روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 289

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی عربخانی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام به همه بازم من اومدم خیلی حالم عالیه اومدم این حس خوب رو این حال عالی رو با شما تقسیم کنم خیلی خوشحالم اصلا نمیدونم چه میخام بگم انفد ذوق دارم

    خدایا شکرت که داری یکی یکی نشونه هارو بهم نشون میدی خدایا شکرت که انقد مهربونی انقد بخشنده ای

    چقدر حال خوبی دارم وقتی نشانه ها رو میبینم شاید کوچیک باشن ولی نشون میدن تو مسیر درست دارم حرکت میکنم نشون میدن که اتفاقای بزرگ تو راهه ممنونتم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی عربخانی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    بازم سلام خیلی خوشحالم و حالم خیلی عالیه چون دوباره هدایت شدم امروز که داشتم روز ششم سفر نامه رو میدیدم یاد حرف استاد توی یکی از فایل هاشون افتادم که خداوند همون چیزی رو بهت نشون میده که تو نیاز داری به دیدنش نیاز داری به شنیدنش خدایا شکرت که انقد خوب هدایت میکنی

    تو کامنت قبلی گفتم که یکی دو روزیه که نجوا ها اومدن و دارن میچرخن تو ذهنم و امروز دوباره اومدم اینجا و خدا هدایتم کرد به نوشته های خانم شایسته که گفته بودن از اونجایی شروع کن که هستی در حدی که میتونی نه بیشتر ایده هایی به ذهنت میرسه که توی همون شرایطی که هستی میتونی شروع کنی از دوختن لباس برای خودت و اطرافیانت شرو کن اگه خیاطی و…..

    دیدم منم که دارم طراحی میکنم همین کار رو انجام دادم پس تو مسیر درستم دارم تکاملم رو طی میکنم خیلی حس خوبی داشت و جالب تر اینکه کامنتی ام که خوندم از خانم سمیه عزیز بود که ایشون هم مثه من مشغول نقاشی کردن بودن و دقیقا همون حس هایی که من تجربه کردم رو تجربه کرده بودن دقیقا همونا از اینکه نکنه نقاشیم شبیهش نشه اینکه من نمیتونم وخیلی موارد دیگه

    الان دقیقا فهمیدم که لذت بردن از مسیر و عجله نداشتن ینی چی

    شروع کردن با همون امکاناتی که الان داری ینی چی

    طی کردن تکامل ینی چی

    امروز دوتا طراحی کشیدم از دوتا شون خیلی لذت بردم وشباهت زیادی ام با مدل داشتن

    هرچند که هر چی بیشتر توی نقاشی و طراحی پیش میرم میفهمم که نقاشی هنر شبیه کشیدن نیست

    هنر داشتن خلاقیت و خلق آثار جدیده جوری که هیچ کس شبیهش رو ندیده باشه حالا اون هر چیزی میتونه باشه وقتی برید آثار نقاش های معروف رو ببینید متوجه میشید چی میگم خلاصه که از هدایت های امروزم خیلی خوشحالم و لذت میبرم و برای همه این آرزو رو دارم کل لذت بینهایت نسیبشون بشه

    ممنون استاد عزیز و خانم شایسته ی خوش ذوق که این بخش رو برای ما طراحی کردید

    خدارو شکر میکنم که توی جمع شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علی عربخانی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام به خانواده ی عزیز و دوست داشتنی عباس منش سلام به استاد خوبمون

    امروز که اومدم توی سایت و یه سری به کامنتا زدم ودیدم که کامنتم منتشر شده خیلی حالم خوب شد یکی دو روزی بود باز نجواها اومده بودن و ذهنم رو در گیر کرده بودن که نمیشه جواب نمیده برگرد به همون شیوه قبلیت تو نمیتونی و از اینجور نجوا ها گفتم برم تو سایت

    دیدم کامنتم منتشر شده خوندمش خیلی حالم بهتر شد خدایا شکرت که به بینهایت راه میخای که حالمون رو خوب کنی ونذاری از راه خارج بشیم

    من هر روز سر کار فایل های استاد توی گوشم هست و دارم گوش میدم به حرفای استاد ولی بازم نجوا ها میان

    تو این قسمت از روزشمار تحول زندگی من متن خانم شاسته رو که خوندم با خودم فکر کردم دیدم از خیلی جنبه ها من باید تغییر بدم خودم رو و اصلا نمیدونم چطوری اینکار رو بکنم و از کجا شرو بکنم انگار یه تیکه سنگ سخت و بزرگ رو جلو من گذاشتن و من باید بتراشمش بهش فرم بدم شکلش بدم اونجوری که خودم میخام اونم با دست خالی

    من چه باور های مخربی دارم؟؟

    نتونستن

    این مخرب ترین باوریه که انگار مثه زالو چسبیده بهم و داره همه ی وجودم رو میخوره

    هر کاری میخام انجام بدم انگار یکی با پتک میکوبه تو سرم که تو نمیتونی

    تو توانایی انجام هیچ کاری رو نداری

    دلم میخاد مثه یه بتن کن برقی بیفتم به جون این باور از ریشه درش بیارم بندازمش دور

    انقد که‌ هر کاری خاستم بکنم بهم گفته تو نمیتونی توووو نننمممییتتووننیی

    چه باور هایی باید بسازم تا جایگذین این باور بشه؟؟

    باور هایی در مورد عذت نفس و

    اعتماد بنفس

    این دوتا باهم متفاوتن

    من باید روی این دوتا کار کنم خیلی زیاد چون به قول استاد پایه ی همه ی موفقیت ها این دو تا هستن

    من تو هردوش مشکل داشتم

    اعتماد بفسم بالا تر رفته به خاطر چیزای جدیدی که یاد گرفتم و توانایی هام بیشتر شده

    ولی خب هنوز اون چیزی نیست که باید باشه بخاطر همین خیلی زود نجوا ها میان و میخان جلوی من رو بگیرن

    از خدا ممنونم که همچین سایتی وجود داره تا هر وقت نجوا ها اومدن بیام اینجا و بنویسم و خالی شم از خودش کمک بخام که حمایت کنه که هدایت کنه به راه کسایی که تو مسیر درستن تو راه راست کسایی که به اون ها نعمت داد و نه گمراهان

    خدایا شکرت که دوباره انرژی گرفتم که برم و دوباره شرو کنم

    سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته که این بخش رو برای ما تهیه کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هدیه سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام دوست عزیز

      دقیقا منم همینطور یه هدفی رو که در نظر میگیرم کلی نجوای ذهنی هجوم میارن و میگن نمیتونی و کلی دلایل منطقی!

      من هم سعی میکردم با تکرار عبارت های مثبت و الگو گرفتن باور کنم ولی خوب زیاد موفق نبود تا اینکه امروز یه قسمتی از نوشته ای در سایت رو خوندم که استاد گفته (هروقت میخوام کاری رو بکنم میگم قرار نیست تنهایی انجامش بدی خدا باتوست)

      این جمله چنان تاثیری روی من داشت که نمیتونم توصیفش کنم

      با اطمینان و ایمان به فرمانروای جهانیان هر کاری شدنی است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء بازتاب باورهای و فرکانس های خودمان است»‌

    این جمله ایه که هر روز و هر روز لازمه به خودم یاداور شم. من اولین بار این مفهوم رو حدود چهارسال قبل اشنا شدم. ولی این یادگیری و این اگاهی جنسش مثل کاشتن یه جوونه تو خاکه. گاهی ممکنه سالها زمان ببره تا یه جوونه از خاک بیاد بیرون. ممکنه هم نیاد اگه روش تمرکز نکنم و نمونم!

    الان این مفهوم بیشتر تو جونم نشسته . نمی دونم شاید دونهه یه کوچولو پوست باز کرده. مثل موقع هایی که برای عید دونه سبز می کردیم. اول میذاشتیم لای دستمال خیس… بعد از چند وقت پوستش باز می شدو یه ریشه کوچولو میومد بیرون

    امیدوارم این دونه اگاهی تو وجودم سبز بشه ریشه بده و تبدیل به یه گیاه سرسبز شه و زندگیم رو سبز کنه

    در رابطه با احساس گناه و احساس قربانی بودن، من اینجوری بزرگ شدم که این دوتا احساس رو نه تنها بد نمی دونستم. بلکه ارزشمند تلقی می شدن. خیلی هم ارزشمند !

    احساس قربانی بودن یه آخی طفلی چقدر نایس م من پشتش داشت که اتفاقا اینجوری یعنی دوست داشتنی ام!

    احساس گناه هم یه حس ادم خوب بودن پشتش داشت. به هرحال مایادگرفته بودیم ادمای بدن که احساس گنااه نمی کنن. و ادمای خوب چون خیلی مواظب کاراشون هستن زیاد این احساس رو می کنن

    خلاصه که برای این دوتا احساس من خیلی خیلی لازمه رو خودم کار کنم

    در پایان برای یاداوری به خودم دوباره می نویسم تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء بازتاب باورهای و فرکانس های خودمان است

    تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء بازتاب باورهای و فرکانس های خودمان است»‌

    تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء بازتاب باورهای و فرکانس های خودمان است»‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سید سجاد موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    و دوستان عزیزم

    چیقدر این فایل هدایتی بود برام و خدا رو شکر میکنم که خدا مهربان همیشه هر لحظه بندگان شو هدایت میکنه و نشان شو به ما نشون میده تا ما ایمان مون قوی تر بشه و حرکت کنیم به سمتی جلو و به خدا توکل کنیم تا خداوند دستان شو برای ما بفرست و ما رو به بهترین چیز ها برسونه خدا همیشه در کنار ما هست فقط ما از او درخواست کنیم و بهش ایمان داشته باشیم و او همه ای چیز رو برای ما درست میکنه هر چیقدر که ما به خدا ایمان داشته باشم امونقدر خدا به ما روزی میده و خدا مهربان سری و الحساب هست و سری الجواب هست خدا به مقداری که ما بهش ایمان داریم به ما روزی میده و ما رو به چیز های هدایت میکنه که ما بهش اجازه میدیم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این کامنت رو تونستم بنویسم انشالله که خداوند ما رو راه درست هدایت کنه و ما رو از کسانی قرار بده که به اونها نعمت داده نه کسی که به اونها غصب کرده و نه گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ژیلا بشارت گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام خدمت استاد خوش بیان و مهربان و خانم شایسته عزیز، در دوره ای از زندگیم بعد از اینکه حسابی خرد شدم توسط دیگرانی که برای رضایت شان تن به دیگرپرستی داده بودم، به خداپرستی رسیدم وقتی به یکتاپرستی رسیدم، غیر از خدا هیچ کس قدرتی نداشت که آسیبی یا خیری به من برساند”جز خودم” ، طبق گفته های شما از یک جایی به بعد حتی بخشیدن جایگاهی در زندگیم نداره ولی باید بگم رهاشدنم از بند کینه و خشم با بخشش اولیه انجام شد و باعث شد خیلی اتفاقات مهم رقم بخوره و آن بخشش اولیه ی قراری با خدا بود که جز خودش و صداقت و سپاسگزاری از کل کائنات هیچ چیز دیگه ای توی دلم نباشه. من از نو یکتاپرست و موحد شدم و حالا خدا را نه در جای دیگر بلکه درون خودم حسش می کنم، در پناه پروردگار یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلام سلام

    خوب اتفاق فوق العاده امروز برای من این بود که وقت دندون پزشک داشتم ولی چون دیروز یهو پیش اومد که یه ازمایش بدم واسه امروز پولم کم بود. با خودم میگفتم جور میشه … ساعت شش و نیم عصر وقتم بود و ساعت چهار و نیم یه پول به حسابم واریز شد. بعله ه ه ه

    یه مورد مهمی که متوجه شدم اینه که زمانی میتونم رو نکات و اتفاقات مثبت متمرکز شم که حس خوب داشتن برام ارزش محسوب شه، در حالیکه قبلاترها من با داشتن حس سختی کشبدن و بدبختی احساس ارزشمندی می گرفتم و حس میکردم اینجوری آدم شریفی ام

    خلاصه بمرور که دارم رو این کار میکنم که حس خوشی و خوشبختی ارزشمنده! چون من بواسطه ی خوشبختیم باعث گسترش جهان میشم، تمرکزم رو اتفاقات مثبت بیشتر شده و داره هر روزبیشترم میشه؛)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علی عربخانی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام به همه ی همسفری خوبم در سریال سفر نامه من امروز به فایل هدایت شدم و با خودم عهد بستم که حد اقل روزی یک فایل از سریال سفرنامه رو ببینم یه رد پا برای خودم بذارم تا بتونم پیشرفت خودمو تو مسیر ببینم و احساس کنم من خیلی عذت نفس پایینی داشتم زیاد احساس لیاقت رو تو وجود خودم احساس نمیکردم یه مدتی هست که دارم روی خودم کار میکنم نه فقط با شنیدن عبارت های تاکیدی سعی میکنم بیشتر عمل کنم مثلا خب من نقاشی و طراحی رو دوست داشتم از وقتی یادم میاد ولی بخاطر باورهای اشتباه که پولی توی هنر نیست و فقط وقت خودتو هدر میدی هیچ وقت دنبالش نرفتم ولی الان یه سالی هست که دارم طراحی میکنم و آموزش میبینم و خیلی پیشرفت کردم و این خیلی اعتماد به نفس من رو بالا برده و با باور هایی که دارم برا خودم میسازم با دیدن نمونه های عینی که با یه طراحی خیلی ساده دارن چن میلیون دلار به جیب میزنن روز به روز داره باورهای من نسبت به شغل آیندم که خیلی زود تصمیم دارم بشه شغل خوب و پر درآمدم و باهاش کلی کیف کنم و ثروت بسازم و خیلی مثال های دیگه و با این رد پایی که برا خودم میذارم خیلی زود اون اعتماد بنفس لازم برای انجام بقیه ی کارامم بدست میارم شاید الان شرایط خرید دوره های استاد رو نداشته باشم ولی با استفاده از همین محصولات رایگان که خیلی ام با ارزش برای خودم ثروت می‌سازم تا بتونم به راحتی محصولات استاد رو بخرم و رو. به روز پیشرفت کنم اینم بگم که من حتی اعتماد بنفس کامنت نوشتن رو هم نداشتم خیلی خوشحالم الان دارم مینویسم اینم خیلی برام با ارزشه ممنونم استاد برای همه فایل هاتون که انقد داره به رشد ما کمک میکنه واقعا از خدا سپاسگذارم که همچین شرایطی رو برای ما به واسطه ی شما فراهم کرده که بتونیم خودمون رو بهتر درک کنیم و رشد بدیم

    خدایا شکرت که توی مسیر زیبا هستم

    همینجا تعهد میدم که تاجایی که نفس دارم تو این مسیر بمونم

    خدایا ممنونم بابت این سایت

    بابت استاد عزیزم

    بابت تمام دوستانی که تو این سایت هستن

    بابت زندگی عالی که برای خودم خلق میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    میترا گماسایی گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام

    امروز 8 ام اسفند 1401 هست

    به پیشنهاد استاد هرروز کامنت های بچه ها رو میخونم و دوبار تو کامنت ها با جمله ی (روز شمار تحول زندگی من)مواجه شدم و اینو یک هدایت از سمت رب دیدم و امروز اولین روز چالش93 روزه روز شمار هست

    بنا به گفته استاد میخوام هرروز از خودم رد پا به جا بگذارم

    یادم نیس تو کدوم فایل استاد شنیدم ک ایشون گفتن اگ من شرایط اینو دازم ک صبح تا شب ازادی مکانی و زمانی برای بودن با خانواده ام و یا تغییر باورهام دارم نه ب این خاطر ک من از روز اول انقد زمان ازاد داشتم بلکه رکی خودم کار کردم و جهان منو ب این مسیر هدایت کرد

    دقیقا برای منم همین طور بود من روزانه 9و 10 ساعت کار میکردم بعدم از فرط خستگی بیهوش .کیفیت تغییر افکارمم بالا نبود چون خیلی با خستگی همراه بود اما امروز کسب و کارم ب فرمتی تغییر کرده ک هیچ عمل فیزیکی حتی ب اندازه ی یک لیوان برداشتن انجام نمیدم درامدمم 3 برابر شده انقد خوشحالم ک صبح تا شب تایم دارم برای کار کردن روی باورهام و تغییر شرایط مالی عاطفی و عزت نفسم

    دوره قدم1 رو دارم و میخوام از اول فروردبن خیلی محکم روی 12 قدم کار کنم چون برای شروع سال ی ایده ای دارم واسه کارم ک گفتم همزمان بزرگ کردن اون کار با 12 قدم باشه

    توی یک رابطه ی ب شدت سالم هستم رابطم خیلی شباهت ب رابطه ی استاد و مریم جون داره ولی ی نکته ی نادلخواه در اون هست ک میخوام تغیبرش بدم البته باورم رو نه طرف مقابلم چون اون موضوع نادلخواه شده مهم ترین موضوع در افکار من و من باید خودمو اصلاح کنم

    متاسفانه امروز نرخ دلار60 تومن شد و من با کامنت یکی از بچه ها ایده ی درامد دلاری بهم رسید دوستمون کامنتش رو در کامنت جلسه ی اول روز شمار گذاشتن ایده ی جالبیه هم مرتبط با شغلم و علاقمه هم کلی سفر توش داره و رنگارنگه. خوشحالم ک جای اینک مدام سایتو چک کنم برای بالا پایین رفتن دلار با یکبار شنیدن این موضوع سریع خدا راهی پیش روم گذاشت که من از تورم پیشی بگیرم.خدا روشکر

    و ان شالله ب زودی بیام و از تکاملم از مسیر لذت بخشی ک واردش شدم .از دست اوردهام. از تجربیاتم در روز شمار بنویسم ان شالله

    و ممنکن از مریم جون ک کمک کردن ما اول تکاملمون رو با فایل های هدیه طی کنیم بعدم هدایت شیم ب خرید دوره ها

    من تعهد میدم ک در سال 1402 درادم رو به 100 میلیون در ماه روابطم با دیگران رو به شدت عالی کنم و تلاش روز افزون برای تغییر عزت نفسم داشته باشم ک اصل و اساس همه چیز عزت نفس هست

    و مهم ترین و مهم ترین باوری ک در خودم ابجاد کنم الگو شدن استاد و مریم جون برای توحیدی شدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سمانه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    به نام رب و سلام

    چیز زیادی برای نوشتن ندارم چون مدت کمی با این سایت آشنا شدم و فایلهای کمی را گوش دادم ولی با همون فایلهای توحید هم شنیدم امروز برای کار اداری که درست نمی شد رفتم و فقط به خدا توکل کردم دستی از خدا آمد و کلی کارم را جلو انداخت و دلها را نرم کرد وای که چقدر لذت بردم

    امیدوارم بتونم بهترین استفاده را از فایلها ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: