روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 220

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Tara bsm گفته:
    مدت عضویت: 3163 روز

    سلام خدمت خانواده صمیمی عباسمنش

    روز نهم سفرنامه من

    عجب نکته ای گفتن استاد،وقتی با خودت در صلح باشی وقتی رابطه ت با خدای خودت بهتر باشه بقیه ی روابطتت هم خود ب خود درست میشه…چیزی که من این چند روزه دارم تجربه میکنم و خیلی لذتبخشه…تا چند وقت پیش آرزوم بود که اعضای خانواده م با احترام با هام برخورد داشته باشن،چقدر به خاطر این موضوع جنگیدم چقدر قهر کردم و چقدر اوقات تلخی پیش اومد ولی اتفاقی که نیافتاد روز به روز حال من بدتر شد و بیشتر دلم شکست….ولی از روزی که شروع کردم با آموزشهای استاد پیش برم همه چی به قول استاد خود به خود درست میشه…من حتی به خودم زحمت نمیدم که در رابطه با انتظاری که از بقیه دارم باهاشون حرف بزنم خودب خود بهم احترام گذاشته میشه خود به خود مورد محبت قرار میگیرم.

    استاد وقتی این فایل و دیدم که درباره تجربه ی تولدتون بود یاد تولد امسال خودم افتادم که چه تجربه ی نادلخواهی امسال برای تولدم پیش اومد برعکس سال پیش که همیشه غافلگیر میشدم و همه یادشون بود و سورپرایز شدم ،امسال با اینکه خودم خیلی مشتاق بودم و به همه تاکید میکردم تولدمو😁 به طور خیلی باور نکردنی تولد امسالم خاطره ی بدی برام موند..‌..حالا که دارم این کامنت و مینویسم داره یادم میاد که از بچگی من همیشه نگران این بودم که روز تولدم فراموش نشه ولی با وجود اینکه روز تولدم فراموش نمیشد ،همیشه یه اتفاقی میافتاد که فکر کنم که بهم بی توجهی میشه و من دوست داشته نمیشم….چقدر جالب استاد که نگرانی از دوست داشته نشدن از بچگی تو وجود من بوده و من تازه متوجه شدم که وقتی رابطه ت با خدای خودت عالی باشه وقتی با خودت در صلح باشی دیگه لازم نیست نگران دوست داشته شدن باشی چون خود به خود دوست داشته میشی،چیزی که دارم آروم آروم تجربه ش میکنم….ممنونم ازتون استاد مهربانم

    دوستون دارم🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    همایون اعتصام فرد گفته:
    مدت عضویت: 1562 روز

    سلام استاد عزیز

    میدونم که خیلی دیر شروع به همسفر شدن با سفرنامه کردم ولی مطمئنم که هنوز هم دیر نشده.

    فایل روز اول عالی بود (عزت نفس) و (احساس گناه)

    این فایل و فکر میکنم که استاد برای من درست کرده

    اینقدر که احساس گناه و عدم لیاقت موج میزنه تو باور هام

    البته از چند ماه پیش که عضو سایت شدم و دارم رو خودم کار میکنم خیلی بهتر شدم.

    اگه بخوام یکی از تغیرات مثبتی که تو این چند ماه برام افتاده بگم میتونم به تغییر شغلم اشاره کنم.

    شغلی که باید در روز بیشتر از 12 ساعت براش وقت میزاشتم بدون هیچ تعطیلی در کل سال.

    الان فقط روزی 6 ساعت کار میکنم و تمام تعطیلات و جمعه ها تعطیلم و از همه مهمتر در امدم 2 برابر شده.

    با تشکر از همه دوستان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    همایون اعتصام فرد گفته:
    مدت عضویت: 1562 روز

    سلام جناب علیپور

    خیلی تاثیر گذار بود تجربه ات

    و اینکه خیلی وقته میخواهم اینکار و انجام بدم ولی به خاطر ترسهایی که دارم اجتناب میکنم.

    بعد از خوندن تجربه ات خیلی مصمم تر شدم تا اینکه پیگیر مهاجرت به عراق بشم.

    و دنبال چگونگی ها نباشم.

    به قول استاد ما فقط باید درخواست کنیم

    الباقی کارها درست میشه…..

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2418 روز

    سلام و درود

    برگ سوم سفرنامه من در چله اول

    اول خدا رو شکر میکنم که توی این مسیر الهی قرارم داد.

    واقعااا همه چی از اعتماد کردن به خدا شروع میشه.من سالهای زیادی بود که خدا رو توی زندگیم نداشتم و همه جور سختی و درد و تحقیرهای روانی رو تحمل کردم.

    ولی الان پشتم گرمه.دلم قرصه.میگم چی میخوای؟

    خلقش کن.اگه نمیشه فرکانسهای قاطی میفرستی.

    هم خواستن هم نخواستن.

    گوش کن ببین ذهنت داره چه میگه بعد با باورهای توحیدی جوابش رو بده.

    هر آنچه که قلبت باور کنی در مغزت مشاهده خواهی کرد.

    واقعااا توکل حضرت ابراهیم عجیب و غریبه.

    بچه ام از مدرسه نیومده بود و دیر کرده بود هول شده بودم و کنترل ذهنم برام سخت بود.

    خیلی راه داریم ولی خدا رو شکر که توی مسیریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه محمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 2029 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم🌹🌹🌹

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و تمام خانواده صمیمی عباسمنش

    رد پای روز چهارم

    خدایا شکرت..چه روز فوق العاده ای بود

    روزی که این ایده طلایی…این راهکار بینظیر… تغییر نگاه…تمرکز بر نکات مثبت.. مثبت اندیشی….. یه روز عالی رو برام ساخت❤❤❤❤

    دیشب این فایل رو گوش کردم و امروز مدرسه حضوری بود…از اول صبح شروع کردم تمرکزم روی نقاط مثبت باشه

    و خدایا شکرت.. همین که تصمیم میگیری و اراده میکنی.. جهان کمک میکنه و زیبایی های بیشتری رو نشونت میده

    از همون اول صبح صدای زیبای بارون ریز ریزی که میومد …. حال آدم رو خوب میکرد

    توی مسیر دونه های بارون که به چتر میخورد و خیابون های خیس که برق میزدن و صدای آبی که از چرخ های ماشین هایی که روی آب میرفتن

    آبی که روی آسفالت جاری شده بود.. خدایا شکرت…. بعد از مدتها این صحنه ها رو میدیدم🙏🙏🙏

    پر انرژیتر از هر روز شده بودم.

    بچه ها جشن یلدا گرفته بودن و یکی از بچه ها مونده بود خونه تا بتونه با پیانو آنلاین برای بچه ها پیانو بزنه و خدای من … باورم نمیشد یه دختر ۱۶ ساله انقدر قشنگ پیانو بنوازه.. فوق العاده بود😍😍😍😍

    تو دفتر نشسته بودم …که صدای دست زدن بچه ها رو شنیدم.. رفتم تو راهرو و دیدم یه موزیکی گذاشتن و یکی از بچه ها یه گوشه که تو دوربین نباشه.. داره فوق العاده زیباااااا میرقصه… با محدودیت کاری نداشت… اینکه بقیه چی فکر میکنن… فقط داشت احساس زیباش رو از جشن یلدا به نمایش میذاشت

    چقدر فضای شادی شده بود😄😄😄

    من تو این چندسالی که این مدرسه بودم… هیچ وقت انقدر مدرسه رو شاد ندیده بودم… شاید بوده ولی من نگاه امروز رو نداشتم که ببینم

    نمیدونم… شاید من فرکانس شادتری داشتم که فضا هم با فرکانس من تغییر کرده بود

    تو همون فضای شاد.. من و یکی دیگه از معلم ها تنها معلمایی بودیم که رفتیم بین بچه ها تا شادیشون رو ببینیم… به یک دلیل رفتم… دیشب تعهد داده بودم روی نکات مثبت متمرکز باشم… وقتی صدای دست زدنشون اومد … گفتم چی بهتر ازین و رفتم بینشون ……بقیه تو دفتر نشستن و بیرون نیومدن

    مطمئنم اگر آدم قبلی بودم.. حال این رو نداشتم که برم بیرون.. و برای این کارم هزارتا دلیل میاوردم

    و این تمرکز .. شادی بیشتری رو به سمتم جذب کرد❤❤

    مادر یکی از بچه ها شیرینی های فوق العاده زیبایی درست کرده بود.. آدمک و انار و درخت کریسمس و ….. که بدو بدو اومد سمتم و یه بسته ازون شیرینی های رنگ وارنگ رو به من داد..من تنها معلمی بودم که ازین شرینیهای عالی گرفتم… کلی ذوق کردم

    وقتی جلوی آینه رفتم… چهرم خیلی شادتر از همیشه بود🌹🌹👍

    همکارم گفت مثل اینکه شما خیلی وقته از خونه بیرون نیومدید… چقدر ذوق دارید برا هرچیزی و همه چیز رو خوشگل میبینید..

    حرفش برام یه پیام بود… داری خوب پیش میری ….. ادامه بده👍👍👍

    پیاده روی امروزم رو تونستم موقع برگشتن زیر بارون باشم… چقدر حس عالیییی بود… صدای بارون و هوای تمیز برای نفس کشیدن و برق زدن همه چیز❤❤❤

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    شاید امروز هم یه روزی بود مثل روزهای دیگه… اما تغییر نگاهم اون رو زیباتر کرد و زیباییهای بیشتری رو به سمتم جذب کرد

    الان میفهمم که وقتی خداوند در قرآن میگه شما به خودتون ستم میکنید…. دقیقا همینه

    اگر نگاهم این نبود… شاید برای خیلی چیزها غر میزدم.. و روز خودم رو تلخ میکردم

    یعنی خودمم که تصمیم میگیرم دنیام زیبا باشه یا زشت و اگر زشتی رو انتخاب کنم… قطعا این ستم به خودم هست…وقتی میتونم انتخاب بهتری داشته باشم

    خدایا شکرت که هدایتمون کردی

    استاد عزیزم ممنونم و بسیار سپاسگزار از شما و مریم جان مهربون که حتی همین تمرکز کردن رو از خودتون تو فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت یاد گرفتم.. از کامنت های زیبای بقیه خانواده صمیمیمون… ولی امروز به خودم تعهد داده بودم که انجامش بدم❤❤

    امیدوارم روز به روز مهارت تمرکز بر نکات مثبت رو بیشتر و بیشتر در نگاهم تقویت کنم و زندگی زیباتری برای خودم بسازم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم🙏🙏🙏🙏

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1648 روز

    روز بیست و هفتم سفر رویاییم

    خانم شایسته عزیز

    متن شما رو خوندم و بارها و بارها و بارها میخونم

    چقدر مطالب استاد رو خوب تفسیر کردید و توضیح دادید، اون قسمتی که جزئیات اتفاقات زندگی رو توی یک پاراگراف دونه به دونه نوشتین چقدر حس کردم عبارت فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیرًا یَرَهُ …

    یعنی لحظه به لحظه زندگی لیلا انعکاس افکار و اعمال خوب و بدشه؟

    حرفایی که میزنه تماااام ورودیا و توجه کردناش، تماسای تلفنی، عکس العملاش، نحوه خرج و هزینه هاش و از همه مهمتر رفتار و نگرشش نسبت به خودش… . خیلی جای تامل داره، میخواستم دلیل بیارم بگم قرآن منظورش اینه که هرکی هرکار کنه روز قیامت و پس از مرگ نتیجشو خواهد دید اما هرجور نگاه میکنم‌میبینم فعل مضارع یعنی حال، یعنی الان نتیجشو میبینه یعنی در متن زندگیش پیاده میشه اثر می ذاره.

    گاهی دلم میخواد همه چی رو کنار بزنم فقط شبانه روزی فایل گوش بدم تکرار کنم و تکرار کنم و تکرار کنم. دقیق شم تو رفتار و رابطه خودم با خودم بعنوان بهترین مخلوق خدا که چرا فرشته ها باید برام تعظیم کنن؟

    وقتی یادم میاد میخوام گریه کنم وقتی یادم‌میاد شونزده هفده سالم بود سحری که بعد از کلی فکر و دعا و مناجات خوابم برد و خواب دیدم فرشته ها برام به سجده افتادن. از همون جاها جرقه هایی تو قلبم میخورد که چرا من به این جور زندگی دارم ادامه میدم. از اون آدمی که وارد زندگیم شد تا بهم بگه لیلا هیچ میدونی کی هستی؟ همه خوب و بد رو بهم نشون داد، نفهمیدم خواب بود بود یا رویا؟ خیال بود یا واقعی تر از چیزی که در حالت عادی می‌بینیم…

    نجواهای ذهن نمی ذاشت باور کنه ولی سالها دنبالش بود و ته ته دلش میدونست هرکی بود باید بهش اعتماد میکرد. الان حدود ۱۵سال میگذره با خوندن این مطالب انگار یه چیزایی یه صحنه هایی براش یادآوری میشه.

    دلم میخواد مطالب این فایل رو بگ گراند و ضمیمه ی تمام روزهای زندگیم کنم تمام لحظات سفر عاشقانه ام به‌این دنیا کنم.

    دلم‌میخواد تمام باورهایی که مثل تار عنکبوت مثل کلاف سردرگم توی زندگیم پیچیده و نمی دونم و سر و تهش کجاست پاکسازی کنم. بزنم تو دل دلم! هرجا تار تنیده و زنگار و دود و غبار بود با هجوم تکرار باورهای قشنگ الهی پاکسازی کنم دلم میخواد خونه ی دلم برق بیوفته. همونجایی که اون آدم گفت یه قصر بی انتهای پر از توشه های قیمتیه…

    اونجایی که هرکسی جز خدا پادشاهی کنه ویرون میشه

    اونجایی که هر مهمونی اجازه نداره پا بذاره

    اونجایی که هرغذایی هر کلامی هر مداری اجازه ورود نداره

    فقط عشق و زیبایی و آرامش و یقینه…

    شاید یک سهم و قطعه از بهشته

    خیلی دلم براش تنگ شده بود

    یعنی میشه منم بهشت رو تجربه کنم؟ میشه همه چی زیر و رو شه؟ میشه همسر و فرزندم ایده آل اون روزهام بشن؟ یه خانم شاغل مقتدر و مستقل شم؟ اون روزهایی که یه سری آدما آدما نجواها میگفتن لیلا رویایی و خیال پرداز نباش لیلا دنبال ایده آل نباش لیلا واقع گرا باش لیلا بلندپروازی عاقبت نداره و من دست از رویاهای شیرینم برداشتم تا دختر عاقلی باشم.

    واسه استاد شده واسه مریم عزیز شده و شما اینجایین که بگین واسه منم میشه.

    من این فایل رو ده ها بار دیگه گوش میدم و یادداشت و توضیحشو بارها و بارها میخونم و می نویسم تا یه روز بگم که… آره، شد.

    خدایا متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    به نام خدایی که من را انسان آفرید

    سلام خدمت دوستان و همسفر های عزیزم

    روز اول

    دقیقا جمعه شب بود و من اولین روز سفر تحول من مطالعه کردم که در مورد عزت نفس و دوری از احساس گناه بود.

    بعد از مطالعه که انجام دادم رسیدم به دیدگاه سارا خانم عزیز که بین حرف هایش در مورد کتاب گفتگو با خدا صحبت کرد. وقتی اسم کتاب دیدم بدون معطلی رفتم سراغش و یک مقدمه کوتاه اما پر از محتوا رو دیدم و بعد از خوندنش با تمام وجودم احساس کردم خدا در حال ارتباط با من هست. کمی بعد یک موزیک زیبا و مورد علاقه خودم play کردم و درازکشیدم و به اون متنی که خونده بودم فکر میکردم که ناگهان درونم یک بمب منفجر شد. به نظرتون کی میتونست باشه؟؟!

    خودش بود👌

    خدا

    خدا با یک صدای دلنشین و زیبا با من حرف زد. وقتی این اتفاق افتاد بهش گفتم من امروز اون محمد که دوست داشتی نبودم و خطا کردم و اون آدم میخوای باهاش ارتباط برقرار کنی فکر نکنم من باشم که یکدفعه اشک شوق از چشم ام سرازیر شد چون خدا بهم گفت نه!! من هیچ وقت آدرس اشتباهی نمیرم. من امشب میخوام که باهات حرف بزنم. من بهش گفتم ولی من وضعم خرابه، هر بار دارم خطا میکنم و باز عهد می بنمدم خطا نکنم ولی دوباره عهدم می‌شکونم. ولی خدا با تمام آرامش و روی خوش بهم گفت تو داری با دید خودت به موضوع نگاه میکنی اما نگاه من کاملا متفاوت. من تو رو هیچ وقت بخاطر اشتباهاتت سرزنش نمیکنم، من هر بار که اشتباه میکنی به خودم میگم محمد داره با هربار اشتباه رشد میکنه و بزرگ میشه. وقتی این حرف ها رو به من میزد من هی اشک میریختم و خدا نوازشم میکرد. بهم میگفت اصلا بابت اشتباهاتی که انجام دادی ناراحت نباش. اگر خدای تو من هستم، من دارم بهت میگم اصلا غصه نخور. من هنوز هم عاشقتم و با تمام وجود و فراتر از آنچه که فکر میکنی۸ دوست دارم. پس بخند و شاد باش

    واقعا نمیتونم اون احساس و اون حال و هوایی که لحظه صحبت با خدا داشتم به کلام بیارم به قول نیل دونالد نمیشه احساس و حال بسیار بسیار عالی با کلمه توصیف کرد.

    خیلی خوشحال شدم این حس و حالم با شما دوستان عزیزم در میون گذاشتم و از خدا بسیار سپاسگزارم که به من توانایی نوشتن آموخت تا بتونم این تجربه زیبا رو بنویسم.

    شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سمیه خضری گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد جانم و عزیزدلمون مریم جانم و همه بچه‌های هم مدار خانواده عباسمنش☺️

    خدارو بی‌نهایت شاکرم هدایتم کرد به سمت این سفرنامه 😍

    سفر نامه‌ای که من رو از الان به وجد آورده و اینقدر هیجان دارم برا یادگیری و زیبا زندگی کردن 😎

    خدایا هزار بار شکرت که من هم شامل اون درصد بسیار کم از افرادی هستم که میخواهم آگاهانه زندگی کنم و متفاوت فکر کنم و نتایج فوق‌العاده ای به دست بیارم.

    امروز از اون روزهایی بود که من داشتم فکر میکردم چکار کنم که وقت بیشتری رو سایت باشم وقت بیشتری برای یادگیری قانون بزارم و بیشتر روی خودم کار کنم که الله مهربان هدایتم کرد به این سفرنامه 😍

    در این سفر باید من ظرفمو خیلیییییی بزرگ کنم طبق گفته‌ی استاد جانم ما به اندازه‌ی ظرفمون دریافت می‌کنیم. هرچه ظرفمون بزرگتر باشه آگاهی دریافتی و درکمون هم همزمان بزرگتر میشه. پس باید همیشه روی خودمون کار کنیم و این مسیر رو ادامه دهیم و ذره ذره بهتر و بهتر بشیم و به اندازه‌ای که بهتر بشیم بهتر روی خودمون و قانون کار میکنیم و در نتیجه ظرف ما بزرگتر میشه ظرف که بزرگتر بشه آگاهی دریافتی و درک بیشتر میشه آگاهی و درک بیشتر بشه اتفاقات خوب رو بیشتر تجربه میکنیم اتفاقات خوب رو تجربه کنیم ظرفمون بزرگتر میشه ظرف که بزرگتر بشه آگاهی بیشتر میشه و این روند تا ابد ادامه خواهد داشت…😍

    پس من به خودم قول میدم و متعهد میشم که هر روز بهتر باشم و روی قانون بیشتر کار کنم

    آگاهی دریافتی از این فایل:

    ‌هر روز ظرفمو بزرگتر کنم یعنی بیام هر روز داخل سایت فایل نگاه کنم در مورد قانون خدا هر روز نکات جدید رو یاد بگیرم

    ‌هر روز با خودم صحبت کنم فکر کنم و بنویسم که زندگی الان من حاصل افکار و باورهای من است اگه من بخوام پیشرفت کنم و جایگاهی از الان بالاتر میخوام رو باید روی ورودی های ذهنم حساس باشم و باورهای قوی درست کنم

    ‌برای ایجاد باورهای مناسب وقت بزارم بنویسم و فکر کنم

    ‌برای رسیدن به خواسته م قدم به قدم جلو برم و تکامل رو حتما باید طی کنم

    خدایا شکرت که به این مسیر هدایت شدم و تونستم اولین رد پا از خودم بزارم.

    خدایا کمکم کن بتونم تا رسیدن به قله هر روز بتونم بیام اینجا و از خودم رد پا بزارم و بتونم این زنجیر خوشبختی رو تا ابد ادامه بدم

    استاد جاااااانم بی نهایت سپاسگزارتم همچنین مریم عزیزمممم عاااشقتم من مریم جان🥰خدارو بابت داشتن شما در زندگیم بی‌نهایت شاکرم

    خدایا ای یگانه رب عالم عاشقتم 💙💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3644 روز

    بنام الله مهربان و بخشنده

    ردپای روز بیست و پنجم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    یک بازیگر دیگه تو این روز به خودم با تموم وجود تاکید می‌کنم همه چی باور است همه چی حاصل فرکانس‌های هست که باور من ایجاد کرده همه چی رسیدن به احساس خوب و ماندن دراین احساس هست وسلام

    موضوع اساسی دیگه اینه که هر وقت به پول و پولدار بودن فکر میکردم احساس می‌کردم فرشتگان خداوند در حال لعنت کردن من هستند واقعا شکستن این باور قدرت میخاد که ثروتمند بودن معنوی ترین کار دنیاست چکاری هست که تو با انجام اون واقعا بتونی گره ای از کار کسی خیلی راحت باز کنی 90 درصد مشکل انسانها مالی هست و با ثروتمند شدن میشه واقعا دل انسانها رو شاد کرد می تونی به گسترش جهان کمک کنی می تونی کار ایجاد کنی و کرامت انسانی خودت رو حفظ کنی با دستگیری از دیگران البته فقط برای کمک به خودت میتونی نعمتهای خدارو احساس کنی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ثروت یادگیری و خدمت هیچ چیز با ارزش تر ازین سه موضوع در تمام هستی وجود ندارند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3543 روز

    ردپای روز دوازدهم

    سلام دوستای خوبم

    مهم نیست شما چه خواسته‌هایی داری، بلکه مهم این است که چه باورهایی درباره آن خواسته داری. مهم نیست چه کلماتی بر زبان می‌آوری‌، مهم این است که چه فرکانسی درباره آن خواسته به جهان ارسال می‌کنی. زیرا در جنگ میان خواسته‌ها و باورها‌، همواره باورها پیروزند. زیرا جهان به فرکانس‌های شما باخورد می‌دهد و نه به کلام شما

    دنیا دنیا اگاهی و درس تو این چند جمله هست چقدر دوست دارم این جملات رو واقعا وقتی باورهات رو درست میکنی همه چیز درست میشه متاسفانه ما پر از باورهای اشتباه هستیم که با تمرین میتونیم باروهامون رو درست کنیم

    خوشحالم که هر روز اکاهتر از قبل میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: