روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان همراه
تجربه روز دوازدهم سفرنامه
من چند روزی بود که چون فایل های دانلودی در حال بروز رسانی بود قسمت سفرنامه رو پیدا نمیکردم تا اینکه خداروشکر یکی از دوستان زیر نوشته من کامنت گذاشتم و من هدایت شدم و دوباره از امروز ادامه مسیر رو شروع کردم.
.
من خودم جز کسانی بودم که به شانس خیلی ایمان داشتم و این جمله رو بارها از گذشته از اطرافیانم شنیده بودم که:
پیشونی من رو کجا میشونی
و باور کرده بودم که این جمله درسته و همه چیز و سرنوشت ما از قبل برای ما رو پیشونی مون نوشته شده، الان که خودم به این جمله فکر میکنم خنده ام میگیره.
هر چی که این مطالب یادم میاد بیشتر به حرف استاد میرسم که چقدر ورودی های ذهن ما، دیده ها و شنیده هامون مهمه و من سالهای سال چیزهایی رو باور کرده بودم که باعث شده بود زندگیم قفل بشه و حس میکردم من اصلا در جریان زندگیم هیچ قدرتی ندارم و باید بپذیرم هرچی برام پیش میاد و چون با این نگرش حال خوبی نداشتم زندگیم فقط پر بود از اتفاقات ناخواسته امااااااا به لطف خدا و از زمانی که با سایت استاد و تعالیم ایشون آشنا شدم در رحمت خداوند به روم باز شده و اتفاقات عالی وارد زندگیم شده و مهم ترین قسمت ماجرا حال خوب منه بواسطه اینکه متوجه شدم من خودم خالق زندگیم هستم و مهم نیست چه گذشته ای دارم مهم اینه که الان چه باور و چه فرکانسی رو میفرستم چون این فرکانس آینده من رو میسازه.
خداروشکر که در این مسیر هستم، خداروشکر که با قوانین عالم آشنا میشم و خداروشکر که احساس خوشبختی میکنم
دوستون دارم
پریا
به نام خالق مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم جان و دوستان عزیزم
تجربه روز دهم سفرنامه
خداروشکر به برکت انجام دادن تمرین ها و توجه کردن به زیبایی ها من بالاخره تونستم عکس از تمام خواسته هام تهیه کنم و امروز چندین و چند بار اونها رو به همراه یک موسیقی دلنشین که حس و حال خوب من رو بهتر میکرد دیدم و کلی لذت بردم و خداروشکر کردم، به خودم گفتم پریا دیدی، دیدی تو هم کلی خواسته های قشنگ از این عالم داری و الان که داری روی خودت کار میکنی خواسته هات برات واضح شده…
من بهشون میرسم، ایمان دارم، چه جوری؟
هیچ کس نمیدونه، تو فقط همین فرمون رو برو جلو و به خواسته هات توجه کن، شکرگزار نعمت هایی که خدا بهت داده باش، حالت رو خوب نگه دار، خودش خود به خود برات انجام میشه….یادت نره این قانون جهانه….
وقتی به زیبایی ها و نعمت ها و عشق و ثروت توجه میکنی عشق بیشتر، ثروت بیشتر، نعمت های بیشتر وارد زندگیت میشه و تو کم کم وارد مداری میشی که این ها اونجا هست و تو باهاشون مواجه میشی و خودشون میان تو زندگیت…
خداجونم هزاران بار شکر که من میتونم زندگیم رو خلق کنم، خدایا شکرت که من رو با استاد آشنا کردی…
دوستون دارم
به نام خالق هدایتگر
سلام به استاد عزیز و مریم نازنین و دوستان همراه
تجربه نهمین روز سفرنامه
خیلی زیاد تو فایل های استاد شنیده بودم که به زیبایی ها توجه کنیم یا حال خوب برابر است با اتفاقات خوب اما هیچ وقت این درکی رو که از این فایل پیدا کرده بودم رو بهش نرسیده بودم.چقدر میتونه زندگی زیبا و ساده تر از اون چیزی باشه که ما فکرش رو میکنیم و فقط کافیه با خودمون در صلح باشیم، خودمون رو دوست داشته باشیم همینطوری که هستیم، شکرگزار نعمت ها باشیم و خود به خود همه چیز همونجوری اتفاق میفته که ما میخواهیم.
چند روزی هست که با این سفرنامه تمریناتم بیشتر و جالب تر و متنوع تر شده و دارم تمرکز میکنم روی زیبایی ها و شکرگزاری بخاطرشون، امروز داشتم از اینترنت و آپارات برای آموزش بورس استفاده میکردم و شاکر خدا بودم که بخاطر پیشرفت تکنولوژی میتونم تو خونه آموزش ببینم و واقعا داشتم لذت میبردم که من هدایت شدم به سمت یک ایده جدید در مورد فارکس که اتفاقا با همین آموزشی که من چند روزه شروع کردم میتونم تو فارکس هم فعالیت داشته باشم.نمیدونید چقدر خوشحال شدم از این موضوع و به خودم گفتم ببین این نتیجه حال خوب و سپاسگزاریته، دیدی تو داری هدایت میشی به سمت ثروت بیشتر…این اتفاق بخاطر این بود که من خودم رو با این شرایطی که الان دارم پذیرفتم و دارم روی باورهای ثروت سازم کار میکنم و میدونم بعد از طی شدن روند تکامل و پایدار بودن من در این مسیر من هم مثل خیلی از آدم ها ثروتمند میشم و مطمئنم تو این مسیر خدا خیلی حواسش به من هست چون اون قادر مطلقه و من قدم برداشتم و بقیه مسیر من رو هدایت میکنه….
انگار وقتی با خودت در صلح هستی ذهنت هم بیشتر کار میکنه، چقدر خوشحالم که به لطف خدا در این مسیر هستم…
چقدر خوشحالم که روز به روز دارم خودم رو بیشتر میشناسم…
چقدر خوشحالم که میتونم نسبت به حرف مردم بی تفاوت باشم و اون جوری که میخوام زندگی کنم
چقدر خوشحالم که باورهای محدودکننده ام رو دارم شناسایی میکنم و بجاشون باورهای قدرتمند کننده میسازم
چقدر خوشحالم که دیگه عجله ای برای زندگی ندارم و دارم یادمیگیرم از زندگی لذت ببرم
چقدر خوشحالم که خدای مهربان رو دارم
چقدر خوشحالم که خانواده عباس منش رو دارم
چقدر خوشحالم که آرامش دارم و برای چیزی تو زندگیم تقلا نمیکنم
چقدر خوشحالم که دارم با قوانین جهان آشنا میشم
چقدر خوشحالم که با کارکرد ذهن و قدرتش دارم آشنا میشم
بخاطر تمام این ها، بخاطر آرامشی که دارم، بخاطر حال خوبی که دارم خداروشکر میکنم.
.
همین نیم ساعت پیش هم هدایت شدم تا برم و تجربه ام رو برای جلسه دوم روانشناسی ثروت 1 بنویسم و خداروشکر نوشتم و اونجا کامنت دوتا از دوستان رو خوندم که فوق العاده بهم کمک کرد برای شناسایی چند باور محدود کننده ام و اینکه علت اینکه چرا کار مورد علاقه ام رو شروع نمیکنم رو شناسایی کنم….
خدای مهربووووووونم چطور باید شکر این همه نعمت و اتفاقات زندگیم رو بجا بیارم، عاااااشقتم خدا….
استاد نازنین و مریم جان مهربان ممنونم که عاشقانه ما رو با این آگاهی ها آشنا میکنید.
حتما در مورد شروع کار مورد علاقه ام و باورهای محدود کننده ام تو دوره روانشناسی ثروت 1 مینویسم
دوستون دارم
به نام خدای مهربان و بخشنده
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان نازنینم
تجربه روز هشتم سفرنامه
نمیدونم چطور باید حالم رو توصیف کنم وقتی کلیپ انگیزشی رو دیدم، همینطور اشک از چشمام میومد. من سال ها بود که تو جای امن خودم زندگی میکردم ولی حالم بد بود و همیشه حس میکردم انگار یه هشت پا افتاده روم و نمیتونم نفس بکشم، احساس میکردم زندانی هستم و اسیر شدم، اماااااا…. با دیدن این کلیپ متوجه شدم اون هشت پا باورهای محدودکننده خودم بود که نمیزاشت پریا شکوفا بشه، بتونه خود واقعیش رو زندگی کنه، بتونه نفس بکشه….خدایا شکرت که من رو از شر این هشت پا خلاص کردی، خداروشکر که دارم باورهای محدودکننده ام رو شناسایی میکنم.
جالبه که بهتون بگم من دختری هستم که عاشق سفر و عکاسی هستم و همیشه این بهانه رو میاوردم که من دختر هستم و نمیتونم تنها برم سفر و خطر داره و اگه ماشین و دوربین داشتم و ازدواج کرده بودم الان دیگه خوشبخت بودم و همینجور منتظر نشسته بودم تا یه روزی این اتفاق بیفته و یک همسر پایه داشته باشم و با دیدن این کلیپ تصمیم گرفتم سپرده ای که در بانک دارم رو آزاد کنم و باهاش یه ماشین و دوربین بخرم که هم از زندگیم لذت ببرم و بتونم برم طبیعت رو ببینم و هم عکاسی رو حرفه ای ادامه بدم و با تغییر باورهام ازش ثروت بسازم.
من قدم اول رو برمیدارم و از منطقه امن ام میام بیرون مطمئنم خداوند قدم های بعدی رو برام برمیداره و در این مسیر لذت بخش من رو با همسرم آشنا میکنه.
بینهایت سپاسگزار خداوند مهربان هستم بخاطر هدایت من به این مسیر لذت بخش و سپاسگزار خودم هستم بخاطر متعهد موندن در این مسیر و سپاسگزار مریم جان و استاد عزیز هستم برای این آگاهی ها.
دوستون دارم
به نام خالق هدایتگر
سلام به استاد عزیز و مریم نازنین و همراهان همیشگی
تجربه هفتمین روز سفرنامه
خداروشکر از زمانی که با خانواده صمیمی عباس منش اشنا شدم کلا اخبار و مطالب بیخود در اینستاگرام و حتی دوستانی که کلا عادت به گله و شکایت داشتند رو حذف کردم و سعی کردم تمرکزم فقط روی خواسته هام و زیبایی ها باشه. بعضی وقت ها میشه که یهو به خودم میام ومیبینم حس و حالم بد شده و اون موقع مچ خودم رو میگیرم که توجه کن به زیبایی ها و نعمت هایی که همین لحظه داری و شکرگزار خداوند باش یا شروع میکنم به دیدن تصاویری که کمک میکنه به تصویرسازی خواسته هام و حالم رو خوب میکنه و تو یه فایلی استاد گفته بودند که اگه بدونی که داری تو یه دره یا پرتگاه سقوط میکنی به هر چیزی حتی بوته خوار آویزون میشی که نیفتی و حال بد ما مثل افتادن تو یه دره ست و باید آگاهانه با توجه کردن به ورودی های ذهن مون و توجه به زیبایی ها و سپاسگزاری بابت شون زیبایی های بیشتری رو وارد زندگی مون کنیم….
من اهرم رنج رو اون دره قرار دارم و اهرم لذت هم راه رفتن و پیاده روی در اون جاده آسفالته که من رو مستقیم به سمت خواسته هام و سعادت و خوشبختی و سلامتی بیشتر میبره.
خداروهزاران بار شکر میکنم که در این مسیر هستم و من رو هدایت کرد و سپاسگزار استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان هستم.
دوستون دارم
به نام خدای هستی بخش و هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین و دوستان همراه
تجربه روز ششم سفرنامه
من تحربه بسیار زیادی در مورد رعایت نکردن قانون تکامل دارم و بارها کار مورد علاقه ام رو شروع کردم و از اونجایی که دوست داشتم خیلی زود به درآمد عالی و مشتری های فوق العاده برسم و باورهای اشتباهی در مورد کسب و کار داشتم خیلی زود نا امید میشدم و اون کار رو تعطیل میکردم و میرفتم سراغ یه کار دیگه درنتیجه ضرر و زیان زیادی رو هم متحمل میشدم.من همیشه فکر میکردم باید برای شروع سرمایه عالی داشته باشم یا محل کارم در یک نقطه مطرح شهر باشه و یا با شغل خاص میشه به درآمد عالی رسیدو ….
اما هرگز در مورد قانون تکامل چیزی نمیدونستم و خداروشکر که هم این قانون رو یادگرفتم و هم باورهای مخربم رو شناسایی کردم.
یکی از کارهای مورد علاقه من عکاسیه که قبلا هم یکبار شروع کرده بودم و رهاش کردم ولی هنوز عطش عکاسی در من خیلی زیاده و خداروشکر تصمیم گرفتم یک دوربین عکاسی بخرم و کار رو از اقوام و دوستانم شروع کنم و مطمئنم وقتی قدم بردارم قدم های بعدی بهم گفته میشه و برکت وارد زندگیم میشه.
یک نکته دیگه که باعث میشد من همیشه عجله کنم برای پول دراوردن این بود که همیشه نگران آینده و بی پولی بودم باوجودیکه در خانواده مرفه زندگی میکنم و هیچ خرجی گردن من نیست اما از بچگی پدرم همیشه میگفت زیاد خرج نکنید بزارید برای آینده و میگفت باید کاری رو انجام بدی که برات آورده مالی داشته باشه و پول فقط تو زمین و ساخت و سازه و من باور کرده بودم که نباید لذت ببرم و نمیشه از کاری که توش لذت میبرم پول بسازم و باید پول رو بزارم برای آینده….خداروشکر که با نوشتن تجربیاتم بیشتر و بیشتر خودم و باورهای مخربم رو شناسایی میکنم.
دوستون دارم
به نام خالق هدایتگر
سلام به استاد عزیز، مریم جان و همراهان نازنین
موضوعی که تو زندگی من نیاز به تغییر داره مربوط به روابط میشه، خداروشکر از زمانیکه دوره عشق و مودت رو خریدم و تمریناتش رو انجام میدم آدم های زیادی وارد زندگیم شدن، اما مسئله ای که من دارم تا با یک نفر بهم خوش میگذره یا یه کاریش به دلم میشینه سریع میخوام رابطه رو جدی کنم. اتفاقا یک هفته پیش یک فردی که از قبل میشناختمش بعد از ۵ سال با من تماس گرفت و قرار گذاشتیم و ابراز علاقه کرد و گفت دوست داره با من وارد رابطه جدی بشه و من برخلاف میلم پذیرفتم، واقعا دوست نداشتم وارد رابطه جدی با هیچ کس بشم و برای اولین بار دوست دارم روی خودم حسابی کار کنم و رابطه و ازدواج خودش اتفاق بیفته.تو این یک هفته خیلی حس خوبی نداشتم و دیشب یه نشونه دیدم که قلبم بهم گفت تماس بگیر و باهاش صحبت کن و بگو رابطه جدی نمیخوای و امروز روز پنجم سفرنامه رو خوندم و خداروشکر خداوند هدایتم کرد و به راحتی تماس گرفتم و دوستانه و با احترام تموم شد.
من باید تمرین کنم که رابطه های سطحی زیادی رو تجربه کنم و باورم رو تغییر بدم که همسر آینده من به راحتی و در زمانی که من با خودم به صلح رسیده باشم به لطف خدا وارد زندگی من میشه و به فراوانی این عالم ایمان بیارم و باور کنم که مردهای فوق العاده زیادی هستند که خواهان ارتباط سالم با خانمی با شرایط من هستند و باور کنم که من ارزشمند هستم و لیاقت بهترین هارو دارم.
سپاسگزارم مریم جان بابت این سفرنامه که هر روز آگاهی های فوق العاده ای رو به ما یادآور میشی🌹🌹🌹
به نام خالق هستی بخش و هدایتگر
تجربه روز چهارم سفرنامه
من دو روز رو سعی کردم آگاهانه بر روی زیبایی ها تمرکز کنم و با تمام وجودم تحسین شان کنم و اتفاق جالبی که افتاد این بود که درست لحظه بعد یه زیبایی فوق العاده تر جلوی چشمم ظاهر میشد و نمیتونستم شکر گزار اون موضوع هم نباشم و شب دیدم تمام روز من پر از شکرگزاری و تحسین شده و جالب اینکه تونستم برای اولین بار در یک مسئله ای که ناخواسته بود هم زیبایی ببینم و شکرگزار اون موضوع باشم.
خدایا شکرت بخاطر این همه آگاهی و حضور استاد و خانم شایسته عزیز در زندگیم🌹🌹🌹
به نام خالق هستی بخش
سلام به استاد عزیز و مریم جون و دوستان هم فرکانسی ام
امروز برای بار سوم هست که دارم مطلبم رو تایپ میکنم و نمیدونم دو دفعه قبلی تو سایت اومده یا نه چون نصفه میپرید.امروز روز دوم سفرنامه رو خوندم و دیدم که من سال ها در این جهنم زندگی میکردم، تقزیبا تا دو سال پیش من همه عالم و آدم رو مقصر شکست ها و نرسیدن هام میدونستم و هر روز حالم بد و بدتر میشد و اتفاقات بدتر و بزرگ تری رو جذب میکردم.
خب اون زمان اصلا با قانون ها آشنا نبودم ولی الان متوجه میشم که اصل و ریشه تمام اون اتفاقات ایمان نداشتن من به خدای یگانه و رب جهان و همینطور اعتماد به نفس نداشته ام بود…
الان که با قوانین آشنا هستم کاملا حرف استاد رو درک میکنم که پایه و اساس هر موفقیتی اعتماد به نفس و عزت نفس است و در راس اون باورهای توحیدی و ایمان و باور به رب مهربان که من هیچ کدوم رو نداشتم.
خالق مهربانم رو خیلیل خیلی شاکرم که من رو به این مسیر هدایت کرد که نه تنها مسئولیت زندگیم رو به عهده بگیرم بلکه با یادگیری قوانین و تمرکز بر روی خواسته هام و نکات مثبت و شکرگزاری خالق زندگی خودم باشم.
دوستون دارم
سلام به خدای مهربونم،به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همسفرهای همیشه همراه 🌹🌹🌹
من تازه این سفرنامه رو شروع کردم و خیلی خوشحالم که با شما همراهم.
دیروز فایل جلسه ۷ قدم دوم رو برای بار دوم گوش کردم، این جلسه در مورد قرآن بود و هر دوبار از شوق اشک از چشمانم اومد، یادم نمیره که من تا همین چند ماه پیش چه تصوری از خدا داشتم و این روزها چه تصوری دارم، خدایا هزاران بار شکرت
واقعا نمیدونم کِی من از خدا خواستم هدایتم کنه که الان اینجا هستم🙏
وقتی استاد آیه ۱۸۶ سوره بقره رو خوندن من غرق اشک و شوق و لذت شدم:
اگر بندگانم از تو پرسیدند من کیستم، بگو من به شما نزدیکم…
و من سال ها بود که فکر میکردم کلا فراموش شده هستم و خدای من خداییه که فقط عذاب میده و از خدا وحشت داشتم، تمام وجودم ترس و وحشت بود و هیچ آرامشی در زندگیم نداشتم…
یادم نمیره همین یک ماهه پیش بود که شعر قیصر امین پور رو در مورد خدا از استاد شنیدم و داشتم ساعت ها گریه میکردم ازینکه انقدر خدای من مهربونه و من این سالها ازش ترسیده بودم و اون شعر رو با صدای استاد بارها و بارها گوش کردم و حس کردم خدا من رو تو آغوش امن خودش گرفته و تو زندگیم هیچ وقت این آرامش رو تجربه نکرده بودم و از اون روز به بعد هر روز ارتباطم با خالق هستی و رب ام بهتر و بهتر شده و هزاران بار شاکر این هدایت و توجه ش هستم تا اینکه دیروز از خدا خواستم من رو هدایت کنه، میدونید چرا؟؟؟
در ادامه آیه خداوند میفرماید:
من اجابت کننده درخواست هایی هستم که از من میشود، یعنی ما درخواست میکنیم و خداوند پاسخ میدهد و ما دریافت میکنیم.
من ایمان و یقین دارم که وقتی من درخواست میکنم خداوند پاسخ میدهد اما در مورد مسائل مالی و دریافت من نتیجه رو نمیبینم برای همین از خودش خواستم من رو هدایت کنه که اومدم تو سایت و در قسمت دانلودها برای اولین بار این سفرنامه رو دیدم و خیلی خیلی لذت بردم و مطالب رو خوندم و از امروز میخوام همراهتون باشم.
چقدر جالب بود مطالب مربوط به عزت نفس و فایل های استاد،باوجودیکه دوره عزت نفس رو خریداری کردم و چند بار گوش کردم اما کلی از مطالب تازگی داشت.
چقدر مبحث بخشش برام جالب بود، اره واقعا باید آدم ها رو ببخشم بخاطر خودم.
چقدر از بچگی تا الان احساس عذاب وجدان داشتم بخصوص در مورد این موضوع که کاری نکنم که دیگران ناراحت شوند و این احساس بی ارزشی رو با خودم حمل کرده بودم.یادمه از بچگی برای خانواده ما همیشه مهمون ها و غریبه ها با اهمیت تر بودن، بهترین ظرف ها بهترین غذاها و بهترین ها همیشه برای دیگران بود و من باور کرده بودم که بقیه مهمتر هستن و من ارزشی ندارم و حتی تا همین چند ماه پیش من حتی نمیدونستم من چی دوست دارم، من چی میخوام و من با چی حالم خوبه…چون حتی خودم هم برای خودم ارزشی قائل نبودم.خداروشکر که این موضوع رو درک کردم که باتوجه به آیه های قران هیچ کس نمیتونه سرنوشت کس دیگه ای رو تغییر بده.
اینکه من باید احساس خوبی داشته باشم تا اتفاقات خوب برام بیفته….
احساس میکنم تازه متولد شدم، خداروشکر که با شنیدن این مطالب و بخصوص سخن خدا حس میکنم بال و پرم باز شده و میتونم کم کم پرواز کنم..
خدایا شکرت که تو وجودمی، خدایا شکرت که بهم نزدیکی، خدایا شکرت که دارم هدایت میشم، خدایا شکرت که با قوانینت آشنا شدم، خدایا شکرت که میتونم دنیا رو جای بهتری کنم.
ممنونم از کامنت زیبای سارا عزیز، چقدر برام جالب بود که هر روز برای خودش دلنوشته مینویسه و با خدای خودش حرف میزنه…
خیلی کار جالبی بود و حتما من هم این کار رو میکنم، من همیشه با خدا حرف میزنم اما این مدل نوشتن برام خیلی دلنشین بود، هم درخواست توش بود، هم باور و هم سپاسگزاری🌸🌹🌸☘🌹
دوستون دارم