روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 199
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بایاد خدا دلها ارامش میابد
استاد عزیزم سلام ،من چن وقنی شروع کردم و معجزه صحبت های شما ذو در زندگی خواهرم دیدم و این توانایی دیدم که من هم میتونم تغییر کنم سه فایل افرینش رایگان و جذب نکات مثبت شروع کردم از فایلهای رایگان و اینستاتون داره فعلن بهره میبرم
ولی از زمان گوش دادن تا الان کمی هم فکری وپولی تغییر کرذم همش به لطف شماست و انشالا بعد فایل رایگان میخوام پولی ها رو تهیه کنم
روز یازدهم- چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟!
با سلام و درود
استاد در این فایل در واقع یکی از راههای کنترل ورودی و برامون شفاف کردند.
من خودم هر وقت در مورد اتفاقات ناخوشایندی که برام میفته صحبت میکنم حسم بد میشه و انگار دارم دوباره اون و تجربه میکنم و دقیقا طبق قانون همین احساس بد اتفاقات بد و برام رقم میزنه.
البته خدارو شکر میکنم که مدتهاست که کم پیش میاد بخوام راجع به مسائل منفی صحبت کنم ولی بمحض اینکه حواسم به هر دلیلی از این آگاهی ها کم میشه و کنترل ذهنم و از دست میدم و راجع به مسائل نادلخواه زندگی صحبت میکنم و یا درد و دل میکنم دقیقا خیلی سریع بازگشت فرکانس ها رو پشت سر هم میبینم و حس میکنم و خداروشکر که با قوانین دارم روز به روز بیشتر آشنا میشم که باعث میشه بفهمم وقوع اتفاقات نادلخواهم از کجا آب میخورن و یجور تلنگری برام هست که من و به آموزشها و کارکرن روی باورها و یجورایی مراقبت از خودم برمیگردونه.
چند ماه گذشته من دقیقا همین روال بود و من در این دام افتادم و بعد بخودم اومدم و راه در مسیر این سفر گذاشتم تا متعهدانه روی باورهام کار کنم و با استفاده از این آگاهیها و قوانین ثابت جهان از خودم در مقابل هجوم ناخواسته ها مراقبت کنم و به سمت خواسته هام هدایت بشم.
از خدا میخوام ما رو در عمل کردن به آگاهیهای این سفر ثابت قدم نگه داره.
آمین
به نام خدای خالق جهان هستی
سلام به استاد عزیرم و مریم جان مهربان
امروز که سفرنامه روز ششم را خواستم بنویسم نمیدونستم چی بنویسمو از کجا شروع کنم.
تا اینکه وقتی با خواهرم صحبت میکردم گفتم انگار وقتی سنم کمترم بود جذب اتفافات مثبتم بیشتر بود. مثلا دو تا مقطع درسیمو بهترین دانشگاهای ایران خوندم یا تونستم شغلی متناسب با رشته تحصیلیم پیدا کنم و اتفاقات دیگه.
بعد گفتم حس میکنم الان کمتر شده، شاید بخاطر تجربیاته که ذهنم به سمت منفی رفته.
اون یه حرف قشنگی زد. گفت تو توی رابطه با دوستای زیادی رفتی که خیلی هاشون هم مدار تو نبودند. دقیقا درست میگفت. من بعد از اینکه درسم تمام شد دایره روابط و دوستام زیاد شد و با آدمای خیلی جورواجور در ارتباط بودم.
ار امروز تصمیم گرفتم سعی کنم دایره روابطم رو محدود کنم و انرژی بیشتری بذارم روی اینکه انسان های هم مدار با خودم رو جذب کنم.
اینکه استاد گفتن از سرمایه کم شروع کنید کاملا درسته. من قبل از کرونا این کار رو کردم و داشت خوب پیش میرفت تا اینکه این مریضی اومد و مجبور شدم مرکزم رو تعطیل کنم. اما الان که فکر میکنم میبینم تاثیرات این بیماری خیلی تونست ذهن منو تحت سیطره خودش دربیاره و منفی کنه. امیدوارم زودتر استارت دوباره این کار رو بزنم و بیام از نتایجم براتون بگم
از خدا بی نهایت سپاسگزارم
روز نهم- داستان تولد من
با سلامی سرشار از عشق
امروز با فردی که تضادهای زیادی و باهاش تجربه کردم تونستم بدون احساس بد، ترس، دلسوزی، سرزنش و خشم صحبت کنم چون قبل از این برخورد از صبح چندین بار این فایل و گوش کرده بودم و حسابی این نکته رو شنیدم که توی هر موقعیت و فضایی نگاهت و طوری تغییر بده که به احساس بهتر برسی و من با خودم گفتم چرا باید روبرو شدن و گفتگو با این فرد و برای خودم آزار دهنده و تحمیلی ببینم اینجا باید خودم و امتحان کنم و این روش و امتحان کنم و به خودم قول دادم که سخت نگیرم و کمترین نتیجش این بود که حالم بعد از این دیدار هم خوب بود و برخلاف همیشه بعدش روال عادی زندگیم و در پیش گرفتم بدون بهم ریختگی و … و مطمانم طبق قانون نتایج بهتر و پاداشهای بیشتری هم خواهد داشت.
خداروشکر
سلام و عرض ادب به همه دوستان و هم فرکانسی های عزیزم و بهترین استاد و مریم عزیز
روز دوم : امروز با این که از صبح سر کار بودم و روز کاری پر مشغله ای رو داشتم ( من کارم املاکه ) چون تعهد داده بودم و این سفر پر ماجرا رو شروع کرده بودم روز دوم سفر رو شروع کردم و فایلش رو گوش دادم و چقدر مطالب خوبی بود و واقعا این مطالب روحمو جلا داد
با این که این فایل رو هم قبلا گوش داده بودم ولی انگار وقتی با سفرنامه پیش میری و گوش میدی اصلا همون مطالب تاثیرشون ده ها برابر میشن
نمیدونم از کجا شروع کنم
خیلی مطالب برای گفتن دارم
منم مثل خیلی از دوستان دیگمون زیاد دست به نوشتنم خوب نیست و کمتر کامنت میزارم
من چیزی حدود 830 روز از عضویتم داخل سایت میگذره و اون اوایل ک ثبت نام کرده بودم و فایلا رو گوش میدادم خیلی تاثیر گرفته بودم و واقعا نتایج خوبی رو گرفتم
اون موقع هنوز سرباز بودم که بلافاصله بعد از پایان خدمت سربازیم رفتم سراغ کاری ک دوسش داشتم و املاک خودم رو افتتاح کردم و یه ماشین پراید خریدم و یه تیکه زمین کوچیک خریدم و روز به روز پیشرفتم بیشتر میشد البته من تو این مدت تونستم سیگار رو هم کنار بزارم و هر روز شکر گذار خداوند خودم بودم
ولی این اواخر کمتر میومدم تو سایت و فایلا رو میدیدم و دوباره چند ماهی بود که شروع کرده بودم به سیگار کشیدن و کم کم داشتم دنده عقب میرفتم که همین چند روز پیش به خودم اومدم و شروع کردم به خوندن کامنتای ترک سیگار و تصمیم گرفتم بزارمش کنار و این کار رو انجام دادم و الانم که سفرنامم رو شروع کردم
خدارو خیلی سپاسگذارم که خیلی زود بهم الهام کرد و کمکم کرد که به خودم بیام و دوباره همون امیر قبل بشم و هر روز پیشرفت کنم
خدایا شکرت به خاطر این استاد دوست داشتنی و مریم عزیز که انقدر بهمون انرژی میدن
با خودم عهد بستم که بعد از اتمام سفرنامه که مطمعنم خیلی روحمو بزرگتر از الان میکنه و کلی از همه لحاظ بزرگتر میشم دوره روانشناسی ثروت 1 رو تهیه کنم
و مطمعنم خدا هدایتم میکنه
دوستتون دارم 🙏🙏
روز هشتم- کلیپ انگیزشی شماره۳
سلام
وقتی کامنتای منتخب سفر امروز و خوندم که بسیار ساده نوشته شده بودن ولی خبر از تغییر بزرگی تو زندگیشون میداد یه حسی بهم دست داد و یچیزی درونم بهم گفت که من چقدر به خودم سخت میگیرم و انگار یجورایی مقاومتم هنوز بالاست حتی با دیدن نتایج تو زندگیم… و از طرفی انگار برام سخته باور کنم این تغییرات و پیشرفت ها خیلی طبیعیه برام و من لیاقت زندگی که روی روال به سمت خواسته هام پیش بره رو دارم. چرا خلاف این موضوع و باور دارم؟
من هم خیلی نتایج گرفتم ولی چرا اینقدر که باید به وجد نمیام و زود یادم میره و عادی میشه!و مسائل و خواسته هایی که بهشون نرسیدم دائما ذهنم و مشغول کردن و مانع لذت بردنم از خواسته هایی میشن که بدست آوردم… اینجاست که باید عزمم و برای توجه به نکات مثبت جزم کنم و از خد میخوام کمک کنه تا بتونم روز به روز تو این زمینه قوی تر بشم چون دلم نمیخواد این احساس و نگرش باعث ناسپاسی و احساس نامناسب در من بشه و طبق قانون جاذب اتفاقات نامناسب بشم، بنابراین بی برو برگرد باید برای تمرین توجه به نکات مثبت ورسیدن به احساس خوب متعهد باشم.
بقول استاد که تو این فایل میگه… مهمترین عامل یعنی ایمان داشتن و باید قوی کنم در خودم و با مرور همه نتایجم از کوچیک و بزرگ این باور و ایمان و در خودم زنده نگه دارم و هر روز باید اینکار و انجام بدم تا ساختارهای سنگی باورهای قدیمی من بعد از ۴۰ سال کم کم ترک بخوره و از هم بپاشه.
خدایا شکرت بابت این مسیر زیبا.
یکی از اهداف مهم من تو زندگی قدم گذاشتن در مسیر یادگیری مهارت جدیدی هست برای اینکه بتونم علاقم و پیدا کنم… و هنوز نمیدونم دقیقا به چه چیزی علاقه دارم اما میخوام واردش بشم و این مسیر و هم امتحان کنم و از خدا میخوام هدایتم کنه به سمت موضوعی که علاقه و اشتیاق واقعیم باشه و مهارتهای منحصربفردم و بتونم تو اون مسیر شکوفا بشه.
این مساله الان بزرگترین هدف و خواسته منه.
خدایا من نمیدونم تو بهم بگو و هدایتم کن…
آمین
سلام استاد عزیزم
سلام به همه بچه های هم فرکانسی
امروز 8 آبان سال 1400 که روز اول سفرنامم رو شروع کردم و این تعهد رو به خودم دادم که تا پایان سفرنامه هر روز از خودم ردپا بزارم
من قبلا هم چیزی حدود 5،6 ماه پیش خواستم این سفرنامه رو شروع کنم که از همون روز اول نشد ( تو مدارش نبودم )
ولی این سری با یه تعهد جدی شروع کردم و میدونم که قراره کلی اتفاق خوب برام بیفته و خدا میدونه چقدر قراره تغییر کنم
من تغریبا 70 درصد فایلای رایگان رو دیدم و این فایل رو هم قبلا دیده بودم ولی اینبار که گوش میدادم و خودم رو متعهد تر از قبل میدیدم انگار حرفا یه تاثیر دیگه ای داشت
از همتون بخصوص استاد عباس منش عزیز بخاطر این سایت خوب و حضور خوبشون سپاسگزارم🙏🙏
روز هفتم- غذای روح چگونه تامین می شود.
کنترل ورودی های ذهن به نظرم یک جهاد اکبری ست که نیاز به تعهدی برگرفته از باورهای محکم داره و این یک موضوع دوطرفس.
اگر ورودیهاو غذای روحمون و کنترل کنیم با دیدن نتیجه باورهامون قوی میشه و وقتی باورهامون قویتر میشن بیشتر مراقب ورودیهامون هستیم.
و فکر میکنم بخاطر همین موضوع هست که استاد میگه ۶ ماه متعهدانه وقت بذارید و بعد با دیدن نتیجه تصمیم بگیرید.
بنابراین باید از یکجایی با تعهد قدم برداریم و الگویی مثل استاد و درنظربگیریم که چطوری به این شرایط عالی رسیده.
مشخصه بارز استاد تعهد بی نظیر و سفت و سختیه که در مورد رعایت قوانین داره و اونچیزیه که خود من بخاطر نداشتنش اونقدر که باید در عرض این ۵ سال نتیجه نگرفتم. و دقیقا دلیلش همینه که تعهدم و بعضی جاها و بعضی وقتا زیر پا گذاشتم و اونقدر محکم و جدی روی مساله کنترل ورودیها کار نکردم.
و الان برام بیشتر مسجل شده که با این روش به جایگاه دلخواهم نمیرسم و بیشتر و بیشتر باید روی این مساله کارکنم.
قدمهایی که برداشتم الان حدود ۴ ماهه از وقتی مستقل شدم و تنها زندگی میکنم تونستم تلویزیون و حذف کنم خداروشکر. چند وقته اینستاگرام و چک نمیکنم با اینکه قبلا هم زیاد باهاش کار نمیکردم ولی کلا کنار گذاشتمش.
و تعهدم در انتهای سفر روز هفتم اینه که بسیار بیشتر و متعهدتر از قبل مراقب باشم، توی جمع مراقب باشم همسو و همراه با غیبت کردن و شکوه کردن و غرزدن دیگران نشم و اونا رو تایید نکنم، آهنگ نامناسب گوش ندم، دردو دل نکنم و پای دردو دل کسی نشینم،هر چیزی پیش بیاد بگردم و جنبه مثبتشو ببینم، آدما و موفقیتهاشون و زیبایی های اطرافم و تحسین کنم،
فایلهای استاد و مدام گوش کنم، نوشته های مریم عزیز و کامنت های سایت و مطالعه کنم، با خداصحبت کنم، شکرگزاری کنم، موقعی که خاطرات منفی و ترسها و احساس گناه به ذهنم خطور میکنه به خدا پناه ببرم و باهاش صحبت کنم وقوانینش و مرور کنم و خودم و به احساس خوب و باورهای همراستا با قوانین الهی برسونم. قرآن و مطالعه کنم و … برای انتخاب غذای روحم وسواس بیشتری داشته باشم.
آمین.
روز ششم
“همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.”
صحبت ها و نکته های این فایل فوق العاده باارزشن و باید اونا رو با طلا نوشت واقعا،
منی که بخاطر عدم آگاهی در مورد این مطالب تضاد بزرگ مالی و تو زندگیم تجربه کردم و همین تضاد من و به این سایت هدایت کرد، با همه وجودم میفهمم… فقط آگاهی های گفته شده در همین یک فایل برام کافی بود تا مسائل بزرگ مالی برام اتفاق نیفته.
و حالا هم خدارشکر میکنم که به این آگاهی رسیدم و متوجه اشتباهات و باورهای نادرستم شدم و همین باعثه جلوگیری از اتفاقات بدتری برای من شد.
الان هم درحال طی کردن تکاملم برای جبران نتایجی که بابت باورهای اشتباهم داشتم و دارم قدم به قدم طی می کنم.
از خدا میخوام ما رو در این مسیر ثابت قدم و استوار پیش ببره و ظرفیت وجودیمون وبرای درک بهتر قانون تکامل بالا ببره.
آمین
روز پنجم –
تغییر شخصیت جسارت میخواهد”
سلام
راستش امروز که بیدار شدم اونقدر حسم خوب نبود و همون اول صبح و دقیقا آخر شب به تضاد یکسانی برخورد کردم، که این تضاد دقیقا از دل یک تغییر اساسی که تو زندگیم ایجاد کردم ناشی شده که مربوط به رابطه میشه. من از تغییری که ایجاد کردم راضی هستم فقط تضادهایی که بعد از این تغییر دچارش میشم و هنوز خیلی درکش نکردم…
البته یکی از دلایلش فرکانس قربانی بودنه که اوایل این اتفاق توی دامش افتادم و بعد به خودم اومدم… الآن هم احتمالا بخاطر همون حس و حال و باورهای قربانی بودنمه که اینطوری ادامه دار شده…
با وجود اینا تا جاییکه ازم برمیومد باز هم سعی کردم طبق تعهدی که دیروز، روز چهارم سفر بخودم دادم که روزه تمرکز بر نکات مثبت بگیرم، اینکار و انجام بدم.
از اینکه عالی نبودم خودم و سرزنش نکردم و از اینکه با وجود شروع این سفر باز چنین تضادی برام اتفاق افتاد سعی کردم نا امید نشم و قانون تکامل و بخودم یادآور شدم و گفتم نباید از خودم و خدای خودم توقع بیجا داشته باشم، به خودم گفتم این نتیجه باورهای خودمه و میپذیرمش و واقعا میخوام هدایت بشم و راه و پیدا کنم و بخدا گفتم من نمیدونم تو بهم بگو چی بگم… چیکار کنم…
در مورد شغلم هم با توجه به اینکه کار مورد علاقم نیست و جای پیشرفت نداره بعد از اینکه تصمیمم و در مورد رابطه اجرایی کردم و تقریبا به ثبات روحی نسبتا خوبی رسیدم قدم اول برای تغییر در این زمینه رو برداشتم و در یک دوره آموزشی ثبت نام کردم که از ۴ روز دیگه شروع میشه و قصدم شروع یک مهارت جدید و کارکردن توی اون زمینه و پیشرفتن و متخصص شدن هست و از خدا میخوام مثل همیشه هدایتم کنه و راه ها رو برام باز کنه.
آمین