روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 156

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسنا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    رد پای روز بیست و چهارم

    اول اینکه همه چیز باورهای ماست.هر آنچه رو که باور کنیم به زندگی ما میاد.ما خالق شرایطیم نه تابع اون.ساخت باورهای درست و همسو با خواسته ها رابطه مستقیمی با توانایی فرد در کنترل ذهنش داره(که کار چندان ساده ای نیست)البته نه به خاطر اینکه این کار فی نفسه سخته بلکه بخاطر اینکه ما مدتها یاد گرفتیم که تابع شرایط باشیم.از کودکی و در هر شرایطی که بودیم به طور مستقیم و غیر مستقیم به ما گفته شده که خالق شرایطمون نیستیم و از همه مهمتر ما این موضوع باور کردیم! و اینطوری احساس لیاقت درون ما که همون عامل کنترل راحت تر ذهنه سرکوب شده.این موضوع ارتباط مستقیمی هم به بوجود آمدن باورهای شرک آلود داره.با از بین رفتن احساس لیاقت افسار ذهن از دست خارج میشه و باورها و افکاری در اون جای میگیرن که گفته شیطانن.از اونجا که وارد مدار عدم لیاقت شدیم روز بروز بیشترو بیشتر با افراد مکانها و.. روبرو میشیم که باورهای متناسب با همون چیزی که ماداریمو جذب می‌کنیم و اینطوریه که هر روز بیشتر از قبل توی گردابی که خودمون برای خودمون تدارک دیدیم غرق میشیم و براستی که خداوند به بندگانش ستم نمیکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سحر اف زد گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    سلام خواستم زیر قولم نزده باشم وردپایی از خودم به جا گذاشته باشم من خیلی انسان کمال گرایی هستم و همین کمال گرایی باعث فلجی زندگیم شده ینی هیچ کاری را انجام نمیدهم چون فکر میکنم به اون نتیجه عالی قرار نیست برم و میدونم مشکل از باورهامه میخوام در این سفرنامه با شما همراه باشم تا بتونم باورهامو تغییر بدم و زندگیمو همونجور که دوست دارم بسازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فهیمه و علی دوست داشتنی گفته:
    مدت عضویت: 2233 روز

    به نام خدای زیبایی ها سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه همسفران این راه پر از بهشتی.

    امروز میخوام نکات مثبت زندگیم رو بشمرم بدور از هر نگرانی و قضاوت و بابتش سپاسگذار باشم .

    مشکل من اینه که بعضی وقتها پیشرفتهای قبلی و زندگی قبلی که داشتم رو فراموش میکنم و شروع میکنم به ناسپاسی اما امروز میخوام تمرکز کنم رو زیبایی ها و نکات مثبت خودم. خدارو از همه بیشتر سپاسگذاری میکنم که این راه و مسیر رو به من نشون داد تا بتونم درش گام بردارم و با دوستان فوق العاده در این خانواده من رو اشنا کرد که لذت ببرم از خوندن کامنتاشون. خدارو سپاس میگم بخاطر اعتماد به نفسم و احساس ارزشمندیم که الان دیگه برای خودم احترام و ارزش قائلم و اون چیزی که دوست دارم و اون کاری که به نظرم درسته انجام میدم و نظر بقیه چندان تو زندگیم تاثیر نداره هرچند هنوز جای کار داره در صورتی که قبلا به دنبال گرفتن رضایت و تایید دیگران بودم و چه حمالی های که نمیکردم 🐴🐴که بقیه دوسم داشته باشن عافل از اینکه از درون تهی بودم و اون حمالی ها تبدیل به وظیفه من شده بود ابتدای شروع اینقدر از اینکه برای خودم ارزش قائل بشم احساس شرم میکردم که حتی یه جایی میرفتم سریع شروع به کار و کمک میکردم که باید به زور خودم رو نگه میداشتم اما الان مثل ملکه ها میشینم و خیلی هم اعتبار و ارج دارم و بقیم برام ارزش قائلند🎎.😂😂 خدا رو سپاس میگم که به سبک زندگی خودم دارم زندگی میکنم ما تلوزیون رو تو خونمون جمع کردیم با چه مخالفت هایی که روبرو نشدیم👹👹 حتی از نزدیکانمون گفتن دیگه خونتون نمیام شما تلوزیون ندارین ولی من از این همه جرات و جسارت خودم لذت میبردم و پیش خودم میگفتم منم حقمه که هرجور که دوست دارم زندگی کنم و مگه من وقتی میرم خونه کسی بهشون میگم فلان کارو بکن فلان کارو نکن اصلا زندگی من به اونا ربطی نداره من رو خداوند مختار افریده. هر کی من رو دوست داره باید همین جوری که هستم دوست داشته باشن نهداینکه من تغییر کنم و به سبک و شیوه ای که اونا دوست دارند رفتار کنن و حتی اگاهانه یه کاری کردم که اصلا دوربرم ادم نباشه 😃😃.اما دیدم طفلکیا خودشون نمیتونن دوریمون رو تحمل کنن و میا خونمون😃😃

    افرین به خودم به این همه شجاعت و اعتماد به نفسم👏👏 خدایا شکرت . روابطم با همسرم خیلی عالی شده خدایا شکرت من راحت میتونم حرفم رو جلو جمع بزنم بدور از قضاوت دیگران در صورتی که قبلا سکوت مطلق🤐خدارو سپاس میگم که بعد از چند سال که خونه مادرشوهرم زندگی میکردم و جرات این رو نداشتیم که خونه ای برای خودمون اجاره کنیم وهمش زیر بار منت بودیم اما الآن به لطف خدای مهربون بهترین خونه در بهترین جا اجاره کردم و همه اینها رو با تغییر باورهامامون و مهم تر از همه رزاق بودن خداوندد رو باور کردیم هوراا🤗🤗 و گفتم همون خدایی که برجی ۸۰ هزار تومن جور کرد میتونه ۳۰۰ هزار تومنم جور کنه و خدا رو شکر که میتونیم راحت اجاره ها رو بدیم در صورتی که قبلا همون ۸۰ ت رو نمیتونستیم بدیم. اینم بگم‌که من همسر اقای بزرگری هستم که کامنت میزارم هر کار کردم ایمیل برام درست نشد دیگه با ایمیل همسرم دارم کامنت میزارم و امروز این جرات رو پیدا کردم که اینم بگم ماشالله به خودم دارم پیشرفت میکنم😂😂 . خدا رو سپاس میگم بخاطر اینکه کسب و کار خودم رو تاز ه شروع کردم و خداوند خودش برام مشتری از جایی که به فکرم نمیرسه میفرسته در صورتیکه قبلا از این شاخه به اون شاخه میپریدم که کدوم کار توش پول هست😏😏اما الان رفتم دنبال علاقم چیزی که به رشته تحصیلیم هیچ ربطی نداره و از خدا میخوام من رو موفق کنه وای چقدر خیالم راحت شد گفتم من همسر اقای بزرگری هستم که نمیدونیین🤩🤩 .چون نمیتونستم قبلا خیلی راحت حرفم رو بزنم اما الان راحت میتونم نتایجم رو با شما به اشتراک بزارم خدا رو سپاس میگم بخاطر همه اطرافیانم که من فشار اوردن و ما رو در سختی قرار دادن تا خدا رو پیدا کنیم. خدا رو سپاس میگم که به لطف الله داریم یه زمینم خریدیم داریم کارهاش رو انجام میدیم در صورتی که قبلا داشتن زمین از ارزوهای محال و غیر ممکن بود و فقط به همون خونه زیرزمینی (قبر😄😄) فکر میکردیم خدا رو شکرت بابت همه ادم های خوبی که دستانی از تو هستن و دارن کارامون رو به نحو احسن انجام می دن خدایا مچکرم راستی یادم رفت بگم بخاطر آرامش آرامش آرامش م خدایا بینهایت بینهایت از تو سپاسگزارم. عاشقتم خداجونم😘😘خداجون بخاطر استاد عزیزم و مریم جان شایسته بسیار ازت ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت و ابن همه نعمت و زیبایی که خداوند در زندگیم قرار داده که زبانم از شمردن ان قاصر است خداجون خیلی ازت ممنونم که این فرصت رو به من دادی اینا رو برای خودم نوشتم که یادم باشه کجا بودم و الان کجا هستم و قدردان و سپاسگذار داشته هام باشم خدایا مچکرم که باری دیگر این فایل باعث شد من سپاسگذارتر شوم و تمرکزم روی زیبایی ها باشه. 🌺🌺🌹🌹در پناه الله یکتا شاد باشید سالم و ثرتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت. دوستتون دارم جمیعااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    منا تاجیک گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    به نام خدای خوبم

    سلام به استاد نازنین و همه عزیزان

    دیشب و دیروز و توی ترسی سپری کردم که آیا راهی که دارم میرم درسته یا نه

    فقط و فقط از خدا کمک خواستم چون به تمام باورهام شک کرده بودم

    امروز صبح ساعت ۵ یک دفعه از خواب بیدار شدم گوشی و باز کردم و برای اولین بار صوت استاد و در اینستاگرام گوش کردم در بخش کامنتها خانمی راجع به این دوره صحبت کرده بود همه چی پشت سر هم و مرتب پیش رفت اومدم وارد سایت شدم عضو شدم و اولین روز و گوش دادم و زندگی شروع شد خدایا شکرت که راهنماییم کردی هیچ چیزی در این دنیا اتفاقی نیست خودم و متعهد کردم که ردپا بزارم برای خودم و تویی که فکر میکنی دیگه راهی نیست همه چیز تموم شده باید بگم نه فقط از خودش بخواه از خدا تا راه درست و نشونت بده

    روز اول

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مصطفی یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    سلام به همه دوستان گلم .

    با شنیدن حرف های استاد توی این فایل واقعا چراغ های جدیدی توی ذهنم روشن شد.

    من حدود ۷-۸ ماه پیش از تهران اومدم به کرمان

    با توجه به مشکلات مالی که تو زندگی داشتیم و باید پول جمع میکردیم ما سه تا برادر تصمیم گرفتیم که با هم کار نیم

    ایده همکاری ما برادرا از طرف برادر بزرگم بود

    قرار شد دور هم جمع بشیم و چون برادر بزرگم تو شغل آرماتور بندی یا اجرای ساختمان های اسکلت بتن استاد کار هست توی این شغل فعالیت کنیم

    قبلا تهران تنهایی زندگی میکردم و داشتم تو شغل برقکاری ساختمان شاگردی میکردم تا این شغل رو یاد بگیرم ولی وقتی برادرم این پیشنهاد رو داد

    چون بحث خوشحالی پدر مادرم وسط بوو قید اون چندین ماهی که توی مسیر یادگیری شغل برقکاری ساختمان گذاشته بودم رو زدم و اومدم کرمان .

    اولش خیلی خوب شروع کردیم با انگیزه و قدرتمند

    هم داشتم کارو یاد میگرفتم هم پول در میاوردیم من و داداش کوچیکترم اصلا کاری به پول نداشتیم و فقط خرجی جیبمون رو از داداش بزرگ ترمون میگرفتیم و اونو به عنوان رهبر قبول داشتیم

    با گذشت زمان اوضاع تغییر کرد هرچی زحمت میکشیدیم به نتیجه دلخواه نمیرسیدیم

    تا جایی که بعد از ۶ ماه تلاش و تقلا و زحمت کشیدن توی این شغل سخت و سنگین به هیچ نتیجه ی نرسیدیم و آخریا من واقعا بی انگیزه شده بودم و اصلا دلم به کار گرم نبود .

    بلاخره انقدر احساس ما بد شده بود بخاطر اینکه تلاش میکردیم و به نتیجه نمی رسیدیم که احساس همه ما بد شده بود مخصوصا داداش بزرگم که خیلی روی ما تاثیر بدی می‌گذاشت

    بعد اتفاقات بد پشت سر هم رخ داد

    تا جایی که برادر بزرگم تصادفکرد و پاش از دو جا دچار شکستگی شد و گروه از هم پاشیدو همچی به هم ریخت حتی رابطه برادری ما هم نسبت به قبل خیلی سرد و بی روح شده

    حالا که این فایل رو دیدم واقعا درک کردم که وقتی باورا درست نباشه تقلا کردن و روزی ۱۲ ساعت کار کردن یدی حتی توی شغلی که درامد خوبی داره فایده نداره و به نتیجه نمیرسی

    وقتی سطلت سوراخ باشه اصلا فرقی نمیکنه چقدر در میاری آخر ماه هیچی برات نمیمونه

    وقتی شرک داشته باشی و حتی روی برادرت هم حساب کنی آخرش همه چی خراب میشه

    وقتی توی مسیر درست نباشی هرچی زحمت بکشی به نتیجه نمیرسی

    ولی حالا به درک درستی رسیدم و من از همه تضاد هام استفاده میکنم تا تبدیل به آدم بهتری بشم و خوب زندگی کنم و کمک کنم تا جهان جای بهتری برای زندگی دیگران هم باشه

    ممنون بخاطر روزشمار تحول زندگی من

    این رد پای من از شروع این برنامه بود و امید وارم تا ادامه میدم و میرم جلو اوضاع زندگیم بهتر بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بهمن مرندی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    سلام به همه دوستان

    امروز قسمت سوم روز شما تحول رو گوش کردم فقط امیدم به خداست تا منو به آگاهی برسونه و برم به مدارهای بالاتر خواستم اینجا یه رد پایی از خودم بزارم تا آینده خودم رو با امروز مقایسه کنم

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    امید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    روز شمار تحول زندگی من قسمت اول

    ماجرای خودمو اینطوری شروع کنم که داشتیم با همسرم فایلهای دانلودی مرتب میکردیم و با سرفصلی به اسم روز شمار تحول زندگی من آشنا شدیم بابت این اتفاق از خداوند هدایتگر شاکرم.

    استاد عزیز چقدر خوب که شما درباره مسائل مهم زندگی که خیلی از باورهایمان از بچگی و نسل به نسل منتقل شده و به باورهای نامناسبی تبدیل شده است صحبت میکنید.. برای تک تک روزهای که با حس گناه سپری کردم و احساس بد داشتم واقعا متاسفم که نرفتم دنبال منطق این صحبتها که ریشه اینها چیست تحقیق کنم.

    این احساس گناه به من حس ترس منتقل میکرد که چقدر گناهکارم اگر بمیرم چطور میتوانم جواب این همه گناه را بدهم و این حس ترس از مرگ و در ادامه استرس زندگی و در ادامه پریشانی و در ادامه مختل شدن زندگی و بیماری و بی پولی و اتفاقات نامناسب.. که روز به روز بدتر از بدتر..

    خداروشکر از این مراحل گذشتم و العان خیلی از این باورها را بصورت اساسی حل کردم و این باورهایی که در مغز ما کردن از سیمانی که استاد مثال میزند اساسی تر است از همه طرف به شما حمله میکند و شمارو خلع صلاح میکند و در ادامه همه چی را میسوزاند همه اینها با باورهای اشتباه که سر منشاء آنها احساس گناه است.

    واقعا ما به این دنیا آمده ایم که زندگی کنیم و یک تجربه شیرین داشته باشیم و نه اینکه همه تجربیات تلخ باشد و تصاویر این دنیا سیاه و تاریک..

    ما انسانها چقدر ترس در وجود خود داریم که ترس از گناه، ترس از مریضی، ترس از بی پولی، ترس از از دست دادن عزیزان، ترس از مرگ، ترس از تنهایی و خیلی موارد دیگر که سرچشمه همه این ترس ها عدم شناخت درست خالق و فرمانروای جهانیان است.

    ذهن انسان خیلی پیچیده است طوری که واقعا انسان نمیتواتند این مکانیسم عظیم را درک کند که چطوری کار میکند و راهنمای استفاده از این ذهن را بلد نیست و یا اینکه من شخصا بلد نیستم.

    توانایی کنترل ذهن که اگر احساس گناه، ناراحتی و یا هر احساس نامناسب و یا شیطانی در ذهن شما کلید خورد شما چطور با ابزار کنترل ذهن آنرا مدیریت کنید که خداروشکر میکنم که صحبت های استاد عزیز که راهکارهای عملی برای کنترل ذهن در اختیار ما قرار داده است و البته ما به اندازه ای میتوانیم از آن استفاده کنیم که در مدارش هستیم.

    امید چه قدرتی بالاتر از خداوند در این جهان وجود دارد که به ما وعده فزونی میدهد چرا باور کردن این وعده حق خداوند برای ما سخت است. در شرایط خوب قبول داریم اما در شرایط بد دنبال راهکارهای فیزیکی برای فرار از شرایط بد هستیم و بعد شرایط به ظاهر نامناسب احساس گناه و این سیکل در کل زندگی ما تکرار میشود ما درس نمیگیریم.

    با خودم عهد میبندم که خودم را بهبود ببخشم و ترسهایم را کنار بگذار و دنبال پیشرفت باشم. رمز و راز این عهد شناخت خداوند است. دوستان من دنبال این نباشید که استاد قسمتی از قرآن را برای شما رمزگشایی کند. خودتون از العان شروع کنید و روزی یک مفهوم از قرآن و اثبات قوانین این جهان بفهمید زندگی شما دگرگون میشود.

    هزار بار خداوند را شکر میکنم که این جهان را طوری برنامه ریزی کرده است که ما میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم و آنها را جبران کنیم.

    ممنونم از خداوند بخاطر این آگاهی های که از طریق شما به ما گفته میشود..

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام انرژی هدایتگر

    درود بر راهنمای هدایت به هدایتگر

    خداروشکر می کنم هر روز که از خواب بلند میشم چه صبح زود چه کمی دیرتر چه روزهایی که از ذوق خوابم نمیبره اصلاً که خداوند من رو به این مسیر هدایت کرد.

    با خوندن کامت هاى دوستان آدم متوجه میشه که خدا همه رو هدایت مى کنه ، فقط باید ازش بخواى و در راه قدم بزارى.

    یه عده چجورى زندگى کردن براشون مهمه و از خدا مى خوان هدایتشون کنه به مسیر درست و به الهاماتى که با شرایط کنونیشون هماهنگه گوش میدن و قدم برمى دارن در مسیر

    عده اى دیگه براساس صحبت هایى که در زندگى باور کردن ( که اکثر ماها به نظرم جزء این دسته بودیم) و حقیقت دروغین زندگیشون رو پذیرفتن و خودشون رو به دست شانس و اقبال سپردند که این مسیر تا جایى ادامه پیدا کرد که ناخواسته ها انقدر در زندگى زیاد شد که مجبور به شک ، تفکر و درخواست شدند و قبل ازینکه کار خراب تر بشه عمل کردند.

    عده ى دیگه اى هم هستند که عمل نکردند و له شدند و مردند.(منظور از مرگ فرو رفتن در منجلاب ناخواساهاست که در نتیجه به تخلیه اعتماد به نفس و نفرت درونى منجر میشه)

    من هم که فکر مى کنم یه جورایى جز دسته دوم بودم بعد از غلط زدن در ناخواسته هاى احساسى و مالى و وجودى به شک رسیدم که چطور ممکنه حال من این جورى باشه اما یه عده. خوشبخت باشند، تفکر کردم که حتما یه راهى وجود داره و درخواست کردم که خدایا نشون بده اون روى زیباى زندگى رو به من ( هنوز وقتى یاد اون دوران میوفتم و مسیرى که درونش هستم رو مقایسه مى کنم از شادى پرمى کشم) تا اینکه به این مسیر هدایت شدم و فهمیدم که تفکر باور رو به وجود میاره و باور باعث حرکت میشه همون چیزى که ما دقیقا برعکس متوجه شدیم یعنى کار مى کردیم بدون تفکر بدون اینکه فکر کنیم ببینیم اصلا علاقه داریم ؟ اصلا آینده اى رو میتونیم متصور بشیم؟ و بنابراین چون پاسخ درست براى این پرسش ها نداشتیم حرفاى دیگران رو پذیرفتیم و شانس و استعداد و چشم نظر رو در زندگى باور کردیم و همین موضوع لذت زندگى رو از بین برد و ما رو به پوچى رسوند.

    تفکر درباره این موضوع که افراد موفق هم ٢۴ ساعت در شبانه روز وقت دارن

    اون ها هم نیاز به خانه ، غذا و رابطه احساسى دارن

    اما چه چیزى باعث تفاوت نتیجه میشه ؟!

    تفکر درباره اینکه ملاک ثروت چیه اصلا؟!

    لزوما سطحى براى ثروت وجود داره؟!

    لزوما از نظر جامعه بهترین بودن باعث میشه ما بهترین نباشیم؟!

    واى که این مثال اره چقدر فوق العده بود

    چقدر به نظرم جاى تفکر داره

    به نظرم فهم این آگاهى ها هم نیاز به تکامل داره

    هر چیزى نیاز به تکامل داره

    امروز اتفاقا داشتم ویدئو هایى که مربوط به کارم هست و ساختم رو نگاه مى کردم ، دیدم در مدت خیلى کوتاه چقدر تفاوت داره با قبل: لحن صدام ، فن بیانم ، محتواى تولید شده ، ویژگى هاى تصویرى و ….

    اصلا خندم گرفت که چقدر ویدئوى آخرم متفاوته با ویدئویى که یک ماه پیش ضیط کردم و این رشد تکاملى سریع رو مدیون ایجاد باورهاى درست میدونم.

    هر روز دنبال راه هاى سریعتر

    هر روز به دنبال راه هاى بهتر

    اما این موضوع نباید باعث بشه که نه من نه هیچکدوم از دوستان بخوان اجرا نکن قانون تکامل رو.

    در واقع وقتى شما این قضیه رو مى پذیرى ایده هایى رو باهاش مواجه میشى که با شرایط کنونیت هماهنگه بنابراین کار ما اینجا اینه که قدم برداریم در این مسیر مسیر علایقمون ، پل هاى پشت سرمون رو خراب کنیم ، اره زندگیمون رو تیز کنیم و شروع کنیم به بریدن، باز خیلى صبر نکنیم که اره تیزه تیز بشه چون ملاکى براى تیز شدن وجود نداره، و این مسیر رو آغاز منیم و باز یادمون باشه که بهبود این مسیر و جسارت و ایمان هم خودش یه مسیر تکاملیه و راه هایى که این قانون رو زیر پا میزاره کنار بزاریم.

    واقعا فایل هاى استاد رو مى بینم کیف مى کنیم ، چقدر مسلط ، چقدر متفاوت ، چقدر تاثیرگذار

    راستش من به حاى اینکه تقلید کنم از استاد فکر کردم راجع به کاراش زندگیش مسیرش و بعد نوشتم

    خدارو شکر ممنون براى عشق بازى نمایانت استاد

    خودت خوب میدونى که دارى چیکار مى کنى

    دمت گرم

    الهى که دوستانى که در این مسیر هستند از نظر ایمان و عمل از روى استاد رد بشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1655 روز

    سلام به همه همسفران

    من چند سال هست که توی این سایت عالی عضو هستم البته با یه ایمیل دیگه. از اونجایی که خیلی فعال نبودم و نا مرتب به سایت سر میزدم تصمیم گرفتم برای یک شروع نو و موثر با یه ایمیل جدید عضو بشم و توی سایت فعالیت کنم.

    من ۳۰ مهر ۹۹ خرید دوره عزت نفس رو به عنوان هدف در نظر گرفته بودم و با خودم عهد کردم اول فایلهای رایگان رو دقیق ببینم و بشنوم بعد خرید رو انجام بدم.

    یک دی ۹۹ پولش بدستم رسید. (گوش دادن به فایلهای رایگان در جور شدن پول بی تاثیر نبود) اما در خریدش تردید داشتم در واقع هدفم رو گسترش دادم به اینکه قدم اول از ۱۲ قدم رو تهیه کنم. بین این دو راهی به فایل مصاحبه با استاد و سریال پر از نکات مثبت زندگی در بهشت توجه کردم. تا امروز که چشمم به سفرنامه (روزشمار تحول زندگی من) خورد.

    متن و فایل روز اول در مورد عزت نفس بود و این برام خیلی جالب بود. و نکات جالبی در مورد رفع احساس گناه و عذاب وجدان تحریف شده یاد گرفتم.

    به عنوان رد پا این کامنت رو نوشتم. تا ببینم با قدم گذاشتن در این سفر زیبا چطور از دل تردیدها میگذرم و بین خوب و خوبتر کدوم رو انتخاب میکنم.

    (من سعی میکنم با دیدن و شنیدن فایلهای رایگان تکامل فرکانسیم رو طی کنم و با یه اره فوق العاده تیز برم سروقت دوره های عالی عزت نفس یا ۱۲ قدم تا بهتر نتیجه بگیرم)

    ممنون به خاطر آگاهی هایی که رایگان و غیر رایگان در اختیارمان میگذارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: