روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 26

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پوریا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    با نام و یاد خدا

    خدارو شاکرم که دارم در مورد خواسته ها و بهترین های زندگیم باهاتون صحبت کنم.

    و از شما بعنوان عضویی از سیستم اجرایی خداوند ممنونم که باعث شدید من به بهترین شکل ممکن با قوانین خداوند آشنا بشم و بتونم تو زندگیم بصورت کامل و دقیق بکار ببندم و نتایج حیرت انگیز بگیرم.

    با خودم عهد می بندم که مسئولیت خلق تمام زندگیم رو از ابتدا تا به حال و حتی آینده رو کاملا قبول کنم و از این به بعد با باورهای عالی ، منشا خلق تمام خواسته هام بشم.

    با خودم عهد میبندم که از طریق احساس خوب،خودم رو همیشه متصل به منبع الهی بدونم.

    قول میدم که تمام چیزهای خوب و نکات عالی رو اینجا برای رد پای آینده ام ثبت کنم،این طور هم به خودم خدمت کردم و هم به لطف خدا چراغ راه آیندگان میشم و هم پاسخی باشه در حد توان در جواب زحمات و لطف بی دریغ شما دوستان برای تهیه این فایل ها و آگاهی های خداگونه?.

    و با خودم عهد می بندم که به آرزوی دیرینه ام:دوستی با خداوند رحمان که بهترین رفیق برای تمام آدم هاست بکوشم،چرا که در دوستی بااو میتونم به تمام خواسته هام برسم.

    و تعهد دیگرم برای انجام کامل و فعالیت در این سفرنامه الهی است.

    شاد و پیروز باشید.

    دوست تون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فــــرنـاز گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    سلام به همه عزیزان

    امروز دومین روز سفرم کنار شما بود

    امروز بیشتر یاد گرفتم که ما هییییییییییییچ تغییری در زندگی و سرنوشت کسی نمی تونیم ایجاد کنیم

    ما فقط و فقط خالق و مسئول زندگی خودمون هستیم

    اگر خیری برسونیم در مسیر الهی بودیم و این خیر به خود ما بر میگرده

    و اگر شری برسونیم از مسیر خداوند دور شدیم و اون شر دامن خودمون رو میگیره

    هرکسی هر انچه دریافت میکنه چه خوبی و چه بدی حتما در مدار دریافتش بوده ما تا کسی نخواد نمی تونیم مدارش رو تغییر بدیم و بگیم ما بلا سرش اوردیم و بعدم عذاب وجدان بگیریم

    همچنین در مورد دعا در حق دیگران و طلب امرزش براشون اگر انها در مدار دریافت ان نباشن و خودشون نخوان دعای ما فقط به خودمون برمیگرده

    یک کلام این جهان کوه است و فعل ما ندا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز بالاخره امشب یه دفتر گرفتم و دست به قلم شدم و الان اینجا می نویسم. روز اول سفر رو شروع کردم هرچند که خیلی از فایلاهارو گوش دادم اما امروز یه فایلی از استاد گوش کردم گفتن منتظر این نباش که بعدا چی میشه چی کار باید بکنی اولین قدم رو بردار.

    قانون زندگی قانون باورهاست. و باورها ناشی از فرکانس هایی هست که همیشه می فرستیم و این فرکانس ها از ورودی های ذهنمون شروع میشه،پس مواظب ورودی های ذهنمون باشیم.

    اگر می خوای بدونی ورودی هات درست بوده یانه؟؟ببین احساست چیه؟اگر احساست خوبه پس مسیرو درست پیش رفتی اما اگر احساست بده یعنی مسیرت اشتباه بوده یعنی ورودی هات بد بوده.

    خوب حالا باید چی کارکنیم این باوراشتباه فرکانس اشتباه و… رو درست کنیم

    می خوای بدونی؟ایمان کامل و تعهد کامل.

    ایمان با تکرار حاصل میشه.تکرار همیشگی و هر لحظه نگاه مثبت،افکار مثبت،کلام مثبت. در هر ثانیه ای،عین نفس کشیدن،ورودی های خوب را تکرار کن.

    بزار کانون توجه تون تغییر کنه . خالق زندگی خودت باش. این قانون میگه دیگه جبری در کار نیست.پس تغییر را شروع کن. مسئولیت زندگی ات را بپذیر و همه را ببخش و هر روز کمی بهتر باش. کمی مهربونتر کمی عاشقتر کمی شادتر. روی ترسهایت پا بزار‌ .

    خودتت را بشناس و خودت را لایق بدان. زمانی که احساس لیاقت کنی،احساس ارزشمندی کنی، می تونی برای خودت وقت بزاری،هدف تعیین کنی و حرکت کنی. چون عاشقه خودت میشی،عاشقه این میشی که بهترین مدل خودتو عرضه کنی.پس روی باورهایت و افکارت کار کن.

    من تو همین نوشته خیلی راحت یه باور مخرب تو خودم رو پیدا کردم. تمام ناخواسته های هم در زندگی ام،در اکنونی که در آن هستم،بخاطر این هست که هیچ وقت خودم رو لایق خواسته هایم ندونستم. اما باید آهسته و مدار به مدار جلو برم چون من خیلی آدم عجولی هستم و اما روند جهان تکاملی هست. نمی دونم در چه مدار و فرکانسی هستم اما می دونم هدفم قرار گرفتن در مسیر فرکانس خداهست.

    شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    اناهید افشار گفته:
    مدت عضویت: 2677 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام خدمت استاد عباسمنش و همه ی همسفرای عزیز

    من یخورده دیر متوجه این سفر شدم اما از استاد یاد گرفتم هیچ وقت نزارم نجواهای شیطان توی ذهنم شروع بشه و با احساس خوب و انرژی زیاد با شما عزیزان همسفر شدم و با دیدن فایل آخر استاد و اون طبیعت بینظیرانگیزه و انرژی من مضاعف شد واقعا بعد مدتها ک بخودم نگاه میکنم هیچ ربطی به گذشته و اون آدم قبلی ندارم انگار ی بار دیگ متولد شدم من همیشه آدم منزوی بودم و بخاطر اعتماد بنفس پایین و ترس از مسخره شدن هیچ وقت با دیگران ارتباط برقرار نمیکردم از جمع غریبه و مجالسی ک غریب بودم به شدت دوری میکردم هیچ وقت خواسته و نظر خودمو ابراز نمیکردم حتی توی بحث ازدواج هم جرات مخالفت نداشتم همیشه توی ذهنم بخاطر باورهای غلط اطرافیان و جامعه خودمو تخریب میکردم بخاطر فراموش کردن ی وعده از نماز یا حرف زدن عادی با جنس مخالف و حتی از اینک ی تار از موهام دیده بشه احساس گناه وحشتناکی داشتم همیشه خودمو سرزنش میکردم هیچ وقت خودمو لایق بهترین ها نمیدونستم میگفتم خدا این همه بنده خوب داره تو مگ چ ارزشی داری ک بهت توجه کنه و خلاصه شب و روزم شده بود سرزنش و حسرت و عدم لیاقت تا اینک توی یکی از فایلای استادشعر قیصر امین پور رو شنیدم واقعا اون لحظه حال من قابل وصف نبود فقط اشک میریختم و به خدای جدیدی ک پیدا کرده بودم فکر میکردم حتی الانم بعد مدتها حالم منقلب میشه با یادآوری اون شب

    یادمه اینقد اشک ریختم ک به هق هق افتاده بودم از اینک بدون فکر خدائی ک خانوادم و جامعه ام برام ساخته بودن رو راحت قبول کردم احساس حماقت میکردم ولی با گوش کردن مداوم فایل های رایگان این خدا در ذهنم پررنگ تر شد شروع کردم قرآن رو بامعنی خوندن و همچنین کتابهایی ک منو به شناخت بیشتر میرسوند یادمه خیلی دوست داشتم کتاب گفتگو باخدا رو بخونم اونموقع 23سالم بود کم کم کتاب رو یادم رفت تا اینک توی25 سالگی یعنی الان رئیس آموزشگاهی ک اونجا کار میکنم این کتاب رو برای من صوتیشو فرستاد اون لحظه ی چیزی توی ذهنم جرقه زد گفتم ببین الان توی مدار این کتاب بودی درصورتی ک دوسال پیش مدارت در حد این کتاب نبوده خوشحال شدم مدارم بالا رفته و ی پله به خدا نزدیک شدم الانم با برنامه و زحمتایی ک عزیز دلتون توی این سفر میکشن مطمئنم پیشرفتم سریعتر میشه چون الان دارم با برنامه پیش میرم واقعا از شما و عزیز دلتون و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم

    به لطف خدا به زودی میام نتایج شگفت انگیزمو براتون مینویسم از اینک پرحرفی کردم منو ببخشید خیلی ذوق داشتم براتون از تغییراتی ک کردم بنویسم

    عاشق این خانواده و جمع صمیمی هستم

    دوستتون دارم بقول عباسمنشی ها

    در پناه خدا شاد و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    آذر ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 2934 روز

    سلام استاد خیلی دوست دارم کامنتم رو بخونید! میخوام تجربم و حال خوب الانم رو باشما و بچه ها به اشتراک بذارم.

    استاد من پارسال اینموقع بیکار بودم و ایده ی کارگاه ظروف لعابی به ذهنم فقط رسیده بود ونمیدونستمم از کجا شروع کنم و اصلا باید چیکارکنم.الان بعد از گذشت کمتر از یکسال ی کارگاه دارم که ی خونه ی قدیمیه که تروتمیز و زیباش کردیم،توی محیط کارمن باغچه و گل و حوض و نورخورشید ودرو پنجره های چوبی و باصفا پراز انرژی مثبت و مایه آرامشه که فکرنمیکنم تعداد زیادی از آدمها محیط کاریشون پراز حس آرامش و زیبایی و حتی تفریحی باشه!من در اوج بیکاری و بیپولی به خدا توکل کردم و استارت رو در ذهنم زدم راه ها بازشد و یکی یکی به سمتم اومدن،کلاس رفتم آموزش دیدم،بدون اینکه سرمایه ی خاصی بخوام بذارم تجهیزات و کارگاه و وسایل یکی پس از دیگری برای خدمت بمن حاضر میشدن (برای هرکسی غیراز خودم باورکردنی نبود که چقدر راحت وسریع و بی دردسر همه چیز داره فراهم میشه میگفتن تو خیلی خوش شانسی) استادم یکی از بهترین های این حوزه بودن که با دل و جون تمام سوالات منو پاسخ میدادن و راه های میانبری نشون میدادن که منو خیلیییی جلو انداخت.بعداز اون سفارش های پشت هم از آسمون داره برام میباره که مطمئنم لطف پروردگار و فرکانس ذهنی خودم مهمترین نقش رو داشتن.استاد من درعرض کمتراز یکسال آرزوهای شغلیم براورده شد و هروز وقتی پشت پنجره کارگاه بارون میبینم یا وقتی کوره پراز ظرفهای سفارشی میبینم یا درخواست های پیجم یا وقتی سرم شلوغه رو میبینم پیش خودم میگم خودشه این تغییر باورمنه که کار خودشو کرده جایگاه من اون حالت بیکار و یا اینکه تو ی محیط خشک با حداقل حقوق و کارفرما و دستور و امر نبود جایگاه من پویایی در کارو شغلی که دوسش دارم با محیطی خوب دوستانی خوب،استقلال شغلی و تجهیزاتی که از خریدشون میترسیدم و الان بلطف خدا بدون هیییییچ زحمت و سرمایه خاصی دارمشون و دارم باهاشون کارمیکنم بود!

    استاد روزگار من هروز داره بهتر میشه هروز شادترو راضی ترم و هروز سپاسگزارترم و از شما نهایت تشکر رو دارم،برای همه ی دوستان آرزوی پیروزی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    صفیه نیکچه گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    سلام اقای عباس منش

    وقت بخیر

    انقدر ذوق زده ام نمیدونم چطوری بنویسم. شما چندین بار یه مطلبی داخل این برنامه عنوان فرمودین که اوین بار که گفتین پیش خودم گفتم بعدا بازم گوش میدم ببینم درست شنیدم یا نه که دوباره فرمودین که …….وااااااای خدای من …….انقدر خوشحاااااال شدم ….حیف همه خوابن وگرنه از خوشحالی جیییییغ بلند میکشیدم . نمیدونم عنوانش کنم داخل جمع یا نه شاید خودتون نخواین کسی بفهمه …….خیلی خیلی خیلی به توان بی نهایت از شنیدنش خوشحال شدم استاد ……. نگم بهتره….. شاید بعدها خودتون عنوانش کردین ….. حیف دهنم بسته اس الان وگرنه کلی مطلب براش مینوشتم…… هزاران باغ گل تقدیم شمایی که یکی از بهترین بنده خدا هستین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3497 روز

    سلام وبا تشکر

    من بعد از سه سال تازه به این نتیجه رسیدم که باورهای مخرب من باورهای عدم لیاقت و باور کمبود است من تصمیم گرفتم ازاین به بعد تمام اون چیزهای رو که اعتماد به نفسم می بره بلا انجام بدم

    من اشرف مخلوقات هستم خداوند زمین و آسمانها و مسخره من کرده من لایق بهترینها هستم من خیلی هنر مند هستم از هر انگشتم هزارتا هنر می ریزه من زیبا هستم من مادری مهربان وصبور پدر تربیت فرزندان عالی عمل کردم من به تازگی باشگاه میروم یوگا کار می کنم و دوست دارم جسم وروحمو باهم پرورش بدم فقط اینو می دونم من لایق بهترینها هستم چون که خدا منو لایق دونسته پله این دنیا آورده تا خودمو تجربه کنند رسالات در این دنیا پیدا کنم و اجرا کنم من لایق بهترینها هستم بخاطر این که خدایی دارم از همه قوی تر از همه باهوشتر از همه عالم تر از همه خلاق تر ازهمه بخشنندهتر از همه ثروتمندتر وووووواین خدا همیشه بامن هست تو قلب من ومن از اویم سپاس که منو هدایت می کنه به راه راست راهی که به آنها نعمت داد. ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2723 روز

    سلام استاد عزیز و مریم عزیزدل

    من با تمام وجودم تو این سفر همراهتون هستم و همسفرم با شما و میدونم این سفر من به اصل خودم میرسونه

    چند روز پیش یه تمرینی انجام دادم

    دوتا برگه برداشتم و خط کشی کردم یکی نوشتم اگه به مسیر قبلی برگردم:

    جدول کشیدم و مزایا و معایبش نوشتم

    توی یه برگه دیگه نوشتم اگه تو مسیر راه راست بمونم و همراه با استاد عباس منش باشم چی میشه :

    مزایا و معایبش نوشتم

    واقعا تمرین خوبیه و با تونجه به مزایای بالای موندن با استاد و ترک کامل مسیر قبلی عقلانی که تو مسیر راه راست بمونم چون به نفعمه ????

    اصلن یه وضعی شداااااااا

    یه جورایی تمرینه شد اهرم رنج و لذت البته اینجوری که ز نوشته های من مشخصه اهرم بهشت و جهنمه

    پس منم هستممممممم خاااااااانوم شایستههههههه منم سفرررررر?

    متعهد میشم هر روز از خودم رد پا جا بذارم

    دوستتون دارم استادو خانوم شایسته

    استاد انتخاب شایسته ای داشتینا آفرین به شما اینقد باهوووووشی

    خانوم شایسته به شماهم تبریک میگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3578 روز

    سلام استاد عباسمنش

    سلام خانم شایسته عزیز

    استاد راستش من فک میکردم عزیز دلتون اسمش زلیخاست.اخه انقدر میگید عزیز دلم که ادم ناخوداگاه فک میکنه زلیخاست اسمشون.حالا نگو ایشون همون خانم شایسته خودمون هستند و ما نمیدونستیم.ماشالله ایشونم چقدر مسلطه به قانون.یه پا استادیه برا خودش.این همون اثر کمال همنشینه دیگه.احتمالا چند وقته دیگه فک کنم محصولات خانم شایسته رو هم باید کنار محصولات استاد تهیه کنیم.

    بگذریم.

    راستش من دوره راهنمای عملی رو خیلی وقته دارمش و خیلیم گوشش دادم.البته هنوزم گوش میدم ولی نه هر روز.با فاصله گوش میکنم.بیشتر تمرکز گذاشتم رو عزت نفس و اونو هر روز تقریبا گوش میکنم.

    پیرو اخرین فایل استاد که چقدر جمله سنگینی رو عنوان کرد و گفت هر کسی به اندازه ظرفش مطالب رو درک میکنه اتفاقا نوبت رسیده بود به فایل دهم راهنمای عملی که گوشش کنم.

    بخودم گفتم امروز میخوام یه نکته جدید از تو این فایل بفهمم یه چیزی که واقعا با فهمیدنش احساسمو خوب کنه.خلاصه فایل دهم رو گذاشتمو شروع کردم به گوش دادن.

    حالا بذارید اول اشاره کنم به این باور که خدا دوست داره ما سختی بکشیم.این باور از اون باوراییه که بینهایت مخفیه و هر کسیم در خودش مطمئنا داره این باور رو. که هرچی سختی بکشی پیش خدا عزیزتری و اصلا به مادیات نباید چسبید و بقیه شو خودتون میدونید.ولی انقدر مخفیه که زیاد متوجه ش نمیشیم.

    وقتی فایل دهم رو گوش میدادم اونجایی که استاد اشاره میکنه که خداوند در قران میفرماید من شرک رو به هیچکس نمیبخشم از همین جمله خیلی راحت میشه فهمید که خدا از خودمون بیشتر میخواد که ما موفق بشیم.یعنی اینکه زندگیمون روند طبیعی داشته باشه.

    روند طبیعی زندگی چیه؟

    وقتی کاملا سلامتی.وقتی بینهایت ثروتمندی وقتی سرشار از احساس خوبی و خوشبختی این روند طبیعیه زندگیه.ولی وقتی بیمار میشی یا مشکل مالی پیدا میکنی یا احساست خرابه یعنی زندگیت از مسیر طبیعیه خودش خارج شده یعنی تو شرک ورزیدی.یه جایی ایمانت لنگ زده.چون هرگز نمیشه به تضادی بر بخوری که شرک نورزیده باشی.

    حتما شرک ورزیدی که به تضاد برخوردی.

    پس اینکه خداوند در قران میگه من شرک رو به هیچکس نمیبخشم یعنی اینکه تک تک ادما میتونن ایمان داشته باشن و زندگیه طبیعی روتجربه کنن.چون خداوند فقط منبع خوبی و رحمت و خواسته هاست.نه منبع تضاد و نخواسته ها.در واقع میشه گفت صفر و یکه.دوتا راه بیشتر نداری یا ایمان میاری و به تمام خواسته ها و خوبیها و اهدافت میرسی یا شرک میورزی و……..جههههنممممم.

    اینکه پیامبران انقدر جوش و جلا میزدن که ادمای دوروبرشون ایمان بیارن بخاطر همین بوده که درک کرده بودن که قانون چیه.و بصورت جنون امیز حرص میزدن واسه باایمان کردن مردم.

    بعد که این موضوع رو فهمیدم اصلا داشتم بال درمیاوردم که خدایا عجب!!!من امروز خواستم یه چیز جدید یادبگیرم و توام بهم پاسخ دادی.بهم ثابت کردی که این فایلا و حرفا هرگز تکراری نخواهند شد.اونموقعی که احساس تکراری بودن میکنم این یعنی آلارم که باید ظرف درکت رو ببری بالا نه اینکه بگی فایل تکراری شده.

    واقعا خدارو شکر میگم که وقتی خودت تصمیم میگیری هدایت بشی انقدر راحت هدایتت میکنه.

    خانم شایسته عزیز بینهایت ممنون بابت سفرنامه ت.واقعا که یه دوره بینظیریه واسه خودش.چقدر مطالب نابه.چقدر میشه باهاشون به احساس خوب رسید.مطمئنا خدا دهها برابرش رو بهتون پاداش میده.

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام مسکرانیان گفته:
      مدت عضویت: 2618 روز

      سلام آقای ذوالفقاری عزیز

      خیلی ممنون از نکته مهمی که درک کردین واینجا به اشتراک گذاشتین خیلی لذت بردم و با خوندن و درک همین یه نکته مهم چقدر احساسم عالی‌تر شد.

      در پناه خدا شاد وثروتمند باشید

      ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    آرتین گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام

    سمفونی

    اکنون که دارم با شما عزیزان گپ میزنم ،منظورم دقیقا همین لحظه است،اتفاق هایی درون من در حال رخ دادن است.

    لحظه ای چشمانم را میبندم،ورای زمین و زمان ومکان روحم را به پرواز در می آورم،چه لحظه باشکوهی!!!باران در حال باریدن است،از قفس ذهن و اتاق خواب غفلت بیرون میپرم،موها و پیرهنم در این سمفونی به رقص در آمده اند،اتفاقی در دلم افتاده است،اقیانوسی درونم جاری است،اقیانوسی به پهنای عشق و به عمق آگاهی.

    آری در عمق اقیانوس به پرواز درآمده ام،اکنونم را در آغوش دارم و به رسم تبادل برای او آواز سرمیدهم و اونیز آنچنان با ریتم آن میرقصد که گویی تنها من و او در این جهان جاری هستیم،آوازی که سکوت و آرامش و صلحی که بین من و کائنات است را فریاد میزند و رقصی که از سکون و استواری جریان نشئت میگیرد.قطرات باران روی پلکهایم و گونه هایم می افتند و هریک مسیری را دنبال میکنند.یکی از پشت گوشم سر میخورد و روی پیرهنم می افتد،دیگری به جوی آب،گویی هریک در سفری است.اشکهایم طاقت نمی آورند و به بیرون میجهند تا آنها هم در این مراسم با شکوه دوستان آسمانیشان شرکت کنند و از غافله عقب نمانند.

    هر لحظه را هزار سال میزیم گویی در لحظه جاویدان شده ام.دیگر از دریای مواج تلاطم افکار خبری نیست چرا که پلی ساخته ام از جنس آزادی با آلیاژی از وحدت وجود و ترنم لحظه ها،پلی که عشق را تا صدرت المنتها میبرد،این پل، من و خودم و تمام کائنات را به هم پیوند میدهد ،پیوندی ناگسستنی.آری گام در راهی گذاشته ام که هربار لحظه ای بیشتر ببینم و بیدار باشم و هر بار لحظه ای بیشتر از معجزه ی اکنون سرشار شوم.

    آسمان ابری ست ولی اینبار خورشید را درخشنده تر از همیشه میبینم،هوای بیرون سرد است اما درونم آتشفشانی فوران کرده است و تمام وجودم را با گرمای عشق در آغوش کشیده است.

    میبینم اینبار نه باچشم سر که با چشم دل.

    گویی من هم در سفری هیجان انگیز به سر میبرم ،از کجا معلوم شاید من همان قطره هستم ،شاید همان گنجشک روی بام کلبه ی چوبی پدر بزرگ،شاید همان اسبی هستم که ساحل به ساحل میدود تا به مادرش برسد شاید من همه چیزم و شاید همه چیز یک چیز است ولی این را میدانم که همه ی ما در سفریم,سفری دائمی به سمت کمال،بینهایت و ابدیت.

    این قسمتی از کتاب [ما در زمان غوطه وریم یا زمان درما]هست که به تازگی آن را به کتاب اضافه کرده ام.

    این متن از تمام وجود من نشئت گرفته و حس وصف ناپذیری موقع خواندن اون به من دست میده که میخواستم آن را با شما هم به اشتراک بگذارم،

    امیدوارم که از خوندن اون لذت ببرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2649 روز

      بسیار زیبا بود

      من هم دقیقا چنین احساسی و چنین حرفهایی رو با خودم زمزمه میکنم

      مخصوصا وقتی که استخر میرم

      موقعبی وزنی احساس میکنم در اغوش خدا هستم سبک و رها و تمام فکرم معطوف اوست ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیده مرضیه سجادیان گفته:
      مدت عضویت: 3169 روز

      عالی بود آترین عزیز

      موقع خوندنش حس می کردم روحم داره پرواز میکنه ممنونم از این حس زیبایی که با کامنتتون به من دادید.

      آرزوی بهترین ها برای شما و خانواده عزیز عباس منشی ام دارم به خصوص استاد عباس منش، مریم عزیز، تیم تحقیقاتی و شما دوست عزیزم

      از صمیم قلبم دوستتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: