روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1

روز نهم

در صلح بودن با خودمون رو من خیلی وقته که بهش فکر میکنم و تلاش میکنم براش..

تا حدی هم موفق بودم،و واقعا لذت بخشه..

خیلیا بهش میگن خوش خیالی!اما برای من شیرینه که نیمه ی پر لیوان رو ببینم،شیرینه که در هر موردی حتی به ظاهر بد دنبال یک نکته ی مثبت بگردم و بگم خدایا شکرت..

این تمرین ها به مرور حال آدم رو بهتر میکنه و دیگه میشه جزئی از وجودمون

و این خود به خود اتفاق افتادن رو من دیروز تجربه کردم و چه قدررررر لذت بردم ازش

خدایا هزاران بار شکرت

روز هفتم

این فایل به نظر من یه گنج بزرگه..

ورودی های ذهن ما مهم ترین نقش رو تو زندگی ما دارن ..

بی نهایت باید دقت کنیم و مراقب باشیم

هر چیزی که وارد ذهن ما میشه باید یه سوال بپرسیم از خودمون،اینکه این مطلب چه فایده ای برای من داره؟چه تاثیری روی من میذاره؟چه اهمیتی داره؟آرزوهامون رو تصور کنیم و بعد بگیم مثلا منِ ده سال آینده(وقتی به ارزهام رسیدم) آیا این ورودی به دردش میخوره؟آیا این حرف ها براش مهمه ؟آیا برای ساختن اون آرزو،این ورودی کمک میکنه؟!اگه کمک میکنه که عالیه..اما اگه کمکی نمیکنه و حتی مخرب هست باید ازش دور بشیم..باید بی خیالش بشیم

فکر میکنم این تمرین سخته،اما میدونم که با تمام سختیش میتونه تاثیر بزرگی بذاره

روز پنجم..

استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی دوست داشتنی،شما دستی از دستان خدا هستید و من خدا رو هزاران بار شاکرم بابت وجود شما..

چه قدر این سفرنامه دقیق و منظم و با درایت آماده شده،چه قدر ترتیب فایل ها خوبه..واقعا ممنونم

امروز و روز پنجم من متوجه شدم که باید نشانه ها رو بیشتر ببینم،الان ایده ای برای تغییر کسب و کارم ندارم اما برای پیشرفت ایده دارم،و میدونم که با همین ایده های ساده میتونم به موفقیت برسم..

خدایا شکرت که هستی

روز سوم..

به نام خالق هستی بخش

سلام

خدایا سپاسگزارم …انگار که تو منتظر بودی تا من دوباره شروع کنم و نشانه هات رو برام بفرستی..

بزرگ ترین دغدغه ی این روزهای من دغدغه‌ی شغلم هست،و مدام تو ذهنم این بود که در حقم بدی شد و .. روز دوم رو که گوش کردم گفتم خدایا فقط تو هستی و بس..هیچ کس نمیتونه ظلمی در حق من بکنه..هیچ کس نمیتونه نقشی تو موقعیت من داشته باشه..هرچی هست افکار خودمه..

دیشب بعد از اینکه ردپای روز دوم رو گذاشتم یه پیامی گرفتم از کسی که فقط دورادور میشناختمش، خدایا اگه این معجزه نیست پس چیه؟!

شاید اصلا اون موقعیت شغلی برام پیش نیاد اما مهم نیست ، مهم مطرح شدنش تو این زمان بود..تو خواستی نشونم بدی که ببین محدثه،اگه فکرت تغییر کنه نعمت ها سرازیر میشن..

اون آدم خیلی اتفاقی حرف هایی به من زد که به شنیدنش احتیاج داشتم..

خدایا شکرت بابت هدایتت..

استاد شما دستی از دست های خدا هستی،شما نوری هستی که تو زندگی من تابیدی،خیلی وقته تابیدی اما من انگار از پشت عینک آفتابی می‌دیدمت،الان عینکم رو برداشتم و به عظمتت پی بردم ..!

امیدوارم بتونم به بهترین ها برسم

برای تمام دوستانی که به خاطره‌م فرکانس بودن،تو این مسیر باهمیم آرزوی خیر و شادی دارم

به نام تنها خالق هستی

من خیلی وقت هست که عضو سایت هستم،خیلی از فایل های رایگان رو گوش کردم و خیلی از فایل ها رو هم اعضای خانواده خریدن و در اختیارم گذاشتن..روند رو به رشدی داشتم اما نمیدونم چی شد که یهو به خودم اومدم دیدم چه قدر ازش فاصله گرفتم و به همون نسبت چه قدر اوضاع زندگیم بهم ریخته و حال دلم خوب نیست …امروز میخوام دوباره شروع کنم.به نظر خودم در نقطه ی خوبی نیستم اما میخوام دوباره رو پام وایسم و شروع کنم..خدا رو هزاران بار شکر که دوباره به خودم اومدم و میخوام برگردم تو مسیر،ایمان دارم که بازهم خدا هدایتم میکنه و درهای رحمتش به روی من باز و بازتر میشه..

خدا خودش میگه بخواه تا من اجابت کنم

و من با تمام وجودم در این لحظه هدایتش رو میخوام ..گرمای دستش روی شونه هام رو میخوام ..

خدایا به امید خودت شروع میکنم سفرم رو..