روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 308

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همه دوستان سلام به استاد و خانم شایسته

    آقا داشت کم کم یادم میرفت ردپا بزارم امروز

    روز 18

    از بس درگیر دوره بودم این اتفاق افتاد

    یکی از مسائلی که من باید روش کار کنم بی نظمی خودم هستش

    یعنی من تا نظم رو و یک روتین درست و درمون رو توی زندگیم نیارم فایده نداره

    چون کارهام عقب میمونه اونطوری مخصوصا الان که دوره کشف قوانین رو شروع کردم برای انجام تمارینش باید منظم پیش برم و بادی به هرجهت نباشه زندگیم

    حالا به منظور این خواسته و دادن ورودی مناسب به ذهنم و ایجاد نظم در خودم دلم میخواد برم یوتیوب و افراد که زندگی با نظم و خیلی دقیق و عملگرایی دارن رو ببینم

    الان

    •فایل روز 18 رو میبینم

    •یک نکته به آرشیو خودم اضاف میکنم

    •یوتیوب منظم شدن و یاد میگیرم

    • و در آخر موقع خواب با خدا صحبت میکنم و میگیرم میخوابم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام خدای مهربان سلام به دوستان عزیز همسفری که دارن این کامنت رو میخونند

    روزشمار تحول زندگی من 17

    آقا متنی که خانم شایسته امروز برامون نوشته بود خیلی خلاقیت باحالی بود که یک آرشیو درست کنیم و هرروز یک نکته رو بنویسیم ازش از قوانین جهان و…

    فایل امروز هم فوق العاده بینظیر بود که کن واقعا وقتی خدا بهم گفت دیدگاه بنویسم براش واقعا چشمانم اشکی شده بود و چقدر اون کامنت کمکم کرد باورم نسبت به خدا خالص تر شه و حتما باید بارها و بارها اونو دوباره و دوباره بخونم تا همش یادآوری بشود به من که چه باورهایی باید داشته باشم از خدا

    امروز من متوجه یک تضاد شدم اونم اینکه: برخلاف میل باطنیم خیلی توی جمع ها آروم و ساکتم و واقعا دوست ندارم اینو اما بازم از اون احساس عدم لیاقت میاد این که یکسری پلن باید بریزم و روش کار کنم و بهبودش بدم

    آقا من که سی روز تعهد رو شروع کردم باید یکسری هدف ها بنویسم (امروز میخواستم بنویسم ولی نتونستم و شرایط جور نشد)

    امشب بعد این دیدگاه مینویسمشون

    من متوجه شدم که برای پرداخت بها برای اهدافم خیلی سست عمل میکنم و انگار اصلا اهمیت نمیدم به پرداخت بها، درست کردن خوابم، تمرکز صد در صدی روی تمرینات و…

    اما دیگه من باید درست حسابی کار کنم الکی بدرد نمیخوره به همین علت:

    فایل حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی رو میبینم و توی اون کامنت میزارم که آقا من قراره هر سی روز یک بار بیام و هدفام رو بگم و قربانی هاش رو به عنوان دفتر تمرین زیر اینجا پست بزارم و اینکار رو حتما انجام بدم

    تعهد شبانه:

    خدایا سپاسگزارم امروز رفتیم خونه مادربزرگم و کلی خندیدیم و خوش گذشت

    خدایا شکرت واسه اینکه تونستم یک کامنت فوق العاده زیر پست روز 17 ام بزارم که کلی درس برام داشت و تو بهم میگفتی که بنویسم

    خدایا سپاسگزارم که بهم ایده میدی که چیکار کنم مثل همین: دیدن فایل حاضری برای هدفت چه چیز قربانی کنی و…

    خدایا من امروز بیشتر تورو درک کردم ربوبیتت رو فهمیدم انرژی بودن و سیستمی بودنت رو درک کردم و عاشقتم عاشق این خدای جدید هستم.

    خدایا چقدر خوبه که هستی و احساست میکنم چقدر زندگی در کنار تو لذت بخشه

    خدایا کمکم کن تمرین هارو از فردا بهتر و سریعتر و راحت تر انجام بدم خدایا هدایتم کن..

    خداروسپاسگزارم که به من یک روز دیگه فرصت داد تا زندگیم رو زندگی کنم

    بریم هدف هارو بنویسیم و قربانی ها و…

    خدا هدایت میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2666 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیز

    خدا رو شکر میکنم هدایت شدم به این فایل و تصمیمی ک گرفتم ک هر روز بیام به صورت پایدار روی خودم و باورهام کار کنم ک هروز و با تمرکز گوش دادن به فایلها و درک کردن و عمل کردن به آنچه گوش میدم برای خودم تمرین بزارم و شروع کنم

    وقتی میدونم من هستم بدون شک دارم زندگیم رو خلق میکنم با باورههام و فرکانسهایی ک در هر لحظه میفرسم

    و چطور میتونم اینکار رو هرروز انجام بدم ک آگاهانه زندگیم رو خلق کنم؟

    با کانون توجهم میتونم به آنچه که دوست دارم اتفاق بیفته ،اتفاقات زندگی دلخواهم رو خلق کنم

    چطور خداوند پاسخ میده به درخواست ما ؟

    با فرکانسهامون ک در هر لحظه میفرسیم

    داشتم کامنت ها رو میخوندم و هر کدوم از کامنتها ک میخوندم از درک دوستان و دارن تعهد میدن ک هر روز ردپا از خودشون بزارن منم گفتم باید شروع کنم از درکی از هر فایل ک گوش میدم و هرروز کامنت بزارم

    کامنت خانم اندیشه افشین رو خوندم ک ی جمله اش خیلی منو به فکر فرو برد ک جمله اش این بود و این باور (ک خدا رو هر کجا قرارش بدی از همان نقطه خودش رو بهت نشون میده)و دیدم واقعا همینطوره، من خودم هر موقع از خدا چیزی میخواستم در پایان ازش میخواستم و ی ترمزی ک داشتم و خودم اصلا بی خبر بودم با خوندن این کامنت متوجه شدم چرا خیلی خوب پول می‌سازم اما درنهایت به هر دلیلی این پول تبخیر میشه و دیگه ندارمش

    دیدم این باور رو دارم و ضرب المثل به مو میرسه و پاره نمیشه و قبلا در پس زمینه باورهام بوده و خبری نداشتم و میدیم چطور این ترمز داره کاره خودش رو میکنه

    و اومدم گفتم ک چرا باید به مو برسه ؟

    یعنی با ترمزی ک من هر چی بدست میارم آخرش میرسه ک تمام میشه و احساس لیاقت در خودم نمیدیم ک میتونم ی حساب بانکی پرازپول رو داشته باشم و تا آخر عمرم هرروز هروز درآمدم بیشتر وبیشتر میشه و تا وقتی روی خودم کار میکنم همیشه رو به بالا حرکت میکنم و بدون شک به مو نمیرسه و روند صعودی دارم به بهتر شدن و ثروت ساختن پس این باور چقدر بمن احساس خوبی میده

    و چقدر جالب بمحض اینکه ترمز شناسایی شد الان مینویسم موهای تنم سیخ میشه بلافاصله خداوند نشونه فرستاد ک پسر 10ساله ام اومد گفت بابا بیا میز تلویزیون رو تغییر بدیم و مبل ها رو جاشون عوض کنیم ک اصلا برای اولین بار اینو بهم گفت و همون موقع خدا بهم گفت این ترمز تو هست و باید تغییرش بدی

    و خدا رو شکر میکنم اینجا هستم در این سایت الهی ک وقتی وقت میزاری برای تغییر خودت احتیاج نیست ک زور بزنی ک ترمزهات رو پیدا کنی خود به خود پیدا میشه و میتونی با باور قدرتمند کننده جایگزین کنی و ایمان دارم اتفاقات خیلی عالی واسم میفته چون وقتی ی باور رو تغییر میدی نشونه ها و اتفاقات عالی واسم میفته

    سپاسگزارم از خداوندمهربان ک هدایتم کرد بیام بنویسم و خیلی خوشحام ک این ترمز رو پیدا کردم و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدایا عااااشقتم

    ردپا 1402/4/16

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    درود بر استاد عزیزومریم جون ودوستان وخانواده صمیمی وموفق عباس منش

    امروز 21تیر1402این فایل زیبا رو بعداز چندین بارشنیدم،چقدر جالب،زیبا وعالی بود،تصمیم گرفتم یه رد پا بجا بزارم،ممنون از مریم جون عزیز که زحمت این فایل وبقیه فایلها روکشیدن،واقعا خداروشکر برای وجود استاد ومریم جون که این آگاهیها وفیلمها وزیباییها رو برامون به اشتراک میگذارند،با دیدن این زیباییها وصحبتها دری از درهای حقایق وآگاهی بروی من باز شد ،مکررا باید بخودمون یادآوری کنیم،با احساسات خوب وتوجه وتمرکز بروی نعمتها وفراوانی وزیباییهااونها رو جذب کنیم وازتولد تا مرگ،این زندگی رو با خوشحالی وموفقیت طی میکنیم ،هرآنچه حال خوب وحس خوب واتفاق خوب رو جذب میکنیم درمسیر زندگی بقول یکی از فایلهای استاد در مسیر ریبا وسرسبز سوت می نیم خوشحالیم ومسیر رو تا به مقصد طی میکنیم ،برای همگی شادی،سلامتی،برکت وارامش ارزومندم ،درپناه الله یکتا سرافراز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام تنها فرمانروای جهان

    سلام به همه عزیزان..

    روزشمار تحول زندگی من روز 16

    وای وای وای که من چقدر خوشبختم

    (ابن جمله ایی بود که امروز چندین بار گفتم و دلیل اکثرش بخاطر این سایت فوق العادست)

    بزار چندتا دلیل خوشگل که این جمله ها رو گفتم بگم:

    +خدا کمکم کرده تونستم دوره فوق العاده کشف قوانین رو بخرم که دوره بینظیریه و تازه هنوز جلسه اولم من و واقعا این دوره به قول استاد هدفش اینه ریشه ایی مارو به هدف هامون برسونه ریشه ایی حالمون رو خوب کنه نه اینکه سرمون رو توی برف کنیم

    +کامنت های بچه ها!!!!!! که اصن اقا چی بگم یعنی به قول استاد تمام کتب موفقیت رو بزاریم یک کفه ترازو کامنت های سایت عباسمنش دات کام رو بزاریم یک کفه ترازو.. کفه ترازویی که کامنت عباسمنش دات کام روش هست چندین تن سنگین تره… چقدر بچه ها فوق العاده اند، چقدر من تحسینشون میکنم، چقدر عالی هستن خیلی دوست دارم در فرکانسی قرار بگیرم که باهاشون بیشتر تعامل کنم توی کامنتا ازشون دیدگاه بگیرم و رفیق بشم باهاشون(یکی از چیزایی که خدا بهم الان گفت کد نویسی کن)

    شرح امروز

    همین الان که نوشتم شرح امروز ایده بهم داده شد که تمرین شبم رو توی ردپا هام ازین به بعد انجام بدم:))))))) خدایااااا مرسی بابت ایده فوق العادت. حتی همین که روزم رو شرح بدم تا یک دفترخاطرات و ردپایی بشه برای بعدا هم هدایت الله یکتا بود.

    ‘آقا امروز من صبح ساعت 4 گوشیم رو کوک کردم اما 5 بیدار شدم (امروز داداشم کنکور داشت) بعد که رفتم و دست و صورتم رو شستم اومدم توی بخش نظرات دوره اولین کامنتم رو بزارم که به نوعی تمرین بود (اینو بگم تو پرانتز به شدت کمالگراییم بهتر شده و اگر کامنت کم کیفیتی یا کد نویسی ضعیفی بکنم مغز بیخیالش نمیشه و عاشق بهبود شده و انگار یکی داره بهم میگه اگه ادامه بدی فوق العاده میشی توی کامنت گذاشتن، تمرین کردن، کدنویسی البته هنوز کمال گرایی یک نکته ایی امروز برام به وجود اورد که الان توضیح میدم)

    ‘وقتی اومدم شروع کنم به تمرین خیلی مغزم نسبت به انجام بی نقص و پرفکت بودن انجامش منو سوق میداد و همین علاوه بر اینکه کلی اتلاف وقت برام به وجود اورد کمی احساس بد هم در من شکل میداد و حتی نوشته هام رو بدتر میکرد (جالبه تحقیق کردن افرادی که کمالگرا نیستند نویسنده های بهتری هستند چون از ایده ها استفاده میکنند و همش دنبال پرفکت نیستند و نتیجه نهایی بهتر از شخص کمالگرا هستش)

    امروز فهمیدم یک ترمزی دارم در کامنت نوشتن و اون اینه که فرار میکنم انگار از کامنت طولانی گذاشتن و میترسم بزارم یعنی دقت کردم دیدم کلی حرف دارم برای گفتن ولی تا از یک حد میگذره میگم بسه و یهو مغزم استپ میکنه و نمیزاره بنویسم

    ولی توی این کامنت میخوام بشکنم این تابو رو و کامل شرح کنم روزم رو چون قراره آینده بخونمش و کلی عشق کنم از خودم و از مسیرم

    خلاصه توی تمرین کردن ازین به بعد تا جایی که بتونم سعی میکنم کمالگرا نباشم و واقعا میبینم تا جایی که ما این فکر زشت کمالگرایی رو پاک میکنم ایده های ناب بهبود میاد سراغمون

    یعنی امروز کلی ایده ناب بهم هی گفته میشد تا کارام سریعتر و پرفکت تر انجام بشه و وقتی نگاه میکنم میبینم پسر! چقدر کمالگرایی منو متوقف کرده بود خودم نمیدونستم یعنی اگر ما هرروز سعی کنیم بهبود گرا باشیم توی تایم خیلی کمی میتونیم کلی پیشرفت عالی تو هرزمینه داشته باشیم کوچیک و بزرگ مثل: همین کامنت گذاشتن، تمرین کدنویسی، کوش دادن دوره، بهبود در شغل و….

    خلاصه که خداروشکر هرروز آگاه تر میشم به کمالگرایی و اصل بهبود گرایی.

    یکی دیگه از ترمز هام که الان کشف کردم اینه که خیلی راحت نیستم که درمورد زندگیم مثل الان کامنت بزارم اما هرجور شده امشب این کامنت رو میزارم تا بشکنم این بت رو

    خلاصه کم کم مادرم و پدرم و داداشم حاضر شدند و داداشم رو رسوندن به سر جلسه اون تایم صبحی که تنها بودم آهنگ گذاشته بودم روی اسپیکر و میرقصیدم و بعدش صبحانه خوردم.(جالبه کمالگرایی یک جوری منو نگه داشته بود که هنوز توی بخش تمرین مونده بودم و نرسیده بودم به گوش دادن فایل)

    اقا دوباره همین الان که دارم کامنت مینویسم خدا بهم ایده داد که یکی از دفترچه هام رو مختص همین ایده های بهبود اختصاص بدم چون ممکنه یادم بره مثلا اگر ایده اومد که ازین به بعد چطوری کد نویسی کنم توی دفتر بنویسم یا اگر ایده اومد چطور کارهام رو سریعتر پیش ببرم بنویسم (بزار برم همین الان دفترچه رو آماده کنم و بعد بیام ادامه کامنت که اولا نشونه عملگراییم باشه دوما کمالگرایی رو توی نطفه خفه کنم که نگه نه بعد کامنت برو دفترچه رو آماده کن و توش ایده هایی که حین همین کامنت به ذهنم رسید و براتون نوشتم رو وارد کنم الان میام..

    خب آقا ما آماده کردیم دفترچه رو وقتی که دفترچه رو بستم و اومدم دوباره کامنت بزارم خدا یکی از ویژگی های مثبتی که این دفترچه داره رو بهم گفت و اون این بود:این دفترچه باعث میشه مغزت بیشتر دنبال بهبود و ایده باشه)

    خخدایا شکرت بریم سراغ ادامه شرح امروز

    خب یکم سرعت رو بیشتر میکنم و به اصل میچسبم چون باید تمرین رو هم انجام بدم

    بعد از اینکه شروع کردم دوره رو گوش بدم (بخش اول رو دوباره) تا دقیقه 16 گوش کردم و به شدت خوابم میومد و احساساتم بر منطق غلبه کرد و از ساعت 8 صبح فکر میکنم رفتم تو تخت و تا 11 خوابیدم(چیزی که اونقدر. دوست نداشتم که اتفاق بیفته اما ختما خیری توش بود) آقا من با این صدا بیدار شدم: سینا پاشو برو مغازه تا بابات بره دنبال داداشت (مغازمون نزدیک خونمونه و منم حوصله نداشتم واقعا اما اینقدر مادرم بهم گیر داد که دیگه خواب از سرم پرید) خلاصه یک ساعتی بودم تو مغازه و برگشتم و رفتم سراغ ادامه فایل، “با کلی اتلاف وقت که واقعا پاشنه آشیل بزرگی از من که بازم فکر میکنم ریشش کمالگرایی است”

    بعد فایل روزشمارم رو دیدم رویاهایت رو باور داشته باش 2 و غرق شدم در تحسین استاد عزیزم با این جملش منو شیفته تر کرد به خودش که:

    این فایل واقعا زحمت زیادی داشت درست کردنش یه طوری که من اصلا گفتم بیخیال بابا! ولی باز به خودم میگفتم اگر یک نفر هم با این ویدیو امید بگیره و باور کنه که میشود بازم ارزش داره

    داستان موتورشون که قدیما داشتن هم خیلی برام الهام بخش بود و وقتی گفت استاد که با اون وقتی که استاد گفت با موتور از قم رفتیم شمال و لذت میبردیم من اصلا کف کردم گفتم بابا تو دیگه کی هستی استاد! تازه موتوری که هزار بار تو راه خراب میشده ولی بازم اون عشق بود که استاد رو میکشونده عشق به گشت و گذار واقعا ایول! ماهم باید یاد بگیریم از استاد که الان هر شرایطی داریم ازش لذت ببریم و عشق کنیم باهاش هرچیزی که داریم!

    .. ادامه: خب وقتی فایل روزشمار تموم شد من حاضر شدم که برم موسسه. من با دوچرخه میرم موسسه و وقتی شنیدم استاد عزیزم گفت من با موتور قراضه رفتم شمال و.. و کلی لذت هم میبردم وقتی تو مسیر موسسه بودم غرق لذت و خدایاشکرت گفتن بودم با آهنگ های زیبایی که باهندزفری تو گوشم پخش میشد(خدایا شککرتتتت!)

    من صبح نوشته بودم که دوست دارم تو موسسه یک چیز خوشمزه بخورم این خواسته ام اینطوری محقق شد: شکلات خوردم تو موسسه و موقع برگشت خیلی جالبه داشتن شربت پخش میکردن مثیکه عید بوده امروز و من کلی تایید کردم قانون رو و گفتم اینا بخاطر درخواست منه همش (واقعا هم همینه)

    وقتی برگشتم که ساعتای 7.30 یا 8 شب بود دیدم تنهام تو خونه بلافاصله قبل از اینکه لباسم رو دربیارم اسپیکر رو زدم و گذاشتم اهنگای شاد پخش شه و با رقص لباسامو دربیارم بعدش دیگه اومدم توی سایت و برام ایمیل اومد که بچه ها کامنت گذاشتند(یه تعدادیش فکر میکنم موند که مطالعه نکردم و فردا میکنم) کامنتا مثل همیشه فوق العاده بود و وسط کامنت خوندن قلبم گفت که بیام ردپام رو بزارم و الان دارم مینویسم

    آرههههه پسر! خدایا شکرت واسه این زندگی و این سایت و این قوانین ثابت فوق العاده ات.

    ~~~~~~~~~

    تعهد شبانه

    خدایا شکرت امروز خیلی عالی تونستم بر ذهنم کنترل داشته باشم

    خدایا شکرت امروز تونستم جلسه یک رو دوباره ببینم

    خدایا شکرت توی موسسه با بچه ها گفتیم و خندیدیم

    خدایا شکرت که یک ایده خوب توی موسسه بهم گفته شد جهت تمرکز بیشتر روی کار

    خدایا شکرت که امروز توی راه شربت خوردم و این نشونه از قانون رو دیدم

    خدایا شکرت امروز بهتر کدنویسی شرایط دلخواه رو انجام دادم

    خدایا شکرت تونستم امروز صبح زود پاشم

    امروز خیلی بیشتر ایده هارو دریافت میکردم و بهشون عمل کردم و داره عضله عمل کردن به ایده های الهامی در مغزم بیشتر پیش میره

    امروز خیلی همه چیز عالی و با حال خوب پیش رفت

    اقا امروز این جمله رو تازه یکم بهش فکر کردم و درک کردم و دیدم پسر عجب جمله فوق العاده اییه

    همه ما به یک اندازه به نعمات/خداوند دسترسی داریم

    اینو حین دوچرخه سواری یکم درک کردم یادمه یک داستانی فکر میکنم حدودا یک سال پیش توی سایت خوندم و یکجورایی مغزم میگفت خب اون انجام داده شده ولی دیگه شانس داشته و…(امروز تازه فهمیدم که اینا ته ذهنم بوده ها!(خدایا شکرت) ) بعدش تو همون حین فکر کردن این صدا اومد به ذهنم. که همه ما به یک اندازه به نعمات دسترسی داریم یعنی اگر اون تونسته تو هم میتونی خدا که بین بنده هاش فرق نمیزاره و دلم میخواد فردا یک ساعت بشینم راجع به همین جمله فقط فکر کنم و مثال بیارم براش و منطقیش کنم(خدا بهم گفت همین الان) یعنی واقعا اگر ما یک باور مثل همین باور رو بنیادی کنیم تو ذهنمون کلی از قفل ها باز میشه منم میخوام اینو بندازم تو وجودم و این باور باعث میشه که وقتی دیدم کسی کار خارق العاده ایی کرده و چیز جالبی وارد زندگیش شده سریع به خودم بگم: برای اون شده برای منم میشه همه به یک اندازه به منبع دسترسی داریم! چقدر خوبه این جمله (ااستاد هم یک فایل با عنوان همه ما به یک اندازه به نعمات دسترسی داریم در سایت قرار داده)

    امروز تونستم یک ذره بهتر درک کنم قوانین جهان رو الان که دارم مینویسم عدد(18:18) رو روی دستگاه که به تلوزیون وصله دیدم و این یعنی نشونه!!! اره.(خیلی این روزا زیاد این اعداد جفت و میبینم اقا ازین به بعد میخوام هربار دیدم این جمله رو به این منظور ببینم که انگار داره بهم میگه ادامه بده، مسیر درسته، خدا باهاته و..)

    خداروشکر که هندزفریم اونقدر بلند هست که حین دوچرخه سواری موزیک گوش کنم(آقا من کلا هندزفری سیم دار میگیرم چون تایم زیادی رو هندزفری تو گوشم هست بیشتر فایل های استاد رو گوش میدم بعضی اوقات هم موزیک ولی بیشتر آهنگ بیکلام)

    امروز کامنتای فوق العاده ایی رو خوندم که اصلا منو مدهوش کرد از اینهمه خوب بودن بچه ها سایت و کلا امروز روز فوق العاده ایی بود

    خدایا شکرت برم یک سری وظایف که فردا باید انجام بدم رو بنویسم و بخوابم

    خداوند عاشق من است

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    سلام به استاد عزیز سلام به مریم خوش اندام سلام به همه دوستان هم فرکانسیم

    خدا رو شکر میکنم برای این که در این مسیر کنار این همه انسانهای خوش قلب و خوش فکر و با ادب و مهربون هستم خدایا شکرت سپاسگزارتم

    23 روز در این سفرم 23 روز با دوستان زندگی کردم 23 روز از کامنتهاشون درس گرفتم

    استاد هر روز صبح منتظر فایل جدیدم هر روز صبح یه زندگی جدید رو شروع میکنم با استاد و گفته های استاد و کامنتهای دوستان خیلی خوشحالم خدایا ممنونتم ای خدای خوبیها ای خدای فراوانیها

    من لایق بهترین زندگی هستم

    من لایق ثروت زیاد هستم

    من لایق خوشبختی زیاد هستم

    هر جا هستین سلامت شاد و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام خدای مهربان…

    امروز روز 15 ام روز شمارِ منه

    بله! نصف فصل اول رو رفتم خیلی سریع اتفاق افتاد.

    توی این 15 روز کلی بالا پایین داشتم از خودم کلی چیز کشف کردم یکسری روزا بخاطر کمالگراییم به شدت حالم بد میشد منتظر نتایج سریع بودم و نمیتونستم تحمل کنم وضع الانم رو و احساسم کلا خراب شده بود متوجه شدم این چیزیه که خیلی از افراد باهاش درگیر میشن وقتی دارن روی خودشون توی سایت کار میکنند و راجع بهش کامنت هم گذاشته بودن.

    الان روز 15 ام من درک کردم که باید از مسیر لذت ببریم کسیر زیبای خوشبختی مسیر زیبای کدنویسی زندگی به شرایط دلخواه حتی توی کامنت نوشتن هم امروز خیلی دارم نرم تر و راحت تر کامنت مینویسم

    روزای پیش هی نگران بودم که فلان نکته رو بگم یافلان چیزو نگم و… اما الان درک کردم که وقتی خودمون رو رها کنیم و هدایت بخوایم از خدا به زیباترین نحو اتفاق میفته خودش و کار ما میشه فقط لذت بردن و خلق کردن..

    دوره کشف قوانین فوق العادست دوستان..

    یعنی من موندم چطوری سپاسگزاری کنم از استاد و خانم شایسته بابت اپدیت این دوره.

    من دیروز تهیه کردم این دوره رو و هنوز جلسه یک رو فقط گوش دادم که اینقدر منو متحول کرده! و به این زودی ها هم از جلسه نمیگذرم تا نکته برداری نکردم و کامل درک نکردم ازین خبرا نیست که برم جلسه بعدی! و با خودم تعهد بستم گفتم زودتر از یک هفته نمیرم جلسه بعدی یعنی شروع جلسه بعدی باید روز شنبه هر هفته باشه و بقیه هفته رو توی همون جلسه میمونم تا: تمریناشو انجام بدمخلاصه بنویسم ازشراجب جمله هاش بشینم فکر کنم و لذت ببرم از مسیر چون متوجه شدم اگر من مثلا بیام یهو همه جلسات رو تند تند ببینم باز دوباره افسردگی وکمالگرایی میاد سراغم از طرفی برای انجام تمرینات گیج میشم و کلا هیچ کار نمیکنم…

    به خودم تعهد نوشتم: از هیچ کاری جهت بهترین دانشجو بودن این دوره دریغ نکنم

    میخوام یکی از تمرین انجام بده ترین و تامل کننده ترین و عملگرا ترین شاگرد دوره بشم

    توی دوره. گفته شد که کامنت های سایت کلا میتونه نقش دفتر تمرین رو داشته باشه..

    این یک جور ترمز بود برای من.. چون تمرین هارو من با اینکه دوست داشتم توی کامنتا انجام بدم ولی مغزم اجازه نمیداد و از احساس هایی نشات میگرفت مثل: کمالکرایی، عدم لیاقت، ترس از قضاوت و…

    اما باز دوباره میخوام تعهد بنویسم برای خودم که من تمرینات رو ازین به بعد توی سایت انجام بدم حتی تعهد هامم توی سایت بنویسم تا کم کم این ترس از قضاوت رو خاموش کنم

    خب بزار اول تعهد رو بنویسم و بعد بریم سراغ ادامه

    من سینا سبزواری متعهد میشوم به بخش کامنت های سایت به عنوان دفتر تمرین نگاه کنم و تمام تمرینات و تعهد هارو(تاجایی که قابل بیان هست) توی کامنت های سایت وارد کنم

    یک نکته دیگه وقتی که ما عجله نداشته باشیم و یکی یکی مسائل رو حل کنیم به طرز معجزه آسایی ایده های بهتری به ما میرسه یک جورایی مثل یک پارادوکس عمل میکنه

    هرچی بیشتر عجله داشته باشی دیرتر میرسی و هرچه کمتر عجله کنی و از مسیر لذت ببری سریع تر هم میرسی

    واقعا دارم این موضوع رو درک میکنم…

    من مثلا توی کامنت های قبلیم دوست داشتم عجله داشته باشم سریع نکات رو بگم و دوست داشتم کامنتام طولانی و با جزئیات هم باشه اما اتفاقی که میفتاد کلی از نکات جا میموند و منم از کامنتم راضی نبودم

    ولی امروز توی این کامنت روز 15 ام خیلی رها تر دارم کامنت میزارم، میزارم هرچی که بهم گفته میشه رو بنویسم و نتیجش هم صد در صد فوق العاده تره و من راضی ترم از این رد پا

    دوست داشتم از کارهای امروز بگم براتون(و البته برای خودم بیشتر):

    1. امروز میخوام تا ساعت 16 توی سایت باشم یعنی اول فایل روز 15 ام رو ببینم و اگر بعدش رسیدم کامنت بچه ها رو بخونم و کلا فعال باشم دیگه…

    2. ساعت 16 میخوام شروع کنم به دوباره دیدن فایل اول و یادداشت برداری اون(احتمالا یکم زیاد طول بکشه چون من ویدیو هارو هی استپ میکنم دربارش فکر میکنم و بعد پیش میرم و کلا میرم تو فکر و خیال)

    راستش رو بخواین امروز برنامه هام قرار نبود اینطوری پیش بره قرار بود به صورتِ دیگه ایی پیش بره چطوری؟: ممیخواستم 4 صبح بیدار شم و از 4 صبح تا 10 صبح درگیر دوره باشم و تمرین و اینا اما اتفاقی که افتاد این بود که من 10 صبح پاشدم!! دیسب چون ساعتای 1،2 خوابیدم برای همین وقتی ساعت 4 زنگ خورد اصلا انرژی نداشتم..

    من قبلا دوست نداشتم اعتراف کنم که برنامه هام داره بد پیش میره اما فهمیدم بعد از اینکه مسئله رو بپذیریم و پیداش کنیم و نریزیمش زیر مبل اون موقع میتونیم حلّش کنیم و منم این مسئله خواب رو صد در صد حل میکنم.(چون منم که دستور میدم شرایط و بدنم چطور پیش برود)

    بعد میخواستم ساعت ده به بعد تمرکزی بزارم روی کار و کسب مهارت اما امروز به دلیل اتلاف وقتی که صورت گرفت فقط میرسم توی سایت باشم و تمرینات دوره رو انجام بدم’که همینم خیلی قشنگ و لذتبخشه’

    به هر حال این ردپا رو گفتم بزارم و کارامو بگم و یاد آوری کنم که کامنت های سایت دفتر تمرین هستش

    راستی این تعهد بالایی هم که نوشتم رو برم توی google keep ذخیره کنم که همیشه باشه

    خدا یار و نگهدارتون

    فعلا….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    روح الله منصوری گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    سلابه نام خداوند مهربان و هدایت گر

    سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی

    خداروشکر میکنم برای یک روز جدید و پر از هدایت و آرامش دیگه

    تا بتونم با کمک خودش ششمین روز سفرنامه رو به پایان برسونم و ردپایی برای این روز از خودم بگذارم

    در راستای فرمایشات دقیق و عالیه استاد باید بگم یکی از مسائلی که واقعا آدم رو بهم میریزه همین موضوع اقساط و بدهی هایی هست که افراد بدون آگاهی و با دست خودشون این بلا رو بر سر خودشون میارن

    یکی از مواردی که مثال بارز این موضوع هست تبلیغات تلویزیون در مورد خرید لوازم خانگی بصورت اقساطی هست که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر قوانین مشگل دارن

    و یکی از ورودی های به شدت مخرب هست که شاید کمتر کسی بهش توجه کنه. چون بهمون ثابت میشه که ما توان خرید چیزی رو به صورت نقدی نداریم و این یکی دیگه از دلایلی هست که باید به حرف استاد توجه کنیم تلوزیون رو حذف کنیم از خونه هامون

    بازهم تشکر از خداوند و استاد عزیزم برای تمام هدایت ها .امیدوارم در رزق و روزی های جدید و زیادی که داره بهم میده به واسطه دوستی و نزدیکی به خودش فعالیت بیشتر و آگاهانه تر و تداوم بیشتر در موضوعات سایت و پایبندی بهتر رو بهم بده

    الهی شکرت. خیلی دوست دارم

    به امید هدایت و کمک های بیشترت خداجونم در روزهای آینده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام الله یکتا….

    خدایاااااااا شکرت

    روزشمار تحول زندگی من روز چهاردهم

    بلاخرهههههههههههه

    دوره کشف قوانین رو خریدم آخ همین الان خریدم اینقدر ذوق دارم که نمیدونم چیکار بکنم وای وای اومدم ردپا امروز رو بزارم و بعد فایل روز 14 رو ببینم و بعدم برم مقدمه کشف قوانین رو انجام بدم که البته یک بار انجام دادم قبل خرید دوره این تمرینشو حالا ببینیم چی میشه..

    مطمئنم نتایج عالی خواهم گرفت از این دوره من یک آدم دیگه ایی میشم اگر تعهد بدم تمرینات رو به نحو احسن انجام بدم و پیش برم خدا هم هدایتم میکنه صد در صد خودش قول داده بهم..

    هی توی این چندروز دو به شک بودم که بخرم یا نخرم ولی با دیدن نشونه ها مگه میشه سر تعظیم فرود نیاریم

    یک چیزیم بگم:

    خانوادم بفهمن دوره رو خریدم هیچی دیگه(خنده) یعنی هزارتا حرف بهم میزنن

    ولی مهم نیست من تا جایی که بتونم چراغ خاموش میرم..

    خب برم فایل روزشمار امروز رو ببینم بعدشم بریم مقدمه و کارایی که قراره بکنم خدایا شکرت

    بماند به یادگار 13 تیر 1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    روح الله منصوری گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    بنام خداوند هدایتگر و مهربان

    روز پنجم از تحول زندگیه من

    سلام خدمت استاد عزیز و همراهانشون و دوستانه عزیزم

    وقتی که این فایل رو گوش کردن و به خودم اومدم و واقعا به آینده فکر کردم و نگرانی های آینده رو بهش فکر کردم و خیلی نگران کننده هست. من الان یه دختر 3ساله دارم و آیندش برام خیلی مهم هست و همینطور رفاه خانواده و همینطور آسایش خودم.

    از خدا خواستم کمکم کنه و با توکل به خودش همیشه در مسیر بمونم و بتونم هر روز آگاهی های بیشتری رو درک کنم و بهشون برسم.

    خدا در قرآن در آیه 2 و 3 سوره طلاق گفته:

    هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خداوند برای هر چیزی اندازه ایی قرار داده است.

    من این 2 آیه رو هر روز میخونم و بعد ترجمه فارسیه آیه رو هم می خونم. واقعا بهم آرامش و اطمینان خاطر میده که وقتی خدارو دارم همه چیز رو دارم و اون هواسش به همه چیز هست.

    هر ثانیه باید تکرار کنیم با خودمون

    ” حسبی الله” ( خدا مرا بس است )

    اوایل که به سمت این سایت و صحبت های استاد هدایت شده بودم واقعا هدفم رسیدم به ثروت و رفاه بود ولی الان مدتی هست به یه هدف زیباتر و بزرگتر رسیدم و اون خود “خدا” هست. من از خدا تو دعاهام اول از همه یه چیز رو میخوام از خدا خودش میخوام، میخوام که خودش رو داشته باشم.

    دوستان به خودش قسم اون همه چیزه ، وقتی خودش رو داشته باشی همه چیز رو داری

    خدا شاه کلیده. کلید هر دری که تو نتونستیم بازش کنیم.

    خدا خدا خدااااا جونم شکرت. شکرت هر روز بیشتر و بیشتر دارم بهت نزدیک میشم

    خدایا مرا بپذیر. الهی آمین

    واین بود ردپای پنجم. با هدایت خودش نوشتم. از کجا شروع کردم و به کجا ختم شد. واقعا چقدر زیبا بود. خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: