روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 224

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ترانه ی بارانی گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    با سلام به استاد عزیزم نمیدونید باچه انرژی واعتماد خاصی دارم این صحبت ها رامینویسم من دو فرزند دارم وهمسرم مدام بهم خیانت میکنه تا حتی به زن داداشم پیشنهاد داده بود که زنداداشم طی یک دعوا باهمسرم همه چیز رابه خانوادم گفت بدترین حالها را تحمل کردم دنیابرام تیره بود میخواستم جدابشم اما دوپسر کوچیک دارم شروع کردم به صحبت های استاد گوش کردن که میگه خودت را به خدات نزدیک کن یاهمسرت خوب میشه یا خودش بی دغدغه ازت جدا میشه همش سخته اما سعی میکنم افکارم را کنترل کنم منفی فکر نکنم تا ببینم خدا چی برام سرراهم میزاره خواستم رد پام رابا این باور بزارم تا نتیجه را بعدا ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Tara bsm گفته:
    مدت عضویت: 3160 روز

    روز یازدهم سفرنامه

    سلام خدمت خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد چقدر زیباست این آگاهیها،چقدر متفاوته با چیزهایی که تا الان بهمون گفتن و تو خانواده و جامعه دیدیم و شنیدیم….حداوند چقدر زیبا نفی کرده غم و نگرانی و غصه رو و چقدر زیبا تشویقمون کرده به شادی و آرامش و احساس حوب…..میخوام یه سری از نکته هایی رو که از صحبتهای شما تو این فایل و که تو دفترم نوشتم و اینجا بنویسم.

    -تنها زمانی شما اتفاقات خوب رو جذب میکنید که احساس خوب داشته باشید.

    -هر چقدر شما بیشتر احساس شادی،لذت ،آرامش داشته باشید جهان تجربه ها و آدم هایی را وارد زندگی شما میکند که احساس شادی،لذت و آرامش بیشتری داشته باشید.

    اینو خداوند تو قرآن هم گفته که: یک مومن غمگین نیست.

    -وقتی که شما غمگین هستید فرکانسی رو به جهان میفرستید که من غم بیشتری رو میخوام

    -جهان فرکانس مارا دریافت میکنه وتبدیل میکنه به ماده،به شرایط تقدیم ما میکنه.

    هر فکر و هر دیدگاه و هر نگرشی که به شما احساس ترس،نگرانی ،ناامیدی و یاس بده به این معناست که شیطان داره با ما حرف میزنه.

    هر فکز و هر نگرش و هر دیدگاهی که به شما احساس آرامش و اطمینان و امید میده این به این معناست که خداوند داره با ما صحبت میکنه.🌹

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Asal rafiee گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته واقعا شایسته

    نزدیک یک سال هست که توی سایت عضو هستم و یه جورایی بین این همه اگاهی های ناب سرگردان بودم یه روز لایو ها رو میدیدم یه روز زندگی در بهشت و همیشه به خودم میگفتم این مدل کار کردن فایده نداره که هر دفعه به یه فایلی سرک میکشی تصمیم گرفتم از دوازده قدم شروع کنم و پول قرض بگیرم ولی یاد صحبت استاد افتادم که گفته بودن اگه از فایل های رایگان جواب گرفتید محصولات را خریداری کنید راستش اوضاع مالی ناجوری داشتم و تازه برای اجاره خونه هم کم میاوردم خیلی هدایتی توی دیوار اگهی دادم که دفتر نویسی انجام میدم و به گوش کردن فایل های رایگان ادامه دادم بعد از تقریبا یک ماه از یه شرکت حسابداری با من تماس گرفتن برای جذب نیروی بخش حسابداری و نه دفتر نویسی که من اگهی کرده بودم الان منتظرم حقوقم را بگیرم و فایل 12 قدم را تهیه کنم تو این فاصله استاد عزیزم شروع کردن فایل های روز شمار تحول زندگی من رو روی سایت قرار دادن که امشب با خودم به این نتیجه رسیدم که برای من بهتره از فصل اول این دوره را شروع کنم عجله ایی ندارم من در حال لذت بردن از مسیرم هستم دارم عشق میکنم از اگاهی هایی که بهم میرسه از قدرتی که پشت و پناهمه خدایا عاشقتم صبح ها که سر کار میرم توی ترافیک که همه غر میزنن من ابرهای قشنگی که تو اسمون شکل گرفتند رو نگاه میکنم و از این همه زیبایی فقط اشک میریزم خدایا ازت سپاسگذارم از کجا منو نجات دادی

    (نمیخام باز کنم که ….. فقط شکرت )

    خدایا شکرت منو توی شرکتی قرار دادی که همه پولدار هستند و با ماشین های مدل بالا میان و مطمینم منم هم فرکانس با این ادمهای عزیز بودم که تو جمعشون قرار گرفتم خدایا عظمتت رو شکر

    درس هایی که از فایل اول یاد گرفتم : توجه کنم به زیبایی ها – از روی اگاهی ها به سادگی عبور نکنم تمرین و تکرار کنم و خودم رو غرق در اگاهی ها کنم و این روند رو به صورت پیوسته انجام بدم و با ثبت کردن این کامنت تعهد خودم رو اثبات کنم و با هر فایلی رد پایی از خودم به یادگار بذارم و در پایان مطمین هستم شگفت زده خواهم شد

    ما شاگردها ی استاد عباس منش لایق بهترین ها هستیم برای تک تک شما عزیزان بهترین ها رو ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیده آمنه یاقوتی گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    ۳/۱۰/۱۴۰۰ برگ اول سفرنامه من

    بعد از یکسال بودن در سایت

    وداشتن فعالیت نه زیاد و نه کم

    واقعا هدایتی اومدم اینجا

    ودلم خواست قدم به قدم با عزت نفس که الان دارم کار میکنم پیش برم

    وردپا بزارم و به خودم کمک کنم که مسیر مسیر شیرین و لذت بخشیه

    هرجا سخت شد یعنی خدا داره باتمام قوا میگه

    از مسیر منحرف شدی عشقم برگرد

    ومن بگم خب الان چکار کنم

    وخدا بگه الان برات مسیر جدید و محاسبه میکنم جان جانان

    استاد یه چیز جالب بگم

    اول که اومدم اینجا عضو شدم از همه چی میترسیدم

    از اینکه تغییر کنم

    ازاینکه چطوری آخه

    از اینکه به زبون بیارم من خالق این زندگی ام

    روابط داغون باهمسرم

    روابط داغون باپسرم بشدت داغون

    روابط فالش باخودم و نداشتن آرامش و همیشه نگران و پراز تضاد بودم

    مشکل اعتیاد به خودارضایی همراه با پورنوگرافی بشدت(۲۵سال)

    وحالا بعداز یک سال شنیدن فایل های رایگان شما به تعداد بسیار بالا(۲۹/۹/۱۳۹۹اولین روز عضویتم در سایت شما بود وحالا یک سال و ۵روز گذشته)

    امسال یه ورژن جدید از شخصیتم ساختم

    اول از همه آرامشم اوکی شد خدارو هزاران مرتبه شکر هر روز بهتر و بهتر میشم وآرام تر و با خودم به صلح بیستری میرسم

    لحن صحبت کردن من باخودم بشدت تند و بی ادبانه بود که این رو به لطف کار کردن روی دوره ی عزت نفس شما با استادیاری مرضیه جان پری پور عالی پیش آوردم و الان خیلی باخودم مؤدب ترم و به خودم احترام میزارم و این باعث شده بابقیه هم رفتارم خوب شه

    دومیش لذت از کنترل نیروی مقدس جنسیم بود که۲۵سال به غلط خودم رو تجربه کرده بودم واون قوه منو کنترل میکرد و خیلی حالم نامیزون بود و این تضاد همیشه کورترین نقطه ی زندگیم بود و حالا شده روشن ترین نقطه ی زندگیم ومن دارم کنترلش میکنم درست و زیبا و دارم به عزیزانی که مثل خودم هستن آموزش میدم کنترلش کنن نه ترک وواقعا همین دوجلسه که شروع کردم به این کار چه درهایی از آگاهی به روم باز شد که این هم نتیجه درست درک کردن و کار کردن رو عزت نفسمه

    مورد سومم پسرم بود که اصطکاک شدیدی باهاش داشتم سر درس و نظم و اینکه چرا واما واگر و در رفتار باپسرم حالا منی که خشم همیشه حاکم من بود الان دارم کم کم حاکمش میشم و افسار این نقص شخصیتی رو هم به دست میگیرم و دارم به وضوح میبینم رشد شخصیتی و حال خوبم رو وتغییر رفتارم باپسرم رو

    سومین مورد پیشرفتم روابطم باهمسرمه که قبلا همیشه بقول خودش حالم بدمیشه بیام خونه تو رو ببینم واین زندگی رو

    وحالا تبدیل شده به اینکه آمنه من به عشق تو میام تو این خونه آرامش میگیرم

    حالم خوب میشه وخودش هم قوانینی شده و هر روز برای شما آرزوی خیر وبرکت و سلامتی میکنیم وخدامیدونه چقدرررررر دوستتون داریم استااااد جان عااااشقتونم

    مورد بعدی که واقعا اهرمش تو وجودم عالی جاافتاده و هرروز قوی تر میشه تحسین کردنه که بقول حبیبه جانم این تحسین کردن تمام حسادت و مقایسه و حسرت هارو شست برد

    الان با آموزه های شما و توضیحات ارزشمند مرضیه جانم میدونم چطور باید رو خودم کار کنم و

    این ماه از صفر درآمد تونستم۳۴۵هزار تومان پول بسازم و چقد برکت کرد برام🤩🤩🤩🤩

    استاد خیلی دقیق تر شدم

    خیلی بهتر دارم میفهمم و درک میکنم

    خیلی ارزش وقدر اینکه عزت نفس اصل هست رو الان بهتر درک میکنم

    استاد این جمله که

    تمام عوامل موفقیت در یک کفه و عزت نفس در کفه ی دیگه بازهم به نفع عزت نفس سنگینه این که واقعا داره تو وجودم حک میشه

    استاد دارم بهتر ارزش تضادهارو درک میکنم

    واین تازه شروعشه که از تو در و دیوار بودن اومدم بیرون

    واین رو باور کردم و هر روز قویترش میکنم که من خالق خواسته و ناخواسته ی زندگی خودم هستم نه فقط خواسته ها

    واین ها فقط از صداقت وآموزش صحیح شما به شاگردانتون هست

    که ابایی ندارید بگید من هم هنوز اول راهم و فکر نکنید عباسمنش دیگه یه پروردگار این قوانینه

    عااااشقتم عااااااشقتم عاآااااشقم استاد جانم

    عاااااشق مریم جان بینظیرم که چه حرکت هایی میزنه واین سفرنامه قراره بامن چه ها بکنه

    ممنونم

    میدونم میام و از رشد باثبات وتصاعدی هرماه پول ساختنم میگم و شما خوشحال میشید که ما داریم درک میکنیم و میفهمیم

    ممنون و سپاسگزارتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مژگان گفته:
      مدت عضویت: 1372 روز

      سلام آمنه عزیزو شجاع دوست خوبم جرات زیبای شما در ارائه‌ مطالبتون و توحید عملی و عشقی که به خودتون در ادامه راه داشتید و انجام تمرین هاتون خیلی ستودنیه

      خدارو شکر من از این همه عزت نفس و جراُت شما خیلی درس گرفتم و مطمئنم منم میتونم با توکل به خدا و دیون خودم و زیبایی ها و سایر بودنم تضاد جدایی و تفرقه و سردی خانواده خودم رو درست کنم و خلقش میکنم ممنونم آمنه جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    علی رهبری گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    رد پای روز دوازدهم

    سلام و درود به همه دوستای عزیزم

    خداروشکر که دارم روز به روز به آگاهی بیشتر هدایت میشم واقعا اون حس که با خوردن مشروب و یا با قمار بخواد حستو خوب کنه اولا که اصلا حس خوبی نیست همش تلقین فک میکنی که حست بهتر شده ولی تو همون مستی هم حالت خوب نیست ولی وقتی که تسلیم خداوند میشی واقعا لذت میبری آگاهیت میره بالا لذت میبری از تک تک لحظه های زندگی حس همیشگی همیشه خوشحالی نگران نیست لذت میبری من اصلا قبل این مسیر چنین حسی نداشتم کل احساسی که بخام یکم شاد باشم شاد برای چند ساعت بود ولی الان عالیم عالی همیشگی لذت میبرم و نگران آیندم نیستم میدونم که وقتی حالم خوبه روی خودم کار کنم همه چیز به راحتی میاد الهی شکرت که منو هدایت کردی الهی شکرت که انقدر زندگی کردن برام آسان و لذت بخش شده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه محمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان🌹🌹🌹

    ردپای روز هفتم

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و خانواده مهربون هم فرکانسی استاد❤❤

    خدا میدونه که چقدر روز به روز عشقم به شما داره بیشتر میشه❤❤

    یه عشق خدایی… اینکه از طریق شما میفهمم که خدا چقدر دوستم داره که من رو به سمت شما هدایت کرده تا بتونم درست زندگی کنم🌹🌹

    مریم جون عزیزم خواستید ازین بنویسم که چه اهرم رنج و لذتی رو برای کنترل ورودی های ذهنم ساختم؟

    من وقتی این فایل رو گوش کردم.. گفتم خوب امروز سعی کنم ورودی های مناسب تری نسبت به روز گذشته داشته باشم

    ۵ شنبه بود و تایمم آزادتر و البته دیروز هم همینطور..آف بودم

    یادم افتاد سری کتاب رویاهایی که رویا نیستن رو یه دور خوندم و باید یه دور دیگه با دقت بیشتر بخونم….مخصوصا اینکه این سری روی a۴ هم پرینت گرفتم.من با کاغذ خیلی حس بهتری دارم

    فصل ۲ هم استاد از کنترل ورودی های ذهن گفتن.. مفصل👌👌👌

    و جلسه ۶ ام توحید عملی رو گوش کردم و چند فایل صوتی دیگه

    بلا استثنا در همگی استاد تمام سعیشون در این بود که باور کنیم که همه چیز فرکانس هست و فرکانس مارو افکار ما و ورودی های ما..هر آنچه میشنویم..میگوییم…میبینیم …فکر میکنیم….میسازند

    به همسرم گفتم… وقتی استاد با این همه تجربه میاد و فقط روی این موضوع تاکید میکنه… و به قولی قسم میخوره به خدا.. هر آنچه میپرستید… که همه زندگی شما رو فرکانس های شما و احساس شما رقم میزنه و یه جاهایی انگار کلمات یاری نمیکنن که اون حد از اعتقادشون به این مسئله رو در قالب جملات بیان کنن… جای هیچ حرفی نمیمونه که اصل همینه..‌ دیگه چطور خداوند باید هدایتمون کنه و اصل رو بهمون نشون بده که این آگاهی ها رو از زبان کسی بیان کنه که نتیجه گرفته

    خود استاد همیشه میگن با زبان نتایج با من حرف بزنید و خودشون دقیقا فقط با زبان نتایج حرف میزنن و از هر موضوعی کلی استوری شخصی دارن که بهمون به صورت عملی نشون بدن که هر آنچه میگن … خودشون عمل کردن

    با همسرم فکر کردیم کجا ها احساسمون خوب بوده و هدایت شدیم به زندگی بهتر و کجاها احساس بدی داشتیم.. ورودی بدی داشتیم و اوضاع بدتر شده

    یه برهه ای خونه ای زندگی میکردیم که شرایط خیلی سختی داشتیم… و واقعا خسته شده بودیم… شروع کردیم به گشتن خونه ولی هیچ کدوم با شرایط ما جور در نمیومد… بدون اینکه ازین قانون که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب… سعی کردیم خودمون حال خودمون رو خوب کنیم تو همون شرایط

    حتی شام رو هم تو خونه نمیخوردیم و غذایی که درست کرده بودیم رو تا همسرم میومد خونه میبردیم تو طبیعت با هم میخوردیم…. ولی خیلی خوب یادمه از همسرم پرسیدم کی ما ازین خونه میتونیم بریم.. کی اوضاعمون درست میشه… جوابش از جنس حرف های همسرم نبود… کلام خدا بود که جاری شد… گفت درست میشه.. گفتم چطوری؟…. گفت خدا از راهی درست میکنه که به ذهن من و تو و هیچ بنده ای نرسه❤❤❤❤

    انقدر دلم آروم شد که نمیتونم وصفش کنم.هنوز بعد از ۱۵ سال کلمه به کلمه یادمه و از یاداوریش اشک شوق میریزم.لحظه ای که خداوند مهربونم جوابم رو داد❤❤❤❤

    به چند ماه نکشید یه کار خارج از کشور از طرف یه شرکت ایرانی جور شد و ما نه تنها ازون خونه که از کشور خارج شدیم.انقدر توی اون دوسال نیم عوض شدیم و باورهامون تغییر کرد و عزت نفسمون بالا رفت که به محض برگشتن به ایران دیگه به اون خونه برنگشتیم و هر دومون کار پیدا کردیم.👍👍👍

    و جاهایی رو یادمون اومد که احساسمون بد بود… مدام از اتفاق بدی که برامون افتاده بود حرف زدیم که همووووون اتفاق بارها توسط افراد مختلف برامون تکرار شد و هر بار تو یه اشل بزرگتر.نمیگم چی بود چون نمیخوام تکرارش کنم

    یادآوری همه این تجربه های عینی تو زندگیمون اعتقادمون رو بالاتر برد که مراقب کلاممون و اونچه بهش فکر میکنیم باشیم وگرنه اتفاق های بد بزرگتری برامون میافته

    خوب یاد آوری اون اتفاق های بد اهرم رنج عینی بود که لازم نیست زور بزنم تا باورش کنم .. دیدمش..تجربش کردم و به خاطرشون واقعا رنج کشیدم

    و همینطور اتفاق های خوب.. هنوزم یادم میافته خدا رو از صمیم قلب شکر میکنم که از راهی ما رو ازون خونه بیرون آورد که حتی فکرش رو هم نمیکردیم‌.هر روز صبحی که صدای سگ همسایه بیدارم میکرد .. زودتر یادم میاورد که دیگه تو اون خونه نیستم و خدا رو از صمیم قلب شکر میکردم.و یادآوری همه این اتفاق های خوب که لمسشون کردم بهترین اهرم لذته برام😍😍😍😍

    و همین امروز..بعد از تمرکز بیشترمون روی سایت و فایل ها و کتاب رویا ها… خداوند ما رو هدایت کرد به ورودی های بهتر… لایو بینظیر استاد که تماما استاد به بهترین شکل و با رساترین بیان، چگونه داشتن احساس خوب رو گفتن و با داستان های شخصیشون ، الگوی درست عمل کردن رو دادن❤❤❤

    همیشه استاد میگن با زبان نتیجه ها با من حرف بزنید

    امروز….تمرکز روی نکات مثبت.. ورودی های مناسب… و داشتن احساس خوب و در نهایت ….هدایت خداوند برای برآورده شدن یکی از خواسته هام.خیلی براش ذوق دارم😍😍😍

    آشپزخونه ما کابینت بندیش طوریه که من میز کار ندارم.. فضای بزرگی هم نداره که هر میز ناهارخوری جا بشه.. باید همسرم با ابعاد آشپزخونه سفارش میداد و بگم یک سال و نیمه که میخوااااد این سفارش رو بده😂😂😂😂😂

    امروز هدایتی رفتیم تو یه خیابونی که یه کارگاه پایه های یه میز ناهارخوری رو بیرون گذاشته بود که بسته بندی کنه برای مشتری و حالت تاشو داشت.. من اصلا دقت نکردم که چی بودن.. چون فقط پایه میز بود… یک دفعه همسرم گفت این چه پایه خوبیه برای میز ناهارخوریمون که قابل جمع شدن هم هست…. در جا پیاده شد و بعد چند دقیقه اومد و گفت سفارش دادم… چشمام باز مونده بود.. سفارش دادی!!!!!بله و شنبه آماده است😁😁😁😁

    نمیدونید چقدر ذوق کردم😍😍… ذوق کردم که خدایا شکرت ..پس تونستم فرکانسم رو عوض کنم و این نتیجشه…. خدایا شکرت🙏🙏🙏

    پس اگر این میشه…. خواسته های بزرگتر ازین هم میتونه اتفاق بیافته به شرطی که من ادامه بدم😉

    توکل به الله مهربان ادامه میدیم🙏❤

    استاد عزیزم سپاسگزارم…سپاسگزارم… شاید یه زمانی از قانون احساس خوب =اتفاقات خوب استفاده کردیم ولی نا آگاهانه بوده و نمیدونستیم چی باعث شد همه چیز بهتر بشه

    ولی آگاهی هایی که شما گسترشش میدید… فقط خدا میدونه که باعث زیباتر شدن و ثروتمند شدن چند خانواده در تمام ابعاد زندگیشون شده… من رابطه خیلی خیلی عاشقانه تری با همسرم نسبت به قبل دارم… من رابطه خیلی بهتری با پسرم دارم… من احساس ارامش بیشتری از قبل دارم… و …. همه اینها گنج های زندگی هستن که زندگی رو لذت بخش میکنن

    سپاسگزارم🙏🙏🙏🙏

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🙏🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز مریم جان بسیار شایسته و همه دوستان هم فرکانس

    برگ ششم از سفرنامه دوره اول تحول

    من سال ۹۰این ایده به ذهنم رسید که یک مغازه بازی فکری بزنم

    این ایده رو با خواهرام مطرح کردم و نفری دوازده میلیون پول روی هم گذاشتیم و برای اینکه یه موقع ضرر نکنیم اومدیم و به مبلغ ۲۵میلیون یه مغازه توی یک پاساژ گرون رهن کردیم.

    الان که فکرش رو میکنم میبینم ما با ذهنیت شکست این مغازه رو راه انداختیم.

    از تهران جنس آوردیم مغازه خیلی خوبی هم راه انداختیم ولی بعد از حدود نه ماه یکی از خواهرا سرمایه اش رو خواست چون میخواست خونه بخره.خلاصه بعد از یک سال شراکت ما بهم خورد و جنسها رو حراج کردیم و مغازه رو جمع کردیم وچند ماه هم طول کشید تا صاحب مغازه پول ما رو پس داد.

    همون سال یک بنده خدا دیگه با سرمایه تقریبا ده میلیون مشابه کار من رو شروع کرد ولی با اسباب بازی های ارزونتر

    و الان میبینم که بعد از گذشت ده سال به یک برند تبدیل شده توی شهر.

    من تکامل رو رعایت نکردم.باید با همون دوازده تومن خودم شروع میکردم و ادامه میدادم وراه های برگشتم رو پشت سر خودم میبستم.

    الان قانون تکامل رو درک میکنم ولی همچنان برای اقدام کردن کمی ضعف دارم.

    فکر کنم هنوز نیاز دارم فایل روز پنجم رو بارها و بارها بشنوم.

    موفق و شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    سلام وقتتون بخیر

    روز اول سفر نامه

    به خودم تعهد میدم تا آخر این سفر نامه رو بیام جلو

    امروز ۲ دی ماه ۱۴۰۰ به خودم تعهد میدم هر روز کنار تمامی فایل های ک گوش میدم این سفر نامه رو هم جلو ببرم..

    من مدت یک ماه هست فروش نداشتم

    میخوام کارهای بار ارزشی ک میسازم رو به راحتی بفروش برسونم

    من این سفرنامه رو به خاطر تغییر شرایط موجود شروع کردم قبلا تا نصفه رفتم جواب هم گرفتم اما ول کردم مجدد از اول میخوام آپدیت کنم ورودی های خودمو

    الهی به امید خودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهدی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    خدای خوبم هزاران بار شکرت که باز هم بهم نشانه دادی که تو مسیر درستی هستم و واقعا دارم لذت میبرم از زندگی کردن به هیچ چیز و هیچکسی نیاز ندارم و تمام و کمال تسلیم امرتو و درآغوش پرمهرتو هستم، من بیشتر از هر روز در آرامشم و میدانم تو بهترین ها را برایم فراهم میکنی و من هم تمام کمال شکرگذارتو هستم ای خدای خوبم واقعا بی نهایت سپاس که مرا در اوج ناامیدی امیدوارم کردی و دستمو گرفتی و راه را نشانم دادی ازت میخوام همیشه توی این مسیر بمونم و هر لحظه از بودن با تو سپاسگذار باشم و لذت ببرم😍🤲🌹🙏🌎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Tara bsm گفته:
    مدت عضویت: 3160 روز

    روز دهم سفرنامه

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش

    روز دهم عجب فایل زیباییه هم تصاویر و هم مطالب ،جاده ی زیبایی که استاد نشون دادن اون سرسبزیها ،اون تمیزی جاده ها سراسر زیبایی بود و اینکه به خودمون تعهد بدیم فقط و فقط درمورد اتفاقای خوبی که برامون میوفته صحبت کنیم…که چه کار سختیه برای من که تمام این سالها گفتن خوشبختیتو پیش کسی نگیا چشمت میکنن و ناخودآگاه یاد گرفتم درباره اتفاقای خوب زندگیم برای کسی نگم و برعکس درباره اتفاقای بد ؛ظلمهایی که بهم کردن ؛حقهایی که ازم خوردن ؛ناروهایی که بهم زدن و با وجود علم به اینکه دختر این یعنی تو از اینجور اتفاقا بازم میخوایی که داری ازشون میگی و با این وجود اینقدر این رویه برات تکرار شده که داری ناخودآگاه این عمل و انجام میدی ولی ولی این بار باید به خودت تعهد بدی که این عمل ناخودآگاهو برعکس کنی و همش درباره ی اتفاقای خوبی که برات میوفته صحبت کنی ،کاری که چند روزه داری انجام میدی…حتی اتفاقای کوچیکی باشه که برای همه عادی باشه ولی تو رو خیلی خوشحال میکنه …مثلا همین دیروز که به کلاس میرفتم اینقدر رفت و برگشت به کلاسم برام راحت بود که تا شب برای همه تعریف میکردم…آخه کلاس من میدون فردوسی تهرانه و همه میدونن میدان فردوسی طرحه و نمیشه با ماشین شخصی رفت و متروها هم همیشه شلوغ بوده اما اما دو هفته س که من وقتی میرم هم قطارها زود میرسن هم بقدری خلوتن که تا آخر مسیر با خیال راحت میشینم و فایل گوش میدم….فوق العاده حس خوبیه….و اتفاقهای زیادی که تو خود کلاس میوفته ،برخوردهای محترمانه اساتید با من…مهر و محبتهایی که از جانب دوستام و خانواده م دریافت کردم و…..

    چقدر خوبه که یاد بگیریم فقط و فقط تمرکز کنیم روی زیباییها و خوبیها ❤

    دوستون دارم❤🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: