روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 300
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب دوستان ، استاد عزیزو همسر مهربونشون.
من روز 18هم این سفر هستم ب همراه شما،و خیلی خوشحالم ک در این سفر قدم گذاشتم و هدایت شدم.
وقتی صحبت های استاد رو شنیدم واقعا لذت بردم
تمام صحبتهاشونو تو زندگیم مرور کردم
متوجه شدم ک وقتی میگن ذهن فقیر یعنی چی؟
ذهن من همیشه انگار فقیر بوده
من همیشه موقع کفش خریدن ی کفش ارزون میخریدم،چون توان خرید کفش گرون رو نداشتم وگرنه میدونستم ک کفش گرون باکیفیت تر و راحت تر هست.
اما همیشه کفش ارزون میخریدم ک هم پامو خییییلییی اذیت میکرد هم زود خراب میشد و من باید ی کفش دیگه میخریدم.
همیشه انگشتای پام تاول زده بودن،همیشه پام درد میکرد،همیشه کمرم دردمیگرفت چون زیادم راه میرفتم.
ولی از امروز یاد گرفتم ک باید ارزش ابزار رو بدونم بهش فکر کنم ک باخرید ی جنس ارزون چ صدماتی ب خودم میزنم ک شاید گاهی اوقات جبران ناپذیر باشه.
از امروز روی باورهام کار میکنم ک ذهنی ثروتمند بسازم و از زندگیم لذت ببرم.
مرسی از خدای مهربون و قدرتمند ک ب واسطه استاد عزیز این آگاهی ها رو ب من میده تا من بتونم زندگیه بهتری رو تجربه کنم،و مرسی از استاد عزیز ک این آگاهی ها رو در اختیارمون میذارن.
دست خدا همراه زندگیه تک تکتون.
سلام به استاد عزیزو مریم جان
سلام به همه دوستان گلم
دوستان بی نظیری که تو این ده روز پیداشون کردم
و حس و حال خیلی خوبی به من داده
و هر روز منتظر دیدن کامنتهای زیباشون هستم
امروز دومین روز از سفر کبری ست
سفری بی نظیر و دوست داشتنی با همسفران هم فرکانسم
امروز فقط میخواهم رو باورهام کار کنم و عمل هم بکنم
ذهنمو افسارشو تو دستم بگیرم و فقط و فقط به سمت زیباییها ببرمش
و تو دل خواسته هام برم
تجسم و تمرکز کنم
و واقعا امروزم از دیروز حتما 10 درصد بهتر خواهد بود از همه نظر
وقتی من تعهد بدهم روی خودم کار کنم
جهان هم جواب منو میدهد به بهترین نحو
به امید روزهای قشنگ و زیبا
ثروتمند و سلامت باشین
سلام
ردپای من درروزدوم فصل اول
اتفاقاچندروزقبل بایکی از دوستان راجب اینکه پیامبر و امامان باید برای ما شفاعت کنن صحبت میکردیم وچقدرزیباقلبم بامن صحبت میکرد که تو برای نزدیکی به خدای خودت نیازی به واسطه نداری وکلی شکرشوبه جا اوردم که انقدررشدکردم وبزرگ شدم
سعی کردم به این دوستم بگم خدایی که حداقل من ملاقاتش کردم تشریفاتی نداره راحتم باهاش که اگه اینطورنبودوقتی باهاش ارتباط برقرار میکنم انقدراحساس آرامش نمیکردم.
من خداروخیلی ساله میشناسم شایدبگم ده سال از وقتیکه جسته گریخته رو خودم کارکردم ولی این خدای خالی ازشرک وقدرتمند رو بیست روزه وفایل فقط روی خداحساب کن انقلابی درمن به وجوداورد،وجالبش اینکه من دقیقا به یه تضادبرخوردکردم این فایل رو گوش کردم و راهی سفرشدم،سفری که هرلحظش لذت بردم چون یه مدل دیگه شناخته بودمش فقط داشتم باهاش عشق بازی میکردم هرجامیرفتم هرکاری میکردم
جالبترش این بود که به همسفرم زیادخوش نگذشت چون از اون کشورزیاد خوشش نیمدولی برای من همه جا وهمه چیزرنگ اونوگرفته بود وفقط لذت بردم
سلام و درود
باز هم سپاسگزار خداوند بیکرانم که منو به این خانه مهر (سایت شما) هدایت کرد.
و من وقتی احساس می کنم در مسیر هدایتم از خوشحالی اشک در چشمانم حلقه می زنه.
کتونی های بانمکتون رو خیلی دووست.
خدا رو صدهزار مرتبه شکر که گوشی باکیفیتی دارم برای دیدن فایلهاتون.
انصافا از روزی که فایل های سایت رو نگاه می کنم و معمولا فایل های زیادی هم می بینم و خودبخود هدایت می شم به فایل بعدی انگار.
انگار افکارم نسبت به همه چیز مثبت تر شده. به آدم ها حسن ظن بیشتری پیدا کرده م. کار بیشتری از دستم برمیاد برای مردم انجام بدم بدون این که به زحمت بیفتم و این باعث حس خوبم میشه به همراه حس خوبی که از فایل های شما دریافت می کنم و ردپایی از جریان نعمت رو دارم در زندگی حس می کنم. به تازگی در خیلی از موارد همون لحظه وقوع یک خوشایندی، قلبم رو شکرگزار می یابم.
از کارگردان بادرایت سایت بسیار سپاسگزارم و به شدت تحسین می کنمشون که این همه فعالند و چه خوب که خداوند به زمانشون چنین برکتی می ده و به روح و جسمشون چنان توانی که هم بتونن کدبانوی نمونه باشن. هم خونه شونو خودشون تمیز می کنن. هم کارهای سایت، هم تصویربرداری، هم همسر موفق بودن و ...
از امروز انگار دارم کمی بهتر معنی “الخیر فی ما وقع” رو درمی یابم و خلاصه انگار آموزه های همراه با تصاویر داره برام جواب می ده.
براتون بهترین ها رو آرزو می کنم و بابت تک تک اجزای طبیعت که در تصویر دیدم شکرگزارم و فراوانی همه خوبی ها رو به زندگیم دعوت می کنم.
امرتون رو بابت ردپا گذاشتن اطاعت کردم️
استاد عزیز و مریم مهربانم و خانواده عزیزم سلام
امروز به این فایل بی نظیر هدایت شدم و تا وسط های فایل که گوش میکردم بهم الهام شد که به پیام تشکر از استاد عزیزم بذارم.
استاد عزیز خیلی خیلی سپاس گزارتونم چون شما معنای واقعی توحید و یکتاپرستی رو به ما یاد دادین من قبلا فقط یه تعریف کلیشه ایی از توحید بلد بودم که البته در اعمالم اصلا توحیدی نبود اما الان خیلی آگاهانه تر تو مسیر زندگیم از خودش کمک میخوام دستمو به سمت خودش دراز میکنم الان آرام ترم الان حس بهتری دارم و به قول شما آرررامش دارم الهی صدهزار مرتبه شکر
چی مهم تر از ارامش میتونه باشه
استاد عزیزم خواستم بهتون بگم خیلی ممنونم که رویاتونو رهانکردین و به رسالت تون که اگاهی مردم هست ادامه میدین
سپاس فراوان
سلام خدمت استاد عزیزوهمه همراهان
منم امروز میخوام یه رد پا از خودم جا بزارم
میخوام تمام تلاشم را بکنم وخداوند را از ته وجودم درک کنم
میخوام تمام تلاشم را برای ساختن یه زندگی سرشار از ارامش وعشق وثروت بکنم
وخداوند را هزاران بار شاکرم که منو با استاد عزیزواین مسیر بسیار زیبا اشنا کرد
خدایا سپاسگزارتم
سلام به همه دوستانم
اولین روز از سفر منه
کبری مشتاقی
اومدم تا بگم منم تازه امروز شروع کردم سفر رو اومدم از اینجا شروع کنم
امروز که از خواب بیدار شدم
نشانه روزانه رو کلیک کردم اومدم به این صفحه خداوند منو هدایت کرد
به این مسیر تا همسفر شما دوستان گل بشم و از شما خیلی چیزها یاد بگیرم
ایمان به خدا رو
عزت نفس رو
من یه ایرادی دارم ان شالله که در این سفر اون رو هم درست کنم و بهبود ببخشم
ایراد من اینکه باور کمبود دارم
و این باور مخرب منو اذیت میکنه
خیلی فایلها رو گوش میکنم اما باز این ذهن .. نمیذاره برم جلو
مغازه لباس فروشی دارم میدونم اینها همه به باورهام ربط داره مشتری بیاد یا نیاد به من ریط داره ولی زیاد نمیتونم
پیش برم
اومدم تا همسفر شماها باشم و هر روز
بیام بگم یکم بهتر کردم باورهامو
ان شالله روزی بیام بگم فروش به روزی یه میلیون رسیده
اون روز خیلی نزدیکه
خوشحالم که با شما و در کنار شما دوستان گلم هستم
ثروتمند و پایدار باشین
روز پنجم تحول زندگی من
اولین جنبه ای که باید تغییرش بدم، روابط
رابطه ام با پسرم که اصلا ازش راضی نیستم، دارم فکر میکنم ببینم چرا اینطوری شده ( ما 5 تا بچه هستیم
اولی منم، بعد خواهرم بعد برادرم بعد ی خواهر و اخری با فاصله 11 سال ی برادر شیطوون) ( همیشه توی کارهای دونفره من و برادر اولم باهم بودیم رابطه مون خیلی خوب بود) ولی برادر دومم برعکس اولی ک خیلی پسر آرومی بود پر انرژی و ب قول اطرافیان خرابکار بود) شاید این باعث شد که
از بچگی تو ذهنم بچه پسر رو دوست نداشته باشم
واقعا کارهاش تا زمانی ک من از دواح کردم و اون 11 یا 12 ساله بود رو مخم بود ( ناگفته نماند که دوتا الگوی بد دیگه هم تو خانواده داشتیم، دوتا پسر عمو تو سن و سالهای برادرم که اونها هم ب شدتت شیطون ، پرسروصدا و بیش فعال بودن، همش میدویدن و میپریدن و جیغغ میزدن، خرابکاری میکردن( در اون زمان من 17 18 ساله بودم) و برخورد عموم برای متنبه کردنشون، اول ی داد بود و بعد کتک بدطوووررر، خیلی وقتها هم ب داد نمیرسید سریع دستش کار میوفتاد بچه ها رومیزد ولی اونها هم بیعار شده بودن و فقط چند دقیقه اروممیشدن
دوباره روز از نو روزی از نو)
وقتی باردار شدم دلم دختر میخواست، وقتی رفتم سونو از ترسی که دکتر بگه پسر ازش سوال نکردم، ولی وقتی کارش تمام شد گفت جنسیت پسر
و من حاااالمم گرفت
دو روز ناراحت بودم، بعد گفتم اشکال نداره سالم باشه مهم، بهرحال من دوتا بچه دوست دارم داشته باشم و اکه این دختر بود حتما دوست داشتم بعدی پسر باشه
خلاصه که گذشت، پسرم دوست داشتی و خوش قلبه ، ( البته یادم تو ی سنی خیلیییی لج میکرد و گریه های طولانی مدت داشت و من کلافه میشدم)
وقتی پسرم کلاس دوم بود خواهرش بدنیا اومد
و شرایط سختتر شد برامن
مدرسه انلاین
با ی نوزاد شیرخواره و ی پسر کلاس دومی
دست تنها
عصبی میشدم خسته میشدم و متاسفانه سلاحم صدام بود
اون زمان کوچیکتر بود و گریه میکرد پسرم ( یادم میاد دلم کباب میشه)
الان ک کلاس چهارم تمام کرده ، گریه نمیکنه حاضر جوابی میکنه
و این اتیشم میزنه
منی که از بچگی این الگو رو داشتم که با تزسومدن و داد من از کاری منع میکردن و روی من جواب میداد
ولی پسرم برعکس منک سکوت میکردم
مقاومت میکنه
کار ب پرخاشگری و بی احترامی رسیده
گاهی حس میکنم
پسرمفکر میکنه من ی بچه همسن خودشم نه مادرش
چونکاملا درکمیکنه و رفتارش با معلم یا مثلا دایی و عمه ی جور دیگه است
و دلم خیلی میشکنه
میدونم باورهام و شیوه رفتاری من مشکل داره
تغییر این وضع جهاد اکبر برا من
دیشب کامنت ی خانمی خوندم که زندگی درب وداغون و بچه فراری از خونش
با تمرکز و شکرگزاری زیر و رو کرده
ایشون کفت شروع کردن ب پیدا کردن نکات مثبت هسرشون
اول اصلا چیزی پیدا نمیکرد
بعد یادش اومده که ی بار براش چای ریخته
و برای این چای ریختن س روز شکرگزاری میکرده
و کم کم خوبی های همسرش ب یاد اورده
منم متوجه شدم که با توجه ب نکات منفی پسرم دائمدارم ب اون پر و بال میدم
میخوام رها بسماز این وضع
واقعا برامسخته
سخخختتتت
که رفتارهاش ندید بگیرم
هی ب خودم قول دادم ولی درست پسرم دست رو نقطه انفجارم میذاره
از امروز دوباره تعهد میدم که امسال در روابطم
مخصوصا با پسرم ب ارامش برسم
هر روز ب نکات مثبتش فکر کنم بنویسم و شکرگزاری کنم
حتی نکاتی که بچه تر بود ولی الان انجامشون نمیده
خدایا ب امید توو
16 اردیبهشت 1402
سلام دوست گرامی
اصلی در دوره عشق و مودت آموزش داده شده به نام برانگیختگی در روابط. این اصل می گوید شما نه تنها افراد روابط خود را انتخاب می کنید بلکه انتخاب می کنید که آنها با شما چطور رفتار کنند و این کار را از طریق پیش ذهنیت ها و باورهایی انجام می دهید که درباره آن افراد دارید.
طبق این اصل، رفتاری که از فرزندتان می بینی، بیشتر خروجی نگرش شما نسبت به اوست و نه خلق و خوی او یا نظر او درباره شما.
یعنی شما بوسیله پیش ذهنیت هایی که از رفتار پسرها در گذشته داشته ای، با آن پیش ذهنیت، تمرکزی مفرط بر نکات نادلخواه فرزند پسر خود و حتی هر بچه پسر بچه ای داشته ای که در اطرفتان است. سپس طبق این اصل، وجهی ناخواسته را از درون رفتارهای آنها بیرون می کشی.
منظورم این است که آنچه به رفتار پسر خود نسبت می دهید، رفتار او نیست بلکه افکار شما درباره رفتار اوست. دلیل اینکه پسر شما با دیگرانی مثل معلم و … رفتار متفاوتی دارد به این دلیل است که آن افراد درباره پسر شما، مثل شما فکر نمی کنند و آن پیش فرض ها را ندارند.
اگر بتوانی این پیش ذهنیت ها را نادیده بگیری و ذهنت را از این پیش ذهنیت ها خالی کنی
اگر بتوانی از همه ی رفتارهای نادلخواه پسرت اعراض کنی، یعنی حتی در ذهنت هم به آنها فکر نکنی یا با دیگران درباره اش صحبت نکنی یا ننویسی، آنوقت این پیش ذهنیت منفی شما قدرت خود را از دست می دهد و خواهی دید، پسر شما رفتار طبیعی و خلق و خوی طبیعی خودش را به شما نشان می دهد
راهش فقط همین است. دیدن نکات مثبت پسرت به صورت محض
و اعراض از رفتار نادلخواه او به صورت محض
سلام به همگی عزیزان
. با نام ویاد خدای مهربان
امروز این فایل زیبا رو دیدم ومحیط سرسبزی که استاد داشتند صحبت میکردند این تمیزی فوق العاده سرسبز بودن واستاد که دارن میدرخشند انگار تکه ای از بهشت هست واقعا این کشور، کشور آب سرسبزی تمیزی ثروت هست
خیلی دوست داشتم از خودم رد پایی بزارم برای آینده خودم وکسایی که استفاده می کنند
استاد از تیز کردن اره گفتند واینکه باید روی باورهای خودمون کار کنیم واقعا از بدو بدو کسی به جایی نرسیده همه دارن میدوند از صبح تا شب همون زندگی همون مشکلات انگار هیچ کدوممون فکر نمی کنیم کجاست اون زندگی های خوبمون
کلی فایل از استاد دیدم هیچ بدو بدویی ندارند وخیلی راحت آروم ریلکس کارهاشون هم به آسونی انجام میشه وهمیشه در زمان مناسب در مکان مناسب حضور دارند وانگار خدا برنامه ریزی ها رو انجام میده و همیشه گفتند برای اینکه به این نتیجه برسن سختی ای ندیدند ویاد تمرین ستاره قطبی میفتم که از جاده ای حرکت کردند که پر از درخت وطبیعت زیبا وصدای پرنده وآبشار وسوت زنان خوشحال به مقصد میرسند وهمه از سختی ها ومشکلات میگن واستاد از زیبایی های مسیر میگن توی راه این زیبایی رو دیدم این پرنده رو و جاده پر از زیبایی وحال خوب رو نشونمون میدهند چقدر این مسیر زیبای که همیشه قشنگی ها رو بگی وطبق قانون زیبایی های بیشتری رو هم جذب میکنی خدایا شکرت
امروز باخودم فکر کردم که این مسیر چی داشته برام من نتایجم اینکه الان همه جا میرم میرم شغل دوم که قبلا این جور نبود خونه ای رو به کسی داده بودم که جوابم رو نمیداد خونه رو بهم دادند خودشون سندخونه رو برام آوردند که اشک تو چشام جمع شدخونه ای که چند سال کلنجار داشتیم راحت وآسونی بهم برگشت
من تو خونه های مربوط به ارگان دولتی زندگی میکردم والان مهاجرت کردم پا روی ترسهام گذاشتم ویه خونه عالی در بالای شهر رهن واجاره کردم کارهاش رو خدا برام انجام داد که گرفتن خونه معجزه بود برام خانمم از توی دیوار پیدا کرد زنگ زدم دوستم رفت خونه رو دید از همون جا تصویری خونه رو دیدیم وپسندیدیم دوستم رفت بنگاه بیعانه داد وکلید رو گرفت با وسایل آمدم توی خانه واقعا معجزه بود امسال سال دوم تو خونه میشینم هنوز صاحب خانه رو ندیدم تنها یه بار آمدن اینجاهمون روزی که رفتند بنگاه و.قرارداد بین ما بسته شده ، خدا که برنامه ریزی کنه این میشه همه چیز عالی محیط خوب وآروم منطقه عالی همسایه های خوب خانه نوساز وخدا بود که این خونه رو گرفت خدایا شکرت
من چند تیکه زمین گرفتم برای هر بچه ام برای همسرم و واقعا اینها نتایج هست من تواناتر از چیزی نمیترسم وحس میکنم چیزی برای ترسیدن وجود نداره خدا همیشه با منه همراه منه، منو راهنمایی میکنه راه حل مسائل زندگیم رو بهم میگه من چند روز پیش رفتم لباس فروشی وسه دست پیراهن و شلوار وتیشرت برای خودم خریدم برای خود خودم گفتم اول خودم وچقدر لذت بخشه واحساس خود ارزشی میکنم وایمان دارم که تاثیر گذاربوده درآینده نعمت های بیشتری رو برام میاره خدایا شکرت
چقدر باهمسرم وبچه هام رابطمون خوب شده وبا قانون سلامتی 21کیلو وزنم کم شده اعتماد به نفسم انرژیم وکاری بودنم که واقعا خسته نمیشم خدایا شکرت که شکر گذاری واقعا حال آدم رو خوب میکنه
قدرت نه گفتن ام عالی شده وانگاراطرافیان ام هم این رو میدونند
واقعا خیلی وقته که درخواست نشده چیزی به کسی بدهم یا کاری که به اذیت بیفتم انجام ندادم خدایا شکرت
بابت این روز قشنگ که کلی هم پول آمد به حسابم خدایا شکرت
چقدر این روز ها قشنگه چقدر زندگی زیبای خدایا صد هزار مرتبه
عاشقتونم
سلام سلام خیلی خوشحالم که اینجام و میخوام از صفر شروع کنم
من یه چندسالی هست که استاد رو میشناسم تقریبا از 10سال پیش که کنکوری بودم و قبل ترش
شاید از اون زمان هایی که کمتر کسی میشناخت استاد رو
ولی خب تا الان نه تو سایت عضو بودم و نه تمرینات رو انجام میدادم
اما از امروز تصمیم گرفتم اولین کامنتمو بزارم و شروع کنم شروع کنم به ساحتن روزهای خوب سالهای خوب و آرامش و ثروت و سلامتی برای خودم و همسرم
میدونم که من لایق بهترین زندگی رو دارم
و برای رسیذن به بهترین زندگی باید ساختش
یاورهای درستش رو مسیر درستش رو و…
ممنونم از استاد و خانم شایسته عزیز