روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 145

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    برگ ۲۱ سفرنامه من

    پذیرفتن اگاهی‌های این 3 فایل ارزشمند(سه برابر کردن درامد در یک سال)اگاهی هایی به من افزود که دلیل تاخیر سه روزه من در سفرنامه ام شد.

    وقتی شروع کردم به تکرار و تکرار این اگاهی ها چیزی جزء روشن شدن مسیر پر برکت برایم نبود…

    من تصمیم گرفتم با شجاعت کامل مسیری که در آن خیلی موفق بودم رو دوباره شروع کنم و از آن میلیاردها میلیارد ثروت بسازم…

    متوجه شدم که تمام باورهای محدودکننده ام مرا ناشنوا و نابینا کرده بود و من عشق و علاقه‌ام را به خاطر دنبال روی کردن از الگوهای اشتباه جامعه فراموش کرده بودم.

    خدا رو شکر واقعا خدا رو شکر که مرا بااین الگوهای اشتباه آشنا کرد که تا عمر دارم دیگر هیچ وقت خام این نوع کسب و کارها و درامدها نمیشوم.

    ❤️من شروع کردم به فعالیت در کسب و کار موردعلاقه‌ام و تمام سعی‌ام بر این است که پاشنه های آشیلم را از میان مسیرم بردارم و به سمت هدفم گاز بدهم

    ❤️من تصمیم گرفتم اصولی را برای زندگیم با توجه به قوانین جهان برگزینم و فقط و فقط به چیزهایی که به من حال خوب میده توجه کنم.

    ❤️تصمیم گرفتم خودم انتخاب کنم و از اشخاص نادرست درخواست مشورت نکنم زیرا خودم و خدایم کافی هستیم برای انتخاب مسیر پر برکتی که میخواهم

    قانون جهان خیلی خیلی سادست و لازمه آن جسارت است جسارت برای حرکت ، جسارت برای برداشتن پا از روی ترمز و گاز دادن به سمت نیک‌بختی و سعادت در دنیا و آخرت.

    دوست عزیزم از تو میخواهم همیشه به دنبال علاقه ات بروی چون حالت خوبه و وقتی حالت خوبه با اصل خودت هماهنگی…هیچ وقت به این فکر نکن که چون فلان کار درامد خوبی داره توهم باید بری در اون شغل ، نه عزیزم فقط دنبال علاقه ات باش چرا که تا باورهایت را درست نکنی هرجای دنیا و در هر شرایطی هم که باشی باز هم مثل گذشته ات هستی…مطمئن باش که تو خالق زندگیت هستی و هر چه را که بخواهی چه خوب یا چه بد تو دریافتش میکنی… جهان از طریق احساست و فرکانس هایت با تو در ارتباط هست حالت که خوب باشه اتفاقات خوب را دریافت میکنی

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    پس نگران هیچ چیز نباش

    گاهی وقت ها حالمان خوبه اما یه اتفاق به ظاهر بد میوفته یا به سمتی هدایت میشیم که ظاهراً از نظر ما برایمان شرّ است…که به هیچ وجه این طور نیست و نباید ناامید شد چرا که خدا خیلی مهربونه و دوستمون داره و برایمان خیر و برکت در نظر گرفته…

    خدای من 😍😍😍همین الان هدایت شدم به این آیه زیبا که دوست دارم با شما عزیزانم به اشتراک بزارم:

    سوره مؤمنون_آیه56

    نُسَارِعُ لَهُم فِی الْخَیْرَاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ

    برایشان در تلاش نیکی‌هاییم بلکه نمیدانند.

    عاشق همتونم و ارزوی سعادت و نیک بختی را در دنیا و آخرت برای دوستان عزیزم دارم

    من خالق تمام رویاهایم هستم💒🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2314 روز

    به نام تنها فرمانروای جهان…❤

    سلام…

    سلام به همه اعضای خانواده صمیمیم😍

    چی بگم از کجا شروع کنم…

    نمیدونم از کجا سر حرف رو باز کنم…

    از چیه این سفرنامه بگم…

    از آگاهی هایی که به من داده تا با قوانین بدون تغییر خداوند آشنا بشم…

    یا از عوض کردن مسیر زندگیم…

    یا از بینهایت اتفاق دیگه که توی این سفر تا روز ۲۴ برام رخ داده…🥰

    خدا رو شکر ، خدا رو شکر ، شکر برای هدایت من به این مسیر😍🙆‍♂️

    امروز حسی بهم گفت بیام این حرفایی که الان میخوام با خودم و خدای خودم بگم بیام کامنت بزارم…چون همون حس بهم گفت بزار که دستی باشی برای راهنمایی کسی دیگه 🤗

    امروز خیلی دوست داشتم تنها باشم توی تنهاییم با خدای خودم خلوت کنم ولی کلی سوالام رو ازش بپرسم و اون با صدایی مهربون و پر از عشق جوابم رو بده…ازش خواستم این موقعیت رو اونم چند ساعته برام جورش کرد…❤

    تنها که شدم گفتم خدا جونم چرا من این همه نتیجه تا الان گرفتم ولی الان با این که دارم روی باورام کار میکنم ولی یه جورایی متوقف شدم؟!چرا!؟

    چند بار این سوال رو پرسیدم تا تونستم قشنگ به صدای درونم تمرکز کنم…بعد از این که ذهنم ساکت شد ربم بهم گفت که علی آقا شما یه خواسته ای داری آیا برای اون خواسته قدمی برداشتی؟!

    اول گفتم که اره خوب این همه دارم روی باورام کار میکنم این همه توی دفترم با ربم حرف میزنم و مینویسم ، این همه توی دفترم با خدای خودم شکر گذاری میکنم، و این همه کار که خودت بهتر میدونی خداجون…

    ربم درد جواب بهم گفت آیا عمل هم کردی؟!

    توی فکر فرو رفتم کارام رو مرور کردم ، دیدم ، آره…حق با ربم من دارم از اینور روی باورام کار میکنم ولی از طرفی کلی ورودی نامناسب به ذهنم دارم میدم که باورای محدود کننده ام رو قوی تر میکنه…

    کلی حرف زدن با افراد نامناسب…

    کلی وارد کردن ورودی های نامناسب به زندگیم از طریق دیدن و وقت گذرونی توی اینستاگرام…

    کلی سرگرم کردن خودم با بازی های مختلف برای فرار مشکلات…

    اینارو که دیدم ربم همون لحظه بهم گفت وقتی که شما توجهت روی خواستت نیست… وقتی در راستای خواستت عمل نمیکنی …چطور میخوای اتفاقای بیوفته که تو به خواستت برسی؟!چطور؟!

    دیدم اره ربم درست میگه…وقتی که من دارم روز به روز دست پامو زنجیر میکنم و یه تیکه سرب گنده بستم پام چطور میخوام پرواز کنم؟!

    یاد فایل داستانی درباره هدایت الهی ۱ و۲ افتادم ، که استاد گفتن:《 که خدا به من الهام کرد که وقتی دارم کار ها برنامه هایی میچینم که من رو به بودن در ایران وابسته میکنه و تمام توجه من رو روی بودن توی ایران میزاره چطور میخوام مهاجرت کنم؟!!!

    بلع…

    داستان من هم اینطوری شده وقتی دارم کلی کار میکنم که به بودن توی این شرایط وابستس چطور میتونم به شرایط بهتر برم؟!!

    اینجاست که توی همین کامنت از همین امروز تعهد رو به خودم دادم که در راستای خواستم عمل کنم و خیلی خیلی بیشتر حواسم به کانون توجه ام باشه…

    امیدوارم که این کامنت کمکتون کرده باشه که مروری بر کانون توجه تون داشته باشین،و کارکرد قانون بدون تغییر خداوند رو بهتر بشناسید،و اگر هم میبینید که خواسته هاتون اتفاق نمی افتن بدونید مشکل از خدا نیست…خدا و قانونش بدون نقص اند، این ماییم که اشکال داریم…

    و در آخر کانون توجه ماست که ورودی ها و درنتیجه باورامون رو شکل میده نه اینکه یه کارایی بکنیم ولی باز توی مسیر قبلی قدم برداریم…

    خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب…❤

    شکرت برای این دورهمی…❤

    و از همه مهم تر شکرت که دارم هر لحظه بیشتر از قبل به وجود تو پی میبرم❤❤❤

    استاد عزیز و خانم شایسته سپاسگزارم برای تدارک این همه آگاهی ناب…

    دوستتون دارم یه دنیا هم شما هم این خوانواده رو

    ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2486 روز

    سلام

    روزشانزدهم سفرنامه

    چقدر این مطلب به دردم می خوره

    هر روز باید بشه ورد زبونم تا یادم بمونه مهم نیست که چهل سالم شده و به اون جایگاهی که می خوام نرسیدم به قول استاد اصلا مهم نیست چقدر جوان یا پیر هستی،

    چقدر شرایط زندگی ات سخت است

    یا چه تحصیلاتی داری یا در کدام شهر یا روستا زندگی می کنی

    مهم اینه که من تو مسیرم و در حال رشد و پیشرفتم و از طی این مسیر دارم لذت می برم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مر مر گفته:
    مدت عضویت: 2160 روز

    به نام خدایی که بی مهرش نمی روید گیاهی

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جون شایسته

    سلام همراهان گرامی

    فقط خدا میداند که چه لذتی از این سفر کنار شماها میبرم

    خدایا صمیمانه سپاسگزارم

    واقعا اینجا خستگی ارززز نتم بیرون میره جانی دوباره میگیرم

    احساس میکنم خوشبخت ترینم

    احساس میکنم نیاز به هیچ چیز ندارم اصلا ارزویی ندارم

    احساس میکنم پر پر پر شدم

    پر شدم از خدا

    پرشدم از ارامش

    اقای محمد عزیز انشاءالله که به رویای قشنگت درپناه الله یکتا برسی و حتما میرسی

    خیلی متنت زیبا و دلنشین بود خیلی به دلم نشست من این روزا تو فکر مهاجرت به شیرازم وقتی گفتی خدا میبرتت به پاییز شیراز میخواستم از ذوق بال دربیارم که حرف شما زد به خال هدف من ارزوی من ممنونم از متن زیبات

    از باور توحیدی زیبات که من تسلیم فرمانروای عالمیان الله هستم واقعا سپاسگزارم و همینجا تعهد میدم با تکرار این باور توحیدی تسلیم بودنم رو واقعی تر کنم

    خداوندا هزاران بار سپاسگزارم که چنین استادی چنین سایتی چنین همراهانی سر راهم قرار دادی که هرروز به اگاهیام افزوده بشه

    خدایا هدایتم کن به بهترین و اسان ترین راهها

    خدایا همراهانم را هدایت بفرما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الهام دادخواه گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    سلام. با شنیدن قسمت نهم از فصل اول و گوش دادن مرتب این فایل، تلنگری شد برای اصرار نداشتن بر خواسته ای که الان تو دلش هستم. تصمیم گرفتم فروش خانه ای که مدنظرم هست رو رها کنم و به بهترین نحو به خدا توکل میکنم و نتیجه رو حتما به اشتراک میذارم. خدا بهترین معمار زندگی من تو این چند سال بوده و بیشتر و آگاهانه تر بهش تکیه میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    برگ ۲۰ سفرنامه من

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که من انسان هستم

    حالا میفهمم که روند طی کردن مدار چیست …من شروع به گوش دادن فایل های استاد کردم اما این بار نه برای اینکه سریع گوش کنم و برم بعدی چون این روش هم امتحان کردم و دیدم که نتیجه مطلوبی تجربه نمی‌کنم.

    و اما وقتی یکی از فایل های استاد رو بیش از ۱۰ بار گوش دادم کاملا فهمیدم که با هر بار گوش دادن مطالبی رو متوجه میشوم که اصلا اصلا قبلا نشنیده بودم و این یعنی تغییر مدار من در یادگیری…

    حالا من که میخوام به ثروت به غیرالحساب برسم اول از همه کار کردن به غیر الحساب بر روی باورهای ثروت آفرینم مهم است و به جای ۸ الی ۹ ساعت کار کردن سخت و روی پا ایستادن و فشار روی کمر و چشمانم فقط کافیست تعهدی رو بنویسم و دست به عمل بزنم برای تغییر شخصیتم

    من باید از ریشه تمام باورهایم را ترمیم کنم و نتایج فوق العاده عالی ببینم

    من باید انسانی باشم که اگاهانه فکر میکنه و اگاهانه هر چیزی رو قبول میکنه

    من قدرت ذهنی رو دارم که همون فرد مولتی میلیاردر داره پس تنها کار من درست کردن باورهایم در جهت هم فرکانس شدن با ثروت است و بعد از آن که نشانه ها را دیدم در جهت علاقه ام شروع به حرکت میکنم.

    من با جسارت کامل دوستان اضافیم رو از زندگیم حذف میکنم هرچند که مهارت بالایی در این کار دارم و هروقت هرکس ذره ایی از لحاظ فکر اذیتم کنه سریع قطع رابطه😅

    حذف تماشای تلوزیون ❌

    مریم جون و استاد عزیزم خیلی خیلی عاشقتونم و مطمئنم یه روزی در امریکا می‌بینمتون🇺🇸✌️

    الهی شکرت

    دوستتون دارم😍✌️🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    لی لی گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    سلام

    روز اول سفرنامه من

    شاید منی که یک عمر با احساس گناه زندگی میکردم بیشتر حرفهای روز اول رو با گوشت و پوستم حس کنم، منی که همیشه سعی میکردم بنده خوبی برای خدای خودم باشم ولی برعکس هر چه بیشتر تلاش میکردم بیشتر احساس میکردم دچار خشم خدا هستم، گاهی به اطرافیانم میگفتم من یه عذاب وجدانم که دست و پا در آورده و واقعا هم همینطور بود

    گاهی با خودم میگفتم نکنه من ذات خرابی دارم یا گناه نکرده ای دارم که خدا صدای من رو نمیشنوه و پاسخم رو نمیده

    اون روزها خدا برای من موجودی بود که همه چیز رو از اون می دونستم، ولی تصور میکردم که فقط و فقط میخواد به من ضد حال بزنه و ناراحتم کنه و اگه من چیزی رو میخوام اون برعکسش چیزی که دوست ندارم رو به من میده

    خدایا منو ببخش به خاطر همه اون روزهای سیاهم و تفکرات وحشتناکم و ازت ممنونم برای لیلای این روزها که شاید هنوز به خیلی از خواسته هام نرسیده باشم ولی این بار فقط و فقط خودم رو مسئول صد در صد زندگیم میدونم و ازت ممنون بابت آرامشی که بهم عطا کردی، بعد اون همه سالهای سیاه و طوفانی و وحشتناک احساس گناه داشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمید رضا گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    با سلام به استاد عزیز ، همسر گرامی ایشان و همه دوستان حاضر در صحنه

    روز اول از فصل اول

    من مدت خیلی زیادیه که با خانواده استاد عباس منش آشنا هستم. از زمانی که خانم معصومه تیموری در خیابان کریم خان یک کلاس ده جلسه ای داشتند و خیلی خوب یادمه که ایشان صندوق سفید رنگی جلوی درب ورودی سالنی که کلاس در آنجا برگزار میشد قرار داده بودند و فرمودند که هر کس به هر اندازه از مطالب کلاس نتیجه می گیره پولش را پرداخت کنه.

    کل ده جلسه کلاس مبلغ ۱۰۰ هزار تومان بود. یعنی شهریه هر جلسه دو ساعته مبلغ ۱۰ هزار تومان. و چیزی که برای من جالبه اینه که من چون می خواستم روز اول ، کل شهریه را یکجا پرداخت کنم به من یک حساب بانکی دادند به نام سید حسین عباس منش.

    من در اون روز فکر کردم جناب سید حسین عباس منش مسئول برگزاری کلاسهای ایشان هستند . خخخخخخ

    و همان روز در راهروی همایش، کتابها و سی دی هایی برای فروش بود و من یک سی دی به نام اهداف از استاد عباس منش و یک کتاب به نام رویاهایی که رویا نیستند را خریدم.

    عکس روی جلد کتاب تصویری از جناب عباس منش و خانم معصومه تیموری بود که دستهای گره کرده شان را بلند کرده بودند.

    من آنجا متوجه شدم که موضوع از چه قرار است.

    خلاصه اینکه آشنایی من با استاد عباس منش از آن زمان شروع شد. کم کم متوجه شدم که صحبت های استاد فوق العاده دلنشین و عین حقیقت است. بیشتر علاقه مند شدم و از طریق اینترنت فایل قانون جذب در قرآن ایشان را پیدا کردم و دیگه از اینجا به بعد وارد سایت ایشان شدم و ماجراجویی های من شروع شد.

    لازمه توضیح بدم که من در سالهای قبل، از طریق دکترآزمندیان با این مطالب آشنا شده بودم و از شاگردان ویژه جناب دکتر بودم. یعنی کلاس و همایشی نبود که دکتر آزمندیان باشند و من نباشم.

    از همایشهای کرج گرفته تا بلوار فردوس تهران، خانه معلم شریعتی، دفتر ایشان درروبروی پارک ملت و ………….

    اما وقتی با جناب عباس منش آشنا شدم ، متوجه شدم که با ایشان احساس بهتری دارم و انگار حال و هوای ایشان بیشتر به من نزدیک است. ( آخه تا قبل از ایشان با هر استادی آشنا میشدم، اهل کت وشلوار و کراوات و …. بودند و من ذاتا از همه اینها فراری هستم) خخخخخخ

    هر هفته روزهای یکشنبه بی صبرانه منتظر فایل رایگان ایشان بودم و کم کم این شجاعت را پیدا کردم که از این سایت محصول بخرم.

    اگرچه چندین محصول خریدم و با ولع زیاد میدیدم و گوش می کردم، چه در خانه و چه در ماشین، اما کم کم احساس کردم انگار تغییری در زندگیم حاصل نشده جز اینکه بطور ناخودآگاه با دوستان و نزدیکانم قطع ارتباط شد یا ارتباطاتم خیلی کم شده بود.

    این موضوع خیلی تاثیر بدی روی من گذاشت و دیگه کلا این سایت و کانال و ….. را گذاشتم کنار. احساس کردم در برزخ قرار گرفتم.

    احساس کردم در شرایطی قرار گرفتم که دیگه نه راه پیش دارم و نه راه پس.

    از اونجایی که من خیلی اهل ارتباطات بودم، احساس کردم دوستان قدیمی ام را از دست دادم و هیچ دوست جدیدی هم وارد زندگیم نشد.

    حال خوبی نداشتم و پیش خودم گفتم بذار یه مدت از این مسائل و مطالب قانون جذب و فرکانس و غیره دور بشم. احساس می کردم این مطالب داره برام دست و پاگیر میشه و یه جورایی داره زندگی طبیعی و لذتبخش من رو ازم می گیره.

    خلاصه نه تنها سایت عباس منش، بلکه سایتهای دیگه ای هم مثل رویال مایند، آزمندیان، معظمی، ایمیلهای باب پراکتور و ………………………………. خلاصه همه و همه را گذاشتم کنار.

    اما از اونجایی که درونم میدونست که همه این مطالب عین واقعیته دوباره به خودم اومدم دیدم دارم روی این مطالب تمرکز می کنم.

    دیگه نمی خوام بیشتر از این توی نوشته هام ریز بشم.

    بالاخره تقریبا هفته پیش با یک عزم راسخ و کاملا جدی متعهد شدم که فقط و فقط، تاکید می کنم فقط و فقط به سراغ سایت جناب عباس منش بیام و فقط گفته های ایشان را بشنوم و عمل کنم.

    بعد از یک هفته که هر روز حداقل روزی سه ساعت با این سایت کار می کنم، امروز و در این لحظه دست تقدیر من را بطور اتفاقی به این صفحه و این فایل هدایت کرد.

    از آنجایی که استاد در این فایل تاکید زیادی بر نوشتن و گذاشتن رد پا دارند، اگرچه برایم خیلی سخت بود اما تصمیم گرفتم شجاعت و جسارت بخرج دهم و این مطالب را بنویسم.

    دیگه نمی خوام بگم که از چند لحظه قبل از نوشتن تا وسطهای متن چقدر افکار منفی سراغم اومد که می گفت ننویس، چون اگه بنویسی دوست وآشنا هات میخونن و آبروت میره. میفهمن که تو چه وقت و چه افکاری داشتی .

    ولی از اونجایی که خودم را متعهد به موفقیت کرده ام، سخنان استاد را گوش داده و هم اکنون عملی کردم.

    من قبلا ها هم چند بار در موردهایی در سایت مطلب نوشتم . در زمانی که استاد ایران تشریف داشتند و نام من هم چند بار در سایت ایشان قرار گرفته و حتی چند بار بخاطر مطالبی که نوشتم بطور تلفنی از دفتر ایشان تماس گرفته شده و تقدیر شده اما هیچکدام از آنها آنقدر برایم ارزش نداشت که این بار دارد.

    چون الان دقیقا میدانم چرا اینجا هستم و چرا دارم این مطالب را می نویسم.

    من دارم این مطالب را می نویسم تا بر ترسم غلبه کنم. بر ترس آبرو رفتن، خجالت کشیدن، تازه کار بودن، عقب ماندن از دیگران، و ….

    البته من خدارو شکر زندگی خوبی دارم. یعنی در حد نیمه متوسط و شاید اگه بخوام کل زندگیم را با مبلغ عنوان کنم و از آنجایی که این اولین رد پای من است، می تونم بگم اگه همین الان در تاریخ ۱۳۹۹/۰۸/۱۰همه داشته هام را به پول نقد تبدیل کنم حدود ۸ میلیارد تومن بشه.

    ولی این چیزی نیست که من می خوام چون مقدار زیادی از این داریی را من قبل از آشنایی با این سیستم داشتم.

    من درواقع سالها پیش، حدود ۲۵ سال پیش بدون اینکه آگاه باشم داشتم از این قوانین پیروی می کردم و اوضاع خیلی خوب بود ولی از وقتی اومدم اصولی کار کنم، احساس کردم کل زندگیم به گل نشسته و دارم روز به روز عقب میرم و پست رفت می کنم و این هم یکی از دلایلی بود که از این مطالب و قانون جذب و ….. زده شدم.

    اما الان با نوشتن این مطالب دارم به خودم و همه جهان اعلام می کنم که من میخوام دقیقا با همین سیستم و بطور کاملا آگاهانه شروع کنم و به نتایج باورنکردنی از نگاه دیگران برسم.

    خیلی نوشتم و احساس می کنم دیگه کافیه.

    و خیلی ممنونم از همه شما و مخصوصا جناب استاد و همسر گرامی که این سایت فوق العاده حرفه ای را در اختیار من و امثال من قرار داده اند.

    سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    برگ ۱۹ سفرنامه من

    امروز میخوام یکی از تجربیات همین چند وقت گذشتم رو بگم که خیلی واسه خودم درس داشت

    من ۱۸ سالمه و از حدود سن ۱۰ سالگی همش به دنبال کسب و کار و علایقم بودم…و به نسبت سنم راه‌های مختلفی رو امتحان میکردم و با اینکه خوب هم پیش میرفت و در هر کاری که میرفتم به نوعی عالی بودم اما خب چند وقت که میگذشت میدیدم نه این هنوز علاقه من نیست و چیزی جز هوس نبوده… تا اینکه حدود ۵ ماه پیش من تعهدی که استاد گفتن رو نوشتم و چندین تا پیشنهاد کار بهم دادن که کاملا هم با اون خصوصیاتی که میخواستم بود…خلاصه من با هر امیدی که بود وارد بازار های مالی (معاملات آتی بایننس)شدم

    که البته چندین وقت بود که همش به خدا میگفتم هدایتم کن به یک جای خوب و من عاشق این کارم و ازین حرفا… من هم خدا رو شکر به یک شرکت عالی هدایت شدم و خیلی هم خوشحال بودم تا اینکه بعد از ۳ ماه فهمیدم اصلا قضیه چیه … و شرایط تا زمانی خوب پیش رفت که همش به نفع من بود و اگر یکم دیگ ادامه میدادم جزء خارج شدن از مسیر درست هیچ چیز دیگر برایم نداشت… و اما درس‌هایی که یاد گرفتم

    ۱_فهمیدم دقیقا چه میخواهم و خواسته‌ام واسم دقیق و روشن شد

    ۲_ پیدا کردن باور داغونی که اصلا فکر نمیکردم این باورهم در ذهن من باشد(کسب ثروت فراوان فقط از راه نادرست به دست میاد) و فهمیدم که از راه درست و حلال هم میشود به بی‌نهایت ثروت رسید و اصلش هم همینه

    ۳_نیروی برتری که آنرا خدا میخوانیم ، خیر مطلق اما اگر تو بخواهی و باورش کنی که او همیشه بهترین ها را برایت میخواهد.

    ۴_من اصلا ناراحت نیستم و شکایت نمیکنم که خدا این چه وضعشه تو که قرار بود من رو به سمت خیر هدایت کنی پس این چه کاری بود که من رو به این شرکت هدایت کردی بلکه من در مقابل این دید شیطانی به خودم گفتم خدا تو رو خیلی دوست داشته که تو را به این شرکت هدایت کرد چرا که تو کاملا اگاهی پیدا کردی و شناخت پیدا کردی و خیلی اگاه شدی و باعث شد بفهمی چی به چیه و واقعا چی میخوای؟؟؟و همین طور خدا تو رو در این شغل تا جایی پیش برد که همه چیز به نفعت بود و بعد از اون باعث شد که تسلیم این نیروی پاک بشی و بگی الخیر فی ما وقع

    ۵_فهمیدم که اگر میخوای ثروت به غیرالحساب داشته باشی ، ثروتی که پایدار باشه فقط و فقط باید مسیر پاک و خداگونه را دنبال کنی.

    ۶_فهمیدم که اولین قدم برای تغییر شرایطم فقط و فقط تغییر باورهایم هست و نه هیچ چیز دیگه.

    خدایا شکرت که هر لحظه هدایتت همراه مان است.

    خدا خیر مطلق است.

    من با ایمان کامل به خدای مهربانم ، تلاش برای فعالیت در معاملات بایننس رو کاملا کنار میزارم.و

    در برابر این نیروی پاک تسلیم هستم تا مرا به مسیر برکت‌ها و ثروت‌ها هدایت کند.

    خدایا شکرت که درس بزرگی را در این چند وقت به من اموختی و سد بزرگی که مانع شناخت علایقم بود را برایم شکستی تا من بفهمم که خواسته قلبیم چه هست…

    متعهد برای چند برابر کردن درامدم و

    فعالیت در راستای شغل موردعلاقه‌ام💪💪💪

    سپاس بی نهایت از خانواده صمیمی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلام خدمت این خانواده الهی وصمیمی واقعا سلام به تمام دوستان هم فرکانسی واستاد نازنین ومریم مهربان🤗

    امروز یک همزمانی وهدایت جالب رو تجربه کردم. داشتم دنبال فایلهای سفرنامه میگشتم وهر چی گشتم پیدا نشد وسرچ هم کردم ولی بازم چیزی پیدا نشد از طرف دیگه برام سوال شده بود که این روزشمار تحول زندگی من که خیییییلی هم عااااالیه چرا نوشته فصل یک وفصل دو کجاست?

    تااینکه اتفاقی هدایت شدم به این قسمت ودیدم که هردوشون همین جا هستن.خدا رو شکر واقعا

    استاد توی این فایل چقدر ساده والهی بنظر میرسه وچقدر با مبدا خودش در ارتباطه .واقعا آفرین استاد عزیز وخدا رو بینهایت شکر که با دستان زیبا وآگاهی بخشش به ما آگاهی وامید وانگیزه میده واین حرفها چیزی نیست جز حرفهایی که ما لازم داریم که از خدای مهربانمون بشنویم وچه بسا از خداوند تقاضا کردیم وخداوند هم با زبان وصدای استاد داره باهامون حرف میزنه.من واقعا همچین نگاهی به استاد دارم چون باعث میشه که عمیقا به حرفهاش دقت کنم واز طرف دیگه ازش بت نسازم چون ایشون هم مثل همه ما به منبع و خداوند وصل شده والهی وارتقا یافته شده با این تفاوت که استاد خیلی بیشتر از من نوعی رو خودش کار کرده والهیتر وآسمانیتر شده وخارج از اون مثل همه ما انسانه وبه نسبت ایمانش از محدودیتهای ذهنیش کاسته وبه قدرت ایمانش افزوده.

    استاد واقعا از ته دل تحسینت میکنم ودوستت دارم بخاطر همه چیز اما بیشتر از همه بخاطر الگوی زیبا وگسترده وپر از شادی ونشاط وشیطنت وسادگی کودکانه ای که از خودت وزندگیت توی ذهنم ایجاد کردی,واقعا ازت سپاسگزارم وخدا رو بینهایت شاکرم بخاطر این الگوی زیبا.مریم مهربان والهی هم که جایگاه خودش رو توی این الگوسازی زیبا توی ذهنم بخوبی ایجاد کرده.آفرین بر شما زوج عاشق وشاد وموفق وثروتمند وسالم والهی وسعادتمند.❤

    اون برکه زیبا با اون چمنهای دورش ودرختا وطبیعت اطرافش وابرهای بسیار زیبای آسمان واقعا رویایی وتماشاییه وباعث شد که از خدا بخوام که قدرت درک وتوجه به زیباییها رو بصورت روز افزون وتصاعدی در من بیدار کنه.

    تصویر زیبای ابرها ودرختها توی آب یک تابلوی زیبا از خداوند خلق کرده, من واقعا موندم که خدا رو چطوری باید تحسین کنم غیر از اینکه با تمام وجود از این نعمتها لذت ببرم وشکر گزارش باشم.عاشقتم خدای عشق😘😘😘

    مریم هم چقدر عاشقانه داره از عشقش فیلم میگیره واون رو با ما به اشتراک میگذاره.آفرین مریم همراه ومهربان واقعا همه جوره تحسینت میکنم.😚

    براتون بهترینهای خداوند رو آرزو دارم❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: