روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 285

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس سبزعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    لا حول والاه قوت الا بالله العلی العظیم

    سلام به استار آرامبخش خانم شایسته و تمامی همراهان این سایت خاص

    سپاسگزار خدای مهربان هستم که بمن وقت و امکانات استفاده از این سایت ارزشمند داده است من بنده سپاسگزار خداوند متعهد به موفقیت ، پیشرفت و ساختن زندگی عالی باب میل خودم هستم که هر روز لذت ببرم و شاد باشم .

    تصمیمی که گرفتم هر صبح که بیدار میشم به خودم میگم تولدت مبارک بنده دوست داشتنی خداوند تو امروز فرصت داری که به طریق عالی و دلخواه خودت زندگی کنی و لذت ببری پس قدر لحظات و ثانیه های عمرت بدون و تلاش کن به حال خوب برسی و ایمان دارم که موفقیت و پیشرفت در هر زمینه ای با من همراه است چرا که وعده پروردگارم همینه ما به این دنیا دعوت شده ایم که فقط فقط و فقط لذت ببریم و با عشق زندگی کنیم .

    خدایا برای هدایتت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    خدایا برای تمام نعمت هایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    خدایا برای انسانهای فوق العاده ای که دستی از دستان تو هستند سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    خدایا برای فرصتی که بمن داده ای که بتوانم با کار کردن روی باورهایم انسان خوبی باشم و خوبی را در جهان گسترش دهم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    شاد ، ثروتمند ، عاشق و سلامت باشید در پناه خدای مهربان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    این کامنت رادر حالی مینویسم که دور سوم مرور سفرنامه رو دارم دنبال میکنم وبه خوام از نتایجم تو این یکسال واندی که در سایت بودم بنویسم

    اولا خدایا شکر که همچنان متعهدم این راه جواب میدهد اگر هنوز ان نتایج دلخواه را کسب نکرده ام ولی خیلی رشد داشتم مقداری از قرضاهیم را پس داده ام در شغلم به ثبات خوبی رسیده ام روابطم بهبود یافته ارتباطم با خداوند بهتر شده پاکدامنی دارم دیگه قرض نمیکنم اقساطی نمیارم ثروتمندان راتحسین میکنم

    دارم تکاملم راطی میکنم وکلی نتایج کوچک کوچک که حالم را خوب کرده وپایه های یه زندگی بهتر را دارم میچینم خواهرم وهمسرم در این مسیر با من همراه شده اند که خیلی خوشحالم کرده

    اینبار تعهد میدهم که خیلی جدی تر پیش بروم ونیز ذهن م را بیشتر کنترل کنم

    وامسال میخوام شروع به خرید محصولات بکنم

    از استاد وشما دوستان سپاسگزارم واز خداوند عزیز میخواهم شاگرد خوبی در مکتب عباسمنش باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلی چشمی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    سلام به خونواده ی ارزشمند عباسمنش

    امروز 15 بهمن 1401

    خیلی خوشحالم بابت اینکه برای اولین بار کامنت میزارم واولین روز از سفرنامه رو شروع کردم خواستم ردپایی بزارم از خودم

    چند شب پیش از خدا هدایت خواستم وتو خواب بهم گفته شد سفرنامه ی روز شمار رو دنبال کن منم طبق هدایتی که توخواب شدم دنبالش کردم واز اونجایی که تصمیم گرفتم اموزه های استاد رو جدی تر دنبال کنم وعملگراتر بشم تا نتایج ودریافتی هام بیشتر وبیشتر بشن شروع کردم به کامنت گذاشتن

    برای همگی عزیزان بهترین ها رو ارزومندم وسعادتمندی در دنیا واخرت رو خواهانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    اکرم شهرابی گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    سلام استادبزرگوارم چندماه پیش درپیج استادعرشیانفرباشمااشناشدم اون لحظه توجهی نداشتم وبی تفاوت عبورکردم تامجددمصاحبه شماواستادعرشیانفررودرباره شلوغی های اخیرگوش دادم صحبتهاتون روقبول داشتم کنجکاوشدم وگفتم استادعباسمنش هم صحبتهاش درسته وبه دل میشینه واردسایتتون شدم یکی ازلایوهاتون روگوش دادم یکی دوروزبعدرفتم خونه یکی ازنزدیکان برگشت بهم گفت وام بدون بهره گرفتم میخوای بهت بدم بری ماشین بگیری منم گفتم ممنون بذاربرای خودت ماهم به امیدخدا میخریم ماشین خلاصه من قبول نکردم دوباره وسه باره پیشنهادپول روبه من دادومنم قبول کردم وبقیه پولشم معجزه اورجورشدوماشین خریدمو دوهفته نشد30 درصدماشین رفت بالا/من معجزه خلوص نیت وقلب پاکتون رودرلحظه اول گرفتم خریدماشین انقدرراحت واقعامعجزه بود/ویکی دیگه ازفایلهاتون که فراموش کردم چی بودشمافرمودین که هرکسی که این فایل وگوش بده درچندروز اینده معجزه ای رودرزندگیتون میبینیددرکمال ناباوری روزتولدم سرویس طلا کادوگرفتم/استادعزیزوبزرگوارم ازاینکه همراه زندگی من شدین بی نهایت سپاسگزارم من درقدم ولحظه اول پاک وخالص بودن قلبتون رودریافت کردم فایلهای شمادوست وتفریح وهمراه زندگیم شده سعی کردم اخبارگوش ندم وانرژیهامو کنترل کنم وبه جرات قسم میخورم که اولین باره که من به راحتی معجزات رودریافت کردم ان شاالله به یاری خدابتونم روانشناسی ثروت روخریداری کنم/خداراشاکرم که شما روسرراه زندگیم قراردادوبهتون تبریک میگم که درامتحانات الهی سربلندشدین وخانوم گل نازنینتون وروش جدیدفایلهاتون همه وهمه درحدعالی وبی نظیر هستند/ودراین دوسه ماه توجه اقوام بهم بیشترشده/پسربزرگم اخلاق ورفتارش بهترشده/ارامشم بیشترشده/بلخره تونستم بورس وضررهاش وببندم بزارم کنار/وباتوکل به خداامیدوارم که بتونم کاری بادرامدعالی بدست بیارم/وتومطب دکترسایت شماروبه خانومی که مشگل داشت معرفی کردم وبه یکی ازاقوام هم دادم استادبزرگوارم اینم ردپای من/خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سمیرا حمیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    درود و مهر خدمت استاد عزیز و بانو شایسته عزیز خداقوت میگم و سپاس فراوان بابت تهیه ی این فایل های بی نهایت تاثیر گذار من از وقتی سایت شما رو دنبال میکنم و هر چیزی رو که گفتین انجام میدم واقعا زندگیم در یک سری از جنبه ها تغییر کرد جسارتم برای تغییر زندگیم خیلی بیشتر شد و می تونم بگم خدا رو در هر بخش از زندگیم حس میکنم و هر کاری میکنم که در هماهنگی کامل با این انرژی بی نهایت هستی باشم

    خیلی دوستون دارم همیشه جاری در عشق و نور و برکت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته وتمام اعضای سایت

    اولین باری هست که کامنت مینویسم تصمیم گرفتم که ردپا ازخودم بزارم

    قبل ازاینکه بااین سایت اشنابشم بسیارافسرده وپرخاشگربودم ورابطه خوبی با خانوادم نداشتم هرروزباهاشون بحث میکردم دعوامیکردم اعصاب هیچ کاری رونداشتم

    یکی ازمشکلاتی که داشتم این بودکه من اعتمادبه نفس بسیارپایینی داشتم ازبچگی خجالتی بودم

    خب خیلی روی زندگیم تاثیرگذاشت

    زمانی که مدرسه میرفتم نمیتونستم باکسی ارتباط برقرارکنم هیچ دوستی نداشتم حتی وقتی معلم ازم درس می پرسیدجوابوبلدبودم چون خجالتی بودم نمیتونستم جواب بدم

    صدای بسیارارومی داشتم نمیتونستم بلندصحبت کنم همیشه استرس داشتم همکلاسی هام ازمن خوششون نمیومدهمیشه تنهابودم

    زمانی که ترک تحصیل کردم مادرم خیلی ناراحت شدتایکسال هرروزباهام دعوامیکرد من بشدت احساس گناه داشتم وازهمون موقع کم کم افسردگیم شروع شدتاچهارسال افسردگی داشتم ازخونه بیرون نمیرفتم

    احساس بی ارزش بودن میکردم حتی خودمو تواینه نگاه نمیکردم تااینکه یکسال پیش بطوراتفاقی بااستاداشناشدم …

    خب،الان رابطم باخانودم خیلی بهترشده قبلاهرروزدعوام میشد باپدرومادرم خواهرم

    الان خیلی کمترشده براحتی ازخونه میرم بیرون

    دوره عزت نفس روخریدم وتمریناتشوانجام میدم

    خداروشکر،خیلی خوب شدم ولی باید هرروز وهرروزتمریناتوانجام بدم تازمانی که زنده هستم

    خداروشکرمیکنم که دراین مسیرقرارگرفتم

    ممنون ازاستادعزیزم وتمام اعضای سایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نورخاتون هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ومریم عزیز،من در خلوت خودم همیشه فکر میکردم چرا منو آفریده ؟من که ی موجود ب درد نخورم وهیچ اراده ای در زندگیم ندارم دلیل خدا برا آفرینش من چی بوده بعضی وقت ها با خدا حرف میزدم می گفتم خدا چرا منو خلق کردی منو آفریدی که دراین جهان چند روز زنده باشم و بعد از مرگ منو ببری جهنم پس منو چرا خلق کردی و خیلی شاکی بودم من هیچی از الله نمی دونستم هیچی، نمی دونم دارم چی می نویسم ولی فقط می نویسم که رد پایی از خودم ب جا بزارم در این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه سفیدی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    سلام من تواین مدت کوتاهی که به واسطه خواهرام بااین سایت آشناشدم فقط تعدادی از فایلهایی دانلودی که به نظرم بیشتربه درد احوال امروزم میخورد روگوش دادم تااینکه امروز راجع این فایلهای دسته بندی شده ومرتب مطلع شدم وتصمیم گرفتم ازالان بااین لیست مرتب چیده شده جلوبرم

    اما درهمین زمان کوتاه آشناییم باشما و سایتتون احساس میکنم چیزهای زیادی دردرونم داره بیدارمیشه اصلاانگارتاحالا توخواب بودم و هیچی از واقعیت زندگی نمیدونستم

    خدارو بسیار بسیار شکر میکنم و مشتاقانه و مثل یک دانش آموزکلاس اول حرف به حرف ازشمایادمی گیرم تا روحم انشاالله مثل روح شما وتمام اعضای این سایت بزرگ بشه و ظرفیتش برای درک هرچه بیشتر خداوندوجهان هستی بالاوبالاتربره.

    خداروشکر و ممنون که هستین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوب خودم

    روزشمار تحول خودم را امروز برای بار دوم شروع می کنم

    امروز پنجم بهمن ماه سال 1401است

    دوست دارم برای بار دوم این فایل ها گوش بدهم

    چرا که هر بار این فایل ها را حتی رایگان گوش می دهم

    مطالب و نکته های جدیدی را یاد می گیرم

    انگار بار اول است که در حال شنیدن آن هستم

    همه اینها نشانه رشد و تکامل من است

    خدا رو شاکرم که این اتفاق در حال افتادن برای من است

    به قول استاد باید همیشه و همیشه روی خودم کار کنم

    تا ظرف وجودی من بزرگ و بزرگ تر بشود

    با درک آگاهی های این جهان من مدام به خواسته خودم نزدیک و نزدیک تر می شوم

    سطل من باید بزرگ تر بشود

    ظرف وجودی خودم را بزرگ تر کنم

    بجای اینکه دنبال دکتر و درمان و دارو باشم می توانم دنبال آموزش باشم

    یاد بگیرم

    نکته

    دنبال انرژی باشم

    در جهان حال خوبی و نعمت و انرژی را گسترش کنم آن انرژی و حال خوبی به خودم باز می گردد

    وای که چقدر نکته عالی بود این

    این بدان معنی است که هیچ چیز در این جهان گم نمی شود و هر رد پایی که از خودم بگذارم سالهای بعد این رد پاها باقی می ماند

    خدای من چقدر این جهان زیبا با نظم و ترتیب و با هماهنگی عالی کار می کند

    هر چه تو را شکر گویم کم است

    هر چه تو را بخوانم باز کم است

    هر چه تو را ستایش کنم باز کم است

    هر چه تو را بخوانم باز کم است

    چقدر از خدای خودم ممنون هستم که برایم فرصت مهیا کرده است تا بدون هیچ استرسی و با آرامش هرچه بیشتر به این فایل ها گوش بدهم

    آموزش ببینم و تمرین کنم

    خدای من دوستت دارم

    چقدر کامنت های دوستان عالی است

    تازه این سایت برایم این را فراهم کرده است که همزمان با دیدن فایل ها خودم زیر آنها کامنت کنم برای خودم تا هم برای ذهنم آماده بشود و هم فردا ها وقتی بر می گردم و کامنت های خودم را می خوانم به روند رشد خودم پی می برم و به خودم افتخار می کنم

    واقعا این سایت جای هیچ بهانه ای را برای هیچ کس نگذاشته است که بخواهد فعالیت کند

    ممنونم از استاد بخاطر این همه مطالب فوق العاده

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 926 روز

      سلام گرم به سعید صادق زاده

      چقدر عالیه که این قدر بی نظیر در سایت اکتیو هستید و این قابل تحسینه

      این نکته عالی که منشن کردید عالی بود و برا منم زیاد اتفاق افتاده – اینکه هر بار فایل ها رو از اول گوش میدیم انگار داریم تازه گوشش میدیم و کلی اگاهی های جدیدی دریافت میکنیم

      اینکه ابن سایت هیج چیز کم نمیزاره برا ادمی که میخواد شروع کنه – دقیقا همین طور هست و واقعا سایت بی نظیری هست خدا را شکر که این قدر عالی بهش هدایت شدم

      به قول جیم رون ادم که اماده باشه – استاد از راه میرسه

      واقعا این فایل های سفرنامه بی نظیر و جادویی هستند و هرکس هدایت بشه به این قسمت کارش دیگه تمومه…

      چقدر عالی که شکر خدا تا اخر این سفرنامه رو رفتید و تحسینتون کردم منم روز 11 هیتم انشالله که با تعهد ان رو به اتمام میرسونم.

      متشکرم از حضور پر رنگت در سایت..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سعید صادق زاده گفته:
        مدت عضویت: 1202 روز

        سلام بر تو محمد امین عزیز

        ممنون از اظهار نظر و این حس و حال خوبت

        من هم از خدای مهربان می خواهم که همیشه و همه وقت در کنار تو باشد و تو را مراقبت کند و آنچه که در دل داری به بهترین و ساده ترین وجه ممکن برایت محقق بشود.

        بی شک خدا مهربان منتظر شنیدن آرزوهای همه ما است تا مهر تایید بر آنها بزند

        امیدوارم که همیشه در تمام مراحل زندگی خودت خوب و خوش بدرخشی

        در پناه خدای مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    B گفته:
    مدت عضویت: 2013 روز

    سلام به استاد خوبم

    سلام به همه دوستان عزیزم

    این کامنت رو مینویسم

    امید که افرادی که لازمه بخوننش به سمتش هدایت بشن

    من حدودا 3 ساله با شما همراهم

    و نتایج خوبی گرفتم

    بالا پایین ولی زیاد داشتم به دلیل عدم درک قانون تکامل

    من خیلیی ادم سخت گیر و کمالگرایی ام

    میگم هستم چون این چندروز متوجه شدم چقد شدید تو وجودم بوده و من نمیفهمیدمش

    این ویژگی برای من از قانون هم کلی ترمز ساخت

    که وای بدووو همه کامنتا رو بخون

    وای بدو هیچی فایل ندیدی

    وای دوره نداری

    وای تغییر نکردی نتایجت

    تمام روز ذهنم به این افکار میگذشت(همیشه نه)اما یه وقتایی کلا از مسیر خارجم میکرد

    و حالم بد بود

    بدترین مرحله احساسیه بنظرم

    الان براتون میگم چرا

    چون ربط داره به احساس گناه

    اره دقیقا فهمیدم اصلا خود این ویژگی ها ریشه ش از احساس گناهه

    یچیزی درون من بود که باید تهش به سرزنش کردن خودم میرسید

    این ترمزو تازه کشف کردم

    هی میگفتم اخه چیه نمیذاره هیچی اونجوری باشه که میخوام؟

    فهمیدم من همیشه احساس مقصر بودن دارم

    احساس گناه دارم

    و این حسه باید جوری تغذیه میشد

    پس نمیتونستم کارهام رو تموم کنم که باز اون باوره اثبات بشه دیدی تو نمیتونی خودتم تغییر بدی مقصر تویی

    قانون میگه همه چی ماییم

    من از دو کوچه اونورتر از بوم افتاده بودم

    نمیگفتم همه چی منم میگفتم من مقصرم من نمیتونم تغییر کنم تازه اینا رو فهمیدم

    فکر میکردم چقدم خوبه من سخت گیرم تو اجرای قانون

    اما اگه خوب بود نتیجه ش کجاست؟حداقل مهم ترین نتیجه ش که حال خوبه نبود

    براتون بگم که یه حسی که منو هدایت کرد بنویسم اصلا نمیدونستم چی میخوام بگم

    حتی این ترمزو به این شکل دقیق تو نوشتنم پیدا کردم

    جل الخالق

    خب

    الان که منبع آلودگیو پیدا کردم باید بیفتم به جونش

    هرچی فکرم میکنم میبینم واقعا واقعیتههه

    همیشه حس میکردم من باید یکاری کنم برای اطرافیانم

    رابین هود بقیه باشم

    در مورد احساس قربانی بودن هرچی فکر میکنم اونم دارم اما حس گناه و مقصر بودن خیلییی بیشتره

    یعنی غلبه میکرد به قربانی بودن

    چون یادمه قربانی بودنو هیچ وقت بروز نمیدادم

    ولی الان که فکر میکنم باز یه ارتباط تنگاتنگی نسبت به هم دارند

    چون وقتی احساس مقصر بودن داشتم تهش احساس قربانی شدن هم داشتم

    ولی نسبت به خدا و جهان

    نه نسبت به مردم

    ببینید چقد ریزه

    وای الان که دارم مینویسم میان بالا همه ترمزا

    حس من اینجوری بود(و هست )که خدا دوسم نداره ارزشمند نیستم و کلییی جملات دیگه

    من تو این جهان جایی ندارم و کلیی جملات منفی دیگه

    وای خدای من

    حداقل خوشحالم کشفش کردم

    جالبه که هردو مورد از کمبود عزت نفسه

    هردوتاش

    هم احساس گناه

    هم احساس قربانی بودن

    حتی بنظرم توحید زمانی میاد که عزت نفس داشته باشی اینو امروز وقتی فایل توحید عملی 5 رو گوش دادم فهمیدم برای اولین بار

    کی ما فلانی و فلانی رو بت میکنیم و مشرک میشیم؟؟؟

    وقتی حس کنیم از اونا پایین تر و بی ارزش تریم

    اما وقتی خودمونو با همه ادمها برابر بدونیم با همه شون

    با هر پیامبر و مامور و کله گنده ای که فکرشو میکنیم

    اون وقت دیگه شرک نداریم

    چرا؟

    چون ناخوداگاه میفهمیم که نیرویی درون ما هست که اون ما رو یاری میکنه

    حالا اسمش هرچی که هست باشه

    خدا،انرژی منبع،درون،خدای درون،هرچی هرچی

    به خاطر همین میگن همه چی عزت نفسه

    آب دستمه بذارم پایین برم روش کار کنم

    رو هرچی بگی وقت گذاشتم(البته خیلی اساسی نه هرچند که اونم از سخت گیریم میاد وگرنه بالای بگم چندساعت نشمردم ولی تا تونستم اگاهی به ذهنم دادم کامنت فایل هرچی تو این سایته

    خیلیم همه چی خوب بود به نسبت تا اینکه یجاهایی میفتادم زمین

    سینوسی و افتان و خیزان بود روندم

    اخریش همین چند روز پیش بود که من چم شده؟؟؟و این بود که با اینکه حداکثر سالی یبار ی سرماخوردگی کوچولو میگرفتم این چندسال که باشمام

    این سری شدید شد

    دیدم اوضاع خیلی خیطه(خنده)

    و از خدا کمک گرفتم که بهم بگه مشکلم چیه

    مطمئنم بارها بهم نشونه داده بود اما من یا دقت نمیکردم یا هرچی

    این سری فهمیدم قضیه چیه

    تا درستش نکنم دست از سرش برنمیدارم حتی اگه تا ابد طول بکشه

    هرچند میدونم این روند دائمیه اما با لذت و حال خوبه دیگه از رو اجبار نیس

    ولی اولش باید بیفتم به جون منبع کثیفی

    همون که براتون گفتم

    همون که نمیذاشت پیش برم

    همون ک تو همون قدم اول دوره متوقفم کرد

    همون که چقد ترمز برام ساخت از قانون که بیخیالش بشم و بازم غرق بشم

    تنها چیزی که باعث شد بمونم مطمئنم خداونده

    چون اینقد این ترمزه قوی بود که حتی زنده م نذاره

    خدایا چقد تو عظیمی تو واقعا رحمان و رحیمی

    ممنونم جان جانان من

    بخدا دوستان انقد ارومم

    انقد ارامش پیدا کردم

    الان میفهمم هرچی راهکار بود سطحی بود

    که خب بیا 5 صب بیدار شو

    کمالگراییت رو کم کن

    قانون 5 ثانیه

    نمیدونم هرچی که هست و نیست حاشیه بود و به من کمکی نکرد چون ماجرای من خیلی فراتر بود ریشه اصلی مشکل داشت

    من میومدم شاخه ها رو هرس میکردم

    خانه از پای بست ویران بود

    خواجه در فکر نقش ایوان بود

    تو فکر عبارت تاکیدی و باورای ثروت بود خواجه که من باشم

    ولی این که درست نباشه حالا هرکاری بکن تهش هیچیه

    من این سفرو شروع میکنم

    کنارش هرچی از اگاهی و کامنت و فایل و کتاب که بهم کمک کنه عزت نفسم بیاد بالا رو می بلعم

    می بلعم

    و میفتم به جون منبع کثیف این احساس گناه که بهم احساس بی ارزشی میده

    وقتی خودتو لایق ندونی به هیچی نمیرسی هیچییییییییی

    یه جمله از استاد بود که میگن اگه عزت نفس و توی یه کفه ترازو بذاری بقیه عواملم تو کفه دیگه بذاری عرت نفس بارها و بارها مهم تره

    فرض کن

    از کل اون یکی کفه ترازو چند درجه بالاتره .

    اون کفه که همه باورای درست ثروت و روابط و سلامتی رو مثلا روش کار کردی کتاب خوندی فایل گوش دادی صبح اصلا 4 بیدار شدی هرکاری همه گفتن کردی

    اما کفه ی عزت نفس نداری

    یعنی هیچی

    هیچی

    هیچی

    به خاطر همینه گاها میبینیم افراد موفق شاید حرفاشون یچیزاییش با اون انتظاری که ما داریم یکی نباشه

    من فکر میکنم

    انقد احساس لیاقت قوی داره که هرچی عامل دیگه ست رو خود به خود انجام میده

    و هرچی ترمزه رو برمیداره

    انقد نیرومند میشه

    حالا این احساس لیاقت رو اگاهانه یا نااگاهانه ایجاد کرده

    اینجا اهمیتش مشخص میشه

    چقدر خوبه بعد مدتها بفهمی پاشنه اشیلت چیه

    استاد جونم حقیقتش من فکر میکردم شاگرد زرنگم چون خوب میخوندم درسایی که میدادیو

    اما میتونستم توضیحشون بدم تا اینکه عمل کنم

    البته عملم میکردم اما نه اون شکلی که خیلی بهم کمک کنه

    اما قانون خوب جواب میده خیلی دقیق جواب میده و من نتایج خوبی گرفتم

    تو کامنتای قبلیم هست نمیخوام باز بنویسمشون

    فقط اینو میخوام بگم

    این سری تمرکزم رو خودمه

    این اصل خیلی ساده رو به یاد بیارم که همه چی خودمم

    که شما تو تمام فایلا فریادش میزنین

    همه چی منم یعنی چی؟

    یعنی اون ادما که دورمن

    اگه عشق بهم میدن

    یعنی قبلش عشق به خودم دادم

    نفرت میدن یعنی قبلش نفرت به خودم دادن

    اونا در مورد من اختیاری از خودشون ندارن

    در مورد رفتار با من اونا تصمیم نمیگیرن

    ابنو از کامنت یکی از بچه ها خوندم

    که قبلا فکر میکردم اونا هم اختیار دارن خب میتونن بد یا خوب باشن با من

    اما بعدا فهمیدم اینطور نیس

    اونا در مورد رفتار با مننننن هیچ اختیاری ندارند

    من تعیین میکنم چطوری با هام رفتار بشه

    چرا ی ادم با بقیه خوبه به من میرسه مثلا اخماش میره تو هم

    بعد من میگم ببین فلانی با من این رفتارو کرد

    یا برعکسش

    با همه بد قلقه یا با یسریها بد قلقه ب من میرسه لبخند رو لباش میاد

    اینا دلیلش چیه؟؟؟؟؟؟؟

    قسم میخورم که من تعیین میکنم اون با من چه رفتاری داشته باشه

    و اینم لحظه ای نیست

    بلکه برایند فرکانس های اون مدتمه

    من قبلا دید اشتباه داشتم فکر میکردم خب یبار دوبار سه بار ده بار من مثبتم پس تمومه و از اونور توقع داشتم

    اصلا خود توقع یعنی قانونو قبول نداری

    چرا منتظر جوابی؟

    اون همه منفی بودی تو افکارت که اگه به اونا بود الان باید پودر می شدی اما اروم اروم اتفاقات بد رخ داد

    چرا با یکم تغییر که استمرار هم نداره هنوز ناامید میشی و میخوای سریع نتایج بزرگتر رو بگیری؟؟؟

    مگه قانون تکامل رو نمیدونی؟

    اینجا هم باز اروم اروم اتفاقات خوب رخ میده

    خودت که تجربه ش رو داشتی

    من قانون تکامل رو نمیفهمیدمش بخدا

    این فایلا رو جدی نگرفتم منظم گوش بدم

    بخاطر همین وقتی قدم اول رو هم گرفتم همین اش و کاسه بود

    مطمئنم تمام محصولاتم میگرفتم همین میشد

    چون من تکامل رو طی نکرده بودم

    خوب استفاده نمیکردم از فایلا

    اروم اروم گوش بدم بفهمم استفاده کنم

    بعد کم کم انقد پیشزفت میکردم که یک دهم درامدم بشه پول تمام دوره ها

    نه اینکه تقلا کنم تا محصول بخرم و فرجی بشه

    هیچ خبری نیست هیچ جا

    اصل احساس خوب و ارامشه

    یکم ریلکس تر اروم تر

    زندگی در جریانه

    طبیعتو نگاه کن

    چقد ریلکسه

    چقد همه چی ارومه

    درختا پرنده ها گلها اسمون ابرها

    روند شب و روزو ببین

    چقد اروم عوض میشه

    طبیعت یعنی ارامش

    من درک نمیکردم که این روند یه روند ابدییه

    یه مسیره که انتخابش کردم و میخوام پیش برم تا زمانی که زنده ام

    به دورنماش نگاه نمیکردم میگفتم(ناخوداگاه)که زود به اینا برسم که بگم منم تونستم

    بیشتر هدفم این بود واقعیتش

    عجله عجله عجله

    از همون احساس گناهه میاد باز که بهتون گفتم

    که انگار پاک بشم از اون همه گناه بگم منم خوبم

    شایدم تهش میرسید به کمک به اطرافیانم که ثابت کنم چقد خوبممممم که براشون خرج کنم و..

    خیلی جالبه

    اصلا مگه من مسئول خوشبختی یا خوشحالی بقیه ام؟من رابین هود بقیه ام؟

    مگه بقیه خدا ندارن؟مگه همه به یک اندازه به نعمتها دسترسی نداریم؟

    مگه اونا منو خلق کردند یا من اونا رو خلق کردم؟مگه ما روح های مجرد نیستیم؟

    این احساس دین نسبت به بقیه از کجا میاد؟

    (منظورم نسبت به عزیزانمه)

    خب؟

    اینا رو کی گفته؟شاید اصلا در عالم بچگی پذیرفتم ی چرت و پرتهاییو

    اون زمان زود باور بودم و عین ضبط صوت فقط ضبط کردم

    اون زمان خیلی راحت برای خودم نتیجه گیری کردم و ی چیزایی رو پذیرفتم

    ولی الان باید بسنجمش

    ببینم اینی که من تو مغزم دارمش چیه؟به خود اون باید شک کنم اصلا

    اول بفهمم که وجود خارجی نداره

    ساخته ذهن منه

    توهمه

    وجود نداره

    باورا اینجوری ان

    ی زمانهایی یچیزایی شنیدی که مربوط ب اون موقع بوده الان خیلیی چرته ولی بازم نمیپذیریش چون باورت شده باید با دلایل منطقی انقد بهش ضربه بزنی سیمانش کنده بشه

    مثلا تو بحث ثروت

    بریم قبلترها

    حالا نسل من بهترن

    ولی بخدا باز کلی محدودیت ذهنی داریم

    ولی

    فرض کن شماهایی ک 40 سالتونه پدر مادراتون 60،70 سالشونه

    خب طبق اون زمانها و حرفهایی ک ازشون شنیدیم باورتون مثلا ایناست

    چندتاشو میگم

    فرضا زن باید تو خونه باشه و نمیتونه درامد داشته باشه

    بعد الان میبینی شما ی خانم هستی که تو این دوران زندگی میکنه

    اطرافیانت رو هم میبینی زنن و پول میسازن

    تو هم شرایطشو داری همه چیم اوکی ولی خودت نمیپذیری

    تو هنوز تو اون زمانا موندی

    انگار سنت اینه و تو این دورانی ولی حقیقتا تو همون 50سال پیشی

    یعنی خیلی از ماها تو این زمان زندگی نمیکنیم

    و خودمون ذهنمونو مدیریت نمیکنیم

    ی سری ادما تو ما دارن زندگی میکنن

    دیگه ما نیستیم

    اونا زحمت میکشن قضیه رو پیش میبرن

    نظر اونا ما رو جلو میبره تو هر موردی هرکدوم

    بسته به چیزی که البته ماااااا ازشون پذیرفتیم اونا مقصر نیستن

    خود ماییم

    ب قول لایو مشترک استاد و استاد عرشیانفر

    اونجا استاد عرشیانفر حرف خوبی زدند که این ذهن مشاور خوبی برای من نیست این اخر منو میکنه شبیه بابام(برای مثال)

    حالا برای ما هرکی میتونه باشه

    مادر و عمه و خاله و هر خانباجی دیگه ای

    به خصوص خانم ها خوب منو درک میکنن

    که چقد بیشتر عجینیم با افکار فرابیهوده ی زنها

    خب؟اینو درک کنیم خیلی عالیهههههه

    و من خیلی خوشحالم

    انقد خوشحالم سبک بال شدم بخدا تو همین قدم کوچولویی ک برای تغییر برداشتم

    فارغ از چندمدتی که گذشت

    که با اینکه تو مسیر بودم به شدت خودمو ناتوان میدیدم تو تغییر بعضی جنبه های زندگیم

    این سری کلا از ریشه فکر کردم بهش

    که ایا خود این فکره اصلا درسته؟؟؟چرا نه چرا من تغییر نکنم؟اصلا چرا ذهنم میگه نمیشه و برامم عادیش کرده ؟

    تغییر که میگم در حد استاد به شکل پایدار منظورمه(که البته اونم روند تکامل داشته)

    بخدا انقد برام طبیعی بود بهش شک نمیکردم ک نه منم میتونم خیلی رشد کنم

    همیشه تا یجایی حتی تو ذهنم خودمو محدود میکردم

    اینم دلیلش همون حرفاست ک شنیدیم که ب اندازه گلیمت پاتو دراز کن

    که اونا برای از ما بهترونه

    جوری شده بود از اعضای نزدیک من تغییر میکردند من میگفتم نه اون میتونه من نههه من نههههه من نهههه

    گلیم من اندازه ش چقدره؟؟؟؟؟کی تعیینش کرده

    من میخوام گلیمم اندازه کل جهان هستی باشه

    گلیم من اندازش اینه دوست دارم اینجوری باشه

    وقتی خدا میگه از روح خودش ب من داده و جهان و مسخر من کرده

    من چرا ارزش خودمو نمیفهمم؟اون با اون همه عظمت منو اینجوری میبینه

    اون راهو بازگذاشته

    من جلوشو میگیرم؟

    خنده داره واقعا

    تمام این ها توهمه

    تمام اون ترسها

    نشدن ها

    حس های منفی

    افکار منفی

    تماما نجواها بود

    نجواها از طرف کی ان؟اونی ک قسم خورده گمراه کنه منو

    قسم خورده وظیفش اینههه

    جزو ساعت کاریشه اصن

    اونوقت من میومدم افسار خودمو رندگیمو همه چیمو میدادم دست اون ک تو منو ببر

    اونم خوب جاهایی میبرد(خنده)

    اوکی؟

    پس چیز عجیبی نبود ادم و حوا هم وسوسه شدند

    از این مدل نجواها بود

    جالبه براتون بگم من تو نوت گوشیم از خیلی قبلترها ی صفحه درست کردم ب اسم منطق هایی قوی برای تغییر باورهام

    وقتی قدم اول رو گرفتم اروم اروم شروع کردم به نوشتن ک کجاها چ نجواهایی داشتم و چقد دروغ بودند

    اما چون مرورشون نکردم بازم به نجواها اعتماد کردم

    خلاصه

    کل چیزی که میخوام بگم این روند ی روند مستمره

    سخت نیس ولی باید مداوم باشه

    هرررررر روز باشه

    مثلا برای همین تمرین من روزی 10 دقیقه وقت بذارم ولی هرروز

    اون وقت معجزه میشه

    این سفرنامه ها یکی از راه های عالی استمرار داشتنه

    امروز اولین روز ثبت نام من تو دانشگاه استاد عباسمنشه

    امروز تولد دوباره ی منه

    شروع یه تغییر مستمره

    خودمو دوست دارم

    دوستون دارم

    تاریخ 3 بهمن سال 1401

    ساعت 6 عصر️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      B گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      آمده ام خسته به مهمانی ات

      از همه کندم که همه فانی اند

      (خدایا تنها رابطه با توست که دائمیه تو تنها پشتوانه ای چون پشتوانه باید جوری باشه با مرگ هم از بین نره تو نه به دنیا اومدی نه میمیری همیشه هستی

      اومدم به درگاه خودت

      تنها و تنها من و توییم

      بقیه انعکاس این رابطه اند)

      تشنه خودم روی خودم آب بست

      (ظلم به خود)

      بر سر این سفره مرا آب هست

      (فراوانی)

      لب به غذایی نزده ام قاضی ام

      هرچه تو نانم بدهی راضیم

      (میخوام از دست تو بگیرم تو بهم بده همه چیو)

      قصه میان من و تو فرق داشت

      با آنکه برا خیر العمل شرط داشت

      (خدایا تو بی قید و شرط دوستم داری منو خلق کردی تا فقط عشق کنم و لذت ببرم از روح خودت بهم دادی قدرت اختیار بهم دادی)

      بنده ای خانه خرابم تو مرا دریابم

      دیده بودم که تو پس می نزنی در خوابم

      (تو همیشه بودی و هستی و خواهی بود تو نزدیکی

      من بودم که نبودم…..همه جا بودم جز پیش تو

      البته خودم فکر میکردم نیستم چون خواه ناخواه بهت وصلم مثل دستم که جدا از بدنم نیست اما فراموش کرده بودم….)

      تکیه بر هر که زدم خالی و چون دیوار ریخت

      (شرک هایی که داشتم)

      تو ولی اما اگر شاید نداری

      جنس تو دیوار نیست

      (تو بی قید و شرط دوستم داری و بهم می بخشی هیچی نمیخوای جز اینکه از تو بخوام و بندگیتو بکنم تا سعادتمند بشم که به نفع منه

      تو چقد عاشقمی خدای من و نمیدونستم انگار یه عشق یطرفه داشتم و تازه خبردار شدم

      من کجا بودم خدایا؟

      که نفهمیدم

      روز اول_3بهمن 1401

      کامنتم رو با بخشی از این آهنگ شروع میکنم

      چقد قشنگه و چقد مرتبطه با روز اول سفرم به درون

      فایل روز اول در مورد احساس گناهه چیزی که قبل از شروع هم در موردش تو کامنت قبلیم گفته بودم

      احساس گناه مخرب ترین احساسیه که یه آدم میتونه داشته باشه چون لیاقت رو ازت میگیره و بهت احساس بی ارزشی میده

      پس اولین قدم از چالش مون اینه که شروع کنیم به ساخت عزت نفس که اولین آجرش هم احساس لیاقته

      حالا احساس لیاقت رو چجوری بسازیم؟

      با حل ریشه ای دقت کن ریشه اس احساس گناه که یه باور سمی هست

      مثل سم تو خون و حتی خطرناکتره اروم اروم نابودت میکنه

      زیر چرخهای جهان له میشی

      نابود میشی

      احساس گناه سد راه تمااااااام موفقیت هاته

      هرچی

      از ریز و درشت

      یه سد معبر قوی

      فقط باید نابودش کنی

      بیفتی به جونش

      تا وقتی این تو وجودت باشه خبری از عزت نفس نیست

      و اگه عزت نفس هم نداشته باشی موفق نمیشی

      پس بیایم ریشه خرابی رو نابود کنیم احساس گناه رو باید نابود کنیم

      یادت باشه عزت نفس یه مدافع به شدت قویه در مقابل نجواهای ذهن

      و همینطور میدونی که تقوا یا کنترل ذهن راه سعادت توئه

      خداوند فرموده

      إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (الحجرات13)

      همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست

      پس خیلیی مهمه بتونیم ذهنو کنترل کنیم

      اصلا کلید سعادت و خوشبختی و همه خیر و خوبیهای دنیا و اخرت کنترل این ذهنه

      انگار کلییی گنج دستمونه که کلید هرکدوم کنترل ذهنه

      خوشحالم که این یه مهارته که میشه یادش گرفت و مختص هیچ فرد یا گروه خاصی نیست

      پس تا اینجا همه مون با هم برابریم چون همه هم ذهن داریم هم توانایی کنترلشو

      ذهنامون بسته به ورودیهاش چموش بودنشون با هم فرق داره اما در نهایت ما اختیار داریم و توانایی کنترلش رو داریم به شرط اینکه یادمون باشه ما ناظر بر اونیم ما کنترلگر اونیم ما مدیر اونیم نه اون مدیر ما

      ما اون افکار نیستیم

      ما مشاهده گریم

      باید یه سطح بیایم بالاتر

      اینجوری همه چی راحتتره

      و خیلی خوشحالترم که اینجام

      تو این بهشت و خدا هدایتم کرده که جواب تمام سوالهام رو بگیرم و به هرچی میخوام برسم

      یادمه چقد همیشه سوال داشتم و جواب قانع کننده ای براش نبود

      شانس،قسمت،روزی تعیین شده

      هرچی میگفتن قانع نمیشدم

      اما میگفتم روزی میفهمم

      میفهمم بالاخره

      یادمه تو کلاسای دبیرستان بحث بود همیشه سر حجاب و ارث و …هیچ تعصبی نداشتم و تو هیچ گروهی نبودم

      جوابها ولی قانعم نمیکرد و حس میکردم روزی بالاخره میفهمم

      شاید فکر میکردم باید سنم بیشتر شه

      و اونقد درخواست فرستادم تا خدای من هدایتم کرد

      رب هدایتگرم دستمو گرفت و اوردم اینجا

      گفت بیا قشنگم بیا همه چی اینجاست

      خدایاشکرت

      پس تا اینجا فهمیدیم چقد کنترل ذهن مهمه برای ما

      و راه کنترل این ذهن در مقابل نجواها داشتن یه عزت نفس قویه

      تا افسار این ذهن چموش رو به دست بگیره

      عزت نفس کارشو خوب بلده

      باعث میشه خودت رو به هرموفقیتی بسیااار نزدیک ببینی

      خیلی راحت باشه برات

      همه موفقیت های ما میاد رو پایه ای به نام عزت نس

      خدایا چقد مهمه این عزت نفس

      البته که هیچ وقت نمیشه گفت 100 درصدیه

      و باید تا ابد روش کار بشه

      و هرچی بیشتر کار میکنیم نتایجمون بیشتر میشه بزرگتر میشه

      یه رونده

      وقتی باور احساس لیاقت رو بسازیم نتایجی میگیریم که تمام ناکامی های گذشته رو جبران میکنه

      چقد لذت بخشه خدای من

      عزت نفس انتخاب ها رو تغییر میده از رشته ای که انتخاب میکنم همسری که انتخاب میکنم سایر روابطم شغلم رفتار دیگران با من سلامتیم و موفقیت مالیم رو حساااابی خونه تکونی میکنه و تغییرات اساسی میده

      چون تعریفم از احساس لیاقت کلا عوض میشه(الان خیلی نمی فهممش مطمنم جلوتر برم میام میگم چه دستاوردهایی داشت برام قطعا زندگیم بهشت میشه

      درها رو باز کردم اماده ی انواع خوشبختی ها هستم)

      حتی خیلی فرق میکنه قبل از ساخت عزت نفس اهدافم رو مشخص کنم یا بعد اون

      عزت نفش ابعاد ظرف وجودم و اون سطلم رو میسازه

      حتی اندازه ی اون ظرفه به اندازه ی عزت نفسمه

      عزت نفس همه چیه همه چیه همه چیه همه چیه همه چیه بخدا

      به همین دلیل به اندازه عزت نفسم نعمتها رو دریافت میکنم

      تفاوت تجربه زندگی با عزت نفس و بدون عزت نفس از زمین تا آسمان است(بی صبرانه منتظرم بفهممش و تجربش کنم زندگی سراسر از عزت نفسو)

      ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چاره‌ای جز آوردنِ بهترین‌ها به زندگی‌ات ندارد

      خدای من

      بی صبرانه منتظرمممممم منتظر معجزات زندگیمم

      از همین لحظه شروع میکنم با هرچیزی که در اختیار دارم

      فایلا مقالات عقل کل

      کلی گنج دستمه برم استفادشون کنم

      فکر کردن خیلی خوبه

      حتی میگن یک ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادت است

      اما فکرای خوب

      نه هر فکری

      فکرهایی که نتیجه مناسب دارن

      فکر خوب مثل اینکه جهان هستی چطور کار میکنه؟؟قوانین خداوند چطور کار میکنن؟چه قوانینی وجود داره؟؟

      سوالاتی بپرسیم که نتیجه اونها بهمون احساس بهتری بده کمک کنه نتیجه بهتری بگیریم بیایم به چیزایی فکر کنیم که بهمون کمک میکنه

      مثلا

      چطور میتونیم زندگی بهتری داشته باشیم

      آرامش بیشتری داشته باشیم

      ارتباطات بهتری داشته باشیم

      سلامتی بیشتری داشته باشیم

      به ثروت و موفقیت بیشتر برسم

      در هر لحظه ایمانمون به خداوند بیشتر بشه

      شادتر باشیم

      و تو این زندگی مادی از تمام نعمتهای خداوند استفاده کنیم

      احساس گناه خیلی مرتبطه با عذاب وجدان

      این وجدان چیه که اگه مخالفش عمل کنیم عذاب وجدان میگیریم؟

      وجدانو کی تعریف میکنه؟کی به وجودش اورده؟

      خب تو فرهنگی یه نوع وجدان وجود داره

      فرهنگ به فرهنگ کاملا متفاوته

      منطقه به منطقه و شهر به شهر تغییر میکنه

      پس همچین چیز متغیری آیا میشه روش حساب کرد اصلا؟؟؟

      که اونچه که تو براش عذاب وجدان میگیری تو یه فرهنگ دیگه براش شادی میکنن

      خیلی جالبه!!!!!!!

      این وجدانه از کجا داره به وجود میاد؟

      کی داره به وجودش میاره؟

      اصلا شاید این وجدان اشتباه باشه

      اون اصلش ایراد داشته باشه و غلط باشه

      کی برای ما وجدان و گناه رو تعریف میکنه؟؟چه مرجعی هست؟؟؟؟

      خیلی از مواردی که ما بهش گناه میگیم

      گناهیه که وجدان برای ما ساخته و وجدان رو هم جامعه به وجود آورده و واقعا وجود نداره بلکه ساختنش!!!!!

      اگر ملاک رو قران و کلام خدا قرار بدیم خداوند بارها خودش رو تواب و غفور معرفی کرده و گفته من فقط شرک رو به خودم نمی بخشم ولی بقیه گناهان رو می بخشم

      از همون لحظه که توبه کنیم خدارو توبه پذیر خواهیم یافت انقد خدا رحمان و رحیمه

      حتی حضرت موسی با اینکه کار اشتباهی انجام داد اما به پیامبری رسید

      خداوند منو دوست داره عاشق منه به فکر منه من قسمتی از خداوندم چیزی جز او نیستم پس هرچه که در ذات خدا نیست در من هم نیست من نمی توانم بد باشم من ارزشمندم من فوق العاده ام چون بخشی از خداوندم اگر به خودم توهین کنم به خدای خودم توهین کرده ام اگر این رو درک کنم و لیاقت واقعی ام رو بفهمم اون وقته که زندگی سراسر عشق و خوشبختی میشه

      تکه ای از یه ویسی که همیشه گوش میدم رو براتون مینویسم

      خداوند صورت ندارد

      بی صورت و بی تعریف است

      خدا را نمیتوان تعریف کرد

      او را نمیتوان توصیف کرد

      درباره خدا چیزی نمیتوان گفت

      او را فقط باید تجربه کرد

      گرچه خداوند صورتی ندارد اما در تمام صورت های ممکن خود را ظاهر میکند

      باید هنر نگریستن به چهره بی چهره ی او را در تمامی چیزها فرا بگیری

      باید بتوانی اقیانوس را در قطره و قطره را در اقیانوس ببینی و وحدت انها را مشاهده کنی

      (ما همون قطره ایم و خداوند اقیانوسه ما جزئی از اوییم در اونیم چیزی جدا از او نیستیم)

      هر موجی تمامی اقیانوس را در خود دارد و اقیانوس هم جدا از موج های خویش نیست

      به مفهومی هیچ صورتی خدا نیست و به مفهومی دیگر همه صورتها خداست(قلب)

      برای فهم ان بی صورت یگانه باید از ذهن فراتر برویم

      روزانه حداقل چند لحظه از اسارت ذهن بیرون بیا

      در همین 0ند لحظه ست که واقعا زندگی میکنی

      لحظات دیگر زندگی بطالت محض است

      تنها لحظاتی را که با خدا گذرانده ای به حساب می آورند

      باقی همه ییهودگی ست

      چقد قشنگه این خدای من

      چقد راحت گرفته

      چقد درکش سخته ولی آرامش میده

      به شدت آروم میشم در موردش فکر میکنم

      چقد خوبه اینقد دوستت داره

      چقد خوبه پشتت انقد گرم باشه بهش

      اون یه ارباب قدرتمند و ثروتمند کله گنده ست

      کله گنده ترین فرد جهانه

      از پس همه بر میاد

      همه ما به همچن نیرویی دسترسی داریم

      چرا غمگین میشیم چرا میترسیم؟

      خودش حمایت میکنه

      خودش هدایت میکنه

      به شرط اینکه در لحظه باشم و آرام باشم

      همچون طبیعت که همواره آرام است

      از قالبها بیرون بیام

      کار راحتی نیست اما باید تلاشم رو بکنم زمانهای ببشتری تو این حالت بمونم اون وقت زندگی بهشت میشه

      همونجوری که تو سریال زندگی در بهشت میبینیم

      وقتی این ادمها تونستند منم میتونم

      من لایقم من ارزشمندم

      من انسانم

      قرار نیست هیچ وقت اشتباه نکنم بلکه باید از تجربه ها درس بگیرم تا تکرار نشن

      و ببخشم و بگذرم تا تکرار نشن

      اگه اینکارو نکنم هی بیشتر و بیشتر تو مدارش قرار میگیرم و تکرار بیشتر و تکرار بیشتر

      پس بهتره زنجیره ش رو قطع کنم از یجایی

      من لایق دریافت بهترین ها هستم من فوق العاده ام من پرنسس خداوندم

      یه بابایی قدرتمند و ثروتمند دارم که دنیا رو به پام میریزه

      دنیاااا رو

      اون برام کافیه کافیه

      تمام داراییم اونه

      اون برام همه چی میشه

      او عاشق منه

      حامی منه

      پشتوانه ی منه

      رازق منه

      هادی منه

      هدایتگر منه به سمتی که میخوام

      خواستنم رو با افکارم بهش نشون میدم

      روش اون یکم فرق داره

      کاری نداره به ظاهر چی میگم

      به توجهم دقت میکنه

      به هرچی بیشتز توجه کنم میگه اها اینو میخوای بیا بهت بدم

      خیلی دقیقه خیلی

      همیشه هم میگه برگرد سمت خودم

      و واقعا چه کسی مثل اونه؟هست کسی؟بهتر از اون کیه؟

      که بشه بهش تکیه کرد

      که بشه با خیال راحت بهش بسپاری

      اون همه برات کار انجام داده

      اون تا اینجا تو رو آورده

      خودت خوب میدونی

      از این به بعدشم هرچی بخوای میشه فقط باید تیز باشی

      و طبق قانونش عمل کنی

      چون اون خیلی مقرراتیه و طبق قانون باید تو خونه ش رفتار بشه

      که اونم در نهایت به نفع خودته

      به خاطر خودت اینا رو گذاشته

      چون اگه قانونش ثابت نبود هربار سردرگم میشدی

      اما ی قانون ثابت و بدون تغییر گذاشته که تا ابد طبق اون معادله پیش میری و نتیجه میگیری

      ورودی میدی و خروجی متناسبش رو دریافت میکنی

      چی بهتر از این؟؟

      عدالت بهتر از این هست؟؟

      بخدا که نیست

      نیست

      نیست

      خیلی همه چیو راحت و اسون گذاشته مثل باقلوا

      ما دلمون میخواد سختش کنیم

      طبق حرفای گذشتگانمون پیش میریم

      همشو ول کن بیا به حرف ارباب گوش بدیم

      نع یه مشت ادمی که تو کار خودشونم موندن چه برسه به من و تو کمک کنن

      به حرف خالق مون گوش بدیم

      به حرف فرمانروای کل جهااااان گوش بدیم

      که حرفش معتبرترینه

      او میگه گناهی بر تو نیست ازاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن

      او میگه من غفور و رحیمم

      او میگه من نزدیکم بهت

      او میگه هرچی بخوای اجابتت میکنم میگم چشم

      هرچی

      هرچی

      هرچی

      خوب و بد

      با توجهت میگی چی میخوام منم بهت میدم

      خیلی راحت مثل باقلوا

      میگه من این همه نعمت رو برای تو افریدم

      همشونو مسخر تو کردم

      از روح خودم بهت دادم

      قانون ثابت برات گذاشتم

      هر امکاناتی بگی برات فراهم کردم تا بری زمین و تجربه کنی و لذت ببری

      در اصل من خودمو میخوام گسترش بدم از بی نهایت طریق

      ارزوی قلبی تو خواسته ی منه

      من بیشتر از تو میخوام ب اونا برسی چون جهان رو رشد میدی جهان رو گسترش میدی

      پس فقط تو نیستی

      این منم که میخوام

      ببین چه خدایی داریم

      فراتر از حد تصور

      هرچی میبینی توهم و دروغه

      هیچ واقعیتی نیس

      تو تنهایی در این جهان

      تو فقط میسازی

      تو شکل میدی

      تویی و گوی و میدان

      از همین لحظه اگاه باش بر این

      که فقط تویی

      بقیه آینه اند

      جهان آینه ست

      آدمها آینه اند

      هیچ چیزی وجود نداره

      تو شکل میدی بهشون

      وای اگر اینو درک کنی

      وای اگر بهش اعتماد کنی

      بهشتو میسازی

      این همونیه که استاد و مریم و امثالهم فهمیدنش

      این همون رازه

      خیلی نکته مهمیه

      خیلی

      جهان سراسر انرژیه

      تو فقط انرژی ها رو شکل میدی

      حتی خدا رو شکل میدی که چجوری وارد رندگیت بشه

      به شکل چ مدل ادمهایی؟

      به شکل چه مدل اتفاقاتی؟

      چی میخوای

      دوست داری چجوری باشه

      تو تعیین کن

      تعیین کننده تویی

      غول چراغ جادوی جهان همیشه چشم میگه

      منتظرته

      کمی تیزتر باش

      دقت کن

      یکی از راه های تعیین کردنت ورودیهاته چیزاییو ببین و بشنو و بگو که دوست داری

      اونجوری شکل میدی به سمتی که میخوای

      بنویس در مورد خواسته هات

      صحبت کن حتی با خودت

      کی مهم تر از توئه؟

      تو باید اصلی ترین فرد زندگیت باشی همونطوری ک بهت گفتم تنها تو هستی بقیه آینه ن

      خونوادت هم جزو آینه ها هستن

      در اینده همسر و فرزندانت هم همینطور

      تو تنهایی در این جهان

      تویی و خدا

      خدایاشکرت

      این تمرین روز اول بود

      من خیلی با اراده و توانمندم

      من به طور مستمر ادامه میدم

      تا ابد باید رو خودم کار کنم

      این یه روند ابدیه

      الهی شکرت

      دوستتون دارم️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: