روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 177

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم ومریم گرامی

    تعهد میدهم اینبار به خودم که تا پایان این سفر هرروز یک فایل رو گوش بدم وردپایی از خودم بجا بزارم

    اینبار میخام با خودم مسابقه بدم و خودم رو سرزنش نکنم و این رو به خودم بگم اگر کسی تونسته این سفر رو تا به آخر بره من هم میتونم

    امروز فهمیدم انسان کمال گرایی هستم فهمیدم که باید برای رسیدن به هر چیزی تمرین کنم و بخدا توکل کنم فهمیدم که مشکلات اومدن تا منو به هدفم برسانند فهمیدم که در شرایط سخت باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم فهمیدم برای ساختن عزت نفس باید پا روی ترسهام گذاشته و افسار ذهنم رو بدستم بگیرم هروقت اومدم بعداز چندین سال دوباره شروع کنم به مرور این اگاهیهای ذهنم بر من غالب میشد وجود میکرد که چی حالا گوش کردی تو که می فهمی چی میگه توی فایل وبا هزارتا نگرانی ناامیدی نجوا میومد ومن ادامه مسیر دوباره بر می گشتم وبه تعهد م عمل نمی کردم

    اما اینبار میخوام به خودم ثابت کنم که من میتوانم به تعهدی که میدم عمل کنم واگر این کار رو بکنم مطمئن هستم عزت نفس میره بالاتر

    میخام برای خودم چالش ایجاد کنم ودر دایره راحتی خودم نمونم

    پس خدایا اینبار از صمیم قلبم به تو توکل میکنم و این افکاری که در من مقاومت ایجاد میکنند رو برایم مهار کن تا ادامه مسیر برایم هموارتر بشه

    الهی به امید تو پروردگار من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    پگاه تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام بر دوستان عزیزم و استاد عباسمنش عزیز . شاید این دومین یا سومین کامنت من باشه .نمیدونم چی باید بنویسم.ولی در این روز من داشتم شرک میکردم.منتظر پولی چشم به انتظار یک نفر بودم.و اصلا متوجه نبودم که من باید منتظر دست های خدا باشم .نه آدم ها..تویه این مسیر بالا و پایین هایی شدم.ولی از امروز تصمیم دارم باورهامو تغییر بدم.فقط نمیدانم چجوری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سفرنامه پنجم.

    زندکی آدمی نتایج آگاهی، گوش دادن به الهامات الهی و اراده به انجام اونا و ایمان به خدای دانا هستش. اینکه این الهامات رو پشت گوش نندازی و عمل کنی. این روزا یه مسیری هی داره بهم الهام میشه و من هی پشت گوش انداختمش، فایل تغییر شخصیت اینو بهم فهموند که دلیل این همه بی قراری و بی حوصلگی و وابستگی به افراد دیگه برا پر کردن خلاهای عاطفی و روحی و… ام به خاطر اینه که اصلا به ندای درونم گوش ندادم و عملیش نکردم. اصلا نرفتم تجربش کنم که شاید اینقد منو برد به مسیرهای قشنگ که اصلا دیگه خلا ای داشته باشم! اصلا چرا من به خودم همچین فرصتی رو ندادم . یکسال بود که همچین نجوایی میومد و من اصلا توجه نمیکردم‌ و تا الان اصلا متوجه نبودم که اینا چی هستن!!! الان واقعا برام روشن شد که باید تغییر بدم مسیر زندگیم رو باید برم اون مسیری که دوست دارم رو امتحان کنم و اصلا نترسم. دلیل این همه پشت گوش انداختنای من ترس از دست دادن درامد فعلیم بود که الان همانطوری که استاد تو درامد خودش نشونه ها رو دیده بود منم میبینم. خیلی جالب بود این فایل . من قبلا این فایل رو گوش داده بودم ولی اصلا برداشتی که الان داشتم رو اونموقع نداشنم . این فایل منو به فکر فرو برد که بشینم برا مسیر الهامی تشکر کنم و برنامه ریزی کنم. خودمو حرکت بدم و چیزایی که تو ذهنم داره فوران میکنه رو عملی کنم. احساس میکنم الان درک و آگاهیم خیلی بیشتر شده هر روز که پا به روز بعدی تعهد به این سفرنامه میذارم، از رفتارها و باورهایی تو درونم آگاه میشم که قبلا اصلا بهشون توجه نکرده بودم. اینقدر تو خورد ناخوداگاهم رفته بود که با بیان جمله متقابل اون باور، کل درونم ریخت و حس خوبی بهم دست داد. انگار تازه داشتم متوجه میشدم تغییر باور یعنی چی. انگار تازه مسیر عملی گفته های استاد رو داشتم درک میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پارسا گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش عزیز .

    به یاری الله سفرنامه رو شروع میکنم و همینجا تعهد میکنم که این سفر زیبا رو تا آخرش برم و در آخر وقتی که به زندگی ام نگاه کردم ، به وضوح خلق زندگیم توسط خودم رو ببینم .

    بار ها و بار ها به نقطه ای در زندگیم رسیدم که بی هدف شدم و زندگیم بی ارزش شده و اینجا بود که یک اقدام اساسی رو لازم و ضروری دیدم . و چه اقدامی بهتر و ضروری تر از ساختن باور ها .

    بار ها به چشم خودم مشاهده کردم که به خاطر کمبود عزت نفس و باور های محدود کننده ام ، با وجود کلی تقلا و تلاش کردن ، به نتیجه ی دلخواه نمیرسم .

    در این لحظه ، همه چیز کاملا برام واضح شده . تنها راهی که میتونم خوشبختی و حس خوب رو در تمام لحظات زندگیم تجربه کنم ، کار کردن روی باور ها و شناخت و معرفت بیشتر نسبت به پروردگار هست . تنها دلیلی که برای زندگی میبینم ، عشق است .

    امیدوارم این عشق بی قید و شرط ، در تمامی لحظات در وجود همه ی مایی که برای خودمون ارزش قائل ایم و روی خودمون کار میکنیم ، جاری بشه و از ما لبریز بشه .

    همچنین از استاد عباسمنش و خانم شایسته و دیگر عوامل و دوستان تشکر ویژه ای میکنم بابت اینکه کمک میکنید عشق بی قید و شرط در جهان جاری و لبریز بشه و جهان جای بهتری برای زندگی بشه . ممنونم 🙏🙏💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سلام به دوستای خوب سایت .

    امروز روز چهارم سفرنامم هستش، خیلی خوشحالم که متعهد به ایم سفرنامه شدم و در حال حاضر خدا رو شاکرم که به من اراده عملی کردن این تعهد رو داده. امروز یکی از روزهای تیره یعنی قاعدتا باید هوا خیلی گرم باشه ولی الان اینقد هوای عالی رو دارم تجربه میکنم که گویی یکی از روزهای بهاره. هوای بعد بارون و خنک با بوی دیوانه کننده نم بارون . صدای گنجیشکای کوچیکی که از خوشحالی دارن آواز میخونن . الان که دارم این سفرنامه رو مینویسم حال خیلی آروم و لذت بخشی دارم.با از بدنی سالم و قوی دارم استفاده میکنم برای دیدن زیباییها و نوشتن سفرنامه و بوییدن این بوی دیوانه کننده و لمس این هوای دلنشین. آسمون ابری که من عاشقشمم. صدای خش خش حرکت برگای درختای توی حیاط که با کوچکترین نسیمی شرو به حرکت میکنن و خنکای اون میخوره به صورتم. خدایا شکرت بابت همه اینا. خدایا شکرت بابت دوستای خوبی که دارم و میتونم باهاشون راجب حرفایی حرف بزنم که کاملا میتونن درکش کنن. بابت این سایت ارزشمندی که خدا به صورت رایگان در اختیارمون قرار داده هزاران بار شاکرم. فایل امروز سفرنامه منو آگاه تر کرد که بیشتر مراقب صحبت هام باشم. سعی کنم حرفایی بزنم که فرکانس خوب و دلخواهم رو ارسال کنم‌. به من گوشزد کرد که آگاه باشم حرفایی به اسم درد و دل که قبلا عین عادت انجام میدادم رو دیگه حتی به فکرمم نیارم چه برسه بخوام صحبت کنم. نگرش مثبت داشتن به همه مسایل رو سبک زندگیم قرار بدم و با توکل به خدا عملیش کنم. چون خواسته ها زپانی به من داده میشه که من تو فرکانس و توجه ای از همون جنس قرار گرفته باشم. چقد مسیر بندگی عالیه. هر چی حالت خوبتر، اتفاقای خوبتر برات رخ میده. انگار جایزه پشت جایزه برات میباره. مگه تمومی داره؟ نه اتفاقا تا ابدیت ادامه داره. اینجاست که میشه گفت خدا بی نهایت بخشندس. بی نهایت. هر چی بیشتر نعمتهای خدا رو ببینی و درک کنی و شکرگذارتر باشی بیشتر بهت داده میشه. وقتی به این جمله فک میکنم یاد عموم میوفتم. عموم آدم رهایی هستش. خیلی وقت پیش هم مادرش و هم پدرش رو از دست داد ولی تسلیم نشد. اون خدا رو پیدا کرده و بود و الان با تکیه به همون خدا کلی پیشرفت تو زندگیش داره. یادمه اینقد از ذره ذره نعمتهای خدا استفاده میکرد و شکر میکرد که تعجب میکردم میگفتم چرا پولاشو نگه نمیداره برا روز مبادا و این حرفا که میگفت خدا اینا و داده تا من استفاده کنم. خودش بقیشم میرسونه . نمیدونید چقد برا خودش ارزش قائله خیلیییی. حتی برا کمباینش هم کولر نصب کرده که یه ذره هم موقع کار گرما اذیتش نکنه چون آگاه بود که خدا سرتاسر براش راحتی و آرامش و لذت میخواد نه چیز دیگه. من خدا رو شکر میکنم بابت همچین ادمای موفقی تو زندگیم که میتونم از رفتاراشون درس بگیرم و استفاده کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عفت محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    سلام

    و روزی که قدرت رو در دستان بندگان خدا ببینیم یعنی نابودی

    ..

    خدا هست که میدهد خدا هست که می بخشد

    ما از جنس خدا هستیم و قدرت در دستان خداست

    .

    خیلی وقتا واسم پیش میاد که مشتری میگه این جنس رو میخوام و همش میگم واریز کنه واریزی میزنه و مرتب نگاهم و توجهم به مشتری هست.

    و حسم بد میشه نگران میشم اگه واریزی نزنه

    ‌.و اون لحظه قدرت رو میدادم به بندگان خدا

    .

    و امروز در این لحظه تعهد میدهم زین پس فقط نگاهم به خدا باشه و مشتری ها و هر انسانی که با ان ها در ارتباطم رو فقط وسیله ببینم که خدا هدایت کرده اون ها رو که به من کمک کنند.

    امروز پی بردم که شرکی خفی در وجودم داشتم

    جهان در دستان خداست ما هر چه داریم از خدا داریم

    خدا هدایتگر ماست و زمانی در مسیر درست قرار بگیریم و نگاهمون به خدا باشه و بقیه رو واسطه ببینیم ک خدا خواسته که اونا سر راهمون قرار بگیرن بدون شک خدا ما رو به بهترین ها هدایت میکنه و در مسیری زیبا و بدون فراز و نشیب قرار میگیریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حسنا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1547 روز

    سلام.این فایل به ما یادآوری میکنه که در ایمان ابراهیم گونه باشیم.یعنی فقط خدارا ببینیم.نه هنجارهای جامعه و یا آداب و رسوم مرسوم میان آدم های اطرافمان.فقط خداست و خدا و خدا…. .

    و بدانیم که اگر ابراهیم توانسته،ماهم میتوانیم.و اگر هرکس توانسته کاری را انجام دهد،ما هم میتوانیم.و شاید بشود گفت این یک قانون است.

    و اینجا عجیب بوی خانه میدهد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    عفت محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    سلام روز همگی بخیر

    خرسندم و به خودم میبالم که همراه عزیزانی چون شما هستم .

    مدتی وقت بود تمرکز کردن ذهنم واسم مشکل شده باز از خدا خواسته ام من رو هدایتم کنه چون باز تمرکزم جای فراوانی رفته بود روی کمبودها

    و خدا من رو به روزشمار زندگی هدایت کرد

    انشاالله ما در مسیر قدم برمیداریم و خدا ما رو هدایت میکنه و درهایی از نعمت هر روز بر روی ما باز میشه

    من شدیدا بعضی وقت ها عزت نفسم کم میشد مثلا مشتری خودش انتخاب میکنه جنس رو من کامل در مورد جنس توصیح میدم ولی بعد میومد و اه و ناله

    .

    تا اینکه گفتم چ کاری هست ک من عذاب وجدان و احساس گناه دارم .

    .

    جنس نقره که تمام دنیا میدونند رنگ طلا روی اون ثابت نمیمونه و من دقیق هم توضیح میدم ولی مشتری خودش به انتخاب خودش داره خرید میکنه

    .

    پس احساس عذاب وجدان و احساس گناه رو باید از بین ببرم و خوشحالم ک درکنار شما هستم و با اموزه های شما دارم روی خودم کار میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    خدارو شکر میکنم که تا امروز یعنی روز سوم سفرنامه پیش رفتم و از آگاهی های اون استفاده میکنم. خدا میداند در انتهای این سفرنامه چه حجم عظیمی از آگاهی در وجودم پدید می¬آید. امروز فایل “«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش” رو گوش دادم. اولین آگاهی که از این فایل برداشت کردم، آگاه بودن به وجود خدا و تسلیم مطلق اون بودنه. من قبلا عین اکثریت جامعه همیشه دنبال آدم¬هایی بودم که بتونم از تنهایی خودم دور بشم و همیشه از اینکه تنها باشم و حوصلم سر بره میترسیدم. ولی از وقتی با دقت به این فایل گوش دادم، برام خیلی جالب بود که به این نتیجه رسیدم که غیر خدا هیچ کسی نمیتونه اون دوست و یاور ادم تو تنهایی باشه که باهاش همیشه باشه و یه لحظه هم دور نشه ازش. حتی اگر طردشم بکنه؟!! دوستی که واقعا دوست داره بزرگ و ارزشمند باشیم و همه¬ی لذت¬ها و خوشی¬هایی که دوست داریم رو با تمام وجودمون تجربه کنیم. یک دوستی که به همه آگاهی¬ها آگاهه و دانای مطلقه. سرتاسر خرد و علم به همه چی. من قبلا اینقدر غرق در ناامیدی و نشدن ها شده بودم که برای پر کردن تنهایی ام آویزون این و اون میشدم ولی از وقتی فهمیدم که من باید هی پیشرفت کنم و تعیین و رسیدن به اهداف، روش زندگی کردن ما آدماست، خیلی وقته هدف جدیدی برا خودم بدست آوردم. و هر روزش با اون هدف زندگی میکنم و از تنهایی و مسیرم لذت میبرم. در این لذت بردنا دارم رو خودمم کار میکنم تا فراتر از الانی که هستم درک کنم و عمل کنم تا با کوله باری از دانش و آگاهی و البته خرد به دنیای نامتناهی سفر کنم. در این تنهایی میتونم به جرات بگم، خدا بهترین دوست من بوده . دوستی که هیچ¬کس نمیتونه اونو ازم بگیره یا دورش کنه. مگر اینکه خودم بخوام! اره، خدا همچین دوست عزیزیه. دوستی که هر چی بخوام بهم میده. نمیدونم از کجا ولی میدونم یه جوری بهم میده. کلا هم علاقه خیلی شدیدی داره سوپرایزم کنه تا بیشتر خوشحال بشم. جوری که از شوق خوشحالی دوست دارم جیغ بکشم و بغلش کنم و بگم خیلی خوشحالم کردی، خیلی دوستت دارم و عاشقتمممم. حضرت ابراهیم خیلی آگاهی بالایی داشتن که فهمیدن مانند انسانی که روح حقیقی و ذات پاک درونش جریان داره زندگی کردن، نیازمند تسلیم مطلق خدا بودنه. البته این تو حرف راحته ولی تو عمل اینقدر کنترل ذهن و مراقبه لازم داره که بتونی همون آگاهیا رو تو عمل پیاده کنی. اینکه همیشه به منبع وصل باشی و فرمانبردار مسیرخوشبختی تجویز شده برا خودت از طرف خدا باشی. این فایل به من گوشزد کرد که رو آگاهیای خودم کار کنم، به قرآن بیشتر توجه کنم و وقت بذارم براش، یاد بگیرم با ترسام مقابله کنم. یاد گیرفتم فقط مطیع خدا باشم و با اون طرح رفاقت ابدی ببندم و تنها وابسته و نیازمند همون باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حسنا امینی گفته:
    مدت عضویت: 1547 روز

    باسلام مجدد به همه دوستان هم فرکانسی عزیزم.راستش خودمم با این تعهدی که توی کامنت نوشتن درونم ایجاد شده چندان آشنا نیستم و تازگی داره ولی هرچی که هست حس خوبی بهم میده….و همین کافیه که با قدرت این کار رو ادامه بدم :).راستی،این فایل رو قبلا گوش داده بودم اما این بار نشستم روبروی قرآن خوشرنگی که تازه گرفتم و تک تک آیه ها رو با استاد جلو اومدم.تک به تک و دونه به دونه.جاهایی که از ظلم به خود حرف زده بود هایلایت کردم،کدها و به قول استاد لطفی آپشنای نیروی رب رو خط کشیدم و با خودم گفتم و گفتم و گفتم…و میگم و میگم و میگم..بعضی جاها ذهنم میومد یه مقاوتایی مینداخت ولی من با قدرت تموم توی سنگر وایساده بودمو به نیروهای خودی مهمات میرسوندم.راستی اخیرا رسوندن مهمات راحت تر شده.و این در حالیه که هنوز یکساله نشدم.به نظرم پیشرفت بزرگیه.isnt it? گاهی اوقات از این همه سکوت توی ذهنم و لذتی که داره تعجب میکنم.سکوتی که برای داشتنش کمتر از یکسال اخیر تلاش میکنم ولی بیشتر دارمش.به تولد یک سالگیم نزدیک میشم.درست زمانی که تصمیم گرفتم راه خودمو پیدا کنم.مطمینم که اتفاق های خوبی در راهه.:):) :)

    و اینجا چرا اینقدر بوی خونه میده؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: