روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 311
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
اول از همه یک سلام گرم میکنم به بچههای فعال این بخش و آقای عباسمنش و خانوم شایسته مهربون. این اولین دیدگاه من در وب سایت عباسمنش و در بخش “روزشمار تحول زندگی من” است که میخوام درباره نحوه آشنایی من با وب سایت، این بخش و چیزهای دیگه صحبت کنم. من 3 سالی هست که با وب سایت عباس منش از طریق دوستان آشنا و درباره اون شنیده بودم. من از بچگی آدم سخت کوشی بودم و همیشه سعی میکردم خودم را بهبود بدم، به نوعی آینده پیش روم را پیشبینی کنم و نهایت تلاش خودم را برای ارتقا و رشد خودم انجام بدم. این همیشه ایده و سرلوحه زندگیم بوده و با کلی آزمون و خطا همراهش کردم و روشهای زیادی را توی زندگیم امتحان کردم. آشنایی من با عباسمنش به این صورت بود که دورههای آموزشی و پکیجهای ایشون از طریق دوستان به دست بنده رسید و با گوش دادن مقدمه هر دوره، با خودم گفتم مسیر رشد، تکامل و موفقیت را دیگه پیدا کردم و قراره بترکونم. بعد از اون تصمیم گرفتم به صورت روزنامه واری، پادکستها را گوش کنم و ایده فقط بشین و تجسم کن، از اون بالا یک کیسه پول میوفته پایین. در ابتدا تمامی چیزهایی که میشنیدم 100 درصد فرق داشتند با چیزهایی که من بهشون باور داشتم، بنابرین بعد از یک مدت پادکستها را بی فایده دیدم و شروع به بحث کردن با بقیه کردم، که من تهه وب سایت و دوره های عباس منش را رفتم، هیچ چیزی نداره، فقط تبلیغات و حرفهای انگیزشی. به روش خودم پیش رفتم، برنامه ریزی، تلاش، سحرخیزی و کلی کار دیگه برای رشد و پیشرفت.
من کاراکتری بودم که زیاد به پول درآوردن اهمیتی نمیدادم و خیلی از نیازهام را، به بهانههای مختلف سرکوب میکردم چون از لحاظ مالی مشکل داشتم و تنها دغدغه من این بود که تخصص زیادی توی زمینهای که هستم را بدست بیارم، تبدیل به یک دانشمند بشم و توی حرفه خودم، در دنیا تاثیرگذار باشم و ایدم این بود که فقط با دانش تمام و کمال توی این زمینه، میتونم به اون هدف دست پیدا کنم. یک سال از این ماجرا گذشت و خواستههای جدیدی در من شکل گرفت. استقلال مالی، وابسته نبودن به خانواده، داشتن این و اون. بعد که به خودم نگاه کردم دیدم من هیچوقت به فکر کسب درآمد از چیزهایی که یاد گرفته بودم، نیوفتادم. در نهایت تصمیم گرفتم به دنبال راه های مختلف برای درآمد باشم، از حوضه علاقه مندیم. توی این مسیر با یک ویدیو به اسم فیلم راز برخورد کردم و بعد از دیدن محتوای اون، مجددا یاد وب سایت عباس منش افتادم. توی همون لحظه، یک سال پیش برام مرور شد که با وجود دسترسی به تمامی دورههای وب سایت، هیچ نتیجه ای نگرفته بودم. یاد پیامی افتادم که توی وب سایت عباس منش دیده بودم. بچه ها سوال کرده بودند که: آیا می تونیم از پکیج هایی که به دستمون رسیده ( از طریق سوشیال مدیاها ) به صورت رایگان استفاده کنیم؟ و بچههای عقل کل اشاره کرده بودن که شما نمیتونید از اونها استفاده کنید، چون باید اول از پایه شروع کنید ( فایل های دانلودی ). یاد خودم افتادم که دیدم اون اوایل وقتی پادکست های پکیج را گوش میدادم، نه تنها با 100 درصد مسائل مخالف بودم، بلکه کارم شده بود بحث کردن با بقیه، که این مباحث فقط بازاریابیه. بعد از اون تصمیم گرفتم به صورت اصولی و از پایه به فایلها گوش کنم و درباره اونها فقط با خودم حرف بزنم. توی وب سایت چرخیدم و عنوان روزشمار تحول زندگی، نظرم را جلب کرد. تحقیق کردم دیدم مجموعه ای از فایل های دانلودی، به صورت مرتب و منظم شده توی دسته بندی های درست قرار گرفته. این بهترین شروع برای من بود که از سردرگمی ‘حالا از کجا باید شروع کنم’ بیرون بیام. شروع کردم به گوش کردن فایل های صوتی 4 فصل از این مجموعه ( که از قسمت دانلودها، بخش روزشمار تحول زندگی من، می تونید اون را پیدا کنید ). ایده اول من این بود که روزی 1 ساعت پیاده روی میکنم و در این حین، زمان مناسبی داشتم برای گوش کردن فایلها. وقتی برای اولین بار، 4 فصل مجموعه را کار کردم، چیزهای زیادی توی خودم پیدا کردم، اما ایده اصلی کلا حسرت محور بود. یعنی عباسمنش میگفت تو باید برای موفقیت فلان چیز را داشته باشی، نگاهت اینجوری باشه، این تمرینها را انجام بدی. و من اینجوری بودم که اوه، من 20 سال با عکس چیزهایی که گفته زندگی کردم، حسرت میخوردم که چرا من اون کاراکتری نیستم که عباس منش میگه. و هر فایل را که گوش می کردم، ته قلبم میدونستم حرف های درستی هست و اگه بخشی از زندگیت بشه، تو را به آرزوهات میرسونه. اما ذهنم دائم روی کمبودهای هر فایل بود، که من این باور را ندارم، این ویژگی را نمی تونم داشته باشم و دائم باورهایی که از قبل داشتم میومدن جلو و میگفتن: عمرا بتونی این چیزهایی که میگه را توی خودت به وجود بیاری.
بعد از چندین ماه کار کردن روی وب سایت، ناامید شده بودم و دوباره برگشتم سراغ برنامه خودم. سخت کوشی، کم خوابی، برنامه های سفت و سخت و تلاش برای پیش بینی آینده. این روش را اگه پایبند میبودم، نتایج خوبی برام داشت اما واقعا اذیت میشدم، تحت فشار بودم، آزادی زمانی نداشتم و دائم نگران بودم. از طرفی، یک اتفاق خوبی که بعد از گوش دادن 4 فصل برام رخ داد، این بود که ذهنم همه اتفاقات را به صورت خودآگاه مانیتور میکرد تا ببینه واقعا چیزهایی که از پادکستها شنیده را میتونه توی عقاید مردم پیدا کنه یا نه. چندماهی با روش خودم و این دیدگاه جلو رفتم. هرچقدر دلایل موفقیت و شکست آدمها را کنار هم میذاشتم، حتی زمانهایی که خودم توی اوج بودم و زمانهایی که زمین میخوردم. به این نتیجه رسیدم که از لحاظ منطقی هم بخوایم حساب کنیم، تو وقتی این باور را نسبت به این موضوع داشته باشی، این اتفاق برات میوفته و چیز انگیزشی و تبلیغ عجیبی نیست! با جزئیات بیشتری به اتفاقات پیرامون خودم نگاه میکردم. مادرم که روز خودش را با بدخلقی شروع کرده بود، تا خودم که شب بدی را داشتم و آرزو میکردم فردا از خواب بیدار نشم. هفتهها حتی کوچیک ترین چیزها مثل شکسته شدن یک لیوان، تا بزرگ ترین هاش مثل جرو بحث و نگرانیهایی که از چیزهای مختلف وجود داشت را، مانیتور کردم. خیلی جالب بود که از لحاظ منطقی هم بهم ثابت شد که وقتی با احساس منفی، چیزهایی مثل نگرانی، ترس، فرار کردن روزت را شروع میکنی، چقدر اون حس بیشتر میشه در ادامه روز. و اما وقتی روزت را با امید، زندگی در لحظه، یک فنجان قهوه و کتاب شروع میکنی، واقعا چقدر همه چیز فرق میکنه. اوایل میگفتم خوب به هرحال، مشکلات هنوز هستند، اما بعدش فهمیدم من بهتر میتونم مسیر زندگیم را طی کنم و ایده اینه که چیزهایی مثل کار، پول، سربازی و برنامه های دیگه، مثل یک مانع توی زندگی هممون هست. مهم اینه که تو بتونی از روی اون مانع بپری و هر بار رکورد پرش خودت را بیشتر و بیشتر کنی. و من در قدم اول کشف کردم که اگه به چیزهایی که توی اون 4 فصل گفت عمل کنم و روزم را با اونها شروع و تموم کنم، می تونم از روی موانع بپرم. هر بار با یک اختلاف بیشتر و در نهایت هی رکورد پرشم را بهتر و بهتر کنم.
وقتی به این درک و نتیجه گیری رسیدم که حرف های آقای عباس منش فقط حرف نیست! چیزهای انگیزشی بشین فکر کن نیست! تصمیم گرفتم برای بار سوم با قدرت بیشتری وب سایت را دنبال کردم. اومدم توی وب سایت و یک اکانت با مشخصات خودم باز کردم ( همین حساب ) و بعد از اون، تصمیم گرفتم یک بار دیگه، با قدرت بیشتر، از صفر، بخش ‘تحول روزشمار زندگی من’ را دنبال کنم. اما این بار، نه حسرت محور، نه توی تایم پیاده روی و آزادم. بخشی از کار من شده کار کردن روی رشد شخصی خودم. میزم را تمیز میکنم، پشت لپ تاپ میشینم، یک فایل از مجموعه را باز میکنم، یک دفتر و مداد ( مخصوص این برنامه ) کنارم هست. تمام نوشته های مربوط به فایل را با دقت میخونم. فایل تصویری را پخش میکنم و بدون هواس پرتی، به حرف های استاد گوش میکنم و هرجایی هر ایده ای به ذهنم بیاد، اون را یادداشت میکنم. همچنین بعد از تموم شدن فایل ویدیویی، یک تمرین برای خودم در نظر میگیرم ( مطابق با چیزی که شنیدم، برای ساخت یک باور جدید ) و بعد اون را یادداشت می کنم و روزم را با اون باور و دیدگاه شروع می کنم.
حالا میفهمم وقتی عباسمنش اشاره می کرد که هر فایل را چندین بار ببینید، روند تکامل خودتون را طی کنید و به چیزهای گفته شده عمل کنید، یعنی چی! تصمیم گرفتم کامنت گذاشتن پایین هر فایلی که گوش میدم را هم، بخشی از مسیر یادگیری خودم قرار بدم، چرا که می تونم اون فایل را به خاطر بسپارم، واقعا تمرین های اون را بخشی از زندگیم کنم و بهشون عمل کردم.
این بود از یک خلاصه آشناییت و مسیرهایی که من طی کردم. امروز اومدم تا پرقدرتتر از قبل، مجموعه “روزشمار تحول زندگی من” را دنبال کنم و پرجرئت و بدون ترس، توی وب سایت فعالیت میکنم، کامنت میزارم، نظر میدم و محتوای دیگر دوستان را مطالعه میکنم تا بتونم باورهای گفته شده در این مجموعه را، بخشی از زندگیم کنم. به امید رشد و لذت بردن از تک تک ثانیه هامون.
پایان فصل اول روز شمار تحول زندگی من:
خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم که تونستم به پایان این فصل برسم و برای اغلب این سری از فایلها کامنت بزارم فایلها رو گوش بدم
و این آگاهی ها رو دریافت کنم و به کار بگیرم:
نکات مهم و باورهای زیبایی که من از این فصل دریافت کردم به شرح زیر است:
-قرض نمیگیرم قرض نمیدم
نسیه نمیدم نسیه هم نمیگیرم
خدمات و محصولات باکیفیت خریداری کنم.
-من با فرکانسهام خالق شرایط ,اتفاقات ,حتی برخورد افراد بامن و تمام تجربه های زندگی ام هستم
پس باکنترل ورودی های مناسب به ذهنم فرکانس بهتر و مناسبتری در جهت خواسته هام می فرستم.
-چون ما خودمون خالق زندگی مون هستیم با تغییر باورها و ارسال فرکانس بهتر زندگی مون رو میتونیم در تمام جنبه ها تغییر دهیم و عالی تر کنیم.
-اهداف مالی هم معنوی هستن.
-نقطه ی مشترک افراد موفق و ثروتمند داشتن باورهای قوی و عالی هست.
-برای اینکه نتایج عالی و پایدار باشن همیشه و هر روز و هر لحظه باید در این مسیر آموزش ها بمونی ،
ورودی های ذهنت رو مدیریت و کنترل کنی ،احساست خوب باشه و فرکانس مثبت به جهان هستی بفرستی.
-مدارها و سیر تکامل در ثروت و آگاه و رشد و توسعه فردی
باید با آرامش طی کنیم.
-در هر شرایطی که هستیم سپاسگزار خداوند باشیم و شکارچی نکات مثبت و زیبایی شویم .
جوری به مسائل و تضاد ها نگاه کنیم که احساس خوب=رسیدن به خواسته ها و اتفاقات خوب برامون پیش بیاد.
-همیشه ارزشمندی و عزت نفس خودمون رو حفظ کنیم زیبا زندگی کنیم و کمک کنیم که جهان هستی جای بهتری برای زندگی اطرافیان و دیگران شود.
با نام او
روز دوازدهم
تجربه همه این مسائل رو در اطرافیان نزدیکم داشتم و نتایجشون رو دیدم
کسی که قدرت رو خارج از خودش تصور میکنه
و شادی و ثروت رو به عواملی خارج از درون خودش ربط میده.
و هیچ مسئولیت در قبال تصمیمات انتخابات و اعمالی که انجام میده به عهده نمیگیره
خودش رو قربانی شرایط میبینه
و منتظر فرد و افرادی هست که بیان و تکلیف زندگی شون رو مشخص کنند
چنین افرادی با این شرایط نه تنها مسائلشون حل نمیشه بلکه روزبه روز غمگین تر و افسرده تر از دیروز به زندگی ادامه میدهند تا جایی که مابقی زندگیشون رو در شرایط نامناسب سپری میکنن.
کسی که دنبال گنج و قمار و مرور و یک شبه پول دار شدنه یک شبه هم همه اون چیزی که داشته رو هم از دست میده
معمولا افرادی هستند که ایمان واقعی به خدا ندارند
و تلاش درستی برای رشد آگاهی و سطح زندگیشون انجام نمیدند و همیشه تصمیماتشون رو براساس قضاوت اطرافیان میگیرند .
با نام او
روز یازدهم
این روزها مصادف شده با ایام محرم و برگزاری روضه و…
چند روز پیش توجه ام به آدم هایی جلب شد که به دید خودشون بسیار مومن خداترس و با ایمان هستند( و حتی بعضا با داشتن فرزند کوچک و همسری که در منزل منتظرشون هستند که غذای تازه براشون آماده بشه و لازم دارند از سرکار به خانه آمدند بهشون رسیدگی بشه)
تحت هر شرایطی مجلس پشت مجلس به خودشون واجب میدونن که شرکت کنند تا ادای احترام کنن به سید شهدا امام حسینی و یک جورایی درگیر عقاید و باورهایی هستند که کورکورانه از خانواده پذیرفتن و اجرا میکنند.
همه این هارو گفتم که برسم به مسئله که اکثرا این آدم هایی که من بررسی کردم چه از لحاظ جسمی و روحی در شرایط خوبی نیستند
برعکس چیزی که در حقیقت یک انسانی که به خدای یگانه ایمان داره و خدایی که رزاق بخشنده و قادر هست سرشار از استرس ترس نامیدی هستند
همیشه برام جالب بود کسی که به خدا ایمان داره چرا آرامش نداره چرا خودش رو لایق ثروت و فراوانی و سلامت نمیدونه ، چرا انقدر به دنبال خرافات چشم و نظر و دعانویسی و سرکتاب و غیره هستند…
که در واقع چنین انسان هایی حتی کلام خدا قرآن رو درک نکردند
و ناشناس اند با خدای بزرگی که قادر مطلق هست.
این روزها بیشتر فکر و توجه میکنم به زندگی خودم که چقدر تغییر کردم چقدر خداروشکر میکنم که به دنبال احساس خوبی که درونم نجوا میکرد رفتم حتی اگر برخلاف عقاید جامعه باشه
این اواخر خیلی تاثیر حرف اطرافیانم در زندگیم کمرنگ شده.
دقیقا دارم کارهایی رو انجام میدم که احساس خوبی بهم میدن فارق از قضاوت دیگران.
به خودم افتخار میکنم که تونستم راحت تر ببخشم و در شرایطی که غم سنگینی مجدد بهم وارد شد سریعتر خودم رو کنترل کنم،
بسیار خدای بزرگ رو شاکرم که الان در بهترین شرایط و موقعیتی که لازم دارم رشد کنم و به خواسته هام برسم هستم ️
خدای بزرگ رو شکر میکنم بابت قوانین زیبا و بی نظیر و بسیار ساده ای که بر روی زمین برای ما معین کرده تا بتونیم هر چه سریعتر خواسته هامون رو خلق کنیم و لذت ببریم.
راستی استاد دیشب خوابتون رو دیدم
با تمام وجودم حسی که تصور میکردم زمان دیدن شما داشته باشم رو تجربه کردم شوق و ذوق بی نظیری بود
مهاجرت کرده بودم و شما بابت این مسئله کلی خوشحال شدید و تحسینم کردید
خدای بزرگم شکرت و ممنون بابت وجود و حضور شما استاد نازنین در لحظه لحظه زندگی ما️️️
با نام او…
روز دهم
این عادت واقعا در من پر رنگبوده که همیشه جوانب عجیب و کم نظیر و البته نامناسب رو در زندگیم پر رنگ تر میدیدم و بازگو میکردم که البته ریشه این مسئله رو و دلایلش رو هم میدونم به خاطر جلب کانون توجه اطرافیان جلب محبت و احساس همدردی و درک دیگران و حس قربانی شدن به خاطر بلد نبودن خوب زندگی کردن و لذت بردن
امروز آگاهانه توجه امروروی نکات مثبت بردم ودقیقا نقطه مقابل ترس هام ایستادم و سعی کردم که با خودم این جمله تاکیدی زیبا رو بارها تکرار کنم که:
خداوند شبان من است.
سعی کردن همه چیز رو از زاویه عشق و محبت و رهایی نگاه کنم
که نتیجه اش آرامش عالی بود که بعد از مدت ها پیدا کردم.
به نام خدای بی نهایت مهربان و بخشنده و عزیز من مدتت کوتاهی هست که با استاد عزیز اشنا شدم و به شکلی زندگی داره تغیر میکنه که قابل باور به حدی با خودم به صلح رسیدم که گاهی اوقات از شادی میخام اشک بریزم انگار همه چیز ممکن شده همه چیز شدنی شده انگار این 20سال هیچوق حالم واقعا خوب نبوده نمیدونستم حال خوب یعنی چی همه چیز به شکل بی نظیر و عالی خوبه خدارو هزار مرتبه شکر میکنم ارزو میکنم که تمام مردم دنیا روزی بتونن با قانون اصلی این جهان اشنا بشن و از خدا ثروت و سلامتی و آرامش بیشتر رو برای دکتر ارزو میکنم ممنونم دکتر واقعا ممنونم ️️️️زندگی بینهایت زیباست
سلام به استادگرامی و خانم شایسته عزیز
تواین فایل نکته های ریزی داشت که باتکرار گوش دادن متوجه شدم
اولین نکته اینه به فرعیات کاری نداشته باشین بچسبین به اصل قانون
اصل قانون هم فرکانسه
حالافرکانست میخواد تومسیر خواسته هات باشه یاناخواسته هات
دومین نکته هم کنترل ذهن
کنترل ذهن هم باید روی عملکرد خودمون نسبت به روزهای قبل داشته باشیم
وتمرینی که استادگفتن خیلی کاربردیه
تمرین رنج و لذت که اگه به خوبی این تمرین و انجام بدین خیلی موثر تو کنترل ذهن هست
نوشتم که عملکردمو تواین نکات بیشتر و بیشتر به یاری خدا کنم
امیدوارم خدا در تک تک سلول هامون نفوذ کنه و بشیم خالق زندگیمون
تک تک ثانیه هاتون پراز حس و حال خوب
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان ثروتمندم
موضوع ، نشانه ام
این فایل امشب برام بصورت نشانه آمد .
جمله طلایی من اینه : خدا صد هزار مرتبه شکر
خدارا شکر بخاطر این همه آگاهی های توحیدی ونابود.
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (7) سوره ابراهیم
و (نیز به یادآور) هنگامى که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً شما را مى افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است.
سال قبل این فایل میدیدم خیلی متفاوت هست با الان ، الان درک من از قوانین ثابت الهی بیشتر شده و هر چه جلوتر می رم فقط لذت می بدم
چون باورهای محدود کننده ، کمکم داره ضعیف تر میشه و باورهای توحیدی و قدرتمند جایگزین میشه
استاد عباسمنش دقیقا درست میگه هرفایل که دیدیم بلافاصله کامنت آن را بنویسیم که چقدر این کار زیباست از همه نظر ،
درواقع داریم باین کار جهان را گسترش میدیم
مسیر موفقیت ابتدا دارد ولی مقصدی براش نمیشه تصور کرد هرچه جلوتر بریم باز جا داره بیشتر حرکت کنیم و باید سعی کنیم از مسیر لذت ببریم و سپاسگذار الله باشیم .
از خودمان ردپا بگذاریم چون باعث میشه مسیر دوره تکامل خودمان را بعدا ببینیم و بدونیم قبلت چه باورهای داشتیم و الان کجا هستم .
همیشه و با پشتکار و اشتیاق سوزان فایل هارا گوش دهیم و نتایج خودمان را بنویسم و سپاسگذاری کنیم
در پایان هم از خانم شایسته تشکر مس کنم بخاطر این خلاقیت و تلاش عاشقانه برای سفرنامه که داره آماده میکنه .
حتما این کار خانم شایسته، عمل به الهام الله بوده، که این همه نتایج خوب به همراه داره
خدایا شکرت پن و شما دوست عزیزم جز ء هدایت شدگان هستیم.
خدایا شکرت ، خدایا شکرت خدایا شکرت.
ای خدا دوستت دارم و ازت تشکر می کنم .
با نا او…
روز نهم
این مسئله در شخصیت من زیاد پیش اومده که نسبت به ظاهرم کاملا با خودم در صلح بودم با این حال که از لحاظ زیبایی چهره خواهرهام از من زیباتر هستند اما هیچ وقت به فکر جراحی زیبایی و تغییر در چهره ام نیوفتادم ، از همون بچگی دنبال کارهایی بودم که بهشون علاقه داشتم خلق کردن آفریدن یک چیزی ، تقریبا همه کارهای هنری رو تجربه کردم روابطم گسترده و عالی بودند همه چیز خوب پیشرفت تا جایی که بازم تحت تاثیر خانواده و فرهنگی که درونش قرار داشتم نظر و قضاوت اطرافیان برام مهم شد و یه جورایی حساس شدم که تایید دیگران رو دریافت کنم.
البته نه در ظاهر بلکه در انجام کارهام.
بخاطر رشته معماری که خوندم همش بخاطر تایید دیگران به دنبال یادگیری کلی نرم افزار رفتم و هزینه کردم و در نهایت همه ناتمام موندن و فقط چندسال رو بیخود هدر دادم .
یک مسئله دیگه راجب به ازدواجم هست که نسبت به اطرافیانم پررنگ تره، اینکه من هیچ وقت به این گیر نمیدادم که خواستگارم باید چه شرایطی داشته باشه یا بعدش خیلی مسئله های کوچک تر که چه هدیه یا حتی نوع گوشی باید برام بگیره یا خونه و ماشین داشته باشه و…
اینایی که میگم در حیطه سنی خودم برای اطرافیانم
حائز اهمیت بود و جالب اینجاست که در مسئله ازدواجم کاملا رها و آزادانه پیشرفتم و در برهه ای بودم که روی خودم کار میکردم و دقیقا خواستگاری که برام پیش اومد یکی از پسرهای خوب فامیل که در طول عمرم شاید دوتا برخورد بیشتر باهم نداشتیم و اصلا بهشون فکر نمیکردم که یه روزی شاید بخوام با این آقا تشکیل خانواده بدم دقیقا در شرایطی که خانواده رو از اصفهان ترک کرده بودم و مهاجرت کرده بودم شمال بعد هم تهران ( البته تصمیم داشتم که بعدش به خارج از ایران مهاجرت کنم) به طور اتفاقی ایشون ازم خواستگاری کردند و در مدت زمان بسیاری کوتاهی تمام مراحل ازدواج رو پیش بردیم و بهترین عروسی بهترین هدیه ها و بهترین خانواده همسرم رو توی اقوام به لطف خدا برام رقم خورد.
و الان خداروشکر تمام اتفاقات رو که نگاه میکنم میبینم چقدر زیبا همه چیز پیشرفت درحال حاضر هم داریم خودمون رو برای مهاجرت آماده میکنیم امیدوارم هرچه زودتر این روند پیش بره.
مشتاقم به زودی زود به مکان دلخواهم و محیط و فرهنگ مناسب روحیه ام هدایت بشم .
سلام به استاد گرانقدر و دوستان عزیز
امروز یکی از مرغابیا و یکی از مرغای ما مردن .اگه خیلی قبلترا بود خیلی خیلی حالم گرفته میشد و ناراحت و پکر میشدم اما حالا خداراشکر فقط کمی متاسف شدم و به خودم گوشزد کردم که چیز زیاد بغرنجی نیست و خداراشکر تعداد زیادی از مرغابیا و مرغا زنده هستن .
خداراشکر میکنم که به نسبت قبل خیلی خیلی بهتر شدم و زیاد به خودم سخت نمیگیرم ولی بازم دلم میخواد که بدونم برخورد بهتر و صحیحتر با این مسئله چی هست؟
از توجه و پاسخگویی شما بسیار سپاسگزارم