روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Maryam R» در این صفحه: 12
  1. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز نهم- داستان تولد من

    با سلامی سرشار از عشق

    امروز با فردی که تضادهای زیادی و باهاش تجربه کردم تونستم بدون احساس بد، ترس، دلسوزی، سرزنش و خشم صحبت کنم چون قبل از این برخورد از صبح چندین بار این فایل و گوش کرده بودم و حسابی این نکته رو شنیدم که توی هر موقعیت و فضایی نگاهت و طوری تغییر بده که به احساس بهتر برسی و من با خودم گفتم چرا باید روبرو شدن و گفتگو با این فرد و برای خودم آزار دهنده و تحمیلی ببینم اینجا باید خودم و امتحان کنم و این روش و امتحان کنم و به خودم قول دادم که سخت نگیرم و کمترین نتیجش این بود که حالم بعد از این دیدار هم خوب بود و برخلاف همیشه بعدش روال عادی زندگیم و در پیش گرفتم بدون بهم ریختگی و … و مطمانم طبق قانون نتایج بهتر و پاداشهای بیشتری هم خواهد داشت.

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز هشتم- کلیپ انگیزشی شماره۳

    سلام

    وقتی کامنتای منتخب سفر امروز و خوندم که بسیار ساده نوشته شده بودن ولی خبر از تغییر بزرگی تو زندگیشون میداد یه حسی بهم دست داد و یچیزی درونم بهم گفت که من چقدر به خودم سخت میگیرم و انگار یجورایی مقاومتم هنوز بالاست حتی با دیدن نتایج تو زندگیم… و از طرفی انگار برام سخته باور کنم این تغییرات و پیشرفت ها خیلی طبیعیه برام و من لیاقت زندگی که روی روال  به سمت خواسته هام پیش بره رو دارم. چرا خلاف این موضوع و باور دارم؟

    من هم خیلی نتایج گرفتم ولی چرا اینقدر که باید به وجد نمیام و زود یادم میره و عادی میشه!و مسائل و خواسته هایی که بهشون نرسیدم دائما ذهنم و مشغول کردن و مانع لذت بردنم از خواسته هایی میشن که بدست آوردم… اینجاست که باید عزمم و برای توجه به نکات مثبت جزم کنم و از خد میخوام کمک کنه تا بتونم روز به روز تو این زمینه قوی تر بشم چون دلم نمیخواد این احساس و نگرش باعث ناسپاسی و احساس نامناسب در من بشه و طبق قانون جاذب اتفاقات نامناسب بشم، بنابراین بی برو برگرد باید برای تمرین توجه به نکات مثبت ورسیدن به احساس خوب متعهد باشم.

    بقول استاد که تو این فایل میگه… مهمترین عامل یعنی ایمان داشتن و باید قوی کنم در خودم و با مرور همه نتایجم از کوچیک و بزرگ این باور و ایمان و در خودم زنده نگه دارم و هر روز باید اینکار و انجام بدم تا ساختارهای سنگی باورهای قدیمی من بعد از ۴۰ سال کم کم ترک بخوره و از هم بپاشه.

    خدایا شکرت بابت این مسیر زیبا.

    یکی از اهداف مهم من تو زندگی قدم گذاشتن در مسیر یادگیری مهارت جدیدی هست برای اینکه بتونم علاقم و پیدا کنم… و هنوز نمیدونم دقیقا به چه چیزی علاقه دارم اما میخوام واردش بشم و این مسیر و هم امتحان کنم و از خدا میخوام هدایتم کنه به سمت موضوعی که علاقه و اشتیاق واقعیم باشه و  مهارتهای منحصربفردم و بتونم تو اون مسیر شکوفا بشه.

    این مساله الان بزرگترین هدف و خواسته منه.

    خدایا من نمیدونم تو بهم بگو و هدایتم کن…

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز هفتم- غذای روح چگونه تامین می شود.

    کنترل ورودی های ذهن به نظرم یک جهاد اکبری ست که نیاز به تعهدی برگرفته از باورهای محکم داره و این یک موضوع دوطرفس.

    اگر ورودیهاو غذای روحمون و کنترل کنیم با دیدن نتیجه باورهامون قوی میشه و وقتی باورهامون قویتر میشن بیشتر مراقب ورودیهامون هستیم.

    و فکر میکنم بخاطر همین موضوع هست که استاد میگه ۶ ماه متعهدانه وقت بذارید و بعد با دیدن نتیجه تصمیم بگیرید.

    بنابراین باید از یکجایی با تعهد قدم برداریم و الگویی مثل استاد و درنظربگیریم که چطوری به این شرایط عالی رسیده.

    مشخصه بارز استاد تعهد بی نظیر و سفت و سختیه که در مورد رعایت قوانین داره و اونچیزیه که خود من بخاطر نداشتنش اونقدر که باید در عرض این ۵ سال نتیجه نگرفتم. و دقیقا دلیلش همینه که تعهدم و بعضی جاها و بعضی وقتا زیر پا گذاشتم و اونقدر محکم و جدی روی مساله کنترل ورودیها کار نکردم.

    و الان برام بیشتر مسجل شده که با این روش به جایگاه دلخواهم نمیرسم و بیشتر و بیشتر باید روی این مساله کارکنم.

    قدمهایی که برداشتم الان حدود ۴ ماهه از وقتی مستقل شدم و تنها زندگی میکنم تونستم تلویزیون و حذف کنم خداروشکر. چند وقته اینستاگرام و چک نمیکنم با اینکه قبلا هم زیاد باهاش کار نمیکردم ولی کلا کنار گذاشتمش.

    و تعهدم در انتهای سفر روز هفتم اینه که بسیار بیشتر و متعهدتر از قبل مراقب باشم، توی جمع مراقب باشم همسو و همراه با غیبت کردن و شکوه کردن و غرزدن دیگران نشم و اونا رو تایید نکنم، آهنگ نامناسب گوش ندم، دردو دل نکنم و پای دردو دل کسی نشینم،هر چیزی پیش بیاد بگردم و جنبه مثبتشو ببینم‌، آدما و موفقیتهاشون و زیبایی های اطرافم و تحسین کنم،

    فایلهای استاد و مدام گوش کنم، نوشته های مریم عزیز و کامنت های سایت و مطالعه کنم، با خداصحبت کنم، شکرگزاری کنم، موقعی که خاطرات منفی و ترسها و احساس گناه به ذهنم خطور میکنه به خدا پناه ببرم و باهاش صحبت کنم  وقوانینش و مرور کنم و خودم و به احساس خوب و باورهای همراستا با قوانین الهی برسونم. قرآن و مطالعه کنم و … برای انتخاب غذای روحم وسواس بیشتری داشته باشم.

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز ششم

    “همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.”

    صحبت ها و نکته های این فایل فوق العاده باارزشن و باید اونا رو با طلا نوشت واقعا،

    منی که بخاطر عدم آگاهی در مورد این مطالب تضاد بزرگ مالی و تو زندگیم تجربه کردم و همین تضاد من و به این سایت هدایت کرد، با همه وجودم میفهمم… فقط  آگاهی های گفته شده در همین یک فایل برام کافی بود تا مسائل بزرگ مالی برام اتفاق نیفته.

    و حالا هم خدارشکر میکنم که به این آگاهی رسیدم و متوجه اشتباهات و باورهای نادرستم شدم و همین باعثه جلوگیری از اتفاقات بدتری برای من شد.

    الان هم درحال طی کردن تکاملم برای جبران نتایجی که بابت باورهای اشتباهم داشتم و دارم قدم به قدم طی می کنم.

    از خدا میخوام ما رو در این مسیر ثابت قدم و استوار پیش ببره و ظرفیت وجودیمون وبرای درک بهتر قانون تکامل بالا ببره.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز پنجم –

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد”

    سلام

    راستش امروز که بیدار شدم اونقدر حسم خوب نبود و  همون اول صبح و دقیقا آخر شب به تضاد یکسانی برخورد کردم، که این تضاد دقیقا از دل یک تغییر اساسی که تو زندگیم ایجاد کردم ناشی شده که مربوط به رابطه میشه. من از تغییری که ایجاد کردم راضی هستم فقط تضادهایی که بعد از این تغییر دچارش میشم و هنوز خیلی درکش نکردم…

    البته یکی از دلایلش فرکانس قربانی بودنه که اوایل این اتفاق توی دامش افتادم و بعد به خودم اومدم… الآن هم احتمالا بخاطر همون حس و حال و باورهای قربانی بودنمه که اینطوری ادامه دار شده…

    با وجود اینا تا جاییکه ازم برمیومد باز هم سعی کردم طبق تعهدی که دیروز، روز چهارم سفر بخودم دادم که روزه تمرکز بر نکات مثبت بگیرم، اینکار و انجام بدم.

    از اینکه عالی نبودم خودم و سرزنش نکردم و از اینکه با وجود شروع این سفر باز چنین تضادی برام اتفاق افتاد سعی کردم نا امید نشم و قانون تکامل و بخودم یادآور شدم و گفتم نباید از خودم و خدای خودم توقع بیجا داشته باشم، به خودم گفتم این نتیجه باورهای خودمه و میپذیرمش و واقعا میخوام هدایت بشم و راه و پیدا کنم و بخدا گفتم من نمیدونم تو بهم بگو چی بگم… چیکار کنم…

    در مورد شغلم هم با توجه به اینکه کار مورد علاقم نیست و جای پیشرفت نداره بعد از اینکه تصمیمم و در مورد رابطه اجرایی کردم و تقریبا به ثبات روحی نسبتا خوبی رسیدم قدم اول برای تغییر در این زمینه رو برداشتم و در یک دوره آموزشی ثبت نام کردم که از ۴ روز دیگه شروع میشه و قصدم شروع یک مهارت جدید و کارکردن توی اون زمینه و پیشرفتن و متخصص شدن هست و از خدا میخوام مثل همیشه هدایتم کنه و راه ها رو برام باز کنه.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز پنجم –

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد”

    سلام

    راستش امروز که بیدار شدم اونقدر حسم خوب نبود و  همون اول صبح و دقیقا آخر شب به تضاد یکسانی برخورد کردم، که این تضاد دقیقا از دل یک تغییر اساسی که تو زندگیم ایجاد کردم ناشی شده که مربوط به رابطه میشه. من از تغییری که ایجاد کردم راضی هستم فقط تضادهایی که بعد از این تغییر دچارش میشم و هنوز خیلی درکش نکردم…

    البته یکی از دلایلش فرکانس قربانی بودنه که اوایل این اتفاق توی دامش افتادم و بعد به خودم اومدم… الآن هم احتمالا بخاطر همون حس و حال و باورهای قربانی بودنمه که اینطوری ادامه دار شده…

    با وجود اینا تا جاییکه ازم برمیومد باز هم سعی کردم طبق تعهدی که دیروز، روز چهارم سفر بخودم دادم که روزه تمرکز بر نکات مثبت بگیرم، اینکار و انجام بدم.

    از اینکه عالی نبودم خودم و سرزنش نکردم و از اینکه با وجود شروع این سفر باز چنین تضادی برام اتفاق افتاد سعی کردم نا امید نشم و قانون تکامل و بخودم یادآور شدم و گفتم نباید از خودم و خدای خودم توقع بیجا داشته باشم، به خودم گفتم این نتیجه باورهای خودمه و میپذیرمش و واقعا میخوام هدایت بشم و راه و پیدا کنم و بخدا گفتم من نمیدونم تو بهم بگو چی بگم… چیکار کنم…

    در مورد شغلم هم با توجه به اینکه کار مورد علاقم نیست و جای پیشرفت نداره بعد از اینکه تصمیمم و در مورد رابطه اجرایی کردم و تقریبا به ثبات روحی نسبتا خوبی رسیدم قدم اول برای تغییر در این زمینه رو برداشتم و در یک دوره آموزشی ثبت نام کردم که از ۴ روز دیگه شروع میشه و قصدم یاگیری یک مهارت جدید و کارکردن توی اون زمینه و پیشرفتن و متخصص شدن هست و از خدا میخوام مثل همیشه هدایتم کنه و راه ها رو برام باز کنه.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز چهارم

    سلامی سرشار از عشق

    بحث این فایل دقیقا هدفی بود که بخاطرش این سفر و شروع کردم و بعد از چند ماه دوری از آموزشها و در عین حال وجود یکسری چالش و تضاد روحیه خودم و از دست داده بودم و همونطور که در کامنت روز سوم نوشتم چون ته ذهنم میدونستم چرا اوضاع بر وفق مرادم نیست و با آموزشها یاد گرفته بودم چکاری باید بکنم کم کم با توجه به نکات مثبت تونستم بلند شم و خداروشکر وارد این سفر شدم و خدا میدونه چقدر روحیم داره بهتر و بهتر میشه. خواب و خوراکم درست شده و آرامش و دارم تجربه میکنم.

    این حرفا با حال و هوای این روزهای من کاملا منطبقه و با تمام وجودم درک کردم چون در حال تجربش هستم و خدا رو شکر میکنم بابت قوانین ثابتش که باعث میشن اینچنین

    تاثیرگذار و خالق زندگیم باشم.

    و باز هم اجرای ایده نوشتن اهرم رنج و لذت برای “ماندن در احساس خوب” که از فایل روز اول سفر از استاد گرفتم با شنیدن فایل امروز در من تقویت شد.

    چرا که قدم اول برای وارد شدن به این مسیر رسیدن به احساس خوبه که از طریق توجه به نکات مثبت زندگی میاد.

    حتما بعداز نوشتن توی کامنتها هم مینویسم تا دوستان هم بتونن ازش ایده بگیرن و نظراتشون و بهم بگن.

    و تعهدی که در پایان روزچهارم سفر به خودم میدم، اینه که بیشتر از قبل مراقب ورودیهای ذهنم باشم، حواسم باشه در طول روز چه خاطراتی و مرور میکنم، راجع به چی صحبت میکنم، چه تصاویر و کلیپهایی و میبینم و چه صداهایی و آگاهانه میشنوم، وقتی اتفاقی میفته چقدر روی نکات منفیش تمرکز میکنم یا غر میزنم و شکایت میکنم و چقدر سعی میکنم همون لحظه آگاهانه حواسم و به نکته مثبتی متمرکز کنم، چقدر حواسم هست که غیبت نکنم و دروغ نگم… چقدر به خوبیها و نقاط قوت همکارام و خانوادم و دوستام و آدمایی که میبینمشون توجه میکنم، چقدر توی مسیری که میرم حواسم به زیبایی درختها و آسمون و پرنده ها هست تا به شلوغی و نکات منفی… چقدر نعمتها و داشته ها و سلامتیم و به خودم یادآور میشم و حسم و عالی نگه میدارم بخاطرشون….

    آمین

    نکات مثبت امروز زندگی من؛

    ۱. صبح که از خواب بیدار شدم سلامت و زنده بودم 😊

    ۲. پیاده رفتم سر کار یعنی پاهای سالم و قوی دارم،

    ۳. صبحانه خوردم یعنی غذایی برای خوردن دارم و بخاطر اشتهای و توانایی خوردن غذا یعنی سالمم،

    ۴. باهمکارانم رابطه خوبی داشتم،

    ۵. با مادرم و دوستم چت کردم،

    ۶. بعد از کار اومدم به خونم جایی امن و راحت که بتونم استراحت کنم،

    ۷. از تره بار خرید کردم،

    ۸. امروز لبخند زدم و خندیدم،

    ۹. غذا درست کردم،

    ۱۰. ذهنم و با شنیدن و نوشتن باورها و آگاهی های فایل امروز بمباران کردم!

    ۱۱. توی مسیرم کلی درخت دیدم،

    ۱۲. هوای دلپذیری امروز تجربه کردم،

    ۱۳. تونستم برای حل مساله ریاضی به یه دانش آموز کمک کنم و تونستم باهاش مهربون باشم،

    ۱۴. تونستم حسم و امروز خوب نگه دارم.

    خدایا بابت همه اینا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز سوم

    سلام و درود به استاد و مریم عزیز و همسفران هدایت شده

    یکی از زیباترین باورهایی که از این فایل و برخی از صحبتهای دیگه استاد در من زنده میشه طبیعی بودن یکسری رفتارها و افکار هست که ما برای خودمون دور از دسترس میدونیم.

    همینکه استاد اینقدر زیبا ابتدا بزرگی و خاص بودن ابراهیم و با تصمیماتی که تو زندگیش گرفته و کاملا تسلیم و مومن به خدای خودش بوده رو بیان میکنه و برجسته بودن و محبوب بودنش  از نظر خدا رو میگه، در نهایت ما رو به توجه به این نکته سوق میده که ابراهیم هم انسان بوده و چون تونسته به این مقام برسه پس ما هم میتونیم به این جایگاه وبه این حد از تسلیم برسیم.

    و چه خبر شعف برانگیزی برای من و چقدر این دیدگاه که عین واقعیته  بهم  آرامش و اطمینان قلبی میده و از همه مهمتر باعث اعتمادبنفسم میشه و حتی برای چند دقیقه هم که شده من و از ترسام رها میکنه.

    و میدونم تنها راه ساختن این باور که باعث میشه این احساس اطمینان در من بیشتر و بیشتر نهادینه بشه و بتونم لحظه ها و ساعتها و روزهای بیشتری و با این اعتمادبنفس زندگی کنم تا به همون مقدار راهها برام باز میشه و در مسیر هدایت الهی قرارم میده، تمرین و تمرکز روی این موضوع هست.

    و بقول استاد یکی از راهکارهای تثبیت این باور مطالعه داستان حضرت ابراهیم در قرآن و عمیق شدن در این آیه هاست و من همینجا متعهد میشم هر روز به سراغ قرآن برم و آیه های قرآن و در مورد ابراهیم بخونم تا نگاه خدا و کلام خدا رو درموردش بیشتر و بیشتر بفهمم تا باور کنم که من به چه جایگاهی میتونم برسم و خودم و خدای خودم و اینقدر دست کم نگیرم و اینقدر در مورد هر مساله پیش پاافتاده ای احساس ضعف نکنم و اینقدر مشرک نباشم.

    و میدونم که تو این مسیر نباید خیلی از خودم توقع زیادی داشته باشم و قانون تکامل و فراموش نکنم وگرنه همین انتظار بیجا باعث میشه احساسم بد بشه و من و وارد چرخه نادرستی بکنه.

    مثلا امروز با تضادی تو زندگیم روبرو شدم که طی ماههای گذشته هم برام اتفاق افتاده بود و من بخاطر اینکه خودم و از مسیر آموزشها دور کرده بودم این تضاد باعث شده بود ترس های زیادی و تجربه کنم و گاهی در دام احساس قربانی بودن بیفتم و که باعث شده بود این تضاد هی بزرگ و بزرگتر بشه و من اینجور مواقع میفهمم که دور شدن از آموزشها و کارنکردن روی باورهام من و تو این چرخه احساس بد و اتفاقات بد میندازه و  کم کم شروع کردم با خدا صحبت کردن و تمرکزم و روی زیبایی ها گذاشتم تا جاییکه ازم برمیومد و سپاسگزاری کردم و بخودم سخت نگرفتم و خودم و از سرزنش کردن دور نگه داشتم و سعی کردم با خودم مهربون رفتار کنم…

    و همین روند آروم آروم انگار من و دوباره وارد مسیر کرد و خدارو هزار مرتبه شکر که به سمت این سفر زیبا هدایت شدم و از این طریق دوباره تونستم با این آگاهی ها ارتباط برقرار کنم و چقدر حالم خوبه و این حال خوب باعث شد که عکس العمل من به همون تضاد قبلی که امروز هم برام پیش اومد بسیار بسیار متفاوت تر از قبل باشه.

    کامل نبودم ولی بهتر بودم.

    خیلی کمتر از قبل بحث کردم و آرامشم و حفظ کردم.

    باور اینکه “اگر من در مدار درستی باشم  هیچکسی نمیتونه بمن صدمه ای بزنه” از قبل برام پررنگ تر شده بود.

    باور اینکه اگر متوکل هستم پس باید احساسم و خوب نگه دارم باعث شد هیچکدوم از احساسات و رفتارها و بهم ریختن های قبلی و نداشته باشم.

    و با خودم میگفتم اینجور موقع ها باید ایمانت و نشون بدی.

    خدا به کسانیکه احساسشون و تو هرشرایطی بتونن خوب نگه دارن پاداش میده…

    و همین باورها باعث شد من توجهم و از این موضوع بردارم و دنبال دستاویزی هرچند کوچک باشم که بهم حس خوب میده و اینجور مواقع میفهمم که این دستاویز همیشه در قالب نعمتهای فراوان بوفور هست فقط باید چشم دلمون و باز کنیم.

    خلاصه امروز با برخورد با این تضاد پیش خودم و خدای خودم سربلند و پیروز شدم هرچند ترسهام توی همون لحظات هم گاهی میومدن و من آگاهانه با تکرار باورهام کمرنگ ترشون میکردم و محو نشدن اما میدونم که این قانون تکامله و من باید در برابرش تسلیم باشم.

    از خدا میخوام ما و در این مسیر زیبای توکل و تسلیم که تنها راه سعادته ثابت قدم نگه داره و روز به روز ظرف وجودی ما رو برای دریافت آگاهی ها و قوانین الهی بزرگ تر کنه.

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز دوم-روزشمار تحول زندگی من

    سلام به استادان عشق و آگاهی و دوستان عزیزم

    از وقتی یادمه با اینکه آدم مذهبی نبودم همیشه دوست داشتم قرآن و خودم بتونم بخونم و بفهمم. تو سالهای گذشته چندین بار این تصمیم و عملی کردم و شروع کردم به مطالعه معنی فارسیش ولی هیچوقت از سوره بقره جلوتر نرفتم و استاپ شدم و نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. الان بعد از ۵ سال آشنایی با آموزشهای استاد وقتی رفتم سراغ قرآن دیگه مطالعه معانی قرآن برام مثل قبل نامفهوم و گیج کننده نبود و تو این مدت با نرام افزاری آشنا شدم که براحتی ریشه کلمات و میتونم پیدا کنم و درک بهتری از آیه ها داشته باشم.

    دلیل اینکه الان میتونم خیلی بهتر و راحت تر با قران ارتباط برقرار کنم بنظرم اینه که اولا تو این پنج سال فهمیدم و باور کردم که برای فهمیدن و مطالعه قرآن نیازی به هیچ واسطه ای برای تفسیر نیست و یا نیاز نیست تحصیلات خاص حوزوی و قرآنی داشته باشم و یا حتی زبان عربیم خوب باشه. تو این ۵ سال کم کم بت بودن قرآن در من شکست انگار. بخصوص وقتی تجربه دوستان و در مطالعه قرآن میدیدم که مثل استاد جرات این و به خودشون دادن که در مورد آیه ها صحبت کنن و مثال بیارن.

    و دلیل دومش این بود که باورهای جدیدی در مورد خدا و قوانین حاکم بر جهان در من شکل گرفته بود که باعث میشن حالا که قرآن و میخونم میبینم با این قوانین چقدر همسو هستن راحت تر میتونم ارتباط برقرار کنم و مفهومش و بگیرم اما قبلا که میخوندم فکر میکردم معانی آیه ها اصلا سر و ته ندارن و معلوم نیست از این مثال ها چی میخواد بگه و واقعا برام گیج کننده بود.

    واقعا بابت این تغییر خداروشکر میکنم از استاد عزیزم سپاسگزارم که من و با قرآن آشتی داد!😊

    تجربه بعدی که در مورد این فایل که روز دوم سفرنامه هست دارم و گوش دادن بهش بعد از مدتها اشک خوشحالی م و درآورد و باعث شد به خودم و خدای خودم افتخار کنم و سپاسگزارش باشم آیه ای بود که موقع مرگ مستضعفین از شرایط سختشون به فرشته ها میگن و اونجا فرشته ها میگن:” مگر زمین خدا فراخ نبود. چرا از جاییکه بهتون ظلم میشد مهاجرت نکردید و در اون شرایط ظالمانه موندید”

    استاد من بعد از سالهای سال که خودم و توی شرایط سخت در ازدواج قرارداده بودم تونستم حدودا ۴ ماه پیش خودم و از اون رابطه رها کنم و در شرایط بهتر و سرشار از  آرامش قراربگیرم و یجورایی مهاجرت کردم به شرایطی که خودم و از فرکانس بد و سخت دور کردم و بجای اینکه مظلوم واقع بشم ایمانم و نشون دادم و حرکت کردم.

    خداروشکر میکنم.

    وقتی اولین بار این فایل و شنیدم و این جمله ها و این آیه رو گفتین بدجوری درون وجود من ریشه کرد و فهمیدم که هیچ بهانه ای برای مورد ظلم قرارگرفتن ندارم و همون موقع شروع شکستن باورهای بعدی و رشد کردنم بود که داستانش طولانیه و در جلسه قدم اول حتما خواهم نوشت چون مربوط به هدایت میشه.

    ولیکن امروز که این جمله رو شنیدم در حالیکه الان در جایگاهی هستم که بهش عمل کردم برام احساس فوق العاده ای بود و بینهایت از خدا سپاسگزارم و همینطور از شما که اینقدر آگاهی های ناب و باورهای سازنده رو بما میدید.

    و البته چیزی که میخوام اضافه کنم این هست که من متاسفانه بصورت مستمر با آموزشهاتون همراه نبودم برای همین نتایجم خیلی دیر و با فاصله بوده و الان به این درک رسیدم که با فاصله گرفتن از این آگاهی ها سریعا بواسطه جامعه درگیر باورهای قدیمی و اشتباه میشیم و نتایج و از دست میدیم و فهمیدم که اگر متعهدانه همونطور که شما همیشه از ما میخواین به این قوانین عمل کنیم نتایج بسیار بزرگتر و پایدارتر میمونن برامون.

    بخصوص وقتی نتایج بی نظیر دوستانی که اینچنین عمل کردن و در فایلهای گفتگو با دوستان داخل کلاب هاوس شنیدم این باور در من بسیار بیشتر شد و راستش یجورایی از اینکه چرا من اینقدر جدی نگرفتم و اینطوری عمل نکردم از خودم ناراحت شدم😔

    و یجورایی به خودم نهیب زدم که تو هم میتونی زندگیت و تا این حد رویایی بسازی و فقط خودت میتونی تغییر ایجاد کنی فارغ از هر عامل بیرونی.

    از خدا میخوام کمکم کنه بواسطه این سفری که شروع کردم تعهد و استمرارم و حفظ کنم تا بتونم به منبع لایزال الهی وصل بشم.

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3267 روز

    روز اول

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان همفرکانسی

    اول آبان”روزشمار تحول زندگی من” و شروع کردم با این فایل که پر از درس و نکته بود. بعد از اینکه شاید بیشتر از ۱۰ بار گوش کردم وقتی خواستم خلاصه نویسی و انجام بدم با خودم گفتم درک و تمرین اینهمه مطلب برای یک روز خیلی زیاده ولی باز بخودم گفتم اینبار کمالگرایی و بذار کنار و با این سفر الهی که شروع کردی هم مسیر شو، هر چیزی که لازم باشه دریافت کنی تو این موقعیت دریافت خواهی کرد.

    انصافا آموزه های نداشتن احساس گناه استاد تغییرات بسیار زیادی و در طی ۵ سالی که اینجا هستم در من بوجود آورده و نتایج خوبی هم گرفتم بخصوص در دوره عزت نفس… البته که هنوز جای کار دارم اما نسبت به گذشته خیلی عالی شدم و در مورد احساس گناه با باورهای گفته شده توسط استاد توی بدترین شرایطی که داشتم تونستم خودم و ببخشم و به احساس آرامش برسم.

    نکته خیلی تاثیر گذاری که اینبار از این فایل روی من تاثیر گذاشت و جواب سوالی بود که در ذهن داشتم راهکار اهرم رنج و لذت برای داشتن احساس خوب بود. من در طی این ۵ سال بالا و پایینهای زیادی داشتم و متاسفانه بصورت مستمر نتونستم خودم و با این آموزشها پیش ببرم و دلیلش همین داستان بد شدن احساسم در بعضی از مسائل زندگیم بود که گاهی نمیتونستم تعییرش بدم و به همین علت از مدار خارج میشدم و از آموزشها فاصله میگرفتم. البته که همونقدر که فاصله گرفتن ها باعث نتایج نادلخواه تو زندگیم میشد زمانهایی که خودم و درگیر آموزشها میکردم به همون نسبتی که وقت میذاشتم نتیجه های عالی هم گرفتم. اما فهمیدم که وقتی میشه همواره توی مدار رسیدن به خواسته ها بود و خیلی خیلی بیشتر از اینا نتیجه گرفت و نتایج و پایدار کرد چرا خودم و از این موهبت دریغ کنم و تصمیم گرفتم این سفر ۴۰ روزه رو شروع کنم تا بصورت مستمر و پیوسته کار کردن و تجربه کنم و تمرین کنم.

    و بهترین نکته ای که اینبار از این فایل یاد گرفتم استفاده از اهرم رنج و لذت برای ماندن در احساس خوبه که برای این تصمیم من که میخوام اینبار به امید و توکل به خدا بی وقفه این مسیر و ادامه بدم ایده بسیار خوبی بود.

    خداروشکر میکنم بابت آگاهی های نابی که از سفر امروز دریافت کردم و خواسته قلبی من قرارگرفتن در مدار الهی و هماهنگی با منبع جهانه تا بقول استاد همیشه “هدایت شده باشم.”

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: