روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 32

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امینه ملک سعدی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    استاد عزیز سلام

    مرسی از درسهای ارزشمندی که بما میدین

    سعی میکنم تافایل های شمارو دانلود وگوش کنم

    امیدوارم خداوند شما و پسرگلتون و عزیز دلتون روحفظ کنه

    خیلی بزرگوارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ایدا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 3079 روز

      سلام دوست عزیزم سمین جون

      میخوام از رابطه از هم کسیخته خودم بگم که بگم با باور درست همه چی درست میشه البته باید به باورات زمان بدی

      من و همسرم به حدی رسیده بودیم که خیلی راحت برگشت از زندگی برو بیرون و دیگه برنگرد هیچ جوره نمیتونم دیگه باهات ادامه بدم….

      من اولش به هم ریختم داغون شدم همش با خودم میگفتم اینقد خوبی که من کردم چی پس کو اون خدا که حقمو بگیره تو این گیر و دار بودیم که یکی فایل ایمان و باور و فایل سپاسگزاری و فایل فقط رو خداوند رو فرستاد من گوش کردم و حالم بهتر شد وارد سایت شدم و فایلای دیگه استاد رو دان کردم و گوش دادم و فقط فقط به خوبیهای همسرم فکر میکردم و همش اونارو با خودم تکرار میکردم باورامو عوض کردم مسولیت صددرصد اتفاقات رو پذیرفتم و فقط روی خوبیها همسرم تمرکز کردم و واقعا مثل یه معجزه همه چی درست شد

      همسرم شد اونیکه من باورش کردم بودم…

      دوست گلم رو باورات کار کن باورای مخربت رو پیدا کن و باورای درست جاش بزار و مسولیت همه ی زندگیتو بپذیر تا اولا به ارامش برسی و بعد به یه زندگی ایده ال

      شاد و موفق و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سیده سمانه لایق گفته:
        مدت عضویت: 3331 روز

        سلام خانوم حسینی.خوبید؟وقتتون بخیر

        مرسی از اینکه وقت گذاشتین و پیام منو خوندین و جواب دادین .خیلی ارزشمنده برام.ولی من میخام طلاق بگیرم چون زندگیم اونی نیس که میخام .خانواده هامون اصلا با هم جور نیست و اختلاف فرهنگی و اقتصادی بالایی دارن و سر دعوایی که تو عروسیمون شد باهم ارتباط ندارن.۵ساله که اذیت میشم..من شاغلم همسرم اصلا توخونه همکاری نمیکنه وروز بروز با حرفای رکیکش عصبی ترم میکنه.خیلی وسواس داره به همه چی ..حتی به واژه ها…سرهرچی یه دعوا میفته..من معمولی حرف میزنم یه چیز از توش درمیاره… خلاصه اصلا تو زندگیم ارامش ندارم ..از بودن باهاش لذت نمیبرم بلکه تنهایی راحت ترم..خیلی دوس داشتم بچه داشته باشم ولی انقد درگیر مسایل ریزوبیهوده شدیم که جایی نمونده واسه بچه..من سنمم میگذره ..میگم تاکی میخام به این زندگی جهنم ادامه بدم قبلا از حرف مردم میترسیدم ولی الان میگم به جهنم هرکی هرچی دلش میخاد بگه مهم نیس و به قول استاد شرکه اگه چشمم به حرف مردم باشه.

        میدونین حس میکنم طلاق بگیرم وبا کارکردن روی باورهام یه نفری که میخام رو جذب کنم ویه بار دیگه یه زندگی دیگه رو شروع کنم انقد تو این زندگی خاطرات بد دارم که..میخام به آرامش برسم

        مثلا من دلم میخاد شوهرم تو خونه کار کنه چیزی که تو داداش و پدر خودم تو خونمون دیدم ..ولی شوهرم اینطور نیس چون باباش کار نکرده و …ونمیتونم تصور کنم که مثلا ظرف میشوره..چون میدونم نمیشوره تصورشم نمیتونم بکنم.خلاصه..حرف زیاده و جاش نیس بنویسم…میدونین من معمولی حف میزنم یه دعوا میشه آخه چه فرکانس من باعث دعوا شد؟من که معمولی حف زدم..از زندگی سیرم کرده..

        بازم ممنون از وقتی که برام گذاشتین واقعا لطف کردین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3472 روز

    سلام بر خانواده ی عزیزم ؛ اینجا ایالت متحده لرستان است ومن در 29 روز سفر کاری کردم کارستان برف در حال باریدن است . خدایا شکرت . بچه اون نوار بیا دردت به جونم . جونم جونم درد به جونم . شب بیا آواز بخونم با خانواده گذاشتیم وداره میزنه وما هم داریم میرقصیم

    میرقصیم ومیرقصیم وچه خوشیم مادر این رقص . از شادی دارم میرقصم چون خدایی دارم که حواسش به من است عاشق من است ودستم در دستش است شب وروز حواسش به من است وهر موضوعی که من فکر میکنم وبرایم کنک است اون خدا ؛ اون جان جانان , به طریقی مرا از ماجرا باخبر میکند . دیشب خدای عزیزم به من الهام کرد در خواب ومشکلم حل شد . خوب حال که اینقدر من رفیق بی کلکی دارم چرا خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خوشحال نباشم از طرفی دیگه موضوع این است که خود مولانا ؛ بیشتر شعرهایش را در حالت رقص وپایکوبی بهش الهام میشده .

    چون اون خدا ؛ تمام وتمام شادی است پس حتی من یک لحظه غم وناراحتی را به هیچ وجه به خودم راه نمیدم وبا این شادی همراه هستم ودارم خیلی از این زندگی وبااین خانواده ام لذت میبریم ومیزنیم ومیرقصیم

    حرام گشت از این پس فغان وغمخواری — جهان بهشت گشت ؛ چونکه تو جهانداری ای جان

    فردا جمعه است ؛ همه به عزیز دلم (سید جان ؛ فکر کردی فقط تو عزیز دل داری ببین من عزیز دلی دارم که همه چی در خواب به ایشان الهام میشود وتا حالا که بیش از بیست سال با عشق باهم زندگی کردیم ؛ نشده یکبار در خواب به ایشان الهام بشود واشتباه باشد . حتی یک بار ) زنگ میزنند ومیگویند شما فردا باید با ما بیایید که به کوه برویم .

    خدایا من امتیاز همه اینها را میدهم به تو ؛ در جمع سخن میگویم همه میخکوب سخنان من میشوند . اگر برای دیکران وخانواده ام شیرین وامتیازی دارم اینها همش لطف ومهربانی تو است

    خدایا اینها همش لطف بی کران تواست که وقتی عزیز دل من وبچه هایم از خوبی من پیش دیگران حرف میزنند ؛ آنها میگویند مگر چنین آدمی وچنین پدری هم پیدا میشود

    خدایا اینها همش لطف ورحمت توست که نصیب من وهمه ی خانواده ام شده است که هر کسی به خانه ام می آید میگویند به خدا دل نمیکنیم از اینجا بریم

    خدای عزیزم ؛ اینها همش از لطف وشیرینی تو است که بچه های اقوام از شهرهای دور ونزدیک به خانه من زنگ میزنند وبا من حال خوشی دارند .

    خداجونم این رحمت بی انتهای تواست که بچه ها شارژ موبایل بابا ومامانشان را در زنگ زدن به من تمام میکنند وحتی در طول روز گریه میکنند اگر با من تماس نگیرند

    آری خدای خوشگلم ؛ وقتی تمام وجود آدم از تو پر میشود ، وقتی قلب یک آدم اززیبایی وشادی های (حتی معمولی ) پر میشود ؛ وقتی همه ی بنده های خدا را دوست داری وقتی (ای نشان از تمام قلبها برتو ؛ نشان میرود )ووقتی با خودت وخدای خودت عشق بازی میکنی ؛ اول سراسر وجود خودت ؛ اول سراسر وجود خودت ؛ غرق در شادی وآرامش میشود وبعد این آرامش به دیکران هم القاء میشود وتو عزیز همه میشوی

    ای محبوب من ؛ ای یگانه قادر متعال ؛ از تو میخواهم که دستانم را در این چند روز زندگی ؛ دستان خودت در این کره ی خاکی قرار دهی .

    خدایا 29 مین روز سفر را با این خواهر وبرادرانم را ؛ برای همه شادی وزیبایی بفرست ومرا در این روز ؛ با آیه های خودت بیشتر آشنا کن

    ای نور آسمانها وزمین ؛ توهمجنان به من باورهای قدرتمند ؛ همانند گذشته الهام کن

    الهی ؛ به کسانی که نام ترا وبوی ترا دراین جهان پر از آیه های تو ؛ پخش میکنند ؛ خودت همرا بافرشته هایت ؛ رحمت ونعمت وثروت بی نهایت ؛ عطا کن . الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    سلام به دوستان خوبم . به خودم قول داده ام که تا می تونم آموزش ببینم و خودمو رشد بدم و به یک انسان واقعی تبدیل بشم. اولین کاری که باید بکنم اینه که بدونم من کیم؟ برای چه چیزی به دنیا آمده ام؟ و به کجا می خواهم بروم؟ اعتماد به نفس مهمترین عامل موفقیت است . چون اعتماد به نفس اعتماد به رب و ایمان را به همراه خود دارد. اعتماد به نفس موفقیت در تمام زمینه های زندگی پول ، روابط خوب، فرزند صالح، تحصیلات عالیه، روابط اجتماعی بالا و …. را به همراه دارد. اعتماد به نفس به من قدرت می دهد تا بتوانم در مقابل تمام مسائل زندگی ام بایستم. استاد فایل امروزتون خیلی به دلم نشست. منم می خوام ظرف وجودم بزرگ بشه سال ها از خدا می خواستم که بهم آگاهی بده. همیشه از خدا می خواستم غافل از این دنیا نرم مخصوصا وقتی که این سخن حضرت محمد رو شنیدم که می گه انسان ها در این دنیا در خواب هستند و وقتی که می میرند از خواب بیدار می شوند. این حدیث دیوانه ام می کرد خدایا نکنه خواب باشم و وقتی مردم بیدار بشم و دیگه کار از کار گذشته باشه . خدا رو بی نهایت شکر که با قرار گرفتن در این مسیر می خواد که آگاهم کنه می خواد که به عظمت برسم. خداجونم دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زینب موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2442 روز

    سلام به دوستان و استاد گرامی

    امروز سومیم روز سفر من بود.با گوش کردن فایل حس عجیبی دارم که قابل توصیف نیست .هم خوشحالم هم ناراحت.خوشحال به خاطر اینکه تسلیم خدا بودن و به قول استاد دوست جون جونی خدا بودن چه قدر زیباست و قابل مقایسه با هیچ چیز نیست و ناراحت که چرا همش ترسیدم و تسلیم خدایی به این مهربانی نبودم .تمام تلاشمو میکنم و روی باور های توحیدی کار میکنم تا به خدایی به این مهربانی و بخشندگی ایمان واقعی بیارم. خدا رو شکر میکنم به خاطر نشان دادن راه درست .

    استاد و خانم شایسته بی نظیرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    طاهره طاهري گفته:
    مدت عضویت: 3008 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان همراه، استاد من خیلی هم تازه وارد نیستم ولی مقاومت های ذهنی تقریبا بالای دارم و چون مشغله بسیار زیادی هم دارم با اینکه همیشه از کوچکترین زمانهام برای گوش دادن فایل ها استفاده می کنم یه کم ، کم کار شدم و از بعضی جهات درجا زدم ولی خوب باز هم با تمام مشغله هام دوباره شروع کردم ، یه از جذب های قشنگم همین امروز به وجود اومد و کلاس شبکه ام به زیبایی تعطیل شد تا بتونم به درسهای دانشگاهم برسم و به زیبایی و راحتی همسر و فرزندانم هم به جاهای خوب دعوت شدند من علی رغم باورم دیدم که بعد از سالها تنها توی خونه برای خودم خلوت کردم ونشستم درس می خونم وجذب بعدیم بعد از سپری شدن امتحاناتم ، دوباره یه همچین خلوتی با خودم خواهد بود برای تجربه یه مراقبه خوب و دلنشین و آرامشی بی بدیل .

    البته این تمام جذب های قشنگ من تویه این راه نبوده ولی به خاطر همون مقاومت ها ، خواسته هایی داشتم که هنوز بهشون نرسیدم وهمین طولانی شدن راه کمی از انرژیم رو کم کرده بود ولی به حول و قوه الهی دوباره شروع می کنم….

    خیلی عالیه ، خدایااااااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    asal bahredar گفته:
    مدت عضویت: 2382 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته گلمون واعضای گروه و ساراجان عزیز منم با شما موفقم فرکانس غوغا میکنه باور کنید امروز فایل قانون برای بار چندم گوش میدادم تمام نکته هایی که استاد تو این فایل گفتن من نکته هایی پیدا کردم یا شنیدم که تو اون جندبار نشنیده بودم وچیزهایی خواستم که روی پوستر مدرسه ی دخترم جوابشو گرفتم وای خدای من ازت ممنونم بخاطر بنده مهربان بزرگوارتون استاد عزیز و دیگر عزیزان در کنار خانواده صمیمی برای رسیدن به توحید و یکتا پرستی سپاسگزارم خدا جونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم نجفی گفته:
    مدت عضویت: 2574 روز

    سلام به همه دوستان

    زندگی عاااالیه مگه نه??

    من دارم از لحظه لحظه زندگیم لذت میبرم.چیزی که حتی تا یک سال پیش بهش فکر هم نمیکردم و نمیدونستم میشه اینجوری هم زندگی کرد ولی واقعا عالیه…همه تجربه های جدید برام لذت بخشن مخصوصا اونایی که خواسته ی من بودن و به دلیل ترمزای ذهنی خودم ازشون محروم شده بودم.

    چندتاشون رو براتون میگم چون در این لحظه دوست دارم با بقیه به اشتراک بذارم.

    من پنج ساله ازدواج کردم و خونه خودمم و توی یه شهر که بقیه میگن محروم زندگی میکنم.تا سال پیش از کمبود آب و قطعی مداوم اون توی تابستون رنج میبردم و فکر میکردم باید اینجوری باشه چون استان خشک و کم آبه و واسه همه همینجوریه…کلا برای ذهنم این وضعیت منطقی بود و ماه رمضون خیلی اذیت میشدم مخصوصا زمان نزدیک افطار که کلی کار داشتم.

    خونمون طبقه دومه و به دلایلی پله هامون هنوز نرده نداشت و خیلی ترسناک بود و هرمهمونی میومد خونمون میگفت خیلی خطرناکه نرده کنین زودتر ولی بازم به دلایلی نمیشد.حتی وقتی بچه دار شده بودم جای اینکه از داشتن این نعمت زیبا لذت ببرم فقط به این فکر میکردم که وقتی راه بیفته و بره طرف پله ها من چکار کنم و ترس همه وجودم رو میگرفت.

    چیز دیگه که خیلی جالب بود این بود که با اینکه ماشین لباسشویی داشتم ولی اونم به دلایلی نصب نشده بود و پنج سال گوشه اشپزخونه مثل یه کمد شده بود و توش وسایل میذاشتم و مجبور بودم لباسامونو ببرم پایین مادرشوهرم با ماشین خودش بشوره و بااینکه از این وضعیت راضی نبودم ولی انجامش میدادم چون فکر میکردم راهی نیست و من کاری نمیتونم انجام بدم.

    کلی کتاب داشتم ولی,کتابخونه نداشتم و همشون رو روی هم توی کمد نگه میداشتم و نمیتونستم بخونم چون هرکدوم رو میخواستم باید کلی دنبالش میگشتم و چون سخت بود بیخیال میشدم

    ولی رسیدم به اینجا و با قوانین اشنا شدم و سعی کردم ازشون استفاده کنم و الان که دارم این جا براتون مینویسم کل این مشکلات در عرض یک سال رو به راه شدن و زندگیم خیلی راحت تر شده.

    حالا براتون بگم چطوری درست شد همه چی…

    اولیش مشکل آب قطعی بود که تا ماه رمضون سال پیش ادامه داشت اما به طرز جالبی وقتی خواستم دیگه بی آبی توی خونم نباشه یکی از اقواممون از شهر دیگه اومد و برامون پمپ وصل کرد و رفت..حالا هروقت آب کم فشاره یا قطعه میزنمش به برق و آب با فشار زیاد وارد زندگیم میشه و میتونم از انجام کارهای خونه با آب پر فشار لذت ببرم.

    وقتی بچه ام تازه راه افتاده بود و من خواستم که پله ها نرده داشته باشن باز دوباره به شکل عجیبی چندتا از همکارای شوهرم اومدن و پله ها رو نرده زدن و رنگ کردن و رفتن و درست روز قبل از مهمونی افطاریم که بزرگ بود و نگران بودم بچه مهمونا پایین نیفتن پله ها نرده شد و رنگ شد و من با خیال راحت مهمونیم رو برگزار کردم.الان بچه خودم تنهایی میره پایین و میاد و حتی فرش هم کردیم که رفت و امدش راحت باشه.

    برای کتابامون یک کتابخونه بزرگ درست کردیم که همه کتابامونو توش با سلیقه خودم چیدم و از دیدنشون و خوندنشون لذت میبرم.

    ماشین لباسشوییم هم دیشب نصب و راه اندازی شد و برای اولین بار الان روشنش کردم و دارم از صدای شسته شدن لباسام توی خونه خودم احساس خوشبختی و راحتی میکنم.ولی واقعا تعجب میکنم که چرا چیز به این ساده ای تا حالا به تعویق افتاده بود و من چه ترمزی داشتم که نتونستم تا حالا از ماشینم استفاده کنم.

    ولی چیزی که مطمئنم ازش اینه که همش به خودم برمیگرده و من مانع ورود این نعمتها به زندگی خودم بودم و خوشبختانه خودم تونستم با کار کردن روی باورهام همشون رو وارد زندگیم کنم و از داشتنشون توی زندگیم لذت ببرم.

    ولی مهم ترین کاری که انجام دادم این بود که ایمان داشتم خدا خودش برام درست میکنه و به جای خواستن از بنده هاش از خودش خواستم و ترس ها و ناراحتی هامو رها کردم و با ایمان به اینکه خدا با هروسیله ای که بشه درست میکنه از زندگیم و چیزایی که داشتم لذت بردم و برنامه ریزی و بقیه کارها رو به خودش سپردم تا اینکه کم کم و یکی یکی حل شدن.

    ممنون که مطالبمو خوندین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3000 روز

      سلام دوست مهربان

      چه کامنت عالی نوشتین و با تغییر باورهایمان و فقط از خدا درخواست کردن چه نتایج عالی برای خودتون خلق کردین ….

      تو مگو ما را بدان شه بار نیست

      با کریمان کارها دشوار نیست

      در سایه امن الهی باشید …شاد وسالم و ثروتمند .???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Beniey گفته:
    مدت عضویت: 3459 روز

    سلام به همه دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز

    این روز ها بیشتر دارم الگو های موفق را بررسی میکنم و در کامنت قبلی هم درباره امیر علی اکبری فایتر ایرانی صحبت کردم، قرار هست که چند تا کتاب زندگی نامه افراد موفق را تهیه کنم و بخونم که در اینجا هم معرفی میکنم : کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست از کیم وو چونگ موسس شرکت دوو و کتاب کفش باز از فیل نایت موسس شرکت نایکی و کتاب میلیونر شدن در جوانی از مت موریس (زیاد کتاب نخون، کتاب های خوب را زیاد بخون). انشااله بزودی تهیه میکنم و مطالعه میکنم به شما دوستان عزیز هم پیشنهاد میکنم کتاب زندگینامه بخونید خیلی تاثیر گذاره البته قبل از مطالعه این کتاب های زندگی نامه حتما فایل شیوه صحیح الگو برداری را گوش بدید به علاوه فایل مسیر هموار یا ناهموار؟ تا در الگو برداری دچار حاشیه نشید.

    امروز داشتم فکر میکردم به همین الگو های موفق و رابطه اش با تفکر مثبت و برخوردم به یکی از نزدیکان خودمون. دو تا پسر عمه دارم که با هم برادر هستند، یکشون فرد بسیار تحصیل کرده ای هست، مهندس شرکت نفت هست و بیش از پنج ساله داره در یک شرکت نفتی کار میکنه و با من هم خیلی رابطه صمیمی داره و من هم دوسش دارم پسر بسیار خوبی هست اما باور هاش مشکل داره و آدم خیلی حساسی هست و در این چندین ساله و با این همه درامد خوب فقط یک ماشین سمند داره همین در صورتی که میتونست از نظر مالی در جایگاه بالاتری باشه. پسر عمه دیگم تحصیلات زیادی نداره فکر کنم فقط دیپلم یا سیکل داره، آدم خیلی خونسرد و آرومی هست و در کل آدم مثبت اندیش و بیخیالی (آروم و خونسرد) هست، حالا بذارید بگم چه نتایجی بدست آورده، حدودا دو سال هست که ازدواج کرده یه همسر خیلی خوب داره رابطه شون بسیار خوب هست همسرش بسیار آدم باهوشی هست تو زمینه مالی و در خیاطی هم کار میکنه و کلا رابطه زناشویی عالی داره، خود پسر عمم هم علاقه به ماشین سنگین و اینا داره، البته از طریق یکی از آشنایان خانومش توی شهرداری شهرشون کار پیدا کرد براحتی و الان هم داره کار میکنه و حقوق دریافت میکنه. خونه عمه من دو طبقه هست که عمه جان عزیز در طبقه پایین هست و در طبقه بالا مستعجر بود اما بعد از ازدواج ایشون طبقه بالا را عمه جان داد به همین پسر عمه خونسرد ما و براحتی خونه دار هم شد. حالا خودتون مقایسه کنید دوستان. با سپاس از همه دوستان و استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عرفان روح الله زاد گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    سلام به همه دوستان

    امروز اولین روز من در سفرنامه هستش

    همونطور که استاد عباس منش گفتن,من با گوش کردن به فایل اعتماد به نفس,مطالبی رو شنیدم که تا حالا نشنیده بودم تو اون فایل

    مهم ترین موضوعی که منو تو فکر فرو برد و کم کم دارم درکش میکنم این بود که:هیچکس نمیتونه به ما ظلم کنه و ما با فرکانس هامون تو محیط و شرایطی قرار میگیریم که اونجا ظلم وجود داره

    من همیشه فکر میکردم تو کسب و کار افردای هستن که دارن با رفتار و باورهاشون به من ظلم میکنن,با دیدن مجدد این فایل متوجه شدم که این من هستم که با فرکانس هام تو این شرایط خودم رو قرار دادم و باید تمرکزم رو فقط و فقط رو خودم و باورهام بزارم تا به موفقیت بیشتری برسم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: