روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 159

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2486 روز

    سلام به همگی

    روز بیست و سوم از سفرم

    این روزها خیلی دبر به دیر می اومدم و می نوشتم چون دیر به دیر قدم هایم را می زنم. یه فاصله زمانی احتیاج داشتم تا بتونم این حجم‌از مسایل رو کنم و بتونم قدم های بعدی رو با رامش بیشتری طی کنم. الان فکر می کنم که به مرحله پخته تری رسیدم و مسایل رو تونستم برای خودم درکشون رو اسون کنم و دوباره قدم هام رو روزانه بردارم. امروز فهمیدم که تاثیر این قدم ها توی زندگیم و آرامشم خیلی مهم هست. چون‌مسایل زندگی هنوز هست به همون‌پیچیدگی اما من خیلییییی آروم ترم. استرسم خیلی کم تر شده توکلم خیلی زیاد شده باور پذیریم به قدرت و یگانگی خدا خیلی بیشتر شده. در این حد که وقتی دو سه بار با خودم تکرار می کنم و از خدا توکل می گیرم واقعا آروم میشم واقعا دلم گرم‌میشه و واقعا معنی توکل و آرامش در نتیجه توکل رو دارم حس می کنم. قبلا اینطور بودم که عین طوطی جمله های مثبت رو تکرار می کردم و از خدا توکل می گرفتم ولی ایمانم انقدر پایین بود که هیچ تاثیری برام نداشت

    اما الان دارم می فهمم که وقتی از ته ته دلت از خدا مدد بخوای وقتی از اعماق وجودت خدا رو مسئول همه چیز بدونی و از خودش کمک و آرامش بخوای و همه چیز رو بیندازی گردن خودش چقدر آروم‌میشی.

    خدایا شکرت دستمو ول نکن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهرک الهی گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    سلام بر همه خانواده.

    منهم از وقتی تو فایلهای استاد در مورد توکل بر خدا وفقط خدا شنیدم، خیلی به دلم نشست وازاون موقع همش به همه و خودم میگم فقط از خدا بخواه.ولی گاهی از اوقات فکرم می‌ره به سمت افکار شاید شرک الود.

    مثلا میگم اگه اون ارثمونو بتونیم بگیریم فلان کارو میکنم.ولی هروقت فکرم به اون سمت می‌ره ،به خودم نهیب میزنم که منتظر ارث وکمک از جایی نباش .خودت همت کن وازخدا کمک بخواه ووقتی خودت باکمک خدا بیشتر ازاون ارثیه پول درآوردی دیگه حتی بهش فکر هم نمیکنی .اونوقت اگه بدستت رسید که بهتر ونرسید هم اتفاق وحشتناکی نیفتاده.

    تعریف استاد ازشرک به نظرم خیلی نگاه منو تغییرداد.

    از خداوند می‌خوام که منو هدایت کنه وبجز به خودش به هیچکس تکیه نکنم .البته اونقدر تو این مدت مشکلاتم، دستهای خداازاستینهای مختلف برام بیرون اومده که نمیتونم شکرش رو بجا بیارم.

    شاید هم فهم همین مطلب اینقدر راه رو برای من گشوده.

    از خدا خواستم که بدهیهای منو پرداخت کنه ونمیدونید که منی که هریکملیون بدهی روبسختی میدادم الان کلی ازبدهیامو براحتی دادم وواقعا ازنظر منطقی برای خودم قابل فهم نیست.ولی از وقتی که با خودم گفتم توکل به خدامیکنم وهرپولی که بدستم اومد اول بدهیهارو میدم ،بسرعت بدهیهای پرداخت شد و دیگه مقدار زیادی نمونده .احساس آزادی میکنم وخدا و همیشه شکرمیکنم.

    شایسته عزیزم ،تاحالا دیدگاهی برای این فایلها نزاشته بودم ،تادیروز که فکرکردم مطالب قسمت قبلی رو بخونم،ممنونم که خواستی بنویسیم ومن گفتم این مطلب که به ذهنم رسید و بنویسم شاید دوستای دیگه هم استفاده کنند و همچنین خودم هم تکرار کنم تا باورم باشه که فقط ازاو بخوام ونه هیچکس دیگه.

    از خداوند راه هدایت خودم وهمه این خانواده رو می‌خوام وعاشق همتون هستم ،مخصوصا استاد وخانم استاد شایسته عزیزم که به نظرم دوتا استاد با وجوه متفاوت و تکمیل کننده هم هستند رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زینب شبر گفته:
    مدت عضویت: 1680 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خداروشکر میکنم که خدای مهربانم همواره در حال هدایت وحمایت من است.

    قسمت های از صحبت های استاد مرا به فکر میبرد که با افکار وعقاید من مستمر نیست وهنوز که هنوز جواب خود را پیدا نکردم ولی اکثر صحبت هایشان عمیقا درک میکنم وقبول دارم مثلا همین فایل که مربوط به تغییر است من با تمام وجود این را درک کردم .وانجام دادم وهرروز وهرلحظه شاهد نتایج عالی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانوم مهربون

    استاد داشتم فکر میکردم چقدر خوب میشد اگه یه اپلیکیشن، یه میدیا برای خانواده ی عباسمنش داشتیم و راحتتر باهم ارتباط برقرار میکردیم…

    من از وقتی روزشمارو شروع کردم به خودم تعهد دادم تا جایی که میشه وروردی های ذهنم رو آگاهانه کنترل کنم، و اکانتم در فضاهایی مثل اینستا رو بوسیدم و کامل گذاشتم کنار…هر چند که از اولم با روحیه ی من سازگار نبودن و فقط برای تعامل با دوستام داشتم..ولی از وقتی این قدم رو برداشتم و ارتباطم رو با سایت بیشتر کردم افراد جدیدی با فرکانس هایی که به من احساس مثبت و تحسین فراوانی ها میدن جای دوستا و همکلاسی هام رو گرفتن

    الان چقدر خداوند رو بابت رفقای جدید و مثبتی که در سایت پیدا کردم سپاسگزارم

    با اینکه من هیچکدوم از دوستان رو نمیشناسم و ندیدم ولی چقدر درس ازشون یاد گرفتم، چه احساس خالص مثبتی در جهت پیشرفت جهان بین بچه های سایت هست و این نیاز روح من از ارتباط با انسان هارو پوشش میده و اتفاقا در مسیر رسیدن به خواسته های هممونه

    استاد عزیزم میدونم که اکثر کامنت هارو میخونین پس امیدوارانه براتون مینویسم شاید جهان مارو به سمتی هدایت کنه که یه رسانه ی بزرگتری برای دنیای عباسمنشی ها بسازیم

    با آرزوی شادی و عشق برای همگی

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهدی غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2375 روز

    سلام و درود به همه ی دوستان و استاد عزیز

    من تازه استارت زدم این فصل رو انرژی خوبی دارم و از روزی که درک کردم که فقط باید تمرین کنم و تمرین کنم و تمرین کنم و نباید از این تمرین ها خسته بشم انرژیه بیشتری دارم چون من عادت داشتم یک ماه با قدرت رویه خودم کار میکردم و بعد تا چند وقت خوب بودم و نتایج عالی بود و دوباره سقوط و تکرار تجربه های قبلی حتی بعد از گذشت چند سال از عضویت توی سایت این روند ادامه داشت تا اینکه یه ماه پیش نشستم و نوشتم گفتم خدایا یه جا پام رویه ترمزه نمیدونم کجاست تو اشکار کن واسم خسته شدم از این تلورانسه فرکانسی به ساعت نکشید که جلسه دوم یا سوم دوره ی عزت نفس رو استارت زدم که دیدم استاد میگه باید تکرار و تکرارو تمرین و تمرین تنها راهشه تا زمانی که زنده اید زنگ زد کله ی من و اومدم به جایه اینکه فایل هارو بشینم بنوسم و هی استاپ کنم و نت برداری کنم شروع کردم تصویری ببینم که یه فایله یه ساعته ۳ ساعت میشد و کلی انرژی ازم میگرفت حالا یه فایل رو میتونم روزی دوبار یه بار صبح و یه بار شب گوش بدم و کلی انرژی سیو میشه فهمیدم خیلی از کارایه ما به نوعی باسختی انجام میشه و نتیجه ی خیلی کم دوستان راه های خدا در عینه سادگی به طرز حیرت اوری باعث میشه کارات راحت تر پیش بره ما توی معتادان گمنام زمانی

    که پاک میشیم و تصمیم میگیریم طرازنامه ی شخصیتی بنویسیم و خدارو به عنوان راهنما بگیریم به یه چیز اعتراف میکنیم و میگیم خدایا هروقت من با کله ی پوکه خودم راه رفتم و گفتم که من میدونم باز هم به روزایه فلاکت و بدبختی رسیدیم اینبار در برابر تو تسلیمم اجازه دادم تو منو توی جایه مناسب و زمان مناسب قرار بدی و خیلی خیلی کمتر میجنگم و سبکتر شدم من زیاد اهله کامنت گذاشتن نیستم ولی یه وقتایی یه چیزی بهم میگه بنویس حتی مختصر امیدوارم به دردتون بخوره مرسی از همتون دمتون گرم 😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حسنا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    رد پای روز ۲۸

    باور فراوانی مهمترین باور توی زندگی الان من که باید بشدت روش کار کنم.

    وقتی باور فراوانی وجود نداره نمی‌تونیم از لحظات لذت ببریم چون یه صدایی همش میگه که این حس خوب تموم میشه و نمی‌مونه.

    ترس از آینده زمانی میاد که باور به کمبود هست.چون معتقدی که منابع کمن و اگه الان نجنبی بهت نمی‌رسن و بعدش شروع می‌کنی به دویدن و گاز دادن برای رسیدن به مقصدی که هرگز وجود نداره.

    وقتی باور به فراوانی نباشه عجله ی بیجایی که کارا رو خراب می‌کنه میاد.چون معتقدی که زمان کمه…

    وقتی باور به فراوانی نباشه احساس گناه میاد چون معتقدی که فرصتا کمن و اگه یه فرصتو از دست دادی دیگه راه برگشتی نیست…

    اگه باور فراوانی نباشه حسادت میاد،طمع میاد،آز میاد.حتی نمیتونی راحت بخوابی.حتی از ریختن خمیر دندون اضافه هم روی مسواکت حست بد میشه.

    باور به کمبود بشر رو مختل می‌کنه.جلوی پیشرفتا رو میگیره آرامشو از بین میبره

    پول کمه

    انسان خوب کمه و همه گرگن

    آب کمه

    هوا کمه

    فرصت شغلی کمه

    غذا کمه یه عده دارن از گشنگی میمیرن

    کاغذ کمه باید کمتر مصرف کنیم تا درختا کمتر قطع بشن

    دارو کمه و دشمنا نمی‌ذارن وارد شه

    گاز کمه بخاریارو کم کنید و خودتونو با لباس گرم خفه کنید

    برق کمه هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش😐

    پول کمه جمع کن برا روز مبادا و از الانت لذت نبر.

    با این باور حتی فیلم و کتاب و آهنگ خوبم کمتر گیرت میاد چون معتقدی که کمن!

    صدها گونه از حیوانات در حال انقراضن ما انسانها داریم طبیعت و نابود میکنیم! این در حالیه که گونه های جدیدی که کشف شدن کمتر مورد توجه قرار میگیرن.و از طرفی کاملا طبیعیه که ما بعنوان یه سری موجود هوشمند که جزیی از طبیعتیم همیشه درحال رشد و پیشرفت و طی کردن مسیر تکاملمون باشیم پس این نگاه از ریشه مشکل داره.

    وقتی باور کمبود هست مردم برات مهم میشن و توی روابط وابستگی بوجود میاد چون معتقدی که اون عشقو نمیتونی جای دیگه پیدا کنی و این دیگه تهشه.

    با باور به کمبود خشم میاد نفرت ریشه می‌کنه مردم از هم کلاهبرداری میکنم دزدی و قتل و طلاق زیاد میشه..ریشه هر جرمیو که میگیرم به باور کمبود میرسم!شما هم یه امتحانی بکنید.

    امید از بین می‌ره عزت نفس و اعتماد بنفس نابود میشن امکان تمرکز از بشر سلب میشه..و توی یک کلام یه جهنم واقعی رو توی همین دنیا تجربه می‌کنیم.

    خیلی جاها دیدم طرف میگه من یه ایده خوب برای کسبوکار دارم ولی میترسم بگمو ازم بدزدنش.

    وقتی میبینم که برخی مردای به اصطلاح غیرتی میگن که جنس مونث نباید تنها بیرون باشه یا مواردی از این قبیل اشاره واضحی داره به این که اون فرد معتقده که امنیت کمه و با هر باور کمبود که فرد در خودش پرورش میده اولین و آخرین کسی که آسیب می‌بینه خودشه و خودش.چون ما انسانها فقط میتونیم به خودمون ظلم کنیم نه هیچ کس دیگه.

    واین داستان همچنان ادامه داره حالا توی بعضی جاها بیشترو توی بعضی جاها کمتر.اما همه جا هست توی شکلا و طرح ها و رنگهای مختلف بعضی جاها با ظاهر زیبا و خوش آب و رنگ بعضی جاها به اسم عادت و عرف بعضی جاها به شکل رسم و رسوم بعضی جاها به شکل با ایمانی و خداپسند بودن و فک نکنم هیچوقت خسته شیم از این چرتو پرتایی که هر روز به خورد مغزمون می‌دیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    بهمن مرندی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    خدایا سپاسگزارم برای اینکه منو هدایت کردی به این سایت تا آگاهی کسب کنم تا متوجه بشم خداوند و جهان چگونه عمل میکنند تا تکلیفم با خودم و محیط پیرامونم روشن بشه خدا یا سپاسگزارم و ازت میخوام منو بیشتر و بیشتر هدایت کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Matina گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    بنام خدای زیبایی ها…

    سلام

    بارها و بار ها دیدم کساییو ک نفرین کردن دیگران از دهنشون نیفتاده و دقیقا ب خودشون برگشته و برعکس…

    اینکه ائمه رو واسطه ی بین خودمون و خدا قرار میدیم نادرسته.باید خودمون بخوایم کسی برای ما چ خوب چ بد نمیتونه کاری کنه.

    سرنوشته هیچکس دسته دیگری نیست پس نمیتونیم ب دیگران بدی کنیم.

    اکثر افرادی ک دیدم و همینطور خودم همیشه درحال بهانه اوردن هستیم ک میگیم پدرم ،مادرم،همسرم، فامیل و… در کار و درسو زندگیم دخالت میکنن پس از شروع کردن کاری ترس داریم چون بهشون قدرت میدیم و فکر میکنیم میتونن توی سرنوشت ما دخالت کنن و خراب یا خوبش کنن ک این نادرسته هیییچکس نمیتونه ب ما ظلم کنه مگر اینکه باور کنیم.

    اگه مظلوم باشیم میتونن ب ما ظلم کنن.

    بقول استاد عزیز تا مظلومی نباشه ظالمم نیست. پس اگه میخوای ظالم ازبین بره باید مظلومی نباشه.

    وقتی گناهی ک انجام میدیم درواقع ب کسی جز خودمون آسیب نمیرسونیم پس خداوند آمرزنده است.

    ممنون از استاد عزیز و خانم شایسته و دوستانی ک با خوندن نظرات زیباشون دله آدم شاد میشه♡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    سلام من مهدی صالحی ۲۰ سالمه و تا کنون شکست های عاطفی و مالی و … زیادی خوردم و الان بدونه هیچ سرمایه ای هیچ پولی در حالی که ارامش خود را از دست داده ام قدم اول را شروع کردم

    و از اینکه ترس هایم در ذهنم بزرگ شده بود و ایمانم و توحیدم به خدا کم شده بود احساس گناه میکردم میخواهم ارامش و ایمان و توحیدم به خودش بازگردد و از امروز شروع میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمد علی عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1720 روز

    سلام به همه ی دوستان نازنین خانواده عباسمنش

    من چند ماهی هست که با آقای عباسمنش آشنا شدم و فایل ایشون رو که از تلگرام بدستم می رسید بشکل متفرقه می شنیدم اما بعد طی یک پروسه و آشنایی با سایت تصمیم گرفتم فقط فایل های رایگان رو استفاده کنم و از تاریخ 1399/09/29 از فایل شماره یک شروع کردم به گوش کردن و یادداشت نکه ها و آگاهی ها و ایده هایی که به ذهنم میرسید و امروز که نوزدهم دی ماه هست به این فایل یعنی فایل شماره 148 و نمیدونستم همچین دوره ای یعنی روزشمار زندگی وجود داره . روزشمار زندگی من طبق شماره فایل ها داره پیش میره نه تصادفی ! بقول آقای عباسمنش خیرش به این باشه.

    کامنت طولانی میشه اگه بخوام از بیشمار آگاهی که دریافت کردم ، از بیشمار نشانه ای که از خدا دریافت کردم ، از نعمت های خدا و …. بخوام بنویسم.

    بعدا باز خواهم نوشت.

    سربلند . شاد و کامیاب باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: