روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 113
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب فرمانروای هستی
سلام ب دوستان هم فرکانسی
امروز روز چهارم سفرناممه
من سه سال عضو سایتم وتو این سه سال تو مرحله اول یعنی شنیدن بودم ینی سه سال فقط فقط گوش کردم گوش کردم
فکر میکردم درکم میکنم ولی نه درکی نداشتم
ولی خیلی خوب بود ک ادامه دادم و ناامید نمیشدم
چون استاد جوری حرف میزنه نمیزاره وسط راه ناامید بشی
استاد میگه مرحله اول شنیدنه بعد درک کردن بعد از سه سال شنیدن شنیدن احساس کردم تازه سه ماهه دارم ب درک میرسم
بعد شروع کردم ب عمل ب محض عمل نتیجه ها تو این سه سال داره از خاک بیرون میاد
البته نتیجه های بزرگ
عملش م حرف زدن با خودم بود در باره اهدافی ک نوشتم هرروز دارم با خودم وخدای درونم حرف میزنم تو حیاط راه میرم وبا خودم قصه اهدافمو تعریف میکنم
قبلا اینارو تو فایلا میشنیدم ودرک نمیکردم حرف زدن وبا خودمو باید جدی بگیرم
نوشتن اهدافمو باید جدی بگیرم
حذف بهترین دوست زندگیمو باید جدی بگیرم
فکر میکردم همینکه دارم هرروز فایل میبینم کافیه نه کافی نبود خوشحالم ب مرحله درک و عمل رسیدم
وبوی اهدافمو دارم میشنوم
بوشونو میشنوم
خانم شایسته عزیز من کامنتای شمارو حتی از فایلای استاد بیشتر دوست دارم
ینی تاثیر گذاارتر ه برام مخصوصا
کامنتایی راهنمایی عملی ب رویاها
هرروز یه کامنت گذاشتین
وقتی میخونم اشکم در میاد و میگم
اینهمه اگاهی اینهمه اطلاعات اینهمه اگاهی ک ب ظاهر مهم نبودن از نظرم ولی شما گفتین
اینا مهمتریناس
خذف شبکه اجتماعی
حذف بهترین دوست زندگیم
حذف مروروخاطرات ناکمک کننده
حذف چیزی ک حتی ظاهرش خوبه وبهت احساس خوب میده
گفتین اگه ۹۹/۹۹درصد تمرکز رو اهداف داشته باشم ولی همون یک درصد کارو خراب میکنه
من تمرکزم پخش بود
فک کردم همزمان در کنار خوشیای دیگم میام باور سازی میکنم ب هدفمم میرسم
ولی پیام خدا رو اول از زبان استاد ک گفتن قط کن قطع کن شاخ وبرگ اضافه رو
جهان بهت پاداش میده
قط کردم ولی هی بهش سرک میکشدم
هی شیطان میگفت ناخنک بزن چی میشه
من شل کن سفت کن راه انداختم
بعد خدا دوباره پیامشو از دست نوشته شما بهم گفت
گفت حذف کن چیزایی ک تمرکزتووو پخش میکنه نمیشه نشتی فرکانسی داشته باشی
و ب هدف برسی
خوشخالم درک کردم
ب قول استاد هر سال نتیجه ها بیشتر از سال قبل میشه
پارسالم عالی بود امسال عالیتر شده تو همین سع ماه اول تو اهدافی ک نوشتم دارم جهش وار پیش میرم
نشونه هاش تو مشتمه
متههد تر شدم
سپاسگزارتر شدم
شادتر شدم
اومدم سفرنامه رو شروع کنم مطمعنم تا سفرنامه دومم ک تموم شه اهدافی ک نوشتم و وارد زندگیم کردم
بوشونو دارم میشنوم
خوشالم سه سال منه عجول منه کم صبر
ب حرف استاد گوش کردم وروزی نبوده ب حرفاشون گوش ندم حتی اگه روزنامه وارم بود خوشحالم روزنامه وار فیلم وار نگاه کردم
تعهد میدم تا پایان سفرنامم متعهد عمل کنم
واهدافمو تو مشت بگیرم
وبیام همینجا ب همه اعلام کنم
خانم شایسته بیشتر از اینکه استاد الگوم باشن شماروو هدفم قرار دادم اگه شما تونستین
ب این حد از اگاهی برسی
منم میتونم
دارم سعیمو میکنم
ممنونم کامنتمو خوندین
سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته سخت کوش ودوست داشتنی،وسلام خدمت خانواده بزرگ وصمیمی خودم😍
کلی وقت هست باسایت آشنا شدم کلی فایلهای رایگان را گوش دادم تغییراتی هم خدایی داشتم ولی چون بزرگ نبودن به چشمم نمیاد ولی فکرشو که میکنم خودمو با خواهر برادرها ،دوستام و….مقایسه میکنم میبینم نه بابا تغییر هست ولی به اندازه ای نیست که من میخوام
تا اینکه گفتم فایده نداره جسته وگریخته هی سرک بکشی تو فیلها و… امشب درست حسابی یه تعهد بنویس واز سفرنامه شروع کن ورد پا به جا بزار تا تکاملتو طی کنی😊
خلاصه امشب تعهد را نوشتم به امید الله وهمسفر شدم با شما عزیزان ….
یه عادت بدی که دارم اینه که خیلی عجله دارم یه فایل تمام بشه برم سراغ فایل بعدی…
این اشکال را هم میخوام برطرف کنم ان شااله
خدایا شکرت برای هدایتم به این سفرنامه وتعهدی که نوشتم…واز همه مهمتر بیان تصمیمم وودیدگاهم برای خانواده عزیزم😘😍
به نام فرمانروای جهان رب مهربان
سلام به همسفرای عزیزم امروز ششمین روز از سفر سمیه دوست داستنی است
از همینجا به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان سلام میکنم و ازشون تشکر میکنم
قانون تکامل نکته ی امروز است
دارم به اتفاقات و تجربیات زندگیم در این چند ساله نگاه میکنم مثالهایی دارم مثل روابط و یادگیری زبان انگلیسی
امااصلا به این اصل مهم توجه نکرده بودم من همه چیز رو در بهترین وجهش میخواستم و از خودم هم توقع بیجا داشتم که بهترین باشم و تاپ اونم بدون ذره ای کسب تجربه و امتحان کردن چیزی نمونه ی بارزش اینکه می گفتم چرا نمی تونم رانندگی کنم خب توی ماه پیش به خودم گفتم خب تو تا حالا دوچرخه هم سوار نشدی چجوری میخوای یه ماشین برونی درسته خیلی متفاوتن ولی اونجا متوجه شدم اولین قدم اینه که برم با یه وسیله ی حمل و نقل راحت تر و ساده تر شروع کنم و تکاملم رو طی کنم و انگار برام باورپذیرتر شده که میتونم رانندگی هم بکنم بزودی و حتما هم همین میشه
دو تا مثال واضحی که دارم یادگرفتن زبان انگلیسی هست که وقتی شروع کردم واقعا با همون کتابی که داشتم و همون کلاسی که سه روز در هفته میرفتم شروع کردم و انگار همون جلسه ی کلاسم مهم ترین جلسه ی جهان بود من با تمام حواس و توجه اونجا حضور داشتم و کم کم که خب پروسه ای ده ساله طی شد تا حالا که دارم توی موسسه ای که خودم از اونجا شروع کرده بودم درس میدم که این هم از شعب کوچکت شروع شد و با کلاسهای سطح پایین تر و کم جمعیت تر و امروز که این پیام رو میذارم من جزو پنج نفر اول موسسه هستم و حالا میفهمم که تکامل در کار بوده و زمان لازم بوده البته که طولانی شده بخاطر ناآگاهی و باورهام ولی باز هم یاد گرفتم از استاد که بگم این هم خودش جزو تکامل بوده
و دیگه اینکه در روابطی که تجربه کردم الان دقیقا میگم انگار خود من بودم روبروی خودم و هر بار یه فرد با کیفیت بهتر و با شخصیت بهتر ربروم قرار میگرفت و این هم چیزی جز تکامل نیست و خوشحالم که همه ی اون روزها تجربه ها لازم بوده برام که حالا به رابطه ای برسم که خودم باشم و خدا اول از همه و اینقدر هیجان و شور و سرمستی رو بچشم که محتاج به بیرون نباشم
خدایا شکرت که من رو در مسیر همراهی استاد قرار دادی و هدایت تو رو هر روز بیشتر و بیشتر طلب میکنم
🌷🌷🌷🌷🌷
به نام فرمانروای جهان رب مهربان
پنجمین روز از سفر سمیه دوست داشتنی
سلام به همه ی دوستان و استاد و خانم شایسته
همیشه هر وقت به تغییر فکر میکردم اینقدر واسم بزرگ و غیر قابل تصور بود که حتی یک قدم رو هم بر نمیداشتم قدم که چه عرض کنمهمونجا اون فکر و ایده در نطفه خفه میشد دو تا ترمز رو دارم میبینم البته فعلا با آگاهی های الانم یکی اینکه به کمالگرایی میرسم و اینکه یه غرور و باور که تو باید بهترین باشی و تغییر مثل اینه که جایی ایراد داره که خب همین هست ولی ذهن من به من میگه تو که مشکلی نداری و این بقیه هستن که باید یه فکری واسه خودشون بردارن!!!!
اما این چند وقته متوجه شدم که کارهایی کردم در مورد ورود به ناشناخته ها مثل اینکه بالاخره دوچرخه سواری یاد گرفتم و چند هفته پیش امتحان کردم و ترسم ریخت و دیدم چه از لذتی خودمو محروم کرده بودم
حالا امروز از خودم میپرسم تو چه بخشهایی باید تغییر کنم و حس میکنم پذیرشم بیشتر شده
بخش هایی که این روزها واضح تر شده برام روابط ، کار و ثروت هست البته باید سلامتی و معنویت رو هم اضافه کنم همه چی رو دلم میخواد از نو بسازم یا بقول استاد بازسازی و ترمیم کنم
در مورد روابطم باید بگم که چند وقته پیش از یه رابطه اومد بیرون و خب متوجه شدم چه راحت باهاش کنار اومدم و قشنگ حس آزادی از زنجیر رو داشتم در مورد خونواده دوست دارم رابطه ی گرمتر و صمیمی تری داشته باشم و الان هی به خودم میگم اینو تمرین کن که اونها هیچ اختیاری ندارن و این تو هستی که اون حالت و رفتار از اونها رو برانگیخته میکنی خب میدونم خیلی جای کار داره ولی همین که این موضوع رو فهمیدم میدونم آهسته آهسته بلدش میشم و اینکه من اول رابطه خودم و خدام رو درست کنم عاشق خودم بشم عشق و دوست داشتن رو از درون خودم بگیرم بعد همه ی اون اطرافیان خودبخود به من مهر می ورزند
در مورد کارم ایده ی آنلاین شدن رو دارم و یه سری کارا دارم براش انجام میدم اینی که استاد میگن ده سال آینده رو پیش چشممون بیاریم خیلی کمک کننده است واقعا من دیدم هیچی ندارم جز خستگی و غر زدن و چندغاز ….
میخوام این نگاه و این باور رو در خودم ایجاد کنم که تغییر کاری هست که خدا از من میخواد چون به رشد و گسترش خودم و جهان کمک میکنم و من اینجا هستم تا یاد بگیرم و تجربه کنم و رشد کنم و خلق کنم
اگر راکد باشم و منفعل هیچ اتفاقی نمی افته یعنی تحولی رخ نمیده تنها اتفاق گندیدگی و پوسیدگی هست که چه وحشتناکه دارم با این اهرم رنج و لذت به خودم یادآوری میکنم که باید تغییر کنم باید نگاهم رو عوض کنم از زوایایی به هر موضوعی نگاه کنم که حالم بهتر بشه و به خودم کمک کنم تا اذیت نشم و در نهایت احساس خوب مساویست با اتفاق خوب تغییر اصلی اینه در من
از خدای یاریگر برای تغییرات اساسی در زندگیم هدایت میطلبم
سپاااااااسگزارم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام و صدسلام
خداروشکر بعد از ورود به این سفر هر روز اتفاقات کوچیک ولی عالی برام میوفته
هر روز ،مدت زمان خوب بودن حالم بیشتر میشه
از برکات این دوره،بعد از ۹ روز ،که درخواست تهیه دوره عزت نفس رو به خدا دادم،از جایی که فکر نمیکردم،پولشو رسوند.الحمدالله رب العامین
استاد خیلی گلی
خانوم شایسته دمت گرم
به نام فرمانروای جهان رب مهربان
سلام به همه ی همسفرانم در این مسیر توحیدی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار
چهارمین روز سفر سمیه دوست داشتنی
امروز چه تمرین خوبی داره باید فقط تمرکزم و توجهم به زیبایی ها و نکات مثبت باشه چون هر خواسته و رویایی که دارم از دل این مسیر بوجود میاد وقتی من یاد بگیرم از داشته ها و هر آنچه همین الان در زندگیم هست درست استفاده کنم و سپاسگزاری کنم
سپاسگزار بودن نزدیکترین فرکانس به خداوند رو بوجود می آورد درک همین جمله لحظه ای به ما اجازه نمیده که غفلت کنیم
استاد چه تمرین باحالی روزه ی تمرکز فقط بر نکات مثبت بگیرم چقدر حواسم رو جمع میکنم چقدر آگاهانه به ورودیهای ذهنم توجه میکنم چه راه خوبی راهی که همه ی افراد موفق و ثروتمند و خوشبخت از اون میگذرن توانایی کنترل ذهن و برداشتن توجه از روی نکات منفی به سمت نکات مثبت زندگی
خب منم الان شروع میکنم و بعنوان اولین قدم می نویسم :
نکات مثبت زندگی من
سلامتی ارزشمندم
چشمان زیبایم
دست ها و پاهای پرتوانم
گوشهایم
حس چشایی و حس بویایی خارق العاده ام
شغلی که دارم و دوستش دارم
دوستان خوب و باحالی که دارم
اتاق زیبایم
همین موبایلم
لپتاپ
آسمان آبی که عاشقشم با ابرهای سفید و نازش
درختان سرسبز و گلهای زیبا
باغچه ی کوچک حیاط
گلدانهای روی ایوون
خانواده ی فوق العاده ام
محله ی امن و سرسبز
همین پولی که در کیفم هست و در حساب بانکیم هست
بقول استاد تو یه فایلی گفتن حتی از دمپایی و قلم و دفتر سپاسگزاری هم باید سپاسگزار بود!!!
واقعا چقدر باید روی خودم کار کنم تا این حد از سپاسگزاری در من رشد کنه و زندگی و نعمتهایی که بمن عطا شده عادی نشه واقعا همین که امروز از خواب بیدار شدم و صبح و نور آفتاب رو تماشا کردم خدایا شکرت برای همون آبی که صورتم رو باهاش شستم خدایا شکرت برای صبحانه ای که خوردم خدایا شکرت برای ظرفی که در آن غذا خوردم خدایا شکرت برای میز و صندلی که خوردن صبحانه را راحت تر کرده بود خدایا شکرت برای هر لحظه ای که از صبح تا به الان برای توجه و تمرکز روی زیبایی ها سپری شده خدایا شکرت
واقعا خدایا صدهزار مرتبه شکرت
خدایا ممنونم که من رو با این سایت آشنا کردی و استاد و عزیز دلش رو در مسیرم قرار دادی
سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز که این مرور آگاهی ها رو برامون مهیا کرد 🙇♀️🌷🙇♀️🌷
باسپاس از یگانه حامی عالم
دومین روز سفر
باعرض شادباش و آرزوی لحظات آرام ومملو از یاد حضرت دوست برای خانواده صمیمی عباسمنش،بویژه استاد عزیز وخانم شایسته گرانقدر.
شروع این سفرنامه برای من توام با برکات ونعمتهای فراوانی است.آگاهی های بی نظیری کسب میکنم که مرا به وجدمی آورد.البته این آگاهی ها را درک میکنم ولی درحال حاضر برآیم شفاف نیست.یعنی شاید نتوان خوب آنها را توصیف کنم.ولی دروجودم باآگاهی هاب ناب مواجه شدم که فعلا فقط علائم آن را میتوانم بازگو کنم .همراهان ارجمند خوداین راه را رفته اند یادرحال طی طرق هستند.چندروزی است البته چندین سال است که طوفانها شدید را تجربه کرده ام میدانید منظورم از این طوفانها شدید باورهای محدود کننده گذشته در تمام جنبه های زندگیم است ازمالی گرفته تا جنبه های مختلف دیگر.درتمام ساعات شبانه روز ؛هفت روزهفته باشدت تمام وبا نهایت قدرت به سمت من هجوم می آورند تابه حال قوی بودند وبه موفقیتهایی رسیده اند ومرا از اصلم به دور آن انداخته اند(یکی از آن آگاهی های ناب اینه که من خودم با ذهنم برای تمام این باورها دعوت نامه فرستادم واونا را مالک زندگیم کردم) ولی الان یعنی با شروع کردن این سفرنامه این باور درمن جوانه زد وبخاطر آن از خدای مهربانم متشکرم،من هم مانند دیگر همسفرانم برای رسیدن به آرامش در دست گرفتن مهارزندگیم؛ خواندن فکرخدا ومطابق آن عمل کردن آستین را بالازدم
از حضور این همه باورها محدودکننده وبه دنبال آنها اتفاقات وحوادث ناخوشایند به تنفر رسیده ام وزجرآورتر از حضور آنها؛اینکه خودم اونا را خلق کردم.
حالا که تصمیم گرفتم تک تک آنها را اخراج کنم واز زندگیم بیرون بیندازمشان،دست بکار شدندوطوفانی براه انداخته اند که بیا وببین.
انواع واقسام حمله ها با تمام قوا انجام میدن؛اما آگاهی که من را امیدوارو مصمم به ادامه دادن راه تا رسیدن به قله های موفقیت در جنبه های مختلف زندگیم میکنه ؛ اینکه اول خداوند در عهدش استواره وتحت هیچ شرایطی خلاف وعده اش عمل نمیکنه ومن باید آنقدر پافشاری کنم تا خداوند قبول کنه که من برای هرتغییری که باعث نجاتم وتجربه ی زندگی زیباترو شگفت انگیزت تر،خودم را آماده کرده ام وعزمم را جزم کرده ام.درپایان این گفته استاد را بخودم یادآوری میکنم که:
ماباتوانایی حل مسئله متولد شده ایم تا باحل مسائل مختلف زندگیمان ظرف وجودمان رشد کند.
(آگاهی ناب ) پس من هم تمام اتفاقات ومسائل امروز زندگیم را فرصتی برای رشد وپرورش ظرف وجودم میدانم .
از خداوند به خاطر حضورش واینکه مرا در جمع شما قرارداده تارشد کنم سپاسگزارم
دوست تان دارم
به نام فرمانروای جهان رب مهربان
سلام به همه ی همسفریهای عزیز
و سلامی پر از مهر برای استاد و خانوم شایسته مهربان
امشب دوباره اومدم تا بنویسم اینجا که من تازه روز دوم سفرنامه رو تموم کردم و فقط چند روز که متعهد به کارکردن جدی روی باورهام شدم ولی نتایج و نشانه های زیادی رو دریافت کردم که همه از فضل و رحمت پروردگارم هست
خواستم اینجا بگم تا هم برای خودم رد پا بذارم و هم انگیزه ای برای دوستانم در این سفرنامه باشم و هم به خانوم شایسته عزیزم مریم جون نازنینم بگم که توجه کردن به شما و تلاشم برای جا پای شما گذاشتن بمن انرژی و شور و حالی داده که کارکردن روی خودم و توجه به رشد و پیشرفتم برام اصل شده
خانوم شایسته امروز رفتم کوهنوردی و پیاده روی و اونجا بطور معجزه واری من با دوتا سوارکار روبرو شدم برای اولین بار اینقدر از نزدیک دو تا اسب زیبا رو میدیم و اونم کجا روی جاده ی کوهستانی واقعا هرچقدر فکر میکنم اصلا یه درصد هم امکانپذیر نبود برام ولی اتفاق افتاد و منو برد به فایلی که شما و نایک و استاد رفتید اسب سواری، دیگه اینکه من هدیه گرفتم و اینم بسیار غیرمنتظره بود خدایا شکرت واقعا خدایا صدهزار مرتبه شکرت و بزرگتر و مهم تر اینکه پول به حساب من اومده و همینطور اعضای خونوادم که این همه ی ما رو ذوق زده کرد و پدرم رو میدیدم که با شادمانی میگفت برای من دوازده میلیون واریز شد و بعد ازش می شنیدم که داشت از تجربه های قبلیش و اینکه توی مواقعی که به شدت نیازمند پول بوده قبل از اینکه از دیگران درخواست کنه پول جور شده حالا بابای من تا همین چند روز در حال غر زدن و ناله از وضعش بود
اینا اگر نتیجه ی کارکردن روی باورهای من نیست پس چیه ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
اینو هی دارم میگم و تکرار میکنم که اینا رو من خلق کردم و ساختم پس میشه چیزهای بزرگتری رو هم خلق کرد و این همونجایی که همش میگفتم خداجونم به منم یه نشونه ای بده هر بار که میخوندم بچه ها توی سایت و کانال تلگرام از نتایج با ارزششون میگفتن ته دلم میگفتم خدااایا منم میخوام منم میخوام ازت دریافت کنم منم میخوام بیشتر حست کنم و خدا هم که سریع الاجابه اینجوری منو سورپرایز کرد خیلی خوشحالم و آرام
سپاسگزارم بی نهایت خدای مهربونم که سمیه دوست داشتنی خودت رو هدایت کردی به این مسیر
استاد عزیز و خانم شایسته مهربان خدا یار و یاورتون باشه بی نظیرید شما 🙇♀️🌷🙇♀️🌷
❤❤❤به ناااااااااامِ خدااااااااایِ وهاااااااااب❤❤❤
سلااااااااااام سلاااااااااااام سلااااااااااام
در روزِ ۱۸ از کلاسِ عباس منشی ها داشتم همرا با خوندنِ متنِ اولیه ای که مریم جان اولِ هر فایلی گذاشتن به این فکر میکردم که واقعا این چنین پروردگاری ستودنی ست که قانون رو طوری وضع کرده که همه ی ما به یک اندازه به منبعِ ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی ندارد.همه ی ما به یک اندازه دسترسی داریم،اما از همون اول به یک اندازه سهم نداریم و این آخرتِ عدالته.باز هم برمیگردیم به روزِ قبلِ کلاسِ عباس منشی ها که استاد آیه ای که گذاشته بودن در موردِ این بود که خداوند فرمودند که هر کس که مرا بخواند اجابت میکنم او را.پس اگر همه ی ما به یک اندازه سهم داشتیم این آیه معنایی نداشت،چون همه ی ما به یک اندازه ایمان نداریم که به یک اندازه هم سهم داشته باشیم.پس عادلانه اینه که همه مون به یک اندازه دسترسی داشته باشیم.
🌼🌼🌼
هه،زهی خیالِ باطل.تا حالا فکر میکردیم که اگه جنسی رو ارزون بخریم خیلییییی زرنگی کردیم.البته جنسِ بی کیفیت رو.اینجا اشتباه برداشت نشه که لزوما و حتما هر جنسی که گرونه بهتره که بخریم(مخصوصا توو کشورِ ما). بحث،بحثِ خود را ارزشمند دونستنه.خیلیا پولدارن،اما صبر میکنن که اجناسی که میخوان،تخفیف بخورن تا خرید کنن،پس خرید کردن لزوما و حتما به پولدار بودن ربطی نداره.درسته که ما باید پولدار باشیم تا قیمتِ اجناسرو نگاه نکنیم اما اگر خودمون رو ارزشمند ندونیم،حتی اگر پولدار هم بشیم باز هم نمیتونیم جنسِ عااالی رو بدونِ نگاه کردن به قیمتش خریداری کنیم.
🌼🌼🌼
استاد جوووونم ما توو خونه ای زندگی میکردیم که به ظاهر ارزونتر از جاهایِ خوبی بود که میتونستیم با یه کم پولِ بیشتر بریم اونجا زندگی کنیم.اونجا فقط پولِ پیشِ کمتری داده بودیم،همین….اما کلی هزینه میکردیم.یه روز شیرِ آب خراب میشد.یه روز رادیاتور خراب میشد.یه روز سقف چِکه میکرد و و و ….. اما از وقتی که خواستیم تغییر کنیم و از اونجا بیایم بیرون،فقط به خونه ی جدید پولِ پیشِ بیشتری داده بودیم و دیگه هزینه هایِ اضافی متقبل نشدیم.
خداروششششششکر
استادِ عزیزممممم در موردِ ماشین حرف زدین،یادِ ماشینی افتادم که خیلی وقته پیش خریده بودیم.یه ۲۰۶ مدلِ پایین بود که کلا کوبیدیم و از نو ساختیمش😂😂😂🤭🤭🤭 و فکر میکردیم که کارمون درسته.فکر میکردیم که باید اولش خرجش کنیم تا بهمون سواری بده🤦♀️ و فقط خوشحال بودیم که ماشین داریم،اما حواسمون به هزینه هایِ غیرِ طبیعیه خرابیش نبود.تا اینکه فروختیم و الان دیگه اون هزینه هارو نداریم.
خداروشششششکر
من امروز بعد از انجام دادنِ این تمرین متوجه شدم که درسته که اول،شاااااید ما ابزار یا جنسی رو به ظاهد گرون میخریم و شاااااید اولش دردمون بیاد که گرون خریدیم ولی در دراز مدت با یه حسابِ سرانگشتی متوجه میشیم که سووود هم کردیم و اون جنس و ابزار برامون ارزون و حتی رایگان هم افتاده.اونجاست که میتونیم بگیم که ما زرنگیم🥰🥰🥰
استاد جووووونی وقتی گفتین که به ابزار علاقه دارین و مردها همینطورین،یادِ همسرِ عزیزممم افتادم که اولین چیزی که واسه جهازمون خرید یه جعبه ابزارِ خوب بود که الان هم اونو داره.😅😅😅🤭🤭🤭
استاااااد واقعا وقتیکه توو دراز مدت فکر میکنم متوجه میشم که جنس هایِ دستِ دوم و بی کیفیت، گرونترین اجناس هستن. مثلا چند وقته پیش عموم میگفتن که از جایی که جنس هایل دستِ دوم میفروشن،چند تا شارژر خریده و پیشِ خودش گفته که بالاخره یکیش سالم از آب در میاد😶😶😐😐
استاااااااد چقدرررررر ذهنِ ما فقیره.یه نمونه از این خرجکردها اینه که توو ایران گوشتهایِ یخ زده ای هست که توو فروشگاه ها عرضه میکنن که من یکبار به خاطرِ ارزون بودنش و اینکه بقیه هم میخرن خریدم که اصلا نخوردیم و باقیش رو هم باید بندازیم دور.که الان به خودم میگم میتونستم نیم کیلو گوشتِ خوب بخرم و ۱ کیلو گوشتِ ارزون و بد نخرم.
خداااااا جووووونم واسه خودم و همه ی عزیزانی که مثلِ من واسه تغییر درد میکشن آگاهی میخوام.
خدایااااااااااااااااااااا ششششششششکرت
در آخر از همه ی عزیزانی که وقت میزارن و دیدگاهم رو میخونن ممنونمممممممم.
🙏🙏🙏
چقدر این سوال فایل دوم کلیدی و مهمه چطور میشه احساس گناه رو برطرف کرد و سوزاند!!!!!!؟؟؟؟؟؟
چقدر خوشحالم و چقدر سپاسگزارم که استاد توی این فایل گفتن که چکار میشه براش کرد و اصلا باید براش کاری کرد همین خودش یه در به سوی رهایی بود برام چه خوب که آگاه شدم که میشه و حتما قابل انجامه که این حس رو از بین برد چون اصلا تلاشی براش نکرده بودم و حتی خودم رو بیشتر و بیشتر هم سرزنش میکردم حالا اینجا شنیدم که نه نباید باشه این طبیعی نیست خداوند ستارالعیوب است
چیزی که به نظرم میتونه کمک کننده باشه اینه که مسایل و کارهامون رو از زاویه و دید بالاتری تماشا کنیم اونجا حتما به این پی میبریم که با عقل اون موقع و با آگاهی اون موقع کاری جز این نمی تونستیم انجام بدیم و اینکه همه میتونن اشتباه کنن اصلا انسان موجودی جایز الخطاست
این تعبیر که ما در یه مسیر هستیم میتونه آرامش بخش باشه اجازه آزمون و خطا میده بهت و خب کسب تجربه. هر اتفاقی در زندگی گذشته مون تجربه و درسی میشه برای الانمون و به قول استاد باید هی به خودمون بگیم من در حال طی کردن تکاملم بودم و هستم پس هیچ ایرادی بمن وارد نیست من درسها رو میگیرم و باز ادامه میدم
نکته ی بعدی که پاشنه آشیل خودمم هست کمال گراییه که باید همه چی عالی و بی نقص اجرا بشه این مدل جای درصد کمی از اشتباه رو هم برات نمیذاره ولی الان می بینیم که این یه ترمزه و یه روش و باور محدودکننده که ما رو از حرکت در مسیرمون باز می داره
و یه راه حل خوب دیگه توجه به اینکه خداوند مهربان و بخشنده است و همیشه پذیرای ما هست یادمه حضرت علی توی نامه ۳۱ به فرزندشون امام حسن میگن و یادآوری میکنن که خدا ستارالعیوبه و از بازگشت و توبه بنده هاش خشنود میشه این خبر خوبیه که خدا غفور و رحیمه و حامی و پشتیبان ماست
🙇♀️🌷🙇♀️🌷🙇♀️🌷🙇♀️🌷