما نشان می دهد و ما را به سمت الهامات و ایده ها هدایت می کند.
این نکته برای من قابل تامل بود که گاهی اوقات خواسته های ما خلق شده و به خواسته ما پاسخ داده شده اما ما از آن بی خبریم و باید بیشتر فکر کنم تا متوجه این موضوع بشم.
خدارو سپاسگزارم که ابتدا پاسخ سوالم رو دریافت کردم و شب آن فایل ارزشمند رو شنیدم که هر دو در امتداد هم بود یعنی بازشدن قلب و دریافت هدایت الهی.
قلبم مطمئن شد و منتظرم به قدم اول هدایت شوم و این قدم برای من واضح و آشکار شود. خداوند چقدر آسان، عالی و با کیفیت مرا به شناخت و درک صحیح این سوره هدایت کردم. بنظرم استاد خیلی باهوش است که می تواند این مفاهیم را از دل کلمات پیدا و استخراج کنه البته با شناختی که دارم نسبت به این موضوع مقاومت دارند و بنابراین میگم چه شناخت و درک عمیقی از جهان و قوانین خداوند دارند و خداوند چه پاسخ زیبایی به این درخواست عالی و کامل ایشان داده و در واقع خالق این درک و شناخت ژرف هستند. خداروشکر که این موارد را با دیگران به اشتراک می گذارند.
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که به زبانی ساده متوجه مفهوم این سوره شدم.
من چندروز پیش که این فایل رو گذاشتین یه پاسخی نوشتم اما وقتی ارسال کردم اینترنت قطع شد وارسال نشد ومن متوجه شدم که نباید بود این پاسخ رو میدادم چون دقیقا جواب من بود نسبت به مسیر سختی که ازیک سال پیش میرم وادامه میدم وروز قبل اینکه شما این فایل رو بزارین من دیگه خسته شده بودم وبی انگیزه ولی صبح که کلی گریه کردم اومدم این فایل رو دیدم باورم نمیشد اونجا که میگه مگه ما قلبت رو باز نکردیم وتورو از اون سختی ها نیاوردیم بیرون .باورم نمیشد استاد خدا چقدر دقیق میدونه از کجا حرفش رو بزنه چون من اولین کاری که صبح زود میکنم اینکه سایت شماروباز میکنم .اونروز اینقدر ناراحت بودم تنها جایی که بهم آرامش میداد اینجا بود استاد من نمیتونم اون چیزی که بهم داره یاد داده میشه رو بازگو کنم ولی میخوام بگم خدا اونطوری به شما نشون داد وبه من اینطوری دوتا مسیری که اگه به یه آدم عادی یا من حتی به شما هم بگم شما هیچ شباهتی به هم نمیبینین ولی در اصل همینه.اونجایی که خانم شایسته میگفت ان مع العسر یسری دقیقا اشک تو چشام جمع شد که خدایا تو داری دلداریم میدی که نگران نباش با این سختی آسانی هایی هست که تو الان نمیتونی ببینی هرچند این مسیر همش لذت هست باوجود سختی هایی که داره وکیه که به دوست داشتن واقعی برسه ولذت نداشته باشه اما چون ما توی جامعه زندگی میکنیم یه وقتایی سختی ها غیر قابل تحمل میشه.استاد همون روز فهمیدم که علت یه سری مسایل که توی زندگیم پیش اومده چیه .من چند ماه پیش یه کولر گازی خریدم برای اولین بار توی عمرم چیز قسطی گرفتم ومجبور شدم یه مقدار زیادی سود روی چک ها بنویسم وبدم دقیقا از اون موقع سختی های من شروع شد.چند روز پیش که فایل آقای عطا روشن که یه جورهایی به من آرامش میده ومن خیلی فایلهاشون رو گوش میدم وحتی دانلود کردم و داخل گوشیم هم گوش میدم یه جایی شما فرمودین که بدترین حالت قرض اینه که آدم پول نزول بگیره ومن یه دفعه شستم خبردار شد که چه اشتباهی کردم وهروقت یادش میافتم استغفراله ربی واتوب علیه میگم ومیگم خدایا ببخشید من طبق روالی که توی جامعه بود فکر نمیکردم قسطی خریدن به این شکل هم نزول گرفتن باشه واین مسایل برام پیش میاد ودقت کردم حتی خواهرم که یه سری وسایل منزل را از همین اقا قسطی گرفت از اونروز همش ماشینش خرابه چون با ماشین کار میکنه وحتی یک بار هم تصادف کرد.استاد من میدونم که شما زیاد موافق بعضی رفتارها وسختگیری های دینی نیستید اما دوست داشتم ایران بودین واجازه داشتم یه سری چیزها رورودر رو بهتون بگم که چه چیزهایی بااین سختگیری ها براتون اسان خواهد شد ویه جورهایی خدا بهتون قول چراغ جادو میده وچشمتون رو باز میکنه وفقط بهتون میگه آرزو کن تا برآورده کنم ویه سری کارهای دیگه که گفتنی نیست.استاد مال نزول راه شیطان رو به سمت زندگی انسان باز میکنه من هنوز علت این مسیله رو نفهمیدم که چرااینطوری میشه ولی مطمینم که خدا یه جایی بایه تلنگر بهم میگه مثل خیلی چیزهایی که تا حالا بهم گفته.استاد من یه جایی از طرف یه شهید شنیدم که گفته بود اگه بتونین چهل روز گناه نکنید خدا وفرشته هاش براتون همه کار میکنن والان به این حرف یقین دارم.البته من اینطوری نمیگم که بچه ها فکر کنن که اگه توی چهل روز ناخواسته یه گناه کردن دیگه روزهای قبل به درد نمیخوره نه اینطوری نیست باید تمام تلاشتون رو بکنید که گناه نکنید حتی اگه یکسال طول کشید ولی خدا به همون نسبت هم بهتون نزدیک میشه.باز هم از شما استاد مهربان سپاسگذارم که این راه رو برای ما باز کردین هرچند استاد من این چند سال حرفهای شما رو فقط گوش میکردم اما درک نمیکردم چون آدمها وقتی فقط شنونده باشن حفظی یه چیزی رو میدونن وریشه ای یاد نمیگیرن اما الان من ریشه ای یاد گرفتم .استاد برای شما وتمام بچه های خوب سایت یقینی که الان بهش رسیدم رو آرزو میکنم وامیدوارم در این راه پاینده باشید چون حرفتون حق هست اما از یه راه دیگه.
بنام الله یکتا و سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم.
اول از همه تحسینتون میکنم و لذت میبرم از این رابطه زیبا و رویائیتون که واقعا بینظیره.چقدر حس خوب و همسو ،همجهت و مثل هم زیبا که کاملا مشخصه از وجود هم و در کنار هم بودن نهایت لذت رو میبرید.احسنت.
دوتا عشق در کنار هم در ماشین فوق العاده و در جاده بسیار زیبا با عشقی بسیار زیبا و در حال بهترین عملها.
و دومین چیزی که داشتم بهش فکر میکردم این بود که من به عنوان یک دانش آموزه شما که میخواد زندگیش بهتر بشه،برای دیدن فایلها و تمریناتش و عمل کردن بهش عقب موندم و وقت کم میارم،،،،در صورتی که شما به عنوان استاد و با توجه به داشتن همه چیز،،،هر روز در حال پیشرفت،ساختن فایل،تجربه های جدید و اعمال جدید هستین.
واقعا جای تحسین داره و البته که تمام نتایجتون از همین روش بوده.
همینکه روی هیچ کدوم از پله های پیشرفتتون نایستادید و همیشه در حال بالا رفتن بودین.شما فوق العاده اید و یک الگوی بینظیر .سپاسگذارم از وجودتون و درسهائی که به ما میدید.
یه نکته طلایی گرفتم امروز که همیشه در هر مرحله از پیشرفت،ضمن رضایت و سپاسگذاری،قانع نباشیم.
قناعتی که باعث بشه روی یک پله بمونیم و درجا بزنیم.همیشه رو به بالا با برداشتن قدم بعدی و بهتر.
که هروز زیباتر باشه،هروز چیزی به دانشمون اضافه بشه،هروز قدمی جلوتر باشیم.
سالها پیش شنیده بودم که حضرت علی گفته هرروزت باید بهتر از دیروزت باشه
من برام سوال بود که مگه میشه؟
مگه چقدر میتونی هروزت رو بهتر از روز قبل باشی؟
امروز زندگی شما استاد برام نشونگره عینی همین قضیس.عمیقا و از ته دل تحسینتون میکنم.فوقوالعاده اید.
چقدر قشنگه وقتی از مسیری که رفتین احساس رضایت عمیق قلبی دارید و از ته دل راضی هستید و به خودتون افتخار میکنید.
سلام دوستان میخوام امروز مطلبی رو بنویسم اما دلم خواست قبلش یه متن زیبا از شکسپیر بزارم که میگه:
اگر چیزی رو به دست نیاوردی فراموشش کن
و اگر نمیتونی چیزی رو فراموش کنی
به دستش بیار
واقعا هم همین هست ما روزانه تو ذهنمون هزاران رویا تخیل هدف تجسم ارزو میاد مثل(خاک رس کوزه گری) ولی فقط 5% اون ها به دست ما خلق اثار میشن از بالقوه به بالفعل تبدیل میشن چرا؟ چون یا خودمون کوچکتر از اون ها میبینیم و فرار از تعهد به خودمون برای ساختن اون افکار میکنم یا اصلا اعتقاد نداریم به اینکه ما هم یه نمونه خدایی کوچک شده روی زمینیم حداقل خدای وجود خودمون
بیاییم برای اینکه قبلمون به سمت خدا باز کنیم این مدلی تجسم کنیم بدنمون یه جسم بی جان لحاظ کنید یعنی از بیرون بدنتون بدون روحتون نگاه کنید روحتون از بدنتون تجسما خارج کنید
یه بدن بی جان افتاده روی زمین ایا این بدن قدرتی داره؟ با همه وزن و طول و ابعاد
با همه زیبایی ها و زشتی هاش
حالا فرض کنید قراره داخل اون بدن سفر کنید یعنی شما در واقع روحتون هستید قراره بار اول وارد اون بدن بشید بدون شناخت قبلی
از کجا وارد میشد؟ نوک سر یا نوک پا؟ از قلب یا یهو شیرجه میزنید تو بدن و مهم نیست کجا؟
چقدر تجسم قشنگی هست من میگم کم کم از نوک پا ارام ارام وارد میشم انگار وارد یه تونل شدم ناشناخته یه سیاره گنج ناشناخته کم کم میرسم به سمت جایی که وقتی صدای منو میشنوه از ذوق عین بچه گرپ گرپ میکنه میطپه بومب بومب تازه اون جسم داره معنی میگیره از حالت بی جانی داره تازه معنی و مفهوم حیات و هستی میگیره میشه الان بجای مرده متحرک براش هویت انتخاب کنی اینجاست که بین مذکر و مونث بودنش دیگه تفاوت میگیره چرا؟ چون معنی و بو حیات گرفته
والا بدون روح مگر فرق داره چی نثار خاک میشه؟
حالا که این جسم به سر میرسه بوق ممتدی گوشش رو کر میکنه چشمانش باز میکنه لبانش به رعشه در میاره اینجاست که تازه میفهمه حیات داره صدا و تصویر داره بلند میشه میشنه و خودش نگاه میکنه عین بچه ها ذوق خودشو میکنه فورا اینه میاره خودش نگاه کنه چه شکلی هست اینجاست تازه معنی و مفهوم خدا رو پی میبری به عالم خلقت پیچیده که برای تو اسون کرده
شما برات سوال شده این همه انسان حدودا 7 میلیارد خرده بلکه بیشتر چطور ادم و حوا هابیل و قابیل اورد بعد که هابیل مرد قابیل گناهکار با کی ازدواج کرد…. تهش چیشد که رسیدیم این همه ادم…
خیلی پیچیده هست و من ندیدم حتی جایی درباره این خلقت پیچیده حرفی زده بشه درباره نطریه های وینگر و وایکینگی ها و خیلی نظریه های دیگه اونقدر پیچیده هست که تو هضمش نمیتونی کنی نه در فهم بگنجد نه در وهم و خیالی
انقدر با عظمت هست خدا نمیتونی قلبت رو براش باز نکنی
از شوق وجودش در خود نگنجی
براش با صدای قلبت نرقصی منظور رقص سماع هست
حکایت این جمله
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز میشود
یک لحظه آفتاب در هوای سرد
غنیمت میشود
خدا در مواقع سختی ها
تنها پناه میشود
یک قطره نور در دریای تاریکی
همۀ دنیا میشد
یک عزیز وقتی که از دست رفت
همه کس میشود
پاییز وقتی که تمام شد
به نظر قشنگتر میشود
و ما همیشه دیر متوجه میشویم!
قدر داشتههایمان را بدانیم
چرا خیلی زود دیر میشود؟؟؟
وقتی به خدا میرسیم که خیلی دیر شده اونم زود در واقع دیر شده
خدایی که تمام مدت در کنج قلب ما بوده در گوشه تاریک خونه مغز ما بوده در نزدیکی رگ گردن ما بوده ولی غافل از اینکه ما بنده های غافلشیم تا روز سختی صداش نمیکنیم
خواستم فقط دکلمه ای از راز و نیاز های خودمو با معبود خودم بگم
خدایا شکرت برای این تلنگرا که هر دفعه به یادم میاد به مو رسید اما پاره نشد .
مینویسم برای خودم که یادم بمونه ..یادم بمونه وقتی سال پیش مریض شدم وضعف کلی داشتم واصلا حالم خوب نبود حتی نمیتونسم کارای روزانمو انجام بدم یا دخترمو بغل کنم..نمیدونستم چکار کنم که حالم خوب شه ..یادمه از خودت خاستم ومنو هدایت کردی به دکتری که از همون اول که حالمو دید همرو درست تشخیص داد ومن سه ماه تحت نظرش بودم
وهر روز حالم بهتر میشد هم جسمی وهم روحی ومنی که 15 سال قرص تیروئید میخوردم کم کم کنار گذاشتمش و از مایشا همش سالم بود ..خدا شکرت که اون دوران تلخ با اون همه درد جسمی وروحی تموم شد ومن الان دارم با یه تضاد دیگه دست وپنجه نرم میکنم وبه امید خدا میدونم این بار رو هم به طرز عالی از دوشم برمیداری..این تضاد اومده تا من بفهمم باید قویتر باشم .وابسته فقط به خودت باشم. توحیدی تر باشم وفقط قدرتو به خودت بدم واحساس لیاقتمو بالاتر ببرم ودر نهایت همه چیز به نفع من رقم میخوره ایشالا
و ارزوی سلامتی و سرور و ثروت برای استاد و خانم شایسته و همراهان
امروز با ذهنی قدرتمند بیدار شدم.
و انقدر شگفت زده که دوست داشتم این حس رو زودتر به اشتراک بذارم با خانواده صمیمی ام.
و فکر میکردم در کدوم قسمت این تجربه رو به اشتراک بذارم که تیتر ارزشمند
قلبی که به سوی خدا باز میشود.
واقعا
دوباره قلبم به سوی خدا بازشده.
هر روز صبح تا چشمم باز میشه مرور گذشته که من کی هستم و چی شد و چرا خوب نبودم
در 2 روز اخیر اتفاقاتی افتاد که اول از دیگران و بعد از خودم شاکی شدم.
بعد که خوب فکر کردم و ذهنم رو تربیت
دیدم از باورهای خودم نشات میگیره از باورهای کمبود و ترس و بی تصمیمی.
علی رغم تجارب دردناک 2 روز گذشته تونستم بر (تو خوب نیستی غلبه کنم) و این برای من پیروزی بزرگی هست.
میگم فقط حضور در این سایت خودش به تنهایی دستاوردهای بزرگی به ارمغان میاره
من شاید حدود 1700 روز در این سایت هستم ولی وقتی اولین بار با قوانین جهان هستی براساس دیدگاه استاد اشنا شدم یعنی شروع 1700 روز. چنان مثل کسانی که موج انفجار گرفتشون به هر طرفی دویدم تا هم به اطلاع سایرین برسونم هم در سایر منابع و اشخاص جستجویش کنم ثمره ای جز شک بی عملی و اتلاف انرزی هیچ نداشت
البته که ترمزهای زیادی داشتم برای عدم همراهی
بدون هیچ دستاوردی
حتی ایمان به خودم.
اسان شویم برای آسانی ها
یا
آسان شویم برای سختی ها
چقدر خلاصه و قابل درک و فهم
در ابتدای درک قوانین به صورت نیم بند میتونم بگم بارها استاد گفتند که تا به ایمان و اطمینان نرسیدین ندوید به اطلاع بقیه برسونید اونها اگر در مدار شما باشند خودشون میان بعد حتی موکدا میگفتند من اینو میگم ولی شما گوش نمیدین و عجب راهی اومدم برای گوش ندادن و تجربه شدن آنجه که به سبب شاید بتونم فقط بگم آسون شدنم برای سختی کشیدن.
گمراه شدن بعد از هدایت شدن
عجب تجربه ای
و بازم هدایت
بار از دوشم برداشته شد بار دیگر فقط با هدایت ذهن
هرلحظه بسته به انتخابمون هدایت میشیم و این انتخاب اگر از انتخاب ذهن تربیت شده نشات بگیره که در مسیر خلق خواسته هامون هستیم.
و اگر با ذهنی که هنوز در بند محیط و انسانهای اطرافش هست انتخاب سخت و دشواری پیش رو داریم
سلام به استاد جانم سلام به مریم قشنگم
دور جفتتون بگردم من که چقدر دیدن شما دو عزیز واسم لذتبخشه و ناخوداگاه لبخند و ارامش مهمون قلبم میشه
الان ساعت 23:31 دقیقست داشتم کامنتای بچه هارو میخونم کامنت سعیده جان عزیزو کامنت علی جان خوشدل سعیده جان یه جایی نوشته بودن خیلی فاصله گرفتن از گذشته و اون ادمو نمیشناسن و اتفاقایی در عرض 6 ماه واسشون افتاده (اگه دقیق تایم یادم باشه) که حس کردم شاید بی ربط نباشه به نسترن الان
توجه :این خبر خوش رو فقط افرادی که به قلب هاشون مهر زده نشده درک میکنند
امروز 1 مرداد 1402 نسترن تو سن 22 سالگی به خواسته قلبیش رسید و اولین حقوق خودشو بعد از یک ماه کاری دریافت کرده
بچه ها من سر کار میرم و خیلی واسش ذوق دارم
دارم کار میکنم دارم سعی میکنم رو پای خودم وایسم
این اولین حقوق منه از رشته ای که دوسش دارم مبلغشم 3 میلیون تومن بود و کلی ذوق کردم
اما بعد خبر خوب میخوام یه داستانیو باز کنم که همین امروز دوبار واسم اتفاق افتاد
مادر من مسافرته و تلفنی وقتی داشتیم صحبت میکردیم با ذوق گفتم حقوق گرفتم یکی از اطرافیان پشت تلفن گفت چقدر و من با افتخار گفتم 3 تومن بعد میدونید با خنده بهم چی گفت؟
گفت این که چیزی نیس بیا من 3 تومن روش بذارم !!!!
این عصر اتفاق افتاد و دومی همین یک ساعا پیش که بابا بهم گفت بابا به نظرت کم نیس؟
گفتم من تا همین یه ماه پیش 1 تومنم نداشتم این که دیگه 3 تومنه چطوری کمه
من با این کاری ندارم که واقعا الان 3 تومت واسه بعضی ادما پول خورده اما من نسترنم من یک ماهه شروع کردم من با امید شروع کردم و این تازه سر خطه و سرای خطای بعد من مونده
راستشو بگم عصر که اولش خیلی بهم ریختم چطور ادما جرئت میکنن همچین نظری بدن اونم ادمی که الان حتی از خودش 20 هزارتومنم درامد نداره به من این حرفو زد عجیب نیست !!!!
ادمی که 50 تومنم واسش خیلی ارزش داره به من این حرفو زد !!!!
درس اول:نسترن خانوم فقط کار خودتو بکن و قدم بعدیو بردار یادته وقتی کار نمیکردی پشتت حرف بود یادته رشتتو عوض کردی بازم تیکه شنیدی الانم همینه پس ادمای بیکار همیشه اماده ان برای نظر دادن اما شما راهت مستقیمه راه خداست و اون نور راهته
درس دوم :قربون شکلت برم ،نسترن من این مسیر تکامل میخواد یادت نره هاااا!!!!
شما تازه شروع کردی صبور باش ادامه بده و خدا درارو دونه دونه داره واست باز میکنه قلب هارو نرم میکنه
ثابت قدم باش مبادا حرف بقیه تو رو سست کنه الان موقع اعراض کردنه خوشگل خانوم
این نوشته ها واسه نسترن سال بعده حتی شاید 6 ماه بعد
من بهت قول میدم قراره خیلی پیشرفت کنی قرار نیس درامدت 3 تومن بمونه چه بسا 30 برابر شه مثل علی جان خوشدل مگه واسه علی نشد چرا واسه من نشه؟
مگه نه علی اقا؟
مگه نه سعیده جان؟
اومدم از نسترن رد پا بذارم واسه یکی از روزای مهم زندگیش که اولین حقوقش با دانش خودش دریافت کرد و واسش خیلی ارزش داره
روزای خوبی در راهه
خنده های قشنگی قراره شنیده شه
قراردادی میلیاردی زیادی قراره امضا شه
خونه های زیادی قراره طراحی شه
و جاهای زیادی قراره نام نسترن خانوم برده شه …
البته به یاری تو الله من که من به جز تو کسی رو برای حامی بودن ندارم تو از هر کسی واقعی تری خدای من هر انچه دارم از لطف توعه از عشق توعه …
خداوندا کمکم اون پاشنه اشیلمو که خودت میدونی حلش کنم تو راهو نشونم بده …
بچه ها دوست داشتم خوشحالیمو با خانواده اصلیم شریک شم شما خانواده اصلی منید …
استاد جونممم عاشقتم عاشقتممممم زیاد زیاد زیاد
و عاشق اون روی ماه شمام مریم جان جانان خواهر بزرگتر من دوست خوب من
بچه ها منتظر خبرای خیلی خوبی از من باشید
دوستتون دارم و شبتون بخیر 🩵🩷
سلام نسترن خانم بهت تبریک میگم که اولا به عنوان یه دختر شیر مرد روی پای خودتی مستقل مالی دوما تبریک بیشتر که داری تو رشته ای که علاقه داری کار میکنی ولو اگر اول کاری حقوق انچنانی نباشه سوما اینکه منم میخوام تو شادی هات شرکت کنم شما از من 6 سال کوچکتری منم دورانی بود 22 سالگی با اینکه من اقا بودم و شما خانمی و کار شما ارزنده تر من از 18 سالگی جدی کار کردم 22 سالم بود تو رشته خودم مهندسی عمران جنوب رفتم و توی برق افتاب رایگان اوایل کار میکردم ولی اینقدر که رشته خودم رو دوست داشتم به حدی رسیدم تو چند ماه بعد حقوق کامل یه مهندس می گرفتم یادمه با اولین حقوقم تو اونجا سال 96 بود حدودا 10 گرفتم خیلی بود ذوق داشتم امدم باش یه گوشی خریدم و یه لپ تاپ که ارشد استارت بزنم توصیه ای که بهت دارم اول از همه به حرف مردم گار نداشته باش
به فکر فعلا درامد نباش تو رشته ای که هستی به فکر اعتبار باش پول پشت اعتبار و اعتماد بهت میاد
حتما روی توانایی هایی که تو اون رشته داری سرمایه گذاری کن من کلی کتاب تو مهندسی عمران دارم به حدی که الان چشمی خیلی کارا انجام میدم من بعد کلی کار جنوب رو سکو نفتی یه برهه تو ماشین سازی بخش گروه پل یه برهه با پتروشیمی اراک کار کردن وووو الان مجدد امدم با وزارت دادگستری کار میکنم باورت نمیشه با پاداش و مزایا ماهی 30 میگیرم کلا 7 صبح تا 3 بعدازظهرم کارمم زیر باد کولر همش شکر خدا می کنم پس نا امید نباش محکم برو جلو
شب بخیر
سلام دوستان
امروز میخوام یکم تخصصی درباره سوره انشراح صحبت کنم؛
لطفا دوست دارم دوستان هم مشارکت کنند چون این پیامم با بقیه پیام هام متفاوت هست
پس ابتدا تشکر میکنم از دوستانی که لطف دارن مشارکت دارن
سوره انشراح همون نشرح هست به معنی فراخ و گستردگی این سوره جز سوره های مکی قرآن هست و جالبه دومین سوره مکی هست که در مکه بر پیامبر شرح نزول شده
دوستان میدونند ما دو مدل سوره داریم مکی و مدنی
نشرح این دو خیلی تقسیر و تفحص داره پیشنهاد دارم دوستان علاقه مند برن بخونند و مطالعه کنند
سوره انشرح همون نشرح هست من حالا آیه ابتدایی مینویسم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
به معنی این هست خدا بر محمد میگه ای محمد ما تو را محرم اسرار اعجاز خود قرار دادیم و سینه تو را صندوقچه این محرمیت برگزیدیم همون لقب قرآن مجید و کریم بر سینه محمد (قائم آل محمد) حالا این یعنی چی؟ یعنی محمد خاتم نبی یه فرد امی بود یه چوپان خداوند طرفیتی را در محمد دید عین دوستان فلشی که مثلا ابتدا 1 گیگ بود و قابلیت یه هارد اکسترنال 1 ترایی داشته باشه از میان کل قوم اون زمانه محمد توانایی این برگزیدن رو داشت و خدا سینه محمد رو محرمیت معجزه ی نشرح نزول کرد و قرآن پله ای به محمد (ص) نزول شد چرا پله ای؟ ظرفیت حضرت محمد بنا به زمان و مکان خداوند پیشرفته تر کرد حکایت همون رم که میگم یه برهه 1 گیگ برا ما کلی بود الان ترا
حالا حضرت محمد خیلی جاها از قوم خود دلخور بود پیش خدا گلایه داشت چون اعراب جاهلیت داشتن تاریخ دوستان بررسی کنند متوجه میشن خداوند بهش گفت محمد! ما تو را برگزیدیم برای نبوت
به تو محرمیت دادیم و قرآن بر قلب تو نازل کردیم پس در راه ما سختی هایی هست تحمل کن چون این سختی ها همون (حجر بودن افکار اعراب جاهلیت از افراط و تفریط ها) گفت تحمل کن که آسانی این نبوت هدایت خیلی ها که تشنه من هستند هست
محمد حکم قطره ای اب از اقیانوسی بود که خیلی ها رو سیراب میکرد
حالا چرا خدا میگه هر سختی آسانی دارد ببینید شما فرض کن یه عمر پشت ماشین دنده ای یا اتومات نشستی وقتی برای مدتی جابجا میشه جای اینا اولش برات سخته بعد قلق دستت امد میگی عه چه راحت شده من خیلی مثال ساده زدم برای لمس و هضم حرفم
شما مثلا بچه ای دارید دوران از شیر گرفتن دوران از پوشک گرفتن هی میگی عه دوران سختی چه اشتباه کردم بچه دار شدم ولی اون شیرینی حس مادرانت یا پدرانت میگه نه بابا یه چند مدت دیگه راحتی هست این بچه میوه دلمه سختی چیه زود حرفت عوض میکنی با جون و دل سختی ها میخری
نبوت محمد هم سختی ها داشت ولی خداوند به محمد گفت تو بنده برگزیده منی پس تحمل کن ظرفیتت بالا تر میبرم چون کسی لایق تر از تو نیست یا محمد
حتی سوره کوثر به محمد گفت ای محمد تو پسر دار نمیشی ولی در دامن تو دختری بهت میدم همون حضرت فاطمه زهرا (س) که تو نامدار میشی حوضچه کوثر که معروف هست خب خاندان محمد شدن دامادی چون شیر خدا حضرت علی و نوه هایی چون امام حسین و امام حسن که خاندان بنی هاشم بودن یه چیز بگم که ایام ماه محرم هست ربط هم داره خیلی ها خواستن نام خاندان بنی هاشم از تاریخ سقط بشه از بنی امیه و بنی عثمان و… ولی نشد و نتونستن بلکه تاریخ کاری کرد نام این 5 تن جاوید بشه همون حدیث شریف کسا
دوستان من پدر بزرگم 10 بار قرآن با تفسیر خونده میگفت خدا بیامرز روزی به محمد گفتن تو برتری نداری مگه پدر و مادرت کی بودن عیسی برتر هست حضرت عیسی هم خب مادرش مریم قدیسه بود مریم وقتی به دنیا امد نذرش کرده بودن بره کلیسا کسی قبول نمیکرد تا حضرت زکریا قبول کرد و حضرت مریم شد بچه دار و عیسی آمد که خیلی ها امدن گفت یا محمد عیسی پسر خداست حضرت محمد گفت عیسی بنده خداست عیسی روح الله هست نه پسر خدا که تحریف کردن الان انجیل رو میگن شبی عیسی پسر یا پدر نشست به زور بازو حالا کاری ندارم امدن با حضرت محمد مباهله که گفتن محمد برو با هر کی میخوای بیا ما هم میاییم که حضرت محمد رفت با 5 تن امدن داستانش میدونید میخوام بگم حضرت محمد وقتی سوره نشرح براش نزول شد بهش گفتن باری از دوشت برداشتیم یعنی معصومیت تو به اینکه گناه نمیکنی خب این برمیگرده بع همون ماجرا برتری یه چوپان امی که خداوند درونش معصومیتی دید گفت بهش تو از میان این قوم برتری و ظرفیت معصومیت نبوت داری و شد پیامبر برتر در رده نوح و عیسی و موسی و ابراهیم
حکایت کربلایی کاظم ساروقی بخونید تازه در حد محمد نبی نبوده و نیست خداوند چگونه قلب و سینه یه فرد امی رو باز میکنه و او را حافظ قرآن میکنه پس برمیگردیم به اینکه وقتی میگه بخواهم میدهم بی حساب و کتاب
من خیلی خواستم بیشتر تخصصی در این حوزه صحبت کنم که علت اینکه این سوره چقدر اهمیت داره و یکم مختصر ولی جامع دربارش شرح مطلبی داده باشم
ممنون از دوستان
سلام استاد جان و همسر همراه و دوست داشتنی درود و رحمت خداوند بر شما باد
محشر بود یه چراغ بسیار زیبا در درونم روشن شد با این تفسیر زیباتون قسمت دهم سفردور آمریکا بودم یهویی رو گوشیم وکشیدم که نتمو روشن کنم دیدم تو یوتیوپ برام پیام اومده اومدم بیرون زدم گوگل اومدم توش دیدم اینجا باز یه دنیای ناب دیگست اولا چه ماشین شیک و درجه یکی و چه جاده قشنگ و زیبایی نووووووش جونتون بعد این تفسیرتون جانانه منو حول داد بسمت جلو اینروزا ازفشار مالی دلگیر بودم خداوند منو از کجا آورد به کجا خدایااااا شکررررررت چه هدایتی به به خیلی لذت بردم ازاین آگاهی ناب این سوره و سوره قبل و بعدشم محشره خیلی خیلییی ایمان مارو منقلب میکنه قصد کردم هرشب قبل خواب از سوره شمس تا التین و بخونم تا ضمیرناخودآگام بفهمه که چیکار باید بکنه برام و منو به کجا ببره خیلی حس خوب و عالی گرفتم ازاین تفسیر که اومدم تو دفترم با ترجمه نوشتم تاا هرروز بخونمش و روش تفکر کنم به امیدخدا بخواست خدا الهی سپاااااس ازاین هدایت سپااااس که بهم فهموندی داره نور میرسه دارم از تاریکی جدا میشم توجم و باید به داشته هام بسپارم و شکرگزاری رو بیشتر تکرار کنم هم شکرگزاری زبانی هم عملی و قلبی الهی سپااااس ازاین بندگان ناب و زیبااندیشی که بما بخشیدی استادجان و مریم خانم شایسته که عجب فامیلی دارین واقعااااا شایسته هر نعمتین ازتون بینهایت قدردانی میکنم خصوصا از کامنت سید خوشدل که خوندم فهمیدم باید یه چند روزی اینحا اتراق کنم خدایا ازین هدایتت بینهایت سپاااااااس
ای خدای بخشنده و مهربان
ای پناه دهنده بی پناهان
ای اجابت کننده دعاها
ای بالا برنده مرتبه ها
ای شنونده صداها
ای بهترین گشایندگان
ای منتهای امیدها
ای غمزدای هر غم زده
ای دلگشای هر اندوهگین
ای یاور هر بی یاور
ای گرداننده ی دلها
ای همدم دلها
ای راهنمای سرگردانان
ای صاحب رحمت و خشنودی
ای که او بر هر چیز تواناست
ای آسان کننده
ای که امیدی نیست جز به نیکی او
ای که چشم داشتی نیست جز به نیکی او
ای وفادار به پیمان
ای روشنی بخش
ای همدم آنکس که همدمی ندارد
ای که توکل نشود جز بر او
ای ببیننده
ای یاری دهنده
ای نزدیکی که دور نشود
ای نزدیک تر از هر نزدیک
ای طبیب دردها
ای که به ذکر او آرامش پذیرد دل یقین داران
ای هموار کننده ی راه ها
ای که خلائق از عهده شکرش برنیایند
ای مهرورز
ای دوست آنکس که دوستی ندارد
ای مونس آنکس که مونسی ندارد
ای بی نیاز کننده ی کسی که از او بی نیازی خواهد
ای وفا کننده کسی که از او وفا خواهد
ای بهبود دهنده ی کسی که از او بهبودی خواهد
ای نیرو ده آنکس که از او نیرو خواهد
ای فرح بخش
ای که سپاسگزاری اش مایه سعادت سپاسگزاران است
ای که بر هر چیز قادر و تواناست
ای که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت
ای همدم یادکنندگان او
ای کارگشا
ای که نسبت به هر کس به او امید داشته باشد کریم است
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته ی دلبرم ، سلام به دوستای دوست داشتنی و واقعی و خداگونه م در سایت عباسمنش دات کام
بعد از چندین بار گوش کردن به این فایل توحیدی استاد با قلبی باااااز و با آرامشی بینهایت و روحی پر از حس عشق و شور و نشاط اومدم یه کامنت دیگه از این کیمیا برای خودم به یادگار بذارم
قبل از نوشتن کامنت
اولش از خدا اجازه خواستم که خدایا بنویسم یا نه ؟
خدایا میخوام از این به بعد برای هر چیزی از خدا بپرسم که چیکار کنم .
میخوام تسلیم بودن رو آگاهانه اجرا کنم در ساده ترین تا بزرگترین موارد زندگیم
اینم یه پله پیشرفته واسه منه مشرک
از خدا اجازه خواستم و خدا با نشانه ی حس بینهایت خوب و انرژی فوق العاده ای که در وج.دم قرار داد بهم پاسخ مثبت داد
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
خدایا میخوام بنویسم که کیمیا پارسال همین موقع تو مرداد ماه کجا بود و توی چه مداری بود و الان کجاست . که بعدا با خوندن این کامتت به این مسیر ،به قدرت بینهایت تو توی یاری رسانی ،به توانایی هاش ، به خواستن ها و توانستن هاش زیر سایه لطف و رحمت تو ایمان بیشتر بیاره و امید رو توی قلبش زنده نگه داره که باز هم میتونم از پس هر چیز دیکه ای که تو زندگیش براش پیش میاد بر بیاد.
اول رفت با خلوص نیت
یا چهره ی بینهایت خندان
وضو گرفتم که بیام در سایت که برای من حکم خانه ی خدا و عبادتگاست بنویسم از قدرت خدا ، از عشق بینهایت خدا به بنده ی مشرک و ضعیف و ناتوان و جاهلش
ادکلن مورد علاقه م رو زدم
پیراهن خوشگل و خوشرنگ و خنکم رو پوشیدم
ایرپادمو برداشتم و اهنگ بیکلاممورد علاقه ی ملاقات با خدام رو تو گوشم پلی کردم
و دمپایی های قشنگم رو پوشیدم و ساعت 11:30 شب یکم مرداد راهی حیاط بینهایت زیبا و پر از سکوت و آرامش مطلق خوابگاه شدم
اگر بخوام الان خوابگاه رو توصیف کنم
بهتره بگم که
همه جا با تاریکی شب پوشیده شده
هر پنج متر چراغای حیاط روشن هستن در لابه لای درختا
یه حیاط هزار متری زیبا پر از درختای تنومند و پر از شاخ و برگ کمه کم 50ساله
هوا خنکی شبای تابستون رو داره
یه نسیم بینهایت زیبا و خنک با چاشنی شرجی خاصی که بازم برای منه مازندرانی که عاشق رطوبتم دلچسبه در حال وزیدنه
در حال قدم زدن و کامنت نوشتنم
یه لبخند خیلی بزرگ و خوشگل به پهنای صورتم نشسته
ابتدای کامنتم رو با دعای توحیدی جوشن کبیر آغاز کردم
چرا که واقعا برام در کنار سوره ی انشراح برام حکم بینهایت رو داشت
کلمه به کلمه ی این دعا رو نه با انگشتام بلکه با نبض قلبم تایپ کردمشون
اون جایی از دعا که میگه ای شنونده صداها ؛ بعد از دیدن معجزات بزرگ توی زندگیم توی این یک سال واقعااااا ایمان آوردم به اینکه خدا واقعا صدای قلبمون رو میشنوه ، خدا به خواسته های توی دلمون آگاهه
پارسال همین موقع ها بود که من درگیر یه عشق یک طرفه ای بودم که داشتم ذره ذره خودم رو نابود میکردم و روزی هزار بار خودمو با نا آگاهی هام ، با شرک ورزیدنام ، با دست و پا زدن هام برای برگردندون اون شخص میکشتم .
الان که به وضعیت جاهلیت پارسالم فکر میکنم خنده م میگیره و باورم نمیشه که این کیمیای قویه الان ، این کیمیای شاده الان قبلا اینقدر بی عزت نفس و کوچیک بوده .
خداروشکر میکنم که تو این مسیر ادامه دادم و ادامه دادم و ادامه دادم و خودم ذره ذره آروم آروک رشد دادم . طوری که واقعااااا تغییر رو از پارسال تا امسالم دارم با تمام وجود در تمام ابعاد زن گیم میبینم و تجربه میکنم .
پارسال خواسته ی من از خدا برگشت اون شخص بود
و امسال به حدی از حس رهایی و عزت نفس و آزادی و آرامش خیال و آگاهی رسیدم که اصلا نه تنها بود و نبود اون شخص توی زندگیم مهم نیست بلکه بود و نبود هیچ پسر دیگه ای هم برام مهم نیست . اونا دلیل حال خوب من نیستن .
نه تنها اون آدم رو تونستم به طور کامل فراموش کنم و روح خودمو آزاد کنم از بند اسارت وابسته بودن به یه شخص خاص بلکه تونستم با خودم درصلح قرار بگی م تونستم ارتباط قشنگ تری با خودم و خدای درونم برقرار کنم ، تونستم برای خودم هدفای مهم تر و ارزشمند تری بچینم و برم تو دل تلاش کردن براشون
با اعماق وجودم فهمیدم و تجربه کردم و درک کردم که شادی یه چیز واقعا درونیه ، احساس خوشبختی واقعا درونیه و هیچ عامل بیرونی ای در خوشبختی و بدبختی من تاثیر نداره .
من متولد سوم مرداد ماهم و پارسال یادمه این ساعت های شب میومدم توی حیاط خوابگاه پیاده روی و مراسم گریه کردن برای اون شخص که آیا امسال تولدمو بهم تبریک میگه یا نه . خدای من الان که دارم به وضعیت پارسالم فکر میکنم خنده م میگیره و شکرگزاریم در لحظه حال عمیق تر و خالص تره از اینکه اون روزا رو تونستم خودم پایان بدم و تونستم از خودم یه دختر قوی و مستقل و توانمند و باعزت نفس تر نسبت به گذشته م بسازم .
یادمه پارسال درگیر چه مسائل پوچ و بیهوده ای بودم برای تولدم و الان در چه سطح فرکانسی بالاتر و نزدیک تر به خدا قرار گرفتم .
پارسال درگیر این بودم که لباسم برای تولدم چی باشه که جذاب تر باشم که وقتی عکس میگیرم و عکسامو توی پیج اینستام میذارم شاید یه درصد اون شخص منو ببینه . (چقدر کوچیک بودم هر چی ایموجی خنده بذارم کمه )
پارسال درگیر این بودم که رنگ رژم با رنگ کیک آلبالوییم و رنگ بادکنکای هلیومیم ست باشه که دیکه نهایت زیبایی و شیک بودن رو داشته باشم نه اینکه بقیه ببینن بلکه شاید یه درصد اون شخص ببینه .
(برای خودم استیکر خنده ی رو به موت هر چی بذارم کمه )
(خداروشکر میکنم که اینقدر رشد کردم و درگیر این چیزا نیستم )
و اما بیام از حال الانم بگم
از آرامشه عمیق و واقعی درونم بگم
از حس رهایی الانم بگم
خوشحالم که بالاخره معنی واقعی تولد رو فهمیدم
روز تولد من در اصل روزیه که من بیدار شدم ، من شروع کردم به آگاه شدن نسبت به خود خقیقیم به شناخت خدای واقعیم به پیدا کردن کیمیای ارزشمند درونم .
دیگه درگیر اینکه کیکم چه رنگی باشه
لباسم چه رنگی باشه
میکاپم توی چه تناژ رنگی باشه
بادکنکام چند تا باشه
کدوم لوکیشن رو برای عکاسی برای تولدم انتهاب کنم
نیستمممممممممممممممممممممم
نه اینکه پولش رو ندارم
اتفاقا وضع مالی من از پارسال تا امسال خیلی خیلی رشد کرده .
پارسال 500هزار تومن به زور توی حساب جاریم بود
الان خیلی خوشگل و ملس توی حساب جاریم هشت میلیون پوله .
میزان آزادی مالیم خیلی بالاتر رفته
پارسال من این موقع پول خرید هیچ دوره ای از استاد رو نداشتم
اما الان دوره ی قانون سلامتی هشت میلیونی رو برای خودم تونستم بخرم
به راحتی هر ماه دارم برای خودم یک قدم از دوره دوازده قدم میخرم
و هم کلی پول هم میتونم در کنار این موارد دارم پس انداز میکنم برای یاد گرفتن مدیریت مالی
دلیل این رشد مالیم ، دلیل این حال خوب غمیق درونی واقعیم ، دلیل زیباتر شدن زندگیم فقط و فقط اینه که خواستم مه تغییر کنم و رشد بدم روحمو ، آزاد کنم روحمو از وابستگی به دیگران . مخصوصا این رشدم توی این دو سه ماهه ی اخیر که با تضاد های دیگه ای که باهاش روبرو شدم و تونستم به چشم رشد کردن و از دیدگاه مثبت بهش نگاه کنم همه چیز بهتر شده . آرامشم ، عشق عمیق تر نسبت به خودم ، ارتباطم با خدا .
دیگه درگیر هیچ چیز فرعی ای نیستم
و میخوام ادامه بدم به رها بودن
به ساده زندگی کردن و لذت بردن از همین سادگیا
به داشتن حال خوب با توجه کردن به نکات مثبت زندگیم ، ادما و شرایط .
وای خدای من چقدررررر چقققققدررررر جلسه ی شیشم از قدم دوم توی کنترل ذهن کمکم کرد .
خداروبا اعماق وجودم شاکرم که منو به زیبایی ها ، به آسانی ها ، به عشق واقعی (عشق خودم نسبت به خودم ، عشق من به خودش)، به درک کمی بهتر نسبت به پارسالم هدایت کرد .
هر سال که تولدم میشد دنبال این بودم که خودم برای خودم دنبال یه کادوی گرون از جمله لباس برند بخرم به عنوان کادو. که زیباتر و جذاب تر دیده بشم .
اما الان دنبال اینم که چیکار کنم که در نهایت سادگی و بدون کمک گرفتن از هیچ عامل بیرونی ای تمرین کنم که چجوری شادتر باشم .
امسال میخوام توی روز تولدم یه خودم شادی هدیه بدم .
امسال میخوام به خودم یه روز عاشقانه خلوت کردن با خودم و خدای درونم هدیه بدم .
خدایا تو اون بار سنگین رو از دوشم برداشتی
خدایا کمرم راست شد .
خدایا قلبمو باز کردی از غم ها
خدایا تو به قلبم شادی دادی ، آرامش دادی ، تو به روحم آکاهی دادی
ای بهترین هدایتگر
ای نجات بخش جان ها
ای بهترین آمرزنده
خدایا توبه کردم از شرک از وابستگی به دیکران و به سوی تو به سوی یگانه خالقم بازگشتم و تو با آغوش باز منو پذیرفتی
ای پناه دهنده قلب بی پناه من . تو قلب منو آروم کردی خدا جونم . تو روح منو نوازش کردی و از هر تاپاکی شستشو دادی و به جاش با نور خودت به قلب و روح و جونم روشتی بخشیدی
ای روشنی بخش
ای زیباتر از هر زیبا
ای خالق زیبایی ها
خدایا تو کمکم کردی که بتونم خودمو پیدا کنم و خودمو از اون باتلاق وابستگی و شرک نجات بدم
عاشقانه با تمام وجودم از این کیمیای جسور و قوی و باعزت نفس که تصمیم به تغییر گرفت و بلند شد و زندگیشو شروع به ساختن کرد و از جایگاه یه قربانی خودشو بیرون و خودش رو در موضع قدرت و عزت قرار داد، از خدای بزرگ و بخشنده و مهربانم ، از استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم .
با تمام وجودم احساس خوشبختی میکنم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست
یا حق
امسال
بنام خداوند فراوانی ها
بنام خداوند آسمان ها و زمین
بنام یگانه خالق هستی
در ابتدا سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان
کیمیای عزیز ،
بسیار خوشحال و خرسند هستم از کامنت بینظیرتون.
تبریک میگم و تحسینتون میکنم که جسارت تغییر رو داشتید ،
جسارت قدم برداشتن
جسارت محکم بودن در مسیر و پا پس نکشیدن !
این پاداش کسانی هستش که در این مسیر ثابت قدم هستن و شما ثابت قدم بودید و این نتایج گوشه ی بسیار کوچکی از نتایجی هستش که برای شما پدیدار شده و چیزی که مطمئن هستم و هرکسی که داخل این مسیر ثابت قدم بوده تایید میکنه ،این موضوع هستش که سال بعد هم این موضوع رو به وضوح حس خواهید کرد که تغییراتتون در همه جنبه های زندگی ، نسبت به امسال ، اصلا قابل مقایسه نیستش !
امیدوارم که همیشه در شادی و لذت و آرامش بینهایت و ثروت باشید.
به امید موفقیت های روزافزون شما
سلام کیمیا خانم
پیام شما خوندم در واقع همه ما تو زندگی یه بار رابطه یه طرفه یه بار این حس و حالی که داشتید رو تلخ گونه چشیدیم چرا تلخ گونه به وضع خواری خودمون که چقدر بدبخت بودیم خودمون درگیر رابطه هایی کردیم که فکر کردیم باید هر جور شده طرف رو برا خودمون داشته باشیم و این از وابستگی و نبود عزت نفس و خلا هست من اخرین بار این حس رو چند سال پیش داشتم در خودم کشتم چون دیدم هر چقدر تو این باتلاق بیشتر فرو میری بیشتر لهت میکنه بیشتر خفت میکنه برای همین دیگه بهش فکر نکنید کلا پاکش کنید به دارایی های خودتون فکر کنید به اینکه دختر برگت بدونه خدا بهتون این لطف رو کرده برکت آور افریدتون من اقام ولی واقعا حس شما درک کردم برام حس آشنایی هست ولی دیگه در خودم این حس رو بی تحریک کردم و خوشحالم هم مالی هم روحی ترقی کردید چرا نکنید؟ شما نکنی کی بکنه شما نرسی کی برسه؟ شما لایقی شما برازنده ای پس براش تلاش کن خودتو کم نگیر انشالله در اینده بهترین ها داشته باشی روز خوش
سلام و درود
چقدر این فایل قشنگ هست که هر بار می شنوی تشنه تر میشی
و چقدر کامنت دوستان خدایی و عالیست
دوست عزیزم کیمیا جان تولدت مبارک
چقدر دعای جوشن را قشنگ نوشتی و چه خوب
حال خودت را توصیف کردی بهت تبریک میگم
به حال خوبت
به حس خدایی بودنت
به عزت نفس عالیه
به خودت بودن تبریک میگم
در این روز از خداوند بهترین بهترینها رو میخوام و تولدت هزاران بار ستاره باران
شاد و موفق و ثروتمند باشید
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما کیمیا فروغی عزیز
وای خداروشکر برای هدایتی که شدم بعد از این جدالی که تو ذهنم بود برای غلبه بر ترسی که مدتی پیداش کردم اما نمیدونستم چیکارش کنم، چطوری درستش کنم اصلا چطوری برم تو دل ترسم.
این خلاصه حال و هوای منه، منی که با ترس از شکست و موفق نشدن جوری از خودم ضربه فنی شدم که الان متوجه شدم عجب مورچه سیاهی بود در دل تاریکی شب که روی سنگ سیاه مغزم داشت راه میرفت.
یک نور افکنی بنام ایمان و اعتماد به خدا باید انداخت تا پیداش کنی.
In GOD We Trust
آره ما بخدا اعتماد داریم.
چقدر یهو داشتم صفحات باز قبلی سایت رو میبستم که یکهو چند جمله کامنتت بهم چشمک زد، اومدم از وسط خوندن رو بیخیال شدم، ببینم جریان کیمیا چیه دیدم به به چه کامنتی.
تحسین ات کردم و میکنم برای نتیجه هات برای تلاش ها و استمرارهات…
اصلا قلبم رو جلا دادی دختر
واقعا ازت ممنونم که دست به قلم شدی ازت ممنونم که اینقدر بزرگتر شدی و اینطوری زیبا از دل خودت متولد شدی.
تولد تحولت مبارک
تولد بیدار و بینا شدنت مبارک
تولد از نو آغاز شدنت مبارک
تولد فرصتی برای با خودت عشق کردنت مبارک
تولد کیمیای درونت مبارک که کیمیای بیرونی رو بیشتر متجلی میکنی.
واقعا بارها از تمام وجودم تولدت مبارک.
منم بعد اشک هایی که چند دقیقه پیش جاری شد،اشک هایی که از سر آگاهی و رفتن و فکر کردن تو دل ترس هام اومد بنظرم یک پوست دیگه انداختم و دارم متولد میشم چون امروز متحول شدم از درون.
سپاسگزارم کیمیای پر فروغم
چقدر عالی بود تک تک نوشته هات، خصوصا اولش که باز آخرش هم رفتم خوندم:
ای اجابت کننده دعاها
ای بالا برنده مرتبه ها
ای شنونده صداها
ای بهترین گشایندگان
ای منتهای امیدها
ای غمزدای هر غم زده
ای دلگشای هر اندوهگین
ای یاور هر بی یاور
ای گرداننده ی دلها
ای همدم دلها
ای راهنمای سرگردانان
ای صاحب رحمت و خشنودی
ای که او بر هر چیز تواناست
ای آسان کننده
خدا اینطور صدامون رو میشنوه و اجابت میکنه
خدا اینطوری راهنمای منه سرگردان میتونه بشه.
خدا اینطوری منو آسان میکنه برای آسانی ها و غم ها و سختی ها و ترس ها رو پاک میکنه.
ارادتمندت فهیمه
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی درونی و بیرونی رو خواهانم.
بنام خالق مهربون و هدایتگر
دیشب در یوتیوب پیام فایل جدید (قلبی که به سوی خدا باز می شود) را دیدم بلافاصله آن را در سایت پیدا کردم و منتظر شدم تا در فرصت مناسب با خواهرم بشنویم. در حال چای ریختن بودم که درباره سوره شرح صحبت شدم این قدر شوکه و هیجان زده شدم که نمی دانستم سجده کنم، گریه کنم یا بخندم … فقط مبهوت شدم و چند ثانیه مکث کردم و سپس خداروشکر کردم.
فکر کنم 4 یا 5 تیر بود که خواب سوره شرح را دیدم و صبح که چشمانم را باز کردم همون موقع با گوشی ترجمه سوره را دیدم یه چیزهایی فهمیدم اما با توجه به مطلبی که در سایت شنیدم این سوره را درک نکرده بودم. در مدرسه آیه های (قال رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی) را برای ما سعه صدر و گشاده رویی و شکیبایی معنا کرده بودند. همان صبح فکر کردم همین معنی را دارد وقتی در گوشی و قرآنی که داشتم نگاه کردم همان شرح صدر و گشادگی سینه ترجمه کرده بودند. و باز هم به این شناخت (باز شدن قلب) نرسیده بودم اما با ادامه سوره که بارسنگین را برداشتم و با سختی آسانی است که البته در ذهن من بعد از هر سختی آسانی است حک شده بود حس خوبی داشتم و سرمست شدم و منتظر بودم چرخ زندگیم روان تر بچرخه. در بچگی شنیده بودم راه سخت مسیر درست است و راه آسان به اشتباه ختم میشه. برای همین به خودم و اطرافیانم سخت میگرفتم اما چند سال است متوجه این اشتباه شدم. ادامه سوره در قرآنم اینگونه ترجمه شده: پس چون از نماز فارغ شدی برای دعا همت مصرف دار و سوی خدای خود مشتاق باش. باز هم متوجه هدف و اشتیاق در کار که در این آیه ها نهفته بود نشدم.
همواره از خدا میخوام که مرا به گونه ای هدایت کنم که متوجه شوم و میگم من نشانه های سخت و پیجیده را متوجه نمیشم طوری با من صحبت کن که آسان باشه و متوجه بشم و به اصطلاح شیرفهم بشم. فایل (قلبی که به سوی خدا باز می شود) مرا امیدوار کرد و احساس میکنم باورهایم مثل طنابی در هم تنیده محکمتر شد. مورد جالب دیگر اینکه 4 یا 5 تیرماه که سوره شرح را در خواب دیدم همان موقع بود که دوره کشف قوانین زندگی را خریدم (4 تیر دوره را خریدم)
19 تیر ماه وقتی بیدار شدم کلمه فاطر در ذهنم نقش بسته بود اما معنی آن را نمی دانستم و در اینترنت جستجو کردم که 6 بار کلمه فاطر و 8 بار دیگر مشتقات این کلمه در قرآن تکرار شده و همگی به معنای خالق بود و شکافنده هم ترجمه شده بود که فکر کردم شاید منظور همان بیگ بنگ یا تشکیل جهان مادی است و چون جلسه اول دوره کشف قوانین را شنیده بودم گفتم شاید منظور این است که خالق زندگی خودم هستم چون به درک صحیح نرسیدم تصمیم گرفتم از عقل کل بپرسم. مدتی بود که با گوشی دیگری مطالب سایت را دنبال می کنم. وقتی جلسه اول کشف قوانین را شنیدم نظر خودم را نوشتم اما بازخوردی نداشت و با وجود اینکه ایمیلی مبنی بر بازخود دیدگاهم دریافت نکردم باز هم چندبار چک کردم اما خبری نبود برای همین این بار هم در مورد معنی فاطر که از عقل کل پرسیده بودم مجددا چک نکردم تا دیروز که متوجه شدم یک پاسخ داشتم و دوستی نوشته بود فاطر یعنی شکافنده مثل شکافته شدن شب و نمایان شدن روز و معنی دیگر آن خداوند هدایتگر است که در دل سختی و مشکلات راه را به ما نشان می دهد و ما را به سمت الهامات و ایده ها هدایت می کند.
این نکته برای من قابل تامل بود که گاهی اوقات خواسته های ما خلق شده و به خواسته ما پاسخ داده شده اما ما از آن بی خبریم و باید بیشتر فکر کنم تا متوجه این موضوع بشم.
خدارو سپاسگزارم که ابتدا پاسخ سوالم رو دریافت کردم و شب آن فایل ارزشمند رو شنیدم که هر دو در امتداد هم بود یعنی بازشدن قلب و دریافت هدایت الهی.
قلبم مطمئن شد و منتظرم به قدم اول هدایت شوم و این قدم برای من واضح و آشکار شود. خداوند چقدر آسان، عالی و با کیفیت مرا به شناخت و درک صحیح این سوره هدایت کردم. بنظرم استاد خیلی باهوش است که می تواند این مفاهیم را از دل کلمات پیدا و استخراج کنه البته با شناختی که دارم نسبت به این موضوع مقاومت دارند و بنابراین میگم چه شناخت و درک عمیقی از جهان و قوانین خداوند دارند و خداوند چه پاسخ زیبایی به این درخواست عالی و کامل ایشان داده و در واقع خالق این درک و شناخت ژرف هستند. خداروشکر که این موارد را با دیگران به اشتراک می گذارند.
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که به زبانی ساده متوجه مفهوم این سوره شدم.
سلام استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
من چندروز پیش که این فایل رو گذاشتین یه پاسخی نوشتم اما وقتی ارسال کردم اینترنت قطع شد وارسال نشد ومن متوجه شدم که نباید بود این پاسخ رو میدادم چون دقیقا جواب من بود نسبت به مسیر سختی که ازیک سال پیش میرم وادامه میدم وروز قبل اینکه شما این فایل رو بزارین من دیگه خسته شده بودم وبی انگیزه ولی صبح که کلی گریه کردم اومدم این فایل رو دیدم باورم نمیشد اونجا که میگه مگه ما قلبت رو باز نکردیم وتورو از اون سختی ها نیاوردیم بیرون .باورم نمیشد استاد خدا چقدر دقیق میدونه از کجا حرفش رو بزنه چون من اولین کاری که صبح زود میکنم اینکه سایت شماروباز میکنم .اونروز اینقدر ناراحت بودم تنها جایی که بهم آرامش میداد اینجا بود استاد من نمیتونم اون چیزی که بهم داره یاد داده میشه رو بازگو کنم ولی میخوام بگم خدا اونطوری به شما نشون داد وبه من اینطوری دوتا مسیری که اگه به یه آدم عادی یا من حتی به شما هم بگم شما هیچ شباهتی به هم نمیبینین ولی در اصل همینه.اونجایی که خانم شایسته میگفت ان مع العسر یسری دقیقا اشک تو چشام جمع شد که خدایا تو داری دلداریم میدی که نگران نباش با این سختی آسانی هایی هست که تو الان نمیتونی ببینی هرچند این مسیر همش لذت هست باوجود سختی هایی که داره وکیه که به دوست داشتن واقعی برسه ولذت نداشته باشه اما چون ما توی جامعه زندگی میکنیم یه وقتایی سختی ها غیر قابل تحمل میشه.استاد همون روز فهمیدم که علت یه سری مسایل که توی زندگیم پیش اومده چیه .من چند ماه پیش یه کولر گازی خریدم برای اولین بار توی عمرم چیز قسطی گرفتم ومجبور شدم یه مقدار زیادی سود روی چک ها بنویسم وبدم دقیقا از اون موقع سختی های من شروع شد.چند روز پیش که فایل آقای عطا روشن که یه جورهایی به من آرامش میده ومن خیلی فایلهاشون رو گوش میدم وحتی دانلود کردم و داخل گوشیم هم گوش میدم یه جایی شما فرمودین که بدترین حالت قرض اینه که آدم پول نزول بگیره ومن یه دفعه شستم خبردار شد که چه اشتباهی کردم وهروقت یادش میافتم استغفراله ربی واتوب علیه میگم ومیگم خدایا ببخشید من طبق روالی که توی جامعه بود فکر نمیکردم قسطی خریدن به این شکل هم نزول گرفتن باشه واین مسایل برام پیش میاد ودقت کردم حتی خواهرم که یه سری وسایل منزل را از همین اقا قسطی گرفت از اونروز همش ماشینش خرابه چون با ماشین کار میکنه وحتی یک بار هم تصادف کرد.استاد من میدونم که شما زیاد موافق بعضی رفتارها وسختگیری های دینی نیستید اما دوست داشتم ایران بودین واجازه داشتم یه سری چیزها رورودر رو بهتون بگم که چه چیزهایی بااین سختگیری ها براتون اسان خواهد شد ویه جورهایی خدا بهتون قول چراغ جادو میده وچشمتون رو باز میکنه وفقط بهتون میگه آرزو کن تا برآورده کنم ویه سری کارهای دیگه که گفتنی نیست.استاد مال نزول راه شیطان رو به سمت زندگی انسان باز میکنه من هنوز علت این مسیله رو نفهمیدم که چرااینطوری میشه ولی مطمینم که خدا یه جایی بایه تلنگر بهم میگه مثل خیلی چیزهایی که تا حالا بهم گفته.استاد من یه جایی از طرف یه شهید شنیدم که گفته بود اگه بتونین چهل روز گناه نکنید خدا وفرشته هاش براتون همه کار میکنن والان به این حرف یقین دارم.البته من اینطوری نمیگم که بچه ها فکر کنن که اگه توی چهل روز ناخواسته یه گناه کردن دیگه روزهای قبل به درد نمیخوره نه اینطوری نیست باید تمام تلاشتون رو بکنید که گناه نکنید حتی اگه یکسال طول کشید ولی خدا به همون نسبت هم بهتون نزدیک میشه.باز هم از شما استاد مهربان سپاسگذارم که این راه رو برای ما باز کردین هرچند استاد من این چند سال حرفهای شما رو فقط گوش میکردم اما درک نمیکردم چون آدمها وقتی فقط شنونده باشن حفظی یه چیزی رو میدونن وریشه ای یاد نمیگیرن اما الان من ریشه ای یاد گرفتم .استاد برای شما وتمام بچه های خوب سایت یقینی که الان بهش رسیدم رو آرزو میکنم وامیدوارم در این راه پاینده باشید چون حرفتون حق هست اما از یه راه دیگه.
بنام الله یکتا و سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم.
اول از همه تحسینتون میکنم و لذت میبرم از این رابطه زیبا و رویائیتون که واقعا بینظیره.چقدر حس خوب و همسو ،همجهت و مثل هم زیبا که کاملا مشخصه از وجود هم و در کنار هم بودن نهایت لذت رو میبرید.احسنت.
دوتا عشق در کنار هم در ماشین فوق العاده و در جاده بسیار زیبا با عشقی بسیار زیبا و در حال بهترین عملها.
و دومین چیزی که داشتم بهش فکر میکردم این بود که من به عنوان یک دانش آموزه شما که میخواد زندگیش بهتر بشه،برای دیدن فایلها و تمریناتش و عمل کردن بهش عقب موندم و وقت کم میارم،،،،در صورتی که شما به عنوان استاد و با توجه به داشتن همه چیز،،،هر روز در حال پیشرفت،ساختن فایل،تجربه های جدید و اعمال جدید هستین.
واقعا جای تحسین داره و البته که تمام نتایجتون از همین روش بوده.
همینکه روی هیچ کدوم از پله های پیشرفتتون نایستادید و همیشه در حال بالا رفتن بودین.شما فوق العاده اید و یک الگوی بینظیر .سپاسگذارم از وجودتون و درسهائی که به ما میدید.
یه نکته طلایی گرفتم امروز که همیشه در هر مرحله از پیشرفت،ضمن رضایت و سپاسگذاری،قانع نباشیم.
قناعتی که باعث بشه روی یک پله بمونیم و درجا بزنیم.همیشه رو به بالا با برداشتن قدم بعدی و بهتر.
که هروز زیباتر باشه،هروز چیزی به دانشمون اضافه بشه،هروز قدمی جلوتر باشیم.
سالها پیش شنیده بودم که حضرت علی گفته هرروزت باید بهتر از دیروزت باشه
من برام سوال بود که مگه میشه؟
مگه چقدر میتونی هروزت رو بهتر از روز قبل باشی؟
امروز زندگی شما استاد برام نشونگره عینی همین قضیس.عمیقا و از ته دل تحسینتون میکنم.فوقوالعاده اید.
چقدر قشنگه وقتی از مسیری که رفتین احساس رضایت عمیق قلبی دارید و از ته دل راضی هستید و به خودتون افتخار میکنید.
ممنون و سپاسگذارم از اینهمه هدیه که به ما میدید.
شاد و پیروز و همیشه موفق باشید
سلام دوستان میخوام امروز مطلبی رو بنویسم اما دلم خواست قبلش یه متن زیبا از شکسپیر بزارم که میگه:
اگر چیزی رو به دست نیاوردی فراموشش کن
و اگر نمیتونی چیزی رو فراموش کنی
به دستش بیار
واقعا هم همین هست ما روزانه تو ذهنمون هزاران رویا تخیل هدف تجسم ارزو میاد مثل(خاک رس کوزه گری) ولی فقط 5% اون ها به دست ما خلق اثار میشن از بالقوه به بالفعل تبدیل میشن چرا؟ چون یا خودمون کوچکتر از اون ها میبینیم و فرار از تعهد به خودمون برای ساختن اون افکار میکنم یا اصلا اعتقاد نداریم به اینکه ما هم یه نمونه خدایی کوچک شده روی زمینیم حداقل خدای وجود خودمون
بیاییم برای اینکه قبلمون به سمت خدا باز کنیم این مدلی تجسم کنیم بدنمون یه جسم بی جان لحاظ کنید یعنی از بیرون بدنتون بدون روحتون نگاه کنید روحتون از بدنتون تجسما خارج کنید
یه بدن بی جان افتاده روی زمین ایا این بدن قدرتی داره؟ با همه وزن و طول و ابعاد
با همه زیبایی ها و زشتی هاش
حالا فرض کنید قراره داخل اون بدن سفر کنید یعنی شما در واقع روحتون هستید قراره بار اول وارد اون بدن بشید بدون شناخت قبلی
از کجا وارد میشد؟ نوک سر یا نوک پا؟ از قلب یا یهو شیرجه میزنید تو بدن و مهم نیست کجا؟
چقدر تجسم قشنگی هست من میگم کم کم از نوک پا ارام ارام وارد میشم انگار وارد یه تونل شدم ناشناخته یه سیاره گنج ناشناخته کم کم میرسم به سمت جایی که وقتی صدای منو میشنوه از ذوق عین بچه گرپ گرپ میکنه میطپه بومب بومب تازه اون جسم داره معنی میگیره از حالت بی جانی داره تازه معنی و مفهوم حیات و هستی میگیره میشه الان بجای مرده متحرک براش هویت انتخاب کنی اینجاست که بین مذکر و مونث بودنش دیگه تفاوت میگیره چرا؟ چون معنی و بو حیات گرفته
والا بدون روح مگر فرق داره چی نثار خاک میشه؟
حالا که این جسم به سر میرسه بوق ممتدی گوشش رو کر میکنه چشمانش باز میکنه لبانش به رعشه در میاره اینجاست که تازه میفهمه حیات داره صدا و تصویر داره بلند میشه میشنه و خودش نگاه میکنه عین بچه ها ذوق خودشو میکنه فورا اینه میاره خودش نگاه کنه چه شکلی هست اینجاست تازه معنی و مفهوم خدا رو پی میبری به عالم خلقت پیچیده که برای تو اسون کرده
شما برات سوال شده این همه انسان حدودا 7 میلیارد خرده بلکه بیشتر چطور ادم و حوا هابیل و قابیل اورد بعد که هابیل مرد قابیل گناهکار با کی ازدواج کرد…. تهش چیشد که رسیدیم این همه ادم…
خیلی پیچیده هست و من ندیدم حتی جایی درباره این خلقت پیچیده حرفی زده بشه درباره نطریه های وینگر و وایکینگی ها و خیلی نظریه های دیگه اونقدر پیچیده هست که تو هضمش نمیتونی کنی نه در فهم بگنجد نه در وهم و خیالی
انقدر با عظمت هست خدا نمیتونی قلبت رو براش باز نکنی
از شوق وجودش در خود نگنجی
براش با صدای قلبت نرقصی منظور رقص سماع هست
حکایت این جمله
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز میشود
یک لحظه آفتاب در هوای سرد
غنیمت میشود
خدا در مواقع سختی ها
تنها پناه میشود
یک قطره نور در دریای تاریکی
همۀ دنیا میشد
یک عزیز وقتی که از دست رفت
همه کس میشود
پاییز وقتی که تمام شد
به نظر قشنگتر میشود
و ما همیشه دیر متوجه میشویم!
قدر داشتههایمان را بدانیم
چرا خیلی زود دیر میشود؟؟؟
وقتی به خدا میرسیم که خیلی دیر شده اونم زود در واقع دیر شده
خدایی که تمام مدت در کنج قلب ما بوده در گوشه تاریک خونه مغز ما بوده در نزدیکی رگ گردن ما بوده ولی غافل از اینکه ما بنده های غافلشیم تا روز سختی صداش نمیکنیم
خواستم فقط دکلمه ای از راز و نیاز های خودمو با معبود خودم بگم
ای کاش من زلیخا بودم تو یوسف شهرم
من خود شهره شهر شوم تا روزی دریابم تو را
ارادت به همه عاشقان عشق خدایی
بنا م خدا
خدایا شکرت برای این تلنگرا که هر دفعه به یادم میاد به مو رسید اما پاره نشد .
مینویسم برای خودم که یادم بمونه ..یادم بمونه وقتی سال پیش مریض شدم وضعف کلی داشتم واصلا حالم خوب نبود حتی نمیتونسم کارای روزانمو انجام بدم یا دخترمو بغل کنم..نمیدونستم چکار کنم که حالم خوب شه ..یادمه از خودت خاستم ومنو هدایت کردی به دکتری که از همون اول که حالمو دید همرو درست تشخیص داد ومن سه ماه تحت نظرش بودم
وهر روز حالم بهتر میشد هم جسمی وهم روحی ومنی که 15 سال قرص تیروئید میخوردم کم کم کنار گذاشتمش و از مایشا همش سالم بود ..خدا شکرت که اون دوران تلخ با اون همه درد جسمی وروحی تموم شد ومن الان دارم با یه تضاد دیگه دست وپنجه نرم میکنم وبه امید خدا میدونم این بار رو هم به طرز عالی از دوشم برمیداری..این تضاد اومده تا من بفهمم باید قویتر باشم .وابسته فقط به خودت باشم. توحیدی تر باشم وفقط قدرتو به خودت بدم واحساس لیاقتمو بالاتر ببرم ودر نهایت همه چیز به نفع من رقم میخوره ایشالا
خدایا عاشقتم..
سلام
و سپاسگزار خداوند
و سپاسگزار دستان یاریگرش
و ارزوی سلامتی و سرور و ثروت برای استاد و خانم شایسته و همراهان
امروز با ذهنی قدرتمند بیدار شدم.
و انقدر شگفت زده که دوست داشتم این حس رو زودتر به اشتراک بذارم با خانواده صمیمی ام.
و فکر میکردم در کدوم قسمت این تجربه رو به اشتراک بذارم که تیتر ارزشمند
قلبی که به سوی خدا باز میشود.
واقعا
دوباره قلبم به سوی خدا بازشده.
هر روز صبح تا چشمم باز میشه مرور گذشته که من کی هستم و چی شد و چرا خوب نبودم
در 2 روز اخیر اتفاقاتی افتاد که اول از دیگران و بعد از خودم شاکی شدم.
بعد که خوب فکر کردم و ذهنم رو تربیت
دیدم از باورهای خودم نشات میگیره از باورهای کمبود و ترس و بی تصمیمی.
علی رغم تجارب دردناک 2 روز گذشته تونستم بر (تو خوب نیستی غلبه کنم) و این برای من پیروزی بزرگی هست.
میگم فقط حضور در این سایت خودش به تنهایی دستاوردهای بزرگی به ارمغان میاره
من شاید حدود 1700 روز در این سایت هستم ولی وقتی اولین بار با قوانین جهان هستی براساس دیدگاه استاد اشنا شدم یعنی شروع 1700 روز. چنان مثل کسانی که موج انفجار گرفتشون به هر طرفی دویدم تا هم به اطلاع سایرین برسونم هم در سایر منابع و اشخاص جستجویش کنم ثمره ای جز شک بی عملی و اتلاف انرزی هیچ نداشت
البته که ترمزهای زیادی داشتم برای عدم همراهی
بدون هیچ دستاوردی
حتی ایمان به خودم.
اسان شویم برای آسانی ها
یا
آسان شویم برای سختی ها
چقدر خلاصه و قابل درک و فهم
در ابتدای درک قوانین به صورت نیم بند میتونم بگم بارها استاد گفتند که تا به ایمان و اطمینان نرسیدین ندوید به اطلاع بقیه برسونید اونها اگر در مدار شما باشند خودشون میان بعد حتی موکدا میگفتند من اینو میگم ولی شما گوش نمیدین و عجب راهی اومدم برای گوش ندادن و تجربه شدن آنجه که به سبب شاید بتونم فقط بگم آسون شدنم برای سختی کشیدن.
گمراه شدن بعد از هدایت شدن
عجب تجربه ای
و بازم هدایت
بار از دوشم برداشته شد بار دیگر فقط با هدایت ذهن
هرلحظه بسته به انتخابمون هدایت میشیم و این انتخاب اگر از انتخاب ذهن تربیت شده نشات بگیره که در مسیر خلق خواسته هامون هستیم.
و اگر با ذهنی که هنوز در بند محیط و انسانهای اطرافش هست انتخاب سخت و دشواری پیش رو داریم
سپاسگزارم
سلامت و شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید