روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 2

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده ملیحه موسوی» در این صفحه: 11
  1. -
    سیده ملیحه موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2630 روز

    سلام بر خداوند هدایتگر مهربان

    سلام بر بندگان هدایت شده خداوند

    خدا را شکر که در این سفر من هم هستم و امروز برگ نهم این سفرنامه را دارم میخونم البته روزهایی هست که اقامت بیشتری میکنم و سفرنامه آن روز را برای خودم مرور و تکرار میکنم تا واقعا درک کنم در ذهنم ثبت بشه.

    مثلا از موضوع در صلح بودن که خانم شایسته عزیز خیلی خوب مطلب را توضیح دادند.

    خیلی به دلم نشست برای همین دوست داشتم امروز هم این مطالب را دوباره مرور کنم و در مورد اتفاق دیروز که بی ربط به همین موضوع نیست اینجا بگم.

    راستش دیروز صبح بعد از نرمش صبحگاهی و شکرگزاری روزانه خیلی سطح انرژی من پایین بود و دوست داشتم بخوابم. خیلی به خودم فشار آوردم که نخوابم اما از آنجایی که یادگرفتم در این مسیر زیبا فقط لذت ببرم و اصلا به خودم سخت نگیرم گفتم باشه یک ساعتی خوابیدم بیدار شدم اما هنوز انرژی بالایی که میخواستم را نداشتم شروع کردم به خواندن کامنت ها و نوشتن آنها و خوندن متن دوباره این برگ از سفرنامه و یاد گرفته بودم که این من هستم که روزم را می‌سازم و یک لحظه از خداوند خواستم و اجابت کرد. گفتم از الان تا یک ساعت دیگه ام را می‌خواهم خودم به بهترین شکل ممکن با انرژی بالا بسازم و همون لحظه انگار یک انرژی فوق العاده ای به من تزریق شد و جلوی آینه جملات تاکیدی ام را گفتم با خدای خودم صحبت کردم و خیلی حالم عوض شد انرژی فوق العاده ای بدست آوردم و گفتم این یعنی خواستن یعنی اینکه باورهای تو افکار تو فرکانس تو روزت را می‌سازد و همه حال خوب من توسط خود من ایجاد می‌شود و همان کنترل ذهن که اساس خوشبختی است.

    ودقیقا این در صلح بودن را تجربه کردم که هر جا خداوند را از اعماق وجودم حس میکنم آرامش عجیبی پیدا میکنم و خیلی حال من بهتر می‌شود.

    این روزها خیلی با خودم و دخترهای گلم درصلحم با همسرم و خیلی حال همه ما عالی است. دخترهای عزیزم که فقط 3 سال و نیم هستند خیلی رفتارشون تغییر کرده از وقتی که من با خودم در صلحم و خداوند را در قلبم احساس میکنم و همه امور زندگی ام را به خداوند سپردم و فقط به الهامات او توجه میکنم و آنها را عملی میکنم خداوند بهترین برنامه ریز زندگی من است خیلی آرامش دارم خیلی از داشتن دخترهای گلم احساس خوبی دارم در صورتی که این طور نبوده. برخورد همسرم با من و بچه ها تغییر کرده بیشتر وقت ما با بازی با بچه ها می‌گذرد. زندگی خیلی لذت بخش تر شده و در کل ممنونم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که در این سفر زیبا بهترینها را برای ما رقم زدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: