روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 201

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Amir Mirdehghan گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سلام

    روز نهم

    به نام خدای باورها

    2،3 روزی بود که از سفر دور شده بودم و امروز که برای بار دوم دوباره این فایل رو دیدم که دل نوشته خودم رو بزارم فهمیدم که دلیل این که 2 روز سفرم به تعویق افتاده یه نشونه بوده که دوباره این فایلو تو موقع مناسبش ببینم و به خودم بیام . امروز که خبر مشاور استاندار شدن یکی از فامیلامون به گوشم رسید منی که تو دوسال گذشته پیشرفت های خوبی رو داشتم یه لخطه تو دلم داشتم خودمو با اون مقایسه میکردم و زیاد از این خبر خوشحال نشدم تا این که الان این فایلو دیدم و فهمیدم هنوز خیلی جای کار کردن رو خودمو دارم که بتونم این پاشنه اشیل مقایسه رو حل کنم

    ما آدما فقط واسه خودمون زندگی میکنیم

    و فقط میتونیم امروز خودمون رو با دیروز خودمون مقایسه کنیم و فقط باید خودمون رو راضی نگه داریم

    و خدا رو شاکرم که انقد خوب هدایتم میکنه و هواسش همیشه بهم هست

    باید خیلی رو خودمون کار کنیم که فراموش نکنیم و نجواهای ذهنی نیان به سراغمون

    هر چقدرم که تو زندگی موفق باشیم وقتی خودمون رو مقایسه کنیم حسمون بد میشه و وقتی حسمون بد بشه دگ سپاسگذار نیستیم و در نهایت با سرعت از خوشبختی دور میشیم

    خدایا ممنونم

    🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رحمان اشرفگنجویی گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    سلام ارادتمندم، من تازه شروع کردم به دیدن این فایلهای استاد واقعاً از شنیدن صدای استاد لذت میبرم و کیف میکنم و تصمیم گرفتم که هر روز وقتهای آزادم رو بشینم واز فایلهای رایگان استاد استفاده کنم و مطالب و نکته های استاد رو یاد داشت برداری کنم و توی زندگیم بکار بگیرم. عاشقتم استاد عباسمنش منم امیدوارم که در پناه الله یکتا شادو سعادتمند سربلند وثروتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    روز پنجم:

    درود بر استاد عزیزم که منشا عشق و خیر وبرکت اند و مریم جان بسی شایسته و دوستان خوب همسفر تحول

    درک الهام خیر و شر ممکنه خیلی سخت باشد .

    خودم وقتی این جمله را شنیدم به اتفاقاتی که در زندگیم افتاده بود بیشتر لینک شدم.

    سالها قبل در مسیری قرار داشتم که به صلاح و مصلحتم نبود و باید سریعتر آن شرایط را ترک می کردم. ولی از آنجایی که ضعف عزت نفس داشتم، شجاع نبودم و ترس هام اجازه نمیداد فراوانی را باور کنم، پس همچنان به آن مسیر اشتباه ادامه دادم.

    جالبه خداوند در ابتدا با شهود و رویای بیداری حقیقت ماجرا را نشانم داد، من که هنوز به پختگی و آگاهی لازم نرسیده بودم متوجه پیامش نشدم. بعدها بارها و بارها توسط خواب های تکرار شونده به من گوشزد کرد که در چه مسیری هستم . با اینکه بعد از بیدار شدن حال بدی زیادی می کشیدم، گریه میکردم و رنج میبردم ولی باز توجیهی برای خواب هام می آوردم که حقیقت را نبینم…

    مساله اینجاست که وقتی الهامات خیر را درک و دریافت نمی کنی یا توجیه می کنی لاجرم به سمت شر کشیده میشی . چون نتیجه دلخواه را نمیگیری و حس و حال بد ایجاد شده فرکانس را شدیدا پایین می کشد.

    و بعد تصمیمی گرفتم که با عقل و منطقم و ترس ها و محدودیت هام سازگارتر بود…. جالب اینجا بود که در آن تصمیم هم دوباره حمایت و هدایت شدم….. تاااااااااااا جایی که به این درک رسیدم که پیام ها و الهامات اولیه چه حقیقت نابی را برای من داشته ولی چون دریافتش نکردم باید از مسیر زجرآوری درکش میکردم…

    هرچند در نهایت نتیجه خوب بوده و به رشد و درک بهتر من از خودم، از توانایی هام از جهان اطرافم و… ختم شد….

    ولی چراااا با درررد . با ۱۱ سال دست و پنجه نرم کردن با رنج و گریه و اندوه و البته گهگاهی شادی و لذت و….

    اگر به شهود و پیام اولیه خداوند اعتماد و اطمینان کرده بودم. توحیدی بودم و سرشار از قدرت و عزت نفس این مسیر رشد به مراتب کوتاهتر و راحتتر و زیباتر بود.

    همیشه میگم صبا جوووون عادت کن به نتیجه گرفتن از مسیرهای خرم، نه سخت و سنگلاخی

    که به قول استاد عباس منش ما نیومدیم که رنج ببریم… ما اومدیم که رشد کنیم و لذت ببریم.. درسته که رنج جزئی از سفر هست ولی نه رنج های تکراری.. کوره راه های تکراری….. مراقب تکرارها و تکرارهای بیهوده مون باشیم.

    پس گوش بزنگ تغییر باشیم . وقتی نشانه ها بوی صلاح و درستی نمیدهد وقتش هست که با جسارت و شهامت تغییر کرد. هر چه تعلل در تغییر بیشتر رنج و درد و آسیب و افت فرکانسی بیشتر و به طبع راه بازگشت دورتر… ولی باز هم هیچگاه برای تغییر دیر نیست و نباید ازش ناامید و منصرف شد.

    اهرم رنج و لذت چه زیبا برای تقویت شهامت در تغییر می تواند موثر باشد

    و البته الان خوشحالم و مسرور از مسیری که به فضل پروردگار و وسیله شدن انسان های وارسته و دوست داشتنی چون استاد عباس منش و مریم جان

    خدااااایااااا شکررررت

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    روز چهارم:

    سلاااام بر نازنینان همسفر و استاد عزیزززز و بزرگوار و مریم خانمی که خیلی شایسته است.

    ویس امروز در خصوص چگونگی تمرکز است که فووووووق العاده زیبا و دلنشین بود. با نگاه کردن به روند زندگیم به وضوح میدانم که قطعا نگرانی ها، توجه و تمرکز بر روی ناخواسته ها، اشک و غم، گفتگوها و نشخارهای فکری مداوم و مداوم در طول زمان چه آتشی به خرمنم کشیده بود… و الان میدانم که چقدررررر کانون توجه اهمیت دارد.

    اولین قدم تصمیم هست. همه چیز از یک تصمیم با تمام وجود و تعهد آغاز می شود.

    و من از ابتدای سال 1400 با این تصمیم گیری کلنجار می رفتم ولی بالاخره تسلیم شدم، چون وقتی هیچ راهی برای سعادت جز این نیست که دست از قربانی بودن، دست از نشخار فکری، غم و توجه به ناخواسته برداری و به خواسته ها معطوف کنی.

    مدتها اشتباه رفتم ونتیجه اش را دیدم . اکنون برای فرداها و ماه ها و سالهای بعد خودم با بالابردن فرکانسم و معطوف بودن به قلبم و توجه به اینکه درونم داره چی میگه.. چی می خواد. و با توجه و اعتماد به شهود و الهاماتم، بتوانم شرایط را به شکلی دلخواه بسازم و بیمه کنم.

    به قول یکی از دوستان، عباس منش تونست پس منم میتونم

    و مسرورم که من در این مسیرم …. با افتخاااارررر و با خوشحالی…. و هدایت و لطف الله بر خودم را به وضوح می بینم و با اینکه در ابتدای مسیرم باز هم می بینم که حال امروزم هیچ ربطی به حال چندماه پیشم ندارد. هر روز و هر روز بهتر و بهتر از روز قبل.. خدااایااااا شکررررت

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 2007 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خدای بخشاینده مهربان

    ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

    نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسند

    خدایا من تسلیم امر تو هستم مرا در این مسیر برای رسیدن به خودشناسی و شناختن خودت یاری کن که تو بهترین یاری کننده و بهترین راهنما هستی …

    قسم میخورم که برای تغییر خودم برنامه ای روزانه گذاشته و در مسیر هدفم تلاش کنم و میدانم که تو در این مسیر همراه من هستی ..

    میدانم که تو برای رسیدن به اهدافم به من مسیر را نشان خواهی داد پس قدم میگذارم در این مسیر که تو را بهترین راهنما میدانم …

    خدایا به امید خودت نه بنده های خوبت …

    سیده راضیه امینی

    1400/8/18

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    سلام عزیزان همراه در این سفر بی نظیر

    من چندین سال پیش به کلاسهای خودشناسی هدایت شدم البته بعد از تجارب بی نظیر زندگی.توی این دوره با فیلم گفتگو باخدا آشنا شدم و در اون لحظه که والش توی پارک توی چادرش میخواست بخوابه با هوای سرد و باران شدید یه جمله ناب گفت که از اون لحظه توی ذهن من مونده و اون لحظه باشنیدنش کلی گریه کردم و با همه وجودم از خداخواستم و بهش گفتم )جمله والش این بود گفت خدایا من نمیخوام اینجوری بمیرم

    یواش یواش آرام آرام زندگی رو ادامه دادم تا الان که ۱سال و ۲ماه از آشنایی من با استاد میگذره .هرروز هدایت پشت هدایت حتی برای شنیدن و دیدن هرفایل.دیروز توی یکی از فایلها استاد گفت سفرنامه رو شروع کن…سریع اومدم اینجا و پیداش کردم و امروز اولین فایل رو گوش کردم چقدر خوشحالم توی دلم قند آب میشه…مریم باور کمبود و لیاقتش کمه و باید درستش کنه و تعهد دادم به خودم تمرین درخواست کردن حتی اگه نه بشنوم…مریم خوشگل و عزیزم تو لایق بهترینهایی اینو با همه وجودت باور کن..اگه چیزایی که میخوایی رو نداری خودتو لایق ندونستی عشقم باور کن که لایقشی عزیزدلم.خدا از تو بشتر میخواد که به تمام خواسته هات برسی مگه لبخندشو نمیبینی عزیزم که چقدر مهربون بهت نگاه میکنه و میگه برو که بهت میدم جوری که نتونی بشماری و جمع کنی…این جمله های هرروز منه که با همه وجودم میگم و حسش میکنم که باعث لبخند و آرامش در درونم میشه و قدرت پاهامو بیشتر میکنه…استادجانم و مریم عزیزم واقعا از خداممنونم بابت هم مدارشدنم باشما….🥰😘

    اینو باید متذکر بشم که هدایتم به دوره های خودشناسی راه هدایت ما را از ایران مهیا کرد با اینکه اصلا تا اون زگان فایلهای استاد را گوش نکرده بودم.ما در این کشور زندگی مان رو شروع کردیم بدون اینکه زبانشان رو حتی یه کلمه بدانیم..من دوستان زیادی دارم اینجا بسیار عالی دارم صحبت میکنم وچقدر مشتریان عالی دارم که فقط میخوان از من خدمات بگیرن و چقدر دلها با ما مهربان است..هرمسئله ایی میاد اونو یه نشانه عالی برای پیشرفتم میبینم حتی به ظاهر بد….میدونم که تمام جهان و آدمها دارن به من کمک میکنن تا به خواسته هام برسم…خدایا شکرت عزیزم😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    روز سوم:

    فایل امروز را که گوش میکردم لبریز شدم از این حس اعتماد به خدایی که ابراهیم داشت . واقعا تحسین برانگیز و قابل تامل هست.

    ابراهیم با سلول به سلولش درک کرده که مالک این جهان خداوند است ولاغیر. چنانکه احساسات بشری و عواطف پدری نتوانسته خللی در آن ایجاد کند.

    این فایل یادآور این قانون هست که ما به هیچ وجه من الوجوه نمی توانیم تاثیر مثبت یا منفی ای روی سرنوشت کسی بگذاریم. نگران و دلسوز و خیرخواه کسی باشیم یا تلاش کنیم کسی را به زمین بزنیم. همه چیز برخواسته از قانون فرکانس هست.

    الان که به عقب نگاه می کنم می بینم چه بیهوده تلاش ها و چه جنگ های زیانباری کردم که حاصلی جز کم شدن و قطره قطره آب شدنم و سقوط فرکانسی نداشت. راه تکراری و الگوی بی پاسخ تکراری را باید به کناری نهاد و هرچه بیشتر، دریافت نتایج درخشانتر خواهد بود.

    آنجایی که حضرت ابراهیم فرزندش را به دلیل الهامی که از خداوند دریافت کرده بود، رها کرد و رفت. این باور قلبی که من مالک اینها نیستم بلکه خداوند مالک آنهاست را به زیبایی نشان میدهد. از زمانی که این آگاهی را در خودم رشد دادم بیشتر و بیشتر رها شدم.

    زمانی خودم را مسئول خوشبختی و آینده و سعادت بچه ام میدانستم. بابت این چه جنگ و جدلهایی که با پدرش داشتم که بی رویه بهش سرویس میداد و داشت ناتوانش میکرد. چقدر تلاش داشتم برای رشد و بالندگی این بچه.. ولی وقتی دوست عارفی به من گفت اگر مسیر رشد این بچه از فلان اتفاق و یا فلان جهنم باشد تو نمی توانی جلوگیری کنی و نباید در مسیر رشدش دخالت کنی. از آن زمان انگار بار عظیمی از دوشم کمتر شد… ولی بعدها که خصوصاً با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم بیشتر دریافتم که به نوعی مسیر خوشبختی این بچه از خوشبختی من رد میشه.

    بیشتر و بیشتر به خودم گفتم صبا جوووونم عوض اینکه تلاش کنی بچه ات را خوشبخت کنی، تلاش کن خودت را روز به روز قویتر، آگاهتر، بهتر و خدایی تر کنی. سرشار از اعتماد، ایمان ، آرامش، فراوانی، ثروت و تسلیم و… در نهایت اتمسفری که تو ایجاد می کنی، خواه ناخواه می تواند بر روی باورها و توانمندی های بچه ات تاثیر بگذارد.. پس در مسیری که به آن هدایت شدی بمان و هر روز قدرتمندتر و با اشتیاق بیشتری پیش برو . تا به جایی برسی که ابراهیم گونه و پر از اعتماد و تسلیم به خدا بشوی . که راه سعادت در این است و بس

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ملیحه قنبری فیروزآبادی گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    ☘✈به نام خدایی که در این نزدیکی ست✈☘

    روز دوازدهم سفرمن💪🌞

    سلام‌ استاد جان و مریم جانم🤗😘

    اکنون ساعت۳:۲۵ و من همچنان در جاده ،متعهدانه

    میخواهم رد پایی برای خودم بجا بگذارم

    که به ذهن چموشم تکاملم رو یادآور بشم من کی بودم و چی شدم با کنترل ورودی های ذهنم،با درست کردن باورهای قدرتمندکننده 💪

    تمامی این احساس خوب و تموم زندگیم رو مدیون شمام استاااادم🤗👋🍁🍂🍃🍂سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    من خودمو پیدا کردم

    من خودمو شناختم

    من خدایم رو شناختم 🍂🍃🍁❤خدایاشکرت ❤🍂🍃🍁صدایت روحم را نوازش می‌کند

    وجودت باعث غرور من

    آگاهی هایت عشق را به من آموخت

    عشق به الله

    عشق به خودم

    عشق به مادرم

    عشق به همسرم

    عشق به فرزندم

    عشقم به جهان هستی آموخت

    🌍🌞خدایاشکرت 🌞🌍

    من یاد گرفتم تمام زندگی ام رو با افکار و باورهایم خلق میکنم

    من یاد گرفتم خودم مسوول تمام اتفاقات دلخواه و نادلخواه، شرایط خوب و بد زندگی ام هستم

    من یاد گرفتم کلید رسیدن به خواسته هایم ایمانی قوی به پروردگارم،رب العالمین واینکه نترسم و حرکت کنم،ساکن نباشم

    من یاد گرفتم که هیچی شانسی و الابختکی وارد زندگیه کسی نشده و نمیشه

    اینکه احساسات خوب=اتفاقات خوب و احساسات بد=اتفاقات بد است

    اینکه اگه ما آدما از درون پر بشیم شرایط بیرونی اصلا مهم نیست

    نکته ی مهمی که استاد جان من دریافتم اینکه تا ظرف وجودیت پر نشه و از درون خالی باشی،مسیر رو درست نخواهی رفت هدایت نمیشی

    در پناه الله یکتا شاد،سالمو ثروتمند باشین

    هر روزتون بهتر از دیروز🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Amir Mirdehghan گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سلام

    روز هشتم

    این فایل یکی از بهترین فایلای ممکنه که شاید من بالای صد بار تا حالا بهش گوش کردم و هر بار چقد باهاش انرژی گرفتم، قبلا که میرفتم پیاده روی در حین ورزش هم خیلی بهش گوش میدادم و تو اون حین ورزش کردن واقعا عالی بود

    ما آدما ذهنمون فراموش کاره ،خیلی زود یادمون میره که چی میخواستیم و چه هدفی داشتیم ، واسه همینه که استاد میگن باید هر روز رو خودمون کار کنیم ، چون اگه کار کردن رو خودمون مداوم نباشه و به خودمون انرژی تزریق نکنیم خیلی زود یادمون میره و نجواهای ذهنی شروع میشن

    و چقد این فایل موثره برای از بین بردن سریع نجواهای ذهنی

    یکی دگ از راه های به تعویق انداختن فراموشی های ذهنمون نوشتنه که وقتی اهداف و خواسته هامون رو مینیویسیم خیلی دیرتر یادمون میره و بیشتر براشون تلاش میکنیم و وقتی یادمون نره براش فرکانس میفرستیم و خیلی زود بدستشون میاریم

    خدایا شکرت بخاطر این سایت خوب و این همه آگاهی

    🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    روز دوم:

    وقتی این فایل را گوش دادم به یاد زمانی افتادم که با سرسختی سعی در درست کردن هر چیزی بودم. هم جاهایی که تلاش داشتم حال کسی را بگیرم که فکر می کردم بهم ستم کرده و یا تغییر دادن عزیزی که فکر می کردم میتونم بهش کمک کنم.. زهی خیال باطل …. چراکه اینها جنگ های بیهوده ایست که جز ویران کردن خشت به خشت درون آباد خودم نتیجه مثبتی نداشت.

    خستگی، فرسودگی، ویرانی پشت ویرانی

    چطور میشد چشم را از دیدن حقایقی که به وضوح قابل دید بود بست و این حجم چک و لغط جهان را نادیده گرفت.. ولی الان گفته های استاد را درک می کنم. که از ما برنمیاد که سرنوشت کسی را تغییر دهیم چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی

    و البته عذابی سخت در انتظار کسی است که چنین رویه ای را در پیش میگیرد. چراکه سعی در نقض قوانین و گذاشتن جا پای خداوند دارد. همان طور که من عذاب شدم و درد را تا مغز استخوانم حس کردم. گاهی چقدر بیدار شدن هزینه بردار است. افتادن در سراشیبی تندی که احساس می کنی قادر به فرو رفتن به ته دره نیستی…

    فایل روز اول استاد چه زیبا به عزت نفس تاکید داشتند و درک کردم که جنگ های من ناشی از ضعف عزت نفسم بوده . چرا که خودم را همین طوری که هستم لایق و شایسته نمی دانستم و برای جبران آن تلاش می کردم که از دیگران تایید بگیرم.. و در نهایت باعث احساس قربانی بودن و مقصر کردن دیگران میشد.

    خدای را با تمام وجودم شکر می گویم که اکنون در جایگاهی قرار گرفتم که درک کردم آنچه دریافت کردم از زندگی ، چه خیر و چه شر، ساخته و پرداخته درون و کردار خودم بوده ولاغیر.

    خدا را سپاس که دست از جنگیدن برداشته و شناور شدم در این اقیانوس عشق و رحمت.

    و روز به روز و لحظه به لحظه با تغییراتی که در درک و آگاهی ام رخ داده سعی در تغییر دادن و اصلاح باورها و زاویه دید خودم کردم و اکنون کمترین نتیجه ای که دریافت کردم افزایش آرامش قلبی ام بوده و اینکه آدم های سمی از دور و اطرافم زدوده شدند.

    شهامت نه گفتن به شرایط ناخواسته و توجه به خواسته ها را پیدا کردم و از این بابت عمیقا خوشحال و خرسندم .

    خداااا را هزاران بار سپاس و سپاس از اینکه در مسیر افراد قرارم داده که به آنها برکت داده است. نه کسانی که مورد غضب بوده و نه کسانی که گمراهند…

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: