روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 112
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
❤❤❤به ناااااااااامِ خدااااااااایِ وهاااااااااب❤❤❤
سلااااااااااام سلاااااااااااام سلااااااااااام
در روزِ ۱۸ از کلاسِ عباس منشی ها داشتم همرا با خوندنِ متنِ اولیه ای که مریم جان اولِ هر فایلی گذاشتن به این فکر میکردم که واقعا این چنین پروردگاری ستودنی ست که قانون رو طوری وضع کرده که همه ی ما به یک اندازه به منبعِ ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی ندارد.همه ی ما به یک اندازه دسترسی داریم،اما از همون اول به یک اندازه سهم نداریم و این آخرتِ عدالته.باز هم برمیگردیم به روزِ قبلِ کلاسِ عباس منشی ها که استاد آیه ای که گذاشته بودن در موردِ این بود که خداوند فرمودند که هر کس که مرا بخواند اجابت میکنم او را.پس اگر همه ی ما به یک اندازه سهم داشتیم این آیه معنایی نداشت،چون همه ی ما به یک اندازه ایمان نداریم که به یک اندازه هم سهم داشته باشیم.پس عادلانه اینه که همه مون به یک اندازه دسترسی داشته باشیم.
🌼🌼🌼
هه،زهی خیالِ باطل.تا حالا فکر میکردیم که اگه جنسی رو ارزون بخریم خیلییییی زرنگی کردیم.البته جنسِ بی کیفیت رو.اینجا اشتباه برداشت نشه که لزوما و حتما هر جنسی که گرونه بهتره که بخریم(مخصوصا توو کشورِ ما). بحث،بحثِ خود را ارزشمند دونستنه.خیلیا پولدارن،اما صبر میکنن که اجناسی که میخوان،تخفیف بخورن تا خرید کنن،پس خرید کردن لزوما و حتما به پولدار بودن ربطی نداره.درسته که ما باید پولدار باشیم تا قیمتِ اجناسرو نگاه نکنیم اما اگر خودمون رو ارزشمند ندونیم،حتی اگر پولدار هم بشیم باز هم نمیتونیم جنسِ عااالی رو بدونِ نگاه کردن به قیمتش خریداری کنیم.
🌼🌼🌼
استاد جوووونم ما توو خونه ای زندگی میکردیم که به ظاهر ارزونتر از جاهایِ خوبی بود که میتونستیم با یه کم پولِ بیشتر بریم اونجا زندگی کنیم.اونجا فقط پولِ پیشِ کمتری داده بودیم،همین….اما کلی هزینه میکردیم.یه روز شیرِ آب خراب میشد.یه روز رادیاتور خراب میشد.یه روز سقف چِکه میکرد و و و ….. اما از وقتی که خواستیم تغییر کنیم و از اونجا بیایم بیرون،فقط به خونه ی جدید پولِ پیشِ بیشتری داده بودیم و دیگه هزینه هایِ اضافی متقبل نشدیم.
خداروششششششکر
استادِ عزیزممممم در موردِ ماشین حرف زدین،یادِ ماشینی افتادم که خیلی وقته پیش خریده بودیم.یه ۲۰۶ مدلِ پایین بود که کلا کوبیدیم و از نو ساختیمش😂😂😂🤭🤭🤭 و فکر میکردیم که کارمون درسته.فکر میکردیم که باید اولش خرجش کنیم تا بهمون سواری بده🤦♀️ و فقط خوشحال بودیم که ماشین داریم،اما حواسمون به هزینه هایِ غیرِ طبیعیه خرابیش نبود.تا اینکه فروختیم و الان دیگه اون هزینه هارو نداریم.
خداروشششششکر
من امروز بعد از انجام دادنِ این تمرین متوجه شدم که درسته که اول،شاااااید ما ابزار یا جنسی رو به ظاهد گرون میخریم و شاااااید اولش دردمون بیاد که گرون خریدیم ولی در دراز مدت با یه حسابِ سرانگشتی متوجه میشیم که سووود هم کردیم و اون جنس و ابزار برامون ارزون و حتی رایگان هم افتاده.اونجاست که میتونیم بگیم که ما زرنگیم🥰🥰🥰
استاد جووووونی وقتی گفتین که به ابزار علاقه دارین و مردها همینطورین،یادِ همسرِ عزیزممم افتادم که اولین چیزی که واسه جهازمون خرید یه جعبه ابزارِ خوب بود که الان هم اونو داره.😅😅😅🤭🤭🤭
استاااااد واقعا وقتیکه توو دراز مدت فکر میکنم متوجه میشم که جنس هایِ دستِ دوم و بی کیفیت، گرونترین اجناس هستن. مثلا چند وقته پیش عموم میگفتن که از جایی که جنس هایل دستِ دوم میفروشن،چند تا شارژر خریده و پیشِ خودش گفته که بالاخره یکیش سالم از آب در میاد😶😶😐😐
استاااااااد چقدرررررر ذهنِ ما فقیره.یه نمونه از این خرجکردها اینه که توو ایران گوشتهایِ یخ زده ای هست که توو فروشگاه ها عرضه میکنن که من یکبار به خاطرِ ارزون بودنش و اینکه بقیه هم میخرن خریدم که اصلا نخوردیم و باقیش رو هم باید بندازیم دور.که الان به خودم میگم میتونستم نیم کیلو گوشتِ خوب بخرم و ۱ کیلو گوشتِ ارزون و بد نخرم.
خداااااا جووووونم واسه خودم و همه ی عزیزانی که مثلِ من واسه تغییر درد میکشن آگاهی میخوام.
خدایااااااااااااااااااااا ششششششششکرت
در آخر از همه ی عزیزانی که وقت میزارن و دیدگاهم رو میخونن ممنونمممممممم.
🙏🙏🙏
به نام فرمانروای جهان رب مهربان
بعد از مدتها امشب تصمیم گرفتم که بنویسم و با نوشتنم به خودم یادآوری کنم که موجود ارزشمندی هستم همین نوشتن در قسمت دیدگاهها تمرین ساختن عزت نفس هست و بنظر قبلتر از این به خودم این اجازه رو نمی دادم که بیام و نظرم رو بگم فکر محدود کننده ای که می گفت بقیه بهترن و تو هنوز نتیجه ی خاصی بدست نیاوردی که بیای و کامنت بذاری اما امشب قضیه فرق کرد و من به خودم این تعهد رو میدم و در جواب خانم شایسته ی عزیزم میگم که بله من متعهد میشم که همراه این سفر باشم و هر روزم رو توحیدی و زیبا کنم.
توی این فرصت که فایلهای زندگی در بهشت روی سایت قرار نمیگیره فکر کردم که باید از یه جایی شروع کنم و گشت زدن توی سایت و کانال تلگرام منو به اینجا هدایت کرد به فایلی که چندین بار به سراغش اومدم و معنای تعهد رو درک نکردم متوجه اصل بودن موضوع نبودم ولی حالا چقدر این امر رو واجب می بینم چقدر جدیت و تلاشم رو بالا برد و از همه مهمتر احساس میکنم باور قوی ای در من ایجاد شده که دست به عمل زدم! خدا رو هزاران بار شکر میکنم که اولین قدم در این مسیر توحیدی رو برداشتم و بدون ترس از قضاوت شدن شروع به نوشتن کردم
چقدر اینجا دلم میخواد بگم که چقدر برای خودم خوشحال شدم به خودم یه آفرین بزرگ گفتم و خودم رو بغل کردم که ایول دارم یاد حرفای به آفرین عزیز و زیبا می افتم که میگفت اینجا تنها جایی ای که آزاد و رها میتونی از خودت تعریف کن به خودت ارزشمندی رو هدیه بدی و برای حتی کوچکترین قدم ها و نتیجه جشن بگیری و هزاران هزار بار برای خودت تکرارش کنی
استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان سلام و سپاس من رو بپذیرید شما بی نهایتید شما بی انتهایین که من هر جای این سایت میرم با یه بخش جدید یه بُعد جدید از شما دو تا بزرگوار روبرو میشم و امشب میخوام تحسینتون کنم و منم صدق بالحسنی رو اجرا کردم و بگم دمتون گرم خیلی خوبین بنده های صالح خدایین اینا رو دارم فریاد میزنم تا به اون نجوایی که همیشه بازدارنده بود و میگفت حالا چخبر اینقدر همه از استاد و مریم تعریف میکنن و تشکر میکنن !!!!!
به خودم و اون ذهن نجواگر میگم که دلیل داره یعنی دلایل داره ….
هر دو سپاسگزارن
هر دو مهربانن
هر دو در هماهنگی کامل ذهن و روحن
هر دو در صلحن
هر دو باتقوان
هر دو روی زیبایی ها و نکات مثبت تمرکز میکنن
هر دو خدا رو منبع ثروت میدونن
هر دو عشق رو درک کردن
…… و
تو این لحظات فایلهای سفرنامه و سریال زندگی در بهشت داره یادم میاد داره مرور میشه همشون پر از درس پر از زیبایی پر از حال خوب پر از خوشحالی پر از اعتماد به الله و از همه بالاتر لبریز از سپاسگزاری
واقعا خدایا شکرت که تونستم دوباره همسفر شما باشم
این اولین رد پای سمیه ی دوست داشتنی در سفرنامه خانواده صمیمی عباسمنش
خوشحالم و آرام … 🌹🌹🌹🌹🌹
با سلام خدمت دوستان هم فرکانسی ام و استاد عزیزم و سرکار خانم مریم شایسته
الان ساعت 9:30صبح شنبه 31 خرداد99ست من فایل 18 سفرنامه رو گوش کردم بسیار عالی بود و من خودم یه تجربه ناب دارم از این موضوع
سال 75 که ما هنوز خیلی خام و بی تجربه بودیم درآن زمان ما یک دستگاه راهسازی داشتیم که کنار این دستگاه حتما باید یه ماشین هم داشتیم قبلا هم یک وانت 78خارجی داشتیم فروخته بودیم و داده بودیم به برادر شوهرم که اونم بتونه دستگاه بخره در واقع خودمون 3دنگ دستگاه داشتیم و میتونستیم یه دستگاه کامل داشته باشیم اما اومدیم بدون اینکه برادر شوهرم مبلغی بندازه بدون هیچ پولی اون رو شریک کردیم و شدیم بی ماشین
چون برای دستگاه راهسازی ماشین واجب بود باید هر روز کارای فنی دستگاه انجام می شد و ماهم خیلی جوون بودیم و هنوز اعتبار مالی نداشتیم (خودمون فکر می کردیم که اعتبار مالی نداریم همون ترمز که استاد میگن همون بی اعتماد به نفسی)اومدیم یک پیکان وانت مدل پایین شاید 65 از بابام به شکل اقساط 6ماهه خریدیم بابام هم اصلا به اینکه این داماد منه و نباید ضرر کنه فکر نکرد و قیمت نقدی ماشین 1100بود 6ماهه به ما حساب کرد 2000
به هرحال ما هر روز با این ماشین داستان داشتیم روزهای متوالی پنکه می شکست طوری که دیگه لوازم یدکی به محض ورود ما بدون هیچ سوالی پنکه می اورد😂
یک روز توی راه متوجه میشدی باک ماشین افتاده
یک روز تسمه تایم پاره می شد
در واقع اون ماشین به ظاهر ارزون که در اون زمان ماشین صفر2500بود به پای ما 5میلیون در اومد و بابام هم چک شوهرم رو یکماه قبل از سر رسید فروخته بود
علاوه بر اینکه اون ماشین باعث شد ما مبلغ بسیار زیادی صرف هزینه های تعمیرش کنیم اعصاب و روان هم برای نگذاشته بود طوری که ما هیچ وقت سر وقت به یک عروسی یا مهمانی نمی رسیدیم 😂
این یه درس عبرت شد برای ما که هیچ موقع جنس ارزون ویا صرف اقساطی بودنش اون جنس رو نخریم و از اون زمان مرتب ماشین نو می گرفتیم اما بازم افراط می کردیم مثلا سمند صفر معمولی داشتیم مثلا 5 سوار می شدیم تعویض می کردیم و سمندlx صفر می خریدیم دوباره5بعد تعویض میکردیم به خاطر اینکه رنگش رو دوست نداشتیم و باز یه ماشین صفر دیگه
خب به همین ترتیب هر ماشین پس از چند ماه استفاده با مبلغی افت قیمت می فروختیم و مدل صفر با مبلغی قیمت بالاتر می خریدیم
همین تعویض ماشین ها باعث شد پیشرفت مالی نداشته باشیم در اون زمان 5تا مغازه در شهر ما در خیابون اصلی قیمت 15میلیون بود اما ما می گفتیم مغازه چیه فقط ماشین بخریم سوار بشیم و20 میلیون می دادیم سمند صفر می خریدیم الان همون مغازه ها هر کدوم 1میلیارد که 5تا5 میلیارد هست اما سمند صفر نهایت 100میلیون این هست نتیجه خامی و بی تجربگی و نداشتن یک راهنمای دلسوز
این تجربه ام رو گفتم که جوونایی که این رو میخونن حواسشان به سرمایه گذاری و خوشی های زود گذر باشه چون اگر اون موقع کسی من رو راهنمایی کرده بود با اون درآمد بسیار خوبی که من داشتم باید حداقل نصف مغازه های شهر و زمین های مسکونی رو خریده بودم زمین مسکونی روی بلوار شهر هر قطعه400هزار بود و دستگاه ما به شهرداری کار میکرد که به جای پول 15قطعه زمین پیشنهاد داد اما ما گفتیم نه فقط پول الان ارزش هر قطعه زمین روی بلوار 800میلیون شده اما ما با پولی که از شهرداری گرفتیم صرف خرید و تعویض ماشین کردیم چون پول کشور ما به سرعت دچار کاهش ارزش میشه
در پایان برای همه آرزوی سلامتی و تندرستی و سعادت و نعمت فراوان دارم
❤❤❤به نااااااامِ خدااااااایِ وهاااااااب❤❤❤
🌱🌺به نااااااااااامِ رب🌺🌱
سلااااااااااااام سلااااااااااام سلااااااااااام
امروز روزِ ۱۷ از کلاسِ عباس منشی ها
معصومه ملک زاده با افتخار:حاضر✋
فقط رویِ خدا حساب باز کن
مریم جاااااانِ عزیزم یه سلاااااااامِ اختصاصی دارم به تو گلم،از راهِ دور به شما عزیزمممممم🌻
مریم جاااانِ عزیزم واقعا عمیقا درکت میکنم که نخواستی مانندِ ۹۵درصد از خانوم هایِ جهان باشی.آااااافرین و مرحبا به تو.به نظرم رسالتت از سمتِ خدایِ مهربون،از سمتِ رب اینه که مشوق و الگویِ ماهایی باشی که مثلِ تو فکر میکنیم و دنبالِ راهی بودیم تا آزاد و رها باشیم و خالق.که هدایت شدیم به سمتِ تو و خدایِ تو.همونطور که تو از خدا خواستی و هدایت شدی به سمتِ استاد.و همچنین خانوم هایِ موفقی که خودشون خواستن و خالق شدن.من به شخصه از سمتِ خودم و همه ی هم جنسهایِ خودم که سعی میکنیم پا جایِ پایِ شما بزاریم،ازت یک دنیاااااا ممنونمممم.ازت ممنونم که هدفت و ندایِ درونت رو نادیده نگرفتی تا الگویی باشی برایِ من که هر روز به خودم قوی تر بگم که اگر مریم تونسته منم میتونم.
مرحبا به دیدگاهت:( من یاد گرفته ام که هدف هایِ بزرگ را با قدم هایِ کوچک،اما مستدام بردارم.)
:(من یاد گرفته ام که باورهایِ قدرتمندکننده،حاصلِ یادآوری و تکرارِ نکاتِ کوچکی است که هر روز درباره ی قوانینِ زندگی می آموزیم. فقط راهش ادامه دادن است.راهش تکرارِ آنچه است که آموخته ایم.
آاااااااخ،دقیقا استاد همینطوره.همه ی ما خدا رو منبعِ اصلی میدونیم،فقط میدونیم،اما سرمان پیشِ خداهایِ دیگری خم است و خداهایِ دیگری رو میپرستیم.زمان هایِ دوووور ستارگان و ماه و …. را میپرستیدن و ما هم الان چیزهایی شبیه به آن ها را ( رئیس،همسر،فرزند و ……..)
آنگاه که بندگانم درباره ی من از تو بپرسند: بگو که من نزدیکم و هر که مرا بخواند،دعایش را اجابت میکنم.آنها باید دعوتِ مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند.
استادِ جاااااان توو این آیه ی به ظاهر ساده و زیبا و آگاهی بخش فهمیدم که خداوند به شخصِ خاصی نگفته که مرا بخواند تا اجابتش کنم.به همه ی،همه ی آفریده هاش این رو گفته.اما گفته هرکس که ایمان بیاورد.حالا آیا من جزعه آن هر کس ها هستم؟ قطعا که تا به حااااال نبوده ام.چون اگر خدا را خوانده بودم حتما جوابم را میداد و حتما وضعم اینگونه نبود.اما از خدا هدایت میخوام و مانندِ شاگردی که تازه وارد هست او را میخوانم که اجابتم کند و قطعا اجابت میکند.آاااااامین🥰
استادِ عزیزمممم از این آیه یادِ بابایِ عزیزم افتادم که میگفت:خدا بی ادب نیست و هیچوقت بدونِ اجازه واردِ قلب و زندگیِ کسی نمیشه.
صد در ۱۰۰ همینطوره.ما شرکِ خفی داریم و قدرت رو از خدا گرفتیم.هروقت که یه آدمِ مهم یا پولداری رو میبینیم خودمون رو گم میکنیم.یا یه طوره دیگه رفتار میکنیم و کلا خودمون نیستیم.انگار که افتخاری نصیبمون شده که اون فردِ پولدار با ما حرف میزنه یا جواب سلامِ ما رو میده.همین میشه شرکِ خفی.همین میشه بت پرستی.همین میشه همون آیه:که هر کس،هرکس که مرا بخواند،اجابت میکنم او را.
استاد دقیقا همینطوره.وقتی که همه ی تمرکزمون رو از رویِ بقیه برمیداریم و آرام هستیم و به خدا میسپاریم،همه چیز به راحتی ردیف میشه.استادِ عزیزمممم خاطرتون باشه من توو دیدگاهِ قبلی گفتم که توو یکی از اتاق هایِ خونواده ی خودم ساکن هستیم،از این شرایط راضی نبودم،اما تنها کاری که کردم این بود که توجه کنم به خواستم که یه خونه ی مناسب بود و هر روز هم توو ستاره ی قطبی مینوشتم.سپردم به خدا و خواستم که فقط و فقط رویِ خدا حساب کنم.فردایِ اون شب،اولِ صبح ستاره ی قطبی نوشتم وبا تمامِ وجودم از خودل خدا خواستم که یه خونه ی عااالی برامون فراهم کنه.بعدش داشتم آگهی ها رو میگشتم که چشمم خورد به یه آگهیِ خونه که اصلا حتی عکسی هم از اون خونه نذاشته بودن.و فقط چند ساعت بود که اون آگهی رو گذاشته بودن.و دقیقا همون چیزی که از خدا خواسته بودم.خونه ای که قیمتش خیلیییی پایینتر از خونه هایِ دیگه بود.استاد ما حتی پول هم نداشتیم که اون خونه رو اجاره کنیم.اما اونروز فقط رویِ خدا حسابکردم و رفتم با دستِ خالی خونه رو قولنامه کردم.واقعا به طرزِ عجیبی پولش ردیف شد.درسته که باید اون پول رو برگردونیم اما اینکه خیلی راحت و از جایی که فکرشو نمیکردیم جور شد مهمه.این نتیجه ی حالِ خوبِ من و سعی کردنم رویِ خدا حساب کردنم بود.به خودم تبریک میگم.خداروششششششکر.
🌺🌺🌺
افرادی که تعظیم میکنن در مقابلِ افرادِ ثروتمند و قدرتمند،افرادِ بسیاااااار دون و پستی هستن.خدا میدونه که این جمله رو بااااارها گوش کردم.
استادِ جااااالن وقتی میگین که اون روزایی که جلویل این و اون تعظیم میکردین و اون روزها روازیِ بدبختی بودن،قشنگ درک میکنم،من خودم ۶ ماه جایی کار میکردم.توو اون بعد از ۶ ماه فهمیدم ک یا باید از اون کار بیام بیرون یا باید شرف رو از بین ببرم و هر روز خم و راست بشم.اما خدا رو هزاااااران مرتبه ششششکر که از اون کار دست کشیدم.
استادِ عزیزمممم چقدررررر این نگرشت رو عاشقانه دوست دارم که اگه کسی بهمون نه گفت نگران نشیم و بگیم که خدا دستهایِ دیگه ش رو میرسونه و وقتی که به این باور میرسیم،همه جمع میشن که به ما کمک کنن.مثلِ خونه گرفتنِ الانمون.خداروشششششکر
استاااااد آااااافرین.مرحبا به شما. شما هیچ تبلیغی یا کارِ خاصی نمیکنین و فقط و فقط رویِ خدا حساب کردین که بیشترین عضوهایِ فعال توو سایتتون رو دارین.اصلا خیلی ها دارن بدونِ اینکه شما ازشون بخواین واسه شما تبلیغ میکنن.اینها همه ش کارِ خداست و نتیجه ی رویِ خدا حساب کردنِ شماست.
🌺🌺🌺
دستهام رو بالا گرفتم و برایِ تک تکِ دعاهایی که کردین،هم برایِ خودم هم برایِ شما و هم برایِ همه ی اونهایی که دنبالِ توحیدی بودن هستن از اعماقِ وجودم آاااااااامین گفتم.
از خدا میخوام که کمکمون کنه. آااااااااامین🤲
از خدا میخوام که 🌱توحید🌱 رو در دلِ ما جاری کنه،در وجودِ ما جاری کنه. آااااااااااامین🤲
از خدا میخوام که کمکمون کنه که فقط خودشو بپرستیم. آاااااااااااامین🤲
فقط از خودش یاری بجوییم. آاااااااااامین🤲
ایاک نعبد و ایاک نستعین و اهدنا صراط المستقیم.آاااااااااامین🤲
خدایااااااا ما را به راهِ راست،به راهِ کسانی که به آنها نعمت داده ای.نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای.و نه گمراهان،هدایت کن. آاااااااااااااااامین یااااااااا رب العالمین🤲
استادِ جااااااااان از شما و مریم جاااااانِ شایسته ممنونمممممم و
در آخر باز هم از هممممممممه ی عزیزان تشکر میکنم که دیدگاهم رو عاشقانه میخونین.
دوستدارِ شما معصومه
🥰🥰🥰😘😘😘
❤❤❤❤❤❤
به نام خالق ثروت و نعمت و فراوانی و همه چیز
روز ۳۰ سفرنامه پربرکت
سلام به استادگل و مریم خانم شایسته عزیز
و تمام دوستان هم فرکانسی ام
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»
ما موجوداتی فرکانسی هستیم که وارد جهانی شدهایم که کار بی وقفهاش، پاسخ دادن به فرکانسهای ماست. حتی یک فرکانس کوچک هم بیجواب نمیماند و چیزی از قلم نمیافتد. اما این جهان ما را در مداری همجنس با فرکانسهای غالبمان قرار میدهد.
چقدر این اگاهی ها خوبن
چقدر لازمه همه ماها اینا رو باور کنیم با تمام وجودمون
خدایا کمک کن تا بتونیم با اگاهی ورودیهای ذهنمون رو تغییر بدیم و شروع به ساختن باورهای قدرتمندکنندهای کنیم که ذهنمون رو برای ثروت برنامهریزی کنه و درنتیجه این ذهن ثروتمند، ما رو وارد مداری بکنه و ما رو در اون مدار با ایدهها، راهکارها، آدمها و شرایطی احاطه کنه که نتیجهاش استقلال مالی هست.
چقدر خوبه اینقدر اگاهی های لازم رو بشنویم تا بتونیم خودمون تک تک مون ثروت بسازیم تا تمامی دوره های استاد رو تهیه کنیم با پولی که خودمون ساختیم. و در تمام زمینه ها رشد کنیم با اگاهی هایی که استاد عزیز در اختیارمون قرار میدن.
به امید شنیدن و درک و عمل به الهامات الهی
و هدایت به مدارهای بالاتر
سلام خدمت همه دوستان عزیز و سایت عباس منش من تازه تقریبا یک ماه میشه با این سایت آشنا شدم وازخدای خود سپاس گذارم که با همچین سایتی آشنا شدم من خودم قبلا یک فردی واقعا مشرک بودم و اصلا خدا را به نام میشناختم و نماز میخواندم و در زندگی ام که مشکل ویا یک حادثه بد رخ میداد و از خدا که کمک میخواستم تقریبا کمی شان برآورده میشد بیش از 50فیصدحاجتم براورده نمی شد من می گفتم واقعا این خدا چطور تواناست که حتی کار به این کوچیکی من رو انجام نمیده وهر روز با واقعه های که روبرو میشدم این
شر ک من هرروز بشتر میشد نمیدونستم که خالق همه اینها خودم هستم من می گفتم کسی که میخواد زندگی ثروتمندی داشته باشه باید ازروی خلاف غیر عادلانه باید بدست بیاورد اصلا من اینطور فکر میکردم که زندگی ما دو مسیر دارد
یکیش دینه کسی که میخواد ایمانش به خدا زیاد باشه و دران دنیا به بهشت بره باید در این دنیا در فقر بدبختی مظلوم ودر ضعیفی زندگی کنه
و دیگری مسیری که کسی میخواد در این دنیا در بهترین جای و ثروتمند ودرخوشحالی زندگی کند من این دوتا رو مقابل هم قرارداده بودم ونمیدانم که چطور شد من با افرادی برخورد کنم وبا سایت آشنا شدم که بگه نه اینها همه یکیه همه چیز یک منبع دارد اونم خالق این هستی من خودم زمانی که بااین سایت آشنا شدم واقعا زندگی من متحول شد واقعا زندگی من تغیر کرد نمیدانم چطوری بیان کنم این احساساتم رو نمیدانم چطوری ازخدای خود سپاس گذاری کنم زمانی که فایل رایگان استاد رو گوش میکنم اصلا باورم نمی شد که چطور من به اینها هدایت شدم من هرروز که روی این سایت میام میبینم یک چیز است که همه رابرای هدایت من گفته نمیدانم چطوری این همه اتفاقات عالی در زندگی من رخ داد من الان کمی با قوانین آشنا شدم و میخوام زنده گی ام طوری که میخوام خلق کنم البته با خدای که خالق این همه قوانین پا برجاست. خدا. نمیدانم چطوری ازت شکر گذاری کنم نمیدانم وا قعا نمیدانم که چه شد این همه تحول را در زندگی ام ایجاد کردی که من هم در دنیا و آخرت در سعادت زندگی کنم خدای مهربان نمیدانم با چه زبان با چه دلی بهت بگم ممنونم؟ من الان دارم گریه ام میگیرد که از این احساسی که خدا در زندگی ام ایجاد کرده از این احساس عالی که نسبت به خدا برایم ایجاد شده من از استاد عزیز مون واقعا تشکری میکنم که میخواد هم خودش درسعادت زندگی کند وهم دیگرا رو در این مسیر راهنمای کندزمانی که فایل استاد رو گوش میدادم گفتم که بیام یه جای پای برای خودم بگذارم که بعدا بیشتر به خودم یادآوری کنم که حامد میدونی اول کجا بودی ؟ میدونی اول درچه وضعیت بودی ؟ من امسال امتحان ک انکور دارم و میدانم که خدا در این قسمت زندگی نمیگذارت بیرق ام به زمین بیفتد خیلی ایمان دارم وهر روز روی باورهای خراب که نسبت به کنکور دارم کار میکنم اونهارو ازبین می برم و انشاالله همین قسم هم میشود و به خدای خود خیلی ایمان دارم وخیلی باور دارم که در این امتحان به هدف که دارم دست پیدا کنم وهدفم نمره ۳60 در کانکور است انشاالله حتما همین قسم میشود و به هدف خود میرسم خیلی خیلی از خدای خود سپاس گذارم که با این قوانین منو اشنا کر د انشاالله روی باورهای خودم هروز هرروز تا اخر عمرم کار خواهد کرد وزندگی که انطور میخوام برای خودم ایجاد خواهم کرد موفق باشید
بنام هدایتگر بی همتا
روز اول سفرنامه
باعرض سلام،ادب واحترام خدمت خانواده ی بزرگ وتوحیدی عباسمنش بویژه استاد عزیزوخانم شایسته گرامی.
پرسش:
ویژگی شخصی که اعتماد بنفس دارد چیست؟
پاسخ:
ازدیدگاه من شخصی که اعتمادبنفس داره خوب میدون چه چیزی رامی خواهدوجرات،جسارت وشهامت اقدام برای رسیدن به خواسته اش را داره.خودش راواقعا
دوست داره واز لایقش برای داشتن بهترینها کاملا آگاه است؛برخورد مهربانانه وبا محبت با خودش را بلده ومیشه تو رفتارش دید.کارها را با دقت وبه درستی انجام میده و درگیر حرف وحدیث مردم نیست.وقتی تشخیص داد نیت وراهی که درپیش گرفته درسته باصلابت آنرا ادامه میدهد؛چون به خداوند اعتماد کامل داره ومیدونه درهر لحظه فقط وفقط خداونداست که به تمام معناوازتمام جهات وباهمه ی امکانات جهان، مادی و معنوی از اون وتمام انسانها حمایت میکند.
این دیدگاه منه که تو این چند روزبا خودم فکر کردم وبه اونا رسیدم در برخی موارد دقیقا خودم شخصا تجربه کردم ودربعضی مواردازدیدگاهم فاصله دارم.به تشخیص خودم شرکت در این سفر؛ برکت ونتایج درخشانی را برایم در بر دارد از هدایتگر بی همتا میخواهم مرا یاری کند.در گام اول به تعهدم برای نوشتن نظرم عمل کنم.ازاین که توانست به تعهدم عمل کنم به خودم تبریک میگم وتلاش میکنم خودم را به دیدگاهم نزدیک کنم
.دوست تان دارم وبراتون آرزوی بهتربنها رادارم
به نام خدای وهاب افریننده دنیای سراسر ثروت
روز ۲۸ سفرنامه پربرکت
سلام خدمت همگی
چقدر خوبه که اخیرا متوجه باور کمبود توی ناخوداگاه ذهنم شدم و تمام تلاشمو میکنم تا تبدیلش کنم به فراوانی
سعی کردم تصاویر فیلمای استادو که نگاه کنم توش فراوانی رو پیداکنم مثلا میگم خدایاشکرت چقدر درختای زیبای زیاد
چقدر ماهی های زیادی هست توی دریاچه استاد
چقدر باغ بزرگی هست هرچه قدر میری تمام نمیشه
خدایاشکرت
توی خیابون با خودم میانگین قیمت ماشینهایی که کنار جاده پارک هستن رو سرانگشتی حساب میکنم در عرض زمان خیلی کمی به رقم میلیاردی رسیدم و میگم خدایاشکرت چقدر ثروت و فراوانی ریخته همه جا
یا قیمت خونه هایی که از کنارشون رد میشم میگم چقدر ثروت زیاده
یا اینکه توی هرکدوم از این خونه ها چقدر وسایل هست و هرخونه چقدر ثروت و نعمت داخلش داره
خدایاشکرت
چقدر جهانت ثروتمنده
یا داخل فروشگاه ها و مغازه های لوکس میگم چقدر پول و سرمایه اینجاست خدایاشکرت
وضعیت زندگی خودمم نسبت به ۵سال قبل زمین تا اسمون فرق کرده و کلی نعمت وارد زندگیم شده به لطف خدای وهاب و رزاقم
خداروشکر
۵سال دیگه ۱۰۰درصد باز خیلی بیشتر قطعا نتیجه و رشد بیشتری کسب میکنم چون دارم روی خودم کار میکنم که چند سال قبل اگاهی نداشتم
خداروشکر بخاطر اگاهیی های اکنونم
خداروشکر بخاطر اگاهی هایی که از این به بعد قراره بهم بدی و هدایتم کنی
من اینجوری سعی میکنم بخودم فراوانی جهان رو نشون بدم .
هیچ چیز تمام نمیشه و همه چی هست برای همیشه و همگان و هرکسی که فراوانی جهانو باور کنه
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
ازت میخام خداجونم بازم بیشتر و بیشتر بهم نشون بدی و هدایتم کنی به سمت اگاهیی های بیشتر و بیشتر
🌷🌼به نامِ خداوندِ هدایتگرِ بی هههمتاااا🌼🌷
سلاااام به همه ی همکلاسی های عزیزم.براتون گل آوردم….😊😊😊
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام به مریمِ نااااز و شایسته م.برای شماهم گل دارم که بزنیش گوشه ی موهات🌻
و استادِ عزییییزم.سلااااام برای شماهم گل آوردم.🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
روزِ شانزدهم از سفرنامه
و
ردِّ پای من،👣👣👣👣
آرزو
در روزِ شانزدهم….
به نامِ الله…
این فایل پپپر از ردِّ پاست….
که من باید فقط پام رو بزارم جای پای استاد و ردِّ پاهای وااااضحی که بچه ها با کامنت هاشون توو این مسیر برای ما تازه واردِ مسیر شدا ها گذاشتن.
چچچقدر احساساتی شدم.
امروز کلی ذهنِ نجواگرم اون تَه مَهای وجودم داشت منو میکوبید که هه ارزو داری کامنتِ بچه هارو میخونی و میبینی که چه نتایجی دارن تو کجا و باران کجا….
تو کجا و این راهِ بی پایان کجا….
مثلِ وِز وِزِ یک حشره ی مزاحم توو اعماقِ وجودم در حالِ پرتابِ تیرهاش بود و من پناه بردم به خداوند…خداوند دستم رو گرفت و آورد توی سایت تا دوپینگ کنم….خداوند من رو به یکی از کامنتِ بچه ها کامنتِ ((نرگسِ پرورشِ عزیزم)) هدایت کرد که دقیقا شاید سالِ گذشته باشه تاریخش
ولی
این کامنتها تاریخِ انقضا ندارن و همیشه تااااازه س…..هههمیشه قابلِ استفاده……
و خوندنِ کامنتش برای من بود انگار….
من در زمانِ درست در مکانِ صحیح قرار گرفتم…
خدایاشششکرررررت…..
خداروشششکررر که خداوند کمک کرد و این تبحّر رو دارم هر روز بیشتر از قبلا هام بدست میارم که حالم که یه کم بد شد بایه آهنگِ قشنگ حالم رو خوب کنم…
خداروشششکرررر بابتِ کامنتِ دوستِ عزیز…
چقدر منو کمک کرد که منم اینجوری بودم..منم نتیجه نداشتم..منم کوبیده شدم توسطِ شیطان….منم دووم آوردم..حالا دیگه نتیجه رو دارم…
علاوه بر اینکه بببمااااند که من حااالم عااالی شد بعد از خوندنِ این کامنت در روزِ شانزدهمِ سفرنامه ش…
جونم براتون بگه که به این نکته رسیدم که چرا همه ی ما تقریبا میگیم ااااا استااااد چچچقدر شبیهِ هم بود این تیکه ی زندگیمون…فلان دوستمون در جوابِ اون یکی هم کلاسیمون توو دیدگاه ها میگن اااااا فلان مساله رو منم داشتم…اینکه من مثلا میگم اااا زندگی توو این شرایطِ استاد توو اتاقِ سیمانی و باچند تا خانواده و نوبتی حموم و فلااان و بَهمان….اااااا چچچه شباهتی….
از دست دادنِ عزیز و حااالِ بعدش و بببلند شدن و ممممحکم بودنِ بعدش و یادآوریِ انا لله و انا الیهِ راجعونش و اااا چچچقدر شبیهِ همیم…
چقدر شبیهِ همیم ها یعنی چچچقدر باورهای شبیه به هم داشتیم….
این چچچچقدر شبیهِ هم بودن ها یعنی ما توو یه مسیر بودیم
مسیرِ پراکندگی ها
مسیرِ بی خدایی ها
مسیرِ دنبالِ خواسته ها بودن ها ولی توو در و دیوار
مسیرِ تقلیدها از بزرگترها
مسیرِ گم شدن ها
مسیرِ بی ایمانی ها
مسیرِ باورهای غلط
آاااااره ما شبیهِ هم هستیم
ما درک میکنیم همدیگه رو
ما کشیدیم دردِ محدودیت رو…
ما کشیدیم گرسنگی رو…
ما کشیدیم دردِ دویدن های سسسسخت رو
ما کشیدیم گاری های سسسسخت و فرسوده رو
ما همه کشیدیم بی پولی هارو…
تتتحقیرهارو…
ما خوردیم همه به تضاد…
اما…نمیدونستیم که این تضادها داره مارو رشد میده…لطفِ خدا شاملِ حالمون شد…مایی که راه افتادیم دنبالِ استاد دنبالِ کسی افتادیم که خودمون خواستیمش….دیدیم داره جای خوبی میره…
جای خوبیه….
دیدیم چچچقدر شبیه بودیم به هم….
دیدیم استاد عباسمنش ففففهمید که خدا مارو آفریده تا جهانش رو گسترش بده…راهش هم ثروتمند شدنه…
برنده برنده…
بُرد بُرد…
جاده ی دوطرفه س..
آرزو!
ایمان بیار….
ثروت ببر…
ایمان بیار…
عشق و رابطه ی عالی ببر….
ایمان بیار….
سلامتی ببر….
ایمان بیار…
نعمت ببر…
ما فففهمیدیم خدا خواسته گسترش بده جهانش رو یااار میطلبیده…
ککییی میخواد رشد بده خودشو؟؟؟؟
استاد دستش رو بُرد بالا….
مممن👋👋👋
کییی میخواد ثروت؟؟؟؟
ما هم دست بلند کردیم…👋👋👋من آقااا من…
کککی نعمت میخواد؟؟؟؟
آقااا…مممن👋ممااااا👋👋👋👋👋
کی سلامتی میخواد؟؟؟؟
خدااای سرور…ممن 👋ممااااااا👋👋👋👋👋👋
…ما خواستیم که رشد کنیم…
وگرنه که من کجا باران کجا…
من کجا راهِ بی پایانِ ثروت و نعمت کجا…
خخخواستیم که خدا هدایت کرد….
خواستیم….
استاد یه کُدِ دیگه این شباهت ها به من داد با دیدنِ این فایلهای سه قسمتیِ
رویاهایت را باور داشته باش
و
اون یک نَویده…
و
اون
اینکه
آرزوووو باهوش بااااش…..
مگه زندگیِ قبلیت شبیهِ استاد و مریمِ شایسته و نرگسِ پرورش و رضا و الهام و علی و …..نبوده؟؟؟🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
خخب خخب؟؟؟؟؟؟
پس
اگر بیای شبیهِ استاد عمل کنی🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
😉😉😉آهههاااان.اگر شبیهِ استاد عمل کنم منم میرسم به خواسته هام…
زندگیِ الآنم هم میشه شبیهِ استااااد….
آااااره
ههههمیییینه💪💪💪💪💪
ماهم میشیم شبیهِ استاد…
چون ماهایی که توو این سایت هستیم و البته
متعهّد….متعهّد….متعهّد….متعهّد….متعهّد….
یعنی ماهم دست بلند کردیم توو کلاسِ گسترشِ جهانِ خدا…
کی ثروت میخواد؟؟؟
آرزو👋اصغر👋نرگس👋مریم👋علی👋معصومه👋رضا👋حسین👋…..
هووورااااا خدااایااااشششکررررت.
استاد….
این فایلها
این کامنت ها
برای من
مصداقِ پپپرررررررنگ و بارزِ
🛑🛑اللهُ مَعَ الصّابرین🛑🛑 ِ خداست
استاد..
زندگیِ شما در این فایل برای من مثلِ یک کُلِکسیونی از خواسته هاست.🕶👠👑🛍👞👗🐎🐣🐔🐥🐤🦋🦋🌳🚵♀️🚵♂️🏊♀️🏘🏕🏜🌋🏞🏔🚘🛳🚲🚲🛵🛫
خواسته های دست یافتنی…
دست یافتنی دیده میشه برام بخاطرِ قضیه ی شباهت که گفتم…
اینکه توو این فایلها زندگیِ قبلِ شما رو داریم میبینیم و نتیجه ی حالِ حاضر رو…
نتیجه ی باورهای قبلیِ شبیه به باورهای قبلیِ ما باهم
توو فایل داره دیده میشه…
نتیجه ی باورهای الانتون که قراره شبیهش رو ماهم بسازیم هم توو فایلها داره دیده میشه…
الله اکبر….
قشنگیش اینجاست که این جمله رو میگین که:
🦋🦋تنهانیروی حاکم بر جهان،نیروی خیر است🦋🦋
این یعنی به محضِ حرکت و تصمیم برای تغییر …
به محضِ نشان دادنِ ایمان…
به مممحضِ داوطلب شدن توو این مسیرِ خداوند برای گسترشِ جهان و دست رو بالا بردن🖐🖐🖐
نتایج آشکار میشن
و
چه نتیجه ای بالاتر از اینکه
من
آرزو
حححااااالم خوبه…
الآن
توو هههمین لحظه حااالم خوبه…
این لحظه م رو آگاهانه زندگی کردم…
با هههرشرایطی…باهههرشرایطی….الله مع الصابرین…
با هههرششششرایطی…
شرایط تغییر میکنه اگر من تغییر کنم…
موقعیت ها تغییر میکنن اگر من تعییر کنم…
استاد!
شما هم بارها گفتین که اولش وضعیتِ مالیه اوووونجور تغییری نداشت ولی
ولی
ولی
حااااالم خوب بود…یه حالِ خوووبِ باحال…
از اون حال خوبایی که هههرکسی نداره….
خدایاشششکررررت….
مرورِ فایلِ اولِ رویاهایت را باور داشته باش مُهرِ مممحکمی بود بر دهانِ ذهنِ نجواگر….
و
اما فایلِ دوم و سوم…
این فایل یه نمایشگاهه.
نمایشگاهی لوووکس از سلامتی…خداروشششکر
نمایشگاهی لوکس از نتیجه ی تاییدکردن ها با دیدنِ نتایجِ کوووچک….الله اکبر….
نمایشگاهی لوکس از هذا من فضلِ ربّی….
نمایشگاهی از عزّت ،توو آجُر به آجُرِ دیوارهای خونه ی فلوریدا….
سواری گرفتن از موتورهای فففوق العاااده زیبا که دددلبرییی ممممیکنن😍😍
نمایشگاهی زییییبا از یک رابطه ی زیییبا و پایه بودنِ آقای پرِدایس نشین با بانوی پردایس نشین…رابطه ی عااااشقانه ای که در پناهِ خداست و چچچون در پناهِ خداست😋😋😋جاش اَمنه😉😉😉
این دوتا فایل از زندگیِ قبل و بعد…هههمون چکابِ فرکانسی در قدمِ اوّل و قدمِ دوازدهم هستن به زبانِ تصاویر…
خیابان های خاکیِ بندرعباس=قبل از عمل…
خیابان های زیییبای فلوریدا که هههرروز با آب و جاروی خدا شسته میشه=بعد از عمل…
ایییینه فرقِ نتایجِ باورهای مشابهِ قبلیمون با نتایجِ باورهای الآن…تفاوت از کجا به کجا….
به به👏👏👏👏استاد چه زیییبا بندگی کردی..
چچچقدر ایمان بُردی که هههمچین پاداشی گرفتی👏👏👏👏👏👏👏
چه متعهّداااانه….طَبَق طَبَق ایمان بردی و چه خوش قول تر ،خداوند دریا دریا ثروت و نعمت به زندگیِ شما جاری کرد…الله اکبر….
نماااایشی از بندگی و اربابی😍😍😍
جرات رو میشه دید توو این فایلها…جسارت…قیچیِ دائم به دست گرفته….چیدنِ دااائمِ علف های هرزِ منفی…
یاااخداااا….
جاااانم چچه گااازی میخوره این موتورِ آلبالوییِ زیییبااا توو پارکینگ…توو هههر گازش کلّی حححرف هههستاااااا بخخخداااا….کلّی باورِ قشششنگ…بخخخداااا….
اون بنزِ سسسفییید و خوشششگل رو اونجوری نبییین…کلی قدم های پی در پی در تمرکز روی خواسته ها و زیبایی ها توش دیده میشه….
موتور و خونه و ماشین و پردایس و رابطه ی زیبا…
پپر از صصصبره هاااااا…پپپر از ایمان به این جمله ی وعده مانندِ خدای خوش قول که:
صدَقَ بالحسنی…
بگوووو که از ممممن داری…هههرچی داری….
بگو که هذا من فضلِ ربّی….
تا بگم بهت نننشون بدم بهت که
اللهُ مَعَ الصّابرین….
این فایلها خوش قولِ خدا رو نشون میده هااااا…..اینکه خدا ….خدا حححرف نمیزنه هاااااا….
خدا سرااااسر عمله…سرااااسر عملکرده…..
بااید هم نوووشِ جونِتون باشه استاد اییینهمه نعمت.
باااید هم نعمت های این ارباب به کامِ بنده ای سربه راه ومُطیع و مُرید و تسلیم باشه.
بنده ی تسلیییم….
واااقعا ارزش داره اعترافِ ناتوانی در برابرِ خداوند…ارزشش به اندازه ی رهِ صدساله رو یک شبه رفتنه….
باااید هم قربون صدقه ی همچین اربابی رفت😍….
باااید هم دورش گَشت…😍
باااید هم نااازش رو خرید….😍
بااااید هم پَرَستیدِش….😍
بااید هم 🦋ایاک نعبد و ایاک نستعین🦋 شد
باااید هم به همچین خدایی توکل کرد…😍
باااید هم چشم بسته اییمان داشت به غیبش….😍
باااید هم تلاش کرد که فففقط و فقط چنگ زد به ریسمانِ مممحکمِ این الله☝️
بااید هم صداش کرد و واسش پَر پر زد😍
بااید هم تنها رفیقت بشه خدا😍
اللهُ اکبر…
این فایل هم
مُهرِ مممحکمی دیگر بر دهانِ ذهنِ نجواگر…
اینها برای من گفته شده…برای من ضبط شده…برای من کُده…فااارغ از جنسیت…سن و سال…فاارع از گذشته ….فااارغ از تحصیلات….فااارغ از شرایطِ حااالم و الآنم…
این فایلها مصداقِ مصرعِ شعرِ حافظه که:
آرزو!
✋✋دائما یکسان نننباشد حالِ دوران،غم مممخور…..
خداروشششکر که
من – یک – عباسمنشی ام😎😍
چه افتخاری🎖🥇🏅😎
آرزومندِ آرزوهاتون ،آرزو😙😙😙
در پناهِ خدای وهّاب👋👋👋
آرزو جانم دوست ارزشمندم سلام
دختر تو تازه واردی؟ با این کامنتی که نوشتی من فک کردم سالهاست که عباسمنشی هستی
خیلی خیلی خیلی عالی نوشتی کامنتت رو
هر خطش رو که میخوندم بیشتر حظ میکردم از اینهمه آگاهی و درک بالات
مطمئنم با همین فرمون بری جلو به زودی نتایج همه جانبه آشکار میشه
من خودم امروز ۵۵۵ امین روزیه که عضو سایتم ولی اعتراف میکنم در یکسال اول فقط شنونده بودم و درک خاصی نداشتم و الان چند وقتی میشه که متعهدانه دارم عمل میکنم به قوانین
همین الانکه دارم کامنتت رو جواب مینویسم در منزل پدری ام همه دارن از کرونا و گرونی و بدبختی حرف میزنن دیدم اینها خوراک مناسب ذهنم نیستن پس وارد سایت شدم و دیدگاه های لایک رو شده رو میخونم و کامنت زیبای تو رو میخونم و تحسینت میکنم
دوست ارزشمندم آرزو ، منم آرزوی بهترین ها رو برات دارم
سلام نرگسِ زیییبااااا🌼🌷⚘
خانوم خانوما
خداروشششکرررر بابتِ داشتنِ همکلاسیِ باارزشی مثلِ تو.
خداروششکررر که از کامنتم خوشت اومد گلِ من.
خداروشکر
ممرسی که وقت گذاشتی و با چشمانِ زیبات کامنتم رو خوندی.
ممنونم دخترِ قشنگ👋👋
در پناهِ خدا باشی دوستِ عباسمنشیِ من😙😙😙
سلام استادِ عزیز.
این دیدگاه،ردِّ پای منِ آرزو در روزِ چهارم هست در حالیکه من الآن روزِ شانزدهمِ سفرنامه هستم البته این دیدگاهم رو که قبلا نوشته بودم و به اشتباه در پاسخ به یکی از اعضای سایت ((البته در پاسخ به دیدگاهِ خواهرِ خودم اون هم به اشتباه انگاری دستم خورده😉😉😂😂😂))اومده نه بعنوانِ ردِّ پا 👣👣و تعهّدم که با اجازه تون کپی کردمش و دوباره میفرستم که ردِّ پام رو گذاشته باشم.
ممنووونم که باعشششق کامنت هامون رو میخونین.دوووستتون دارم.😍😘
💐💐به نامِ خدادندِ هدایتگرِ مهربان💐💐
فَبِاَیِّ آلاءِ ربّکما تَکذّبان….
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟
روزِ چهارمِ سفرنامه:
به نامِ خدای مهربان.
سلام.
من سیّد حسینِ عباسمنش هستم و سپاسگزارِ خداوندم که به من فرصت داد تا به تو دوستِ عزیزم آرزوی عزیز یک پیامی رو برسونم.
آرزو!
توو کلِّ فایلهام باعشق و باتمام وجود فریاااااد میزنم که بابااااا داستان فقط همینه. باید به آرزو هات توجه کنی.باهوش باش کدوم خاطرات رو میخوای که دوباره توی زندگیت تکرارشه،اونهارو یاداوری کن.
آقااا من اینکارو کردم و از راننده تاکسی بودن رسیدم یه بهشت فلوریدا. شادی هارو یادت بیار. زیبایی هارو ببین.واسه من شده واسه توهم میشه. ساده نگذر از زیبایی ها؛ بخدا قرار نیست شق القمر کنی.قرار نیست آرزو.
قرار نیست کارهای خارق العاده ی خیلی خاصی کنی که موفق بشی.
بخدا که من فقط این کارهارو که بهت میگم انجام دادم.
این راهی که بهت میگم رو رفتم.
حواست رو جمع کن،خودم انجام دادم و نتیجه گرفتم و بخاطر همین احساس میکنم لیاقت این رو دارم که درمورد این موضوع صحبت کنم و تورو از خواب بیدارکنم.خداوند با زبان طبیعت با ما صحبت میکنه.
طبیعت پراز درسه.توپارک میری از زیبایی هاش لذت ببر.آگاهانه تصدیق کن و تاییدکن زیبایی هارو.
بخند،برقص و شادی کن.بخاطر نعمت هایی که خدا بهت داده و سپاسگزاری کن.
نه فقط امروز، همیشگی باشه تمرین هات.
توجه کن به زیبایی ها.آیا واقعا کرمی که درپیله بوده و پروانه شده زیبا نیست؟؟
درسش برای تو اینه که اگر روی خودت کارکنی و بری توی پیله ت و تمرکز کنی روی خودت،روزه بگیری و فقط پروانه شدن رو(نتیجه) ببینی، یک پروانه ی زیبا میشی درهوای پراز زیبایی.
پروانه همیشه درحال رقص و شادیه.این هم درس داره…
شادی کن حالاکه تعه دادی ، یکبار برای همیشه تصمیم بگیر و انجام بده.
یه ریست کن خودت رو و خودت رو خالی کن و بجاش پرشو از تایید و تحسین زیبایی ها و نکات مثبت.
آگاهانه رنگارنگی گل هارو ببین.
ببین….
ببین آرزو.
دیدن بانگاه کردن خیلی فرق داره.
تاالان فقط داشتی زیبایی هارو نگاه میکردی اما نمی دیدی، بینا شو….
وسط بدهی و مشکلات مالی هستی؛ به دارایی هات توجه کن.
سلامتیت رو ببین.
خیلی سخته اینکار؟چیزخوبی برای توجه و شکرگزاری نمی بینی؟
خب ببین که چه چیزهایی هستن که اگه اونها هم نبودن، اوضاع چقدر بدتر میشد…!
دستات،پاهات،چشم هات… چقدر می ارزه؟
میتونی براش قیمت بزاری؟
فبای آلاء ربکما تکذبان
عاشق شو،عاشق خدا؛ خدایی که اینقدر زیباست.
دریاها،آسمان،کوهای آلپ،آبشار بیشه، جنگل های آمازون،کویر لوت،آبشار نیاگارا و…و…..و…..
دراینها نشانه های زیبا بودن خدا موج میزند.
امروز ببین ازدل یک گلدان سخت سیمانی،گلی زیبا و بسیااااار ظریف رشد میکنه. این هم یه درسه برات که درهرشرایطی هرچقدر سخت میتونی رشد کنی.
حیفه آرزو!
ساده نگذر، ازپشت شیشه های کثیف، شیشه های پوشیده از تار عنکبوت و پشه های مرده زیبایی های دریاچه ی پردایس رو ببین.
وقتی داری موهای خواهرزاده ی کوچولوت رو شونه میزنی و میبافی، شکرکن.ذوق کن
ایمان محض در رفتارش رو ببین.
نگران هیچی نیست حتی غذاش!
آرزو، خدا قبل از به دنیا اومدنت وسایل مورد نیازت رو فراهم کرده.
شیر رو به پستان مادرت جاری کرده.
قبل از به دنیا اومدنت برات لباس و پوشک و اسباب بازی آماده کرده.
آرزو…
فبای آلاء ربکما تکذبان
آرزو دقت کن.درهرچیزی زیبایی هست.درسردرگمی ها زیبایی هست.چراکه معبودی زیبا تورا پیدا میکند!
درتنهایی زیبایی هست، چراکه معبودی همیشگی باتو همراه می شود.
درطوفان زیبایی هست.دقت کن پس از طوفان آرامش هست.
درتاریکی زیبایی هست.چراکه نور را درک میکنی.
درنور زیبایی هست چراکه خدا نور است.
نورُ علی نور…
در رعد و برق زیبایی هست.چرا کع نویدِ بارانِ رحمت را میدهد.نویدِ فراوانی…
پرنده ای ک تکّه چوبی در دهان دارد و لانه ای میسازد برای جوجه ی در راه.
دردها زیبا هستند.چرا که پیامی هستند از طرفِ خدا.
نگاهت رو درست کن آرزو.
باعشق…سید حسین عباسمنش
چقدر استادِ عزیزم زییییبا و و آسون،الماس هایی که از دهانت میریزه البته که چون از دل برمیاد بر دل میشینه این حرفها،
به من کمک کردی استاد که قرآنی که سااااالهای ساااااله روی طاقچه ی خونه مون داره خاک میخوره رو بردارم و با کُدهایی که بهم دادی از نو با دیدِ جدید بخونم و غبار رو از دلم پاک کنم.
سرااااسرِ قرآن،تمرکز بر داشته ها و تحسین کردنشون و سپاسگزاری هست:
فبایِ آلاءِ ربّکما تکذّبان؟؟؟؟؟
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید…
فامّا مَن اعطی والتّقی و صدَّقَ بالحسنی،فسنیسره للیسری…
اما آنانکه انفاق میکنند((بخشیدنِ بخشی از دارائیها و اموالمون))
و پرهیزکار باشند
((پرهیز از توجه ب ناخواسته ها))
و زیبایی ها و نیکی هارا تحسین کنند
((باور کنند،شهادت بدن.توجه و تمرکز بر زیباییها و نکاتِ مثبت))
برای آسانی ها آسانشان میکنیم…
در همین چند آیه ،خداوند دعوتمون میکنه به فراگیریِ این آگاهی.
استادِ عزیزم.
نامه ی پُر از عشقت ب دستم رسید.عاشقانه تمامِ کلماتش رو خوندم و لذت بردم و بغض گلوم رو گرفت.
میخوام بهت بگم که تونستی استاد.
تونستی.
صدای فریادت به گوشم رسید و بیدارم کردی از خوابِ غفلت.
ممنونم.
این هم ردِّ پای من در روزِ چهارمِ سفرنامه
خداروشششکرررر
من-یک-عباسمنشی ام😍
خداروشششکرررر
آرزومندِ آرزوهاتون، آرزو😍😊
در پناهِ اللهِ یکتا👋