روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 187

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلامی با عشق به تمام عزیزان

    چه جنبه ای از زندگی من نیاز به تغییر دارد؟ 🤔

    چند وقتی است که می خواهم روی تنفسم تمرین کنم و ورزش کنم و دلیل اینکه هنوز شروع نکردم این است که باوری دارم که باید با این باور ها عوض شود:

    من هر کاری را شروع کنم با اراده به پایان می رسانم.

    من اراده ای قوی دارم.

    کافیست من اراده کنم هر چیز ی موجود می شود.

    من قدم اول را که بردارم کارها تا آخر آسان می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نرگس درویشی گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    سلااام استاد عزیزم خدارو هزاران بار شکر میکنم ک با قانون هستی از طریق بهترین بنده و عزیزترین بنده ش اشنا شدم از روزی ک این فصل رو شروع کردم ارتعاش خرید ماشین دادم و ثبت نام کردم برای قرعه کشی و امروز ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ با پیامک تبریک برنده شدنم رو دیدم و از ذوق فقط خداروشکر میکردم و از انجاییکه باورم اینه راحت و در اسایش و ارامش و سلامتی و امنیت کارام درست میشه نمیدونید چقدر ب راحتی پول جور شد و ب راحتی ثبت نام خرید زدم خدایا شکررررت …خداروشکر ک هرانچه در دلم نورش تابید برام ب راحتی بدست اومد من واقعا شاکر خدای بی انتها و فراوانی هستم ک حواسش خووووب بمن هست ..من ایمان دارم باور دارم تنها قدرت لایناهی دراین کیهان هست و خدارو هزاران بار شکر ک با شما اشنا شدم و قانون دنیا رو فهمیدم ..استاد عزیزم اینقدر ذوق دارم نمیدونم چی بگم و فقط از شما خییییلی تشکر میکنم و براتون ارزوی عمر پربرکت دارم خدایا ب اندازه تمامی خلقتت از ریز تا درشت برای تمام نعماتم ب اندازه ریزترین تا درشت ترین نعمتهات شکر میکنم شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مینا مارکارادی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    به نام خدای که مرا در بهترین مدار زندگی هدایت کرد من هدایت شدم به این سفر نامه که به لطف رحمت خاص خدا یک انسان توحیدی شوم من مشتاقم من خواستم که توحیدی شوم وخداهم هر لحظه در حال هدایت من است اموختم برای توحیدی بودنم باید از حالت ناخوداگاه خارج شوم و اگاه باشم هر لحظه،که البته تمرین میخواهد کار راحتی نیست ،ولی از خدا خواستم باورهای قدرتمند کننده توحیدی ام را با نشانه ها و معجزاتش قوی تر کند،،استاد عزیزم از شما بسیار سپاس گذارم که در این فایل به من اموختی که اشتباهات به وجود می ایند برای رشد و تجربه و نباید در احساس گناه ماند زیرا باز هم همان احساس گناه تکرار خواهد شد اگر در این احساس بمانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مجید حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    سلام و درود و خداقوت به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمامی دوستان واقعییتش من میخام از عدم رعایت قانون تکامل بگم براتون

    من خیلی تو زندگیم زیاده خواه بود و هستم

    من تو یه مسیری قرار گرفتم سال 98 که یسری خاسته های خیلی بزرگ توی ذهنم و تمام وجودم شکل گرفت و شبو روز بهشون فکر میکردم ولی اصلا از قانون تکامل خبری نداشتم و هرکاری میکردم فقط برای رسیدن به اون خاسته ها بود در صورتی ک اصلا ذهن من اینها رو نمی‌پذیرفت ک تو این مدت بخام بهشون برسم و من شبو روز هدفگذاری میکردم برنامه ریزیهامو عوض میکردم میگفتم شاید مشکل از اینا باشه و خیلی تعجب میکردم که چرا تاریخی که من زدم برای رسیدن به اون هدف با این ک کلا در روز 5 ساعت میخوابیدم و بقیش فقط و فقط کار بود سخت تلاش می‌کردم

    انگیزه میدادم انرژی میزاشتم و خلاصه نگم براتون ک چقدر من حرص چرا نمیرسم رو میخوردم در صورتی ک هیچ حاشیه ای بجز کارم نداشتم

    تا این ک سر یه اتفاق بعد از دوسال که خیلی نداری کشیدم و سختی و دوری و…. کارمو ول کردم ولی اهدافم هنوز بودن و هستن

    تا اینکه توی تلگرام 6 ماه پیش با استاد آشنا شدم و قانون تکامل رو توضیح دادن کلا موضوع رو گرفتم و 6 ماه اصلا کار نکردم و همش خونه و فایلهای استاد شبو روز تو گوشم بود (فایل های رایگان)

    و بعد این مدت یکار دیگه رو به تازگی استارت زدم البته با دید دیگه با فهم قانون و کار کاردن روی باورهام با استفاده از قانون تکامل

    دارم پیش میرم و به امید خدا تا مدت کوتاه دیگه از نتایج عالی که گرفتم براتون میگم

    همتونو دوس دارم

    موفق و شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم..

    امروز ۲۰ شهریور ماهه ۱۴۰۰ عه و این اولین باریه که دارم روی این سایت کامنت میذارم.واقعا نمیدونم چی میخام بگم..اما شروع میکنم به تایپ کردن تا خودش گفته بشه..استاد من ۳ ساله که با شما آشنا شدم..یعنی از سن ۱۵ سالگی، ولی به طور جدی یک ساله که اومدم و عضو این سایت شدم‌..وسط راه خیلی دور میشدم..حتی اونقدری دور شدم که یه دوره ای با افسردگی سر و کله میزدم و اوضاعم خیلی نابود بود😂 ولی بازم یه نیرویی منو سر پا کرد و خداروشکر میکنم که الان این جام و بدون افت کردنی ۵ ماهی هست که به طور پیوسته دارم رو خودم و باورام کار میکنم.خدایا شکرت

    وقتی فکر میکنم که چه طور آشنا شدم…واقعا از هدایتی بودنش زبونم قاصر میمونه و فقط یه لبخنده که رو لبام میشینه..درست مثل الان که واقعا نمیدونم چطوری اومدم به این صفحه..واقعا نمیدونم..نمیدونم دستم خورد؟..کدوم گزینه ارو زدم؟سر کنجکاوی بود؟..اصن چیشد یهو…که دیدم تو این صفحه ام( هدایت شدم) و یه چیزی درونم میگه هم سفر شو..با این که مقدمه ارو خونده بودم که باید برای هر فایل یک ردپا گذاشت..اما گفتم بذار فعلا یکم راجبش فکر کنم و بعد..فایلی که صفحه هدایت کرد(اعتماد به نفس) رو گوش دادم..اما حس کردم این برای من کافی نیست..شروع کردم به گوش دادن فایل های ۱ و ۲ و ۳ اعتماد به نفسی که قبلا دانلود کرده بودم و روی گوشیم داشتمشون.. و تو طول روزم…واقعا نشانه هاییو میدیدم که بهم میگفت دارم خوب پیش میرم..هرجا میرفتم یه چیزی از اعتماد به نفس گفته بود..یهو میرفتم تو واتساپ یه متن واسم ارسال شده بود درباره اعتماد به نفس..جایی میرفتم ادماییو میدیدم که دارن درباره اعتماد به نفس صحبت میکنن…و واقعا باوور های محدود کننده و ترمز طورم دارن واسم نمایان میشن…این هی داره بولد تر و بولد تر میشه که چقدر اساسیه این عزت نفس…! راستش من همیشه فکر میکردم اعتماد به نفس نداشتنم یه چیز ارثیه..یعنی چون کلن خانواده ی مادرم و.. مثل من اعتراض داشتن از این که چرا اعتماد به نفسمون پایینه و ما هیچوقت نمیتونیم بریم جلوی یه ملتی حرف بزنیم.. و حرفایی از این دست و تعریفایی که از اعتماد به نفس داشتن..فکر میکردم که هرچقدر تلاش کنم کاری از دستم ساخته نیست..چون ارثیه و به هرحال هرکسی یه جوره دیگه؟.و این از بچگی واسه من پر رنگ و پر رنگ تر شده بود که منم شبیه اونام..تو بچگی خجالت میکشیدم بگم فلان چیزو میخام..بزرگتر ک شدم اگه قرار میشد برم جلوی صف مدرسه و چیزی بگم،هزار بار میمردم و زنده میشدم..و حتی تا همین دوسال پیش هم..کنفرانس دادن درس جلوی یه دوربین(اموزش پرورش) و یه جمعیت ۳۰ نفره..چنان استرس وحشتناکی درونم ایجاد میکرد که مطالب یادم میرفت و دستام خیس عرق میشد و صدامم دچار لرزش..!،واقعا نمیفهمیدم چه اتفاقی داره میوفته و چرا مدام بدتر میشم..این چه ارثیه که بدون داشتن حق انتخابی داخلش باید بشینم و مدام اسیب ببینم؟اینم فقط چون بقیه خانوادمم همینن؟..ناعادلانس!…اما چیزایی که شنیدم و دیدم و اتفاقاتی که افتاد منو وادار کرد که راجبش عمیقا فکر کنم…و به این نتیجه رسیدم که درواقع “ریشه”ی این باور محدود کننده ارثیه‌..نه خوده اون عمل… و سعی کردم بهتر باشم…ریشه یابی کنم و بهتر و بهتر شم

    یاده جمله ی استاد افتادم..”در ابتدا ظرف وجودی هرکس(باوراش) درست شبیه ظرف پدر و مادرشه”…اینم واقعا همینه..این باورای محدود کننده اس که اگه حواسمون بهش نباشه میتونه نسل به نسل بچرخه و چقدر واویلا میشه اگر که جلوش گرفته نشه‌..واقعا چه موضوع مهمیه واسه فکر کردن…چه اگاهی های نابیه‌..خدایا شکررت

    ۱_خداوند بخشنده اس اگه خطای بزرگی ازت نبینه اون کوچیک هارم میبخشه و این چقدر عمیق و پر از مفهومه…

    ۲_ هیچ کس نمیتونه زندگی کسیو در جهت مثبت یا منفی تغییر بده و حتی با کشتن هم نمیشه کسیو نابود کرد:)

    این دوتا جمله میتونه موجب ریشه یابیه خیلی از باورای مخربمون باشه..و ۳ روزه دارم بهشون فکر میکنم و فکر میکنم..

    و چقدر قشنگه که تا به حال حتی جرئت کامنت گذاشتن هم نداشتم بخاطر اعتماد به نفس نه چندان رضایت بخشم..ولی الان دارم سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم تا کمتر حرف بزنم تا مفید تر واقع شده باشه کلماتم‌..

    و اومدم اینجا تا قول بدم و متعهد شم.،

    که باید سالم تر باشم

    باید خوشحال تر باشم

    باید عشق بیشتری بورزم

    باید ثروت مند تر بشم

    باید اعتماد به نفس بالاتری داشته باشم!!

    و باید بیشتر به خداوند نزدیک تر شم..

    و چقدر این تعهد زیباست وقتی که قراره بهش عمل شه..:)

    عاشقتونم و امیدوارم در پناه حق همواره لبخند بر لب داشته باشین..چرا که این لبخنده که نشون دهنده ی ارامش درونیه و این ارامش درونیه که موجب موفقیت های بیشمار میشه..♡

    روزخوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    با سلام و احترام به استاد عزیز، مریم عزیز و همه دوستان هم فرکانسی ام

    از مدتی که خدای خودم رو جوری شناختم که واقعا ازش لذت میبرم، ۶ سال میگذره. واقعا خدا رو سپاس بخاطر این آشنایی من از خدا با وجودگفته های استاد عزیز که واقعا دوستش دارم.‌

    بله استاد من هم از امروز تصمیم گرفتم این سفرنامه آن را شروع کنم که ظرفم رو بزرگتر کنم و سوراخ های ته ظرفم رو هم ببندم. آگاهی هایم بیشتر بیشتر بشه. این هم بگم که من از یه ذره آگاهی که پیدا کنم هم کیف میکنم. حتی خیلی کوچک و همیشه به خودم فرصت میدم که بازم آگاه تر بشم. این آگاه شدن همیشه ادامه داره و همین چقدر کیف داره که ما هر روز میتونیم آگاه تر بشیم. خیلی موقع تا آگاهی ها یادموم میره. پس باید همینطور یادآور براش داشته باشیم. با همین گوش کردن های بیشتر و بیشتر. چون واقعا ذهن مقاومت داره، بخاطر اینکه یه عمر طولانی یه شکل دیگه فکر کرده.پس تلاش بسیار میخواد. به امید خدا تلاش میکنم که از این فایل های سفرنامه هم لذت بسیار ببرم و همین طور ظرف آگاهی ام را بزرگتر کنم و بعدش همینطور اتفاق های بهتر برام بیافته و بعد درکم بالاتر بره و بعد دوباره بزرگتر شدن دوباره ظرف و بعد اتفاق های خوب بیشتر و …. همینطور ادامه داشته باشه. واقعا خدا رو سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام بر همه دوستان عزیزم

    ردپای روز چهارم

    اصل و اساس کل دوره ها در یک فایل رایگان واقعا سپاس گزارم استاد عباس منش عزیز خدایا شکرت که من را به این راه هدایت کردی

    اما نکات مثبت امروزم خدایا سپاس گزارم برای امروز که فوق العاده بود

    سپاس گزارم برای سلامتی فوق العاده خودم و خانواده ام

    سپاس گزارم برای نعمت هایی که بدون اینکه تلاشی برای داشتن آنها کنم به من داده ای

    خدایا برای زیبایی طبیعت ات سپاس گزارم

    برای اینکه کار دارم سپاس گزارم

    برای اینکه امروز هم روی خودم کار کردم سپاس گزارم

    برای امیدی که به فردا دارم سپاس گزارم

    و برای فرصت سپاس گزاری که به من داده ای سپاس گزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    سلام به استاد جذاب، مریم دوس داشتنی و دوستای عزیزم

    خداوندااااا زیبایی ها میخکوبت میکنن حسی که طبیعت زیبا به آدم میده رو فک نمیکنم هیچ حسی تو دنیا بده یا شایدم برای من اینجوریه

    اینقدرررر بکگراند پشتتون خارق العاده بود ( با اینکه من تمام سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و دیدم خیلی خیلی طبیعت خیره کننده تر دیدم از فایلاتون خدا رو شکککر) اما نمیدونم ناخودآگاه چرا محو بکگراند این فایل شدم

    جوری که هی فایل و میزدم عقب دوباره گوش میدادم صحبتاتونو که حتی هی میگفتم حواستو جمع نکاتی که استاد میده بکن ندا اما صدای دیگه گفت بهرحال اونم تمرکز رو زیبایی و داره بهت حس خوب میدهه

    من فایل ها رو قبلا تا قسمت ۱۸۰ زندگی در بهشت دیدم اما چون عمل نمیکردم یهو از یه جا تصمیم گرفتم دیگه دانش و قطع کنم و چیزایی رو که میدونم عمل کنم البته که هنوز اول راهم و نتایج خیلی بزرگی ندیدم اما نتایج کوچیک و اینقدر ذوق میکنم و حتی هنوز محصولی هم خریداری نکردم اما امیدوار و مصصم دارم ادامه میدم به لطف خدای مهربونم و وجود این بهشت و دوستای خوبم

    نکته جالب اینجاست که قبلا که این فایل و گوش داده بودم اما اصلا راجع به روزشمار تحول زندگی هیچی نمیدونستممم میگفتم وا اینا چیه :|

    خلاصه که تازه دارم کم کم معنی تکامل، مدار ، فرکانس و … میفههمم و هنوز کلی راه دارم

    ممنونم استاد عزیزم و مریم مهربونم پایدار و برقرار باشید بوس به کلتون :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    میترا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    سلام به همه خانواده صمیمی وشکر گزار عباس منش

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    در برگ ۱۳ از روز شمار تحول یاد میگیریم که بجای تمرکز کردن بر نقاط ضعف دیگران وتغییر دادن اونها برروی خودمان تمرکز کنیم وبخواهیم که خودمان را تغییر دهیم نه دیگران را.

    چون ما فقط قدرت تغییر دادن خودمان را داریم وبس.

    وقتی تلاش میکنیم تا دیگران رو تغییر بدیم انگار اصلا از درسهامون چیزی رو نفهمیدیم ودرک نکردیم ،چرا که یکی از قوانین ودرسهای بزرگ اینه که ما اصلا نمیتونیم سرنوشت کسی رو عوض کنیم نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم ووقتیکه سعی میکنیم این کارو انجام بدیم یعنی قانونو درک نکردیم.

    البته که به نظر من همه افراد اولش که با قانون اشنا میشن دوس دارن برنو این کشف بزرگشونو با کسای که دوستشون دارن به اشتراک بزارن ومن هم همینطوری بودم .ولی به قول استاد عباس منش که این هم جزء تکامل هستش.

    وبعد که مدارمون بالا تر میره ورشد میکنیم میفهمیم ودرک میکنیم که نباید این کارو انجام بدیم.

    ممنون از خانم شایسته واستاد عزیزم

    ممنون از تک تک دوستان درسایت بی نظیر ( راه بهشت )

    خوشحالم که در کنارتون هستم

    خداروبی نهایت شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    فاطمه علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    قدم اول

    وقتی حالت بده ب یاد خودت بیار ک این حال بد قراره اتفاقای بدتر رو برات بیاره و بیا یه جوری ب شرایط اون موقت نگا کن ک حالتو بهتراز قبل کنه .صحبت کردن این موقع باخودت وعوض کردن محیط فیزیکی ک توشی جواب میده .

    مثلا وقتی حس گناه داری اول قانو حس بد اتفاق بد رو برا خودت بگو بعدش باورای این مدلی باید تکرار شه ؛ چرا من حس گناه دارم ؟ ب خاطر حرفایی ک شنیدمه؟؟ خداخودش گفته همه گناهامو میبخشع جزشرک پس لازم نیست من ب خودم سخت بگیرم . اون درونمو میدونه وبراش پذیرفتس قضیه اشتباه کردن من .اشتباه من میتونه باعث رشد من بشه .کی؟ وقتی من ازش درس بگیرم ورهاش کنم. ازاون طرف وقتی من بتونم خودمو ببخشم و برگردم پیش منبع هدایتم میکنه جوری ک اشتباه نکنم اگرم کنم حتما لازم بوده .

    ب قول استاد تمرین کن تااین مسیره ذهنی برات جابیفته

    استاد میگه من خیلی وقته حس گناه ندارم این ینی مسیر ک ساخته شه دیگ لازم نیس اگاهانه روش کارکنم . .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: