روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 318

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Hila گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیز و مریم جان نازنین و مهربان و به همه دوستان عزیزی که این کامنت رو میخونن

    این اولین کامنتی هست که من در این سایت مینویسم برای همین دوست دارم کمی از خودم و نحوه آشناییم با این آموزه ها بنویسم…

    همونطور که مشخصه من تازه عضو این سایت شدم اما آشنایی من با فایل های استاد عباسمنش برمیگرده به حدود سه سال پیش… اگر بخوام از نحوه آشناییم با استاد بگم قبلش باید توضیح بدم که من حدود 8 سال در یک رابطه عاطفی جدی بودم که هدف از رابطه هم ازدواج بود اما مشکلات و اختلافات خیلی زیادی در این رابطه وجود داشت برای همین سالها زمان گذشت ولی به ازدواج ختم نشد و فقط وابستگی این رابطه رو نگه داشته بود که البته حدود چهار ماه پیش این رابطه به پایان رسید اما ارتباط این موضوع به آشنایی من با استاد این هست که من از طریق اون آقا با استاد آشنا شدم ایشون عضو سایت بودن و استاد رو به من معرفی کردن (که بسیار ازشون ممنونم برای این آشنایی)و چون رابطه ما خیلی جدی بود و برای ازدواج برنامه ریزی کرده بودیم هردو به این نتیجه رسیده بودیم که میتونیم از اکانت مشترک در سایت استفاده کنیم و چون ایشون اکثر محصولات سایت رو خریداری کرده بودند من هم استفاده میکردم و با اکانت عضویت ایشون وارد سایت میشدم و خودم عضو سایت نشده بودم(البته اگر از نظر استاد این کار اشتباه بوده همینجا ازشون عذرخواهی میکنم) تا اینکه در نهایت به دلیل اختلافات زیاد و اینکه این رابطه هیچ آرامشی برای ما نداشت من تصمیم گرفتم و به طور جدی این رابطه رو خاتمه دادم، و اما درباره سه سالی که با آموزه های استاد عباسمنش آشنا شده بودم باید صادقانه بگم که خیلی ارتباط خاصی برقرار نمیکردم با حرفاشون و تاثیر خاصی در زندگیم نمیدیدم چون به آموزه ها اصلا عمل نمیکردم و فقط به عنوان حرف هایی زیبا فایل های استاد رو گوش میدادم و خیلی هاشون رو هم با اینکه قبول داشتم و تحسین میکردم آگاهی هارو اما اقدام عملی انجام نمیدادم تا اینکه حدود چهارماه پیش یعنی چندروز بعد از اتمام اون رابطه عاطفی یک اتفاق خوشایندی برای من پیش اومد که به یکباره انگار چراغی در قلب و ذهن من روشن کرد و اشتیاقی عجیب در دل من انداخت برای اینکه بطور جدی شروع کنم به گوش کردن فایل های استاد عباسمنش و تغییر زندگیم و رسیدن به اهداف بزرگی ک از کودکی در سرم داشتم، تا چندروز اول هنوز هم‌ از اکانت اون آقا استفاده میکردم(البته فایل های رایگان) ولی بعد گفتم چرا خودم عضو سایت نشم؟ و اینطوری شد که عضوی از این سایت پر از مهر و انرژی مثبت شدم و تازه متوجه شدم که اصلا استاد چی میگن و تازه شروع کردم به درک حرفهاشون انگار که اولین بار بود که این حرف هارو میشنیدم، حرفهایی که بارها و بارها شنیده بودم اما اصلا چنین درکی که امروز از شنیدن این حرفها دارم رو نداشتم… اگر بخوام از حالم بگم هرگز در زندگیم چنین آرامش و رضایتی از زندگی رو حس نکردم و این در حالی هست که از لحاظ مالی و زندگی در شرایط مساعدی نیستم و به تازگی یک رابطه عاطفی عمیق هشت ساله رو تموم کردم ولی از خدا بی نهایت سپاسگذارم برای روشن کردن این چراغ در قلب من و از استاد عزیز هم بی نهایت ممنونم برای اینکه واسطه این ماجرا هستن… اگر بخوام درباره شرایطم بگم من 31 سالم هست و تا امروز کارهای مختلفی رو در زندگیم تجربه کردم اما هنوز به استقلال مالی نرسیدم، همیشه از نوجوانی به دنبال خودشناسی و شناخت خودم بودم و راه های مختلفی رو در این راستا پیمودم که هرکدوم چیزهای خوبی برام به جا گذاشتن و در نهایت هم آشنایی دوباره من با آموزه های استاد عباسمنش انگار تمام اون خودشناسی هارو داره به عمل تبدیل میکنه… و البته که کلی آگاهی ناب و جدید هم داره بهم اضافه میکنه و نمیدونم چطور باید سپاسگذاری کنم، من هرروز صبح که از خواب بیدار میشم فایل های رایگان استاد رو به صورت هدایتی گوش میدم(در حال حاضر توان مالی خرید فایل های غیر رایگان رو ندارم) و هرروز که میگذره این حرفها و آموزه ها برام یک چیز جدیدی دارند که نه به گوشم بلکه به قلبم میشنن، من هدفهای زیاد و قشنگی در سرم دارم که هرگز در زندگیم انقدر ایمان و باور نداشتم که میتونم به این اهداف برسم اما امروز ایمان دارم که اگر بخوام میتونم تمامشون رو و حتی بیشتر از اونهارو هم با هدایت خدا و عمل کردن به هدایتش خلق کنم و باز هم از این بابت اول از خداوند و بعد از استاد عزیز سپاسگذارم و دلم میخواد الگویی بشم برای افرادی که شاید فکر میکنن مواردی مثل سن، نداشتن سرمایه، زندگی در ایران و خیلی محدودیت هایی که ذهن ما اونهارو میسازه مانع رسیدن به اهداف بزرگ و رویاهامونه و من میخوام این رو ثابت کنم به خودم و هرکسی که نیاز داره به این الگو که این محدودیت ها فقط ساخته ذهن ما هستن…و دلم میخوام این رو بگم که من با تمام وجود دارم حس میکنم که تمام دنیا دارن دست به دست هم میدن که من رو به رویاهای همیشگیم برسونن و الان فقط وقت اقدام عملیه… همینجا در حضور تمام دوستای عزیزم این تعهد رو میدم که به هدایت های خدا عمل کنم و قدم در راه بگذارم و حتما نتایجم رو با شما دوستای نازنینم به اشتراک میگذارم به امید اینکه ردپایی بشه حتی برای یکنفر که راحتتر مسیرش رو پیدا کنه…

    برای استاد عزیزم و مریم جان و تمام دوستان نازنین در این سایت آرزوی سلامتی و موفقیت و خوشحالی و خوشبختی درونی دارم. ممنون که حرف های من رو خوندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    روز اول سفر28/6/1402

    درودبراستادعباس منش عزیز،خانم شایسته عزیز وهمه دوستان وهم خانواده ایهای گرامی

    میخواستم بفرموده استادیه سفر زیبا وجالب،همراه باتغییر روآغازکنم وسعی وتلاش خودم رو به بهترین شکل انجام بدم.

    عزت نفس میتونه اولین گام وسرآغاز این سفرباشه،باعزت نفس بالااهداف،زندگی خودم ونقاط ضعف ونکات منفی شخصیتم رامی ‌شناسم،آنهارادرک می ‌کنم،اگر امکان تغییریارشدبودبرای آن برنامه ریزی می ‌کنم،در غیر این صورت آنهارامی ‌پذیرم ودرباورها،تفکرات،برنامه ریزی ‌های آینده خود، این نکات را در نظر می ‌گیرم.

    بایدعزت نفس خود را افزایش،از اضطراب خود درمورد نکات منفی و ضعف ‌هاکم کنم،با فشار، استرس و اضطرابی که ممکن است از محیط های اطراف خود از جمله مدرسه، محل کار، خانه یا محیط همسالان، دریافت کنم، کنار بیایم،تابه آرامش،موفقیت وشادمانی،نعمت وبرکت وثروت برسم.

    باید اولویتهای زندگی خودم وخانواده ام رابشناسم ودرک کنم. دراینجاست که قدرت تشخیصم درست کارکنه،موفق وپیروز میشم همه چی تحت کنترلم هست،رشد میکنم وصد درصد موفق هستم.

    تعهدی قوی ومحکم لازمه،باکمک الله یکتا موفق میشوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علیرضا امیری گفته:
    مدت عضویت: 1593 روز

    بنام هستی بخش مهربان.

    سلامی پر از مهر و حال خوب خدمت استاد عزیزم، مریم شایسته مهربان و همه ی دوستان عباسمنشی.

    سه سال از همراهی من با شما میگذره. سه سالی که اتفاقات شگفت انگیز برای من رخ داد و وقتی به این مسیری که اومدم نگاه میکنم لبخند رضایت روی لبهام نقش می‌بنده. مثل همه ی دوستان به صورت معجزه واری با این مسیر و شما و سایت آشنا شدم. شاید یک سال اول زیاد تو سایت فعال نبودم، فایل گوش میکردم اما نه خیلی زیاد شاید روزی 2_3 ساعت وقت میذاشتم. کم کم که نتایج خوبی رو تو زندگیم گرفته ام به این مسیر ایمان بیشتری آوردم و با تعهد و عشق بیشتری هر روز به سایت میومدم و مدت زمان بیشتری رو روی فایل ها وقت میگذاشتم. رفته رفته نتایج من خیلی عالی شد، قدم های مثبت بیشتری برداشتم و معجزه های بزرگتری در زندگی ام رخ داد. هدایت خداوند رو بیشتر احساس میکردم.

    صبح ها رو با صدای استاد عزیزم شروع میکردم و شب ها رو هم با صدای استاد عزیزم به پایان میرسوندم. در طول روز فقط صدای استاد بود که من میشنیدم.هدف گذاری میکردم و خیلی راحت بهشون می‌رسیدم.

    قدم های درست، آرامش، حال خوب، نعمت و فراوانی ، همسری فوق العاده، کارو درآمدی عالی، سلامتی و…. نعمت ها و پاداش های بزرگی بود که در این مسیر به من داده شد.

    اما من به مطلب بزرگی پی بردم!

    بعد از اینهمه تعهدی که نسبت به حرکت در این مسیر داشتم من برای مدت کوتاهی شاید 1 ماه تمرکزم رو از روی سایت و فایل ها برداشتم و ذهن و تمرکزم رو روی چیز دیگه ای گذشتم. دیگه خیلی کمتر نسبت به قبل فایل گوش میکردم. خیلی کمتر زیبایی ها رو میدیدم، خیلی کمتر شکر گذاری مینوشتم، خیلی کمتر لذت می‌بردم.

    نمی‌خوام قسم بخورم اما آنهایی که تجربه اش کردن میفهمن من چی میگم! بعد از گذشت دو هفته یک سری ناخواسته ها و اتفاقات نامناسب خیلی کوچک در زندگی ام رخ داد. آرامشم کمتر شد، حال خوبم کمتر شد، درآمدم کمتر شد، بگو‌مگوهایی در زندگی ام با همسرم شروع شد و…

    باز هم من ادامه دادم و ادامه دادم تا اینکه ماشین قشنگم که خیلی دوستش دارم چون دستی از دستای خداست که خیلی حالمو خوب می‌کنه و کارامو راحت می‌کنه شروع به خراب شدن کرد و همین چند روز پیش هم که متاسفانه تصادف کردم و….

    من مات و مبهوت به آنچه که در این یک ماه اتفاق افتاد و مسیری که طی شد نگاه میکردم!

    خیلی عجیب بود! یادمه توی یک فایلی استاد میگن خیلی ها کامنت میذارن که استاد ما تا زمانی که فایل ها رو گوش می‌دادیم و این مسیر رو دنبال میکردیم همه چی خوب خوب ولی به محض اینکه از این مسیر دور شدیم همه چی رو از دست دادیم!

    ولی برای من اینقدر سریع رخ داد! در عرض 1 ماه!

    شاید از نظر دیگران یعنی کسایی که تو این مسیر نیستن برای من اتفاقات بدی نیافتاده به قول پدرم تصادف برای همه پیش میاد خراب شدن ماشین برای همه پیش میاد، بگو مگوهای زندگی برای همه پیش میاد، گاهی اوقات بازار کساد میشه درآمدها کم میشه و….

    اما منی که سه سال فقط اتفاقات خوب رو تجربه و لمس کرده بودم و زندگی ام به بهترین شکل ممکن سپری می‌شد، کمی برایم عجیب و البته عبرت آموز بود!

    به قول استاد عزیزم خداوند برای همه ی بنده ها خیر و خوبی مطلق میخواد و اگر ما زندگی مون اونجوری که می‌خوایم نیست بما قدمت ایدیهم و بما کانو یعلمون هست!

    اولین کاری که کردم ذهنم رو از روی اون موضوع برداشتم و اون کاری که باعث شده بود کمتر روی خودم کار کنم رو گذاشتم کنار. اومدم سمت سایت تا دوباره محکم تر از قبل و با یک درس بزرگ شروع کنم. درس این ریسمان هدایت رو محکم بچسبم.

    هدایت شدم به این فایل و این کامنت رو گذاشتم.

    به آنهایی که این کامنت رو میخونن می‌خوام بگم که حواستون باشه هیچ سایت و مطلب و فایل و آموزشی بالاتر از این سایت و استاد عزیز نیست خودتونو وقف این آگاهی های ناب کنید تا زندگیتون بهشت بشه و اشتباه منو انجام ندید حتی به مدت یک ماه!

    خیلی دوستتون دارم و از صمیم قلب براتون بهترین ها رو می‌خوام….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    هوالرزاق

    به نام تنها قدرت مطلق زندگیم.

    سپاسگزارم از خداوندی که هدایت کننده من به صراط مستقیم، حمایت کننده من در این راه و حفاظت کننده من در هر لحظه از زندگی ام است.

    امروز 26 شهریور ماه 1402 یکشنبه ساعت 10:38

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی من در شناخت قوانین ، درک و عمل به آنها و تغییر زندگی در همه جنبه هاست.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند که این مسیر رو مانند پلی زیبا میان دو کوه تاریکی و نور برای من فراهم کردند تا با لذت فراوان و آرامش خاطر این مسیر رو هر روز طی کنم تا بتونم آگاهانه زندگی خودم رو خلق کنم.

    سپاسگزارم تا بی نهایت.

    من این مسیر رو شروع کردم بارها و بارها ولی این مسیر رو تمام نکردم یعنی تا پایان فصل چهارم هر دفعه به دلیلی متوقف می شدم.

    یکی از بزرگترین مسایل حل نشده من استقلال مالی است من استقلال زمانی و مکانی دارم ولی استقلال مالی رو هنوز تجربه نکردم، این مسیر رو شروع میکردم ولی چون زمان زیادی برای شناخت این مسیر میذاشتم وقتی برای کار کردن و ثروت ساختن نداشتم، از امروز تصمیم گرفتم اولویت ها و ارزش های زندگی ام رو مشخص کنم و فقط برای اونها وقت بذارم و اضافه وقتم رو برای کارهای دیگه.

    اول مهمترین اولویت زندگیم متعهد شدن به درک قوانین خداوند و عمل به آنها با لذت بردن از این مسیر هست.

    مهارتی که هر روز اولویت اول من باید باشد تا بتوانم آگاهانه زندگیم رو خلق کنم.

    دوم مهم اولویت زندگی من ارتباط با خالقم که تنها قدرت مطلق جهان هستی و فرمانروا و مالک همه چی است و او دانا به همه چی است، او به شدت برایم کافی است، پس تصمیم گرفتم از امروز فقط او را بپرستم و تنها از او یاری بجویم البته در عمل این مهارتی است که من را به بی نیازی می رساند.

    سومین اولویت من توانایی کنترل ورودی های ذهنم و سپاسگزاری بابت زیبایی هایی که در هر روز می بینم و داشته هایی که دارم چون تنها راه ورود خواسته ها به زندگیم از سپاسگزاری بابت داشته ها و توانایی کنترل ذهن یا همان تقوا می گذرد. این هم مهارتی است که در هر روز باید آن را انجام دهم.

    من از امروز 26 شهریور ماه 1402 تصمیم گرفتم و متعهد می شوم که زندگی ام رو آگاهانه خلق کنم و شخصیتی از نو برای خودم بسازم.

    من امروز به خودم یادآوری می کنم تمام اتفاقات مطلوب و نامطلوب فعلی حاصل افکار و باورها و ورودی های گذشته من است و می پذیرم که با انتخاب خودم مسیر اشتباهی رو طی کردم و میپذیرم که فارغ از شرایط فعلی توانایی تغییر زندگیم و خلق زندگی ام بصورت آگاهانه را دارم و این توانایی است که تنها قدرت مطلق جهان هستی یعنی خالقم در دستان من قرار داده تا هم عالی زندگی کنم و هم جهان را جای عالی برای زندگی کنم، تا هم خودم رشد و گسترش یابم و هم جهان اطرافم.

    خدایا سپاسگزارم تا بی نهایت

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.

    امیرعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    سلام به پیام آور نور و توحید و رحمت پروردگار ، پیامبر زمانه…

    امروز هفتادمین روز از تولد دوباره منه از فرزانه گمراه به فرزانه رستگار توحیدی …

    حال دلممممم خوبه خوبه ….

    ساز دلم‌ کوکه کومه…

    بهترین حال جهان را دارم….

    دوست دارم فریاد بزنم که خدایااااااااااا حتی اگه همه سلول های بدنم بگن همش دروغه….اما قلبم میگه نه همش راسته….

    همش…..

    من می‌خوام خیلی بیشتر از گذشته باور کنم….من دیگه نمی‌خوام بی ایمان باشم….

    این مسیر هرچی هست تهش هرچی هست …

    مهم نیست

    مهم الانه که حالم خوبه آرامش دارم.از کسی نمیترسم ..از چیزی نگران نیستم …

    خودمو دوست دارم …عاشق خودم هستم…

    هدفمند زندگی میکنم….

    منتظر مرگ نیستم …

    حسم به همه چیز و همه کس خوبه ….

    دارم دنبال زیبایی و خوبی ها میکردم …

    می‌خوام انسان خوبی باشم و خوبی هارو نشر بدم.

    می‌خوام یه زندگی فوق العاده رو تجربه کنم…

    حتی اگه رویا باشه هم مهم نیست…

    مهم حسی هست که از تصورش میگیرم و حالم خوبه ….

    می‌خوام خودم لایق بدونم

    می‌خوام جلوی ذهن عصیانگرم رو بگیرم و رام و چموشش کنم تا با من راه بیاد و بزاره از مسیر لذت ببرم

    می‌خوام اگه یه قدرت توی جهان هست …

    همون یک قدرت رو بهش باور کنم …..و اونو مثل یه دستگاه بدونم یا همون غول چراغ جادو….که میگه اگه تعهد بدی فقط بیای پیش خودم…هرچی بگی انجام میدم….

    اما اگه یبار رفتی خیانت کردی…از دماغت میکشم بیرون و سیلیشو میخوری…

    می‌خوام به این باور داشته باشم و

    توی تمام شرایط ، حتی اینکه کجا راه برم کجا حرف بزنم و…..فقط از خودش بخوام….اونو ناظر به همه کارام بدونم ….و باور کنم این غول بی نهایت با عظمت و مهربون و ثروتمنده…و هرچی از خوبی و خوشی و عشق و ثروتو سلامتی هست از این منشأ به جهان تابیده شده….

    پس من هرچی به این غول نزدیک تر بشم همسو تر بشم بیشتر ازش بهره میگیرم….

    میخوامممممم‌ طعم خوش بندگی براش رو بچشم و مریدش بشم بیشتر از گذشته….

    خدایا تنها تورو میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم…

    خدایا فرمون زندگیم تا ابد دست خودته…..منو به سر منزل امن و پر از عشق و شادی و ثروت و سلامتی برسون…

    الوعذه وفا….

    الهی هزاران هزار بار شکرت بخاطر اینک منو جزو بنده های صالح خودت قرار ادی

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    علی نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام به دوستای عزیزم درسایت و استاد نازنینم و سرکار خانم‌شایسته عزیز

    این اولین کامنت من توی سایت عباسمنش هست.

    مدتهاست که توی سایت عضو هستم و همیشه سعی کردم یجورایی وصل بمونم و فایل گوش بدم اما بدون برنامه.به وضوح نشونه های تغییر زندگیمو به میزانی که تونستم این آگاهی هارو باور کنم دیدم اما جاهایی که حریف نجواهای ذهنم نشدم طبق قانون خداوند کنترل زندگیم رو از دست دادم.ازش هدایت خواستم تا یجوری دوباره شروع کنم ولی این بار بابرنامه و نظم و ترتیب.تا اینکه با کمک دوستم هدایت شدم به بخش روزشمار تحول زندگی من.وقتی دیدم روز به روز برنامه ریزی شده تا آگاهی های مناسب رو به ما منتقل کنه گفتم خدایا شکرت این دقیقا همون چیزیه که من میخوام.تصمیم گرفتم این بار باتعهدی هزار برابر هرچی که استاد میگنو انجام بدم انگار که اولین روز آشنایی من با این آگاهی هاست و واسه همین خواستم طبق حرفای استاد عزیزم از خودم رد پا بزارم.شایداز نظرما یه کامنت خیلی چیز کوچیکی باشه و تنبلی کنیم دقیقا مث منی که خواستم پشت گوش بندازم ولی به خودم‌گفتم ببین اگه از همین الان بخوای تنبلی کنی و شیوه گذشته رو پیش بگیری حق نداری بخاطر شرایط نادلخواهت شکایت کنی چون تو حاظر نیستی یه کار کوچیک مث همین کامنت گذاشتن رو بخاطر تغییر شرایطت انجام بدی.و بخدا قسم توی همین روز اول که با جدیت تصمیم گرفتم برای تغییر شرایط زندگیم قدم بردارم به وضوح نشونه هارو دیدم یعنی میخوام‌بگم باور کنین وقتی تصمیمتون برای تغییر کردن جدی باشه توی همون لحظه و نه فرداش دقیقا توی همون لحظه نشونه هاشو میبینین و فقط کافیه ادامه بدین و ادامه بدین تا نتایج بزرگتر بشه.خدارو میلیون ها بار شکر میکنم بخاطر قوانین بدون تغییرش و اینکه باز هم منو هدایت کرد و سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این‌آگاهی های ناب خدا به زندگیتون برکت بده واسه همه تون بهترینارو آرزو میکنم.ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 681 روز

    به نام خداوند هدایتگر و مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز .من تازه وارد جمع شما عزیزان شدم از این بابت خدا رو شکر میکنم.

    از اینکه به خاطر آگاهی ما وقت میزارید تا ما را با خدای مهربان آشتی بدید سپاسگزارم.

    من این روزا شرایط خوبی ندارم همه چی به هم خورده همسرم اعتیاد داره و به من خیانت کرده من هم بیار غمگینم .

    دیروز که اولین فایل رو گوش کردم و استاد گفتند کسی نمیتونه آینده کسی رو خراب کنه و هر کاری کرده خودش نتیجشو میبینه و هیچ کس نمیتونه در سرنوشت دیگری دخالت داشته باشه به خودم اومدم .یعنی فهمیدم این من بودم که با شک ،نگرانی ،ترس از دست دادن همسر ،بی پناه شدن ،بدوندخرجی ماندن ،باعث شدم این اتفاقات به وجود بیاد من خدارو فراموش کرده بودم و فقط روی همسرم حساب باز کرده بودم .اما الان می‌خوام دست از جنگیدن با سرنوشت بردارم و فقط به خدا تکیه کنم و خدارو قدرت برتر بدونم .از خدا می‌خوام کمکم کنه تا بتونم باور های کهنه و قدیمی رو از ذهنم پاک کنم و باور های جدید جایگزین کنم چون از این شرایطی که دارم واقعا خسته شدم .

    من دنبال یک مسکن برای آرامش روحم می‌گشتم تا اینکه خدا من رو آورد تو این سایت و اولین فایلی رو که گوش کردم به دلم نشست و تا حدودی منو آروم کرد .

    به امید روز های بهتر

    21/6/1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مژگان ز گفته:
      مدت عضویت: 1332 روز

      درود برشما دوست گرلمی وهمخانواده ای عزیز،خوش اومدی فاطمه جان،براتون ازالله یکتا موفقیت وپیروزی،آگاهی وبینش روشن،قدرت وتوانایی ارزومندم.امیدوارم بهترین ورژن ونسخه عالی ازخودتون رو ارائه بدید،توحیدعملی رو درزندگیتون بکار ببرید،قانون رهایی ،تکامل،تغییر باور رو اجرا کنید ،توبهترین وتواناترین شخصی هستی که میتونی زندگی زیبا،عالی وبهتری برای خودت بسازی،استاد،مریم جون واین خانواده همراه خوبی درکنارتون براتون هست،هر قدم درست که بجلو بگذاری،خوب وعالیه،

      درپناه الله یکتا موفق،سلامت،شاد،قدرتمند،ثروتمنددرآرامش باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نشمیه بهروزی گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    سلام استاد عزیزم خداروشکر بابت وجودتون استادم دوروزه که خیلی تویه فکر این بدم که با خریدن فایل عذت نفستو شروع به تمرین کنم اما فعلا موفق به خرید نشدم ولی پروردگارم امروز منو به اینجا هدایت کرد نمی دونید چه حالی دارم استادم وقتی گفتید که توی برف برای طی کردن قله ردپا گذاشتم گریه کردم من آدمی نیستم که اشکم بیاد ولی بلااآخره شما اشکمو در آوردید استادم شما بخشیدن رو به من یاد دادید چقدر شما بخشنده هستید من نمی تونستم از یه زره چیز ناچیزم ببخشم اما حالا از وقتی که باید با شما آشنا شدم وامشب که درباره منو منقلب کردید استادم خیلی بزرگ هستید از خدای وهابم به خاطر وجود شما هرلحضه سپاس گزارم چون با شما با فایل هایه شما من خدای خودمو پیدا کردم من دوباره به سوی پروردگارم راهنمایی شدم استادم من اولین بار تاحد دادن رو تویه بازاریابی شبکه ای یاد گرفتم که اونجا تاهدمیدم که تا یه مدت معلوم فروششون رو به یه رقمی برسونم اونجا من به عنوان یک تازه کار بلند شدم بدون آگاهی زیاد تاهد دادم که تا دوروزه دیگه اولین ورودیمو میزنم من اون روز گفتم خدایا کمکم کن اگه نتونم آبروم می‌ره چطوری کاش این کارو نمی کردم اما خدا خودش کمکم کرد ویک ورودی زدم اما از کارمو پشیمون شدم گذشت بعد از دوسال که کنار گذاشتم توی فایل هایه استادم درباره با این کلمه آشنا شدم و گفتید که یه حذفی که کوچیکه باشه شروع کنید وتاهد بدید برای خودتون استادم راهنمای زندگیم من العان یک ماه از اون هدفم داره میگذره خداروشکر به خودم میگم که باید قانون تکاملش رو طی کنم توی مسیر هدف م هستم والعان اینجا درباره با این واژه روبه رو شدم ویرایش سومین بار می خوام انجامش بدم چون یک بار من از این کلمه از این واژه ترسیدم می خوام اینو درباره تکرار کنم جوری انجامش میدم استادم که من خودم خود درونم که هیچ وقت درطی این سی ودوسال به خودم افتخار نکردم ولی اینبار در سایت معلمم آموزگاری تاهد میدم که تمام تمرینات این فصل هارو که توسط مریم جانم واستاد عزیزم فراهم شده رو به انجام برسانم استادم فایل اول رو گوش دادم خیلی دوستتون دارم امروز 1402/6/22ساعت 1:2کامنت نوشتم برای ردپا خدایا سپاس گذارم اولین روز شروع کردم باشد به یاری شما ،،،،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    درود براستاد ومریم جان وهمه دوستان وهمخانواده ایهای عزیزم

    بازم یه فایل عالی ازاستاد عالی.

    الهی شکر که ظرف ودریافت ماها تغییرمیکنه بزرگتر ووسیعترمیشه،الهی شکر که هرروز درک ما بهترمیشه ونتایج بهتری میگیریم،خدایا الهامات ودرک ما روبهترکن،زیباییها رو درمسیرزندگی بهترببینیم،خدایا تجربیات مارو عالیتر کن،روحیه وزندگیمون تکامل خودش رو طی کنه،خدایا توانی بما بده که بتونیم این سفرسی روزه رو به بهترین وعالیترین شکل طی کنیم،راه زیبا وساده ای میتونه باشه اگه الهامات رو درست بگیریم ودراین مسیرزندگی سوت زنان مسیر روباشدی،ارامش،صلح باخود وبادیگران،صلح با طبیعت وحیوانات،باتکامل ودرک بالا طی کنیم،الهی گذشته درگذشته،امروزمون رو زیبا باآگاهی وعشق ولذت،نعمت وثروت وبرکت،سلامتی وشادی ،باتعهدی روشن وقوی بساز،الهی آگاهانه وباعشق ما جا پای استاد بزاریم ،درست گام برداریم وبانیت عالی پیش بریم ،به تکامل برسیم،الهی این سفر رو بسیارعالی وفوق العاده بساز ،باقدمهایی درست ومحکم.

    الهی مارو به راه راست هدایت کن که بهترینها وبیشترینها وزیباترینها رو بدست بیاریم،الهی باور درست رو درذهن ما ،تغییر دیدهای غلط گذشته روبراحتی بگذارید،فرکانس وارتعاش مارو روبه ورودیهای عالی قراربده ،دلی روشن،ذهنی ارام ووجودی اگاه،سطلی بزرگ وعالی وسالم وگسترده،به ما عنایت کن.

    تعهدی برای زندگی سالم وآگاهانه لازمه بدون ترمز وابهام،الهی مددی.

    الهی انرژی زیاد وعالی،سلامتی وبرکت،خوشبختی وثروت روبما عطا کن ،الهی به امید خودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مریم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم، خانم شایسته و همه دوستان.

    من مدتی میشه که سفرنامه رو شروع کردم. اوایل فقط روزی یه دونه گوش می‌دادم و جلو می‌رفتم‌ تا اینکه نشانه من رو‌ زدم و یه قسمتی از سریال زندگی در بهشت اومد که مریم جان داشتن خونه رو تمیز می‌کردن و توضیح دادن که باور اول که فایلای محصولات رو‌ می‌شنون برای اینکه بهتر درکش کنند دونه به دونه می‌نویسن مطالب رو. من این هدایتو دریافت کردم و گفتم فایلای رایگان هم باید مثل محصولات بسیار جدی بگیری تا به نتیجه برسی و شروع کردم به نوشتن تمام فایلا از اول یدونه و هم جا ننداختم‌. چون بعضی وقتا شما بین همون حرفای به ظاهر کم اهمیت نکته می‌گید.

    حالا راجع به یه تجربه‌ی نازیبا تو این چند وقت اخیر براتون بگم و بگم که چطور شد که این اتفاق افتاد.

    من تصمیم گرفتم که خونه جدا بگیرم و مستقل زندگی کنم‌ و قرار بود اینکارو با دو نفر آدمی که تازه باهاشون آشنا شده بودم بگیرم. ما یه خونه تو یه نقطه‌ی خیلی خوب شهر با امکانات خیلی عالی و هزینه‌ی خیلی خوب پیدا کردیم. من خونه رو‌ فوری قولنامه کردم و فرداش با یکی از همون دو نفر رفتیم که خونه رو تمیز کنیم انرژی به شدت منفی رو‌ اونجا احساس می‌کردم. احساس خفگی اصلا حسم‌ خوب نبود. چون ورودی خونه با ورودی خونه صاحب خونه یکی بود اون روز که ما رفتیم اونا کلا اونجا بودن و یه سری اتفاقات ناخوشایند افتاد که دیگه اصلا نتونستم تحمل کنم. سریع از اونجا زدیم بیرون. اگر همون آدم قبل بودم قطعا خودم رو‌ محکوم به شرایط می‌دونستم و می‌موندم اونجا تحمل می‌کردم. اما از استاد یاد گرفتم که هر گز شرایط بد رو تحمل نکن. وقتی از اونجا زدم بیرون حس کردم دوباره هوا به ریه هام وارد شد دوباره زنده شدم. خلاصه اون آقا بابت حق فسخ حدود 3 ملیون از ما کم کرد و قرارداد رو فسخ کردیم. من تا مدت‌ها به این فک کردم که چرا این اتفاق برام افتاد کجای راهو اشتباه رفتم که اون شرایط نابسامان رو‌ تجربه کردم، چون قبلش معجزه وار اتفاقات خوب افتاده بود، (و الانم می‌افته)، تا به این نتایج رسیدم.

    1. من با اون دونفری که می‌خواستم خونه بگیرم از نظر شخصیتی زمین تا آسمون فاصله داشتم و مسلما جهان اجازه نمی‌داد کنار هم باشیم در اون حد.‌ (چیزی که اون موقع خیلی خوب درکش نمی‌کردم.)

    2. تو فایلی که استاد راجع به قسط و وام صحبت می‌کنند یه نکته‌ی طلایی می‌گن: « قرآن می‌گه وای بر کسانی که حساب می‌کنند.» تا وقتیکه که اون فایل دونه دونه خط به خط ننوشتم متوجه این جمله نشده بودم با اینکه 2,3 بار قبلش گوش داده بودم. من برای اجاره اون خونه رو پول اون دو عزیز حساب کرده بودم، چون فک می‌کردم خودم به تنهایی با تکیه بر خدای خودم نمی‌تونم از پسش بر‌بیام. شرک خفی داشتم. واقعا شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه‌ی سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است.

    3. کار خطرناک دیگه ‌‌ای که می‌خواستم انجام بدم و خداروشکر خدا نزاشت این بود که برای پول پیش خونه می‌خواستم مقداری پول از پولی که پدرم به امانت پیش من گذاشته بود بردارم و به خودم می‌گفتم که تو ماه اول بر‌می‌گردونم. اصلا احساس خوبی نسبت به اینکار نداشتم ولی بهش توجه نمی‌کردم. احساسات ما همواره هدایت گر ما هستند‌.

    4. کار اشتباه دیگه‌ای که انجام دادم این بود که به فراوانی اعتقاد نداشتم‌. وقتی این خونه رو با این شرایط و امکانات و محله و این مبلغ پیدا کردیم من فک کردم فقط همینه و دیگه نیست و باید دو دستی بچسبمش، تو روز معامله خیلی سعی می‌کردم با نرمش و سازش با صاحب خونه صحبت کنم که خونه رو بهمون بدن.

    5. کار اشتباه دیگه طی نکردن تکاملم بود و تصمیم از روی هیجان. یادمه انقدر هیجان زده شده بودم از اینکه این خونه رو‌ گرفتیم که حس می کردم مغزم الان می‌پوکه. و همش می‌خواستم به بقیه بگم که من این خونه رو گرفتم (تایید شدن از طرف دیگران، کمبود عزت نفس.

    خدارو صد هزار بار شکر می‌کنم که به راه درست هدایتم کرد و همون اول منو از اون محیط کشوند بیرون. و دوباره خداوند رو شکر می‌کنم که بهم یاد داد کجا رو اشتباه رفتم و چرا این اتفاق افتاد.

    یه مسئله‌ی دیگه هم هست اولین باری که من از شما شنیدم که پول قرض نگیرید و‌ قرض ندید، من خوب تو زندگیم یادم نمیاد پول قرض گرفته باشم فقط دو سه بار وام گرفتم اونم به اسم

    پدر و مادرم که اونا قسطاش پرداخت می‌کردن. اما خیلی ضعف داشتم تو نه گفتن. وقتی یه نفر ازم پول میخواست نمی‌تونستم نه بگم. ولی بعد از شنیدن این فایل برای اولین بار در جواب کسی که گفت پول قرض میدی گفتم نه. اون لحظه. خیلی به خودم افتخار کردم اما یه چند وقت بد چند تا از اعضای خانوادم تو شرایط بسیار نامساعدی بودند و خب برای مبلغی ازم درخواست پول کردند. اونجا نتونستم نه بگم. اما الان اینجا می‌خوام چند تا تعهد بدم. به قول تونی رابینز وقتی جلوی بقیه تعهد می‌دیم کمک می‌کنه بیشتر پاش بایستیم.

    1. اول اینکه تا به اوضاع مالی خیلی خوب نرسیدم هرگز به کسی پول قرض ندم و مدام به خودم یادآوری کنم که هر کس تو هر شرایطی هست خودش به وجودش آورده و اگه از خداوند درخواست کمک کنه‌، خداوند حتما راهی رو براش باز می‌کنه و به من ربطی نداره که بشم فرشته نجات بقیه. فقط وقتی به کسی پول بدم که در قالب ببخش باشه و فقط برای کمک به خودم.

    2. تعهد می‌دم که به الگو‌های تکرار شونده آدما نگاه کنم و اگر کسی الگوی نامناسبی داره اجازه ندم اون الگو به من آسیب برسونه. ( یکی از اعضای فامیل از من درخواست کرد موبایلشو ببرم اون‌جایی که آشنا هستن با من و کارشون خوبه و بدم تعمیرش کنن، من رو حساب احترام پذیرفتم با اینکه مادرم بهم گفت اینکارو نکن چون اون آدم از نظر مالی آدم بد حسابیه‌، ولی من هدایت رو دریافت نکردم الان چند وقته می‌گذره و ایشون هنوز پول موبایل رو پرداخت نکردن و من کلا رو ندارم از اون سمت رد بشم.)

    3‌. تعهد میدم که هر روز صبح که بیدار میشم روزه‌ی تمرکز بر نکات مثبت بگیرم و فقط دهنم وقتی باز کنم که می‌خوام حرف درستی بزنم. انشاالله که به یاری الله از پسش بر میام.

    استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم بابت تحولاتی که با آموزشای شما در زندگی من رخ داد و واقعا منو از قعر چاه کشیدین بیرون. نتایج من هر روز داره شگفت انگیز تر میشه وقتی به جاییکه مد نظرم هست رسید میام همه چیزو براتون میگم.

    الان اول صبحه و من قبل از ستاره قطبیم اومدم تو سایت کامنت بزارم. الان برای ستاره قطبیم همین‌جا از خداوند سپاسگزارم که ایمان و تعهدی بهم میده که بتونم فوق‌العاده به قوانین عمل کنم حتی بهتر از شما و مریم جان.

    عاشقتونم. دست خداوند وهاب به همراهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: