روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 35

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طاهره جان گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلام

    نمیدانم چگونه حس و حالم را وصف کنم من بارها به این فایل ها گوش دادم و دوباره شروع کردم به دوره و همسفر شدم با همسفران عزیزم

    وااای این سبکی این ارامشی که دارم انگار تازه متولد شده ام دیگر هیچ احساس گناهی ندارم دیگر هیچ عذاب وجدانی ندارم چه روز ها و شب ها

    را با ارسال فرکانس هایی از نوع بدترین ها را ارسال کردم و هر روز بیشتر غرق شدم ولی الان سبک و سبکتر

    ارامشی از جنس خدای مهربونم

    مثل کودکی که تازه متولد شده

    چقد من از خودم لذت میبرم

    چقد من با تنهایی خودم عشق میکنم

    خدایا سپاسگزارم که مرا برگزیدی و معجزه خودت را بار دیگر به من نشان دادی و مرا هدایت کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    طاهره جان گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    امروز 30دی ماه و من تازه سفرنامم رو شروع کردم

    سلام ویژه خدمت خانم شایسته عزیز و همفرکانسی های عزیزم

    سلام گرمم خدمت استادم پدر معنویم راهنمایم فرستاده از جانب عشقم معبودم ربم

    واااای چه دنیای جدیدیه این دنیای من

    من واقعا در طی این دوسه ماه به مرحله ای رسیدم که حرف هیچکسی برام مهم نیست

    به مرحله ای رسیدم که از هیچ کسی ناراحت نمیشم اصلا چون فرکانسم تغییر کرده کسی حرفی نمیزنه اگه بزنه هم برام مهم نیست الان بعد از مدت ها کار رو خودم الان تقریبا ی هفته هست اصلا حالم بد نمیشه و یا حالم خوبه یا کمی قبل از خوب یعنی بی تفاوتی اونم منی که این دو سه ماه با بزرگترین تضاد زندگیم برخورد کردم

    و واقعا تونستم جهاد اکبر کنم و بت های درونیم رو ذره ذره خورد کنم و بریزم پایین که بزرگترین بت زندگیم بزرگترین شرکی که به خداوند داشتم و شریک رب تنها قدرت جهان کرده بودم همسرم رو از کنار خداوند بردارمو خودم رذو پاک و خالص کنم و بالاخره بعد از مدتها مقاومت در برابر قانون رهایی به رهایی مطلق برسم و به این نتیجه برسم که فقط فقط به خداوند به عزیزدلم متصل بشم.

    بازم خدا رو هزاران بار شکر میکنم که منو افرید و بنده ای چون استادم سر راه من قرار داد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فرخ لقا گفته:
    مدت عضویت: 2660 روز

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    وتمامی دوستان

    من دیر به سفرنامه ایها پیوستم .گازش راگرفتم تاروز شانزدهم هم رفتم وبرای اونروز یه یادداشت هم گذاشتم.روز۱۷ نوشته های خانم شایسته راخوندم وبااینکه فایلهای قبلی راخوب گوش داده بودم تصمیم گرفتم برگردم وباتعمق بیشترگوش کنم واگه شد اثربیشتری به جابذارم تا اولا”خودم متعهد ترباشم برای انجام تمارین وهم کمکی برای سایردوستان باشه.

    فایل اول جلسه ۱ راکه گوش دادم توجواب سوال استاد که خصوصیات آدم باعزت نفس چیه برای خودم یادداشت کردم که یه چیزمهم اینه که شاید بشه گفت همه ی آدمابه نظرمن قبل ازهرچیزی به خودشون اهمیت میدن ودردرون خودش راارزشمند میدونند.برای همین هم هست که بعضیهاشون رفتارهای به ظاهر ناپسندازخودش نشون میدن چون احساس میکنن اونطور که لایقش بودن باهاشون برخورد نشده.فردبااعتماد به نفس تلاش میکنه تااون موقعیت خودش رابه دست بیاره وحفظ کنه. برای همین استاد هم همت میکنند تا اون گوهره وجودی ناب راازلابلای آنهمه سختی، بی مهری وضمختی بیرون بکشند.( البته بعد دیدم استاد هم توفایل ۳ گفتند مهمترین چیزدراعتماد به نفس خودارزشیه) خوب خدرارا شکر فکرکنم اینو خوب گرفتم.مورد بعدی احساس گناه بود که استاد اشاره کردند .من خودم چندماهی بودکه داستم روخودم کارمیکردم وحالم نسبت به قبل خیلی بهتربود احساس میکردم خیلی محکم شدم .تااینکه موردی پیش اومددررابطه بادخترم من هم برای اینکه یه جورایی متوجه اشتباهش بشه در مورد مسئله ای باخواستش مخالفت کردم ولی بعدازچند ساعت احساس کردم الان وقتش نبوده و آنچنان دچارعذاب وجدان شده بودم که احساس کردم تمام انرژیم رابرای ادامه راه ازدست دادم .شرایط طوری بودکه نمیتونستم برگردم به عقب وجبرانش کنم طوری شدم که اصلا”نمیتونستم خودم را به حال اولم برگردونم ( واقعا” فکرش رانمیکردم این موضوع تااین حدمنو به هم بریزه) همه چیز دردرونم اتفاق میافتاد وحالم اصلا”خوب نبود حتی زنگ زدم به خانم فرهادی عزیز وایشون گفتند شما دچار تضاد شدید وچندتاازفایلهای استاد رامعرفی کردند (ممنونم ازشون) خلاصه چندروز طول کشید تامن خودم رااز دست اون احساس گناه خلاص کردم وتونستم خودم راببخشم واموررابه خدابسپرم وخداراشکر همه چیز به خوبی گذشت.

    ببخشید طولانی شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    کانی کورد گفته:
    مدت عضویت: 2502 روز

    سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و خانم شایستە بزرگوار و همە اعضای پرتلاش این خانواده صمیمی ..

    من حدود یکسالی هست که با این گروه آشنا شدم و چون خانه دار هستم وقتم به نسبت آزاده ..یه بلوتوث همسرم برام تهیه کرده و مدام دارم فایلهای رایگان استادو گوش میکنم هر کدوم چندین بار و ازشون یادداشت برمیدارم توی دفترم مینویسم و هر بار چکیده مهمشونو توی وایت بردی که به دیوار اتاقمون نصب کردیم ,مینویسم..

    این سفری که خانم شایسته عزیز شروع کردن عالیه و من یکی دوتاشو تا الان نگاه کردم به قول استاد به چیزایی ازشون یاد گرفتم که انگار برای اولین باره میشنوم…البته من قبلا همه فایلهارو صوتی گوش میدادم…این سفرنامه هارو ویدیویی دانلود میکنم.

    همسرم همیشه به من میگه تو پشتکار خوبی داری و اگه روی افکارت تمرکز کنی و به طور مداوم کار کنی خیلی زود به نتایج عالی میرسی…ولی متاسفانه مشکل اصلی من همینه ..هدفمو پیدا کردم..راه رسیدنشو میدونم اما نمیتونم تداوم داشته باشم روی کار کردن روی باورهام…چند ماه کار میکنم و نتایج عالی میگیرم یهویی با یه سفر به شهرستان یا یه اتفاق ساده عقب گرد میکنم..

    من واقعا به این گفته استاد ایمان آوردم که میگن “اگه روی ساختن باورهای درست به طور مداوم کار نکنی راکد نمیمونی بلکه حتما پسرفت میکنی”

    شکر خدا من و همسرم با هم در این راه الهی هم مسیر هستیم و گاهی شده ساعتها روی باورهامون بحث و گفتگو میکنیم…

    از وقتی با استاد آشنا شدیم زندگیمون کن فیکون شده در جهت مثبتش..من صبورتر شدم ..ایمانم به خدا خیلی شفافتر و محکمتر شده …به این حرف استاد خیلی ایمان دارم که میگن” ما برای آموختن نیومدیم بلکه اومدیم دانسته هامونو به یادبیاوریم ” اینو زمانی فهمیدم که وقتی استاد از فوت پسر کوچکشون و باورهایی که بعد از این جریان تلخ ساختن برامون گفتن..من حدود چهار سال پیش داداش کوچکترمو به طرز دردناک و غیر منتظره ای از دست دادم.اما این اتفاق تلخ باعث زیر و رو شدن مسیر فکری من شد و ایمانم به خدا و روز مرگ و زندگی این دنیا کاملا درجهت مثبت تغییر کرد…ارزشهای زندگیمو پیدا کردم..صبورتر شدم..برای ساختن دنیایی بهتر برای خودم و دیگران مصمم تر شدم..

    اما هنوز هم برای مداوم کار کردن روی باورهام پشتکار کافی ندارم …از حداکثر تواناییهام استفاده نمیکنم..وقتمو زیاد هدر میدم..از ته قلبم به خاطر این کمکاری ناراحتم چون لذت کار کردن روی باورها و رسیدن به آرامش رو چشیدم…بیخیال نیستم تنبل هم نیستم اما زود به زود راهمو کج میکنم????

    برام دعا کنین عزیزانم که خود واقعیمو گم نکنم و بتونم از تواناییهای عالیم استفاده کنم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سید حمید حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام به همه دوستان و استاد بزرگ روز اولین سفری که آغاز کردم یه چیزی وارد زندگیم شده عاشق عاشق خدای مهربانم شدم انقدر در وجودم احساسش می کنم که در پوست خودم نمی گنجم همه چیز و همه چیز از دوست داشتن گوهری با ارزش درونمون همه ما است شروع میشه من خدا را دوس دارم پس به سوی نور حرکت می کنم به سمت عشق به سمت خوششبختی . به سمت ثروت و احساس عالی که دارم منو داره به وجد آورده انگار خواب بودم انگار زیر هزاران و هزاران خروار خاک مدفون بودم دوستان انگار تازه متولد شدم هر بار خدا را شکر میکنم احساس درونیم بالا و بالا تر میره پس خدایا دوست دارم و شکر گزار این همه نعمت که به من دادی هستم نعمت شناختن خود و راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Raz گفته:
    مدت عضویت: 2429 روز

    سلام به استاد عباس منش گرامی و همه اعضای سایت خب پنج ماهی میشه که با استاد اشنا شدم سه تااز دوره هاروبرادرم به من دادن و من گوش میکنم خب من چند سال پیش با قانون جذب اشنا شدم اما قبل از اون هم هیچ وقت سرنوشت رو قبول نداشتم.

    تو این چندسالی ک با قانون جذب اشنا شدم خب همیشه سعی کردم مثبت اندیش باشم عبارات تاکیدی رو با خودم زمزمه کنم ولی حقیقتا جذبی ک باید رو نداشتم تا اینکه ازطریق برادرم با استاد اشنا شدم و به من گفت این چیزایی ک میخونی ب درد نمیخوره چون پایه و اساس نداره اولایل زیاد خب اهمییت نمیدادم اما ی چند وقت بعد تصمیم گرفتم جدی دنبال کنم دوره هارو و الان ک چند روزی هست وارد سایت شدم خیلییییییییی مشتاق شدم نسبت ب قبل و ایمان دارم ک من هم میتونم مثل بقیه دوستان جذب کنم و شدیدااااا منتظر روزیم ک درمورد اولین جذبم ب بقیه بگم و خوشحالم برای خودم برادر عزیزم و همه هموطنای گلم ک میتونیم زندگی دلخواه خودمون رو داشته باشیم

    فقط من خیلی موانع ذهنی دارم ک اذیتم میکنه شاید بخاطر منفی بودن اطرافیانم هست اما خب میخوام ک اینهارو حذف کنم ب کمک دوره های عالیه استاد و سایت خوبی ک دارن و تمامی دوستانی ک عضو هستن و میتونم ازشون یاد بگیرم.

    عااااشق خدایی هستم ک من رو ب این مسیر هدایت کرد و هیچ وقت نزاشت ک من افکارم مثل تمام اطرافیانم افکار مریض گونه باشه و همیشه میگفت تو باااااااااید ب رویاهات برسی

    مررررررسیییی از استاد عزیز و همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فرهاد ارغوانی گفته:
    مدت عضویت: 4006 روز

    با سلام

    جالبه که من بعد از گذشت چند سال از آشنایی با شما و سایت و دانلودکردن فایل ها و گوش دادنشون، بعد از مدتی به علت زیاد شدن فایل ها و پراکنده بودنشون تصمیم گرفتم که تمام فایل ها رو یک بار دیگه گوش کنم و برای خودم دسته بندیشون کنم. حالا دیدم که مدتیه خود شما یک کار مشابه رو شروع کردین که فوق العاده جذاب و تاثیرگذار خواهد بود. من تا به الان خیلی خیلی کم کامنت می گذاشتم روی سایت، اما با دیدن این کار و این فایل، تصمیم گرفتم که از الان به بعد، برای اینکه خودم هم بتونم مطالب رو بهتر درک کنم و به آگاهترشدن خودم و سایرین کمک کنم، کامنت بگذارم، یعنی در امر مشاهده دقیق فایل ها و یادداشت کردن برداشت های خودم در قالب کامنت فعال تر از قبل باشم.

    من بعد از اینکه در اواخر آبان ماه از خدمت سربازی ترخیص شدم، برای سال جدید هدف گذاری کردم و تصمیم گرفتم تا با تمام قدرت، با تمام ایده هایی که دارم و با تمام امکاناتی که در اختیارم هست، روی باورهام کار کنم، و فقط خدا شاهده که بعد از گذشت حدود دو ماه که دارم کار می کنم، که تازه اون هم نمیشه گفت خیلی سفت و سخت، نشونه ها هر روز دارن بیشتر میشن و این یعنی «هر آن چیزی رو که باور کنی تجربه خواهی کرد»، این یعنی جهان آینه کامل آن چیزی است که ما در حال ارسال کردنش هستیم و هر چی که این محتوای ارسالی خالص تر بشه، ما هم خالص تر و ملموس تر دریافتش می کنیم، امیدوارم که هم خودم و هم تموم کسانی که دارن روی باورهاشون کار می کنن، به لطف خدا، تو این کار موفق تر بشن و ایمانشون به این کار و این قانون روز به روز بیشتر بشه. هر چی که بیشتر میرم جلو و نتایجی رو که در این سال های زندگی، خودم و خانواده م گرفتن و نیز افرادی که اون ها رو می بینم و باهاشون بیشتر در ارتباطم و به طبع از افکارشون و نگاهشون بیشتر اطلاع دارم، بیشتر می بینم که قانون اینه که هر چی رو باور کنی تجربه می کنی؛ پس جای هیچ شگفتی نیست که افراد پولدار رو تحقیر کنم، دزد خطابشون کنم، انکارشون کنم و خودم هم از لحاظ مالی شرایط فاجعه باری رو تجربه کنم، یا مدام به آخرین ویروس، باکتری و کثیفی که به وجود آمده توجه کنم، از مریضی و کثرت بیماران و گرانی دارو و دوا حرف بزنم، دور و بر خودم هزار تا آدم مریض و ناسالم جمع کنم و بعد ببینم که خودم هم مریض هستم و بیام بنالم که «خدایا، این دیگه چه وضعیه؟». حالا که قانون جهان اینه که هر چی رو باور کنی همونو تجربه می کنی پس چه کاری واجب تر از اینکه بیام و باورهای مناسب در مغز خودم ایجاد کنم، با همون روندی که کلی باور اشتباه توی ذهنم به وجود آمده، با همون روند خودم بیام و آگاهانه اون چیزی رو که به نفعمه توی ذهنم ایجاد کنم. استاد عزیز، برای شما در هر کجا که هستید، سلامتی و توفیق و کامیابی رو آرزومندم، باور کنید هر چی که بیشتر موفقیت های شما و لبخندهای قشنگ شما رو می بینم بیشتر برام باورپذیر میشه که این هر حدی از موفقیت امکان پذیره، و در نهایت از خدا می خوام که من و تمام کسانی که این تصمیم مهم رو در زندگیشون گرفتن حمایت کنه و اونها رو به بهترین مسیرها در زندگیشون هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    بهار دهبزرگی گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    با سلام خدمت شما استاد گرامی و دوستان ارجمند

    اولین مرتبه هست که دارم نظر میدم. اجازه بدین از نحوه آشنایی با سایت محبوبمون بگم.تقریبا حدود 5 سال قبل اتفاقی با سایت اشنا شدم.یکی از فایلهای استاد رو دیدم که توی ویلای شمالشون ضبط کرده بودن. خیلی خوشم اومد به اتفاق خا نواده اون فایلو تماشا کردیم . برای همه تقریبا جالب بود.منو خواهرمو خیلی تحت تاثیر قرار داد .ولی نمیدونم چی شد که خیلی زود فراموش شد و دیگه دنبالش نکردیم. فروردین 97 بود که بعد از یه درگیری شدید فکری چند تا از ایمیلهای گروه تحقیقاتی عباس منش که مدتها تود لب تابم بلوکه شده بود رو خیلی اتفاقی با ناراحتی برای اینکه به موضوعی که باعث درگیری فکرم شده بود فکر نکنم رو باز کردم.یکی دوتا از فایلهای رایگان استاد رو با خواهرم گوش کردیم.حس میکردیم سبک شدیم .همه چی رنگی شد.حس میکردیم دنیا اونقدرها هم بی رحم و بی وفا نیست.کلی از فایلهای صوتی و تصویری رایگان رو دانلود کردیم . اینم بگم تو زندگی ما کسایی بودن که ما همه جوره براشون فداکاری کرده بودیم . همه جوره. مالی احساسی از ته دل و با تمام وجود.همیشه روی اونا یه جور خاص حساب باز کرده بودیم و فک می کردیم همیشه اوضاع همونجور میمونه .خلاصه کاملا همه خانواده در خدمت اونا بودن . اونا هم قدر شناس بودن و ما هم خدا رو شکر می کردیم که اونا روشاد میکنیم. اما درس زمانیکه هیچکدام انتظارشو نداشتیم ازشون ضربه خوردیم . اونم ضربه های شدید و متوالی. از جانب اونا طرد شدیم به بدترین و تحقیرکننده ترین شکل موجود.توی خونمون همیشه حرف اونا بود که چرا با ما این کارو کردن؟مگه جواب محبت واقعا محبت نیست؟کجای کارمون اشتباه بوده؟ مرتب اونا رو مقصر میدونستیم که خیلی نمک نشناس و بی وفا بودن و کلی افکار آزار دهنده دیگه.اما بعد از دیدن و شنیدن فایلهای مختلف خیلی عوض شدیم.با خواهرم مرتب تمرین میکردیم که باید احساسمونو کنترل کنیم.فکرای آزار دهنده رو بی خیال شدیم (البته هنوزم گاهی بحثش میشه ولی زود تمومش می کنیم) سعی کردیم خودمونو دوس داشته باشیم و خودمونو قبول داشته باشیم.دیگه حساس نیستیم. خیلی چیزایی رو که قبلا برامون مهم بود رو بی خیال شدیم و خیلی از حرفا رو از خاطرمون بردیم و خاطره های آزار دهنده رو دیلیت کردیم.از لحاظ روحی آرامش داریم و واقعا اگه حرفی به میون بیاد به همدیگه میگیم فاعرض عنهم دیگه این آیه قران تو خونمون یه حجت شده و همه افراد خانواده اگه از موضوعی خوششون نیاد همه میگن فاعرض عنهم و همه با هم میخندیم . ودیگه سعی کردیم کانون توجهمون رو از چیزایی که دوس نداریم برداریم و روی چیزایی که دوس داریم بگزاریم. دیگه حکم قربانی و یا حتی ایثارگر رو برا هیچکی بازی نکنیم . خودمونو دوس داشته باشیم و به خدای زیبامون توکل کنیم و به هیچ کس امید نداشته باشیم جز خدای زیبا ی خودمون.حالا دیگه از لحاظ روحی آرامش داریم و سعی میکنیم به خواسته ها و آرزوهای خودمون توجه بیشتر داشته باشیم.خدای عزیزمو بیشتر باور داریم و باور داریم که خدا همه کارا رو آسون و راحت میکنه .چیزایی ازش خواستیم که به بدست آوردنش اعتقاد کامل داریم.در موردش حرف می زنیم .تجسم میکنیم وبارها وبارها در موردش می نویسیم.حالا به لطف خدا ایده بسیار بسیارخوبی به ما الهام شده وکسب وکار خودمونو داریم راه اندازی میکنیم وبا امید و توکل به خدا و مطمئن داریم قدم برمیداریم .اول سال به خودمون قول سه برابری درآمدمون رو دادیم حال به لطف خدا داریم اجراش میکنیم.متشکرم از استاد بزرگ وقهرمان که با به تصویر کشیدن زیباییهای دنیا در ما این باور رو ایجاد کرده که ما هم لایق بهترینها هستیم.(البته اینم بگم که هنوز ترمزای زیادی داریم که باید برداشته بشه) ممنونتم خدا جونم .ازتون متشکرم استاد که توی بحرانیترین مرحله زندگی راهنماییمون کردین.به امید موفقیت همه دوستان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ع . جوادی گفته:
    مدت عضویت: 2694 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و دوستام موفق و ارزشمندم

    با حول و قوه الهی روز اول سفرم را آغاز کردم و مطمئن هستم در پایان سفر به جایگاهی بسیار متفاوت از الان خواهم بود

    در پاسخ به سوال استاد عزیز که ویژگی افراد با اعتماد به نفس بالا چیست که از نظر اینجانب عبارت است از :

    1- دروغ گو نیستند اصلاٌ نیازی نمی بینند که دروغ بگویند

    2- نظر خودشان را با قاطعیت و بدون اینکه واکنش طرف مقابل را در نظر بگبرند اعلام می کنند

    3- قاطعانه نه می گویند

    4- موقع صحبت کردن با صدای بلند محکم و شمرده حرف می زند

    5- ظاهر فیزکی بدن سینه جلو شانه ها بالا قدم های استوار

    6- به نتیجه کار خوشبین هستند

    7- به خود وجودی شان ارزش و احترام قایل هستند لباس های شیک و مرتب به تن دارند به غذا خوردن خودشان اهمیت می دهند خودشان را به رستوران شیک و با کلاس دعوت می کنند

    8- با در جمع بودن و با تنهایی خودشان لذت می برند

    9- احساس پشیمانی و گناه از گذشته خودشان ندارند

    10- با انتقاد کردن دیکران از خود مشکلی ندارند و اگر به اشتباه خودشان پی ببرند به راحتی و بدون مقاومت عذر خواهی می کنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: