روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 310
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با نام او…
روز ششم
واقعا مسئله تکامل رو من در بحث کارم درک کردم
این بود که بیشتر مواقع کارفرماهایی به تورم میخوردند ، که در بحث مالی خیلی اذیتم میکردند در واقع چون آشنا بودند با همه زحمتی که میکشیدم و پروژه طراحی میکردم آخر سر رایگان کار رو تحویل میدادم و هیچ پولی رو دریافت نمیکردم به خاطر عدم احساس لیاقت و اینکه من در طرح زدن واقع ماهرانه عمل میکردم ولی در بحث ارائه که توی کار ما با نرم افزار ها تردی و رندر گرفته میشد تردی میزدم ولی چون توی بحثرندر رئال هنوز ضعف داشتم تمام پولی که از کارفرما میگرفتم میدادم به رندرکار تا تردی که زدم رو نورپردازی کنه و در نهایت خودم بدون دستمزد میشدم درواقع نمی تونستم کارفرما را متقاعد کنم که دستمزد طراحی و ارایه جداست.
در نهایت فهمیدم که لازم چند ماه کارموزی توی محیط قرار بگیرم تا نحوه برخورد با مشتری ، بستن قراردادها، مصالح و سبک شناسی دوره های لازم رو ببینم و کم کم وارد بازار کار بشم در واقع تکاملم رو پله پله طی کنم تا با چنین مسایلی برخورد نکنم.
دوستدار شما مهرنوش
با نام او…
روز پنجم
در حال حاضر که اول مسیر هستم نیاز دارم همه جوانب زندگیم رو تغییر بدم.
1. شرایط روحی( به خاطر نحوه فوت مادرم و شرایط نامناسب پدرم و خواهرم ذهنم هنوز گاهی درگیر میشه و توی روحیه ام تاثیر میزاره و عملا رفتارم با اطرافیانم رو تحت تاثیر قرار میده، بخصوص فرزند سه ساله ام که نسبت بهش کم حوصله شدم و خودم بابت این موضوع ناراحت هستم،
الان بعد از گذشت 6 ماه خداروشکر خیلی تونستم خودم رو جمع و جور کنم،
اول اینکه باید بپذیرم مادرم خودش مسئول زندگی خودش و نحوه مرگش بوده و من نه تنها نسبت به اون حتی پدرم و خواهرم هیچ قدرتی نداشته و ندارم که مسیر زندگیشون رو تغییر بدم،
هر کسی تنها و تنها خودش مسئول و قادر به خوب یا بدزندگی کردن خودش هست و من با تلاش و بودن در مسیر رشد فقط می تونم زندگی خودم رو تغییر بدم و با رسیدن به اهداف و خواسته هام تنها اطرافیانم را تحت تاثیر قرار بدم و اگر مایل بودند و ازم درخواست کردند با راهنمایی کردن مسیر درست رو بهشون نشون بدم دقیقا برعکس کاری که تا به الان تلاش میکردم ناجی زندگی همه باشم و از رشد زندگی خودم دست برداشته بودم که صدالبته هیچ فایده ای هم نداشت با راهنمایی و نصیحت یک طرفه آخر میرفتند در خفا کاری که دوست داشتند رو انجام میدادن .
2. شرایط مالی
تا به الان بعد از ازدواجم با مدرک لیسانس معماری که داشتم چند پروژه کوچک شخصی انجام دادم که به خاطر باورهای اشتباه یا دستمزدم جای ضرر رفت یا انقدر ناچیز تونستم پس انداز کنم که با یک خرید اشتباه همون رو هم از دست دادم.
کلا توی پول جمع کردن و هوش مالی ضعف دارم،
و اینکه چون بچه دار شدم و خداروشکر یک دختر ناز و سالم و سه ساله دارم همش احساس میکنم نمی تونم با تمام مسئولیت های خونه و همسر به درآمد از طریق کار فکر کنم ( که چند روز پیش پیشنهاد یک کار به صورت آنلاین در منزل بهم شد به شدت منتظرم آموزش این مهارت رو از طریق یک شخص کاربلد ببینم و وارد بازار کار بشم تا بتونم استارت یک کار با درامد دلاری رو توی خونه بزنم)
3. مدیریت زمان
این مورد رو هم از 25 ام همین ماه یعنی تیرماه 1402 دقیقا با شروع دوره روزشمار آغاز کردم
با ایجاد نظم در کل منزل
( تقریبا بیشتر مواقع برای نظم دهی اتاق من و همسرم آخرین گزینه برای مرتب کردن بود بخاطر لباس های خشک شده که از روی بند لباس به روی تخت خواب می انداختم و فرصت نمیشد اتو و آویز کنم و این پروسه همیشه چند روز طول میکشید که راه حلی که پیدا کردم:
« درنگ نکن انجامش بده بود »
هر کاری مخصوصا اگر مربوط به نظم دهی باشه سعی میکنم همون لحظه انجام بدم
الان تنها کاری که تونستم بکنم سریع تا لباس ها خشک میشه همه رو آویز میکنم و هر وقت که که نیاز داشتیم بپوشیم همون موقع اتو میزنم.
و مورد دیگه به خاطر سن دخترم که کنجکاو هستی سریع خونه بهم ریخته میشد و اومد تا جایی که امکان داشت وسایل ریز رو از دسترسش خارج کردم مثلا لوازم آرایش و اکسسوری و … داخل جعبه های نظم دهنده قرار دادم و در کمد های بالا قرار دادم.
اینستاگرامم رو حذف کردم خیلی تایمم بیشتر شد و اگر چیزی نیاز داشته باشم داخل یوتیوب سرچ میکنم.
4)رابطه عاشقانه با همسرم
اینکه الان توی برهه ای هستیم که از لحاظ ذهنی و جسمی به خاطر دوندگی های زیاد روزانه حال خوشمون کمتر از حال بدمون
سکوت زیادی در گفت و گوهامون هست ، نحوه ابراز عشق و محبت بینمون الان با اون چیزی که من در نظر دارم خیلی فاصله داره
شوق و ذوق بینمون در حال حاضر زیاد نیست.
که من فکر میکنم بیشتر باید برای خودم وقت بزارم و به روحیه و ظاهرم به صورت مستمر رسیدگی کنم
روی رشد شخصیم کاری که الان دارم انجام میدم از طریق سایت استاد عباسمنش تمرکز کنم و حال خودم رو خوب نگه دارم
و ….
خیلی جوانب دیگه هست
واقعا از استاد عزیز و مریم جان تشکر میکنم که چنین شرایطی رو فراهم کردند تا بتونیم آنقدر دقیق خودمون رو واکاوی کنیم و در مسیر رشد ثابت قدم بمونیم️️️️️️
دوستدار شما مهرنوش
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته وتمام کسانی که زحمت میکشند تا این آگاهی به دست من و افرادی که در این مدار هستند برسد
قبل از هر چیز سپاسگزارخداوند هستم برای اینکه من رو با استاد عزیز وهمراهانی آشنا کرد که باعث بهبود وضعیت زندگی در تمام جنبهها شده است
من اهل نوشتن نبودم ولی لازم دانستم تا دیدگاه خودم را بنویسم تا به صحبتهای استاد عزیز عمل کرده باشم وردپایی از خودم به جا بگذارم و بلکه با نتایج ورد پایم بتوانم کمکی به دوستانم در این مسیر کنم
من در زندگی انسان تغییر پذیری بودم و خودم را از کارتن خوابی به بهترین ها رساندم و تقریبا در انجمن معتادان گمنام یک الگو شدم وبا تمام وجود میدانم که همه زندگیم را خودم خلق میکنم ولی متأسفانه ما انسانها همیشه با باورهای اشتباه وهمرنگ شدن با جامعه زندگی خودمان ن را نابود میکنیم وتحت تاثیر اخبار ورسانه زندگی را برای خودمان تلخ و رنج آور میکنیم
داستان هدایت من و آمدن من به سایت استاد عباس منش از دورههای رایگان شکر گزاری شروع شد ومن حدود یکسال با تمام وجود سپاسگزاری میکردم وبه همین دلیل ظرف من بزرگتر شده بود و اتفاقات عجیبی در زندگیم رخ میداد ویکی از بزرگترین اتفاقات آشا شدن با استاد عباس منش وشروع به فعالیت در این سایت و دریافت الهامات و بزرگ شدن سطل من بودو زندگی من در تمام جنبهها تغییر کرده بود ومن با تمام وجود فایلهای دانلودی رایگان استاد راگوش میکردم و زندگیم رویایی پیش میرفت البته من دورههای استاد را خریداری نکرده بودم و فقط شبانه روز فایلها راگوش میکردم و بهترین نتایج رو میگرفتم و به الهامات توجه میکردم و نجواهای شیطان را شناخته بودم و من غرق در درآمد وپول وارزوهایم بودم یادم میاد روزی استاد گفت که بنویسم که درآمد خودم را سه برابر کنم وتعهد بدهم اون روز من حدود 70میلیون در ماه درآمد داشتم ومن با نوشتن تعهد و آموزشهای استاد درآمد خودم را دقیقا ظرف مدت کوتاهی سه برابر کردم البته اصلا خودم متوجه این موضوع نبودم
کمکم وقت برای آموزش کم شدومن با سرعت عجیبی پیش میرفتم وتحت تاثیر بازار ودلار واخبار یادم رفت که از کجا شروع کردم وکجا بودم وچه عواملی باعث بهبود وضعیت زندگی من شده است
اون روزها دوره قانون آفرینش رو خریداری کردم ولی کار کردن روی خودم کمرنگ شده بود ومن وقت برای تفریح و سرگرمی وبا دوستان قبلی و آدمهای منفی نگر رو جایگزین آموزش کرده بودم و همینها باعث شد درآمد حدود 300میلیونی من به صفر برسد چون من با باورهای قبل وتوجه به اخبار و آدمهای منفی خودم را از نعمتها دور کردم و مشرک خداوند شدم والان که در حال نوشتن این دیدگاه هستم در واقع دارم اره خودم رو تیز میکنم و حدود ده ساعت در روز رو صرف آموزشهای بینظیر استاد میکنم من دیگر وقت برای صرف کردن با آدمهای قبلی رو ندارم و فقط میخواهم که زندگیم رو بسازم
البته این تضاد رو هم لطفی از طرف خداوند میدانم وخیری که باعث شد من زودتر به خودم بیایم
ودراخر
من آمدهام تعهد بدهم تا خودم را به بهترین شکل ممکن قوی کنم و از خودم انسان بهتری بسازم و میدانم که تحت هدایت و حمایت فرمانروای کل کیهان خداوند مهربان هستم
از خداوند برای همه شما مهربانان بهترینها را در دنیا و آخرت میخواهم
خدا نگهدار
رد پای روز اول
من الان 6 روزه که شروع کردم روزشمار تحول زندگی من رو خوندن و گوش دادن ولی امروز خواستم که نوشتن رو هم شروع کنم.
در مورد احساس گناه و احساس لیاقت اگه بخوام بنویسم خیلی مورد و داستان هست که میشه نوشت. از پایه ای ترین و پاشنه آشیلترین احساسات بگیر تا مسخره ترین و الکیترین باورهای سنتی و نسل به نسل تو وجودمون و فرهنگ های غلط باقی مونده باشه. ولی اینا هیچ کدوم مهم نیست. مهم اینه که اینهارو قبول کنیم که تو گذشته مونده. مهم الانه که باید همونطور زندگی کنیم که فکر میکنیم درسته و احساس قلبیمون به ما آرامش میده. اگر اینو باور کنیم که خدا چندبار هم که توبه کنیم و برگردیم با آغوش باز مارو قبول میکنه و حتی بیشتر از قبل دوستمون داره هیچ وقت احساس گنه نمیکنیم.
در مورد احساس لیاقت تو یه فایل دیگه نوشتم ولی بازم مینویسم. من از وقتی یادم میاد به مباحث علمی علاقه زیادی داشتم. کتابهای علمی بیشتر از کتاب داستان میخوندم. حتی از وقتی 7-8 سالم بود به دنبال کشف و اختراع بودم. وقتی مدرسه رفتم همیشه معلمهام بهم میگفتن تو پزش میشی تو دانشمند میشی تو باهوشی. ولی من چی؟ من فقط به این فکر میکردم که چند نفر از دوستام بالاتر از من هستن و من نتونستم اول از همه باشم. من نمیدیدم که از 95درصد همکلاسیام بالاترم. تا اینکه یواش یواش معدلم کمتر شد. سال چهارم دبستان از 20 شدم 19/90. کمتر شد تا سوم راهنمایی 19/30 بودم. اینم بگم من از دوم دبستان تا سوم راهنمایی رو تو یه مدرسه بودم و اکثر همکلاسیام ثابت بودن. همش میفتم حمیدرضا خیلی بالاتر از منه. آیدین باهوشتر از منه. فلانی ریاضی رو میتونه جواب بده ولی من لنگ میزنم. دبیرستان مدرسه رو عوض کردم و بخاطر شرایطم خیلی پایینتر اومدم. تا اینکه معدل کارشناسی من شد 13/40. اینو داشته باشین تا بگم چی شد. همین اسفند 1401 که داشتیم انباریا رو تمیز میکردیم. چشمم به کارنامه راهنماییم خورد. کاری که هربار انجام میدادم و عکس دوستام که پشت کارنامه به ترتیب معدلشون قرار داشت رو نگاه میکردم ولی اینبار یه موردی رو درک کردم. و اونم این بود که چند نفر از دوستانم که بعد ها تو دانشگاه خیلی خوب عمل کردن و تونستن بهترین دانشگاه های دنیا قبول بشن و مهاجرت کنن رو دیدم. همشون معدل کمتر از من داشتن.
من حسودی نمیکنم و کاملا افتخار میکنم به دوستام فقط این رو درک کردم که من میتونستم با تمرکز بر نکات مثبت نه تنها معدلم کمتر نشه بلکه بالاتر هم بره ولی فقط به نکات منفی و نشدن ها و کمتر بودن ها توجه کردم. احساس لیاقت نداشتم. خدارو شکر میکنم هر لحظه من رو هدایت میکنه به بهترین و پرسودترین موقعیتها و افراد و شرایط. خدایا هزار مرتبه شکرت.
ردپا روز سی ام
به نام خدای مهربان
سلام به دوستان عزیزم
چیزی ک امروز میخوام توی ردپام راجع بهش صحبت کنم
تمرکز لیزری
که هر چند وقت یک بار اهمیتش یادم میشه
و این خیلی موضوع مهمیه
یعنی وقتی ما تمرکز لیزریه رو روی هرکاری بزاریم راه ها و ایده هایی رو میریم ک تو حالت عادی هیچوقت نمیریم یعنی اگر یکی 2 ماه لیزری کار کنه مثلا 600 ساعت رو غلان موضوع تو دو ماه وقت میزاره
یکی هم یک سال 600 ساعت وقت میزاره درسته ک جفتشون 600 ساعت گذاشتن اما اون که دوماهه رفته اینو قدم های بهتری برداشته چرا؟ چون صبح تا شب ورودی کار داده به مغزش و وقتی پا کار بوده تمرکز بیشتری داشته و مغزش فقط اون اگر رو جنریت میکرده
مثلا اونی ک یک سال 600 ساعت گذاشته کلا روزی دوساعت کار میکرده اما اون روزی ده ساعت میزاشته عملا حتی خودشم اگر میخواسته نمیتونسته به چیز دیگه ایی جز کار فکر کنه.
یک کار دیگه ایی که تمرکز لیزریه میکنه
کنکجاوی رو به وجود میاره…
یعنی تو فکر کن زمانت رو صبح تا شب روی یک قضیه میزاری خب… بعد اتفاقی ک میفته چیه؟ کم کم مغزش شروع میکنه به سوال پرسیدن که اع پس این چطوریه اون چطوریه و…
حالا کاری ک من میخوام بکنم
خب من شاید نزدیک یک ماه هست تمرکزم رو از کارم برداشتم و بیشتر توی سایت بودم
درسته توی روز خیلی توی سایت بودم و فایل میدیدم اما بازم همون فایل دیدن ها تمرکز روی یک چیز نبود و صرفا چی بود؟ پشت سرهم ویدیو هارو دیدن
اما همونطور ک قبلا گفتم هزاربار یک ویدیو رو دیدن بهتره تا هزارتا ویدیو رو یک بار دیدن
الان فصل اول روز شمار تحول زندگی ام رو تموم کردم
چقدر جالب دقیقا وقتی دوباره اهمیت تمرکز رو فهمیدم فصل هم تموم شده و انگار فصلی جدید در زندگی من شروع خواهد شد.
حالا کاری ک میکنم: میخوام توی کار کردن روی قوانین روی یک چیز خاص تمرکز بزارم و توی کار هم همینطور
مثل قضیه ذره بین دیگ: اگر ما روی یگ نقطه خاص تمرکز رو نگه داریم اون آتیش به وجود میاد نه که ازین نقطه به اون نقطه ازون ویدیو به این ویدیو
برنامه من برای فصل جدید
1.برای کارکردن روی قوانین:
فقط و فقط و فقط تمرکز صد در صد رو روی دوره کشف قوانین میخوام بزارم تا اون قدرت ذره بینِ به وجود بیاد یعنی من اینو درک کردم ک اگر تمرکز صد بزارم رو دوره اون موقع ترمز های ارزشمندی رو کشف میکنم اون موقع سرعت حذف ترمز هام بیشتر میشه اون موقعس ک بهتر میتونم از دوره استفاده کنم.
و وقتی تمرکز صد رو بزارم روی دوره اون شکل فکر کردن مغزم دیگ مثل دوره میشه یعنی تو خیابون هم ک دارم راه میرم مغزم داره به این فکر میکنه ک ترمز پیدا کنه و از یه جایی به بعد خودش کمکم میکنه و خودش اون سوال هارو میپرسع تا ترمز پیدا شه ااین فقط با تمرکز لیزری امکان پذیره
کار کردن روی شغلم
خب قراره که مثل قبل دوباره بیفتم توی ریل توی اطلاعات کسب کردن توی ازمون خطا کردن و میخوام تکاملم رو سرعت ببخشم
مثل همون داستان ساعت ساز ک استاد توی ویدیو 66 گفتگو با دوستان بهش اشاره کرد و مثل افراد معلول نباشم (اشاره به داستان استاد که در سریال زندگی در بهشت 253 گفته شد)
هرروز بهبود هرروز تست و خطا و تایم واقعی گذاشتن
حالا من کاری ک به نظرم معقول هست توی این فصل جدید بکنم
این هست که برای اینکه کامل بتونم تمرکز رو بزارم ده شب بخوابم و چهار صبح بیدار بشم
و درواقع از 4 صبح تا 10 صبح روی دوره و اینا کار کنم.از 10 صبح تا 8 شب مختص به شغلم (آموزش، کار، بهبود، تحقیق، و..)
و از 8 شب تا 10 شب ک تبدیل به دو بخش میشه
1.فایل روزشمار و گذاشتن ردپا
2.تمرین شب قبل خواب دوره
این پلن عالی ترین پلنی بود ک میتونست و به ذهنم رسید
فردا فصل جدید شروع میشه ایشالا خداوند هدایت کنه
(:
خدانگهدار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت همه شما دوستان عزیزم و استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
به جرعت میتونم بگم تک تک کلمات این فایلها ارزش هزاران بار گوش دادن و عمل کردن توی زندگی رو دارن
وقتی که فایل روز چهارم رو گوش دادم و یه نگاه به اطرافم انداختم دیدم واقعا همه چیز طبق باورهامون به وجود میان.منفی بافی باعث شده بود واسم یه زندگی سخت به همراه انواع سردرد و حال بد به وجود بیارم طوری که انگار قبول کرده بودم که زندگی همینه و…. بعد از چند روز خسته شدم از افکار منفی و اتفاقات بد واسه همین دنبال راه حل گشتم و اومدم توی سایت اولش ذهنم مقاومت میکرد به هر حال به هر سختی که بود حالمو خوب کردم و تصمیم گرفتم که زندگیمو زیبا بسازم توی منفی بافی و این چیزا هیچی جز حال بد نیست پس تصمیم گرفتم تغییر کنم چون ارزششو داشت از همون موقع نشانه ها رو دیدم و ازشون استقبال کردم
وقتی فایل روز چهارم گوش کردم تو قلبم یه چیزی احساس کردم از همون لحظه به گفته های استاد عمل کردم و توجه خودمو روی چیزای مثبت و زیبایی های اطرافم گذاشتم و دیدم که چقدر همه چیز خوبه واقعا نتیجشو گرفتم به جاهایی هدایت شدم که واااااقعا شبیه بهشت بودن جایی که شاید قبلا هم رفته بودم ولی الان از پنجره زیبایی ها بهش نگاه کردم این چیزها بودن ولی انگار نادیده میگرفتمشون و کم کم چیزای مشابهشو جذب کردم و به زیبایی های مشابه اونجا هدایت شدم رفتار بقیه بعد از اینکه سپاسگذاری میکنم یا اینکه حالمو خوب میکنم باهام فوق العادس اتفاقایی که تو زندگیم میوفته واقعا فوق العاده شدم و کاملا احساس میکنم که دارم مسیر درست را با تمام اتفاقات خوبش تجربه میکنم [البته نکته ای که تو این مسیر مهمه ثابت قدم موندن و ادامه دادنه توی مسیر اوایل بعضی وقتا ممکنه یه اتفاقات ناخوشایندی به وجود بیاد نباید نا امید بشیم و با ادامه دادن به مسیر و دیدن جنبه های مثبت اون قضیه زیبایی ها و اتفاقای خوبو جذب کنیم]
واقعا خدا را سپاسگذارم به خاطر این همه زیبایی و دید مثبت به خاطر تغییر و همه فرصتها به خاطر فراوانی و اینهمه احساس عالی به خاطر پروانه های رنگی به خاطر استاد عباسمنش و خانم شایسته به خاطر تک تک ستاره های آسمون و همه چیزای خوب به خاطر قدرت و پیشرفت و هدایت الله وخیلی چیزای دیگه که واقعا ارزش تغییر را داشتن
با تشکر از شما استاد عزیزم و خانم شایسته و
با آرزوی کلی حال خوب و شادی و ثروت و سلامتی،،،در پناه خدا
باسلام خدمت شما استاد بزرگوار .خیلی خوشحالم که به این فایل ها دسترسی پیدا کردم .امروزی که این مطلب را مینویسم پُرم از افکار منفی.جذب های منفی. رابطهی ناجالب با همسرم با خانواده ام با بچه هام .پر از احساس گناه ،عدم اعتماد به نفس ،عزت نفس ،فقر مالی, فقر عاطفی،بیماری جسمی و …… ولی امیدوارم از همین روز اولی که تصمیم گرفتم با سایت عباس منش مَچ بشم کم کم و به تدریج روی باورهام کار کنم و اینجا بشه آخرین ریسمانی که برای تغییر خودم و زندگیم چنگ زدم . خواستم رد پایی از خودم در اولین روز و اولین کامنت بگذارم و امیدوارم که به لطف الله بیام و از پیشرفت مالی و عاطفی و روابطم و سلامت جسمانی ام بنویسم و انرژی ایمان را در خودم و دوستان فعال کنم .مچکرم
ردپا روز 29 ام
به نام خدای مهربان.
سلام به دوستان عزیزم
یک ذوق و شوق عجیبی برای اجرای قوانین بعضی وقتا یهو میاد تو وجودم انگار این اصل ر یادآوردی میکنه که
تمام انچه ک میخوای رو میتونی خلق کنی
و بعد دوباره کمی ناپدید میشه مثل همون قضیه رعدبرق تو بیابون
میخوام از امروز روی اصل تمرکز صد در صد کار کنم
یعنی روی یک موضوع خاص روی یک آموزش خاص تمرکز کنم
استاد گفته: وقتی شما تمرکزتون رو روی یک موضوع خاص بگذارید به طرز جادویی ایده ها راه هایی رو میرین ک تو حالت عادی هیچکس نمیره
حالا تمرکز من روی چی بره؟
روی دوره کشف قوانین زندگی
نمیشه که هم تمرکز بزارم رو دوره هم هرروز بیام فایل های رایگان و هم زیرو رو کنم کمی قاطی میکنم
فقط همین سفرنامه رو میبینم و هیچ چیز دیگ ایی نمیبینم بجز دوره و تمرین
چون وقتی تمرکز صد در صد بزاریم روی دوره و تمریناش به طرز جادویی ترمز های فوق العاده رو کشف میکنم و حذف میکنم به طرز عالی کدنویسی میکنم روزم و اما اگه قاطی پاتی فایل گوش کنم نه درست دوره رو پیش میبرم و نه فایل هارو پس
لتس گو به تمرکز به روی دوره
:)))
خیلی دوست دارم ردپاهام رو ازین به بعد حول محور دوره و تمرکز روش و ایده ها بزارم
فعلا
خدانگهدار
به نام تنها فرمانروا عالم
خدایا شکرت
ردپا روز 28
من کلا ردپاهام رو توی همین بخش میزارم و برای بیشتر فایل های ک خانم شایسته برامون گذاشتن ک فایل های روزشمار هست کامنت نزاشتم.
ولی خب میخوام شروع کنم و دیگه برای تک تک شون کامنت بزارم تا هم خودم درک کنم و هم توی نوشتن بهتر بشم و حتما فایل رو با دقت ببینم ک کامنت درستی بزارم
الان هنوز نگاه نکردم فایل رو و بعد این کامنت میرم اونجا و کامنت میزارم
خداروسپاس
چقدر سایت بینظیریه این سایت
بریم فایل
خدانگهدار
به نام الله یکتا
امروز روز 27
من دیروز یادم شد از خودم ردپا به جا بگذارم چون فکر میکردم گذاشتم ینی ردپا 26 رو فراموش کردم بزارم
.
آقا
.
امروز راجع به ورودی ها باید صحبت کنم
من چندوقته ک ورودی های کمی قاطی پاتی به مغزم دادم ینی همشون تقریبا خوب بودن اما تمرکزی روی یک چیز نبوده برای همین هم کلا خودم چون اون فوکوس لیزر رو نمیزارم گیج میشم
یک ویدیو رو من فکر کنم توی یکی دیگه از ردپاهامم گفتم که خیلی دوست دارم اونم ویدیو عرشیا (گفتگو با دوستان 66) هستش
توی این فایل به شدت خوب گفته میشه که برای تغییر شکل مغز باید یک ویدیو رو چندین بار دید و تکرار کرد و شنید و فکر کرد راجع بهش
من اولین بار ک اون ویدیو رو دیدم واقعا درهایی از آگاهی به رویم باز شد.
خیلی درست بود مسیر.
خیلی قدم های عرشیا صحیح و زیبا بود و طبق قانون بود
دلم میخواد امروز دوباره اون ویدیو رو ببینم و بازم ازش یادبگیرم و خسته نشم
راستش
من تمرکزم نسبت به اون روزا ک اون فایل رو گوش میدادم خیلی کمتر شده
چپن همینطوری ک توی ویدیو بهش اشاره شده بود تمرکز بخش زیادیش مربوط به ورودی ها میشه ینی اگر شما مثلا بری یک سریال نگاه کنی و بعد برگردی فایل های استاد رو نگاه کنی فکرت پیش سریالِ گیرِه و تو نمیتونی تمرکز انچنان بزاری رو کارت ولی اگر از صبح تمرکز بزاری روی درست تمرین کردن فایل گوش دادن و فکر کردن دیگه مغزت اون روز بجز فایل ها چیزی نمیگه
خیلی مهم ِ که ما توی گوش کردن فایل ها عجله نداشته باشیم
بنظرم
اگر کسی هزارتا فایل گوش بده تند تند
و یک نفر دیگه یک فایل رو هزاربار گوش بده تا درک کنه
اون کسی ک هزاربار یک فایل رو گوش داده تبرش تیز تره چون حداقل تو یک چیز خوبه حالا اون چیز میخواد کنترل ورودی باشه، توحید باشه، اهرم رنج و لذت باشه، قربانی کردن باشه و…
اما اونی ک هزار فایل گوش داده مغزش دقیق نمیدونه چیکار کنه و حالا که نمیدونه هم عملی نمیکنه
وای یک نکته دیگه یادم اومد از فایل عرشیا ک گفت
وقتی شما یک چیزیو خیلی خوب یاد داشته باشی دیگه راهی نداری ک عمل نکنی
میدونی چیه رفیق؟
من همین فایل عرشیا رو اگه بارها و بارها گوش بدم بهتره تا فقط توی سایت بگردم از این فایل به اون فایل چون من هنوز نمیتونم بگم کامل درکش کردم با اینکه شاید ده ها بار گوشش دادم اما هنوز خیلی کمه
و نیازِ ک بیشتر گوش کنم
بیشتر راجع به هر جملش درک کنم
واقعا ما میخوایم به چی برسیم؟ که تند تند فایل هارو رد میکنیم
استاد بارها و بارها گفته من توی همه دوره ها و فایل ها از یک قانون صحبت کردم. قانون خلق خواسته ها یکیه من هزاربار مثلا فایل عرشیا رو فکر کن دیدم و فکر کردم راجع بهش و تامل کردم و…
اونقدر دیگه درکم رفته بالا که به همه موضاعات اون فایل مسلط هستم
مثل:
تمرکز و بهبود همیشگی روی کار
نگران موضاعات الکی نبودن و تمرکز روی اصل
طی کردن تکامل
سیستمی بودن خدا
توحید در عمل
و….
خب همین درسته دیگِ
نه که هزارتا فایل ببینم اخر روز جمع بندی کنم ببینم چی شد خب هیچی
وقتی ک صبح تا شب ویدیو عرشیارو ببینم شب هم به ویدیو فکر میکنم و ایده میگیرم
اما اگر ده تا فایل اونروز گوش داده باشم دیگه رسما شب نمیدونم چیکار کنم از بس مغزم شلوغِ اقا قانون یکیه
لذت ببریم!
بریم برای لذت بردن از یک فایل و درک اون:)