روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 178

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلام بچه ها

    سلام استاد عشق

    سلام خانم شایسته عزیز و روز هشتم سفر نامه

    جای همگی خالی، همونطور که از رد پاهای قبلی من پیداست و شاید دوستان خوندن من الان تهران رو پل طبیعت هستم و واقعا فضای فوق العاده ای اینجا هست سرسبزی لحظه ی غروب بسیار زیبای خورشید، هموطنان عزیزم که کلیشون اینجا رو پل دارن در کنارهم قدم میزنن و لذت میبرن، زیبایی این پل و تهران زییا که از روی این پل میشه قسمت عظیمی از این شهر زیبارو دید،

    باورتون نمیشه من چند وقت پیش که داشتم فایلهای سفر نامه رو میدیدم یه قسمتش استاد یه جا رفتن که از این فواره های ابی که مردم میرن وسطش اب بازی میکنن دیدم و خیلی دوست داشتم اون فایلو، امروز تو پل طبیعیت دقیقا این فضا رو دیدم و بچه های با کلی عشق زیر این فواره ها اب بازی میکردن چقدر دلم میخواست برم لابه لای این ابها ولی نرفتم، با این که هیچ یک از ادم های بزرگ نمیرن زیر این اب ها شاید به زودی با یک لباس مناسب بیام برم زیر این ابها و لذت ببرم،

    خلاصه که بچه ها من قدم بزرگی تا الان برداشتم و مهاجرت کردم به تهران به لطف خدا، و از خودش خواستم که بقیه راهو نشونم بده، الان تو یک پانسیون زندگی میکنم که بسیار ادم های عالی و محترم در این پانسیون زندگی میکنن، و خدارو شکر تا این لحظه همه چیز عالی بوده، به امید خدا کارم هم داره اوکی میشه و به امید خدا باشگاه های تمرینیم هم اوکی میشه و با تمرکز روی فایل های استاد و توکل بر خداوند میرم تو دله ترسهام تو به اون چیزی که حق من از این دنیاست برسم،

    خداجونم به امید تو، عشقی عشق❤️❤️❤️😘😘😘🤗🤗🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آریا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1820 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، خانم شایسته و تمام دوستان هم فرکانسی.

    این اولین نظری هستش که بنده توی سایت میگذارم، لذا میخوام که یه سری توضیحات رو راجب خودم بگم و اولین ردپام رو به جا بذارم

    جوانی هستم که به تازگی 18 ساله شدم و الان که دارم این دل نوشته رو مینویسم امروز 6 مرداد 1400 هستش و 360 روز میشه که بنده عضو سایت استاد عباس منش هستم ولی متاسفانه تا این لحظه اونجوری که باید از قوانین نتیجه نگرفتم و خیلی موضوعات و آگاهی ها رو حتی توی 16 سالگیم داشتم ولی در عمل خیلی ازش استفاده نمیکردم و بزرگترین نتیجه ای که تو این مدت گرفتم، خرید گوشی (huawei y9 prime) هوآوی وای 9 توی اوج بی پولی و زمانی که پدرم شغلش رو از دست داده بود، که البته همین موضوع ایمان منو زیاد کرد و فهمیدم که قوانین جواب میدن و رسیدن به خواسته ها با توکل به خدا قطعا شدنیه.

    داستان آشنایی من با استاد فکر میکنم برمیگرده به پکیج های تندخوانی استاد، چون یک دوره ای من با روش های تندخوانی آشنا شدم و خیلی دلم میخواست یاد بگیرم، دوره های تندخوانی هم خیلی گرون بود که یک روز داشتم راجب همین مباحث با خانواده صحبت میکردم که دخترعمم گفت که پکیج تندخوانی داره و میتونه بهم بدش، خلاصه که من پکیج رو گرفتم، و با وجود اینکه به کرات گفته شده شده بود که باید بهای پکیج داده بشه ولی من بی اهمیت به این حرفا به کارم ادامه دادم.

    القصه که من تا این لحظه نه تنها تندخوانی رو یادنگرفتم بلکه سی دی های اون پکیج اصلا به طرز عجیبی گم شد.😄

    و منم فهمیدم که باید بهای هر چیزی رو پرداخت این موضوع رو استاد بارها توی فایل هاشون ذکر کردن و البته بارها به خود منم ثابت شده این موضوع؛

    خلاصه که آدرس سایت روی پکیج نوشته شده بود و منم قطعا از همون طریق با سایت آشنا شدم ولی خب درست یادم نمیاد که اون موقعی که ثبت نام کردم چه احساسی داشتم ولی ثبت نام کردم تا این لحظه…

    اما بریم سر اصل مطلب…

    همونطوری که گفتم این اولین کامنت و ردپای منه توی این سایت و خودم توی این مدت 360 روز به یک سری از فایل های رایگان استاد رو دست و پا شکسته گوش میدادم و خب مستمر عمل هم نمیکردم، به غیر از استاد عباس منش چندتا دیگه منبع و اساتید دیگه رو هم دنبال میکردم، تا اینکه دیگه خسته شدم با خودم گفتم آریا این همه آگاهی از جهان پیدا کردی، خب چی شد؟؟ چه فایده ای داره وقتی که تو به این آگاهی ها عمل نمیکنی میشی الامه دهر ولی با جیب خالی

    این شد که من دیروز یه تصمیم خیلی جدی گرفتم و اون این بود که من باید عوض بشم…

    دیگه خسته شدم از اون آریای قدیمی که بعضی وقتا همش میناله از شرایط

    میخوام خدا رو تو وجودم گسترش بدم، چون که با خدا قطعا شدنیه

    دیگه خسته شدم از تکیه کردن به آدم ها، من یه تکیه گاهی میخوام که همیشه پشتم میمونه که هیچ، بلکه هر روز بیشتر باعث رشد من بشه و بیشتر بهم بده

    میخوام متفاوت فکر کنم و متفاوت بدست بیارم

    میخوام آثار مثبت از خودم به جا بذارم، نه مثل بقیه که منتظرن یکی بیاد یه کاری براشون انجام بده بلکه شاید یکمی زندگیشون بهتر بشه

    من این ها رو میخوام…

    یادمه یه مقدار که سنم کمتر بود(حدود 13-14 سالگیم) وقتی داستان آدم های موفق رو گوش میدادم، این سوال برا من ایجاد میشد که چطوریه که یه سری افراد بدون امکانات و توی بدترین شرایط به موفقیت هایی رسیدن که افراد با امکانات و شرایط خیلی خوب همچین موفقیتی رو محال میدونستن؟؟ آیا شانس درکاره؟ آیا پارتی باعث این موضوع شده؟(البته که خودم فکر میکردم که با تلاش فیزیکی خالی میتونم بدستش بیارم)

    خداوند پاسخ من رو داده، پاسخ همینجاست، تو دل همین آگاهی ها، به شرط اینکه بهاش رو متعهدانه پرداخت کنم و ثابت قدم به این آگاهی ها عمل کنم.

    “مقدمات پاسخ به سوالم و هدایت شدن من از همون دوره تندخوانی صورت گرفت.”

    خب، من میخواستم تغییر کنم ولی یه مسئله ای بود

    اونم اینکه اینقدر حجم آگاهی های توی ذهنم زیاد بود که واقعا نمیدونستم از کجا باید شروع کنم و به چه شکلی خدای درونم رو گسترش بدم؟

    اساتید مختلف، کتاب های مختلف، حرف ها و تکنیک ها و روش های مختلف واقعا منو سردرگم کرده بود

    فکرشو کنید، قوانین جهان هستی رو میشناختم ولی حتی نمیدونستم باید چجوری شروع کنم، این حاصل عمل نکردن به این آگاهی هاست

    خب، الهام ها اومدن سراغم

    اولین الهام و تصمیمی که گرفتم این بود که باید از چند منبعی بودن بیام بیرون و از سخنان و حرف ها و روش های یک نفر پیروی کنم و خیلی زود انتخابم رو کردم

    “استاد سید حسین عباس منش” انتخاب منه

    من استاد عباس منش رو به این دلایل انتخاب کردم:

    1_استاد عباس منش کسی هستش که خیلی خوب درک کرده و نتیجه گرفته

    2_حرف های استاد بیشتر به دلم میشینه

    3_استاد کسی هستش که از زیر صفر شروع کرده و شرایط سخت رو هم تجربه کرده

    4_حرف هایی که استاد از زندگیشون در گذشته میگن فقط حرف نیست بلکه سندیت داره همین الان تو سایت قابل مشاهدس

    و…

    اما بازم برام سوال شد که “دقیقا از کدوم قسمت شروع کنم؟”

    آهاااااااا یه اتفاق جالب برام افتاد که فهمیدم خدا ما رو چقدر شیک و تمیز هدایت میکنه اگر خودمون بخواهیم

    وارد صفحه اصلی سایت شدم، نیت کردم و خدا خواستم قدم اولم رو بهم نشون بده و گزینه مرا به نشانه ام هدایت کن رو زدم

    و راستش شگفت زده شدم که خدا دقیقا چه جای خوبی هدایتم کرد

    فایل های سفرنامه که توی متن توضیحات هم اینو نوشته:

    «میخواهم باورهایم را تغییر دهم و زندگیام را از نو بسازم. میخواهم برنامه نویس زندگیام باشم. میخواهم نگرش آگاهانهی توحیدگرایی را جایگزین شرک خفی وجودم نمایم و سکّان زندگیام را به دستش بسپارم، تا به مسیری هدایت شوم که تمام عمر در پی تجربهاش بودهام.

    فقط باید از کجا شروع کنم؟»

    و این دقیقا همون سوالی بود که من دنبالش بودم بدون ذره ای جا به جایی

    باورم نمیشد، یعنی از همون لحظه ای تصمیم به تغییر گرفتم هدایت ها و حس خوب شروع شد

    و از اونجایی که این یه تصمیم جدی بود، فایل سفرنامه روز اول رو ساعت 1:30 بامداد با تمام وجودم گوش دادم(الانم ساعت 5:10 عصره)

    در سفر روز اولم فهمیدم که به یک بار گوش دادن اکتفا نکنم و بارها و بارها فایل ها رو مرور کنم و ظرف وجودیم رو بزرگ تر کنم و بتونم مفهوم سخنان رو درک کنم به جای اینکه صرفا بشنوم

    فهمیدم که همیشه باید روی خودم کار کنم و این موضوع خیلی بهتر از اینه که مثل عموم جامعه بخاطر بدست آوردن هرچیزی درجا برنم

    فهمیدم که باید متعهدانه روی خودم کار کنم و برای شناسایی باورها و افکار غلطم وقت بذارم

    و فهمیدم که باید ردپای خودم رو بجای بگذارم و انرژی و حسی و درسی که از هر سفر نامه میگیرم رو با بقیه به اشتراک بگذارم و تا میتونم کلا حس خوب بدم که بهم قطعا برمیگرده

    باید کامنت ها، متن و توضیحات مختلف هر فایل رو بخونم و بررسی کنم، کاری که هیچگاه انجام ندادم

    لذا با توجه به توضیحات استاد توی روز اول سفرم، سررسیدم رو برداشتم و در تاریخ 1400/05/06 تعهدی قوی به خودم دادم که دیگه اون آدم ثابق نباشم.

    از این پس من هرروز ردپاها و درک خودم از هر فایل سفرنامه رو باهاتون به اشتراک میذارم و از نتایج و تغییراتی که قراره برام رخ بده بیشتر خواهم گفت

    اووووف باورتون نمیشه که خودم چقدر از متنی که نوشتم لذت بردم.

    دوست دارم متن خودم رو بارها بخونم

    استاد راست گفتش، خودم از کلام خودم کلی درک جدید کسب کردم و امیدوارم که روی شما هم اثر گذاشته باشم

    واقعا خداروشکر میکنم بخاطر وجود استاد عباس منش و خانم شایسته و کل دست اندرکاران سایت و تمامی اعضای سایت

    و ممنونم از همراهیتون.♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام به استاد گلم و مریم خانوم و هرکی که داره این کامنتو میخونه

    امروز 1400/05/04 الانساعت 21:09 که این پیامو دارم مینویسم میخوام بگم بخاطر یسری توقف تو قراردادهام یذره نا امید شده بودم که با این ویدیو حالم خیلی بهتر شد .دوست داشتم یه رد پا بزارم و یه روزی با دیدن این کامنت بخندم و بگم دیدی شد علی. دیدی کافی بود صبر کنی و بسپری به خدا تا خودش بقیه راهو ردیف کنه.وااای که چقدر خوبه وقتی میری میزنی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن دقیقا حرفایی رو بشنوی که برای تو گفتن.خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکرت.خیلی دوست دارم استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علی یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    با سلام و عرض ادب خدم همه دوستان عزیزم بنده از امروز مورخ 4/5/1400 تعهد میدهم که سی روز به صورت مداوم هر روز یک فایل نگاه کنم ودیدگاه خودم رو نسبت به ان فایل و نظرات دیگران کامنت کنم.امروز این اگاهی از سمت یکی از برادرانم به من داده شد و خدارو شاکرم که به من اجازه داده و قدرت داده و اراده داده تا زندگیم رو خلق کنم و خدارو شاهد میگیرم تا زمانی که زنده هستم و نفس میکشم در مسیر توحید و ذات واقعیم قدم برمیدارم و با قدرت به ساخت زندگی بهتر و بهتر و احساس خوب تر و خوب تر ادامه دهم و بنده ی خوب خدای خودم باشم خداوند همواره منو یاری میکنه و هوامو داره و حواسش بهم هست و اتفاقات بی نهایت عالی و خواسته های من در انتظار منه و خداوند همشو برام رقم زده و من هم به صورت فیزیکی به دستش خواهم اورد.خدای مهربانم سپاس گزارم از وجودت از عشقت از امیدت و از حالی که به من دادی حالیه که سرشار از ارامش و امید و احساس فوق العاده . من ادامه میدهم و میسازم دنیامو با خدا.

    سپاسگزارم خدای بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2062 روز

    💫به نام پروردگار جان💫

    به نام او که در تمام لحظه ها من را هدایت میکند به سمت خواسته هایم.

    اون که این جسمو بهم هدیه داد روی زمین زندگی کنم.الهی شکرت.

    آری من نور هستم.

    خود او هستم.

    استاد عزیزم،خانوم شایسته،آخه شما دوتا چقدر عشقید.

    خدارو شکر میکنم توی جهان به کسایی برخورد کردم که جنسشون نور خالصه.

    آدمایی که جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران میکنن.خدایا شکرت.

    و اما در مورد سفرنامه که نگم براتون.

    من قبلا ۴۰روز این سفرنامرو بودم.

    و کلی ازین سفر لذت بردم اما بعد ۴۰روز نجواهای ذهن دورم کرد از مسیر.

    بازم توی همون مسیر که پیشتون نبودم کلی اتفاقایی افتاد که بازم همینجام که تعهدانه روزامو بگذرونمو هدایت بشم به فرکانس های بالاتر.

    خدایا شکرت.

    شب اول ۳مرداد ۱۴۰۰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مرضیه شاه نظری گفته:
    مدت عضویت: 1485 روز

    امشب دوم مرداد ماه هست و تصمیم گرفتم قبل از خواب، یسر به سایت بزنم در همین حین متوجه این قسمت (سفرنامه) شدم. چه ایده خوبی . تا به امروز پراکنده فایلهای سایت میدیم اما اینجوری ی نظم و تربیت داده میشه در مشاهده فایلها.

    امروز جلسه سوم دوره عشق و مودت را گوش دادم، که یک عالمه باورهای جدید و البته عجیب و تازه یاد گرفتم. گفتم عجیب چون باورهایی که استاد یاد دادند با چیزهایی که سی سال شنیده بودم دیده بودم متفاوت بود از صبح تاحالا هنگ هستم و تصمیم دارم یک هفته کامل فقط جلسه سوم گوش بدم. من هم تعهد میدم که از امشب طبق ترتیب سفرنامه فایلها گوش بدم و تلاش کنم بهشون عمل کنم. به امید روابط بهتر، ثروت بیشتر، سلامتی بیشتر سعادت بیشتر من هم این سفر را شروع میکنم.

    استاد جان و خانم شایسته عزیز خیلی دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    سلام بر روز هفتم سفرنامه. سلام بر دوستای خوب این سفرنامه و سلام بر استاد ومریم عزیزم

    خیلی خوشحالم که تا روز هفتم متعهد بودم اومدم جلو. خداروشکر میکنم بابت این اراده و عمل. امروز فایل تامین غذای روح رو دیدم. دوست داشتم اینجا یه تجربه هرچند کوچیک توجه به نکات مثبت و تغییر نگاهم رو که عین یک سنسور به ذهنم وصل کرده بودم رو بگم. اول این نکته جالب رو بگم که وقتی سنسور گونه رفتارها و احساساتم رو نسبت به ورودی های ذهنم بررسی میکردم، باورهایی رو در خودم کشف کرده بودم که تا اونموقع اصلا از وجودشون و تاثیرشون خبر نداشتم. و خیلی حیرت زده شده بودم. اما برگردیم به اتفاقات مثبت از تمرکز به نکات مثبت . من چن روزه دنبال یه کسب و کاری بودم که بتونم از شهر کوچیکمون مهاجرت کنم و برم وارد یه شهر بزرگ بشم و تو یه شرکت بزرگ شرو به کار کنم و با اون کار آشنا بشم. خیلی اتفاقی چن روز پیش با یه اطلاعیه روبه رو شدم که گفته بود با یه آموزش پولی تضمینی استخدام میکنن . اونم تو همون شهری که میخواستم!البته جای معتبری هم بود. اما تا دیروز هی میگفتم که نه اینهمه پول میخوای بدی اخرش فلان بشه چی. این بشه چی و … یهو حس بدی بهم رسید و اصلا متوجه هم نبودم که دارم به چیز بدی فک میکنم . من داشتم راجب چیزی با خودم بحث میکردم که اصلا معلوم نبود اتفاق میوفته یا نه. هر چند حتی از این آگاهی که بابا خودم دارم اتفاقات رو رقم میزنم هم دور شده بودم. که یهو خودمو رها کردم و گفتم میخوام شرکت کنم. نمیدونید چقد حسم خوب بود. بعد دیشب اتفاقی کامنت یکی از افرادی که دورهه روانشناسی ثروت1 رو خریده بود رو خوندم و چقد انرژی مثبت بهم منتقل شد. اینکه به تجربیات استاد توجه میکنم خیلی حس امید و انگیزه و ایمان به مسیر پیدا میکنم ولی کامنت ادمایی که با این مسیر کلی موفقیت های فوق العاده تو همه زمینه خلق کرده بودن، بهم انگیزه بیشتری میده که بابا ایمانت رو قوی تر کن چون تو هم باید یکی از اونا باشی و یه روزی همینجا از موفقیت هات و حسای خوب خوبت براشون تعریف کنی و انرژیت رو گسترش بدی. تصمیم گرفتم از امروز به خودم سنسور ببندم. میخوام خودمو در جهت تمرکز بر نکات مثبت و جایگزین کردن باورهای مثبت بجای باورهای ناراحت کننده، کنترل کنم. سنسور من قلبم و احساسمه ولی برنامه ای که به این سنسور وصل هستش، گوشیمه. میخوام هربار که احساسم بد بود(تا جاییکه ذهنم تحت کنترل باشه که امیدوارم روز به روز بیشتر بشه) تو دفترچه مخصوصی که براش تو گوشیم باز کردم، بنویسم. همراه با تاریخ و همراه با باور محدود کننده و باور جایگزینش. میخوام جدی ذهنم رو بررسی کنم اونم آروم آروم. میدونم تو این مسیر با ناشناخته ها وغم های زیادی روبه رو خواهم بود ولی من تسلیم نمیشم چون ادم تسلیم شدن نیستم. در کنار این دفترچه میخوام دفترچه موفقیت هامو بنویسم . همونطور که دفترچه کنترل ذهن میره جلو میخوام دفترچه موفقیت ها هر روز بره عقب تر و برگردم به تمام خاطراتی که ذهنم یاری میکنه و اونا رو ثبت کنم و خودمو تحسین کنم و بعد بررسی کنم که دقیقا چیکار کردم که به اون چیزا رسیدم.خدایا میخوام منو تو این مسیر هدایتم کنی و بهم کمک کنی تا هر روز بهتر از دیروزم عمل کنم. خدایا شکرت بابت همه نعمت هایی که بهم دادی . دوستت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    سلام به استاد عزیز، مریم عزیز و دوستای خوب سایت عباس منش، اولش با دیدن کامنتهای خوب دوستان که پر از موفقیت و خبرای خوب بود، کلی تحسینشون کردم بخاطر اینوحجم از درک، ایمان و اراده و عمل، بعد یکم خجالت کشیدم کامنت بذارم، چون امروز روز ششم بود و هنوز به اون خواسته هام نرسیده بودم ولی قلبم منو یاد تعهدم انداخت که بیام آگاهی این فایل رو که امروز گوش دادم رو بنویسم. این فایل منو آگاه کرد که برای شرو کاری که دوس دارم بکنم، بهانه نیارم. چون برای انجام ندادن هر کاری بهانه جویی مسخرس و دارم خودمو گول میزنم. کاری که همیشه انجام میدادم. امروز کلمه تغییر رو به معنای واقعی فهمیدم. فهمیدم که واقعا باید تغییر کنم. دست از بهانه جویی الکی و تنبلی بردارم و هم جهت با قلبم پیش برم و خودمو موفق تر کنم. به تواناییای خودم توجه کنم و تحسینشون کنم و دست به کارایی که دوس دارم انجام بوم بزنم و به راحتی خودمو از وسوسه انجام کارایی که هم بیهودس،هم بی ارزش هستن و هم البته آزار دهندن! دس بردارم. هر چند میدونم تو این مسیر تغییر باید کمال گرایی رو بذارم کنار و اروم اروم تغییر کنم‌. کم کم به بهانه جوییای ذهنم جواب منفی بدم و خودمو رشد بدم. تو زندگیم اینقد بهانه جویی عادت شده بود که حتی فکرش رو هم نمیکردم یه سری دلایل واقعا غیر منطقین و باید انداتشون دور! باید رو ایمان خودم کار کنم که تنها منبع ثروت و خوشبختی و خوبی خداست و باید از اون بخوام و با ایمان و انگیزه قدم بردارم. از خدا میخوام منو تو این مسیر حفظ کنه و راهنمام باشه تا به اون بنده مومنی که میخواد تبدیل بشم. خدایا شکرت بابت سایت خوب عباس منش و بخاطر ارادم که امروز هم به تعهدم وفادار بودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد علی ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان عزیزم

    امروز در این عید قربان زیباترین و تاثیر گذارترین صحبت زندگی ام را دانستم و این که تنها و تنها قدرت جهان رب است و از امروز تصمیم گرفتم هرروز این باور این توحید رو در قلبم در وجودم گسترش بدم از خدای خودم سپاس گزارم ک من رو لایق دانستن و درک این موضوع دونست و این ی خوشحالی و عیدی فوق العاده بود برای من …ممنون از استاد عباس منش مردی فوق العاده و یکتا پرست ک این مسیر خوشبختی رو به هر کس که از ته دلش بخواد نشون میده و این ها همه قدرت پروردگار مهربان و بخشنده من است…سلامت,ثروتمندو خوشبخت در همه لحظات زندگی باشید💛💎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    در جستجوی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1482 روز

    به نام خدایی که مارو به هرچی که بخوایم میرسونه این سفرنامه رو شروع میکنم، امروز اولین فایل تصویری سفرنامه رو دیدم، مدت زیادیه که با قانون جذب آشنا شدم و آرزوها و خواسته های زیادی در قلبم شکل گرفته ولی از اولین باری که با اینجا و شما دوستای نازنینم و استاد عباس منش عزیز آشنا شدم مدت خیلی کمی میگذره، تا الان با وجود اینکه سعی داشتم افکار و باور امو تغییر بدم تا زندگیم تغییر کنه ولی موفق نشدم، اما امروز جرقه ای در قلبم زده شد و عزممو جزم کردم که با تمام توانم به این تعهدم عمل کنم و آرزوهامو شکارکنم… شاید باورتون نشه ولی از وقتی این تصمیم رو گرفتم خیلی احساسم خوبه، حالم خوبه، اتفاقای قشنگی واسم میفته، همه چی خوب پیش میره…. به امید روزی ک بیام اینجا و واستون بنویسم که به خودم افتخار میکنم که روز 28ام تیرماه 1400 این تعهدنامه رو امضا کردم و با تمام توانم پاش موندم… براتون عشق و آرامش و خوشبختی آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: