روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 147

سلام دوستان عزیزو استاد گرامی

من نزدیک به یک سال ونیمه که عضو این سایت گرانبها هستم که منبع هدایت الهیه

ومتاسفانه این اولین کامنتی هست که میذارم

فقط خدامیدونه که من چه تغییراتی در زندگیم کردم بااستفا‌ه ازاین اگاهی ها

هر دوره ای شرکت کردم و رفتم دوباره برگشتم همینجا

توحید استاد عباسمنش اجازه نمیده من به کمتر ازایشون راضی باشم

ایمان واعتقادم اینه که هرانچه که نصیبتون شده و هزاران برابر این حقتونه چون انرژی مثبتی که در جهان بخش میکنید خیلی عظیمه

شاید من کوچکترین فردی باشم دراین جمع که این حجم تغییرات راداشته اما وقتی میبینم که از کجا به کجا رسیدم میگم واقعا شما لایق تمام بهترینهای جهان هستید

اگربخوام گذشته و الانم را مقایسه کنم میتونم بگم که هیچ ربطی به انسان گذشته ندارم

من روزای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و یادم که میاد واقعا میتونم ساعتها با گریه از خدا تشکر کنم که الان در این شرایطم

من روزایی را دیدم که به خودم میگفتم یعنی امکان داره من دوباره بتونم بخندم و دلم شاد بشه؟

باورم نمیشد میشه زندگی کرد وارامش داشت اما الان غرق در ارامش و لذت هستم

من از ادم تنبل پوچ بی ارزش به ادمی تبدیل شدم که خودمو لایق میبینم که از هرچیزی هست بهترینشو داشته باشم

من این احساسو پیدا کردم که باید برای بهتر شدن جهان کاری کنم هرچند که کوچکم ولی به اندازه ی خودم میتونم کارای خیلی بزرگی بکنم

تغییرات من خیلی سخت و جانگداز بود اما شد والان دارم لذتشو‌میبرم

شش ماه با گریه وعذاب تغییر کردم و دست از باورا و کارای اشتباهم برداشتم اما الان غرق ارامشم که باورم نمیشد به زندگیم برگرده

من یه دختر کاملا مذهبی بودم که تو ۱۵سالگی ازدواج کردم و خودم را بدبخت ترین ادم میدونستم اما بخاطر صبر و گذشتی که داشتم الان خوشبخت تر از خودم در کل اطرافیان نمیبینم

خوشبختی و احساس ناب شده باید زندگی من

همیشه میگفتم نمیدونم کجا چه ثوابی کردم که خدا منو تغییرداد

اما بعدها فهمیدم خودم ازش خواستم باتمام وجودم وبا تمام احساس عجزم به درگاهش ازش خواستم ومگه میشه از خدا چیزی بخوای و اون نده

به جز مسائل مادی که‌هنوز ترمز دارم

درمسائل دیگه به محض خواستن دریافت میکنم اصلا برام بدیهی شده که هرچی بخوام میده

ودلیل اشنا شدن امروز من با این سفرنامه هم خواست خودمه وگرنه صد بار دیگه هم اسم این دوره را دیدم و براحتی از کنارش رد شدم

چون به یه چالشی برخورد کردم که متوجه شدم اون ایمانی که به خودم داشتم که من دیگه خیلی روابطم با خدا درسته و ایمانم قویه و توکل دارم خیلی کم بوده و چندروزه از خدا یه هدایت جدید خواستم که به اون ایمانی که میخوام برسم به اون توحید و دوری از شرکی که دلم میخواد برسم

برسم به اونجایی که همه چیز را از خدا ببینم‌و هیچ امیدی به غیر ازاون نبندم

خیلی تو این مسیر موفق بودم اما‌واقعا هنوز نیاز به کاردارم برای همین به این قسمت هدایت شدم

واقعا از شما متشکرم استاد عزیز و خانم شایسته موحد

هیچ چیز دراین دنیا بالاتر از توحید ما نیست

خیلی جالبه که در اصول دین اولین چیز توحیده اما فقط چسبیدیم به فروع دین و اصلا یادمون رفته اصل چیه فرع چیه

از خدای مهربانم سپاسگذارم بخاطر این جایگاهی که به من داده تا بتونم زندگیمو خودم رقم بزنم و بهش قول دادم که کاری کنم که از خلقت من دوباره به خودش احسنت بگه

ببخشید اینطوری بیان میکنم میدونم خدا احساس نداره ولی خیلی لذت میبرم وقتی تو کلامم باخدا این جمله رابهش میگم‌که کاری میکنم و بنده ای میشم برات که بازم از خلقت من پیش فرشته هات افتخارکنی و بگی این همونی هست که من میخواستم واینه اشرف مخلوقات من

ممنونم از تمام کسانی که این دیدگاه را با صبر و حوصله همراهی کردن