روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 118

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل و اعظم و پردیس😍 گفته:
    مدت عضویت: 3969 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو نازنین

    و سلام به همه هم فرکانسی های مهربونم

    دومین ردپای این سفر زیبا

    خدارو شکر که منو به این نشانه قوی هدایت کردی خدای مهربونم

    من اعظم ام همسر ابوالفضل جان

    با شنیدن فایل اعتماد به نفس استاد و همین طور کامنت های عزیزان دلی که هر کدوم نوری از فصل خدای مهربونم هستن

    باعث شده این روزها حال و احوالم خییییلی بهتر و زیباتر بشه، تازه فهمیدم که چقدر اعتماد به نفس ام تو زندگیم پایین بوده و حالا چطور میتونم ظرف وجودم رو گسترش بدم تا مصمم و قوی و با نشاط زندگی مو بسازم

    کنار بزرگترین نعمت خداوند که وجود عزیز دلم ابوالفضل جان هست

    دوستان بخاطر وجود تک تک کامنت های قشنگ تون ممنونم و خداوند رحمان ام رو شاکرم که ما رو به این احوال الهی هدایت کرده

    از خداوند رزاق و وهابم روزگاری شاد و تندرست ، سعادتمند و ثروت برای همه عزیزان دل آرزو دارم

    خدای مهربانی ها عاشقتم هوارتااااا 😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مصطفی محبی گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    به نام زیباترین محبوب یگانه معبود ««خداوندگار»» مهربانم

    خداوندم وقتی منِ بنده از او تقاضایی دارم در آنی اجابت میکند حال زیرا مرا نزد خویش بسیار گرامی و عزیز میداند اگر خواسته‌ام را درخور شایستگی‌ام بداند در نزدیکترین زمان به ذهنم آنرا به من میبخشد ولی اگر شایستگی‌ام را بیشتر بداند وقفه‌ای میدهد تا بیش یا بهتر از آنرا درخواست نمایم تا به من بهتر از خواستم بخشایش کند ولی چون صبر بنده محدود و توان اندیشه‌ی فراوانی خداوند را آنچنان که باید و شاید نمیتواند داشته باشد و به حال تضرعش درآیم پس از این حال زار بنده:

    کرم بین و لطف خداوندگار

    گنه بنده کرده‌ست و او شرمسار «سعدی»

    یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ

    و از اینکه مبادا بنده ایمانم دچار گمراهی گردد چرا که بشر در نهاد عجول(کم طاقت) افریده شده همان را به من بخشد که در اول درخواستش را داشتم؛ پس هم صبور باشم و هم بهترین‌ها را بخواهم که خداوند خواسته‌ام را زودتر اجابت نماید

    سپاسگذار استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی واقعا شایسته‌ی سپاسگذاری😍😍😍🙏🏼🙏🏼🙏🏼

    و یه تشکر ویژه از هم‌فرکانسیا که بارها دیدگاه‌ها و نظراتتون راهنمای من بوده «عشق منید»❤️❤️✌🏼✌🏼

    یاحق💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    به نام الله یکتا.سلام به استادعزیزم وخانم شایسته گل وسلام به همسفرای مهربانم.من مریم امروزروزپنجم سفرم روگذروندم روزخوبی بود مث روزای قبل.با یه هدایت جدید بایه تجربه جدید.خیلی خوبه که تصمیم بگییریم خودمون روتغییربدیم اونم ازنوع اساسی واصولی.مدتیه که میخوام برم باشگاه برای تناسب اندام اما متاسفانه بخاطرکرونا نمیشه برم امروزباخودم گفتم اگه هدفت تناسب اندامه پس ازتوخونه هم میتونی به این هدفت برسی وتصمیم جدی گرفتم که روزانه نیم ساعت ورزش کنم تانتیجه دلخواهموکسب کنم.یه تغییردیگه که بایدبه خودم بدم اینه که من اینرسیم خیلی بالاس وتابخوام استارت یه کاریو بزنم کمی زمان میبره امروزباخودم عهدبستم کمی براین حالت غلبه کنم وبه کارام سرعت عمل بدم.فعلا همین دوتا تغییرمدنظرمه میدونم که تغییرات بیشتری نیازدارم که امیدوارم هرروز یه کدومشوشناسایی کنم وموفق بشم اجراکنم .خدامهربانم همیشه هواموداشتی ومن خبرنداشتم حالاکه دارم میشناسمت وبهت ایمان میارم بیشترازقبل هواموداشته باش وتنهام نذار.دوستای گلم دوستتون دارم به امید پیشرفتهای چشمگیر برای همتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان:)

    من چند روزی هست ک تصمیم گرفتم نوع نگاهم نسبت ب برادرم و خواهرم و کلا خانواده و همه ادما تغییر بدم و سعی کنم جنبه مثبت اون هارو ببینم.و خداروشکر هم کم کم رفتار اون ها هم نسبت ب من داره تغییر میکنه.تصمیم گرفتم دیگه ادمارو قضاوت نکنم.تصمیم گرفتم هر روز بابت چیزهایی ک دارم خداروشکر کنم:)تصمیم گرفتم نگاه کینه امیزی ک نسبت ب برادرم و مادرم داشتم(واقعا نمیدونم چرا اون رو مسعول کارهای خودم میدونستم)رو ب کل عوض کنم.خداروشکر😊😊❤️☺️☺️از وقتی شروع کردم ب شکرگذاری نتیجه های کوچیک کم کم دارن تو زندگیم پدیدار میشن.واقعا خدایااااااااا شکرتتتتتتتتتت❤️☺️.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    به نام خدای مهربان.سلام به استادعزیزم ومریم بانوی نازنین.سلام به همسفرای دوست داشتنیم که باخوندن کامنتاشون غر ق شادی میشم.امروزروزچهارم سفرمنه ومن خوشحالم که چهارروزبرسرتعهدم بودم وباعشق دارم برای شماعزیزانم مینویسم.خداوندمهربانم توروشکرمیکنم که بااین سایت آشناشدم.همونظورکه توکامنت مریم جون گفتن نکات مثبت زندگیتون روبنویسین منم میخوام بنویسم.خدایاشکرت به خاطرسلامتی که دارم.شکرت به خاطرخانواده ی مهربانم.شکرت به خاطراینکه همسرم عاشقمه.شکرت به خاطراینکه همسرم بهم اعتمادکامل داره.شکرت به خاطراینکه فرزندان سالم وباهوش دارم.شکرت به خاطراینکه دریکی ازبهترین دانشگاه های کشوردرس میخونم.شکرت به خاطراینکه لبتاب دارم وبه وسیله اون به خانواده عباس منشیم سرمیزنم.شکرت به خاطراینکه الان تو اتاقم زیربادکولرراحت نشستم ودارم مینویسم وکامنتای دوستامو میخونم ولذت میبرم .شکرت به خاطراینکه نعمت وفراوانی درزندگیم موج میزنه.شکرت به خاطراینکه چهره جذابی دارم.شکرت به خاطراینکه فرداتولدمه وازامروزعصرسیل تبریکات تولدم ازطرف دوستان وخانواده سمتم میاد.شکرت که امشب به خاطرتولدم خودم همسرم وبچه هامو سورپرایزکردم وشام بردمشون بیرون وحسابی بهمون خوش گذشت.شکرت که امسال به همسرم غرنزدم تولدمنو یادت رفته.خداوندااااا چقدنکته مثبت وقابل شکرگذاری دارم تو زندگیم زبونم قاصره ازبیانش.خدایا خیلی دوستت دارم حال دلم خیلی خوبه شکرررررررررررررررت.همسفرای گلم دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    سلام دوستان همسفرم واستادعزیزم ومریم گلی نازنینم.امروزروزچهارم سفرمنه اما من اول سفرنامه روزسوم رومینویسم چون دیروزموفق نشدم بنویسم.فایل روزسوم هم مث دوروزقبل عالی بود پرازمعجزه پرازنوآوری پراز ایمان.چقدزیبا ازابراهیم گفته شده تو این فایل وچقدملموس کارهای ابراهیم رو استاد توضیح دادن چیزی که تا حالا توهیچ محفل وعظ و هیچ کتاب درسی وهیچ استاد دانشگاهی نتونستم بفهمم ویادبگیرم.همیشه میشنیدم حضرت ابراهیم فرزندش رومیخواسته ذبح کنه بخاطر رضای خدا خیلی برام سخت بود باور ودرکش ومیگفتم چقدسخته خداازآدم راضی بشه.اماالان میبینم زضایت خدا زمانی پیش میادکه باتمام وجودت باورش کنی وباتک تک سلولای بدنت بهش ایمان داشته باشی اونموقع هست که خدا ازت راضی میشه وبهت افتخارمیکنه.استادعباس منش عزیزخیلی ممنون که هرروز یه جوری چشم مارو به این زیباییها وقوانین آفرینش بازمیکنی.خدایاشکرت بابت اینهمه هدایت بابت اینهمه عظمت.ازت ممنوننم که داری منو درجاده ی هدایت ورشد قرارمیدی.حالاباتمام وجودم درک میکنم که وقتی تونمازم میگم اهدناالصراط المستقیم ازت چی میخوام چیزی که تاحالا واقعا نمیدونستم.خدایاکمکم کن تا بتونم هرروز بهتر از روزقبل بشم.همتون رو دوست دارم وخوشحالم که هعضای یه خانواده ایم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    وفا شمس گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته ی عزیز و تمام دوستانی که این مطلب رو میخونن…..

    اومدم رد پا بزارم و بگم قرآن کتاب جاودان است و وعده های خدا حق….. اغراق نمیکنم ولی با جرات میگم اگرچه محمد مصطفی آخرین پیامبر است ولی به نظر من استاد عباس منش یاد آور همان پیامبر است یاد آور همان رسالت توحید و انسانیت است.

    هربار فایلی از استاد گوش میکنم ویا میبینم اشک از چشمانم سرازیر می شود و فقط خدا رو شکر میکنم از وجود نازنین استاد

    چقدر باورهای من عوض شد و به تبع آن چقدر زندگی من متحول ….. از کنترل ورودی ها از ساختن باورهای جدید …..اگه بخام بنویسم شاید کتاب بشه… من امشب اولین روز سفرم رو آغاز کردم و ایمان دارم به نتیجه ی آن !!!!! به این فایل از طریق نشانه ای که خواستم هدایت شدم و نتیجه رو همون اول دیدم … آرامش درونی و حس ناب خدایی

    با هدایت شدن به هر فایل ابتدا این حس به سراغم میاد و میدونم نتیجه اش ولو کوچک ولی پربار است….

    خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی

    عاقبت بخیر شویم همگی

    متشکرم استاد متشکرم بانوی به حق شایسته

    من ثروتمندم چون عضوی از خانواده ی صمیمی عباس منش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    سلام استاد عشق وخانم شایسته عزیزوهمسفرای گلم امروزدومین روزسفرمنه وروزبسیارشادی رو برای خودم ساختم ازتمام لحظاتم استفاده کردم وحسابی لذت بردم امروز اول که ازخواب بیدارشدم برای اینکه اولین روزمرداده به خودم تبریک گفتم چون من متولدمردادم.وبه خودم گفتم امسال واسه روزتولدم خودمو سورپرایزخواهم کرد ومث هرسال الکی انتظارنمیکشم تا توسط دیگران سوزپرایزبشم البته بی نتیجه.من امسال تغیرکردم ودارم خودمو تازه کشف میکنم دارم یاد میگیرم خودمو دوست داشته باشم وبرای خودم وقت بذارم.امروز که فایل مربوط به روزدوم رو گوش میدادم خیلی واسم تاثیرگذاربودقرآن روجلوم گذاشته بودم وباحرفای استادوتفسیرزیباشون قرآن جدیدی روتجربه کردم من چون خانواده مذهبی دارم تقریبا زیادقرآن میخونم اما به به جرات میگم هیچ وقت ازخوندنش لذت نبردم حتی خسته هم شدم اما فقط برای اینکه موردتاییدخانواده قراربگیرم میخوندم ومیخوندم بدون اینکه چیزی ازخواندن آیات قرآن بفهمم من حتی تاحالا ترجمه قران رونخونده بودم امروزحرفای استادجرقه شدتوذهنم که تغییرروش بدم ساختارشکنی کنم وازاین به بعدقران رو فارسی بخونم تابفهمم خدا داره به من چی میگه دردآوره بگم منی که اینهمه قران خوندم تا امروزنمیدونستم حضرت موسی مرتکب قتل شده این یعنی فاجعه این یعنی بیراهه رفتن.البته خداروشکرمیکنم که امروزهدایت ویژه شدم باشنیدن این فایل بینظیراستادمن امروزفهمیدم خداخیلی خیلی مهربون وبخشنده اس به معنای واقعی وته دلم قرص ومحکم شدبه کمک خدا چیزی که تاحالا خیلی کم تو وجودم حسش کرده بودم.تصمیم دارم الگوهای دیکته شده ای که توزندگیم داشتم رو همه رو بذارم کنار وبرای خودم الگو وروش مستقل بسازم همونجوری که خودم دوست دارم همونجوری که خدای مهربونم دوست داره ومطمِئنم خودش کمکم میکنه چون من ازش خواستم وبیشک اونم صداموشنیده وجوابمو میده.پروردگارمهربانم هزاران بازشکرگذارتم که منو اینجوری داری هدایت میکنی وهوامو داری.استاد عباس منش عزیزشمارو هم تحسین میکنم که به این درجه ازایمان رسیدین وازتون تشکرمیکنم که راهنما وحامی ماهستین مریم جان عزیزم هم که خیلی دوستش دارم وبایدبگم سپاس ازاینکه درجهان من هستی.همتون رو دوست دااارم فراوون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    سلام به خودم و استاد عزیز و همه دوستان گرامی

    چیز خیلی قشنگی رو گفتن اقای عباس منش

    گاهی که فایل های قبلی خودشون رو گوش میدن با خودشون میگن واقعا من اینو گفتم

    حرفی به این نابی رو من سه سال پیش گفتم مثلا

    این برای من خیلی خیلی اتفاق افتاده

    چیزی رو قبلا گفتم و روش بحث کردم و اثبات کردم مثلا و الان هیچی یادم نیست

    یا مثلا یادم میاد دو سال پیش من فلان طوری بحث کردم کلی تعجب میکنم

    غفلت چیز عجیبی هست

    مثال میزنن به اینکه پلنگی دنبال ادم بکنه و اون بیفته توی چاه

    و دستش به یک ریشه درخت گیر کنه

    پایین چاه یک تمساحه و از دو طرف دو تا موش دارن ریشه رو میجون

    به نظرم مثال خیلی خیلی قشنگیه

    اینقدر گاهی غفلت های من نوعی ضایع بوده اصطلاحا

    اینقدر وحشتناکه و عجیب غریب و غیر منطقیه

    فراموشی هم عجیبه من روی ذهن ناخودااگه خودم خیلی که کردم و خیلی وقت ها وقتی به چیزی فکر میکنم و میخوام که بیاد بیارم حتما به یادم میاد

    تمرین تاریخ توصیفی خیلی موثره

    گاهی من مثلا فیلم قدیمی خودم رو میبینم یا یادداشتم رو انقدر تعجب میکنم که زندگی های گذشتم که یادم نیست کاملا متوجهش میشم که یادم نیست ولی بوده

    زندگی های گذشته

    چه الست بربکم

    چه هرچی پس تناسخ و مانندش

    که الست بربکم رو همه قبول دارن تقریبا اگه تناسخ رو هم قبول نداشتیم

    برای خودم خیلی عجیب یوده

    گاها قران طوری هست که وقتی به نکته اگی میرسیم برامون بدیهی و واضح میشه کاملا

    مثلا هربار نکته ای رو متوجه میشم میگم من چه طور این نکته رو تو این ایه ندیده بودم اینکه خیلی واضحه

    من کجا بودم

    به کجا افکنده

    هدو والی طیب من القول

    الهام به استاد عباس منش طوری هست که حرف خیلی قشنگ و حکیمانه هست اما هرکس حتی خودشون بهره ای از این حرف دارند

    سخن طیب میگن و الان بهتر میفهمند

    وقتی چیزی رو میگنیم یا یادداشت میکنیم فکر میکنیم دیگه گسترش دادیم و دیگه یادمون نمیره

    حتی من چیزیهایی رو که مینوشتم بیشتر فراموش میکنم شاید چون فکر میکنم چون نوشتم دیگه یادم نمیره

    برای همین ذهنم بهش توجه نمیکنه

    و فراموشش میکنم

    عده ای میگن

    لقد کنا فی غفله من هذا

    گاهی فقط باید توجه کنیم و به چیزی فکر کنیم

    و فاصله ما مثلا با هدایت شنیدن باشه

    لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر

    اگه میشنیدیم یا تعقل میکردیم

    بعصی چیزها اصلا نیاز به تعقل هم نداره فقط شنیدن

    من گاهی بعضی چیزها رو به کسایی میگم

    میرن توحس

    کلا چشاشون گرد میشه و چند دقیقه مات میمونند

    تو این شرایط کسی فکر نمیکنه به نظرم

    فقط و فقط چیری رو که میدونسته و اصلا بهش توجه نداشته به گوشش میرسه

    و بلافاصله تو کسری از ثانیه خیلی زیاد درکش میکنه

    و چون قبلا بهش توجه نکرده بود و با توجه به اهمیت ماجرا میره حس تعجب

    مثل اینه که ادم به خودش بیاد

    بعدا اونها به مت درباره حرف خود توضیحاتی میدم که میگم ایشون چه قدر خوب متوجه شده حتی بهتر از خودم

    و

    گاهی که ادم یادش نمیاد ممکنه درکی که قبلا داشته ازش گرفته شده

    که باید سعی کنیم درکمون بالا بره و چیزی ازمون گرفته نشه

    چند وقتی داشتم به گذشتم فکر میکردم و چیزهایی که بهشون رسیدم

    و خیلی خوشگل به این فایل جذب شدم توسط الله یکتا و تعالی

    و نوع فراموشی اقای عباس منش برام خیلی جالب بود که توی سمینار گفتن مثلا اما اصلا یادشون نمی اومد

    من خودم به چیزی رسیده بودم و خیلی خوش حال بودم و بطور عجیبی تو یادداشت های قدیمیم همین حرفم رو دیدم

    و برام تکون دهنده بود

    به نظرم درسی که این قضیه برای هممون داره اینه که هیچ وقت خودمون رو دست کم نگیریم

    فکر نکنیم گذشتمون خیلی بد بوده

    و الان خیلی بهتر شدیم

    همیشه باید خودمون رو متعالی ببینیم

    هرکس تو جایگاهی که داره میتونه عالی باشه

    این یک نشانه هست که اقای عباس منش با اگاهی الانشون

    حرف گذشتشون برای خودشون خیلی عالی هست

    این به نظر من از معانی کلمه طیب هست

    من خدا رو شکر با تمرین تاریخ توصیفی ذهنم خیلی قوی شده و حافظه و فهم و درکم خیلی عوض شده و بالا رفته

    خودم رو جای شخصیت های تاریخ میذارم یا فقط سعی میکنم تصور میکنم اون زمان رو

    امیدوارم همه اعضای این گروه صمیمی با اگاهی های استاد و سایر دوستان همیشه در حال رشد کردن باشیم

    فعلا خدا حافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مصطفی محبی گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    به نام مهربان‌ترینِ مهربانان خداوند دوستداشتنیِ فراوانی و عشق

    «وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»

    به یاری و همراهی خداوند روز دوم سفرنامه

    سپاسگذاری=تمرکز بر روی خواسته=احساس خوب=ورود بیشتر از آنچه که میخواهم در زندگی من

    فرکانس یک جنس انرژی حقیقی است که وجود دارد و کل زندگی من را میسازد و اصلا حقیقت زندگیم است با ماهیت باورهایم(افکار عمیق و مؤمنانه‌ای که ذهنم آنها را پذیرفته) که همه چیز را به زندگیم می آورد و اینرا بدانم خداوند هر لحظه نگاهش معطوف به من است با این دیدگاه خودخواهانه که توجهش(همچون توجهی که کودک از والدینش توقع دارد و والدین این خواسته را اجابت میکنند با این تفاوت که توجه خداوند به من بسیار بیشتر از توجه والدین آن کودک است آنهم از قبل از وجودم تا به لحظه‌ای که منی وجود دارد)فقط و فقط معطوف به من است و نه هیچکس دیگر(رابطه‌‌ای اختصاصی و به شدت عاشقانه).

    وقتی من فرکانسی تولید میکنم چون خداوند از همه چیز من آگاه است(با خدا که نمیشه فریب و دورویی پیشه کرد)اتفاقات زندگی من را مطابق با فرکانسم تغذیه میکند؛حال اگر من فرکانسم را تغییر بدهم و فرکانسی متفاوت از پیشینیانش ارسال کنم طبیعتا خداوند اتفاقاتی متفاوت از پیشین‌ها و مطابق با فرکانس جدیدم وارد زندگی من خواهد کرد و چون خداوند از پیشتر نسبت به ایمان عملی من به تغییر فرکانسهایم آگاه است تغییر اتفاقات را متناسب با قدرت فرکانسم از یک شبه تا به آینده‌ای نه چندان دور در زندگیم وارد میسازد.

    مثال:وقتی من تا بحال این اندیشه و باور را داشتم که دوستداشتنی نیستم خداوند مطابق با این فرکانسم اتفاقات را وارد زندگیم میکرد و از زمانیکه من این باور را در خود بوجود آوردم که من دوستداشتنی‌ترین مرد دنیا هستم معجزه رخ داد و من اول از همه متوجه علاقه شدید خودم به خودم (آنهم از نوع روز به روز بیشتر) شدم و همچون داستان کتاب ((چه کسی پنیر مرا جابجا کرد)) در ابتدا آثار کوچکی از تغییر را متوجه میشدم(خورده پنیر) و آرام آرام متوجه ابراز علاقه‌های شدید اطرافیانم شدم که گفته‌ای درخورتر از معجزه در وصفش نمیبینم.

    بابت همه چیز روزانه و بارها از خداوند محبوبم سپاسگذارم که بیگانه از خویش و آنهم با منتی بر سرم مرا به رخصت سجده درگاه عشقش مشرف مینماید.

    خدایا دوستدارم، عشق منی و ممنون و سپاسگذارم که من رو به بندگی محضت پذیرفتی.بمونی واسم😋❤️

    هرچی بگم دوستدارم کم گفتم.

    همینقدر بگم که من همون شبانم و تامااام.😍😍😍

    هیچ آدابی و ترتیبی مجو

    هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو🤗😘

    یا حق💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: