روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 3

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پریا باروند» در این صفحه: 22
  1. -
    پریا باروند گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    سلام

    روز دوم سفرنامه

    چقدر این فایل فوق العاده بود، هر بار که این فایل رو گوش میدم بیشتر متوجه میشم که چرا گفته شده:

    شرک در دل مومن همچون راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است

    چقدر ریز و ظریف شرک میورزم و چقدر این آیات زیبا گفته بود که چقدر راحت به خودمون ظلم میکنیم…

    پس هرگز نباید به کمتر از اون چیزی که میخوام و لایقش هستم راضی بشم. قبلا که این آگاهی هارو در رابطه با قوانین نداشتم زندگی ام پر بود از مانع و من همش با خودم میگفتم چقدر این زندگی سخته و از اونجایی که کلا راحت طلب بودم همیشه بی خیال میشدم…خداروشکر که با کارکردن روی خودم موانع از زندگیم برداشته شده و زندگیم رو غلطک افتاده و روان شده و فقط به تضاد برمیخورم و خداروشکر میکنم و خواسته هام رو واضح تر از خدا درخواست میکنم.

    با فایل امروز مصمم تر شدم که هرگز خودم رو محکوم به شرایط نبینم و سعی کنم با تغییر باورها و فرکانسم مدارم رو تغییر بدم و از همه مواهب زندگی در این دنیا و اون دنیا بهره مند بشم…

    یکی از چیزهایی که من تو خودم متوجه شدم اینه که وقتی یه قانون و موضوعی رو تو قرآن پیدا میکنم برام درست مثل پیدا کردن الگو کار میکنه و میتونم بگم حتی قوی تر، اون قانون قشنگ تو ذهنم میشینه و برام منطقی و باورپذیره….هم باعث میشه ایمانم به خدا قوی تر بشه و هم کلی باور قدرتمندکننده برام میسازه، اگه بخوام یه نمونه ش رو بگم: زنان پاک برای مردان پاک….نمیدونید بعد از دیدن این جمله تو قرآن چه آرامشی تو وجودم نشست و باعث شد کلی باور قدرتمندکننده تو ذهنم ساخته بشه و دیگه شکی نداشتم که اگه خودم پاک و سالم باشم در مداری قرار میگیرم که مردان پاک قرار دارند.

    خدای مهربانم من رو هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    پریا باروند گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    روز اول سفرنامه

    من سعی کردم که احساس ارزشمندی رو با ایجاد این باورها که :

    من جزیی از خدا هستم پس ارزشمند هستم

    من خالق زندگی خودم هستم پس ارزشمند هستم

    من منحصر به فرد آفریده شده ام پس ارزشمند هستم

    در خودم ایجاد کنم.

    قبلا اصلا عزت نفس و اعتماد به نفس نداشتم و چون خودم رو دوست نداشتم و برای خودم ارزش قائل نبودم حرف مردم برام خیلی اهمیت داشت و هرکاری میکردم تا تایید دیگران رو بگیرم و شده بودم عروسک خیمه شب بازی بقیه و هیچ آرامشی تو زندگیم نداشتم و احساس رضایت هم نداشتم…اما بعد از دیدن فایل های دوره عزت نفس کم کم باورهام در مورد خودم تغییر کرد و برای شناخت خودم وقت گذاشتم و هنوز هم میزارم و شدم مهمترین فرد زندگی خودم و از این بابت به خودم افتخار میکنم و متعهدانه تلاش میکنم که کارهایی رو انجام بدم که دوست دارم و هرگز اجازه ندم حرف مردم من رو از مسیرم منحرف کنه و تازه دارم حس میکنم که دارم زندگی میکنم…تازه داره خواسته هام مشخص و واضح میشه….تازه دارم آرزوهام رو یادداشت میکنم و در یک کلام تازه برای خودم ارزش قائل شدم و جالب اینکه بعد از این تمرین کردن ها آدم هایی که وارد زندگیم شدن همگی از ارزشمندی من صحبت میکنند و جوری با من برخورد میکنند که من همیشه آرزو داشتم….قبلا با داد و بیداد از اطرافیانم احترام و ارزشمندی میخواستم و به نتیجه نمیرسیدم اما الان با کارکردن روی خودم و تغییر باورهام آدم ها همون جوری با من برخورد میکنند که من همیشه دوست داشتم بدون اینکه حتی یک کلمه بهشون بگم.

    خدایا هزاران بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: