روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 202

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    روز دهم:

    من به دلیل درونگرا بودنم و ترس از اینکه قضاوت یا مسخره شم اصولا کمتر تمایل به صحبت در مورد اتفاق هایی که برایم افتاده بود داشتم.. ولی برعکس بسیار مورد اعتماد دیگران بودم و با آغوش باز اجازه میدادم افراد اتفاقات خوب و بد زندگیشون را برام تعریف کنند که البته درصد موارد بد بیش از اتفاق های خوب بوده و متاسفانه من مفتخر هم بودم.

    با اینکه عموما خودم از اتفاقات بد خود و خانواده ام حتی برای دوستان صمیمی و قدیمی ام صحبت نمی کرم، نگو که من تبدیل شده بودم به سطل آشغال افکار و انرژی های منفی دیگران.. و این داستان ها ذهن من را درگیر می کرد و حتی در مواردی باهاش همزاد پنداری هم داشتم… و همین امر در دراز مدت همان اتفاقات را به زندگی من فرا می خواند (همان قانون جذب)

    یادمه سالها پیش با اینکه در سن 22 تا 25 سالگی بودم و به دلیل اینکه به طور کاملا ناخوداگاه مدتی قوانین را در زندگیم جاری می کردم به یک شادی و عشق و حال خوب و زایدالوصفی رسیده بودم و کلا لبخند بر لب داشتم و چشمام برق میزد.. ولی احتمالا به خاطر همان باور مخرب چشم زخم و… وقتی کسی بهم می گفت چه خوبه میخندی؟. یا چی شده خوشحالی؟

    بلافاصله می گفتم: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است. کارم از گریه گذشته است، بدان می خندم….

    خداااایااااااا چی کرررررردم با اون موهبت؟؟؟؟؟ و چطور خودم را رفته رفته به ورطه حال بد و اتفاقات بد مکرر انداختم… خدااایاااا شکرررر که در حال بازسازی و ارتقا مدار و فرکانسم هستم . خدایا سپاس

    از جای دیگری که آسیب ها خوردم، آنجایی بود که تلاش داشتم ثابت کنم من برترم، من درخشانترم، منم که میتونم کسی نمی تونه. و برای اثباتش گاهی جنگ کردم گاهی باج دادم و…. ولی دریغ از نتایج رضایت بخش…. الان مفهوم اثر مخرب این گفته های استاد را عمیقاً درک می کنم.

    از زمانی که سعی کردم خودم را برخلاف قبل در معرض افراد مسموم قرار ندهم و بیشتر با خودم سرگرم بشوم، و تعدادی را در یک حرکت انتحاری از دایره ام اخراج کنم، رفته رفته متوجه شدم خودبه خود تعداد افراد مسموم و سرگردان بیشتری از حوزه استحفاظی من بی دردسر و بی گفت و شنود خارج شده اند که بابت آن شکرگزار خداوندم.

    سپاس از این خانواده صمیمی که با خواندن کامنت هاشون من را هم با وجود مقاومت های زیاد به حرف و نوشتن و تحلیل خودم درآوردند.

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی، مملو از سعادت و ثروت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    روز نهم:

    سلام به استاد گرامی و همه اعضای خانواده عباس منش

    در صلح بودن……. آره منم گاهی تو زندگی آدم هایی رو میدیدم که شدیدا راحتند.. چون من با خودم در صلح که چه عرض کنم در جنگ دمامدم بودم از این حجم ریلکسی آنها زورم می گرفت و از اینکه چطور بی دغدغه همه چیز براشون مهیا میشه حرص می خوردم و میشه گفت حسودی می کردم. گاهی فکر میکردم حق خوری می کنند…. خلاصه خییییلی داااااغووووون بودم و طبیعتا به قول حافظ سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش…

    ولی قانون، قانون هست. نمی تونیم برای ابد ازش عدول کنیم. راه گریزی نیست و بایستی روزی بهش گردن بنهیم و به راه اصلی باز گردیم و آن را در تمام ابعاد زندگیمون زیست کنیم. منتها مساله اینجاست که هر چه بیشتر و بیشتر تعلل کنیم، روح فرسوده تر، تن خسته تر، روان رنجورتر و خسارات مادی و سلامتی بیشتر خواهد بود و در نهایت پای بازگشت سست تر…

    اصولا هر زمان که این دردها و فشارهای ناشی از تخطی از قوانین به سرحدی رسید که دست از تقلا در این مرداب خود ساخته برداریم، آنگاه رو به سوی آسمان می کنیم و از رب مدد می جوییم… ولی چراااااا … چرا تا این مرز احساس به تغییر گاهی در ما پیش می رود. چرا؟

    مسرورم که به لطف و عنایت و هدایت پروردگار در مسیرهایی قرار گرفتم که به من فهماند اینها ریشه در چه دارد و قدم به قدم در مسیر خودشناسی و اصلاح خودم گام برداشتم. با اطمینان می تونم بگم سایت استاد عباس منش و آموزه های ایشان به دلیل حجم سادگی و قابل فهم بودنش به من در این مسیر سرعت بخشید. خصوصا با سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت، گواهی بر عملیاتی بودن این اموزه ها داشت که به شدت در اصلاح باورها و صلح با خود به من و به همه اعضای خانواده عباس منش کمک شایان کرده. و به وضوح هر روز برکت را در روح و روان و زندگیم احساس می کنم. خودم را بیشتر و بیشتر از قبل دوست دارم و به خودم افتخار می کنم. از دیدن خودم خوشحال میشم. از وحشت مورد قضاوت قرار گرفتن از سوی دیگران به طرز محسوسی در حال رها شدن هستم.

    بیشتر دارم مورد لطف دیگران قرار میگیرم.. البته قبلا هم بوده ولی من شدیدا عدم پذیرش داشتم یا اگر هدیه و لطفی از سوی کسی به من میشد همان لحظه اگر پس نمیزدم در کوتاهترین زمان جبرانش می کردم. که از آثار ضعف عزت نفس و حس بی ارزشی ام بود.. آن زمانها یادمه به این دلیل پس میزدم یا به سرعت جبران میکردم، که ترس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن داشتم. خداایااا شکرررت که هر لحظه رهاترم و قلب آرامتر و مطمئن تری دارم.

    الحق که بزرگترین سرمایه گذاری، خودشناسی و روی خود کار کردن است. با خودم میگم : جنگ های بیرونی را باید رها کنی. بقیه اتفاقات با سهولت و سرعت باور نکردنی ای رخ میدهد. همان طور که برای استاد اتفاق افتاده برای تو هم اتفاق می افتد.

    سپاااسگزااارم از استاد فرهیخته و مهربانویی که عشقش را در بازتاب این تعالیم نمیشه نادیده گرفت..

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی، مملو از سعادت و ثروت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    روز هشتم:

    درود به استاد عشق و سلام به زندگی و همه کسانی که زندگی کردن را دوست دارند.

    برای فایل روز قبل اشاره کردم به تصمیمی که سالهاااا به تاخیر انداخته بودم و اول سال 1400 با استعانت از خدا و بهره گیری از اهرم رنج و لذت و به مدد اتفاق رخ داده تصمیمی که تقریباً ذهنی گرفته بودم را توانستم عملی کنم … و با حمایت الله آرامش و آسایشم صد چندان شد. از اون حال نزار گذشته درآمدم. خودباوریم بیشتر شد. به وضوح هدایت و دستان خداوند را در زندگیم دیدم. و مرتباً اتفاقات ریز ریز را دارم دریافت می کنم. هر روز و هر ساعت بابت پانهادن بر روی آن ترس قدیمی و پذیرش مسئولیت انتخاب و تصمیم به تاخیر انداخته ام بارها و بارها خدای را شاکر و سپاسگزارم و ایمان دارم که در نهایت همه چیز به نفع ماست.

    اصولا وقتی کاری را که تمام وجودت آلارم میده و میگه انجامش بده انجامش بده..، را با ترس و لرز انجام میدی، به طرز حیرت آوری همه چیز روان و خوب پیش میره، با اینکه در ابتدا مسیر مه آلود هست و وسعت دید کمی داریم؛ اینجاست که دل قویدار که اسباب جهان این همه نیست را باید به یاد داشت. و با توکل به الله گوش بزنگ هدایت های بعدی و بعدی و بعدی بود.. بالاخره زمانی از مه خارج شده و منظره بی نهایت زیبا و پرنعمت و فراوانی را خواهیم دید.

    همه اینها از نماندن در دایره امن برمی خیزد و تا زمانی که پشت ترس و انکار و فقر و ریشه ای تر از همه “شرک” بمانیم با توجه به درصدش به همان میزان بهشت و زیبایی های زندگی را کمتر ملاقات خواهیم کرد.

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی، مملو از سعادت و ثروت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    روز هفتم:

    سلام و درود به استاد عزیزم و مهربانوی نازنین و همسفران گلم

    جهان همواره در تکاپوست. زلزله اخیر بندرعباس این را نشان داد که کوهها در گذر زمان چطور به خاک تبدیل می شوند و زمین های مسطحی که در اثر حرکات زمین به بلندی تبدیل می شوند. این جنبش و حرکت و زیر و بالا شدن همواره در جهان وجود داشته و وجود خواهد داشت. و نیرویی را یارای مقابله با آن نیست.

    کاری که می شود انجام داد این است که آگاهانه و مصرانه بنا را در حفظ حال خوب قرار دهیم. جلوی ورودی های مخربی که ناامیدی و یاس و ترس را تزریق می کند بگیریم. البته این کار معادل با انکار و فرار نیست، بلکه با دید باز و خودآگاهی و در صورت نیاز با تغییر بایستی همراه باشد. مثلاً گاهی در مسیری هستیم، عقایدی داریم که نتایج نشان از درستی مسیر را به ما نمی دهد و شکست های پی در پی را در بر دارد با اینکه سعی داریم حال خوب خودمان را حفظ کنیم، اگر چنانچه عزیزی دوستی این موضوع را گوشزد می کند و ما از این تذکر دچار حال بد و حس بد می شویم، به عقیده من راه در انکار و فرار نیست.

    با اینکه اولویت با خروج از آن شرایط بدحالی، استرس، ترس و نگرانی و بازسازی حس خوبمان است. ولی آن را به دید یک تلنگر بدانیم با وضعیت و واقعیت های موجود بررسی کنیم و از خدا بخواهیم که ما را به جواب درست هدایت کند و جسارت این را هم باید داشته باشیم که اگر عمیقا احساس کردیم اون حس بد و به ظاهر مسموم آن زمان دلالت بر لزوم تغییری در یک یا چند وجه از ما دارد، شهامت این را داشته باشیم که با مدد گرفتن از خداوند و با تعهد به خود و آرمان هامون با حال خوب انجامش دهیم. گاهی ممکن است تغییری اساسی در باورها و عمکلرد ما لازم باشد.

    یکی از تاثیرگذارترین کارها استفاده از اهرم رنج و لذت است، باید مجسم کنیم که اگر این مسیر اشتباه را برویم 5 یا 10 سال دیگه چه آثار مادی، معنوی، جسمی، روحی و عاطفی در پی خواهد داشت و این ها را ثبت کنیم و برعکس اگر اصلاحات و تغییرات مثبت را انجام دهیم چه نتایج مثبتی در آینده دریافت خواهی کرد. هر چه این تجسم قویتر باشد انگیزه و تعهد برای کار روی آن بیشتر خواهد شد.

    خودم بر روی یکی از موضوعات اساسی زندگیم این کار را انجام دادم، واقعا برام حتی تصورش سخت بود و مقاومت داشتم چون با اینکه به وضوح میدیدم که دارم آسیب می خورم ولی به دلیل همان نداشتن باور فراوانی و کمبود عزت نفس ترس از تغییر را داشتم. گاهی خدا را بارها صدا میزنیم و هدایت طلب می کنیم ولی حاضر به پیاده کردن این هدایت نیستیم. خلاصه من بعد از اینکه بارها و بارها به طرق مختلف هدایت شدم برای انجام این تکنیک، بالاخره مقاومتم را شکستم و شروع به تجسم و نوشتن کردم. و آنگاه بود که تصمیم به انجام گرفتم. ولی باز توان انجامش نداشتم. تا اینکه خداوند مجرایی را باز کرد و من با آنکه از آن شدیدا ناراحت شده بودم ولی به فال نیک گرفتم و قدم در مسیری که مدتها باید می رفتم نهادم. این تکنیک برای درک عمق ماجرا به من کمک کرد.

    خدایا ازت سپاسگزارم

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی، مملو از سعادت و ثروت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    آتلانا اخوان گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    بنام خدای یکتا و مهربان

    امروز روز بیست و یکم سفرنامه بود .و سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان.

    من سپاسگذاری میکنم از بابت فایلهای عالی که در سایت به سمتشون هدایت میشم و از اینکه در این مسیر زیبا و دوست داشتنی هستم خدا رو صد هزار بار شکر میکنم.

    در این مدت کوتاهی که من در سایت عضو هستم نتایج برای من فوق العاده بود .مخصوصا زمانیکه روی بسته ثروت شروع به کار کردم .البته باورهای من نسبت به پول و فراوانی خیلی داغون نیستن و همون بار اول خیلی راحت تونستم صحبتهای استاد رو درک کنم و روی باورهام بیشتر و با اعتماد بالاتر کار کنم.

    من هر روز فایلها رو گوش میکنم و تمرینات و انجام میدم .

    توی زمینه مالی با اینکه کار سختی انجام نمیدم درامد من خیلی خوب شده .باورهام تقریبا خیلی بیشتر قوی شده و من متوجه اون ارامشی شدم که هر روز بیشتر و بیشتر خودش رو داره در زندگی من نشون میده.

    و اینکه واقعا وقتی افکار و باورهای ما شکل درست خودش رو میگیره و درگیر کمبودها نمیشه و مقاومتهای ما کمتر میشه واقعا جریان ثروت ارام ارام خودشو در زندگی ما نشون میده.و کاملا این رو در زندگی شخصی خودم دارم میبینم.

    استاد عزیزم من باید بگم اولین بار فقط با یک فایل دانلودی شما به سمت سایت هدایت شدم و بالافاصله چون دنبال درامد بالا یی بودم و دوست داشتم تغییری درست در زتدگیم انجام بشه البته بیشتر به خاطر شرایط مالی سریع بسته روانشناسی رو گرفتم و هر روز دارم روی انها کار میکنم و بعد همزمان فایلهای معجزه انگیز شما دانلودی ها رو بدون وقفه با تمرکز تا به امروز دارم ادامه میدم من نتایج فوق العاده از لحاظ ارامش بی نظیر درونی گرفتم به طوری که به سمت مراقبه درونی هدایت شدم و دارم این ارامش وبیشتر در زندگیم تجربه میکنم.به وضوح دارم تغییرات رو هر چند کوچولو در زندگیم میبینم کارهام طبق یک برنامه و راحتی جلو میرن..دیگه احساس ترس ندارم بجز یه کوچولو از تاریکی که باز دارم روی خودم کار میکنم.

    .

    وواقعا متوجه شدم که ثروت و فراوانی جزیی واقعی از زندگی ماست .و ثروت یک ابزار فوق العاده برای رسیدن به همه خواسته های ما از جمله غرق شدن در نیروی معنوی و بخشش و کمک به اونهایی هست که در اطراف ما هستند و ما دوستشون داریم.من سپاسگذارم از خداوند که شما رو در مسیر زندگیم قرار داد .و اینکه چقدر به موقع با شما اشنا شدم و با عشق دارم به جلو میرم و خودم و باورهامو بیشتر و بیشتر شناختم.ممنونم استاد .دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Tara bsm گفته:
    مدت عضویت: 3163 روز

    سلام سلام خدمت خانواده صمیمی عباسمنش

    روز اول سفرنانه

    نمیدونم این چندمین روز عضویتم تو سایت استاد عزیز و مهربانم هست ولی تا حالا نمیتونستم هیچ کامنتی بزارم…نمیدونم به چ دلیلی ولی بیشترینش بخاطر ترس بود ترس از قضاوت شدن و خجالت از اینکه اینهمه سال شاگرد استاد بودم و تغییری تو زندگیم حاصل نشده بود شاگردی که چه عرض کنم من بیشتر یه شاگرد شیطون و سر به هوا بودم که از این شاخه به اون شاخه پریدم….من از سال ۹۰ با استاد عزیزم آشنا شدم و تو یکی از دوره های حضوری تو ایرانشون هم حضور داشتم اما اما ….بارها و بارها شده بود که از مدار شاگردی ایشون خارج شدم به خاطر بهانه های مختلف اما دوباره خدا هدایتم کرد به این مسیر….تا اینکه ضربه ی نهایی رو که ناک اوتم کرد و امسال خوردم…من امسال دو بار پشت سر هم مبتلا به بیماری کرونا شدم بخاطر ترس بخاطر باورهای غلط سلامتیم…در طول دوران قرنطینه خیلی با خودم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم هیچ دوره ای هیچ آموزشی هیچ صحبتهایی مثل مطالب و آگاهیهای این سایت و استاد عزیزم آرامش واقعی رو بهم نمیده….و به خودم قول دادم با تعهد تمام فایلهاتون و بارها و بارها ببینم و به آموزشاتون عمل کنم تا یه روزی بیام و اینجا بنویسم که منم تونستم به قله ای که دوست دارم برسم… و به شما هم نشون بدم که بالاخره منم شدم اون شاگرد سر به راه که یاد گرفته یه مسیر و بره و تو راهش استمرار داشته باشه.

    این کامنتم گذاشتم تا از خودم ردپایی داشته باشم که هر وقت از مسیر خواستم خارج بشم یاد تعهدی که به خودم دادم و اینجا ثبت کردم بیوفتم و تلنگری باشه برای خودم.

    دوستتون دارم خیلی زیاد🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حمیده دربیدی گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    سلام استاد عزیز وخانم شایسته دوست داشتنی ودوستان.

    اومدم تااز خودم ردپا بگذارم ولی نمیدونم چی بگم.خیلی وقته میخوام تغییر کنم زندگیم را اونجوری که دوست دارم بسازم،روابطم رابهتر کنم اول باخودم ،خانواده ام واطرافیانم.

    الان که دارم بادقت وبرای چندمین بار این فایل روگوش میدم دارم به زندگیم نگاه میکنم به این که چجوری زندگیم راتلخ وشیرینش کردم بدون اینکه بدونم دست خودم بوده هنوز هم بعضی مواقع مشکل دارم وبرام سخت میشه که قبولش کنم ولی میتونم کم کم دیدم راتغییر بدم وزندگیم راآگاهانه خلق کنم.باتکامل

    وتکاملم راموقعی میتونم طی کنم که متعهدانه وآگاهانه روی خودم،باورهام و ورودیهای ذهنم کارکنم.

    متعهد کردن به شناخت ودرک قوانین زندگی وآگاهانه روی خودمون کارکردن.

    استاد وقتی اینها رامیفهمم ومیفهمم که همه چی بستگی داره به خودم وافکارم تا یه کوچولو کم کاری میکنم ومواظب ورودیهام وافکارم نمیشم واتفات ناخوشایند میاد حالم بد میشه از اینکه میدونم ولی کم کاری میکنم ،باتمام وجودم دارم درک میکنم ومیبینم که وقتی مواظب خودم نیستم گوشی رودست میگیرم حرف میزنم ومواظب صحبتهام نیستم یا جاهایی که به من کمک نمیکنه وافکارم وباورهام راخراب میکنه میرم اونموقع به خودم میگم حمیده چیه باز فکر نکرده عمل کردی فقط نباید روزت بگذره چه خوبه که آگاهانه وباکارکردن روی خودت روزت رابسازی

    احساس میکنم زود تایه ذره موفقیت میاد توزندگیم باز کم کاری میکنم

    نمیخوام احساس بدم رابگم ولی واقعا میخوام واقعیت رابگم.

    من یکسال پیش وارد سایت شدم فایلهای رایگان راگوش میکردم تااینکه همسرم دوازده قدم راتهیه کردن باهم کارمیکردیم وبیشتر مواظب ورودیهام بودم ولی نه کامل وخوشبختانه دوران باردایم رامیگذروندم

    ولی بااین که کارمیکردم بدون اینکه حواسم باشه مدام بادوستم درمورداین شرایط بیماری صحبت میکردم همش نگران بودم،همش دیگران احساس منفی بهم میدادن به خاطر شرایطم واینکه همسرم هم دچار بیماری شده بود.

    .یک روز قبل ازدنیا اومدن کوچولومون به بدترین شکل ورودی منفی گرفتم وبعداز زایمانم فقط وفقط حال بد داشتم واتفاقات واحساس بد ناخواسته وهمش میگفتم بقیه مقصرن الان میفهمم که انگار داشتم وانمود میکردم که دارم روی خودم کار میکردم وتا اتفاقات طبق میلم بود حالم خوب بود تایه خورده خلاف میلم بود توجهم رامیگذاشتم روناخواسته هام الان دارم اینو درک میکنم درحالی که دارم کامنت مینویسم دارم بهتر درک میکنم اتفاقات گذشته راخدایاشکرت که داری کمکم میکنی وبهم جواب میدی .

    چون همش میگفتم من که داشتم روی خودم کار میکردم پس چرا اینجوری شد.

    ولی خداراشکر میکنم که الان دارم میفهمم که همش خودم بودم نه دیگران.

    چون مواظب افکارم، و ورودیهای ذهنم نبودم

    واینکه باورهای مخربی هم داشتم.

    حالادارم بهتر درک میکنم که درسته که روخودم کار میکردم به نظر خودم ولی دراصل فقط دلم خوش بوده که دارم قدم کارمیکنم ودرحقیقت کم کاری میکردم.

    بعداز مدتی پدرم آسمونی شد وخداراشکر که ازقبلش درمورد مردن دید من باحرفهایی که توفایلها شنیده بودم تغییر کرده بود استاد .

    فقط تااین حد راتوضیح دادم که ردپایی ازخودم بگذارم که چجوری بودم تاالان واینکه شاید یه درس کوچولویی باشه برای دوستان که مثل من نباشن😊وبهتر روی خودشون کارکنن.

    استاد الانم اگه دیر بجنبم باز همین میشه وبرمیگردم واقعا اینو که میگین باید همیشه آگاهانه روخودمون کارکنیم برای من خیلی خوب میفهمم چون تجربش کردم.

    ممنونم ازتون بابت این تمریناتی که گذاشتین وهدایتی ازخوندن کامنت دوستان با روزشمار آشناشدم.

    خیلی ذهنم مقاومت میکرد برای شروع این تمرینات وگذاشتن کامنت.

    یه چیز دیگه تازگیها دارم کامنت دوستان رابیشتر میخونم هم احساسم راخوب میکنه وهم به فایلها هدایت میشم وآگاهیهای خوبی میگیرم وباورهام و وردیهای خوبی بهم میده.

    هرچی بتونم حرفهارابهتر درک کنم وبهشون عمل کنم بهتر میتونم تکاملم راخوب طی کنم وظرفم رابزرگترکنم.

    برداشت من این هست که بیشنم باورهایی که درهرموضوعی دارم که توزندگیمه وخوب نیست راپیداکنم منطقی کنم وباورهای درست راجایگزینش کنم وباورهام راگوش کنم تا باورهام تغییر کنه.

    واینکه ببینم چه رفتارهایی راباید تو وجودم تغییر بدم وآگاهانه اونا راتغییر بدم وکاری هم به اعضای خونواده نداشته باشم فقط وفقط روی خودم کارکنم.

    مواظب باشم ورودیهای خوبی به ذهنم بدم .گوشی دست نگیرم حرف بزنم ومواظب حرفهام باشم.احساسم راخوب کنم.کلامم راخوب کنم واینکه توجهم رابگذارم روی خواسته هام .

    ومهمتر ازهمه ادای تغییر کردن رادرنیارم.

    اینا برداشتهام بود.

    یه نکته دیگه چند وقت پیش یکی ازدوستان ازم خواست باهم کارکنیم خیلی مشتاق شدم وفقط حرفش بود عملی درکارنبود وامروز با تمام وجودم دارم این درک میکنم که برای تغییر کردن خودم،باورهام فقط وفقط باید خودم روی خودم کار کنم ومتکی به کسی نباشم.

    سپاسگزارم ازتون استاد وخانم شایسته عزیز ودوستان وروزتون عالی وپرازاتفاقات خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Amir Mirdehghan گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    سلام

    روز یازدهم سفرنامه

    این فایل انقدر انرژی خوب و مثبتی دار که خود من هر دفعه میبینم انرژیم واسه خوندن قرآن بیشتر میشه

    واسه خوندن قرآنی که این همه معجزه داخلشه و خدای واقعی رو به ما نشون میده

    خدایی که مهربونه ، خدایی که عاشق زیبایی و شادیه و در همه حال بندگانش رو به بهترین نحو ممکن هدایت میکنه

    و از خدا میخام که انرژیم رو واسه بیشتر خوندن قرآن بیشتر کنه و از این طریق بیشتر با خدای وجودم آشنا بشم

    ممنون از استاد و خانم شایسته که دستی از دستای خدا برای هدایت بچه های سایت شدن

    🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    𝒮𝒶ℯℯ𝒹ℯ گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    سلام سلام

    امروز روز اول سفر من هست و ۸۶ روزه که عضو سایت و جزیره زیبای آگاهی ها هستم.

    من قبل از آشنایی با سایت عباس منش، در گذشته خودم با ناامیدی زندگی میکردم، همیشه دنبال مقصر برای نرسیدن به خواسته هام می‌گشتم و با وجود تلاش شبانه روزی و کار طاقت فرسا، همیشه نگران و بی پول بودم.

    تا اینکه تو مسیر تغییر قرار گرفتم با فایل های استاد آشنا شدم و دریافتم که من مسئول زندگی خودم هستم.

    من تعهد دادم که خالق زندگی خودم باشم و نشانه های زیبایی رو تو زندگی خودم دیدم. الان عاشقانه خودم رو دوست دارم و برای بهتر شدنم هر روز وقت میذارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    روز ششم:

    درود بر استاد فرهیخته و نازنین و مهربانوی زیبا و دوست داشتنی و همسفران متعهد و پاکار

    در فایل امروز استاد و متنی که مریم بانوی شایسته نوشته بودند صحبت از تکامل در مسیر ثروت آفرینی بود، که من با شنیدن و خوندنش یهو احساس کردم قبض شدم. گفتم خداایاااا وقتی من هنوز نمیدونم چی می خوام، چطور باید انجامش بدم؟ از کجا میتونم شروع کنم؟ نمیدونم از کجا شروع کنم که تکامل پیدا کنم…. خلاصه حس پوچی و استیصال بهم دست داد.

    بعد که کمی پیش رفتم با خودم گفتم، خوب صبا جااانم همین که داری هر روز کامنت میخونی، صحبت های استاد را می شنوی، دیدگاه قشنگ مریم جان را می خونی و کامنت میذاری … این خودش اگه تکامل نیست پس چی هست؟ با خودم گفتم 3 ساله عضو سایت هستی ولی نه زیاد فایلی دانلود می کردی، نه کامنتی می خوندی. چه رسد به اینکه بخوای چیزی بنویسی . یعنی تو فرکانسش نبودی… توی این چندماه اخیر ببین چقدر پیشرفت کردی! داری کم کم سایت رو شخم میزنی و الانم داری هر روز کامنت میذاری. اگر این تکامل نیست پس چی هست؟

    به خودم گفتم صبا جان صبور باش. مسیر سفیرت رو برو. سفرنامه ات را با اشتیاق بنویس و بدان که عن قریب به آنچه که می خوای هدایت خواهی شد.

    وقتی بودن در مسیر تکامل و استمرار داشتن را یادگرفتی و تمرین کردی، لاجرم در آنچه که بهت الهام می شود هم میتوانی بمانی و استمرار داشته باشی و نتیجه های شگرف خلق کنی.

    چقدر قلبم سرشار از شعف و نور شد و خدا را سپاس گفتم.. خداااایاااااا شکررررت

    همواره زیر پرتو نور و الطاف الهی، مملو از سعادت و ثروت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: