روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 278
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با یاد و نام خدای عزیز و مهربانم روز چهارم سفر نامه
سلام استاد عزیزم و دوستان مهربانم
امروز ۴ روز از روز شمار تحول زندگی من هست
انقدر که فایل های رایگان بی نظیر هستند منی که دانشجوی قدم اول از ۱۲ قدم هستم امروز ی لحظه به خودم اومدم دیدم که همش دارم فایلهای رایگانگوش میدم واز قدم اول خودم فاصله گرفتم تصمیم گرفتم روزها به دوره های خودم بپردازم قدمهای خودم رو طی کنم و هر شب یک فایل از روز شمار رو گوش کنم امشب هم فایلی که گوش دادم بی نظیر بود چون در قدم اول هم یکی از تمریناتی هست که استاد عزیز فرمودند
نکات مثبت امروزم
امروز با دخترم به یک مرکز خرید رفته بودیم مرکز خرید تیراژه واقعا نگاهم چقدر شبیه به همیشه نبود من بارها به این مرکز خرید اومده بودم ولی عندفعه بیشتر لذت میبردم و چقدر سپاسگزاری کردم و واقعا چقدر امروز زیبایی دیدم
زیبایی هایی که هرروز بابتشون شکر میکنم همسر و فرزندانم
خونه ی که پر از انرزیهای مثبت و عالی هست
یخچال خونم که پر از نعمت های رنگا به رنگ خداست
بابت آب و برق و اینترنت بابت گوشیم بابت سلامتی خودم و خانوادم بابت حمومی که میرم آب گرمی که دارم آبی که به راحتی در دسترسم هست فرزندان عالی و بی نظیرم بابت لباسشویم جاروبرقیم بابت همه چیز از خداوند سپاسگزارم خدایا شکرت
امروز وقتی مراقبه کردم خیلی با یاد خدا لذت بردم و از عشق زیادش اشک ریختم خدایا شکرت که روز چهارم رو به سلامتی گذراندم خدایا شکرت فرشته ی زمینی ازت سپاسگزارم بابت تمامی اگاهی ها
با سلام خدمت عزیزان
خداراشکر با تجارتی درگیرم که این دوباور رو کار میکنم و یاداوری. ولی قطعا منم باور کمبود و عدم لیاقت رو داشتم و الان هم گاهی سراغم میاد.
جهان جهان فراوانی آیت. خلق جهان با فراوانی بوده. پس کمبودی نبوده و نیست. برای باور لیاقت هم با تکرار کلام من لایق ترینم به بهترین نعمت ها تمرین میکنم.
تشکر از فایل عالی استاد
با یاد و نام خدای عزیز و مهربانم
روز سوم سفرنامه من
در روز سوم سفرنامه ی من فایل در مورد قربانی کردن ابراهیم که فرزندش اسماعیل را به فرمان خدا خواست قربانی کند که وقتی از آزمایش الهی سربلند بیرون آمد گوسفندی فرستاد تا به جای ابراهیم قربانی شود چقدر ایمان چقدر هدایت شده چقدر تسلیم عمر پروردگار چه ایمان قوی خدایا از تو درخواست میکنم ابراهیم گونه تسلیم امر تو باشم
در روز سوم سفرنامه امروز هیچ تکلیفی از قدم اول از ۱۲ قدم رو انجام ندادم و فقط ۵ فایل از برسی حجاب از نظر قرآن رو گوش کردم که برام سوالاتی هم پیش اومد در مورد این ی ۵۹ سوره ی احزاب که امیدوارم جوابش رو از استاد بزرگوار و دوستان عزیزم دریافت کنم
هر چند روز یک بار نیاز هست ی قرصی مصرف کنم که بسیار خواب آور هست و کسل کننده که وقتی می خورم خیلی کسل میشم در این جور مواقع اگر خیلی کسل باشم ی ساعتی میخوابم بعد بلند میشم به کارهام برسم ولی امروز که این حالت کسای رو داشتم به خودم گفتم طبق درسی که در جلسه ی اول قدم اول از ۱۲ قدم آموختم که من بایدابسار ذهن چموشم رو دستم بگیرم من رئیس هستم نه ذهنم من فرمانروا هستم نه اون و نباید به حرفش گوش بدم همش بهم میگفت حالا برو بخواب ولی ی لحظه به خودم گفتم من فرمانروا هستم من رئیس هستم نه تو و شروع کردم به انجام دادن کارهای و واقعا چقدر خشنود و راضی و خوشهالم که امروز تونستم یک قدم کوچیک بردارم و رئیس و فرمانروا من باشم نه ذهنم
روز سوم سفرنامه
۵ فایل برسی حجاب در قرآن رو گوش کردم و سوالی که برام پیش اومد امیدوارم به جوابش برسم
دوم بنده و برده ی ذهن چموشم نبودم
سوم تسلیم بودن ابراهیم در برابر ربش و از خدا خواستم ابراهیم گونه باشم
خدایا عزیزم ازت سپاسگزارم استاد بی نظیرم ازت سپاسگزارم ❤❤
روز شمــار تحــول زندگــی مــن :
به نام خداوند ثروتمند، قدرتمند و خالق جهان هستی که هر لحظه من را به سمت خیر و سعاد دنیا و آخرت هدایت می کند.
در این عبارت IN GOD WE TRUST تامل میکنم و بار ها و بارها تکرار میکنم تا این باور (باور فکری که خیلی زیاد تکرار شود) شکل بگیره.
امروز 28 آبانماه سال 1401 و من تعهدی غیر قابل مذاکره به خودم دادم تا این مسیر رو دوباره شروع کنم ولی تمام 113 قسمت این دوره رو کامل ببینم حداقل هر روز سه مرتبه فایل رو ببینم و بعد نظرم رو بنویسم و منتشر کنممن این دوره رو تا روز بیست و یکم ادامه دادم و بعد به سمت سریال زندگی در بهشت هدایت شدم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند. ولی بعد از گذشت یک ماه دوباره به این دوره هدایت شدم، من میخوام زندگی خودم رو انطوری که میخوام خلق کنم و میخوام شرک های مخفی رو شناسایی کنم و میخوام برنامه نویس زندگی خودم باشم و میخوام بنای باورها و زندگیم رو دوباره از همین لحظه شروع کنم و بسازم، از خودم سوئال میکردم چرا من این دوره رو نگاه کردم ولی ادامه ندادم بعد از دیدن دوباره و دیدن دوبار این جمله تو ذهنم پر رنگ شد : جمله استاد تکامل فرکانسی حاصل تکرار مستمر و پیوسته است بعد تو تصویر استاد دیدم ابرهای پشت سر استاد دارن پیوستگی رو نشون میدن، موج های رو دریاچه نشون دهنده تکرار نوازش باد روی دریاچه و استمرار اون هستش که باعث موج های چشم نواز میشه، وقتی دوبار نگاه کردم فایل رو دیدم پرنده ای رو که داره پرواز میکنه و این به ذهنم اومد که اگه میخوای پرواز کنی باید مستمر و مکرر بخوای و عمل کنی و ایمان داشته باشی که میتونی پرواز کنی، دیدم تصویر درختان و خونها رو روی آب که واضح و شفاف نبودن بعد تو ذهنم اومد که هرچی رو باورهات کار کنی و استمار داشته باشی یا به قول استاد اره خودت رو تیز کنی، خواسته هات واضح و واضح تر میشه و به وضوح میبینی که داری رشد میکنی وقتی استاد از کوه و کوهنوردی صحبت میکردن دلم به پرواز در اومد برای کوه و گفتم با خودم از همین فایل باید رد پام رو برای خودم بذارم تا بدونم از کجا شروع کردم.
عصر بی رونقی و یخبندان
همه از بارش رحمت دلسرد جز تویی که به خدا نزدیکی .
خدایا چقدر این اهنگ الهی هستش و چقد خداپرستی و یکتا پرستی رو نشون میده.
استادم سپاسگزارم که تو نمود رحمت یزدانی برام .
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
و این مسیر ادامه دارد ……….
تمرین روز اول : زیبایی هر روزت رو لیست کن، بخون و تأمل کن.
به نام خداوند مهربان و هدایت گرم
سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم نازنینم که زحمت آماده کردن این سفرنامه رو کشیدن
من تقریبا کم تر از دو ماه میشه وارد سایت شدم و هر بار خواستم کامنتی بزارم یه نجوایی اومد که تو بلد نیستی خوب بنویسی شاید چیزی رو اشتباه درک کنی فعلا دست نگه دار.ولی مرتب فایل ها رو گوش میکردم و وقتی میدیدم که استاد مدام میگن کامنت ها رو بخونید تصمیم گرفتم که کامنت ها رو دیشب بخونم تا اینکه تو یه کامنتی در مورد سفر نامه صحبت شده بود منم تصمیم گرفتم شروع کنم این کار رو ولی از اونجایی که داشتم روی باور های ثروت ساز کار میکردم گفتم یه ده روز دیگه این سفرنامه. رو شروع میکنم.
امروز صبح که روی نشانه ام زدم هدایت شدم به این فایل خودم همینجوری موندم و یه چیزی درونم گفت این یه نشانه است انجامش بده ترس رو بزار کنار و کامنت رو بنویس
تصمیم گرفتم متعهدانه توی این مسیر قدم بزارم و ادامه بدم خدایی که آنقدر واضح باهام حرف میزنه هدایتم میکنه و دستامو میگیره
واقعا استاد ما به اندازه ظرفمون درک میکنیم ما برای هر چیزی وقت میزاریم الا کار روی خودمون و باورهامون فقط باید ادامه بدیم و متعهد باشیم
من تصمیم گرفتم ازخودم رد پا بزارم برای اینکه روند تکامل رو ببینم اونجا که گفتین اره توتیز کن با خودم گفتم زینب عمر و وقتت داره میگذره عمرتو داری هدر چی میدی اره تو تیز میکنی یا داری تلاش الکی میکنی ازوقتت بهترین استفاده رو بکن از فرصتی که خدا بهت داده نهایت استفاده رو بکن و اینجا اون جاییکه من میتونم بهترین استفاده رو بکنم خدا رو هزارررر بار هم شکر کنم که منو به این مسیر هدایت کرد بازم کمه حتی اگر امروز آخرین روز عمرم باشه خدارو شکر میکنم آنقدر حالم خوبه که حد نداره
اینکه قبل از اینکه فرصتم تموم بشه برای ذره ی کوچیکی هم که شده خدامو شناختم بهم بهترین حس دنیا رو میده خدایی که همه جا حواسش بهمون هست و من قبلاً چه فکری بدی نسبت بهش داشتم خدا رو شکر میکنم توی این مسیر هستم و امیدوارم توی این مسیر زیبا بمونم و لذت ببرم.
استاد عزیزم ازتون تشکر میکنم برای ما هم جای پا گذاشتین و شدین دستی از دستای خدا
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا مهربونم عاشقتم دستامو بگیر
با یاد و نام خداوند عزیزو مهربانم
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم
روز دوم سفرنامه
تمام دیشب رو داشتم به این فکر میکردم که اصلا برای چی نماز میخونم و اصلا نمازی که فقط از ترس جهنم لذت بهشت رفتن باشه جه نمازیه اخه چه باورهای مخربی در وجود من هست کل شب رو خوابم نبرد و فقط به این مساله فکر میکردم چون هر وقت که برای نماز صبح بیدار میشم انگار که مجبور باشم برم سریع نماز بخونم اخه چرا ما باید دیدگاهمون اینجوری شکل گرفته باشه ولی به چند تا نتیجه رسیدم امیدوارم برای آگاهی و تغیر در روز دوم زندگیم خوب باشه
اینکه متوجه شدم اون من هستم که به خدا نیاز دارم
نماز خوندنم با عشق با لذت باید همراه باشه و من رو به خدا وصل کنه معنی های نماز رو دوره کردم حفظ کردم و وقتی که نماز میخونم دیگه متوجه هستم که چه کلماتی رو تکرار میکنم و باید روزانه چند بار با خوندن نماز به خودم یاد آور بشم که خداوند چه صفاتی داره به خودم یاد آور بشم که تنها فقط باید خدا رو بپرستم و فقط از خودش کمک بخوام باید متوجه بشم که پاک و منزه است خدایی که بزرگ و والا مقام است باید با تمام وجودم ازش درخواست کنم که به من در دنیا اخرت بهترین نعمت ها رو عطا کن
د
مورد دوم
من قبل از اینکه با استاد آشنا بشم هم ۳ سالی بود که با این قوانین آشنا بودم ودر خانواده داعم به خواهرها و برادرها پدر و مادر همسر و فرزند گوش زد میکردم که فلان حرفو نزن انژیش منفیه فلان رفتار رو نکن و از قوانین براشون میگفتم هویج هیچ تاثیری ام نداشت و بعضی وقتها هم به بحث کشیده میشد ولی الان حدودا ۴۰ روزی هست که خداوند من رو با پیج استاد دعوت کرده و دریغ از اینکه من بخوام به یک نفر حرفی بزنم وفقط و فقط حواسم به خودم هست که در مسیر خداوند و قوانین الهیش باشم
سومین مورد امروز فایل دعای کمیل رو گوش کردم و روحم پر از عشق شد و فهمیدم که کسی که آرامش داشته باشه خداوند رو درک کرده و به خدا وصله
چهارمین مورد
در فایل دوم سفرنامه هم متوجه شدم که تمام باورهایی که توسط جامعه و خانواده برای ما ساخته شده اصلا درست نیست باورهایی که همه رو به قران و خدا ربط میدن خدای عزیزم خودش بی خبره
مثل کسانی که من بارها شنیدم میگن ما تو این دنیا خیلی عذاب کشیدیم ایشالا اون دنیا خدا خودش بهترین جایگاه رو به ما میده وکاستی کا فکر میکنن که هر چقدر در این دنیا به خودشون ظلم کنن و با بد بختی زندگی کنن نزد خدا محبوبتر هستن ولی این طور نیست و ظلم کردن به خود خودش بزرگترین مجازات رو داره
پنجمین مورد
همیشه فکر میکردم که از امامان باید شفاعت بطلبم ولی امروز در صحبتهای استاد متوجه شدم که بغیر از خود خدا کسی نمیتونه شفاعت ما رو بکنه و حضرت علی با اینکه که مدت زیادی کنار حضرت محمد بود از ایشون شفاعت نخواست و هر کس نتیجه ی اعمال خودش رو میبینه
ششمین مورد
آقای ایکس انسان مذهبی هست و کاملا سنتی ولی فقط مومن بودن و با خدا بودن رو در نماز اول وقت میدونه ومعتقده که هر کسی نماز بخونه اون هم نمازی از روی عادت که کلماتی تکرار میکنی که اصلا حتی معنی اونا رو هم نمیدونی و دیگه هیچ چیز دیگه ی مهم نیست غیبت قضاوت دیگران و .تهمت بد دهانی کردن و بد اخلاقی و موارد …….
و من اصلا ایشون رو مقصر نمیدونم چون با این باورها بزرگ شدن چندین بار هم دیگران غیر مستقیم اشاره کردن که فقط نماز خوندن مهم نیست و رعایت چیزهای دیگه هم خیلی اهمیت داره و لی ایشون اصلا اهمیت نمیدن و چقدر من در کلامشون شرک میبینم پر از شرک و قدرت رو به هر کسی میدن جز خدا
و واقعا از جهان هستی از خدای عزیزم از اینترنتی که وجود داره از فرستاده ی خدا سید عباسمنش و همسره بی نظیرشون از خداوند عزیزم که من رو به بهترین مسیرها هدایت میکنه و بهترین هدیه ای که به من داد هدایت به سایت استاد عزیزم بود که البته این هم خواسته ی خودم بود که خدای عزیزم هدایتم کرد خدایا بابت تمامی نعمتها ی بی نظیری که چیدمان کردی که من این آگاهی های ناب رو دریافت کنم ازت سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیز مریم عزیزم بی نهایت سپاسگزارم از دوستان عزیزم سپاسگزارم
پس یادگیری ها و آگاهیم های روز دوم شد
خواندن نماز با شیوه و حس جدید
نیاز نداشتن به توضیح دادن به دیگران و سکوت
یکی از نشانه های حضور خداوند آرام بودن
اینکه ظلم به خود ش مجازات داره
باورهای مخربی وربط دادن به قران و خدا
شفاعت هم فقط باید از خدا بخواهیم و بس و هیچ کس نمیتونه شفاعت ما رو بکنه و هر کاری که دوست داریم بکنیم به امید شفاعت امامت
خدایا شکرت
سلام به استاد و دوستان عزیز
تعهد دادم که نکته ام رو بنویسم. اکثر مواقع ننوشتم. البته تو دفترم نکاتی برای خودم نوشتم. اینجا نه.
۳۶۵ باور در یک سال برام جالب بود.جالبتر اینکه قبل از ابن متن از روز اول هروقت یادم میومد که فایلی رو دیدم امروز،نکته اش رو با خودم مرور میکردم. مثلا به خودم میگفتم ایمان و ارده ای قوی مثل ابراهیم یا مادر موسی باید داشته باشی به خدا.و همین طور روزهای دیگه.
تشکر از فایل های جالب جذاب و قدرتمند استاد.
ادامه میدم تا به خواسته هام برسم.
من هم میتوانم به خواسته هام برسم. اگر شما تونستید.
استاد جان سلام
(من دوباره برگشتم)
این جمله برا من مقدس ترین و خوش یمن ترین اتفاقیه که افتاده
اره بعد از چند ماه استفاده از قانون و گرفتن این همه نتیجه یک ماه از مسیر قانون دور شدم،یک ماه برگشتم به همون روزهای قبل از کار کردن رو باورهام،روزهایی که هیچ امیدی به زندگی کردن نداشتم،روزهایی که بدترین روابط رو داشتم،روزهایی که هر ماه باید منتظر میشدم تا ببینم قراره دوباره کی مریض بشم و ….
میدونم که با قانون زندگیم از این رو به اون رو شده بود
میدونم که بهترین روابط رو با قانون ساختم
میدونم که بدن چاق و تپلمو تبدیل کردم به یه بدن فیت و ورزشی
میدونم که خودمو از یه ادم افسرده تبدیل کردم به یه ادم پر انرژی و شاد
اما فقط یجا اونی که میخواستم نشد اونم از نظر مالی و از همون هم ضربه خوردم
نمیخوام راجب اون یک ماهی که از مسیر خارج شدم صحبت کنم ولی میدونم اینکه دوباره میخوام شروع کنم خییییلی برام بهتره
اینکه الان صد برابر بیشتر درک میکنم کار کردن رو قانون چه درهایی از نعمت و ثروت رو به زندگیم باز میکنه
اینکه میفهمم الان ظرف ذهنم خیییلی بزرگتر شده و شروع دوباره قانون یعنی پر از اگاهی های جدید
مهم نیست چه اتفاقی افتاد مهم اینه من دوباره برگشتم
من دوباره شروع کردم
حالا چیشد که دوباره برگشتم؟!
حالم اصلا خوب نبود
خواستم شروع کنم دوباره،شروع کردم به کار کردن رو احساسم
یکم که با خودم حرف زدم دیدم شاید لازمه بخوابم
خوابیدن بهتر از اینه که تو احساس بد بمونم
از خواب که بیدار شدم دیدم دوتا پیام بانک اومده،به والله نمیدونم چرا و برای چی اما ینفر همینطوری به حسابم پول زده بود
اگه این کار قانون نیست پس چیه
فقط میخوام شروع کنم دوباره
مهم تر از اون پول قانون بهم درس داد،اونم اینکه اگه به قانون باور داری باید براش کاری کنی،تا کاری نکنی نتیجه هم نمیبینی
اگه ثروت میخوای باید قانونو بفهمی و براش کاری کنی
اگه روابط میخوای باید قانونو بفهمی و براش کاری کنی
یادمه دوران مدرسه از درس و کلاس و معلم فراری بودم،اما فقط از ترس اینکه از دیگران عقب نمونم با احساس بد درس میخوندم
درسته احساسم بد بود ولی برای این قانون که از دوستام عقب نمونم کاری میکردم(یعنی تلاش میکردم تا فقط بخونم)قانونم جواب میداد
نمره میگرفتم اما همیشه نسبت شاگرد دوم یا سوم بودم،چرا؟چون درس میخوندم اما احساس خوب نداشتم
اما قانون این درسو بهم داد که اگه چیزیو میخوام باید برای اون قانون با احساس خوب کاری کنم….
برای همه ارزوی نعمت و ثروت دارم
سلام و درود بر استاد عزیز
من چند روزه وارد سایت شدم و این اولین کامنت من است نمی دونم کی به نتایج بزرگ و خواسته ها و آرزوهام میرسم
ولی می دونم مسیر همینه و با تغییر من دنیام تغییر میکنه
الان که اینجام در آرامشم با دیگران درگیر نیستم شاکی نیستم هر آنچه ندارم هم نه خدا رو مقصر می دونم نه پدر مادر نه آدم ها حتی نه خودم
همه رو می فهمم که همه عجین با نقص آگاهی هستیم
به خودم و آدم ها فرصت میدم
ولی دلم میخواد از مسیر تحولم لذت ببرم و خودم رو روی اقیانوس آگاهی رها کنم تا خودش مرا به ساحل نجات برسونه و از همین حالا به خودم افتخار میکنم که اینجام
هزاران سپاس از خداوند و از شما و هرکسی که عشق و آگاهی را منتشر میکنه
به نام خدای مهربان
نمیدونم چی باید بنویسم
الان برای بار دوم هست که میخوام روزشمار رو از اول شروع کنم و توی این مدت منتظر بودم که نتیجه قابل توجهی کسب کنم و بعد کامنت بذارم
بعد از گوش دادن به این فایل تصمیم گرفتم منم رد پا بذارم و حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم که خیلی از باورهای من در مورد خیلی چیزا تغییر کرده به خصوص در مورد خدا که بعد از اشنا شدن با شما استاد عزیز و گوش دادن به فایلها حالا عاشقش شدم منی که همیشه از خدا ناراحت بودم حالا عاشقش شدم و دارم روی خودم کار میکنم که باورهامو اصلاح کنم..
و چیز با ارزشی که تو این مدت به دست اوردم ارامش هست ارامشی که هیچجای دیگه نتونستم بهش برسم
بی نهایت ممنون از شما استاد عزیز و مریم دوست داشتنی 🌹🌹