روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 3

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهاره» در این صفحه: 37
  1. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام به همگی دوستان خوبم؛

    امروز، روز ۲۵ام سفره. حدود یک هفته ای از سایت دور بودم و دلم برای همه تون و آگاهی های این سایت حسابی تنگ شده بود. موضوع فایل امروز در مورد «باور مخرب ثروت باعث دور شدن از خداوند می شود» هست که تغییرش، جریانی از نعمت و ثروت رو وارد زندگی استاد کرد. این فایلِ یک ساعت و ۷ دقیقه ای، فوران اطلاعات و آموزه های ناب هست. اصلا آدم نمی دونه از کجا باید شروع کنه؟!

    نکته اولی که از این فایل یاد گرفتم، این بود که ما باید فرامَرزی فکر کنیم و همه انسان ها رو – فارغ از دین و جغرافیا- به صورت یکسان ببینیم و تو همین فایل استاد به ما یاد میدن که اولا خودباوری داشته باشیم و کشور خودمون رو دوست داشته باشیم و از طرف دیگه ناسیونالیستی فکر نکنیم و افراد ساکن در شهرها و کشورهای دیگه رو از خودمون بدونیم. یعنی بهتره که وطن دوست باشیم، نه وطن پرست!

    نکته دوم این بود که استاد توضیح می دادن که چقدر راحت ویزاشون جور شد و با عزت و احترام وارد خاک امریکا شدند. در حالیکه حتی برای افراد اروپایی داخل فرودگاه هم این اتفاق نیفتاد. این نشون میده که مسیر استاد و باورهاشون چقدر ناب و صحیح و راحته و ما هم باید مدام روی خودمون کار کنیم تا همه اتفاقات خوب به راحتی در زندگی مون وارد بشه و اینقدر تکرار بشه که اصلا نتونیم اتفاقات منفی رو ببینیم و به حساب بیاریم.

    نکته سومی که یاد گرفتم، در مورد هجرت بود. همونطور که می دونیم، شروع تاریخ میلادی از تولد حضرت عیسی مسیح است. ولی شروع تاریخ هجری، از هجرت پیامبر (اقدام عملی) به مدینه است. به این نکته باید دقت کرد که تولد انسان ها دست خودشون نیست که کِی و کجا به دنیا بیان. ولی هجرت یک اقدام عملیه که انسان باید خودش تصمیم بگیره و بهش عمل کنه. پیامبر اسلام طبق یک اقدام عملی به مدینه هجرت کرد و باور داشت که من می روم و گشایش ایجاد می شود. یعنی با ایمان و باور به حمایت پروردگار حرکت کرد و اون تحولات عظیم رو به وجود آورد.

    نکته چهارم در مورد رسیدن به بی نیازی بود. یعنی ما باید اینقدر به ثروت برسیم و از ثروت و نعمت پُر بشیم تا احساس بی نیازی کنیم. و اونوقت هست که راحت می تونیم ببخشیم، کار راه بندازیم، نیرو استخدام کنیم، به خویشاوندان و افراد غریبه و نیازمند کمک کنیم و …

    نکته پنجم در این مورد بود که از استاد سوال کرده بودند چرا با وجود اینکه این همه افراد فقیر و بیچاره در ایران هست، شما به امریکا مهاجرت کردید و به اونها کمک نمی کنید؟!

    استاد جواب جالبی رو با بیان یک مثال توضیح دادند، اینکه تو یه مدرسه آیا ما می تونیم شاگرد زرنگ کلاس رو که کلی درس خونده و جایزه گرفته، مواخذه کنیم و بگیم تو چرا جایزه گرفتی و دیگران نگرفتند؟!

    راستش این موضوع ذهن خود من رو هم همیشه درگیر می کنه. مثلا وقتی افرادی رو تو خیابون می بینم که طرف یه پیرمرد سالخورده است و داره لیف و جوراب می فروشه، با خودم می گم چرا پیرمردی که سنی ازش گذشته، باید تو این شرایط باشه و من شرایطم خیلی بهتر از اون باشه. و اینکه آیا موقعیت های ثروت ساز در زندگی این فرد تا حالا وجود نداشته که بتونه تو این سن برای خودش یه پس اندازی داشته باشه و کارش به دستفروشی و این جور کارا نیفته؟!

    ولی وقتی استاد با قاطعیت می گن که هر کسی در هر جایگاهی (یا با هر باوری) که هست، در جایگاه درستش هست و اگر باورهاش رو تغییر بده جایگاهش هم تغییر می کنه، خیالم تا حدود زیادی راحت میشه.

    راستش من همین امروز فهمیدم که این باور غلط و مخرب رو دارم که چرا من شرایطم خوبه و نیازی ندارم گدایی یا آشغال جمع کنی و دستفروشی کنم و افراد زیادی اعم از پیر و جوان و کودک به این جور کارها مشغولن. با خودم می گم آخه من که کار خاصی نکردم، چرا جایگاه و شرایطم با اونها خیلی فرق داره. و از اون غلط تر و مخربتر اینکه این نوع تفکر رو انسان دوستی و عدالت هم می دونم!!!

    پس امروز این نقطه ضعف و این باور مخرب رو در خودم شناسایی کردم و باید روش کار کنم که هر کسی در هر جایگاه و شرایطی که هست، در درست ترین موقعیتشه و طبق فرمایش امام علی (ع)، عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش قرار بگیره. متاسفانه این نوع نگاه، بیشترش از سوی خانواده و رسانه ها در مغزم جای گرفته که باید تغییرش بدم تا زندگی ام از این سکون در بیاد و جریان نعمت و ثروتِ بیشتر وارد زندگی ام بشه. و باید این باور رو در خودم ایجاد و تقویت کنم که هر کسی، تو هر موقعیتی فارغ از دین و مذهب و سن و جغرافیا، اگه بخواد تغییر کنه، خداوند کمکش می کنه.

    پس در درجه اول ما باید به خودمون کمک کنیم و تغییر رو از خودمون شروع کنیم تا روز به روز وضعیت زندگی مون بهتر بشه. در اون صورت می تونیم به دیگران هم کمک کنیم. یعنی اگه ما از هر لحاظ شرایط خوبی داشته باشیم، هم از نظر فکری، معنوی و الگوسازی و هم از نظر مادی می تونیم به دیگران کمک کنیم. (انصافاْ خیلی باور لغزنده ای هست و باید زیاد روش کار کرد!)

    نکته آخری هم که من از این فایل برداشت کردم این بود که در مورد موفقیت هامون در طول روز مدام صحبت و یادآوری کنیم تا موفقیت های بیشتری وارد زندگی مون بشه. من یه نمونه اش رو الان میگم:

    این مدتی که تو سفر نبودم، داشتم از سیستم عامل ویندوز به سیستم عامل مکینتاش مهاجرت می کردم و چه مهاجرت دلچسبی بود…

    الان یه سیستم دارم مثل بنز داره کار می کنه و سرعتش فوق العاده بالاست و بسیار باکلاس، راحت و زیباست و به شدت دارم ازش لذت می برم.

    خدایا شکرت.

    ضمن اینکه، دلتون هم بسوزه؛)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام به همگی؛

    امروز، روز 24ام سفر منه. ببخشید 5 روز تاخیر داشتم در نوشتن سفرنامه. مشغولِ انجام یه سری کارها و تعویض ویندوز و برنامه های کامپیوترم بودم و امکان کامنت گذاشتن برام نبود. موضوع روز 24ام سفر، فایل “به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگ کن” هست. من 2 تا نکته اساسی و پرتکرار توسط استاد رو از این فایل برداشت کردم:

    یکی اینکه هر حرف یا باوری به گوشِت خورد، در صورتیکه بهت احساس خوب و مثبتی بده، قبولش کن و هر باوری که بهت احساس منفی میده، باور نکن. حتی اگه اون باور رو از برجسته ترین استاد اون حوزه شنیده باشی!

    دوم اینکه به جای فکر منفی و تهمت زدن در مورد موفقیت دیگران، اونها رو تحسین و تشویق کنیم تا مشابه اون موفقیت ها رو در زندگی مون ببینیم.

    دوستان به این نکته توجه کنید… واقعا خیلی وقت ها پیش میاد که ما بعد از شنیدن موفقیت دیگران، دچار استرس و احساس بد می شیم…واقعا چرا؟؟؟

    جز اینه که فکر می کنیم اون تونسته و ما نمی تونیم یا خدا برای اون خواسته و برای ما نخواسته؟؟؟

    جداً باید این آگاهی ها رو با آب طلا نوشت. چقدر احساس آدم خوب میشه وقتی می فهمه، ساختن ثانیه به ثانیه زندگی آدم، دست خودشه.

    من خودم زمانی که کار می کردم، یک سری باورهای محدودکننده از مدیرهای بخش مون می شنیدم که خیلی بهم استرس می داد و احساسم رو بد می کرد. حتی یه موقع هایی از آینده ناامید می شدم. حتی زمان دانشگاه هم از چند تا از اساتید برجسته مون، باورهای محدودکننده می شنیدم که خیلی تو زندگی ام تاثیر منفی گذاشت.

    اما از وقتی افتادم تو مسیر موفقیت و آموزه های اساتیدی مثل استاد عباسمنش عزیز و خانواده صمیمی شون رو دنبال می کنم، دیگه هیچ محدودیتی رو نمی پذیرم. از طرفی یه نیم نگاهی هم به قانون تکامل دارم:)

    یه نمونه ی این نوع نگرش، تو تهیه فایل های خودشناسی ام هویدا شده. من اولِ خرداد سال 96، معیارهای ازدواج و انتخاب همسر آینده ام رو تو یه فایل 8 صفحه ای نوشتم. اون زمان، یه درآمد مشخصی رو برای همسر آینده ام تعیین و ثبت کردم. ولی امروز که داشتم اون فایل رو ویرایش و بازنویسی می کردم، اون درآمد به خصوص رو افزایش دادم و دیدم که مبلغ جدید از لحاظ فرکانسی بسیار برام باورپذیره….مَخلَص کلام اینکه دوستان به کم راضی نشید. در پیشگاه خداوند، یک میلیون تومن با یه تیلیارد تومن هیچ فرقی نداره. فقط ما وظیفه داریم فرکانس (تکرار) و مدارمون رو افزایش بدیم و تکاملمون رو طی کنیم. هرچی بیشتر باورهامون رو کالبدشکافی کنیم و اونها رو با باورهای قدرتمندکننده جایگزین کنیم، زودتر این مدارها رو طی می کنیم و ظرف ذهنی مون گسترده تر میشه.

    من می خوام سال 98 رو سال موفقیت مالی ام نامگذاری کنم و تمرکز اصلی ام رو بذارم روی ایجاد باورهای قدرتمندکننده در مورد کسب ثروت و اقدامات عملی در اون جهت.

    امیدوارم که خداوند همه ما رو در مسیر موفقیت ثابت قدم بداره… الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام دوستان؛

    امروز روز 23ام سفره. موضوع فایل امروز در مورد قسمت اول مجموعه ی توحید عملی هست. در این فایل، علت قرار گرفتن در مسیر توحید و اشاعه ی اون در جهان توسط استاد توضیح داده شد. نشانه های مشابهی که همه ما بارها و بارها در طول زندگی باهاشون مواجه می شیم. من هم رسالت خودم رو توحید و اشاعه ی اون انتخاب کردم. چون مسیریه که ته نداره و سراسر لذت و شادابیه. ولی در مورد هدایت هنوز به وضوح و شهود نرسیدم. در دو شب از شب های قدر ماه مبارک رمضان امسال، با تمام وجودم توحید ناب رو از خداوند خواستم و تابستان امسال به هر نشانه ای که جلوی چشمم می اومد عمل می کردم. ولی اتفاق هایی که برام می افتاد، مَلغَمه ای از “حقیقت” و “توهم” بود. یه حسی بهم می گفت که دارم حقیقت ذرات عالم رو یواش یواش کشف می کنم. ولی نادیده گرفتن واقعیات زندگی باعث شد که از طرف اطرافیان و جامعه به توهم متهم بشم که البته الان برای خودم هم ثابت شده که برخی از کارها و اتفاق ها در تابستان امسالم، توهم و خلافِ واقع بود. طوری که با دارودرمانی بهبود پیدا کردم. استاد تو قدم اول دوره “12 قدم” قراره در مورد کلیدواژه هدایت در قرآن توضیح بدن. من هم خیلی مشتاقم حقیقتِ هدایت رو بفهمم. ولی متاسفانه پولش رو نداشتم که قدم اول دوره رو تهیه کنم. من چیزی که با تمام وجود از خدا می خوام، همین کلیدواژه “هدایت” هست. چیزی که دلم می خواد سُکان ثانیه به ثانیه زندگی ام رو به دست این نیروی هدایتگر بسپارم تا حتی از اشتباه کردن هم مصون بمونم. ولی چون تجربه گیر افتادن در دام توهم رو هم در امسال و هم سال 91 و 93 تجربه کردم، دچار سردرگمی شدم و خیلی از نشانه های زندگی ام رو نادیده می گیرم. چون باز می ترسم بین “توهم” و “هدایت” گیر بیفتم. اعتراف می کنم که تو کل عمر 32 ساله ام همیشه به دنبال درک حقیقت و کشف ناشناخته ها بودم. ولی نمی دونم چرا 3 بار در دام توهم افتادم و باعث شد که برچسب بیماری افسردگی رو یدک بکشم و به مدت 6 سال دارو مصرف کنم. منم هیچ چیزی به جز توحید واقعی نمی خوام. چون حتم دارم که هر نعمتی رو که بخوام، با توحید بهش می رسم. چراکه خداوند نیروی مطلق جهانه و اگه بهش وصل بشم، سعادت دنیا و آخرت رو دارم. فقط نمی دونم که این نیروی هدایت واقعاً چیه و چه مکانیزمی داره. دوست دارم تا آخر عمرم به طور دائمی بهش وصل بشم. فقط تنها مشکلم اینه که نیروی هدایت الهی رو خوب نمی شناسم. تلاشم تو این سایت، شناختن این نیرو و تمیز دادن اون از مسیرهای نادرست و توهم آلوده. هدفم از خوندن قرآن هم شناختن و برخوردار شدن از این نیرو هست. دلم می خواد حقیقت عالم رو کشف کنم. خدا کنه بتونم در مسیر درست باقی بمونم و پیش برم.

    الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام دوستان؛

    امروز، روز ۲۲ام سفر منه. موضوع امروز در مورد خوش شانس بودن استاد یا افراد موفق هست. تو پایان این فایل، استاد گفتند که تو جهان هزاران ریل و مسیر هست که هر کدوم به یه جایی میره. ریلی که من پیدا کردم، پر از درختان، کوه ها، دریاچه ها و مناظر زیباست. ما خودمون باید انتخاب کنیم که روی کدوم ریل می خوایم قرار بگیریم. البته قرار گرفتن روی ریلی که لوکوموتیوران اش استاد هستند، واقعا لذت بخشه و بلیط این سفر و باقی موندن در اون هم، کنترل ذهن و ماندن در احساس خوب دائمیه. البته که ما روی این ریل خیلی امتحان میشیم و ممکنه به تضاد بربخوریم. فقط باید کانون توجه مون رو روی چیزای مثبت زندگی مون در طول سفر بذاریم. باید روی خودمون سرمایه گذاری کنیم، نه چیز دیگه. باید متعهد باشیم که مدام روی باورهامون کار کنیم و اونا رو در هر لحظه بهبود ببخشیم. اعتراف می کنم اولش واقعا سخته. اینکه همه اش روی چیزای مثبت زندگی مون تمرکز کنیم و برخلاف جریان رایج جامعه حرکت کنیم!

    راه حل این موضوع هم خلوت و ایزوله کردن خودمون هست. حالا به هر قیمتی که می خواد باشه. چون اگه روی خودمون خوب کار کنیم، محیط اطرافمون هم درست میشه و آدمها و شرایط منفی ازمون فاصله می گیرن.

    تاکید استاد تو این فایل، هزینه کردن از نظر مالی، زمانی، فکری و انرژی هست تا توی این ریل قرار بگیریم و با آرامش و اطمینان قلبی، رو به جلو حرکت کنیم و لذت ببریم. بعد که قطار سرعت گرفت، دیگه انرژی کمی ازمون می گیره… خیالمون راحت باشه؛)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام به همسفرای خوبم؛

    امروز، روز ۲۱ام سفره. موضوع بحث، در مورد قسمت سوم فایل «چند برابر کردن درآمد در یک سال» هست. من به دلیل اینکه این ۳ تا فایل رو جدا از هم نمی دونم و همیشه اونها رو پشت سر هم نگاه کردم، توضیحات و برداشت خودم رو از این فایل ها به طور کامل در روز بیستم سفر (روز قبلی) نوشتم. اما برای اینکه واسه امروز هم ردی از خودم به جا بذارم، یک کار دیگه کردم:

    در واقع اومدم آموزه های فایل سوم رو به صورت عملی اجرا کنم (چون دیگه وقت عمله!). دوستان، من در حال حاضر هیچ جا کار نمی کنم و درآمدم صفره. فقط سر هر ماه مامانم بهم ۲۰۰ هزار تومان میده که خرج های یومیه ام رو باهاش بگذرونم. هرچند مبلغ کمیه، ولی من روم نمیشه بیشتر ازش بخوام. چون واقعا زشت می دونم که تو این سن و سال از مادرم پول بگیرم. قبلنا که کار می کردم، حقوقم خیلی زیاد نبود. ولی خیلی از چیزهایی که دوست داشتم رو می تونستم راحت بخرم. اما چون مدت بیکاری ام خیلی طولانی شد، با این ۲۰۰ هزار تومان واقعا خیلی از چیزهایی که دوست دارم رو نمی تونم تهیه کنم. بنابراین طبق فرمول استاد تو فایل سوم، از خودم پرسیدم که من می خوام تا سال آینده، درآمدم رو ۳ برابر فعلی (۶۰۰ هزار تومان) و بیشتر کنم. چطور؟

    تا این سوال رو از خودم پرسیدم، این ایده به ذهنم رسید که خوب تو گوگل سرچ کن چه کارهایی با درآمد ۶۰۰ هزار تومان در ماه تو منزل می تونی انجام بدی؟!

    بلافاصله تو گوگل سرچ کردم «کسب درآمد ۶۰۰ هزار تومان در ماه».

    چند تا نتیجه ی اولِ جستجو رو بررسی کردم. یه سری هاشون که تبلیغات کلیکی رو پیشنهاد داده بودن که خوب از نظر من یه کار بیهوده با درآمد خیلی پایین هست. تو نتایج بعدی جستجو، یه پکیجی با عنوان کسب ۶۰۰ هزار تومان در روز با قیمت ۱۵ هزار تومان معرفی شده بود. با خودم گفتم ۱۵ هزار تومان مبلغ بالایی نیست. بسته رو می خرم، فوقش به دردم نمی خوره دیگه.

    اتفاقا توش مطالب مفیدی بود. راجع به بیت کوین و … هم توش توضیحاتی داده شده بود. البته محتوای بسته خیلی خیلی زیاده که من قصد دارم تا عید، هر روز یه قسمتش رو بخونم. بعد از این کار رفتم یه کمی استراحت کنم و در حین اون، یک سری باورهای مثبت در مورد ثروت رو که قبلا با صدای خودم ضبط کردم، گوش بدم. زمانی که رسیدم به عبارت «ثروتمند شدن راحت ترین کار دنیاست، درست مثل آب خوردن»، احساسم کمی بد شد. بعد متوجه شدم که پاشنه آشیل من دقیقا همین جمله است!!!

    دوستان من راحت نمی تونم باور کنم که پول درآوردن آسان ترین کار دنیاست. به ۲ دلیل:

    یکی اینکه قبلا که تو شرکت های مختلف کارمند بودم، خیلی سخت کار می کردم و اصلا وقت استراحت نداشتم و از طرفی حقوقم خیلی کم بود.

    دوم اینکه الان تقریبا ۵ ساله که بیکارم. البته چند تا کار جزئی تو این مدت انجام دادم. اما درآمدش برام راضی کننده نبود.

    اینه که تصمیم گرفتم، رویکردم رو از کارمندی به کارآفرینی تغییر بدم. الان واقعا دلم می خواد یه کسب و کار برای خودم داشته باشم با درآمد بسیار بالا و زحمتِ کم. ولی چون تا حالا الگویی برای درآمد بالا با زحمت کم پیدا نکردم، نمی تونم این جمله رو خوب باور کنم. چون همه اش احساس می کنم برای کسب درآمد و سود بسیار بالا، باید خیلی زحمت بکشم و مهارت های آنچنانی داشته باشم و از طرفی، به قول استاد، صبحم رو به شب بدوزم!

    با خودم فکر کردم منی که می خوام کار موردعلاقه ام رو راه بندازم تا توش احساس خستگی نکنم، باید قبلش خودشناسی انجام بدم تا بدونم اشتیاق سوزانم به چه مقوله ای بیشتر هست. بعد که پیداش کردم، یه کسب و کار بر مبنای اون علاقه ام طراحی می کنم که از صبح تا شب راحت و متمرکز کار کنم. شکر خدا، این کار خودشناسی کم کم داره تموم میشه و می خوام تا عید پرونده اش رو ببندم و علاقه واقعی ام رو کشف کنم تا کار موردنظر رو بر مبنای اون بچینم و از سال ۹۸، کسب و کارم رو راه بندازم به امید خدا.

    تنها مشکلم، نداشتن درآمد غیرفعال هست تا بتونم برای کار جدیدم هزینه کنم…. می بینید دوستان، اصلا نمی تونم باور کنم که میشه کاری رو بدون هزینه کردن و خاک خوری راه انداخت. نمی تونم باور کنم که یه کاری راه بندازم و از همون روز اول بیفته روی سوددهی تا بتونم از سود خودش برای گسترشش هزینه کنم.

    بنابراین همه اش دنبال یه کار با درآمد ۶۰۰ هزار تا یک میلیون در ماه هستم تا خیالم راحت بشه.

    به نظر شما باور «ثروتمند شدن راحت ترین کار دنیاست» رو چطوری توی ذهنم جا بندازم؟

    و اینکه الگوی یک کار راحت و سودآور از روز اول، چه کاری می تونه باشه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام دوستان؛

    امروز، روز بیستم سفر منه. خانم شایسته عزیز زحمت کشیدند در مورد فایل دوم “چند برابر کردن درآمد در یک سال” صحبت کردند و سوال امروز هم در مورد طراحی یه برنامه عملی برای دریافت ورودی های مناسب در مورد ثروت هست.

    من از همون اولی که این سفر رو شروع کردم، خیلی دوست داشتم ببینم بعد از 40 روز، چه نتیجه فوق العاده یا به قول معروف چه معجزه ای تو زندگی ام به وجود میاد؟!

    از اونجایی که مهندسی خوندم و به خیلی از موارد زندگی ام با دیدِ مهندسی نگاه می کنم، خیلی به اندازه گیری که مبنای مهندسی هست، علاقه دارم. یعنی سعی می کنم هر اتفاق زندگی ام اعم از مالی و دخل و خرج و وزن بدن و معیارهای روانشناختی و علایق شخصی و … رو اندازه گیری کنم. به تاریخِ انجام هرکار یا شکل گیری هر اتفاقی هم خیلی اهمیت میدم و…

    در مورد این سفر هم که تقریباً هر روز یه ردی از خودم در سایت به جا میذارم، خیلی دقت می کردم تا بعد از 40 روز، یه نتیجه شگرف ازش ببینم و زیاد به تحول در طول مسیر فکر نمی کردم و منتظر پایانش بودم. اما باید اعتراف کنم که روز 19ام سفرم که سه شنبه 7ام اسفند بود، یک تحول عمیق درونی رو تجربه کردم که هنوز نمود بیرونی نداره.

    با اینکه چند تا از محصولات استاد رو تهیه کردم و به تمام فایل های رایگان حداقل یک بار نگاه کردم، تازه مفهوم باورسازی و یا مفهوم قشنگ تری به اسم “ایمان” رو متوجه شدم. جالبه که این تحول مصادف شد با فایل بی نظیر “ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!” که استاد دیروز روی سایت گذاشتند. متوجه شدم که مشکل من خیلی خیلی ریشه ای تر از این حرفاست… مشکل من، شک و تردید به این حرفا یا به عبارتی بهتر “شرک” هست. تو روز 19ام سفر، 3 تا فایل سریالی “چند برابر کردن درآمد در یک سال” رو با دقت نگاه کردم. موقع دیدن فایل سوم، واقعاً احساس کردم که بار اولمه که اصلا همچین آگاهی رو می شنوم. استاد تو فایل سوم، فرمول ساخت باورهای ثروت ساز رو سخاوتمندانه به ما آموزش دادن و من تو این همه مدت تازه به مفهوم این فایل پی بردم!

    فرمول ساختن باورهای ثروت ساز اینه:

    1- تعهد بدید که تا سال آینده، درآمد خودتون رو سه برابر کنید.

    2- ورودی های خودتون رو اعم از تلویزیون و اخبار و افراد منفی آگاهانه کنترل کنید و از زندگی خودتون حذف کنید.

    3- باور مهم “ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست” رو تو خودتون ایجاد کنید.

    4- از خودتون بپرسید “من با همین امکانات، همین توانایی ها و همین وقتی که الان میذارم، چطور می تونم درآمدم رو سه برابر کنم؟”، اگر جواب راحت و درستی دریافت کردم که همون کار رو انجام میدم. اگرنه، بهانه ها و مقاومت های ذهنم رو در موردِ نشدن این کار یادداشت می کنم و متوجه میشم که در اون موارد باورهای مخرب و مقاومت های ذهنی دارم و شروع می کنم روی اونها کار کردن تا با حذفشون، جریان ثروت و ایده های ثروت ساز وارد زندگی ام بشه.

    به همین راحتی و خوشمزگی!

    قسمت چهارم این فرمول برای من که تازه تازه دارم خودم رو پیدا می کنم و تازه تازه می فهمم با خودم چَند چَندم، خیلی تکان دهنده بود. استاد گفت “از خودتون سوال کنید من می خوام درآمدم 3 برابر بشه، چطور؟”. همین سوال کردن از خودمون منو خیلی تکون داد. دوستان ما جواب همه سوال هامون رو می دونیم. فقط کافیه که از خومون سوال کنیم و از خودمون درخواست کنیم و بهش عمل کنیم. روح ما که از خداست، همه چیز رو می دونه، چون خدا همه چیز رو می دونه.

    بازم به همین راحتی و خوشمزگی!

    واقعاً خوشمزه اس خودشناسی،

    واقعاً خوشمزه اس خداشناسی،

    واقعاً خوشمزه اس روی باورهامون کار کردن،

    واقعاً خوشمزه اس اندازه گیری زندگی،

    واقعاً خوشمزه اس ارتباط گرفتن با درون….

    و در مجموع، سفر درونی… خودکاوی… سفر ذهنی… و سفر روحی و معنوی، واقعاً لذیذ و خوشمزه اس!

    از دیروز به قدری آرامش درونی من زیاد شده که حد نداره. تنها نکته ای که باید به یاد داشته باشم، تکرار و تکرار و تکرار این آموزه هاست تا در وجودم نهادینه بشه.

    از این به بعد می خوام به آموزه های این 3 تا فایل عمل کنم. حالا که ایمان پیدا کردم، وقت عمل فرارسیده. باید از خودم در مورد ثروت ساختن، سوال بپرسم. خودم می دونم که باورهای مالی ام به شدت ایراد داره. برای همینه که با داشتن بی نهایت توانایی، در حال حاضر درآمدم صفره. با دریافت چَک و لگد از دنیا، تازه متوجه شدم که پول درنیاوردنم، ریشه عمیق درونی داره. تازه فهمیدم باورهام ایراد داره.

    پس یه تعهد دیگه اینجا میدم:

    من از امروز که روز 20ام سفره، تا روز آخرِ سفر (یعنی تا 20 روز دیگه)، تعهد میدم که علاوه بر نوشتن سفرنامه از روزهای آتی، هر روز از خودم در مورد باورهای مالی سوال و جواب کنم و اونها رو مکتوب کنم. بعد در روز پایان سفر، جمع بندی اونها رو بفرستم تو بخش نظرات همین صفحه از سایت تا شما هم کمکم کنید برای صیقل خوردن این آگاهی ها… تا شاید برای پیشرفت مالی خود شما هم کمکی باشه.

    مورخ: پنجشنبه، ساعت 11:18 شب… مُهر و امضای دیجیتال:)

    زیبا و ثروتمند باشید به امید الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام به همه دوستان؛

    امروز، روز 19ام سفره و موضوع بحث، فایل “چند برابر کردن درآمد در یک سال” هست. من این مجموعه فایل رو 3-4 بار دیدم و تعهد رو نوشتم، ولی هیچ اتفاقی نیفتاده. قبل از دیدن مجدد این فایل، نظر آقای جابر رو می خوندم که نوشته بودن “باید این آگاهی ها رو طلاکوب کرد و من به مدت یک ماه هر روز این فایل ها رو گوش دادم و عمل کردم و بعد از 50 روز، نتیجه 5 برابری گرفتم.”

    باید اعتراف کنم که باورهای مالی من خیلی ایراد داره که تا الان نتیجه ای نگرفتم. امشب مجدداً این تعهد رو تو یه دفتر زیبا نوشتم و امضا کردم. واقعا دوست دارم از لحاظ باورهای مالی، یه جهاد اکبر درونم راه بندازم و من هم به مدت یک ماه هر روز این فایل ها رو ببینم و عمل کنم و بعد بیام نتیجه اش رو اینجا بنویسم. دلیل داشتن باورهای بد مالی ام، این هست که هرچی به گذشته ام نگاه می کنم، ناکامی مالی می بینم. البته خدا رو شکر تا به حال به کسی بدهکار نبودم. ولی هیچ وقت هم درآمد خوبی نداشتم. دیگه خسته شدم از این وضعیت و مُصر هستم که مدار مالی ام رو تغییر بدم. امیدوارم خیلی زود تکاملم طی بشه و درآمدم همیشه سیر صعودی داشته باشه و به صورت نمایی رشد کنه و حتی ثابت و متوقف هم نَمونه.

    فوتوکپی همین آرزو رو برای تک تک عزیزان این سایت هم دارم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام؛

    امروز، روز 18 ام سفره. تو این فایل، استاد یکی از پارامترهای مهم رو برای ساختن ذهن ثروتمند، به ما آموزش میدن. ذهنی که معتقده، ارزش و نتیجه یک محصول گرون قیمت، به مراتب بیشتر از هزینه ای هست که برای اون صرف شده. اصلا این نوع نگرش، می تونه یه تحولی تو سیستم های مرسوم بازاریابی و فروش ایجاد کنه. همونطور که می دونید، مدل عمر یک محصول، به صورت یه نمودار زنگوله ای هست. یعنی نمودار عملکرد محصول بر حسب زمان، به صورت یه نمودار زنگوله ای شکله و طول دامنه این نمودار، همون عمر مفید محصول محسوب میشه. بعد اونوقت ببینید گارانتی مادام العمر برای یه محصول، چه کیفیتی رو ارائه می کنه…

    البته درسته که یه عده هم از این سیستم سوء استفاده می کنن و برخی جنس های بی کیفیت رو به اعتبار برند شناخته شده شون، خیلی گرون می فروشن. ولی اینکه بیایم ذهنیت مون رو نسبت به جنس های ارزون (که در واقع خیلی گرون در میان!) تغییر بدیم، چه تحول بزرگی رو در کیفیت زندگی ما ایجاد می کنه.

    در مورد خود من هم، به سبب اینکه مادرم کارمند بود و پول محدودی داشت، همیشه خریدن جنس ارزون رو به ما پیشنهاد می داد. بنابراین اجناس با تنوع زیاد می خریدم ولی با قیمت ارزون، که مدت استفاده ی مفید از اون اجناس رو هم محدود می کرد.

    ولی بعدها که بزرگتر شدم، دیدم که چه رویکرد اشتباهی هست و از اون به بعد اجناسی با تعداد کم و قیمت گرون و باکیفیت می خریدم. 2 سال پیش هم که این فایل استاد رو دیدم، مهر تایید بر این نوعِ تفکر زده شد. اما الان که میگم جنس گرون میخرم و با تعداد کم، باز هم ضعف باور احساس لیاقت رو در وجود من نشون میده. من بواسطه اینکه تو حوزه تکنولوژی فعال هستم و دستآوردها و محصولات جدید رو رصد می کنم و با پلت فرم های مختلف آشنایی دارم، قانون فراوانی رو کاملا درک کردم و اصلا باور فروانی رو در خودم ضعیف نمی دونم و با تمام وجود معتقدم که نعمت ها و فرصت ها و ثروت ها روز به روز داره بیشتر و بیشتر میشه.

    ولی متاسفانه تو باور احساس لیاقت خیلی ضعف دارم و زندگی کارمندی و بیکار بودن و پول در نیاوردنِ الانِ خودم، خیلی این باور رو تقویت کرده. بنابراین مدارم تو زمینه مالی خیلی پایین هست و باید خیلی تلاش کنم تا مدارم افزایش پیدا کنه.

    3 باور کلیدی که تو نوشته های ارزشمند خانم شایسته هم به وفور دیده میشه، اینهاست: باور فراوانی، باور احساس لیاقت، باور معنوی بودن ثروت و محبوب بودن ثروتمندان نزد خداوند.

    خدا کنه که همه مون این باورها رو در وجودمون نهادینه کنیم و خیر و برکات حاصل این تلاش ذهنی رو در زندگیامون ببینیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام دوستان؛

    امروز، روز 17 ام سفره. موضوع بحث امروز، فایل توحیدی “فقط روی خدا حساب باز کن” هست. به نظرم این فایل، زیربنای بحث توحید در سایت عباسمنش هست. من این فایل رو بارها دیدم. اما امروز این برداشت رو کردم که توحید واقعی، در عین اینکه خیلی سخته، خیلی خیلی آسونه. از این نظر خیلی آسونه که خیال ما رو برای همیشه (تا آخر حیاتمون در این دنیا و بعد، حیاتمون در دنیای دیگه) راحت می کنه. دقت کنید دوستان، واقعا حساب کردن روی یه نیرو که رب و فرمانروای جهان هست راحته یا حساب کردن روی مخلوقات جورواجور و ناتوان یا کم توان؟؟؟

    چقدر آدم آرامش داره و از هیچ چیزی نمی ترسه، وقتی فقط به خداوند و به یه نیروی کل تکیه و توکل داره. کاملا انرژی این یگانگی رو از صدا و لحن استاد تو این فایل میشه درک کرد.

    اما مفهوم توحید از این نظر سخته که ما مدام باید این آگاهی ها رو برای خودمون تکرار کنیم. مدام باید در تکاپو باشیم تا خودمون و خدای خودمون رو بیشتر بشناسیم. خانم شایسته چه زیبا این جمله رو بیان کردند که “به نظرت این شگفت انگیز نیست که با همین شیوه ساده که به بازی و سرگرمی می‌ماند‌، آرام آرام باورهای قدرتمندکننده‌ای بسازی که از عهده ممکن نمودن هر غیرممکنی برمی‌آید؟!”

    یعنی همراه شدن توی این سفر و گذاشتن رد پا از خودمون و یه قدم کوچک در هر روز، یواش یواش این هدف رو محقق می کنه. بعد از یک سال، قدم های کوچک اما مداوم و پیوسته، یه نتیجه بزرگ به همراه داره. استاد عباسمنش چه رسالت زیبایی رو برای خودشون انتخاب کردن…

    در واقع، رسالت همه انسانها از جمله من و شما هم باید همین توحید و یگانگی با خدا باشه. اصلا علت پویایی این سایت هم همون کلیدواژه “توحید و یگانگی” هست که چه زیبا این سایت رو به سمت جلو هدایت می کنه و هرچی از خدا بگیم و بشنویم، تَجَلیات بیشتری از خودش رو بهمون نشون میده.

    به راستی، چه زیباست سفر خودشناسی و بعد خداشناسی و یکی شدن با خدا.

    به راستی، چه زیباست ایمان به غیب و ایمان به فرکانسی که با چشم سر دیده نمیشه ولی با چشم دل، کاملا عیانه. چون نتیجه این ایمان در تک تک ذرات عالم پیداست.

    تنها رمزی که این سفر و شناخت رو برای ما آسون می کنه، تکرار و تکرار و تکرار این مفاهیم هست. چون شیطان ذهن همه اش دوست داره ما از اصل و جوهره مون فاصله بگیریم تا به درون ما نفوذ کنه… تا ما قدرت رو به غیر و ماسوی الله بدیم.

    خداوند متعال همه ما رو همواره در این مسیر ثابت قدم بداره ان شاء الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام محدثه خانم؛

    چقدر خوب قانون رو درک کردید و چقدر زیبا نوشتید.

    نوشته هاتون مثل یک جزوه هست که کلیدی ترین نکات قانون در اون ثبت شده.

    امیدوارم موفق و موید باشید و به آرزوهای خوبتون برسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: