روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 155

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    🦋به نام خداوند بخشنده و مهربان🦋

    سلام

    من میخوام از امروز با دوستان صمیمی همسفر بشم.

    میخوام با تمرکز بیشتری رو خودم کار کنم و زندگیم رو عوض کنم.

    میخوام برسم به قله.

    خدارو شکر که رد پاهای استاد عزیزم هست و به راحتی و آرامش میتونم پا جای پای استاد بزارم و با عشق و لذت به بهترین ها برسم.

    میخوام بجای روزی ده ساعت دوییدن و این در اون در زدن روزی یک ساعت وقت بزارم برای باورهام.

    و با باورهای درستی که میسازم بهترین ها رو با راحتی و لذت و احساس خوب میسازم.

    حالا که خودم خالقم پس باید بهترین هارو خلق کنم.

    میخوام ظرف وجودیمو گسترده کنم.

    نمیخوام صب تا شب فقط بدو اَم.

    حالا که افکار من همه چیزو میسازه پس باید کنترلشون کنم،که فقط چیزایی که دوسدارم رو بسازن.

    من میخوام وقت بزارم برای تغیر دیدگاهای گذشتم.

    من میخوام افکارم رو درست کنم.

    میخوام ورودی هامو کنترل کنم.

    من واقعا به تضاد رسیدم.و واقعا تصمیم گرفتم و تعهد میدم که زندگیمو عوض کنم.میخوام شاد زندگی کنم میخوام سالم تر باشم میخوام ثروتمند باشم.

    من میخوام به خدای خودم نزدیکتر بشم.

    من میخوام آگاهانه زندگی خودم رو خلق کنم.

    من نمی خوام برگی باشم توی باد.

    من میخوام وقت بزارم برای تیز کردن اره م.

    من میخوام جلوی افکار نامناسب رو بگیرم و

    خدارو شاکرم که به من این قدرت رو داده ،که به راحتی هرچی که دوسدارم رو میتونم خلق کنم.

    من میخوام زندگیم پر از خوشبختی و نعمت و ثروت و سلامتی و عشق و لذت بشه.

    و خداوند از درون من آگاهه میدونه که تصمیمم کاملا جدی اِ،پس کمکم میکنه هدایتم میکنه و کارهارو برام انجام میده ایده های لازم رو بهم میده راهکار هارو میده فقط کافیه من قدم اول رو بردارم و ۹۹۹ قدم بعد رو خدا خودش برمیداره.

    خدایا شکرت .

    استاد عزیزم واقعا از صمیم قلب از شما و مریم بانو هم تشکر میکنم که این سفر رو برنامه ریزی کردین و راه انداختین.

    خدایا شکرت.

    ممنون از زحماتتون.

    ممنون که این فایل های با ارزش رو رایگان در اختیار ما گذاشتین.

    ممنون ،خدا خیرتون بده خدا برکتتون بده

    بهتون سلامتی بده❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حسنا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    رد پای روز بیست و دوم

    یکی از چیزایی که توی این فایل خیلی خوب توی ذهنم مونده این بود که توی جهان بینهایت ریل هست.تنها کاری که ما باید انجام بدیم اینه که ریل مناسب خودمون پیدا کنیم و چشامونو روی سایر ریلها ببندیم مهم نیس چند ده میلیون نفر دارن توی سایر ریلها حرکت میکنن مهم اینه که ما حواسمون به مسیر خودمون و لذت بردن از زیباییاش باشه.نکته دیگه اینکه ما مسئولیم نسبت به هر اتفاقی که برامون توی زندگی میفته.این مسئولیت ناشی از قوه اراده و اختیار ماست.فرار از قوه اراده و اختیار ممکن نیست چون اگه تصمیم بگیریم که ازش فرار کنیم همین تصمیممونم ناشی از قوه اراده و اختیار مون میشه.به همین دلیل فرار از مسئولیت زندگی هم ممکن نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فهیمه و علی دوست داشتنی گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام بر استاد گلم و مریم جان عزیزم واقعا از فایلای بینظیری که اماده میکنیین بینهایت ازتون سپاسگذارم. من چند وقت پیش با روزشماز اول تا شماره ۶ رفتم ولی دنبالش نکردم و تعهدی برای خودم ایجاد نکردم و امروز شانسی دستم رفت رو این فایل و صحبت های استاد رو شنیدم و واقعا استادجان راست میگی هر وقت فایلی رو دوباره گوش میگم یا حتی قسمتهای زندگی در بهشت یا سفرنامه رو نگاه میکنم میتونم قسم بخورم که من با اینکه نگاه کرده بودم اما بعضی ها رو اصلا نشنیده بودم و این متن رو میزارم تا تههدی برام باشه و بتونم با پیشرفت خودم هم به خودم کمک کنم و هم دنیا رو جای بهتری برای زندگی بکنم و هم گل لبخند رو بر لبانتان جاری کنم. من تازه میخوام کسب و کار جدیدم رو شروع کنم که مورد علاقه من هست و فعلا یه دوماهی میرم شاگردی کنم بعد که مهارتها رو یاد گرفتم مغازم رو باز کنم. استادجان وقتی فهمیدم شما و مریم جان چقدر عاشقانه تا ۴ صبح بیدار میمونین و اینها رو اماده میکنیین نامردیه که ما حتی یه زحمت کوچلو به خودمون ندیم و این فایلای بینظیری رو گوش بدیم و نتایجش رو ببه اشتراک بگذاریم منم به لطف خدای مهربان امروز میخوام دوباره روز شمار تحول من شروع کنم و ردپایی از خودم به جا بذارم خداجونم کمک کن تا بتونم این تصمیم رو عملی کنم . خدایا مچکرم که این فرصت رو به من دادی تا این تعهد رو بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    سلام به همه ی دوستای عزیزم

    امروز که دارم این کامنت رو میزارم در حالیه که خیلی اتفاقی به سمت گاهشمار تحول هدایت شدم، حقیقتش فکر میکردم انرژی و تعهد کافی رو برای شروع ندارم و میخواستم ازش بگذرم اما یه حسی درونم فریاد تغییر میکشه که بلاخره پس کی میخوای شروع کنی؟

    پس تصمیم گرفتم که با تکامل همراه بشم، یعنی به خودم گفتم قرار نیست از روز اول کار خارق العاده ای بکنم، من با آرامش به سمت تغییر باور هام و زندگی مثبتم قدم برمیدارم، گام های بعدی آروم آروم با تغییر مدارم به من الهام میشه و ناخوداگاه خودمو در حال انجام اونها میبینم بدون اینکه سختی بکشم

    مثل نوشتن همین کامنت!

    با توکل به خدا و ایمان به هدایت و حمایتش از من در جهت سعادتم، اولین رد پامو به جا میگذارم

    برای همه ی شما دوستانم آرزوی برکت و عشق و آرامش وسلامتی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    سلام روز بیست و یکم از سفرم

    امروز بعد از وقفه تقریبا یک ماهه دارم می نویسم. این یک ماه مسافرت کردم. بعد از پنج ستل برگشتم ایران و دلم آروم گرفت از دیدن مامانم. کلی انرژی گرفتم. حالا هم اماده هستم برای شروع یک سال عالی. امروز اخر سال میلادی و روز کریسمس هست. به خودم قول میدم که سال دیگه این موقع درآمدم سه برابر شده باشه. یادمه پارسال این موقع ها کار نداشتم

    گرین کارتم نیومده بود و کلا روزگار خوبی نداشتم. بدهکار بودم ولی الان دارم برند خودم رو راه اندازی می کنم. و بدهکار که نیستم هیچ حسابم مثبت هست. طراحی هام فروش رفته که این بهترین و خوشحال کننده ترین حس برای یک هنرمند هست. خلاصه که الان رو فرکانس خوبی هستم و با قدرت بیشتر ادامه میدم و به فرکانس های بالاتر حرکت می کنم. هدفم برای سال آینده هست که فروش کارهای طراحیم بیشتر بشه و برندم هم رشد کنه. ‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد حامد همایی گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    سلام،

    من مدتی هست که با استاد آشنا هستم و بسیار زیاد فایل‌هاشون رو گوش میدم. هر از چندگاهی هم کامنت در سایت میذارم.

    من وقتی اولین حقوقم رو در آلمان گرفتم، اولین فایل استاد رو به نام عزت نفس خریدم. خیلی خیلی گوش میکردم و تاثیر داشت.

    ولی الان فهمیدم اگر تاثیر جدی جدی بخوام، باید به قول استاد لیزری تمرکز کنم.

    مدتی هست در یک شرکت کار برنامه نویسی انجام میدم.

    زبان برنامه نویسی که بلد بودم بسیار هوادار در آلمان داشت. ولی شرکتی که من رو گرفته با زبان دیگه‌ای کار میکنه که حرفه‌ای تر هم هست. ولی مسئله این هست که خیلی بهم ریتخه و بی نظرم باید از وسط شروع کنم به یاد گرفتن تا بتونم پروژه‌ای که بهم دادن رو حل کنم. این روش رو اصن دوست ندارم و لذتی برام نداره.

    میخوام شجاعت به خرج بدم و به حرف دلم گوش کنم.

    دیگه کمتر ساعت کاری میزنم تا زمانی که این زبان برنامه نویسی رو از بیس همونجور که دوست دارم یاد بگیرم.

    و مهم‌تر از اون اینکه، میخوام جدی روی صحبت‌های استاد و باورهام کار کنم.

    از همین کامنت شروع میکنم و ردپا میگذرام.

    استاد درست میگن. پسرخاله‌ام و دخترعموی مادرم گواه ادعاهای استاد هستن. این دو نفر خیلی علاقه به درس و مطالعه‌شون داشتن. علاقه به کاری که میکنن. جفتشون با عزت و احترام به امریکا رفتن و در دوره‌ی ترامپ که اوضاع تا حدی برای ایرانی‌ها سخت‌تر بود،‌ گرین کارد گرفتن. و بسیار از زندگی راضی هستن.

    ترس رو کنار میذارم و تنها از خدا همه چیز رو میخوام و به حرف دلم گوش میکنم. برای علاقه‌م وقت میذارم.

    انشالله خدا یاور و هدایتگر هممون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    راضیه گفته:
    مدت عضویت: 1672 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان . ابتدا خدا رو سپاس میگم که مرا در مدار شما عزیزان قرار داد . من یاد گرفتم که تمام موفقیت های من بر پایه عزت نفس بنا شده و باورهایی که باید روی آن کار کنم اینکه من لایق بهترین نعمتها هستم هم در این دنیا و هم در اخرت . من توانایی تغییر در سرنوشت هیچ کس رو ندارم . من به هیچ کس نمی توانم ظلم کنم مگر به خود . هر وقت به دیگران عشق می ورزم در واقع به خودم دارم کمک می کنم . خداوند بسیار عاشق من هست خدا در وجود من است خدا منو دوست دارد . و ما با اشتباهاتمون در واقع رشد می کنیم . و هیچ کس نمی تواند در حق ما دعا کنه مگر خودمون . خدایا سپاس گزارم خدایا ممنونتم که این فایل زیبا رو تونستم گوش بدهم و اگاهی های اون رو توانستم درک کنم . خدایا کمکم کن که بتونم قوانین تو رو به درستی درک کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    با سلام به خدای مهربونم…تنها فرمانروای جهان

    با سلام به استاد عباسمنش عزیز و مهربون

    با سلام به خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی و همه عزیزانی که برای این سایت بی نظیر زحمت میکشن:)

    با سلام به همه دوستانم در این محیط دوست داشتنی و صمیمی…بخصوص دوستانی که آگاهی هاشون رو به اشتراک میگذارن و باعث تقویت ایمان همه ما میشن

    خانم شایسته عزیز و مهربون مخصوصا میخواستم از شما تشکر کنم برای این ایده عالی و اجرای بی نظیرتون در تغییر دکوراسیون :) سایت که همه چیز رو منظم تر و کاراتر کرده و بخصوص ایده بی نهایت عالی سفرنامه فوق العاده :) بی نهایت سپاسگزارم

    راستش این اولین کامنت من در این سایت هست. علت اینکه تا بحال هیچ کامنتی نگذاشتم رو همیشه به این شکل برای خودم توجیه میکردم که حالا وقتش نیست…یاکیفیت آگاهی ها در من اونقدر بالا نیست که بخوام با بقیه به اشتراک بگذارم…یا حالا وقت ندارم…یه عالمه دلیل بی معنی دیگه که در نهایت فهمیدم که از کمبود عزت نفس ناشی میشه…حالا برای اولین بار به این نجواها غلبه کردم و خیلی از این کار خودم راضی ام :) به خودم گفتم درست نیست که من تا بحال این همه از این سایت پربار و آگاهی های اون استفاده کردم و حتی یکبار نیام و ننویسم که چقدر از استاد عباسمنش عزیز و دوست داشتنی سپاسگزارم به خاطر اینهمه…حتی نمیتونم بگم اینهمه چی برای اینکه این آگاهی ها همه چیزه…نمیدونم استاد همه کامنتها رو میخونن یا نه اما به هرحال سپاسگزاری یک انرژی هست و ایمان دارم انرژی های سپاسگزاری ما به ایشون میرسه…

    چند روز قبل نجواهای ناامید کننده بی نهایت آزارم میداد و تمام انرژی منو گرفته بود طوری که با وجود مشغله زیاد نمیتونستم به کارم ادامه بدم…بعد از چندین ساعت سروکله زدن با کارم، طبق عادت همیشگی از خداوند خواستم منو به شیوه ای که فقط خودش میدونه و عالیه هدایت کنه…برای چند ساعت اتفاقی نیافتاد و حتی با نماز و دعا هم هیچ حالم بهتر نشد…در ۹۹% مواقع هدایت خداوند در نهایت منو به سایت عباسمنش میکشونه و اینبار هم سایت رو باز کردم و بعد از کمی خوندن مطالب و دیدگاه های لایک شده یه حسی بهم گفت که برم یکی از قسمتهای زندگی در بهشت رو که روز قبل دانلود کرده بودم ببینم…توی اون قسمت خانم شایسته قرار بود خونه رو تمیز کنن و من چون علاقه ای به کارهای خونه ندارم این فایل رو ندیده بودم…اما باورم نمیشد که خداوند دقیقا از کلام زیبای خانم شایسته چیزی رو داشت بهم میگفت که من اون موقع باید میشنیدم…خدایا ممنونم از اینکه همیشه به شیوه ای که مخصوص تو هست منو به پاسخ سوالاتم میرسونی….خانم شایسته عزیز شما زبان خداوند شدید تا به من یاد بدید که کار کردن روی باورها مثل تمیز کاری خونه است و همونطور که خونه توی فواصلی نیاز داره اساسی خونه تکونی بشه افکار ما هم هر از چند گاه نیازه که اساسی بررسی بشن و حسابی افکارمون رو بتکونیم …چقدر قشنگ این دو تا موضوع به ظاهر بی ربط رو به هم ربط دادید و این نشون میده که شما چه درک عمیقی به این قوانین پیدا کردید…ازتون بی نهایت سپاسگزارم…من یادم افتاد که مدتهاست به خاطر مشغله کاری زیاد هیچ وقت نمیکردم روی خودم کار کنم و فقط گهگاه وقت میکردم بعضی از فایلهای استاد رو ببینم اونم حین انجام یه کار دیگه با تمرکز بسیار پایین…و اصلا از پیشرفتهام یا نکات مثبت زندگیم نمینوشتم…

    در حقیقت اون افکار محدود کننده که انرژی ناپاکی دارن هرچقدر هم کم باشن و هرچقدر هم که کنترلشون کنیم به شکلهای مختلف از جامعه و اطرافیانمون وارد ذهن ما میشن…آهسته آهسته میان و خودشون رو لابلای باورهای قدرتمند کننده و توحیدی که برای خودمون ساختیم، که البته هنوز خیلی قوی نیستن، جا میدن وبه مرور وقتی به حد کافی قوی شدن به ما احساس بدی میدن…به شکل ترس و غم و ناامیدی و احساس بی ارزشی…من فهمیدم که احساس بدی که پیدا کرده بودم حاصل جمع شدن همین انرژی های بد بود و نیازه که متعهد بشم حتی توی مشغله زیاد باز هم زمانهایی رو برای خودم بگذارم و روی باورهام کار کنم….و در فواصلی یه خونه تکونی اساسی کنم

    بعد از دیدن اون فایل یه حسی بهم گفت بیام و دوباره فایل های رایگان سایت رو با این تقسیم بندی جدید بررسی کنم و هرروز برای مرور این آگاهی ها وقت بگذارم…از اون روز باز هم وقت نکردم بیام و به سایت سر بزنم اما فقط شنیدن اون حرف از خانم شایسته عزیز و درک این آگاهی اونقدر حالم رو بهتر کرد که فقط خدا میدونه…

    حالا امروز این سفرنامه رو از جلسه اول شروع کردم و اینجا مینویسم و به خدای مهربونم قول میدم تا به هدایتش عمل کنم و هرروز وقتی رو برای این آگاهی های بی نظیر بگذارم و بیام از نتایج فوق العاده اون بنویسم…حتی اگه یک نفر هم از این کامنتها استفاده کنه و احساس امید در قلبش تقویت بشه عالیه و انرژی اون به من برمیگرده…

    پس به امید الله این سفر بی نظیر رو شروع کردم با گذاشتن اولین کامنتم…

    سپاسگزارم اول از بهترین دوستم خدای مهربون که منو به این محیط بی نظیر هدایت کرد…و سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آگاهی ها رو که قابل قیمت گذاری نیستن با ما به اشتراک میگذارن…و از خانم شایسته و اعضای فنی سایت و تمام اعضای عزیز این سایت که بی نهایت بار از کامنتهاشون استفاده کردم و لذت برم…

    خداوند دوست و همراه و هدایتگر همه ما باشه برای خلق بهشت زیبایی که لایقش هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 2321 روز

      سلام دوست عزیزم

      ممنونم که این کامنت رو برای ما نوشتی

      میخواستم بگم من از شما یه نکته ی خیلی قشنگ یاد گرفتم ،اونم اینکه از خداوند مستقیم بخوام منو هدایت کنه، نشونه هاشو جدی بگیرم و با نماز خواندن قلبمو آروم کنم

      چراغهای راهنمای خدارو ببینم و به سمتشون برم و مطمئن باشم جواب سوالم همونجاست

      براتون بهترین هارو آرزو میکنم

      شاد و سربلند باشید دوستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
        مدت عضویت: 1970 روز

        سلام دوست عزیزم

        چقدر زیبا برداشتت رو نوشتی.

        دقیقا همینطوره! خداوند همیشه ما رو در جهت پاسخ ها هدایت میکنه و هدایت های خداوند از دریچه چشم خودمون صورت میگیره، طوری هستن که برای ما قابل درک هستن. حداقل برای من که اینطوری هستن. یعنی ممکنه برای فرد دیگه اون معنی رو نداشته باشه اما هرچه سوال شفاف تری در ذهن داشته باشیم خیلی سریعتر به جواب ها میرسیم و خیلی دقیق تر زبون نشونه ها رو میفهمیم.

        درپناه الله مهربان شاد و پیروز و ثروتمند باشید :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    شیما ولیان گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    سلام خدمت استاد عزیزوتمامی دوستان عزیز

    خدایاهزاران بارسپاس که منو توی این مسیرهدایت قراردادی واینکه نزدیک هفته ای هست حالم خوب نبود وحتی ازمسیرسایتم خارج شدم وهمش به غیبت وقضاوت رواورده بودم وهمش دنبال این میگشتم چرااین ترمز باز نمیشه که من مسیرم رو برم همش دنبال اون پاشنه آشیله میگشتم وپیدا نمیشدودیگران را مقصرمیدونستم وحتی گاهی وقتا عصبیم میشدم وبه بی تفاوتی کامل نسبت به خودم رسیدم که الان اون ترمزروپیدا کردم واینکه ورودی هامو کنترل کنم وبه خودم توجه کنم وعزت نفسم روتقویت کنم منی که برای دیگران همیشه بهترین راهنما بودم وبرای خودم پوچ بودم واینکه درخوبی کردن فوق العاده دست ودا باز باشیم چون من این مدت عزیزانی از دست دادیم وهمش حرف از مردن ومرگ بود که منو غرق درخودش کرده بود وحتی عصبی شدم وقتی حرف میزدن از مرگ ادما وهمه خودشونو توغم فروکرده بودن چون فکرمیکردن ابدی هستن واینا زودرفتن ولی درک نمیکردن ماابدی نیستیم پس چ خوبه خودمونو برای آغوش ناب الهی زیبا اماده کنیم بالذت بردن وخودشناسی وکارکردن روی خودمون وتبدیل کردن جهان به جای پرازعشق وامنیت ومن خداروشاکرم که فهمیدم من فقط مسیرخودم روتغیربدم ولیاقت رسیدن به هرانچه را که میخواهم دارم وبی نظیر قدرتی درکنارمن هست ولیاقت زیباترشدن وزیبا خواستن هارودارم وجهان درمسیر اجرای خواسته های من قدم برمیداره چون من اشرف مخلوقاتم واز جنس خدای نابم که تمام جهان در اذن واراده ای او هستن وباز هزاران هزاربارخداروشکرم که به این سمت هدایت شدم عاشقتم خدای جانم وددستان عزیز درپناه الله یکتا شادوموفق وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیده آمنه یاقوتی گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    سلام به تمام خانواده ی قشنگ و عزیز عباسمنش،استاد خوش قلب ومهربون که کلامت به عمق وجودم میشینه وممنونم برای این فایل های رایگان، من الان تو دوره های 12قدم یکی از شاگردان متعهدشماهستم و ازطریق ایشون اشناشدم و هربار وارد سایت میشم قشنگ جوابی بهم داده میشه که میخوام وتعهد دادم به خودم روزی حتی اگه شده یک خط هم شده بخونم و بقول خودت آقاسید عزیز این کامنت ها گنجینه است که از هزاران کتاب برترن، وانقد هدایت شدم و عازامشب که شب دوم دی ماه 99هست سناریو نویسی رو شروع کردم،وتعهد دادم روزی یک فایل ازصدای دلنشینت و گوش بدم استاد جان.الان ظرف وجودیم بزرگتر شده واز امشب باگوش دادن به خلق رؤیاها متوجه شدم بهتر که خواسته هامو چطور بدم که بعدش بایه پیام از خواهرم میخ کوب شدم و بعد باز کردن یه عکس که نوشته بود اسپانسر تمام آرزوها خداست

    خدارو شکر میکنم که منو برایخودش انتخاب کرده شکرت شکرت شکرت خداجووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: