روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 109
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
❤❤❤به نااااااامِ خدااااااایِ وهااااااااب❤❤❤
سلااااااااااام……….. سلاااااااااااام……… سلاااااااااااام….
روزِ چهاردهم۱۴ معصومه ملک زاده:حاضر✋😍
خیلی خیلی زیاد با این فایل و متنِ زیبا و آگاهانه و ریزبینانه ی مریم جااانِ شایسته کِیف کردم.و الان دو روزه که فقط دارم به این متن و فایل فکر میکنم.حتی امروز توو مسیرم از خونه به خیابون و بالعکس فقط و فقط داشتم فکر میکردم و مرور میکردم.چقدررررر آگاهی توو این فایل وجود داره.خدایا ششششکرت.
بیشتر که فکر میکنم متوجه میشم که تغییر یکی از بزرگترین و پایه ترین قوانینِ این جهانِ پهناور هست.خورشید جاش رو به ماه و ماه جاش رو به خورشید،شب جاش رو به روز و روز جاش رو به شب میده.حتی ابرها هم ساکن نیستن و دائم در حالِ تغییرِ مکانشون هستن.فصل ها هم هیچوقت ساکن نبودن و با تغییرِ فصل همه ی طبیعت هم تغییر میکنه و و و ….. این یعنی (تغییر).
اکثرا بر این اعتقادیم که تغییر خیلی خیلی سخته حتی منم میگم خیلی سخته،اما الان در این بُرهه از زمان که بیشتر توجه میکنم میبینم که اصلا تغییر توو وجودِ ماست،اما خودمون باعث شدیم که تغییر برامون سخت جِلوه کنه.مثلا ما از شکمِ مادرِ عزیزمون که یه دنیا بود برامون،تغییر کردیم و به این دنیا اومدیم،توو همون حالت نموندیم و بزرگ تر شدیم و و و … این یعنی تغییرِ شیرین.
استادِ جاااان من خودم به شخصه همیشه از تغییر وحشت داشتم،چه بسا که الان هم صادقانه وحشت دارم اما دارم رو خودم کار میکنم.مثلا وقتی که تازه ازدواج کرده بودیم،چند سالی توو یه خونه که خیلی کوچیک بود زندگی میکردیم و انقدررررر به اونجا عادت کرده بودم که هیچوقت فکر نمیکردم که یه روزی بااااید از اونجا بریم.دقیقا درست میگین استادم،خیلی خوبه که خودمون وقتیکه اونقدر شرایط واسمون عادی و همیشگی جِلوه نکرده،فکرِ تغییر باشیم وگرنه جهان با چَک و لَگَد ما رو به تغییر وا میداره.وقتی اون بالا گفتم که تغییر سخت نیست و توو وجودِ ماست،به این خاطر بود که استاد گفتن خودتون تغییر کنین تا اینکه مجبور به تغییر بشین، تغییر وقتی سخت میشه که ما در مقابلش مقاومت داریم.
خلاصه،شرایط طوری شد که ما باااااااید از اون خونه میرفتیم.من کلی گریه کردم👈 (تغییر با چَک و لَگَد و تغییرِ سخت) و کلی میترسیدم که حالا چی میشه؟👈(بی ایمانی و نجواهایِ شیطان)
اولش خیلی خیلی سخت بود،اما کم کم متوجه شدم که چقدررررر عااالی شد که از اونجا👈(نقطه ی اَمن) نقلِ مکان و جدا شدیم.هم خونمون بزرگتر شد،هم پولِ پیشمون بیشتر شد و هم قوی تر شدیم و تغییر کردیم👈(تغییر شیرین)
حتی به نظرِ من بزرگترین و زیباترین تغییرِ شیرین،رفتن از این خانه که این دنیاست و پیوستن به منبع و ابدیت که آخرت و در نهایت خداست.واقعا اگر این تغییر نبود،چقدرررر این دنیا کسل کننده و تکراری و بی معنا بود.خداروشششششکر.
خ ل ق = خلق
خدایاااااااا ششششششکرت.
چقدرررر زیباست که من خالقِ زندگیِ خودم هستم.واقعا چنین خدایی سزاوارِ ستودن است.
خدایِ مهربون خصلتِ بزرگ و زیبایل خودش که خالق بودن هست رو به ما که اشرفِ مخلوقات هستیم هدیه کرده. داشتم به این فکر میکردم که چقدرررر خالق بودن شیرینه.مثلا کوچکترین مثال یه ظرفِ زیبایِ سفالی هست که ما خلق میکنیم و با افتخار میشیم خالقِ اون.از یه گِل، یه اثرِ خیلی زیبا خلق میکنیم و لذت میبریم.
وااااااای استااااااد،چقدررررر زیبا و عاااالی قوانین رو درک کردین.ستاره ی قطبی زیباترین نام برایِ خلقِ خواسته هامون هست.به محضِ اینکه شروع کردم به نوشتن و تجسمِ خواسته هام،برام اتفاق میفته و خلق میکنم خواسته هام رو.هر چند که خلق کردن هم صد در صد به تکامل نیاز داره و باید از چیزهایِ کوچیک خلق رو شروع کنیم.من امروز خواستم که آسانسور درست در جایی باشه که من هستم و خلقش کردم.من امروز خواستم که چراغ سبز بشه و ماشینا بایستن و من رَد بشم و خلق کردم.خداروشششششکر.
استادِ عزیزم اولِ فایل که گفتین یه مدت نبودین و دلتنگ بودین،با اینکه این فایل واسه مدتها پیشه،اما واقعا منم دلتنگتون شدم😘😘😘🤭🤭🤭
واقعا که این چنین خدایی ستودنی ست.واقعا از خدا ممنونم و شکرش که به ما اجازه داد که خالقِ زندگیِ خودمون باشیم.
بچه ها فکر کنین که اگه همه چیز از قبل مثلِ تقدیر و سرنوشتی که اکثرا قبول دارن،بود،چقدرررر زندگی پوچ و خسته کننده بود.وقعا خداروشکر که ما اختیارِ زندگیِ خودمون رو داریم👈(قدرتِ اختیار و برتری به همه ی موجودات)
واقعا استادِ جااااان وقتیکه گفتین که میخواستین برین بندرعباس و اونجا بر خلافِ چیزی بود که دوستتون گفته بود،یادِ این مثال افتادم که:شنیدن کِی بُوَد مانندِ دیدن.ما آدما اکثرا منتظریم ببینیم که دیگران چی میگن،به خاطرِ همین هم اکثرا حرکت نمیکنیم که تغییر کنیم زندگیِ زیبایی رو خلق کنیم.اگر شما به حرفِ دوستتون گوش میکردین و بندرعباس نمیرفتین،مطمئنا الان اینجایی که هستین نبودین.
استاد شما با مهاجرت هایی که داشتین و دارین،به نظرِ من چندین دنیا رو با هم تجربه کردین و میکنین و خیلی جالب و قشنگه.
استاد وقتی از تخم مرغ هاتون حرف میزدین،من تجسم کردم که منم تخمِ مرغ هام رو از لونه برمیدارم و شیری که تو لیوان ریختم و میخورم شیرِ گاو و گوسفند و بُزهایی هست که مالِ خودمه ووووو کلی لذت بردم🥰🥰🥰😋😋😋
استاد جونم وقتی در موردِ موضوعِ خلقِ شرایط در هر جایی به نفعِ خودمون حرف زدین و وقتیکه گفتین که نباید جایی که میریم شرایطش ردیف باشه و خودمون باید شرایطِ دلخواهمون رو خلق کنیم،یادِ فیلمی افتادم که چند سالِ پیش دیده بودم که توو اون فیلم دختری به نامِ یانگوم بود که اصلا براش فرقی نمیکرد که الان کجاست و فقط به هدفش فکر میکرد و هر جایی بهترین شرایط رو برایِ خودش خلق میکرد و منتظرِ کسی نمیموند و بالا دستی ها فکر میکردن که اگه اونو تبعید کنن میتونن جلویِ رشدش رو بگیرن،اما اون خلافش رو ثابت میکرد و به بهترین نحو خالقِ زندگیِ خودش بود.البته استادِ عزیزم من اونموقع اینارو نمیفهمیدم و الان ازتون بابتِ آگاهی هایی که میدین تشکر میکنم.
استادِ جااااان این مطلبی رو که الان دارم میگم شاید ربطی به موضوع نداشته باشه.اما خودم اینو یه خلق و تغییرِ عالی توو وجودِ خودم میبینم. اینکه من چند روزه پیش یه آقایی رو دیدم که سوارِ یه بنزِ خوشگل بود😍.اونجایی که ما زندگی میکنیم کمتر کسی این ماشین رو داره. من با جرات رفتم جلو و از تهِ قلبم بهشون تبریک گفتم و براشون آرزویِ بهترین هارو کردم،که اگر معصومه ی قبل بود،شاید اصلا حالش بد میشد یا حسادت میکرد.به نظرم من اون لحظه م رو اونجور که قلبم راضی شد خلق کردم و تغییر رو در خودم دیدم.تبریک میگم به خودم.
در آخر باز هم از استادِ جاااااان و مریم جاااانِ شایسته و همه ی هم کلاسی هایِ عزیزم توو کلاسِ عباس منشی ها تشکر میکنم که دیدگاهم رو عاشقانه میخونین.
استادِ عزیزم تشکر به خاطرِ وجودت
دوستدارِ شما معصومه ملک زاده
😘😘😘😘😘😘😘😘
❤❤❤❤
سلااااااااام
خدارو هزارااااااااان مرتبه شششششکر که باز هم دیدگاهم تایید شد.
این یعنی که من درس رو متوجه شدم و باید واسه درکِ بیشترش تلاش کنم.
😍😍😍😍
😘😘😘😘
سلام معصومه عزیزم ـ دوست صمیمی و ثروتمندم
ـ
خیلی زیاد بهت تبریک میگم ـ
صدها مرتبه آفرین میگم بهت از طرف خودم که تونستی اینطور زیبا صحبت کنی و لایکها ارزشمند استاد عزیزمون رو بگیری ـ
واقعا آفرینی از صمیمیت قلبم بهت میگم و همه افکارم و ذهنم و جسمم هم بهت آفرین میگن .
*
دوستت دارم ـ
شاد و قدرتمند ،
سلامت و ثروتمند باشی .
سلااااااام آقایِ مرتضیِ عزیز.واقعا از اینکه وقت گذاشتین و دیدگاهم رو خوندین بی نهایت ازتون ممنونم.
🌼🌸به نامِ اللهِ یکتا🌸🌼
سلام و درود به استادِ عزیزم.
سلام به بانو مریمِ شایسته ی عزییییززززم.
سلااااام سسلااااام به همکلاسی های قشنگم.
الهی در پناهِ اللهِ یکتا☝️
شاااد
سااالم
ثروتمند
و
سعادتمند
در دنیا و آخرت باشین.
الهی آمین🙏
خالق تو را شاااد آفرید….((حالت رو خوب نگه دار))
آزااااادِ آااازاااد آفرید…((مجبور نیستی تابعِ شرایطی باشی که موردِ پَسَندت نیست))
پرواااز کن تا آرزو…
زنجیر را باور نکن…
خداوند ماااه را در آسمانِ شب به من هدیه کرده.
خداروشششکررررر.امشب ماه یک زیبااییِ دیگه داشت…یه روی دیگه ش رو بهم نشون داااد.اوووونقدر زیباست که خدا میدونه.
قرصِ کاااااااملِ ماه رو دارم توو آسمونِ امشبم.
خدایا شششکررررررت.🌕باااور کنید ههههمین رنگی.البته نه دقیقا اما چیزی که چشمِ نااامحدود میبینه کجاااااا و …..
آسمان سیااااه و ماه به رنگِ نارنجی.
الله اکبر
روزِ چهاردهمِ این سفرِ پپپربرکت با همکلاسی های عاااالی و فففوق العاده:
ما خالقِ زندگیِ خودمون هستیم…
گفتگوی آرزو با استاد عباسمنش
🌲استاد عباسمنش:
ما خالقِ زندگی و شرایطِ زندگیِ خودمون هستیم.
🌱 آرزو:
استاد آیا واااقعا من هستم که زندگیم رو خلق میکنم؟
🌲استاد عباسمنش:
بله.
🌱آرزو:
آخه چطوری؟
یعنی من هستم که کیفیتِ زندگیم اینی که هست باشه؟یا آدمی که بیماره،خودش بیماریش رو انتخاب و خلق کرده؟؟؟؟😮😮
🌲باید بگم بله. با باورها…
🌱باورها؟؟؟باور چیه؟؟؟
🌲باورها همون چیزهایی هستن که تو بعنوانِ واقعیت در زندگیت میشناسی و قبولشون کردی.
🌱یعنی چی؟
🌲یعنی واقعیتِ هرکس با واقعیتِ کسی دیگه فرق داره.
🌱باور چطور بوجود میاد؟
🌲خب.در جهانی زندگی میکنیم که یک سِری قوانین داره.و تو با فرکانس هایی که به جهانِ هستی ارسال میکنی باورهات رو بوجود میاری و باورهات به شکلِ اتفاق…شرایط…آدم ها به زندگیِ تو میان و توی زندگیت پدیدار میشن.و شرایطی که الآن داری و چیزهایی که الآن توی زندگیت میبینی بخاطرِ فرکانس هایی هستند که قبلا ارسال کردی.
🌱اما چطور؟چطور من این شرایط رو خلق کردم.؟اصلا این فرکانسی که میگین چطور ارسال میشه.؟
من چطور فرکانس ارسال میکنم؟
🌲جهان طراحی شده تا فرکانسِ تو رو دریافت کنه و اتفاقات و شرایط و زندگیِ شبیه به همون فرکانس های ارسال شده ی تو رو به زندگیت وارد کنه.فرکانس های تو با کانونِ توجّهت به جهان ارسال میشه.
🌱کانونِ توجه؟
🌲بله.به این فکر کن که داری به چی بیشتر توجه میکنی؟به چی نگاه میکنی؟چه حرفهایی رو میشنوی؟چه اخباری رو مرور میکنی؟به ههر موضوع که باارها و باااارها توجه کنی یک چیزی در درونِ تو ایجاد میکنه.یک چیزی در درونت متولد میشه و اون توجه،
نوعی احساس ایجاد میکنه.
🌱احساس؟این دیگه یعنی چی؟احساس چه ربطی به فرکانس و شرایطِ زندگیم داره؟
🌲اتفاقا فرکانس و حساس بسیار بسیااار به هم ربط دارن.
این احساسه که با جهان صحبت میکنه.زبانِ جهان،زبانِ احساسه. تو به یک سِری چیزهایی بااارها فکر میکنی و به موضوعاتی بااارها توجه میکنی حتی بعضا بصورتِ ناخودآگاه.
بزار مثال بزنم:
اگر به یک گُلِ زیبا توجه کنی یا به بازیِ بچه ها،ارتباطِ عاااشقانه ی دو نفر،یا دیدنِ دریا،چه احساسی بهت دست میده؟
🌱خب خخخیلی احساسِ قشنگ و خوبی بهم دست میده.احساسِ خوب.
🌲آره درسته.زبانِ جهان هم زبانِ احساسه و تو به چیزهایی توجه کردی که احساسِ خوب بهت بده،این رو به فرکانس ربط بده.تو با توجهت به اون موضوعِ زیبا داری احساساتِ خوب از خودت ساطع میکنی یعنی در اصل همون فرکانسِ خوب.
و جهان این فرکانس رو دریافت میکنه و اتفاقات و شرایطِ مناسب و مُشابه با همون فرکانس هارو به زندگیت جاری میکنه.و تو با دیدنِ اون اتفاقِ قشنگ و تجربه ش،ذوق میکنی و احساست باااز خوب میشه و بااااز احساسِ خوبِت به جهان این پیام رو ارسال میکنه که این شخص بااازهم درخواستِ زیباییهای بیشتر و اتفاقاتِ خوب کرده.و همینجور اتفاقاتِ خوب پشتِ سرِ هم برات اتفاق میفته.در موردِ اتفاقاتِ بَد هم همینه.
🌱آهاان.ببینید درست متوجه شوم؟من اگر به جدایی،بیماری و فقر که اییینهارو نمیخوام ،توجه کنم،حالم رو ،احساسم رو بَد میکنه.و این احساسِ بَد باعث میشه من فرکانسِ نادرست و نامناسب به جهان ارسال کنم ومن دارم این پیام رو میدم که بیشتر از این قبیل اتفاقاتِ بَد میخوام.درسته؟
🌲دقیقا همینه.👏
اگر بخوایم خلاصه و فرمول وار بگیم میشه:
🛑حالِ خوب=اتفاقاتِ خوب
🛑حالِ بَد=اتفاقاتِ بَد
پس اگر باهوش باشی معلوم میشه که باید به چی توجه کنی.تا به خودمون در خلقِ زندگیمون ؛اون هم زندگی ای که پپپر از شاااادی و ثثثروت و زیییبایی و سلااامتی،و روابطِ عاااالی و خوشبختی و…باشه.
بله همینطوره.
🌱طبقِ قانونِ توجه به ههرچیز چه خوب چه بَد توجه کنم اتفاقِ هم جنس و شبیه به همون رو بوجود میارم.
با توجه کردن به هرچیز،اون رو انتخاب✔ و به زندگیم دعوت میکنم.
🌲مهم نیست کجای جهان باشیم،تعصب هارو کنار بزاریم…همه جای دنیا مالِ خداست.و برای مما آفریده شده.منتظر نباشیم شرایط عااالی بشه تا حرکت کنیم.کسیکه ذهنش رو به سمتِ درست تنظیم و تربیت نکنه،حتی اگر توو بهشت هم باشه زندگی براش تتتلخ میشه.
کسیکه توی افغانستان باشه و ذهنش ثروتمند نباشه،
چین هم بِره اوضاعش بَد خواهد بود…
ژاپن هم بره همینطور…
ترکیه هم بره همینطور…
کانادا هم بره همینه…
استرالیا یا آمریکا هم بره هههمینه.
اما
با توجه به اینکه این ممن هستم که زندگیم رو خلق میکنم
ههرجای جهان که باشم از همون نقطه،حرکتی رو به رُشد رو آغاز میکنم که به زندگی و پیشرفتم و لذتِ بیشترم از زندگی کمک کنه.
اما
🛑یک چیزِ مهم و کلیدی و اصل و اساسی رو ننننباید یادت بره…
🌱خب اون چیه؟؟
🌲مممهمترنِ این حرفها در یک کلمه خلاصه میشه و اون((ایمانه)).
که تعبیرِ دیگری به این کلمه هست و اون((باوره)).
مثلِ ساختنِ هرچیزی که به ابزار نیاز هست،ساختنِ ذهنت هم ابزارِ خودش رو میخواد.
اولین ابزار:گوشِ شنواست.
تو اوّل باید بِشنوی.بشنوی این پیامِ خداوند رو که ماخالقِ شرایطِ خود هستیم.
حالا که این جمله رو شنیدی ممهم تر اینه که بااااور کنی که وااااقعا من هستم که شرایطِ زندگیم رو خلق میکنم.
واااقعا مهم باوره.اییینهمه توی دنیا،توو کشورِ همسایه،توو کشورِ خودمون..توو شهرهای خودمون….توو فامیلهای خودمون اتفاق میفته که آدم های زیادی موفق میشن و از صفر شروع میکنن و بقیه میبینن و حتی گذشته ی تلخ و سسسختِ اون فرد رو دیده بودن اما باااز هم باور نمیکنن که خودش خلق کرده.
میگن نه باباا.اون شااانسش زده…واسش خدا خواسته و از این حرفا…
و هنوووز هم این مسخره کننده ها هستن چون باور نمیکنن.
فکر کن وقتی آدم ها باور کنن که خودشون هستن که زندگیشون رو خلق میکنن
🛑 آیا کسی بیمار میشه؟
🌱نه.
🌲چرا؟
🌱چون همه دوست دارن سلامت باشن و سلامتی میخوان.و توجهشون به سلامتیه و سلامتی رو خلق میکنن.
🌲کسی فقیر میشه؟
🌱نه.
🌲کسی توو رابطه ش به بُن بست میخوره؟آیا اصلا کسی با خودش احساسِ گناه خواهد داشت؟
احساسِ گناه به اینکه واااای وااااای من تا اینجای زندگیم چیکارها که ننکردمممم🙈🙈
چه خرابی ها به بار نیاوردم….
وقتی بدونه که خودش خالقه،این جمله براش مثلِ یک استُپ ✋ عمل میکنه.
اینکه عه عه عه ،استُپ…استُپ…کجاااااااا……تا اینجای مسیر رو حالا یا با تقلید از دیگران یا به هههر شکلی این مدلی زندگیت رو جلو آوردی،
حالا که میدونی تو هستی که شرایطت رو خلق میکنی،فکر کن ببین بااز هم مممیخوای به همین شیوه ادامه بدی؟؟؟؟؟؟
نگران نننبااااش.
نیااازی نیییست اییییینهمه مسیری که اومدی رو دُور بزنی….
فقط تعهد 🤜🤝🤝 بده و تصمیم بگیر که ذهنت رو تغییر بدی و آمادگیت رو به جهان نشون بدی.
خخخدا داره نگاهت میکنه.
خااالقِ تو
خدایی که تو رو شبیه به خودش آفریده.صفتِ خالق بودن رو از خدا به ارث بردی.
جوووری زندگیت رو خلق کن که بهت افتخار کنه.
🌲بِهِت گفتم حواست به کانونِ توجهت باشه…حواست به افکارت که دارن تکرار میشن بااااشه.
حواست به نوعِ شکل گیریِ باورهات باشه…حواست به ورودی هات باشه….
اما
به یک چیز زیاد توجه نکن و کاری به کارش نداشته باش.
🌱خب.اون چیه؟
🌲اون ذهنِ نجواگره!!!!!!!!
🌱ذهنِ نجواگر؟؟؟؟
خب اون چی هست؟؟؟؟
🌲ذهنِ نجواگر همان شیطانِ بدخواهِ کوبَنده ی وجودته.که اووونقدر صداش بلنده که تو صدای ندای درونت که همون خداست رو نمیشنوی.
وقتی روی خودت کارمیکنی…وقتی واردِ مسیرِ موفقیت میشی…وقتی کم کم تمرینات رو انجام میدی…توجه به نکاتِ مثبت،شاد بودن…سخت نگرفتنِ زندگی،از تضادها درس گرفتن.
وقتی خدا بهت این پیام رو میده که:
تو خالقِ زندگیت هستی…
حالا باید این کار ها و این تمرینات رو انجام بدی…
و حااالِت رو خوب نگه داری،وقتی نتایج،آرام آرام خودشون رو نشون میدن….ذهنِ نجواگر یا همان شیطانِ درون سعی میکنه تو رو بکوبه…مممسخره ت کنه….بهت همش بگه این کارها بی فایده س و تو رو تحقیر کنه….و بگه تو مااالِ این حرفا نیستی و حالِت رو بَد کنه چون میدونه که حالِ بَد مساویه با اتفاقاتِ بد…
پس
باهاش بحث نکن و بهش توجه نکن و ادامه بده و کارِ خودت رو بکن.
به مسیر اعتماد کن.
به همه ی اتفاقات ،هههر اتفاقی که افتاد…ببین!!!هههر اتفاقی،هههر اتفاقی حتی اگر به ظاهر اون اتفاق بَد بود بگو:
الخیرُ فی ما وَقَع…..
به مسیر اعتماد کن….
چند تا جمله ی خدا رو به یاد بسپار:
🌷انّی قَریب.اُجیبُ الدّعوه الداع اذا دَعان.
🌷یَعبُدونی فَقَط وَ فَقَط اُطلب المساعده.
🌷علی بِذِکرِالله تطمئنُ القلوب.
🌷صَدَّقَ بالحسنی.
🌷الخیرُ فی ما وَقَع.
🌷انَّ مَعَ العُسرِ یُسری،؛…فَانَّ مَعَ العُسر یُسری.
🌷لا تقنَطوا مِن رحمه الله…
این هم ردّ پای من.
الهی ششششکرررررت.
الهی و ربّی مَن لی غیرُک…
آرزومندِ آرزوهاتون…آرزو 🙋♀️
من یک عباسمنشی ام.🙌🖐
در پناهِ خدا👋
🌱
سلام آرزو عزیزم ـ دوست صمیمی و ثروتمندم
ـ
خیلی بهت تبریک میگم ـ صدها مرتبه آفرین میگم بهت از طرف خودم که تونستی اینطور زیبا صحبت کنی و لایکها ارزشمند استاد عزیزمون رو بگیری ـ
واقعا آفرینی از صمیمیت قلبم بهت میگم و همه افکارم و ذهنم و جسمم هم بهت آفرین میگن .
*
دوستت دارم ـ
شاد و قدرتمند ،
سلامت و ثروتمند باشی .
به نام خدای افریننده قوانین زیبای کیهانی
به نام خدایی که توکل فقط به او زندگی دنیا و اخرت ما را زیبا میکند و به ه انچه از او بخواهیم میرسیم
به نام خدایی که میگوید اجیب دعوه اذا دعان
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتره
به نام خدایی که درون تک تک همه ماست
به نام خدای انرژی که منبع تمام خوشبختی ها ارامش ها ثروت ها سلامتی ها زیبایی ها و تمام نیکیها و خیر هاست
به نام انکه هرچه داریم از اوست
به نام او که هر خیری به میرسه از طرف اوست
به نام انکه اعتماد به او سبب میشه به هر انچه بخواهیم برسیم و تنها راه رسیدن به خواسته ها اعتماد و ایمان خالص به اوست
به نام اوکه برای هر کاری فقط باید از او بخواهیم و
از هیچ کسی جز او طلب نکنیم
به نام او که رب ما است و صاحب اختیار همه چیز و همه کس است
به نام او که تنها کسی هست که میتونه دست ما رو بگیره و کمکمون کنه
بنام انکه منشا و منبع قدرت هست
بنام اوکه به ما عزت میده
بنام او که به ما شهرت میده
به نام او که از طریق دستانش در دنیا به ما کمکش رو میرسونه
به نام او که بینهایت دست افریده برای کمک به ما
به نام او که وجودش باعث ارامش میشه
به نام اوکه علی بذکر الله تطمئن القلوب
به نام خدای یگانه
الحمدالله رب العالمین سپاس خدایی که رب العالمین است
سلام خدمت استادم که رهرو ابراهیم خلیل الله است و خانم شایسته عزیز و مهربان و همسفران عزیزم
روز ۱۷ سفرنامه پربرکت
اهدنا صراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین
سلام به همراهان عزیزم در برنامه سفرنامه خانواده صمیمی عباس منش
امیدوارم از زمین و آسمان برای خودتون و خانواده مهربانتون نعمت و زیبایی و قشنگی و اتفاقات خوب خیر دنیا و آخرت بباره
نکات اساسی ای که من از فایل توضیح در مورد سفرنامه دریافت کردم:
* با مرور کردن مجدد فایل ها آگاهی و درکمون بیشتر میشه و عملکردمون بهتر میشه و نتایج بهتر وارد زندگیمون میشه و این مسیر رو ادامه میدیم
* اینطور فکر نکنیم که من این فایل رو گوش کردم، من این دوره رو استفاده کردم، حتی اگر صدبار از این دوره و فایلها استفاده کنیم حرف هایی رو میشنویم و درک مثبتی رو داریم که قسم میخوریم هرگز چنین چیزی رو نشنیده بودم
* دلیل اینکه ما آگاهی های جدید رو درک میکنیم موضوعی هست به نام تکامل فرکانسی، یعنی ما آگاهی همه ی جهان رو نمیتونیم درک کنیم ما به اندازه ظرفی که داریم آگاهی ها رو درک میکنیم و وقتی ظرف ما افزایش پیدا میکنه همون علم و آگاهی رو بیشتر درک میکنیم.
* راه گسترش ظرف وجودمون این است که آگاهی هایی که درک کردیم رو تبدیل به عمل کنیم و به این شکل نتایج وارد زندگیمون میشه وظرفمون گسترش پیدا میکنه و دوباره آگاهی های بهتری رو درک میکنیم دوباره عملکرد بهتری رو نشون میدیم دوباره ظرفمون بزرگ تر میشه و این سیکل مثبت به همین شکل ادامه پیدا میکنه و اتفاقات عالی پشت سر هم وارد زندگیمون میشه و بهشتی میشیم
* ما نباید مثل عموم جامعه فکر کنیم که صبح شب شروع میکنن به تقلا کردن بلکه ما باید روی باورهامون کار کنیم که نیازی به تقلا کردن نداشته باشیم و اتفاقات خوب برامون رخ بده. ما باید ارمون رو تیز کنیم. مثل همون فردی که میگه اگه من ۸ ساعت وقت دارم برای بریدن این درخت ۴ ساعت میگذارم ارم رو تیز میکنم تا در زمان کمتر این درخت رو ببرم
* استاد عباس منش میگه من نیت کردم که من دارم به سمت قله حرکت میکنم و بقیه نمیدونن قله کجاست، من تصمیم گرفتم آگاهانه جای پا توی برف بگذارم که اونهایی که نمیدونن مسیر کجاست بیان جاپاهای من رو بردارن تا به قله برسن. بنابراین ما هم با همین نیت بیایم و رد پا از خودمون به صورت کامنت توی سفرنامه بگذاریم تا به این شکل هم روند تکاملی خودمون رو بهتر درک کنیم و ببینیم کجا بودیم و به چه جاهای مثبت و عالی ای رسیدیم و هم تاثیر مثبتی در افرادی که دارن روی خودشون کار میکنن بگذاریم و جهان هم از هر دستی بدی از همون دست بهت پاسخ میده و وقتی ما یک تاثیر زیبا در زندگی افراد میگذاری جهان بی نهایت زیبایی و قشنگی رو وارد زندگی خودمون میکنه
* دلیل نتایج وبسایت عباس منش دات کام وجود چنین جنسی از عشق هست که در سایت دیده میشه و پویایی و فعالیت های عالیش نشون دهنده این جنس از عشق هست و اینکه مریم عزیز تا نیمه های شب بیدار هست و روی سایت کار میکنه نشان دهنده این هست که چه عشقی برای ادامه دادن مسیر وجود داره.
در نهایت میخواستم بگم که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. خداروصدهزار مرتبه شکر که در این مسیر زیبا هستم و روی خودم کار میکنم و رشد میکنم و اتفاقات عالی شرایط مالی عالی و روابط عالی و سلامتی جسمانی و رشد گسترش جهان رو دارم تجربه میکنم. عاشقتونم.
❤❤ به ناااااااامِ خداااااااایِ وهااااااااب ❤❤
سلااااااااام. سلااااااااااااام. سلاااااااام.
معصومه ملک زاده:حاضر✋روزِ سیزدهم۱۳
واقعا خیلی برام سخته که اینو بپذیرم که من بعد از اییییینهمه دلسوزی،ایییییینهمه خودکوبی،ایییییینهمه خومو ندیدنام….بفهمم که اصلا من هیچ نقشی در بهبود یا خراب شدنِ زندگیِ دیگران ندارم.اما این جمله ی ارزشمند تا حدِ خیلی زیادی واسم مرحم میشه که( عدلِ خداوندِ عادل رو باور کنیم که به همه ی ما تواناییِ خلقِ زندگی مان،به وسیله ی باورهایمان را بخشیده است.) دقیقا این مثال واسه این روز از کلاسِ عباس منشی ها صِدق میکنه که کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد،اما کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد.استادِ جاااان مهمانِ همسایه نخوابیده بلکه خودش رو به خواب زده.و عمرا همسایه نمیتونه اونو بیدار کنه.و قانون اینه که اجازه بده که خودش از خواب بیدار بشه.
حتی با اینکه بهترین شرایط رو براش فراهم کردن،اما اون دیوارِ نفوذش محکم بود و تغییر ناپذیر.و این برمیگرده به همون تفاوتِ فرکانسی.
استادِ جاااان،اونایی که به شما اعتراض میکنن که ما باااااید به دیگران کمک کنیم و …. احساسم اینه که متوجهه منظورِ شما نشدن.چیزی که من متوجه شدم اینه که اون کمک کردنی که شما میگین ممنوعه،دقیقا دخالت هست نه کمک.
استاد الان یه حرفی که از دخترم که فقط ۱۰ سالشه یادم افتاد اینه که گفت: مامان ما باید به من چه رو خودمون یاد بگیریم تا کسی به تو چه رو بهمون یاد نده.با اینکه دخترم سنش کمه اما خیلی خیلی فرکانسش نسبت به هم سن و سالاش بالاتره و درکش عالیه خداروششششکر…. چیزی که من متوجه شدم اینه که از دیگران حمایتِ بیجا نکردن،کمکِ واقعیه.اینکه به زور نمیشه به دیگران کمک کرد.مخصوصا تا وقتیکه خودمون رشد نکردیم به هیچ وجه نمیتونیم به کسی کمک کنیم.من خودم رو مثال میزنم: بدتر از همه اینه که من وقتی کسی ازم کمک میخواست،خودم رو به هر دری میزدم که به اون طرف نه نگم و(اعتمادِ به نفس و عزتِ نفس روزِ اولِ کلاسِ عباس منشی ها) حتما کمک کنم،حالا به هر طریقی که شده.خودم رو همیشه به دردسر مینداختم.اما از درون ناراحت بودم(خود کم بینی ) پس کمکی که منو ناراحت کنه کمک نیست.وگرنه منظورِ شما این نیست که اصلا نباااااید به کسی کمک کرد.و زیباترین مثالی که استادِ عزیزم فرمودن اینه که همه ی ما،همه ی ما،همه ی ما،به یک اندازه از ثروت ها و نعمت هایِ خداوند برخوردار هستیم.الله اکبر…. واقعا این خداوند ستودنی ست.خداروشششششکر…
اونایی که در موردِ کمک کردن اشتباه فکر میکنن،به نظرم مثلِ این میمونه که یه مادری که دیگه آخرایِ بارداریشه و خیلی سنگین شده و داره سختی میکشه،ما دلمون بسوزه و لازم بدونیم که کمکش کنیم و کاری کنیم که زودتر زایمان کنه🙄،چه اتفاقی میفته؟همه ی زحماتِ اون مادر از بین میره.
بارزترین مثال برایِ اینکه ما تسلیم هستیم در تغییرِ دیگران،بیمارانِ معتاد هستن که اگر کلِ دنیا جمع بشن،نمیتونن هیچ کاری انجام بدن تا اینکه خودشون بخوان که ترک کنن و خلاص بشن.
خداروشششششکر به خاطرِ امروز.خداروشششششکر به خاطرِ آگاهی هایِ نابِ فایلِ امروز.
در آخر باز هم از استاااااادِ جااااان و مریم جااااانِ شایسته و همه ی عزیزان تشکر میکنم که دیدگاهم رو با حوصله و عششششق میخونین.
دوستدارِ شما معصومه
💋💋💋
❤به ناااااااامِ خداااااایِ وهااااااااب❤❤
سلاااااااااام.سلاااااااااااام.سلاااااااااااام.
امروز میخوایم تو کلاسِ عباس منشی ها در روزِ دوازدهمِ کلاس از بودن یا نبودنِ شانس و قُمار و رمالی و دعا نویسی ….. صحبت کنیم.
هم کلاسی هایِ عزیزم کنفرانسم رو از اینجا شروع میکنم که:
من الان که دقت میکنم،متوجه میشم که دعا نویس ها و فالگیرها دقیقا اون چیزی رو میگن که ما میخوایم بشنویم.اونا میدونن که ما وقتی سراغشون میریم،که حالمون خوب نیست.و اونا میدونن که چی بگن و از ما به راحتی پولمون رو بگیرن.در حالی که حالِ ما رو بدتر و زندگی مون رو خراب تر میکنن.البته ما خودمون بهشون اجازه ی همچین کاری رو میدیم.
من خودم یادمه که من و خونوادم انقدر درمانده شده بودیم،انقدر خراب کرده بودیم،انقدر کار میکردیم و قناعت میکردیم،که پناه آورده بودیم به دعا نویس و جادو و جنبل….
همیشه منتظر بودیم که شانسی یه کسی از بیرون بیاد یا یه اتفاقی از بیرون برسه که ما رو نجات بده…..
تازه فهمیدم که تمامِ تمامِ و تمامِ اتفاقاتِ زندگیِ ما بدونِ استثناء نتیجه ی باورهایِ خودمونه.
اما به قولِ استادِ عزیزم: ( در حالیکه جهان راهِ خودش رو میره و پیروِ قوانینِ خودش عمل میکنه )
همیشه فکر میکردم که امریکا و کشورهایِ خارجی خیلی زندگی رو بَلَدن و میدونن که چیکار کنن.حتی اگه من از استاد نمیشنیدم که قمار و این چیزا درست نیست و اگه هنوز سرِ باورهایِ تِرِکیده ی قبلیم بودم،به این میرسیدم که حتی قمار رو هم اونا بلدن و ما هیچی ازش نمیدونیم و با کلاس نیستیم.در حالی که اصلا ربطی به کشور و آدمایِ خاصی نداره.و همون امریکا یه شهرِ معروفش توو دنیا به نامِ لاس وگاس هست که شهرِ قمار و شانس و…. ست.حتی متوجهه یه موضوعِ جالب شدم که صاحبِ قمارخانه ها خودشون اصلا قمار بازی نمیکنن و فقط از این راه پولدار میشن.پس واقعا ربطی به جا و مکان نداره و فقط باورهاست که تعیین کننده س.
بچه ها،همیشه فکر میکردم که خدا به یه عده شانس داده هلو…و به ما هم تا تونسته بدبختی داده.همیشه فکر میکردم که کسب باید باشه و اَجی مَجی کنه تا وضعیتِ ما خوب بشه.هیچوقت نمیدونستم که هیچی بیرون نیست و همه چیز درونِ خومونه.اما استادِ جاااان به برکتِ وجودِ شما و سینه ی پُر از آموزه هایِ نابتون که هدیه ی خداست،سعی میکنم که فقط و فقط رویِ خودم و خدایِ خودم حساب کنم و بیرون دنبالِ چیزی نگردم.
استاد چند وقته پیش یکی از اقوامم من رو اُمُّل خطاب کرد،چون من مثلِ اون توو مهمونیایی نیستم که تووش قلیون و یه سری حرفایِ چرت و پرت رد و بدل میشه.حقیقتش اولش خیلی ناراحت شدم و به خودم گفتم که چرامن امروزی نیستم.اما الان به خودم تبریک میگم که فقط دوست دارم سالم زندگی کنم.دوست دارم الگو باشم نه عبرت.اما این باورم از اعتمادِ به نفسِ پایینم نشاءت میگرفت.
راستی گفتم اعتمادِ به نفس… استادِ جااان به نظرم الان وقتشه که دوباره به روزِ اول از آموزه هاتون از کلاس برگردیم،یعنی اعتماد به نفس.استاد من فکر میکنم اونایی که توو قمار و این چیزا شرکت میکنن در یک کلام،اعتماد به نفس ندارن.چون فکر میکنم این کار از باورِ کمبودِ پول و کمبودِ زمان میاد.اونا میخوان جهان رو دور بزنن و یه شبه به آرزوهاشون برسن.اما اینو نمیدونن که قانونِ خدا قانونِ تکامله. قوانین برایِ همه یکی و ثابته،حتی اونا.
استاد توو این مسئله هم من به این پی میبرم که اونایی که قمار میکنن حالشون خوب نیست.و طبقِ قانون حالِ بد مساوی ست با اتفاقاتِ بد.که این اتفاقِ بد واسه اونا باخت داره که اسمشو میزارن بد شانسی و واسه صاحبِ قمار بُرد داره که اسمش میشه خوش شانسی.واقعا بچه ها،الان دارم متوجه میشم که استاد میگن نجوایی که حالتو بد میکنه از سمتِ شیطانه یعنی چی… اگه قمار پولسازه،اگه قمار خوبه،اگه واقعا به اون معنا،شانس وجود داره،پس چرا هیچوقت اونا با آرامش قمار نمیکنن و حالشون همیشه بَده.پس مطمئنا قمار از سمتِ شیطانه.و دنبالِ بَد کردنِ حالِ خوب.
حتما استاد.باید این شهر رو ترک کنی.چون مطمئنا اونجا جایِ تو نیست.کثیفی و تمیزی هیچوقت یکجا معنا نمیدن و جای نمیگیرن.حالِ خوبِ تو با حالِ بدِ این شهر یکجا معنا نداره.توو باید اونهارو رها کنی و طبقِ آموزه هاتون نباید جزعه اونها باشی.
استادِ جااان و مریم جانِ شایسته ی شایسته من با تمامِ وجودم ازتون ممنونم که با عششششق وقت میزارین و دیدگاهِ این شاگردِ نوپا رو میخونین.یه دنیا ممنونم😘😘
هم کلاسی هایِ عزیزم از شما هم عاشقانه ممنونم که دیدگاهم رو میخونین.همه تو نو به الله میسپارم.
دوستدارِ شما معصومه شاگردِ کلاسِ عباس منشی ها
🥰🥰🥰
💋💋💋
به نام خدای افریننده قوانین زیبا و ثابت کیهانی
روز پانزدهم سفرنامه پربرکت
سلام خدمت همراهان و همسفران سفرنامه استاد و خانم شایسته
سپاسگزارم که خداوند الگویی چون استاد رو در مسیر هدایت زندگی ما قرار داد تا ما نیاز نباشه تا حدی که استاد ازمون و خطا داد ما ندیم و اطلاعات و اگاهی ها رو در اختیارمون قرار میده تا ما هم از اونا استفاده کنیم و هدایت بشیم به صراط مستقیم
به سمت باورهایی ابراهیم گونه
به سمت راه زیبای زندگی که سرسبز هست و سرشار از لذت
موفقیت خوشبختی ثروت سلامتی هیچ ربطی به عوامل بیرونی مثل سن جنسیت محل زندگی استعداد نداره
جهان فقط به فرکانس های ما پاسخ میده به احساساتمون در هر لحظه پاسخ میده به باورها و طرز فکرمون
وقتی توکلمون فقط به خدا باشه نه به هیچ چیز و هیچ کس دیگه همینه که نتایجی اینچنینی رخ میده
استاد این روش رو پیاده کرده این نتایج رو گرفته ما هم باید جا پای ایشون بزاریم تا ماهم همون نتایج رو کسب کنیم چه بسا بهتر و بیشتر
این فقط بستگی به میزان ایمانمون داره
اگر بتونیم باورهامون رو در هر زمینه اصلاح کنیم
نتیجه مختص افراد خاص نیست همه ما به یک اندازه به اون منبع ثروت سلامتی خوشبختی و ارامش دسترسی داریم
اگر به همون شکل که استاد فکر میکنه و عمل میکنه ار ما هم عمل کنیم به همون نتایج میرسیم و این سپاسگزاری داره که قوانین خداوند ثابته و برای همه یکسانه
فقط نیاز به تمرین تقویت ایمان و باور مون داره
تمرینی مداوم رو ذهن و باورها
هرخواسته ای قابل دسترسه اگر باورهای درستی داشته باشیم.
در همه زمینه ها روابط درست ثروت معنویت خوشبختی و ارامش سلامتی
اهدا صراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین
🌷🌻به نامِ خداوندِ هدایتگرِ مممهربان🌻🌷
سلام و درود به استادِ فَهیم و خردمند.
سلام به مریمِ عزیییزِ شایسته.
و
هم کلاسی های قدرتمند و خاااصّ و با اراده م.
خداروشششکررر که توو این مسیر هستین و من هم باشما همسفر هستم.
خدارو صصصدهزااار مرتبه شکر.
فایلِ تدریسیِ روزِ سیزدهمِ این سفر مربوط میشه به چگونگیِ کمک به دیگران.
همین همین هههمین کارِ شما همکلاسی های عزیزم که میاین و کامنت میزارین و از نتایجتون میگین بسیااار بسیااار بببسیااار به من کمک میکنه.
اما در صورتیکه من بخوام…
استادِ عزیزم!
هروقت توو این سفرنامه ههر فایلی که مربوط به اون روز هست رو اسمش رو میبینم که چیه و در موردِ چی هست محتواش
و اینکه متنش رو شروع میکنم به خوندن،
سریع یه سری مثالها و نکته ها به ذهنم میاد که برای دیدگاهم بهشون نیاز دارم و سسسسریع واردِ یه کاغذ میکنم تا یادم نره و بعد میام و فایل رو نگاه میکنم و وسط های اون هم همینجور…
اما
نکته ی بسیااااار با ارزشی که در این هست اینه که توو فایل، یهو مثالهایی رو میزنین که شبیه به مثالِ من توو چک نِویسَمه و من اووووونقدر اوووونقدر ذوق میکنم که میبینم افکارم داره درست میشه و جَهت پیدامیکنه در مسیرِ درست اوووونقدر که شبیهِ شما که استاد هستین فکر میکنم و این نَوید رو به من میده که دارم مسیر رو درست میرم و خداروشکر میکنم بابتش…نه اینکه اینجوری فکر کنم یا دست و پام بلرزه و کنترلِ احساس نداشته باشم بگم وااااای وااااای استااااد اُ اُ اُستاد د د د داره ممممثلِ م م م من فففکررر می می می کنه…
نشون میده که من دارم درست درک میکنم.خداروششکررررررررر
خداروششششکررررر بابتِ این رُشدم.
و طبقِ قانونِ سپاسگزاری بابتِ هههرچیزی اون رو گسترش میدی.خداروشششکرررر.
من عااااشقِ این آگاهی هاهستم وچچچچجقدر دنبالشون توو کتابهامیگشتم.
اوووووه توو مدرسه تا یه آخوندی رو میدیدم آخودنهایی که خب مافکرمیکردیم اینها همه چیزدان هستن به هرحال و خب الان میدونم که اونها هم تقصیری ندادن و همون قضیه ی تقلیدِ همگانی هست که مارو به تباهی میکشید… و اومدن که امام جماعتِ نمازِ مدرسه باشن،تاااا میدیدمشون توو زنگِ تفریح بیخیالِ بازی و استراحتِ اون لحظه میشدم و چچچچقدر دوستام مسخره میکردن منو و من بیتفاوت به اونها دنبالِ آگاهی ها بودم سسسسرییییع جلوشون رو میگرفتم و سوالاتم رو میپرسیدم در موردِ همین چیزهایی که اینجا پیداشون کردم. خداااروشششششکررررررر
اماخب اون بنده خداها اونها هم ننننمیدونستن جوابِ هههمچین سوالاتی چیه اصلا.سوالاتی که مناسبِ نه سنِّ عددی و و نه سنّی که بخوام دنبالِ این جور مسائل باشم….
و میگفتن دختر جان وقت ندارم باید برم….
و این دختر جان مووووند با کلّی سوال و کنجکاوی های سرکوب شده که موکول شد به زمانی دیگر و اون زمان رسید…خدایاااششششکرررررت بخخخدااااا
اما این عطش ههرگز نخوابید….
خداروششششکرررررر…
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
هر چه کویَت دورتر…دل،تنگ تر،مممشتااااق تر…
هر روز مشتاق تر میشدم
*
یک تخمِ مرغ اگر از بیرون بشکنه جوجه ای که داخلِ اون تخم هست نابود میشه ولی اگر از درون بشکنه با تلاشِ خودش که بخواد بخواد زندگی کنه یک زندگی آغاز میشه…
یا
حتی کمکِ بیهوده برای اینکه پروانه زودتر از پیله ش بیرون بیاد،مممرگِ پروانه رو صصصد در صصصد تضمین میکنه و پروانه از بین میره.
همونطور که باید بزاریم همه ی موجودات،روندِ طبیعیِ خودشون رو طِی کنن،درباره ی عزیزان و دوستانمون هم همینه.
کسی که هنوز آماده ی دریافتِ این آگاهی ها نیست،
من حالا هِی بخوام بگم بابااااا بیا فلان مسیر،ثروتمند میشی سعادتمند میشی و در حالیکه اون نخواد،نننمیشنَوه.
دقیقا مثلِ یک معتادی که تا خودش نخواد و قبول نکرده باشه باور نکرده باشه که معتاد شده و داره بیراهه میره،سعی نمیکنه به مسیرِ درست برگرده.
همونطور که من باخودم گ
میگم که من باخودم میگم که من مسوولم،عزیزانم هم یک مَنی در وجودشون دارن که مسووله…منِ اونها هم مسوولِ زندگیِ خودشونه.
من چند وقتی هست باوجودیکه خخخخیلی سسسسسسسخته ولی دارم تلاش میکنم فقط و فففقط انرژی بزارم رو تغییرِ خودم.عَوَضِ اینکه خرجِ یکی دیگه کنم که ننننمیخواد.
و احتمالِ زیاد اینجوری کمک کنم بهشون که ببینن من رشد کردم همیییشه سلامتم همیشه توو کارهام موفّقم…
اینجوری اون آدم خودش مممیاد میگه وات دوو یو دوو؟؟؟؟
چیییکار داری میکنی آخه…..و خودش میاد توو مسیر اگر بخواد.
خدا توو قرآن هم انگار همین رو میگه…
یَهدی مَن یَشاء
هدایت میکند هههرکس را که بببخواهد(یعنی خودِ اون فرد بخواد)
یا
یضِلُّ من یَشاء
گمراه میکند هههرکس را که خخخخودش بخواد
کلّا نُمِد…
خودِ خدا هم تتتاااا من نخوام ننننمیتونه من رو کمک کنه
خودِ شخص باید بخواد که تغییر کنه.بخواد که زندگیش رو خلق کنه.بخواد باااور کنه که اصلا ههههمچین مسیری ههههست .باید گوشِ شنوا و چشمِ بینا داشته باشه.ما ننننمیتونیم گوش و چشمِ کسی رو ببندیم یا بازکنیم…
توی قرآن هم خداوند میفرماید که کورند و کَرَند…
میگن زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند…
من باید سرم توو لاکِ خودم باشه.
شیطان پیشنهاد میده.
خداهم پیشنهاد میده.
هههیچ کدوم به زوووور من رو واردِ مسیرِ بدبختی یا خوشبختی نمیکنن.
ما شنیدیم که اینجاییم.این فرصتِ شنیدن برای همه هست.
من خوااااستم توو هم سن و سال هام بینِ رمان های عاشقانه ی پپپر از شکستِ عشقی و کتاب های مثبت اندیشی ،دوی رو انتخاب کنم.
که بخوام روحم رو بزرگ کنم.
این انتخابمون باعث شده استاد به ما بگه که با خخخخیلی ها تفاوت دارین….بگن که بچه ها آفرین که میخواین زندگیتون رو عوض کنین…آفففرین که هههمین الآن که دارین توو سایت میچرخین و دنبالِ آگاهی هستین ففففرسنگ ها با عَوام فاصله دارین…
خداروششششکررررر…..
برداشتِ بَد نشه خدایی نکرده…من خخخیلی از همکلاسی هام تعدادِ زیاد بچه ی قد و نیم قَد دارن و فقط فکرِ این هستن که مادرشوهر چی گفت و…این که منتظرن که یکی بیاد و باهاشون ازدواج کنه و ازلحاظِ مالی هم اوکی باشه و توو این طور فازها…
و خودشون حاضر نیستن ذهنشون رو تغییر بدن….
اینها و تولیدِ مثلِ صِرف هدفِ متعالیِ خداوند از خلق و انتخابِ انسان بعنوانِ اشرفِ مخلوقات نبوده…
درسته من باید فرزندی داشته باشم درسته
اما
چی دارم که بهش یاد بدم؟؟؟؟
باید خودم رو رشد بدم یا نه؟
باید آگاه باشم یا نه؟؟؟
باید بتونم از وجودِ خودم بیل گِیتس ها…
عباسمنش ها….
هاجرها….
موسی هاااا….
و
و
وبسازم و به این شکل به جهان خدمت کنم…
اما کِی…
وقتی خودم بزرگ شده باشم…
دنیا مثلِ یک مهمانی توی یک رستوران هست که هههمممه جور غذای خوششششمزه هست برای هههمه جور آدم از هر قشر و قبیله ای و همه ی ما به این غذاها بصورتِ یکسان دسترسی داریم
حالا من ببینم وقتِ غذاخوردنه و مثلا داداشم داره بازیگوشی میکنه و هِی بِدُوَم دنبالش که بیا غذاتو بخور…تایمِ غذاست و بیااا رستوران میبنده و اینجوری
مثلا تایم تموم بشه و نه من غذام رو بخورم و نه برادرم…اینجوری به اون که کمکی نکردم هییییچ به خودم بیشتر ضرر رسوندم بماند که تلاش برای دیگری هم به جور حمایت کردن از اون فرده و این خیانتی ست اوّل به خودم…
به قولِ معروف:
چشمه باید از خودش چشمه باشه و بِجوشه….
اینکه کسی رو که خوابیده رو میییشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده رو،هههرگز…
نمیشه بیدار کرد
پس
نتیجه هم برای کسیکه تلاش میکنه با کسی که تلاش نمیکنه متفاوت خواهد بود
این مصداقِ بارزِ همین موضوع هست :
کسیکه حتی پولِ توو جیبیش رو هم از دیگری میگیره…
به ما میگفتن غیرت اینه که رو خواهرت و زَنِت داد بزنی که موهاتو بزن توو و این چه لاکیه زدی و چچچرا زدی و از این قبیل بحث ها
اما چچچقدر فراتر از این حرف هاست،غیرت داشتن روی خودمون.
ارزشمندی رو در خودمون ایجادکردن….
خودمون رو تربیت کردن…
من احساس میکردم میتونم دنیارو نجات بدم…
از خودگذشتگی هایی که کردم اووووووه.
فکر میکردم میتونم جامعه ی خانواده م رو حداقل،
نجات بدم اما اووووونهمه تلاش و دریغ از ذرّه ای نتیجه!!!!!!!!!….
من عشقم این بود و هست که بتونم خانواده م رو بی نیاز کنم و در آسایشِ کااامل باشن ولی این شُدنیه در صورتی که مممن رشد کنم….
پس باید روی خودم کارکنم و بعد این هدف رو تیک بزنم.
اما چرا ما به حرف های شما بی برو برگرد گوش میکنیم و البته نتایجِ حاصل شده مون ،یه جور تحقیق و سند هست درباره ی آموزه های شما…
چرا؟
چون خودتون نتیجه گرفتین
من
چه مثبت
چه منفی
ننننمیتونم به زوووور کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنم…
من خودم باید رشد کنم تا حححرفی برای گفتن داشته باشم.
من باید خودم ماهیگیری بَلَد باشم تا بتونم به کسی یاد بدم..
وگرنه به قولِ اِنجیل:
یه کور چطور میتونه به یه کورِ دیگه کمک کنه….
من اگر بیل زنم باغچه ی خودم رو بیل بزنم….
چچچقدر با ندونم کاری هامون،عزیزانمون رو تنبل کردیم…
با سرویس هایی که دادیم….
اووونهمه از خود گذشتگی های بی موردمون…
و فداکاری های بیجا و مُضِر…
کمک کردن با سرویس دادن و فراموش کردنِ خودمون خخخیلی فرق داره…
از نگاهِ قانون هم بخوایم بگیم اینها تضاد هست که مارو به چالش بکشونه تا رشد کنیم…
درس هامون رو باید بگیریم بلا استثناء همه مون وگرنه با ماهی دادن به کسی بهش کمک نمیکنیم….
و اگر به هههردلیلی روزی ما نباشیم،اون شخص قطعا
یا
از گرسنگی میمیره
یا
خخخیلی زرنگ باشه و بیدار شده باشه ،حالا که مارو نداره،دیگه مممجبوره که خودش ماهیگیری یاد بگیره…
سسسسسخته
سسسسسخته
خخخخیلی سسسخته ولی ننننباید دخالت کنیم
سسسخته ولی ننننباید حمایت کنیم….
سسسسسخته چون ممکنه خواهرت باشه،برادرت باشه،عزیزت باشه…
ولی سسسخته و نننمیتونی قانون رو زیرِ پابزاری…
از ما حمایت نشده که الآن توو این مسیر هستیم…
ما دنبالِ ماهیگیری بودیم که الآن اینجییم…
ما بیدار بودیم که الآن اینجاییم…..
ما غیرت داریم رو خودمون که الآن اینجاییم….
ما تششنه ی موفقیت بودیم که الآن اینجاییم….
خخواااااستیم رشد کنیم و به اینجاهدایت شدیم….
ما تضادهارو فرصت کردیم…سسسختی هارو پلّه کردیم و داریم بالا میریم….
پُل کردیم برای رد شدن از سختی ها….
دنبالِ لقمه ی حاضری نبودیم…..
چون
انگار لقمه ی حاضری بهمون نمیچسبه….
نه که واسه لقمه سختی بکشیم نع…
مثلِ کشفِ یه غذای جدیده…به سبکِ خودت با دست پُختِ خودت…
اگر غذا بدیم به پرنده ها اون هارو از طبیعتشون دور کردیم….
اصلشون رو ازشون گرفتیم….
چااق میشن و دیگه نننمیتوتن پرواز کنن….
درباره ی ماهم همینه…طبیعت پر از درسه برامون که الهام بگیریم برای زندگیِ بهتر داشتن.
مثلِ من خودم و همکلاسی ها چچطور به سایت هدایت شدیم؟؟؟
اکثرا حتی همدیگه رو ندیدیم اما همه عباسمنش هستیم…و داریم توی یک مسیر قدم برمیداریم ..
روی میزهای یک کلاسِ وااااحد نشستیم….
آیا غیر از هدایتِ الله بوده.اینکه ما روزی خواااااستیم که از همه لحاظ رشد کنیم و هدایت شدیم وگرنه استاد ههههیچکس رو به زوووور دستش رو نگرفته بیاره توو مسیر….مگر خودِ طرف خواسته باشه….
الآن استاد به مامیگه شما این کار رو نکن.چون تجربه کرده و دیده که نیتِ خیرِ ما ههههیچ کمکی به هههیچکس نمیکنه و معمولا رفته توو در و دیوار این کمک ها….
به قولِ دعای آرامش در جلساتِ معتادانِ گمنام:
خداوندا!
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه (دیگران) را که ننننمیتوانم تغییر دهم…
شهامتی که تغییر دهم آنچه را مممیتوانم(فففقط خودم)
و بینش و آگاهی ای که تفاوتِ این دو رابدانم….
آمین
آرزومندِ آرزوهاتون آرزو🌷🌼🌻👋👋👋
❤❤ به ناااااااامِ خداااااااایِ وهااااااااب ❤❤
سلااااااااام. سلااااااااااااام. سلاااااااام.
معصومه ملک زاده:حاضر✋روزِ سیزدهم۱۳
واقعا خیلی برام سخته که اینو بپذیرم که من بعد از اییییینهمه دلسوزی،ایییییینهمه خودکوبی،ایییییینهمه خومو ندیدنام….بفهمم که اصلا من هیچ نقشی در بهبود یا خراب شدنِ زندگیِ دیگران ندارم.اما این جمله ی ارزشمند تا حدِ خیلی زیادی واسم مرحم میشه که( عدلِ خداوندِ عادل رو باور کنیم که به همه ی ما تواناییِ خلقِ زندگی مان،به وسیله ی باورهایمان را بخشیده است.) دقیقا این مثال واسه این روز از کلاسِ عباس منشی ها صِدق میکنه که کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد،اما کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد.استادِ جاااان مهمانِ همسایه نخوابیده بلکه خودش رو به خواب زده.و عمرا همسایه نمیتونه اونو بیدار کنه.و قانون اینه که اجازه بده که خودش از خواب بیدار بشه.
حتی با اینکه بهترین شرایط رو براش فراهم کردن،اما اون دیوارِ نفوذش محکم بود و تغییر ناپذیر.و این برمیگرده به همون تفاوتِ فرکانسی.
استادِ جاااان،اونایی که به شما اعتراض میکنن که ما باااااید به دیگران کمک کنیم و …. احساسم اینه که متوجهه منظورِ شما نشدن.چیزی که من متوجه شدم اینه که اون کمک کردنی که شما میگین ممنوعه،دقیقا دخالت هست نه کمک.
استاد الان یه حرفی که از دخترم که فقط ۱۰ سالشه یادم افتاد اینه که گفت: مامان ما باید به من چه رو خودمون یاد بگیریم تا کسی به تو چه رو بهمون یاد نده.با اینکه دخترم سنش کمه اما خیلی خیلی فرکانسش نسبت به هم سن و سالاش بالاتره و درکش عالیه خداروششششکر…. چیزی که من متوجه شدم اینه که از دیگران حمایتِ بیجا نکردن،کمکِ واقعیه.اینکه به زور نمیشه به دیگران کمک کرد.مخصوصا تا وقتیکه خودمون رشد نکردیم به هیچ وجه نمیتونیم به کسی کمک کنیم.من خودم رو مثال میزنم: بدتر از همه اینه که من وقتی کسی ازم کمک میخواست،خودم رو به هر دری میزدم که به اون طرف نه نگم و(اعتمادِ به نفس و عزتِ نفس روزِ اولِ کلاسِ عباس منشی ها) حتما کمک کنم،حالا به هر طریقی که شده.خودم رو همیشه به دردسر مینداختم.اما از درون ناراحت بودم(خود کم بینی ) پس کمکی که منو ناراحت کنه کمک نیست.وگرنه منظورِ شما این نیست که اصلا نباااااید به کسی کمک کرد.و زیباترین مثالی که استادِ عزیزم فرمودن اینه که همه ی ما،همه ی ما،همه ی ما،به یک اندازه از ثروت ها و نعمت هایِ خداوند برخوردار هستیم.الله اکبر…. واقعا این خداوند ستودنی ست.خداروشششششکر…
اونایی که در موردِ کمک کردن اشتباه فکر میکنن،به نظرم مثلِ این میمونه که یه مادری که دیگه آخرایِ بارداریشه و خیلی سنگین شده و داره سختی میکشه،ما دلمون بسوزه و لازم بدونیم که کمکش کنیم و کاری کنیم که زودتر زایمان کنه🙄،چه اتفاقی میفته؟همه ی زحماتِ اون مادر از بین میره.
بارزترین مثال برایِ اینکه ما تسلیم هستیم در تغییرِ دیگران،بیمارانِ معتاد هستن که اگر کلِ دنیا جمع بشن،نمیتونن هیچ کاری انجام بدن تا اینکه خودشون بخوان که ترک کنن و خلاص بشن.
خداروشششششکر به خاطرِ امروز.خداروشششششکر به خاطرِ آگاهی هایِ نابِ فایلِ امروز.
در آخر باز هم از استاااااادِ جااااان و مریم جااااانِ شایسته و همه ی عزیزان تشکر میکنم که دیدگاهم رو با حوصله و عششششق میخونین.
دوستدارِ شما معصومه
💋💋💋
با سلام به اسناد ارجمندم همه دوستان و همسفرانم
این فایل بسیار عالی و تحت تاثیر گذار هست هر آنچه که از دل بر آید به دل نشیند این مطالب عجیب با روح آدم عجین میشه.
استاد عباس منش چنان ساده و زیبا مطالب رو با استناد به آیات قرآنی بیان میکنه که همه افراد این مطالب را به راحتی درک میکنن .
من خیلی لذت میبرم از مطالب و از لحاظ روحی خیلی ارضا میشم با گوش دادن این فایل ها به خصوص آهنگ بسیار زیبا که پایان این فایل پخش میشه
تشکر میکنم از استاد عباس منش و همکار خوبش خانم شایسته که این فایل ها رو رایگان در اختیار ما قرار دادن
در پایان خدا رو بسیار شاکرم که من رو با این گروه آشنا کرد خدا رو هزاران مرتبه شکر که دوستان به این خوبی رو در این گروه یافتم
انشاالله که همگی سالم و تندرست و سعادتمند و ثروتمند باشین