روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای حکیم
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز هشتم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۸
کلیپ انگیزشی شماره ۳
📌تو همه اون چیزی رو که نیاز داری، همین الان داری!
📌تصمیم بگیر که میخوای معمولی باشی یا عالی؟
📌زندگی ارزشش رو داره ، تو فقط یک بار به دنیا میای ، طوری زندگی کن که بتونی به خودت افتخار کنی تا خدا به تو افتخار کنه ، طوری زندگی کن که موقع مرگت حسرت هیچی رو نخوری !
📌طوری زندگی کن که بعد از مرگت از تو به عنوان یه قهرمان یاد کنن ، کسی که خوب زندگی کرد و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کرد.
این کلیپ با ارزش تمام جملاتش عالی بودن ولی این چهار تا ، جملاتِ طلایی بودن که منو به وجد آوردن و به من یه تلنگری زدن 👌
اتفاقا قبل اینکه بیام قسمت هشتم سفرنامه رو بخونم و فایل رو ببینم داشتم کتاب ” فروشنده یک دقیقه ای از اسپنسر جانسون” رو برای کارم میخوندم که یه جاش نوشته بود که فکر کن که الان مُرده ای ، دوست داشتی چه چیزی روی سنگ قبرت نوشته شده بود و از تو به چه عنوانی یاد میکردن ؟؟
که این جمله منو به فکر فرو بُرد ، ازخودم پرسیدم راست میگه میلاد ، دوس داری چجوری زندگی کنی؟؟ میخای بعد مرگت از تو به چه عنوانی یاد کنن؟
که یهو یه چیزی بهم گفت برو سفرنامه رو ببین ، منم کتاب رو با همون نوشته ها گذاشتم و اومدم سراغ سفرنامه ،وقتی رسیدم به متن فایل و این جملات ، اصلا هنگ بودم از این (هم زمانی خداوند) که تو این روزا برام ، هم زمانی هایی زیادی رو به وجود آورده که لذت بردم و جواب سوالمو توی این متن و کلیپ داد که :
تو قرار نیس معمولی باش 👌
قرار نیس ساده زندگی کنی 👌
تو اشرف مخلوقاتی منی👌
تو روح خدایی رو داری 👌
پس خودتو دست کم نگیر 👌
تو با ارزشی و گوهر نابی 👌
و اون چهار تا جمله واقعا تلنگری برای من بود که همین الانم کلی چیزهایی در اطرافم دارم و ببینم ، که میتونم حرکت کنم و به رویاهام و اهدافم برسم به اون اهدافی که خدا به دلم انداخته که گفته تو حتما بهش میرسی فقط کافیه
پای در مسیر بگذاری من خودم بهت میگم و این ندای خداوند، ایمانِ منو قوی تر و بیشتر کرد تا برای رسیدن به اهدافم ثابت قدم باشم.
🌹تو خود پای در راه بِنِه و هیچ مپرس🌹
🌹خود را بگویَدَت که چون باید رفت 🌹
و یکبار دیگه تصمیم گرفتم هدف های خودمو بنویسم و کوچیک کوچیکش کنم و آرام آرام با بزرگ شدن ظرف ذهن و درونم بهشون برسم .
خدایا سپاسگزارم🙏🌹
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید هشتمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
بنام خدای جان و خرد
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز هفتم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۷
غذای روح چگونه تأمین می شود؟
🌹حضرت علی (ع) می فرمایند:
((مداومت بر ذکر ” خدا ” خوراک روح است))
📌نیاز اصلی ما آدم ها به خودِ خداوند است نه اینکه نیاز اصلی ما به نعمت هایی باشد که میخواهیم از او بگیریم ؛ ما نیاز به خود او داریم و باید مستقیما از خودِ او انرژی و حیات بگیریم ؛ و گرنه باطریِ روحمان ضعیف میشود و کم کم می میریم ؛ یعنی دل مرده میشویم.
من قبلا این فایل را دیده بودم و تأثیری که ازش اون موقع گرفتم این بود که از تمام گروه ها و کانال های تلگرام left دادم اومدم بیرون و فقط کانال استاد عباس منش و معجزه شکر گزاری رو نگه داشتم و در اینستاگرام هم نیز تموم افراد رو آنفالو کردم جز استاد عباس منش رو ، همون موقع با این کارم انگار یه کوله باری بزرگ از روی دوشم برداشته شد و بر زمین نشست و سبک شده بودم و راحت توی مسیر هدایت الهی میروندم و تا امروز که دوباره رسیدم به این فایل واقعا فایل بی نظیری هستش بالای ۱۰ بار گوشش دادم هربار هم یه نکته جدید یاد میگرفتم و به کارا و افکارا غلط گذشته فکر میکردم که قبلا چه ورودی هایی میدادم به ذهنم و چه وحشتناک بود اوضاع اما الان خدا روشکر چقد تغییر کردم 😍🙏
این فایل دقیقا هم زمانی داره با اوضاع الان کشور و دنیا که همش توجه به بیماری و کمبود هستش و خیلیا دارن چه غذایی مرگ باری به ذهنشون میدن و هر روز بدبخت تر میشن و من اصلا نیمتونم تحمل کنم واقعا وقتی صدای اخبار و چیزای منفی رو میبینم و میشنوم اصلا حالم بد میشه سیم پیچی هام اتصالی میکنه 😅 بلافاصله هنذفری رو میذارم تو گوشم و اهنگهای تجسمی استاد و فایل های استاد رو گوش میدم
و یه نکته جالب اینه که موقع غذا خوردن یه قانون گذاشتم که میگم تلویزیون رو باید خاموش کنید تا در آرامش غذا بخوریم و دیگه برای خانواده ام شده عین یه عادت ، ناخود آگاه پدرم یا مادرم موقع صرف غذا میشه میگن تی وی رو خاموش کنید
و در ضمن تمام دوستام خود به خود از کنارم رفتن و فقط دوستان من که برام به صورت واقعی موندن خداوند و استاد عزیزم و شما اعضای خانواده ام هستید
و خدا رو بابت این موهبت شکر میکنم حالم بسیار خوبه و آرامش دارم 😍
خداوندا سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم
پروردگارا❤️🌹
تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم
ما را به راه راست هدایت فرما!
راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى،
نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان!
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید هفتمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
بنام خداوند تکامل
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز ششم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۶
همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.
📌این سفرنامه رو با سوره اعراف / آیه ۵۴ شروع میکنم.
خداوند در قرآن ، قانون تکامل رو خیلی عالی توضیح داده :
🌹((إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَکَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
در حقیقت، پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش استیلا یافت. روز را به شب -که شتابان آن را مى طلبد- مىپوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند . آگاه باش که خلق و امر از آن اوست. فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان))🌹
((ثم)) در عربی به معنای سپس در فارسی است اما عرب ها کلمه ی(( ثم ))را برای یک مدت طولانی استفاده می کنند
“البته این عدد شش منظور ، شش دور ه است که هر دوره هزار سال طول کشید ، چون خداوند در آیات بعدی همین سوره بیان می کند که یک روز معادل هزار سال شما می باشد “”
۶۷ سوره ی غافر/ آیه ۶۷
🌹((هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا ۚ وَمِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّىٰ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
اوست خدایی که شما را از خاک بیافرید و سپس از قطره آب نطفه و آن گاه از خون بسته علقه، پس شما را طفلی بیرون آورد تا آنکه به سنّ رشد و کمال برسید و باز پیری سالخورده شوید و برخی از شما پیش از سنّ پیری وفات کنند و تا همه به اجلی معین برسید و شاید ، تعقّل کنید))🌹
همانطور که آیات رو مطالعه کردید
خداوند بسیار زیبا تکامل جهان و خلقت انسان رو توضیح داده است .
پس ، چرا ما که ساخته خداوند هستیم عجله میکنیم؟؟
آیا این عجله در کارها ، تضاد نداره با این قانونِ به این بزرگی(تکامل)؟
چرا همیشه منتظریم تا شرایط عالی به وجود بیاد و بعد حرکت کنیم؟؟
چرا نمیخوایم تکامل خودمون رو طی کنیم تا به موفقیت برسیم؟
و ❌این عجله همش نجوای شیطان👿😈 است❌
ما حتی اگه به تکامل خودمون در رحم مادر نگاه کنیم ما تنها یه قطره اسپرم بودیم که ۹ ماه زمان برد و تکامل تبدیل شدن به یک نوزاد را طی کردیم ، آیا عجله ای بود برای به دنیا آمدن؟
حتی خودمون هم عجله ای نداشتیم برای پا گذاشتن به این دنیا و آهسته آهسته قدم ها رو طی کردیم.
اما ، وقتی که اومدیم به این دنیا و روبه رو شدیم با آدما ، همه از عجله کردن و سرعت ، حرف میزدند .
از تمام شدن حرف میزدند که اگر عجله نکنی نمی رسی و این (( باور عجله کردن)) رو در ذهن ما کاشتن که برای رسیدن به همه چی باید عجله داشته باشیم.
در رانندگی ،
در غذا خوردن ،
در لباس پوشیدن ،
در راه رفتن ،
در پول بدست آوردن ،
در زبان یاد گرفتن ،
در نماز خوندن ،
در کتاب خوندن ،
در ثروتمند شدن ،
و….
به کجا چنین شتابان؟؟
📌 خب بریم سر داستان من که درباره عدم اجرای قانون تکامل در زندگیم صحبت کنم
من وقتی شغل مشاور املاک رو انتخاب کردم اولش سر اینکه شنیده بودم پول توشه رفتم سراغش و میگفتم خب خونه نشون دادنه و قرار داد بستن دیگه ولی زهی خیال باطل 😏
خلاصه رفتیم توی اینکار و اولش سردگم بودم و هر کسی از کار یه چیزی میگفت و منم به حرف اینو اون میرفتم جلو تا اینکه ۳ ماه هیچ قراردادی ننوشتم و دلسرد از این کار ، تا اینکه یه سرپرست اومد برام و طبق آموزه های اون رفتم جلو و هفته بعدش اولین قراداد اجاره رو نوشتم و توی یکماه من ۸ قرارداد اجاره نوشتم و قشنگ افتاده بودم رو غلتک تا اینکه یهو مدیر املاک به سرپرستم گفتش این پسر داره خوب کار میکنه ببرش توی فروش و منم که قانون تکامل رو اون موقع نمیدونستم و تشنه به پول بیشتر و حرفای مدیر و سرپرست رفتم توی قسمت فروش اصلا تا دو ماه stop شدم و هیچ قرادادی ننوشتم و بعدش خیلی ناراحت عصبی و تا اینکه دفتر املاک رو عوض کردم رفتم یه املاک دیگه باز اونجا رویه فروش رو ادامه دادم و تو اون مدت که توی اون دفتر بودم بازم اونجا هیچی ننوشتم کلا دلسرد شدم باز و گفتم میام بیرون ازین کار و اومدم بیرون و چند مدت بیکار بودم که همون موقع ها بود با سایت استاد آشنا شدم و بعدش قانون تکامل رو فهمیدم چی هستش و به اون کارم فکر کردم که چرا من یهو stop شدم نگو که تکامل خودمو طی نکردم و یهم خواستم یه شبه ره صد ساله رو برم که الان دوباره دو ماهی هستش برگشتم تو همون کار مشاور املاک و گفتم با خودم من فقط توی اجاره کار میکنم و قشنگ ارضا میشم توی این اجاره و بعدش که برام عادی شدش میرم مرحله بعدی فروش و…در ضمن الان عاشق کارمم لذت میبرم ازش و اینم از داستان تکاملی من امیدوارم مفید واقع بشه برا دوستان گلم .
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید ششمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
بنام خداوند تغییر و نشانه ها
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز پنجم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۵
تغییر باور را از کی شروع کنیم؟
📌این سفرنامه رو با سوره رعد / آیه ۱۱ شروع میکنم
🌹((إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
در حقیقت خدا آن “سرنوشتی” که در قومی است را تغییر نمیدهد تا اینکه آنچه را در خودشان است ، تغییر دهند))🌹
📌تغییر؟
کلمه ای است که همیشه و همه جا حرف ازش بوده و هست ولی نگفتن چه تغییر؟؟چگونه؟؟ کی؟؟ کجا؟؟
فقط گفتن تغییر کن، تغییر سایز بده ، تغییر رفتار بده، تغییر مو بده ، تغییر لباس بده ، تغییر ظاهری بده و….
اما هیچ وقت کسی نبود بگه تغییر باور را از کی شروع میکنی؟؟
تغییر کردن جسارت بسیار میخواهد ، یه جهاد اکبر میخواهد ،که خیلی ها میترسن از تغییر کردن و از جای امن خودشون بیرون بیان ولی من این ترس رو کنار گذاشتم به کمک پرودگار و هدایتش که من را به سمت شما(استاد عباسمنش عزیز) رهنمون کردن و شروع کردم آگاهانه به تغییر باور هام .😍
بسیار سپاسگزارم.
جالبه وقتی که اومدم سفرنامه روز پنجم رو زدم و چکیده رو خوندم و بعد فایل رو دیدم همون لحظه یه چیزی بهم گفت برو کتاب
( چه کسی پنیر من را جابجا کرد؟)
رو بعدش بخون !
باورتون نیمشه وقتی رفتم شروع کردم به خوندن یه چیزایی رو میفهمیدم یا اینکه قبلا مطالعه کرده بودم ولی مطالب بسیار جدیدی برام بود و به آگاهی هایم بیشتر افزوده میشد انگار یه پرده از مقابل من برداشته شده بود.
برایم خیلی جالب بود هم زمانی این فایل با کتابی که خدا بهم گفت برو بخونش ، یعنی من عاشق این کارای خدام که نشانه هاش حرف نداره بیستِ بیسته!😍
و حالا میخوام نکات بسیار طلایی این کتاب رو براتون بنویسم تا با نگاهی دقیق و جدی تغییر را شروع کنیم.👌👌
۱)هرچه پنیرتان برای شما مهم تر باشد در حفظ آن بیشتر تلاش میکنید.
۲)اگر تغییر نکنی از بین می روی.
۳)اگر نمی ترسیدی ، چه کارهایی که نمی کردی؟
۴)دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
۵)پنیر را بو کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید.
۶)حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی.
۷)غلبه بر ترس ، یعنی آزادی
۸)تصور کردن خود در حالِ لذت بردن از پنیر جدید ، حتی قبل از آنکه آن را پیدا کنی ، تو را به طرف آن هدایت می کند.
۹)هر چه سریع تر پنیر های کهنه را رها کنی ، زود تر پنیر تازه پیدا خواهی کرد.
۱۰)افکار قدیمی ، تو را به سمت پنیر جدید هدایت نمیکند.
۱۱)وقتی میبینی می توانی پنیر جدید را پیدا کنی و از آن لذا ببری ، مسیر خود را تغییر بده.
۱۲)از ماجراجویی لذت ببرید و همیشه آماده تغییر سریع باشید و هر بار از آن لذت ببرید.
۱۳)با پنیر حرکت کنید و از آن لذت ببرید.
📌 این کتاب خیلی با ارزش است و بسیار نکات کاربردی داره و خیلی کوتاه هم هستش و همیشه باید خوندش تا تغییر کردن را به یادمون بیاره که توی محیط پنیر کهنه و پول کم و امن خودمون نمونیم ، وقتی جهان هر لحظه از ازل تا الان در حال تغییر بوده پس چرا ما تغییر نکنیم ؟
امیدوارم همه ما از لحاظ تغییر باوری تحول اساسی در زندگی های مان شروع کنیم ، البته مطمئنم این کار را کرده ایم و الان در این خانواده هستیم ولی باز برای یاد آوری میگم که فراموش نکنیم و با تغییر خودمون جهان رو هم تغییر بدیم و جای بسیار زیبایی برای زیستن خودمون و بقیه افراد قرار بدیم.
سپاسگزارم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید چهارمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
بنام خداوند زییایی ها
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز چهارم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۴
“جهان مانند آینه عمل میکند”🌎💫
امروز برای من روز توجه و فرکانس هایم بود
همه چی برایم داشت
از حال خوب
از حال بد
از تضاد
از سپاسگزاری
و….
دقیقا همه این ها نتیجه فرکانس و توجه ام بود که آگاهانه به سیستم بدون نقص خداوند فرستادم و سیستم بدون هیچ تغییری همون رو به من پس داد (عین تبدیل کننده)
قضیه ازین قرار شد من که این فایل استاد “جهان مانند آینه عمل میکنه” رو گوش دادم ،گفتم خدایا امروز میخوام باورهامو قوی کنم و((جلوی ذهن سرکشمو بگیرم که هی میگه نه تو نمیتونی خالق زندگیت باشی)) رو با این آزمایش ها ثابت کنم.
خلاصه اول صبح به یه ناخواسته توجه کردم و دقیقا بعد ۲ ساعت اون تضاد رو تو زندگیم دیدم و واقعا سردردی گرفتم که نمیتونستم چشامو باز کنم و بعدش اومدم شروع کردم از خداوند و بابت همه چی و بیشتر سلامتی سپاسگزاری کردن و دیدم که بعد چند دقیقه اصلا اثری از سردرد نیس ، فقط با خودم قانون رو تایید میکردم میگفتم اره جواب میده جهان مانند آینه عمل میکنه .
بعدش دراز کشیده بودم داشتم فکر میکردم یه حسی بهم گفت آنلاین شو برو تلگرام ، بعد که رفتم دیدم برام از کانال استاد پیام اومد که لایو با استاد عباس منش قسمت ۱۲) یعنی داشتم عشق میکردم برا اینکه اون شبی که استاد لایو گذاشتن من نتونستم آنلاین شم ببینم بعدش چند دقیقه قبلش از خدا درخواست کردم که چی میشه لایو آخری رو استاد بذارن تو سایت 😍😍
بعد دوباره گفتم بیا اینم نشونه بعدی 👌
رفتم فایل رو دانلود کردم و شروع کردم به دیدن اصلا حال کردم پر از حرفای ناب و طلایی بودن و کلی باورام تقویت شد ، خلاصه بعدش توجه ام رفت رو سیستم جهان و خداوند و اینا و داشتم تو ذهنم در مورد اینا فکر میکردم که دوباره همون حس قشنگه گفتش برو دیدگاه های بچه ها رو بخون تو سایت که بعد خوندن چند تا دیدگاه یکی از بچه ها از کتاب
((از بی نهایت کوچک تا بی نهایت بزرگ با موضوع برسی نظریه تئوری نسبیت اینشتین)) نام برد ، که باز گفتم بیا اینم نشونه بعدی👌 و رفتم کتاب رو دانلود کردن و خوندن و بعدش هم نامه ای اینشتین درباره خدا رو دیدم و کلی خدا رو سپاسگزاری کردم که خودشو و جهانشو بیشتر بهم شناسوند که طرز فکرم نسبت به این جهان و خودش تغییر کنه
و واقعا من ایمانم نسبت به گفته استاد عباسمنش بیشتر شد که گفتند: (( اینو بپذیرید که ما هر لحظه با توجه و فرکانس هامون در حال خلق زندگیمون هستیم )) و به عنوان وحی مُنزل قبولش کردم.
استاد شما فوق العاده ای ،
(همیشه به خودن میگم چرا زودتر با شما آشنا نشدم ولی باز حرف شما میاد تو ذهنم که میگید هر کسی که الان هر جایی هستش در بهترین زمان و بهترین مکان خودشه)
خدایا شکرت که باور هامو بیشتر کردی نسبت به خودت و جهانت و استاد عباسمنش🙏🌹
ممنونم از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید چهارمین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
👣
👣
👣
ادامه دارد
بنام خداوند توانا
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام 😍
💢روز سوم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
“اعتماد به ربّ” پیام ابراهیم در عید قربان
📌این سفرنامه رو با سوره زمر (۳۹) آیه ۳۶ شروع میکنم
🌹((أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد
آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؛ و/که تو را به کسانی غیر از او میترسانند! و کسی را که خدا گمراه کند هیچ هدایتگری نخواهد داشت.))🌹
آیا واقعا خدا کافی نیست؟
آیا واقعا درِ خانه خدا به روی کسی بسته است؟
آیا او که وقتی ما هنوز نبودیم و نخواسته بودیم، همه چیز به ما داده، اگر بخواهیم، نمیدهد؟
آیا بخیل است و جُود و کَرم ندارد؟
آیا عفو و رحمت به دست او نیست؟
آیا به خدا اعتماد داریم؟؟
آیا به الهاماتی که به ما میکند بدون هیچ شکی عمل میکنیم؟
آیا تسلیم امر ربّ هستیم؟؟
تا کجا دنبال غیر خدا در بیرون خودمون بگردیم و از همه چوب بخوریم و زندگی رو برای خودمون به جهنم تبدیل کنیم ولی حاضر نباشیم خودمون رو تسلیم پرودگار و صاحب اختیارمون بکنیم ، پرودگاری که برامون پول میشه ، عشق میشه ، روابط میشه ، سلامتی میشه ، مشتری تو کسب و کارت میشه ، پدر و مادرت میشه و….
پس چرا تسلیم خودش نمیشیم
به نظر من گنجینه ی خداوند یه رمز عبور داره و اون هم “تسلیم بودن” هستش و در مقابل خودش سر سپرده و رام او باشیم
و با این کار خدا اجازه دسترسی به تموم
ثروت ها
سلامتی ها
عشق ها
رابطه ها
و….
میدهد
و چقد زیباست که همچون ابراهیم رفیق جون جونی خدا باشیم و کلید گاو صندوقش رو داشته باشیم😍
و هرچی بخواییم ازش برداریم .
ولی ما همش افسارمان را بجای اینکه به خدا بدهیم به ترس های واهی و پوچ میدهیم.
ای معبود من!
ای صاحب اختیار من !
به من ایمانِ راستینِ ابراهیمی عطا کن تا همیشه تسلیم امر تو باشم ،آمین🙏
در آخر ، این قسمتِ سفر نامه را با این شعر به پایان میرسانم.
ای دل به خدا خدا برایت کافی است
ناگفته خودش به هر دعایت کافی است
پس دست طلب دمی نبر نزد کسی
زیرا همه جا یقین خدایت کافی است
☆☆☆
آن کس که خدای مهربانی دارد
کی دغدغه بهر آب و نانی دارد؟
از حاجت بنده چون خدا آگاه است
پس بنده چه حاجت به بیانی دارد؟
☆☆☆
یا ربّ به کجا بی تو گذارم قدمی؟
کی با تو اثر کند مرا درد و غمی؟
من دست طلب چرا برم نزد کسی؟
وقتی که ببینم از تو هر بیش و کمی
☆☆☆
من با تو خدایا به جهان شادانم
در اوج غنا بنده ی آن جانانم
تا نزد تو هم بنده بُوَد عنوانم
بر هر مَلَک مُلک جهان سلطانم
☆☆☆
آزاده اگر شوی اسیرت نکنند
از زندگی و زمانه سیرت نکنند
گر دست خودت به دست یزدان بده
اندوه و غمِ زمانه زیرت نکنند
☆☆☆
در یوزگیِ اهل قناعت هرگز
سر خم شدن و ننگ و حقارت هرگز
آن کس که به حق ، اشرف مخلوقات است
جز بندگی ربّ عنایت هرگز
☆☆☆
مرسی از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید سومین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
بنام خداوند توّاب و بخشنده
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام😍
💢روز دوم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۲
.
.
اعتماد به نفس چیست؟(قسمت ۳ و۴)
✔️احساس گناه ؟؟؟
خیلی حرفا داره این کلمه احساس گناه ، خیلی جملات در آن نهفته هستش و چه گمراهی هایی که برا بشر نبوده و چه بدبختی هایی که سرهمین احساس گناه داشتن انسان ازش ضربه خورده ….
به نظر من احساس گناه :
یعنی خدارو آنقدر کوچک و بی ارزش ببینی
یعنی قدرت و توانایی و بخشندگی خدارو فراموش کنی و….
در یه کلام❌ خودتو برده کسی بدانی ❌
که تموم اینا همون شرک خفی و پنهانی هستش که استاد عباسمنش درفایل
“فقط روی خدا حساب باز کن ”
گفتند ، پیامبر فرمودند : ((نیّت شرک در میان امّت من از راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگی صاف در دل تاریکی شب مخفی تر است))
و این شرک خفی سر منشاء
تموم بدبختی انسان هستش بدون اینکه انسان بفهمه 🚫
اما اگر عمیقا فرق توحید(یکتا پرستی) و شرک رو بفهمیم و خداوند رو تنها قدرت حاکم بر جهان هستی بدونیم ، هیچ وقت احساس گناه به سراغ کسی نخواهد آمد چون خداوند رو حیّ و حاضر در همه ابعاد زندگی احساس میکنیم .
متاسفانه آنقدر از خداوند در ذهن و باور هایمان یه خدای دیو مانندی ساخته اند که خدا رو اینگونه شناخته ایم که در موارد جزئی زندگی هم احساس گناه همراه با عذاب وجدان مرگبار داریم و فکر میکنیم دیگر همه چی برایمان تموم شده و جای ما انتهای دوزخ است 😕
واقعا ،
چرا یکبار به همه گفته ها و باور هایمان شک نکردیم؟
چرا یکبار از خودمان نپرسیدیم که احساس گناه داشتن یعنی چه؟ از کجا آمده؟؟ کی گفته؟؟
یا عذاب وجدان را چه کسی برایمان تعریف کرده؟؟اصلا آیا وجود داره؟
یا عمری است به بازی باورهای غلط گرفته شده ایم 😐😕
جواب این سوالات هم واضح است چون در خیال خود می پنداشتیم اگر چنین سوالاتی بپرسیم مارا دیوانه ، خدا نشناس ، کافر و…. خطاب میکنند و خیلی جدی تر ازین که باز احساس گناه توی احساس گناه برایمان می آورد و فقط بخاطر ترس های واهی دست به اقدام چنین سوالاتی نمیزدیم و چه ظلم بدی به خود کردیم که عمری با باور غلط نسبت به خدا زندگی کردیم و چه شرک ها که نکردیم !
ولی با این حال خداوند اینقد مهربان و بخشنده و تواب 😍 هستش که عاشق بنده هاشه و هیچوقت نگاه پر مهر و محبت خودشو از روی بنده هاش بر نمیداره و تموم بنده هاشو هدایت میکنه تا خودشو نشون بده و خدای واقعی رو به انسان بشناسونه ،چقد خوبی توووو پرودگار من . 😍
معبود کی بودی توووووو آخه😅😉 😍😍😍😍
واقعا یه عمر ، چه قدر باور های الکی و پوچ داشتیم نسبت به چیز های مختلف که راه رو عوضی رفتیم ،
چندتاشو میگم بخندیم ازین باورهای الکی و قلابی😅
گفته بودن:
۱) اگر آب داغ رو بدون بسم الله بیرون بریزی روی زمین
بچه های جن ها رو میسوزونی ودیگه تمومه کارت😂
۲) اگر صدای کلاغ رو اول صبح شنیدی دیگه اون روز نَمیری شانس آوردی و بی روزی میشی 😂
۳) اگر موقع رفتن یکی عطسه کرد نباید بیرون بری خدا نمیخواد 😂
و خیلی ازین جور باور های دروغین که همه ما تجربه کردیم و متاسفانه ظلم کردیم به خودمون
و همیشه در جا زدیم و نمیدونستیم که این عدم موفقیت ها از کجا آب میخوره 😕😕
خداوندرو سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم
که توسط یکی از دستان خودش استاد عباسمنش عزیزم تموم این باور های غلط و دروغین رو برای ما روشن ساخت تا خدای واقعی رو بشناسیم و به معنای واقعی طعم یه زندگی بسیار عالی و فوق العاده در تموم جنبه های زندگی (توحید ، ثروت ، روابط ، سلامتی ، سعادت دنیا و آخرت ) را بچشیم 😍
خدایا مرسی که هستی 😍😍
سپاسگزارم از استاد عباسمنش و تمام دوستان که وقت گذاشتید دومین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
بنام خداوند مهربان
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام😍
سال ۱۳۹۹ بر شما عزیزانم مبارک باشه❤️🌹
💢روز اول سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
.
.
اعتماد به نفس چیست؟(قسمت ۱و۲)
– اول نگاه خودم به اعتماد به نفس را میگم بدون هیچ پیش فرضی
اعتماد به نفس از نظر من:
✔️یعنی اعتماد به خود واقعی
✔️یعنی اعتماد به توانایی هایی که خدا در ما انسان ها قرارداده
✔️یعنی شناخت خود
آدم وقتی خودشو کامل بشناسه تمام توامندی هاش و ارزشمند بودن خودش رو میشناسه
در پارت اول اعتماد به نفس
استاد توضیحات عالی و فوق العاده ای دادن
که تموم اون موارد در من صدق میکرد
من بر عکس استاد که فرمودن یه انسان برون گرا و پرخاشگر بودن ولی من یه انسان درون گرا و منزوی و گوشه گیر بودم و همیشه تنهایی را دوست داشتم و چون از کوچکی تحقیر های زیادی از سمت مادرم شده بودم و خیلی وقتا کتک های زیادی میخوردم که باعث شد آن نیرویِ قدرتمندِ درونم خفه شود و رشد نکنه و همیشه ترس در وجودم باشد و موقع صحبت کردن در جمع خجالت میکشیدم از سوتی دادن و همیشه اگر یه کاری اشتباهی میکردم پشت بندش حتما کتک و حرفایی مثل بی عُرضه ، احمق و… نثار من میشد و باعث تخریب شخصیتم میشد .
چرا مادرم اینکار هارو میکرد؟
چون در ذهن و باورش این بود که فرزند تا کتک نخورد تربیت نمیشود و باید ترس داشته باشد و چه باور خطرناکی ⛔️
و دوست داشت که فرزندش را جلوی جمع خوب جلوه دهد و این تربیت فرزند را یه امتیاز میدانست که همه فک و فامیل بگویند بَه بَه عجب پسری😕😅 تربیت کردی که چقد حرف گوش کن هست و من ازین کار که به زور باید جلوی جمع ادای بچه خوب ها رو در میاوردم بدم میومد میخواستم خودم باشم ولی نمیشد😢
📌یادمه در موقع مدرسه از ترس درس میخواندم حتی اگه نمره یه درسم از ۲۰ پایین میشدش باید کتک میخوردم که چرا ۲۰ نشدی من باهات این همه کار کردم ،ولی ۲۰ تو شد ۱۷ همش دنبال نمره بود و عدد براش مهم بود تا تلاش و کوشش بچه اش و این برام زجر آور ترین کار بود
👌وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم که من اعتماد به نفس پایینی دارم به دلیل تموم اون سرکوب های کودکی و تموم عدم موفقیت هایم فقط عدم اعتماد به نفسم بوده که نصفه نیمه به موفقیت رسیدم که رضایت بخش نبوده برام و از داخل تُهی بودم و پوچ
و
امروز که فایل رو گوش دادم که استاد گفتش قدم اول این هستش که تموم کسایی که شما رو سرکوب و تخریب شخصیتی کردن رو ببخشید ، چون خود اونا هم تقصیر ندارن و در گذشته خودشون هم اینطوری باهاشون برخورد شده و بزرگ شده اند.
منم فکر کردم و دیدم که استاد راست میگوید و معلوم نیس که مادرم در کودکی خود چه تخریب شخصیتی که نشده و سرکوب نشده از خانواده اش و مادرم در توان خودش و با ذهن و باور خودش میخواسته فرزند خوبی به جامعه تحویل بده و منم تصمیم گرفتم پدر و مادر و معلمان و دوستان و هرکسی که خواستن به یه نحوی به من آموزش بدن و در تربیت من مؤثر واقع بشن رو کاملا بخشیدم
چون قرار است در این سفر رشد کنم و ظرفم را بزرگ کنم و تکامل فرکانسی ام را طی کنم
پس …
✔️میبخشم
✔️رها میکنم تا در گذشته ام نمانم.
❓در مورد سوال که استاد پرسیدن ویژگی کسایی که اعتماد به نفس بالایی دارند چی هست؟
من این نکات به ذهنم رسید و همون موقع یادداشت کردم که عبارتند از…
✅خیلی شجاع هستن
✅خیلی پرو و زبان قاصری دارن(از نوع خوبش)
✅خودشونو بسیار دوست دارن
✅خودشونو بسیار ارزشمند و فوق العاده میدون
✅حرف دیگران رو حتی سر سوزنی اهمیت نمیدن
✅هر لحظه به اهدافشون فکر میکنن
✅خیلی محکم و قاطعانه حرف میزنن
✅خیلی محکم راه میرن
✅خیلی با جسارت حرف میزنن
✅خیلی محکم دست میدن
✅احساس هیچ گناهی ندارن با وجود اشتباه کردن
✅هیچوقت کم نمیارن و تسلیم نمیشن
✅و در آخر فقط رو خدا حساب میکنن نه بنده خدا
اینها مواردی بود که به ذهنم رسید همون موقع 👍
در پارت دوم اعتماد به نفس :
❓ در مورد سوال استاد که فرمودن که خودمون چقد شبیه این آدم ها هستیم و من از خودم پرسیدم ؟
من قاطعانه بگویم خیلی کم و پاشنه آشیل من هستش و باید روی اعتماد به نفسم و عزت نفسم حسابی زمان بگذارم و حتی تصمیم دارم تا زمانی که دوره اعتماد به نفس رو از سایت تهیه کنم بجاش هر روز یک صفحه دیدگاه بچه ها رو بخونم و نُت برداری کنم و بهشون عمل کنم تا بتونم بسته اعتماد به نفس رو تهیه کنم.
در مورد احساس گناه و جلب توجه هم با اون تخریب شخصیتی که در کودکی شدم که در من واقعا صدق میکنه و حسابی روش کار میکنم
واقعا به گفته استاد عزت نفس همه چیزه و پُلی هستش برای رسیدن به موفقیت ها.
مرسی از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید اولین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
(قبل اینکه شروع کنید به خوندن خواهش میکنم تا آخرش مطالعه کنید چون من از همین دیدگاه بچه ها راه برام باز شد و هدایت شدم پس تا آخرش بخونید و تأمّل کنید
با سپاس فراوان)
بنام توحید و یکتا پرستی ❤️
بنام رب ❤️
بنام صاحب اختیارم ( اللّه )❤️
.
.
.
سلام به معبودم 🌹
سلام به خودم🌹
سلام به استاد عباسمنش🌹
سلام به تک تک بچه های سایت و خانواده دوست داشتنی ام 😍
—نمیدونم از کجا شروع کنم ، فقط یه حسی بهم گفت برو خودکار و ودفترت رو بیار ، من بهت میگم تا بنویسی و اون حس داره میگه و منم دارم مکتوبش میکنم 📝
💢 مقدمه سفرنامه💢
✍
امروز آخرین روز زمستان ۹۸ (۱۳۹۸/۱۲/۲۹)
هستش و من اینجا در این سفرنامه در کنار شما عزیزان هستم ، یه توضیحی بدم که من چطور به این سفرنامه وارد شدم…
همه چی از کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانید”در روز تولدم که خدا بهم هدیه داد شروع شد
اون کتاب رو که خوندم به خودم گفتم باید قوانین جهان رو به صورت درست و واضح بفهمم و بشناسم و در زندگی به نحو احسنت استفاده کنم
و تصمیم گرفتم کل فایل های محبوبترین دانلود ها رو دانلود کنم و یکی یکی ببینم و برم جلو و شروع کردم به دانلود تا رسیدن به قسمت ۱۸۳ که نوشته بود
(سفر نامه خانواده صمیمی عباس منش فصل اول)
یه ندایی از درونم اومد بهم گفتش بازش کن بخونش منم گفتم چشم و شروع کردم به خوندن متن فایل که خانم شایسته نوشته بودن …
تا رسیدم به این پاراگراف
این سفر یک ملاقات است با اصل و اساس جهان- با اصل و اساس خودت – تا با درک آن، نسخهی بهتری از خود بسازی. همانگونه که ابراهیم، سلیمان، یوسف، موسی، زکریا، مسیح، محمد و هر فردی (عباسمنش)توانست بسازد که عاشق این سفر شد. ببین این سفر با آنها چه کرد!
.
این جمله من رو به شور و شوق در آورد گفتم خدایا این چه سفری هستش؟؟
و بهم ندا اومد که برو فایل رو بزن تماشا کن نمیخواد ادامه متن رو بخونی اول برو ببین بعد بیا ادامه متن رو بخون
و منم رفتم فایل رو باز کردم و از همان اول محو تصاویر و زیبایی های طبیعت داخل فیلم شدم ، بعد یهو به خودم اومدم دیدم آهنگ داره میگه :
عصر بی رونقی و یخبندان
در شب غفلت این آدم ها
دوره بی کسی و تنهایی
همه بی حوصله و بی رویا
روز هایی که زمین ساکت بود
همه از بارش رحمت دلسرد
جز تویی که به خدا نزدیکی
دیدم این آهنگدچقد هم زمانی داره با شرایط کنونی دنیا که همه مردم توجه خودشون رو به ناخواسته ( ویروس) گذاشته اند و همه حرف از آن میزنند
و
استاد شروع به صحبت کردن که قضیه این سفرنامه همون فایل های محبوب ترین دانلود ها هستش ولی به صورت یه سفر ۴۰ روزه در اومده و من چقد خوشحال شدم ازین کار خانم شایسته که با این سفر تکامل خودمو طی میکنم
❌نکته بسیار مهم❌
📌توی همین فایل استاد حرف از دوره روانشناسی ثروت و اعتماد به نفس و… زد و یهو یادم اومد که تمام فایل های استاد به صورت غیر قانونی به دستم رسیده و چند بار هم این بسته ها را استفاده کردم ولی واقعیت این بود که اصلا هیچ تاثیری به افکار و باور و شرایط زندگی ام نمیگذاشت و خودمو در واقع گول میزدم که خب من خواستم تغییر کنم و خدا هم این شرایط را برام مهیا کرد ،پس باید وقت بگذارم که نگو این حرف ها و نجواها از سوی شیطان ذهنم بوده و تو همین حین یهو ندایی از اعماق وجودم فریاد زد بهم گفت برو همین الان تمام دوره ها رو حذف کن و تمام نُت برداری هایی که کرده ای رو بریز دور و من همون موقع اینکارو کردم و بعد انگار رها شده بودم و آزاد پرواز میکردم 🦋🕊 و هارد لپتابم رو خالی کردم برای دوره های استاد که بهاشون رو پرداخت کنم و در این جا از استاد عباسمنش میخواهم که من (میلاد آمای) رو حلال کنن چون من واقعا خودم رو بخشیدم و از خدا خواستم هدایتم کنه🙏👍📌
خب بریم سراغ ادامه بحث زیاد دور نشیم 😊
.
و با خودم گفتم چه سفری بهتر ازین که در این شرایط به ظاهر بد که همه دارن بد میگن ولی برای من یک تضاد بسیار عالی هستش که بجای سفر کردن تو جاده های کشور…
اینبار سفر میکنم به
👌اصل و اساس خودم و خدای درونم👌
و اومدم فایل رو ادامشو دیدم تا رسیدم به صحبت استاد در مورد ردپا و کامنت گذاشتن که گفتم این نشونه هستش برم دیدگاه بچه ها رو از روز اول تا الان بخونم و بعد ردپای خودمو شروع کنم به گذاشتن ….
(در واقع من از سه روز پیش سفر نامه رو شروع کردم البته مقدمه و تمام کامنت های شما دوستان عزیزم رو خوندن )
جالبه که وقتی به وسط دیدگاه های بچه رسیدم شیطان ذهنم گفتش بسه دیگه ادامه نده همه دیدگاه ها مثل هم هستش ولی خدای درونم بهم گفت ادامه بده و چند صفحه بعد تر دیدم کلمه
(رسالت من) درچند تا دیدگاه پشت هم تکرار شد و باز این رو نشانه ای دیدم که خدا داره میگه برو فایل رسالت من رو از استاد عباسمنش ببین. رفتم دیدم نیست تو فایلها ، یهو گفت برو تو یوتیوب هستش منم رفتم اونجا زدم و دانلودش کردم و شروع کردم به دیدن و گوش کردن بعد چند دقیقه اشک توی چشام جمع شد و همش اللّه اکبر میگفتم با گفته های استاد که می فرمود: رسالت من در زندگی
❤️ اشاعه توحید و یکتا پرستی❤️
بودش و هستش و خواهد بود و چه چیزی شیرین تر ازین که مرگ انسان برای هدفش (اشاعه توحید و یکتا پرستی) باشه .
این جمله حالمو دگرگون کرد و تموم بدنم میلرزید و به خدا گفتم داری با من چیکار میکنی خدایا ؟
نکنه میخای بهم بگی تو هم هدفت رو بذار روی (( اشاعه توحید و یکتا پرستی)) ؟؟
دیدم اون ندای درونم گفتش آره بذار روی توحید و یکتا پرستی و شروع کن قرآن رو با جدّیت بخون و توحید و یکتا پرستی رو رواج بده ،
گفتم پس کمکم کن منم مثل ابراهیم و محمد و سید حسین عباسمنش بتونم توحید و یکتا پرستی رو رواج بدم و کمکم کن تموم باورهای اشتباه رو با تَبَرِ توحیدی از ریشه بزنم و باورهای توحیدی رو از نو بچینم و یه میلاد جدید بسازم و خودمو رشد بدم و ظرف ذهنم رو بزرگ کنم و فقط روی خودت حساب کنم
خدا شاهده از دیشب فقط دارم این فایل رسالت من رو نگاه میکنم تموم فکر و ذهنم درگیرش شده .
و همین جا در میان شما دوستان و استاد عباسمنش به خودم و خدای خودم این تعهد غیر قابل مذاکره رو میدم که این سفرنامه رو شروع کنم و با تموم وجودم روی خودم و باورهایم کار کنم و سال ۱۳۹۹ رو سال توحید و یکتاپرستی می نامم .
میلاد آمای
.
.
چقد زیباست که استارت زندگی توحیدی ام با سفرنامه سایت عباسمنش همزمان شده.
ای معبود من سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم.
مرسی از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید مقدمه سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا اتفاقات و تجربیات عالی را در این سفرنامه برایتان تعریف کنم و ردپای زیبایی از خودم بجا بگذارم😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
احسنت ، آفرین ، خیلی خوب بود👏😍
من تموم این آیات رو کنار هم گذاشتم و با صدای خودم ضبطش کردم و همیشه گوش میدم🌹👍
ای معبود من سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم 🙏