روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 258
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم . به نام الله عشق اول و آخر.اویی که میدانم هست و همیشه دستم رو میگیره یک حسی که اگه نباشه حالم بده . یکی که نگفته میدونه و میشنوه اون ته قلبت رو میدونه باهاش راحتی حرف میزنی یار واقعی عشق واقعی . خداجون عاشقتم هنوز نه به اندازه تو که عاشق بنده هات هستی میخوام بگم دوست دارم عاشقتم با من بمون . با ما بمون . متشکرم ازت بابت هدایت به این سفرنامه .با اینکه مدت زیادی هست عضو سایت هستم و این عنوان رو میبینم ولی نتونسته بودم با شما همراهی کنم . این هم به خاطر کمالگرایی و باورهای اشتباهی هست که داشتم و البته کمتر شده ، امروز اولین روز و اولین قدم هست . با توکل با الله مهربان اولین ردپا رو میذارم . من هم انسانی هستم از بندگان خدا که فقط میدونم باید برم و یقین دارم که خودش هدایت میکنه ، خداجونم کمکم کن باورهای من در مورد توحید درست بشه و همه چیز رو از تو بدونم ، از وسوسه های شیطان نترسم و ناراحت نشم، همیشه خودم رو در آغوش گرم تو بدونم و در دنیا و آخرت سعادتمند باشم همراه با همه عزیزان و دوستان خوب این سایت.
چقدر زیبا بود این تدوین و آهنگی که گذاشته بودین مریم جان ممنونم .
متشکرم استاد عزیز که خوب هستین و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنید. سعی میکنم هر روز روی خودم کار کنم و این سفر رو طی کنم با فایل های زیبای شما. انشا الله
یک حدیث هست که میفرماید: هر روز به حساب خودتون رسیدگی کنید در غیر اینصورت از ما نیست . همچین مضمونی.
این سفرنامه هم که روزانه قدم گذاشتید شبیه به اون اومد ذهنم . ببینیم چطور هستیم و چطور پیشرفت میکنیم و خودم رو محاسبه کنم .
من با فایل های این سایت به خیلی از آگاهیها رسیدم و معجزه ها در زندگی من رخ داده . از لحاظ روحی و معنوی به لطف خدا خیلی خوب بوده برام از لحاظ مالی هم با دفتر شکر گذاری معجزه ها رخ داده .
الحمدلله رب العالمین . ❤🙏🌹👋
به نام الله یکتا
سلللللااااااممممم سلام ب روی ماه استاد نازنینم سلام ب روی ماه زیبای مریم خانم شایسته ووو همه ی بچه های نازنین سایت
نمیدونم از کجا شروع کنم نمیدونم چی بگم فقط میخوام دادبکشم بگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت، نمیدونید چقدر حالم خوبه ،استادمن یک مطلبی رو توی اولین فایلهای ک از شماشنیدم این بود ک در مورد خواسته هاتون ویا نعمت هایی ک دارین با خودتون با خدای خودتون صحبت کنید،امروز اومدم رد پا ب جا بزارم از خودم،من این مطلب روبارها شنیده بودم اما عمل نمیکردم ویا خیلی تایم کمی رو براش میزاشتم واحساس سپاسگذاری با حرف هام نداشتم اما این مدت ک بیشتر توی سایت فعال هستم وکامنت زیبای بچه های بینظیر سایت رومیخونم اصلا قلبم بازتر شده راهم روشنتر شده حالم بهتر شده الهامات بیشتر بهم میشه ،خدایاشکرت،یعنی احساس میکنم یه پله فرکانسم بالا تر رفته ،خدایا شکرت،امروز که اومده بودم باخودم وخدای خودم حسابی خلوت کردم گفتم بزار یه مرور کنم از وقتی که خداوند من رو با استادوسایت استاداشنا کرد چقدر تغییر کردم ،یعنی باور نمیکنید شوکه شدم از این همه تغییر اصلا خودم فراموش کرده بودم کجا بودم و ب چه جایگاهی رسیدم ومسلما خدا میدونه چقدررررررجای رشد دارم من هنوز اول اول راهم،حالا بریم سراغ اصل مطلب ،من از بچگی از سن نوجوانی هر وقت میشنیدم ک یکی خودکشی کرده بلافاصله میگفتم عجب ادم ضعیفی بوده ودیدگاه من این بود ک ادمهای ضعیف این کار رو میکنند وخوبه ک من ادم خیلی قوی وپر قدرتی هستم وبا مشکلاتم همیشه میجنگم ومشکلاتم رو از سر راه برمیدارم اما اما توی همین مسیر زندگی وقتی ک بزرگتر شدم وافکارات منفی مثل خوره مثل یه زنجیری ک تمام وجودم رو در بر گرفته بود واجازه نفس کشیدن بهم نمیداد من ارزوی مرگ میکردم وب فکر خودکشی افتادم وهمون ادم ضعیفه شده بودم اما جرعت این کار رو نداشتم وهر روزبا زجر وتحمل زندگی ادامه میدادم اون موقعه من دو تا بچه کوچیک داشتم وهمسرم هم بخاطر تصادفی ک کرده بود خانه نشین شده بودوموضوع مهم اینجابودک دکتربهش گفته بوددیگه نمیتونه کارسنگین انجام بده خوب شغل همسر من هم سنگین بودوسه چهار سال ب همین منوال میگذشت اونجا بود ک اختلافات بینمون اوج گرفته بودخلاصه من صبح وشب سر نمازهام فقط یه دعای میکردم ومیگفتم خدایا خودت توی این چهار چوب خونه مسیر رشد من رو فراهم کن خودت کمکم کن وشرایطی روبرام فراهم کن توی این خونه ی خودم من پیشرفت کنم ورشد کنم ،از همون جایی ک همه ی ما میدونیم خداوند سریعالجواب هست یکی از درهای بهشتش رو ب روم باز کرداسم این بهشت سایت عباس منش بود خدایا چه گنجی رو بهم بخشیدی منو ب جای بردی ک بتونم هم این دنیام رو ب بهشت تبدیل کنم وهم اون دنیام ،بعدمدت کوتاهی ک من فایلها رو گوش میدادم نمیدونید چه اتفاقهای بزرگی تو زندگیم افتاد همسرم هم کاملا نا امید بود ولی ب یکباره شغلش رو عوض کردوبه نسبت شغل اولی خودش راحت تر بود اما باتفاوت ب این ک درامد خیلی بالا تری از شغل اولش داشت وما توی مدت کوتاهی تقریبا بیشتر بدهی ها رو پرداخت کردیم و زندگیمون کم کم داشت جون میگرفت ما دیگه ب راحتی میتونستیم بیرون غذا بخوریم خرید کنیم وسایل خونه بگیریم وسیستم ساخت وساز خونه رو عوض کردیم ورابطمون هرروز بهتر میشه و(البته این رو بگم من فقط توی این مسیر هستم وتوی سایت فعالیت دارم اما همسرم هم پا ب پای من رشد میکنه )روحیه بسیارعالی دارم همیشه سعیم براین هست حالم خوب باشه وارامش خودم و زندگیم خیلی زیاد شده طوری ک اطرافیان ام کاملا متوجه تغییرات همه جانبه ما شدند رفتارم با خانواده ام وهمچنین اطرافیانم عالی شده ودیگه اختلافی با کسی ندارم ونمازهام رو سروقت میخونم ،خیلی راحتر ازقبل خرید میکنم،خودم رو باکسی مقایسه نمیکنم،چشمم رو ب زیبایی هاباز شده وزیبایی های جهان اطرافم رو میبینم وتحسین میکنم،احساس حسادتم نسبت ب قبل خیلی خیلی کمرنگ تر شده وقتی این احساس سراغم میاد خیلی سریع روی خودم کار میکنم وطرف مقابلم روتحسین میکنم ،احساس لیاقتم نسبت ب قبل خیلی بیشتر شده،عزت نفسم وهمچنین اعتمادب نفسم رشد چشمگیری کرده واز خودم راضی هستم واز وجود خودم لذت میبرم وارتباطم با خداوند مثل یه دوست جون جونی شده طوری هست ک هر چی میخرم اول ب خدای درونم میگم کدوم خوشگلتره کدوم برام بهتره وحسابی باهم حال میکنیم،و خلاصه همیشه صدای ک از خونمون بیرون میاد صدای خنده وشادی وشوخی واهنگ های شاد هستش ،در کل امروز اومدم اینا رو اینجا ثبت کنم تا رد پایی از خودم برای خودم ب جا بزارم ک فردای روز یادم بمونه من چه ادمی بودم وچه گذشته ای داشتم وبرگشتم ب عقب گذشته خودم رو فراموش نکنم ک درچه جایگاهی بودم وب چه جایگاهی با چه روشی و عمل ب چه قانونی ب این نقطه ای ک الان هستم رسیدم عاشقتونم از ته ته قلبم ارزوی سلامتی ثروت وحال خوب رو براتون میکنم
سلام استاد گرامی / اول از همه خداوند را شاکرم که ما را از نعمت هدایت برخوردار کرد و شما رو به شکلی غیرمنتظره در شرایطی که به هدایت و راهنمایی احتیاج داشتم سر راه من قرار داد .
بسیار خوشحالم که خدمتتون عرض کنم من با وجود اینکه هنوز موفق به استفاده از فایل های غیر رایگان شما نشده ام تغییرات بسیار مثبتی در نوع نگرش من به زندگی و به خداپرستی رخ داده و امیدوارم بتونم با تهیه محصولات شما قدم مثبت تری در جهت رشد و تعالی خودم بردارم .
سلام به استادومریم عزیزم هرروزی که این فایل هاروگوش میدم وکامنت مریم جان رادرموردردپاوتغییرات عظیم درخودم رومیخونم انرژیم چندین برابرمیشه برای ادامه دادن خدایاشکرت که امروزهم فرصتی دوباره برای طی کردن تکامل وآموزش داشتم ذهن من همیشه دراتفاقات گذشته میموندوهی تکراروجنگ وگفتگوهای ذهنی بی خودکه بیشتربافته ذهن خودم بودخداروشکرکه روزبه روزدارم بهترمیشم وخودم ازاین کلنجارهاونشتی های انرژی رهامیکنم .من متعهدمیشم به خودم که فقط درموردچیزهایی که میخوام تجربه کنم فکرکنم وحرف بزنم من لیاقت زندگی عالی رودارم وبافرکانس هام وکانون توجه ام این زندگی روخلق میکنم استادعزیزم ممنون وسپاسگزارم 🌹
سلام استاد عزیزم، این اولین باریه که من داخل سایتتون کامنت میذارم و ممنونم که مارو به کامنت گذاشتن تشویق کردین❤️ هیچ وقت اعتماد بنفسشو نداشتم اما الان دیگه مثل قبل نیستم و میخوام راجع به آگاهی های خودم صحبت کنم🌸
من تقریبا یکسال هست که عضو سایتم و توی این مدت کمابیش روی خودم کار کردم اما تازه چند وقته که این کار کردن و عمل کردن جدی تر شده. با این حال توی این یکسال یکی از بزرگترین مشکلات من خیلی خیلی بهتر شده. اینکه تقریبا ۳ سال اختلال اضطراب خود بیمار انگاری (از عمد کامل مینویسمش تا اگر کسی این مشکلو داشت و سرچ کرد به کامنتم هدایت بشه❤️) و به جز اون اختلال اضطراب شدید داشتم جوری که روزانه میزان استرس خیلی خیلی بالایی رو تجربه میکردم. روزها اشک ریختم و از خدا میخواستم که مشکلم حل بشه. کسایی که این نوع از اختلال اضطرابی رو تجربه کرده باشن میدونن که زندگی رو جهنم میکنه. کم کم واقعا به بیماری دچار میشی و حتی اگرم نشی یک روز خوش نداری. منم کلا ۱۸ سالم بود که اینجوری شدم البته از قبلم گاهی دچار استرس میشدم ولی دیگه نه تا اون حد. دقیقا از زمانی که خونه نشین شدم یعنی مدرسم تموم شد و دیگه هدفی نداشتم (دانشگاهم نمیرفتم) این مشکل سراغم اومد که بعدها فهمیدم وقتی انسان هدفی نداشته باشه انقدر تضاد میاد توی زندگیش تا بالاخره حرکت کنه. خلاصه من بعد از ۳ سال کم کم با استاد آشنا شدم و بعد از یک مدت که تازه داشتم با مباحث فرکانسی پیش میرفتم یک بیماری گرفتم (همونی که دنیارو گرفته😂) و نگم براتون که چقدرررر وحشتناک بود به حدی که مرگ برام اهمیتی نداشت فقط میخواستم از درد خلاص شم. اما واقعا نمیدونم چه نیرویی بود استاد که مادرم (ایشونم به اندازه من بیمار بودن و تازه با شما و چندتا استاد دیگه آشنا شده بودن) برای هردومون شبا فایل میذاشتن و همونا باعث میشد من احساس بهتری پیدا کنم. کم کم خیلی حسم بهتر شد و یک روز بهم الهام شد که شفا گرفتین! دقیقا همون روز حالمون دوباره بد شد اما از روز بعد خیلی آهسته رفتیم رو به بهبودی و بالاخره بعد از یکماه تا حد زیادی خوب شدیم. خدا میدونه اگر آرامش فایلای شما نبود چی میشد چی میخواست منو توی اون شرایط سخت آروم کنه واقعا دست خدا بودین. من خیلی از خدا میخواستم آرومم کنه اما نگو از همین طریق داشت اینکارو میکرد…
من بعد از اون ماجرا که اضطراب فوق بدی رو هم تجربه کردم کم کم استرسم کمتر شد. الان به حدی رسیده که خیلی خیلی کمتر شده (شاید فقط ۱۰ درصد باقی مونده) گاهی میاد سراغم اما دیگه مثل قبل نیست که هر روز و هر ثانیه باهام بود. دارم کار میکنم کاملا از بین ببرمش و واقعا از شما ممنونم. به من یاد دادید بیماری کاملا ذهنیه و تمام ترس های من توهمات ذهن من بوده.
الان حدود یکماهه که من به لحاظ مالی عملگرا شدم و کار خودمو شروع کردم نتایج خیلی خوبی هم دیدم. توی این یکسال متوجه شدم هر زمان پشت سر هم روی خودم کار کردم نتایج شروع شدن و هربار که باز کار نکردم به روال قبل برگشتم. این خیلی اصل مهمیه! این هم که گفتید کاملاااا درسته هر فایلو صد بارم گوش بدیم باز یک آگاهی جدید برامون داره من کاملا درکش کردم.
از وقتی کارمو استارت زدم خیلی حس خوبی دارم اینکه بالاخره هدف دار شدم و بیخود و بی جهت نمیچرخم❤️ ممنون از شما، مریم جان و فایل های بیییینظیرتون. من با تعهد به مسیرم ادامه میدم. الهامات دیگه ای هم که توی این مدت داشتمو سعی میکنم داخل کامنتای بعدیم بگم اگر مرتبط با فایل باشن✨
امیدوارم همیشه ثروت فراوان و سعادت و خوشبختی وارد زندگی شما و تمام اعضای خانواده ی عباس منش بشه💕
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان عزیزم🌸
دیدن شما و حرفاتون از کارهایی هست که میتونم چندین ساعت از وقتم را بذارم و فقط حرفاتونو بشنوم و بی نهایت لذت ببرم🙏 و آهنگی که گذاشتید چقدر متناسب بود 🌸🌸🌸
دیروز یکی از امتحانات پایانی ام را دادم و نتیجه دلخواهم را نگرفتم و خیلی حالم گرفته شد و طبق قانون جهان که حال بد ،حال بد بیشتر را جذب میکند بعدش با نامزدم بحثم شد و بسیار دلگیر شدم ولی حرف شمارا به خودم گفتم اینکه ایمانی که تو این لحظه عمل نیاورد حرف مفت هست و اگه الان نتونم حالمو خوب کنم از آموزشها و الهامات استاد هیچ استفاده ای نکردم و فقط حرف مفت میزنم و حرف دیگه شما که هر آن چیز که مرا نکشد قویترم میکند و اینکه دلیل رفتار نامزدم را تحلیل کردم و دیدم خودم باعث این رفتار شدم و اینکه دیدم با نوع نگاهش حرفهاش درست بود و خودمو آروم کردم و پاشدم رفتم پیاده روی و دو ساعت پیاده روی کردم و همزمان قدم نهم دوازده قدم و جملات تاکیدی را با خودم تکرار میکردم و باعث شد که حال من طی چند ساعت خوب بشه ،در صورتیکه در گذشته با همین اتفاقات من حداقل یک هفته درگیرش بودم و هی پشت سر هم اتفاقات بد می افتاد ،تا اینکه با پیش آمدن موضوعات جدید تمرکز من از اون موضوع برداشته میشد و…
حرفای خیلی زیبایی الان از شما شنیدم و بسیار به دلم نشست استاد عزیزم😍
هر روز و همیشه از خودم برای بررسی باورها و افکارم از خودم رد پا بگذارم تا ببینم از کجا به کجا رسیدم و ببینم چقدر زندگی من در همه ابعاد در حال تغییر هست
برای اینکه زندگی راحتتر و مرفه تر و عالی تر داشته باشم و هر روز روی باورهام و افکارم وقت بگذارم و ترمزهامو پیدا کنم و به قول شما اره ام را تیز کنم تا بخوام با اره کند درخت تنومند را ببرم ،تیز کردن اره ام علاوه بر اینکه زندگی ام را لذت بخش میکند و اعتماد به نفسم را بالا میبرد ،زندگیم قشنگتر و راحتتر میکند و وقت اضافه ام را به خوشی و شادی و تیز کردن بقیه اره های زندگیم میگذرونم و زندگیم لحظه به لحظه زیباتر میشه و وارد چرخه های زیباتر زندگی میشم و وقتی زندگیم قشنگتر بشه بیشتر با خدا مانوس میشم و توحیدی تر میشم..
و باور اینکه جریان نعمت و ثروت و عشق و روابط عالی و سلامتی و علم و حکمت و زندگی زیبا هر لحظه در دنیا در حال فوران هست و من با تیز کردن اره ام و وقت گذاشتن برای باورهایم سطلمو را بزرگتر میکنم و سوراخهاش را یکی یکی میگیرم و قلبم را پر از عشق و شادی و فراوانی میکنم و ثروت به راحتی وارد زندگیم میشه….
به نام الله
سلام بر استاد عزیز و مریم جان عزیز
امروز پایان روز شمار تحول زندگی من ۱
امروز ۱۲۰ روز است که عصو سایت هستم.
قبل از سی روز این فایل را گوش کرده بودم و امروز هم گوش کردم. استاد عزیز چقدر قشنگ میفرمایید که ما به اندازه ظرفمان آگاهی دریافت میکنیم.
خدایا شکرت که سی روز را با عشق گذروندم هر روز یه فایل را چند بار گوش میکردم. منکه اهل نوشتن نبودم نه تنها توی دفترم برای خودم صفحه ها مینوشتم بلکه اینجا هم ردپاهایم را گذاشتم.
استاد این سی روز بیشتر از این ۴۷ سال زندگیم خدا را شناختم. من انگار تازه یکتاپرست شدم. من فهمیدم که چقدر شرک در وجودم بوده (البته که الانم هست) اما تا میام حرفی بزنم یا نجوای ذهنم شروع میشه کنترل میکنم.
چقدر خدا را بهتر شناختم . حس کردم که اگه میمردم و خدا اینهمه نعمت را به من نشان میداد و میگفت چرا استفاده نکردی چقدر حالم بد میشد. چون همش خدا را مقصر میدونستم. ولی امروز فهمیدم که خدا به همه نعمت داده خدا به همه وحی میکنه اما من سطلم چقدر است و من گوشم صدای خدا را چقدر میشنود.
حالا که آگاهانه به سطلم نگاه میکنم میبینم چقدر نشتی داره نعمت وارد میشه اما بخاطر ترمزهای ذهنی من بیرون میاد و من از نعمت خدا استفاده نکرده ام. وای بر من که الان که فهمیده ام باز به نجوای ذهنم گوش بدم. 😔
هر چقدر آگاهی های من بالاتر بره درک من بیشتر میشه و صدای خدا را میشنوم. این فایل ها همه صدای خداست از طریق استاد عزیز.
نتایج من نشاندهنده اگاهی های منه.
چند تا ترمز که این روزها فهمیدم عدم احساس لیاقت بود که باید خیلی روی خودم کار کنم. که الان مشعول بررسی اون هستم.
هر چه هستم نتیجه باور و افکار منه پس باید جلوی نشتی های سطلم را بگیرم و از این همه نعمت بهره ببرم. و از زندگیم و زمانی که خدا به من اجازه استفاده از این همه نعمت را داده ، استفاده کنم. خدایا چشمانم را باز کن و هدایتم کن بزار ببینم بزار بشنوم بزار با حواسم همه نعمت ها را تجربه کنم.
مریم جان چه موسیقی قشنگ و بجایی . واقعا که در کارتون استاد هستید. سپاسگزارتون هستم.
استاد:
تو شدی نیک پیام اور عشق
غرق بودیم و نجات اوردی
عشق از عمق وجودت برخواست
مرده ها را به حیات آوردی
خیلی خیلی دوستتون دارم ♥️
سپاسگزارم 🙏
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیزم که چراغ راهم را روشن کرد وسلام به مریم جونم که انقد با دیدینش به وجد میایم
من امومد که از خودم یه رد پا بزارم که بعدا وقتی بهش نگاه میکنم بدونم کجا بودم والان به کجاها رسیدم
من حدود ۱۰سالی میشه ازدواج کردم دوتا فرزند دارم وقتی تازه عقد کرده بودم باتمام وجود باور داشتم که ما بهترین زندگی رو خواهیم داشتم ولی بعدا کمکم وقتی دیدم که همسرم اون جوری که من تصور میکنم نیست کارش با این چیزی که من تصور میکردم همخوانی نداره کم کم دل سرد شدم همش فکر میکردم همسرم باید یه کاری کنه که من خوشبخت بشم اگه همسرم تلاش برا بهترشدن شرایط خونه زندگیمون نکنه ما تا خر عمر تو این روستا میمونیم با بدبختی زندگی میکنیم همش دعوا همش ناراحتی همش ناشکری .یه روز که به شدت باهم دعوا کرده بودیم باخودم گفتم خوب زینب همینه که هست تو خودت اینو انتخاب کردی پس تسلیم شو زیاد نجنگ.تاکی میخوای باهاش دعوا کنی تو باید باین شرایط کنار بیای.ولی مگه میشد نجگید تواین بدبختی دست وپا نزد .همه اون آرزو ها همه اون رویاهای دوران دانشجوی به باد رفته بود.
تو یه روستایی دور افتاد که هیچ امکانات نداشت چیکار میتونستم کنم بعضی وقت ها به خود کشی یا حتی رفتن های بی صدای شبانه فکر میکردم
بازم مثل همیشه سر نداشتن پول اوضاع بد زندگیمون افتادم به جونش که اگه توان نگه داری زن وبچه رو نداشتی آخه اصلا چرا ازدواج کردی؟ چرا بچه داری شدی؟
انقد گفتم گفتم تا این که عصبانی شد زد تو گوشم گفت همینی که هست اگه دوست نداری خوش گلدین.
منم با عصبانیت چمدونم بستم به مامانم زنگ زدم که بیاد منو ببره ولی اونم گفت گه بابا پاش شکسته ونمیدونم رانندگی کنه. تصمیم گرفتم خودم برم. شب بود گفتم بزار صبح بشه بعد ش میرم.
تاصبح هزار جور فکر میومد به سرم که چرا اینو انتخاب کردم چرا اومدم اینجا بعد یهو این سوال پیش اومد که زینب اگه الان برگردی خونه مامانت حالت خوب میشه؟؟ این سوال تمام وجودم گرفت که واقعا علت ناراحتی من این شرایطه؟
اگه من تو خونه مامانم باشم یا اصلا برم یه شهر دیگه حالم خوبه؟ من که فکر میکنم باید همسرم یه کاری کنه که شرایط ما بهتر شه اونجا کی باید شرایط منو خوب کنه
همش تو این فکر بودم صبح شد پاشدم برم. پسرم گفت مامان کجا میخوای بری ؟ چیکار میخوای بکنی؟ منم با تمام توانم گفتم من میتونم زندگیمو بسازم من میتونم از پس مشکلات بر بیام من باید بتونم چون من خیلی رویا داشتم من باید بهشون برسم. یهو پسرم که فقط ۷سالشه برگشت گفت مگه تو نمیگی میتونم بسازم خوب اگه تو توانشو داری اینجا هم میتونی خودت زندگیتو بسازی پس چرا میخوای منو تنها بزاری؟
یهو انگار یه جرقه ای به سرم خورد اگه من ایمان دادم که میشه ومن توانش دارم پس رفتن چرا
آخه کجارو دارم که برم .بچه هام چی پس؟
خوب اگه من میتونم ؟اینجاهم میشه… با تمام وجودم تصمیم گرفتم که خودم زینب میرزاده زندگیمو میسازم اون طور که دوست دارم از همینجا هم شروع میکنم مثل یه نیلوفری که از دل مرداب میزنه بیرون.
چند روز بعدش من شروع کردم روی عزت نفسم کار کردن بایه دوره رایگان یه خانمی.
بعد اونجا ازم پرسیدن اگه قرا باشه با یکی الان حرف بزنی که حالتو خوب کنه میدونی که اگه بهش زنگ بزنی باهاش حرف بزنی حالت خیلی خوب میشه حرفاش آرومت میکنه اون کیه؟ منم گفتم جاریم …
بعد یه مدت که داشتم باهاش حرف میزدم انقد باهاش حالم خوب شد که شروع کردم بهش گفتم که تو یه دوره ای شرکت کردم اونجا یه همچین سوالی ازم پرسیدن ومن همچین جوابی بهشون دادم گفت آره منم همین حس بهت دارم خیلی خوشحالم داری روخودت کار میکنی .بعدش یهو برگشت بهم گفت من یه دوره ای گرفتم خیلی میتونه بهت کمک کنه اونجا گفتن میتونین این دوره رو به خانواده خودتون بدین توهم که عین خواهر منی. من این دوره رو میفرستم تو گوش کن
دوره دوزاد قدم من شروع کردم ولی باورتون نمیشه من هر وقت فایل شروع میشد اون تیکه اول که میگفت من هیچ رضایتی ندارم استاد وگوش نمیکردم میزدم میرفت همش تو این فکر بودم نکنه رضایت نداشته باشه ومن نتیجه نگیرم
راستش من تا قدم ۷ رفتم. درسته خیلی حالم خوب شده بود منی که مدام احساس کمر درد وپا درد وناراحتی قلبی داشتم دیگه سالم سالم شده بودم
منی که هر روز خدا از صبح تاشب سر درد داشتم الان خوب خوب بود. ازین که فهمیده بودم چی به چی؟ واینکه خود ما هستیم که خالق زندگی خودمان هستیم به شدت منو خوشحال کرده بود من اون موقع ها یه پیج لباس داشتم با کلی لباسای شیک ما یه تولیدی خوب، ولی به خاطر باور های غلط هیچ درامدی ازش نداشتم.
کلا گذاشتمش کنار
گفتم تاوقتی که من رو خودم کار نکنم هر جای دنیا هم که باشم اوضاع همینه. من با وجود همچین دوره ای اون نتیجه ای که باید از دوره میگرفتم ونگرفتم
خودمم میدونم که این باور من که نکنه استاد راضی نباشه مانع شد که من نتیجه ی دلخواهمو بگیرم.
بعش یه روز به خودم گفتم من میخوام خودم باشم دوست نداشتم پشت عکس جاریم قائم بشم دوست داشتم خودم زندگیمو بسازم
برهمین امروز با اسم خودم با عکس خودم وارد سایت شدم ومیخوام از دوره های رایگان شروع کنم انشالله میام وموفقیت هامو هم ثبت میکنم به زودی…
ممنون دوست عزیزم واسه نوشتن این کامنتت اشکامو جاری کرد
منم دقیقا همین فکرو میکردم من باید برم منم باید برم ی جای دیگه تا حالم بهتر بشه ولی مدتی به خاطر کاری از خونه جدا شدم رفتم بیرون و. همون نتایج خونه رو. گرفتم دوست عزیزم مرسی واسه نوشتن ابن کامنتت نمیدونی چ حالی بهم داد
اونجا که گفتی من زینب زندگیمو میسازم مثل نیلوفر تو دل مرداب
این اتفاقی که دارم میگم بهت مدتی پیش افتاد و صد نه هزار درصد بهم ثابت شد
که هما تو باید عوض بشی تفکراتت توو تو باید عوض بشی نه مکان نه ادما هیچی چون ب چشم دیدم هر جا برم بازم همینه پس قطعی تصمیم گرفتم کار کنم روی خودم از فایلای رایگان شروع کردم و الان رسیدم ب دوازده قدم خدا رو. شکر مبکنم که دوستانی هستند که نطرات و نتایجشون رو مبنویسن همین باعث شد کن دیگع تصمیم بگیرم به جای وقت هدر دادن توی هر جای دیگه بیام و بازم هم روی کامنت ها تمرکز کنم بازم ممنونم از نوشتن نظرت
این روزا منم به شدت روی خودم کار میکنم تا خودمو تغییر بدم همیشه ابنو به خودم یاداوری میکنم طبق سوال و جوابی که توی عقل کنم سرچ کردم تغییر فیزبکی اخرین مرحله است اول تو باید تغییر کنی چقدر حس خوبیه ساختن زندگی با دستای خودت با فرکانس خودت
این ردپا رو میزارم تا به خودم بگم یک اول خودت باید درست بشی واخرین مرحله تغییر فیزیکیه چون به چشم دیدم نتابج همون نتایجه
دو کامنتا قدرت کامنت کذاشتن و کامنت خوندن و نباید دست کم گرفت
برات بهترین ها رو میخوام از خداوند دوست عزیزم امیدوارم بازم بیای و از نتایج خ خفنت بگی زینب جان موفق باشی
سلام دوست وهمسفر عزیزم سپاسگزارم که وقت گذاشتی و کامنتم با عشق خوندی چقد خوشحالم مسیر درست رو پیدا کردیم، برات بهترینارو آرزو میکنم .
این روزا که داشتم کامنتم بچه هارو میخوندم با خودم گفتم چقد خوبه که این مسیر انقد زیباست،
این همون مسیر هموار در دل جنگله که آواز خوانان وبا دوچرخه سواری خوش گذارانی ولذت بردن وعشق به اون نعمت های وسط جنگل هدایت میشویم
الان وقتش رسید که با تمام وجوم بتونم حرفای استاد باور کنم که واقعا همچین جاده ای هم وجود داره وهمه میتواند اگر بخواهند از این مسیر رویای برای رسیدن به خواسته هاشون استفاده کنن
عاشقتم که انقد دل مهربانی داری
به نام خداوند بخشنده و مهربان
واقعا نباید کمبود رو باور کنیم همین الان زندگی الان رو با قبل مقایسه کنیم قبلا گوشی نبود الان نه تنها گوشی تبلت کامپیوتر لبتاب و بی نهایت چیز دیگه تازه من خودم یه رودخانه از پشت خونمون بود قبلا آب نبود اونجا اما الان بی نهایت پر آب تر شده نسبت ما روز به روز داریم پیشرفت میکنم چه ماشین های جدیدی هرروزساخته میشه همین الان که میخونی همین الان به این فکر کن هر ثانیه مردم در تمام جهان دارن ماشین نو میخرن تازه انواع ماشین دارن میخرن همین هر ثانیه مردم دارن خرید میکنن مغازه ها رو باید ببینی هر ثانیه مشتری هست مردم هرروز دارن خرید بزرگ و کوچک میکنن کمبود رو باور نکنیم بی نهایت فرصت پول نعمت فراوانی وجود داره
واقعا سپاس بابت سایت محشرتون ،👏👏واقعا عالی تمام نتایج دوستان باعث دل گرمی
ومثبت نگری و حال عالی برای خواننده میشه
واقعا تمام کلمات شما شبیه این است که کلام خدا از کلام شما همچون گوهری برگوش من تمام هم فرکانسهای عزیزم میرسدو همچون سپاس از مکان دنجی که قرار دارید و آسمان هم با فرکانس مثبت شما میرقصد وافتاب سیاه میشه