روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 223
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام
امروز من یک تضادی برام پیش اومد. خواهرم داره مهاجرت میکنه کانادا و تاریخ بلیطش رو اشتباه کرده بود دقیقا یک ساعت قبل پرواز فهمید که پروازش همون روزه نه فردای اون روز. خب خیلی تضاد بزرگی بود من چندین بار با خودم میگفتم الخیرفیماوقع و وااااقعا چقدر خوبه که آدم با این باور های خوب خودش رو آروم کنه از پس تضادهای زندگیش بربیاد.
الان فایل روز سوم رو دیدم که توش از اعتماد به رب صحبت شد. بله این جور موقعها باید بتونی اعتماد کنی و بگی اون بهترمیدونه… سخته حس خوب داشته باشی ولی بااااید بتونی اینه که برق آدم های خوشبخت و بدبخت رو معلوم میکنه.
خدایا شکرت برای دوتا تضاد امشبم
سلام به همه عزیزان
تعهد دادم به خودم که تا سفرنامه هر روز رو ننوشتم به روز بعد نرم.
بدجور تو روز پنجم قفل شده بودم.فایل صوتی رو گذاشته بودم روی تکرار و همه اش میگفتم آینده زندگی مشترکم اصلا جالب نیست و باید طلاق بگیرم.
امروز آرومترم.میگم درسته که روابطم نیاز به تغییر داره ولی هنوز راهی هست که من امتحان نکردم و اون تمرکز صد در صد روی نکات مثبت همسرم هست.عزت نفسم پایینه و توی این رابطه خودم رو مسافر میبینم انگار همیشه چمدونم دم در آماده است و هر کسی از اون دور دورها هم رد میشه من با خودم فکر میکنم که صاحبخانه داره میاد پس من باید زحمت رو کم کنم.
تصمیمم چیه؟
الان اول دی ماهه.تصمیم دارم دوره عشق و مودت رو شروع کنم به صورت جدی کار کنم.
تا حالا فقط شنیدم.نه خلاصه نوشتم نه باورها رو استخراج کردم نه هیچی.فقط به قول استاد مثل روزنامه خوندم.
ولی من یه موجود فرکانسی هستم.میخوام فرکانسم رو تغییر بدم و مدارم رو عوض کنم.
پس دوره نود روزه ام رو از امشب استارت میزنم.
به امید حق
آگاهی های این سفرنامه واقعا عجیب و غریبه و انگار برای همون روز و همون حس من طراحی شده.در زمان درست در مکان درست قرار دارم.
خدایا شکرت بابت بودنم در مسیر رشد و آگاهی و سپاس ویژه از استاد عزیز و خانم شایسته واقعا نامبر وان
بنام خداوند بخشنده مهربان🌹🌹🌹
سلام به دو استاد عزیز و خانواده صمیمی استاد عباس منش ❤❤
ردپای روز ششم
برام خیلی جالب بود… اونجایی که استاد گفتن اگر نزول پول گرفتید کارتون تمومه…. دقیقا با تمام وجودم حسش کردم
تو یه برهه ای .. همسرم پول نزول کرد و کاری که تازه شروع کرده بود جون بگیره… تمااااااام
تمام اونچه که سود کرده بودیم رو هم از دست دادیم
و همسرم دیگه نتونست به اون کار ادامه بده
و خودمون هم متوجه این موضوع شدیم و فهمیدیم که نزول برکت و خوشی رو برد از زندگیمون ولی خوب آب رفته به جوی بر نمیگرده
دلیل کشیده شدنمون هم به نزول فقط و فقط کمبود عزت نفسمون بود🙈🙈🙈
قرض دادن سرمایه به یه فامیل دو جانبه و رودربایستی و خالی شدن دستمون 🙈🙈🙈
اگر عزت نفس الانمون رو داشتیم… گفتن یک نه و تمام شدن ماجرا
موضوع تکامل رو که واقعا تو هر بخشی از زندگی میشه دید…
راه رفتن یه نوزاد
انجام یه ورزش حرفه ای
یادگرفتن خوندن و نوشتن
.
.
حتی شستن ظرف😅
ولی احساس میکنم عجول بودن انسان به زودتر نتیجه گرفتن باعث میشه بحث تکامل رو از یاد ببره… مخصوصا اگر جایی به پول ربط داشته باشه
من مدت هاست که کارمند بودم و هستم ولی کسب و کار شخصی جدیدی شروع کردم و خوب ابتدای راه هستم و تا قبل ازین.. این تجربه رو نداشتم
البته این هم از آموزه های استاد هست که ایدش به ذهنم رسید و جرات شروع کردنش رو پیدا کردم😎
این کارم خیلی تو اشل کوچیکی هست و مدام به خودم قانون تکامل رو یادآوری میکنم
و امید دارم که خداوند هدایتم کنه که از راه درست گسترشش بدم🙏🙏🙏
امیدوارم خیلی زود بتونم بیام و از دست آوردهای خودم با بقیه هم به اشتراک بزارم.
کارم رو با سرمایه خیلی کم ولی با توکل برخدا و تکیه بر توانمندی که در وجودم گذاشته و ۱۰ سال سابقه کاری که داشتم… تصمیم گرفتم استارت کار کردن برای خودم رو بزنم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
همسرم هم چند سالی هست که کسب کار شخصی خودش رو شروع کرده و خیلی آروم داره جلو میره
تجربه سالهای قبل حسابی بهمون کمک کرده که حواسمون باشه سمت نزول نریم و با اونچه که داریم پیش بریم
و همین باعث شده که به قول استاد تو استرس و نگرانی نباشیم و بتونیم روی کسب و کارمون تمرکز داشته باشیم
خدا رو شکر میکنم که با آشنا شدن با این سایت و استاد عباس منش عزیز تونستیم در مسیر درست قدم برداریم و روی هودمون درست کار کنیم… نسبت به سال گذشته خیلی خیلی عزت نفسمون بالاتر رفته … نگاهمون توحیدی تر شده و خدا میدونه چقدر رشد کردیم
چون انقدر آدم آروم آروم باورهاش تغییر میکنه که گاهی فراموش میکنه که کی بوده و الان چی شده
همین نکته ای که استاد درباره نزول گفتن… من رو یاد اون روزهایی انداخت که چطور فقط به خاطر عزت نفس و اعتماد به نفس نداشتن خودمون رو به دردسر انداختیم و زحمت چند ساله همسرم به باد رفت.
امیدوارم به لطف الله مهربان بتونم تک تک آگاهی هایی که بدست میارم رو در زندگیم بکار ببندم🙏🙏🙏
از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بی نهایت سپاسگزارم 🙏🙏🙏🌹🌹
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🙏🌹❤
رد پای روز دهم
سلام به دوستای عزیزم و استاد نازنینم
واقعا لذت بردم از دیدن این فایل که واقعا وقتی. روی خودت کار میکنی میفهمی که هر مشکلی هر اتفاقی در زندگی آدم میفته میفهمی از کجاست و میری به راحتی اون مشکل حل میکنی. من دارم سعی میکنم که به نکات منفی توجه نکنم مثلا قبلا میرفتم جایی برای اینکه منم چیزی بگم میگم راستی دیدی فلانی چیشد. دیدی فلانی گرفتن. یا در مورد مشکلاتم میگفتم فلانی چقد آدم بدی بود سرم کلا گذاشت یا امروز ی مشتری داشتم باهم دعوا کردیم یا من امروز فلان تصادف دیدم و… آخه چه کاریه چرا باید بگم که چی بشه اصلا این حرفا به زندگیم تاثیر میذاره زندگیمو تعقیر میده وقتی قانون فهمیدم دیگه سعی میکنم از این حرفا نزنم فقط در مورد خوبیا میگم و خوبی های زیادی وارد زندگیم میشه واقعا خداروشکر میکنم که دارم گوش میکنم و توی زندگیم عمل میکنم.
بنام خداوند مهربان
ردپای روز 29 و 30 ام
اولا که من تو برنامه خریدم که روانشناسی یک رو خریدم روان 2 و بعد هم 12 قدم بود که احتمالا شاید دستیابی عملی رو هم خریداری کنم به امید الله
ولی چندتا نکته توی فایل بود که دقیقا همه نتایج مالی رو فقط موفقیت به حساب میارن البته اکثریت قریب به اتفاق تعیین هدف و باورهای هماهنگ با هدف
و فایل روز سی ام مثل همه فایلها فقط تاکید به اجرای اصل هست نه فرع چون اگر اصل باشد نتیجه بصورت کامل و کامل و عالی رخ می دهد من یک موجود فرکانسی هستم و هر لحظه فرکانس به جهان ارسال می کنم و جهان آنها را به شرایط و اتفاقات من تبدیل می کند و باورهای من فقط افکار غالب( باور) و احساسات مدام من هست خدایا ممنونم ازت من رو با اصل موضوع آشنا کردی ممنونم.
به نام االله یکتا
سلام استاد جانم سلام به مریم مهربون و دوستای خوبم
خدایا شکرت من امروزچقد دارم هدایت میشم اصلا انگار همه چیز داره برام شفاف میشه درکم چقد داره بالا و بالاتر میره رسیدم به روز چهارم و توضیحات مریم جانم که فرمودن امروز برای چه چیز هایی میخای شکرگزاری کنی شکرگزاری نزدیک ترین فرکانس به خداست وچقد وقتی به نعمت هایی که داری فکر میکنی میبینی جقد حالت تغییر میکنه و چه چیزایی داری که قدرشو نمیدونستی و از اون لحظه تصمیم میگیری بیشنتر به زیبایی ها و نعمت های اطرافت فکربکنی تا نداشته هایت
خدایا شکرت چقد بدنمم سالمه
خدایاشکرت امروز متعد شدم به ادامهدادن به سفرنامه
خدایا شکرت که به تازگی گوشی iphone که آرزوداشتم خریدم
خدایا شکرت برای این هوای تمیز و زیبا
خداجونم شکرت که در آرامششم
خدایا شکرت برای درآمد خوبم برای محیط کارم برای همکارای خوبم
و مهترین اتفاق امروزم متعد شدنم به سایت عباسمنش بود. خدایااااااااا شکرررررررت
روز سی ام سفر رویاییم
باورها باورها باورها
نمیدونم فعلا به چی مثالشون بزنم، به جعبه سیاه هواپیما، به موتور هر سیستم یا…. فقط میدونم تو سیستم هر خواسته و مسیری اصل کاریه، همه چیزه…
سی روز گذشت؛ شیطون تو گوشم نجوا میکنه میگه لیلا هیچ تغییری نکردی شرایط زندگیت هیچ تغییری نکرد و …
من به خودم میگم لیلا به پچ پچ های ناامید کنندش اعتنا نکن. تو یه سری از باورهای بازدارنده و منفی خودتو شناختی
تو کمی صبورتر شدی
درآمدت داره زیاد میشه بدون هییییچ کاری!
همسرت توی مسیر پیشرفت مالی و کاری افتاده و یه سری پیشنهادات عالی داشتین
نشونه ها میگن اگه با همین فرمون پیش بری سال بعد لیلای امسال رو نمیشناسی
خیلی زودتر از قبل میتونی حستو بهتر کنی
بیشتر از قبل خودتو دوس داری
کمتر سعی میکنی برای آوردن عزیزانت توی مسیر تلاش کنی و حرف بزنی
و ….
اگه بخوای به نجوای شیطون گوش بدی اهمیت بدی همون باور دردناک رو بیشتر تجربه میکنی که هی بهت میگه تو هیچی نمیشی تو تغییر نمی کنی محاله به خواسته هات برسی محاله حتی شبیه استاد و حتی خیلی کمتر از استاد بشی.
نه عزیزم، من شناختمت
دیگه خیلی جاها متوجه میشم چه فکرایی تو سرمه چیا اذیتممیکنن و فهمیدم تمام احساسات بد از طرف توئه
بی طاقتی از توئه، ناامیدی، نگرانی، طمع، انتظار، ترس از توئه
فقط باید هروقت متوجه شدم مچتو بگیرم. لحظه هایی که یادم میره مچتو بگیرم از خودم ناامید نشم خودم رو سرزنش نکنم که این خودش یک عقب گرد بزرگه. احساس منفی نسبت به خودم که پر از باورهای منفیه.
صاحبان کسب و کار موفق به نظر من اول احساس خیلی خوبی نسبت به خودشون دارن، یه عزت نفس و اعتماد به نفس قوی دارن. به کارشون و شرایطشون عشق می ورزن و گلایه نمیکنن. خیلی مهمه که تو هرررر شرایطی که هستیم بگیم این موقعیت نتیجه فرکانس خودم بوده و بهترین موقعیت ممکن برای منه و به نکات مثبتش توجه کنم و شاکر باشم. اگه خونه دارم نباید حرف هایی که تا الان باعث عصبانیت و رنجشم نسبت به خونه داری میشد بشه. اگه کسی چیزی گفت که ناراحت شدم از خودم بپرسم نکنه واقعا باورت همینه که احساستو بد کرده؟ نکنه ته ته قلبت حرفش رو نسبت به خودت قبول داری؟ خانم خانه دار لیاقتش کمتر از خانم شاغله؟ کی تعیین کرده؟ هستن خانمایی که درآمد مستقل ندارن و ارزش و احترامشون خیلی بیشتر باشه؟ بهت گفتن راحت طلب؟ بخاطر حرفشون معذب شدی؟ بخاطر حرفشون سعی میکنی چندبرابر تلاش و خستگی به خرج بدی تا خودت فکر نکنی راحت طلبی؟ اصلا راحت طلبی بده؟ می ترسی بفهمن آسایش داری حالت تو زندگی خوبه و خیلی میخندی؟ اگه بفهمن چی میشه؟
جواب همه این گفتگوها باورهای منن که باید ببینم به کدوم احساس منفی دارم کدومهاش حس خوب و عشق و لذت می بخشه.
من فصل دوم سفرم رو شروع میکنم. عاشقانه ی عاشقانه ی عاشقانه
الهی توکل بر کرم خودت
ردپای روز بیست و هشتم
بسیار عالی مثل همیشه چقد خوبی تو استاد بازم ممنونم از خداوند مهربان
چندتا نکته خیلی مهم که من در کل برداشت کردم از فایل امروز
اول اینکه منی که به فراوانی باور دارم بارها با خودم میگم خداوند فرموده نعمتهای من رو نمی توانید بشمارید یا جهان را آفریدیم و آن را بسط می دهیم و همه آگاهی های از این جنس باید یک خروجی و میوه عملی در رفتار من از خودش نشون بده مثلا هنگام خرج کردن پول یا بخشش یا استفاده از نعمتها با باور اینکه همه چی فراوانه نگران تموم شدنش یا اینکه یک روز ممکنه نباشه نباشم و اینکه فراوانی ها رو که همین الان توی زندگیم دارم که بیشمارن ببینم و تایید کنم مثل میوه ها و غذاها یا اینهمه درختاو طبیعتای کشنگ و زیبا خدایا شکرت و یا فراوانی محبت اطرافیانم و عشق و احترامی که برام قائل هستن
بقول استاد هرکی میخاد هرچی بگه من آنچه بهم احساس قدرت امیدواری و حرکت توام با آرامش رو بدهد فقط و فقط می پذیرم وقتی کتاب میگه فضل از الله است وقتی میگه بی حساب دارم وقتی میگه نعمتها به شمارش نمیان این احساس قدرت و حرکت تنها دلیل من برای پذیرفتنش هست حالا هرکی هرچی دوست داره بگه..
رد پای روز شانزدهم
سلام دوستای خوبم
هیچ خواستهای آنقدرها بزرگ نیست که نتوانی به آن دست یابی یعنی این جمله ور باید با طلا نوشت یه بار تو یه کتابی میخوندم خدا به اون اندازه ای برای هر کسی وجود داره که اون به خدا ایمان داره نوشته بود که خدای بعضی ها حتی یه شغل ساده نمیتونه براشون پیدا کنه و این برای من باید بشه مهمترین درس
واقعا همینه میخوام اونقدر باورام رو نسبت به خدا قوی کنم که هر چی از فکرم گذشت بدونم برام اماده است
خدایا ازت ممنونم
به نام خداوند مهربان، من اولین کامنتی هست که توی سایت میذارم ، وتازه دوره ۱۲ قدم رو شروع کردم، خداروشکر روز به روز دارم بیشتر جذب مثبت ها میشم و تصمیم گرفتم که بجای وقت گذراندن توی شبکه های اجتماعی بیام توی سایت هم ورودی های ذهنمو کنترل کنم و هم کلی مطلب یاد بگیریم و لذت ببرم، خداروشکر میکنم که منو هدایت کرد و به دوستان جدید هم پیشنهاد میکنم از مطالب سایت استفاده کنند و خیلی از ویدیو ها رایگان هست. ممنون از استاد خوب اقای عباسمنش🙏🌹