روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 366 (به ترتیب امتیاز)

4447 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیلوفر نوران گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    با نام و یاد آرام بخش دلها

    🌻🌹🌷🌺🌹🌷🌺🌻

    و با سپاس بیکران از پروردگار عزیزم که مرا عضوی از این مجموعه فوق العاده قرار داد و با هدایتی خداگونه و بزرگوارانه مرا رهسپار جاده عشق و رستگاری نمود.

    سلام ، سلامی به وسعت آسمان آبی و زیبا و درودی بیکران بر شما استاد عباس منش عزیز و مهربان، سرکار خانم شایسته، و تمامی اعضای محترم سایت.

    💞🌹💞🌹💞🌹

    امیدوارم که همگی شما حالی زیبا و متعالی داشته باشید، که قطعا با لطف خداوند مهربان و داشتن استادی این چنین آگاه به قوانین و راه بلد، این چنین است.

    بسیار خوشحال، سرحال و مشتاقم برای بیان احساساتم، امیدوارم بتوانم بعنوان عضو کوچکی از این مجموعه شگفت انگیز ردپاهای زیبایی بجا بگذارم.

    حدودا مدت دو سال است که من و همسرم با استاد عباس منش آشنا شده ایم، چه روزگار زیبایی را سپری میکنیم، قطعا این آشنایی آغازگر بهترین فصل زندگی ما شد.

    از همان ابتدا راهنمایی های ایشان و نگرش جدیدی که تدریس میکردند برای ما دلنشین و آرامش بخش بود و این آشنایی نقطه عطف زندگی ما شد.

    🙏😊🤗💞🌷🌹🌺💞🤗😊🙏

    من مهندس ساختمان هستم و بعد از مدتها شرکت خودم را به ثبت رسانده بودم و بعنوان پیمانکار چندین پروژه کاری را آغاز کرده بودم، افت ارزش ریال و افزایش قیمت مصالح و همچنین دستمزدها تمامی محاسبات مرا بهم زده بود و دو سال پیش در سخت ترین مقطع کاری خودم قرارداشتم، از نظر مالی بشدت در فشار بودم، حال روحی خوبی نداشتم و امیدم هایم به یاس مبدل شده بود (بحث مفصلی است، فقط همین قدر بگویم که اوضاع اصلا خوب نبود و من هیچ راه حلی را نمی یافتم )

    تنها راهی که کمی التیام بخش روح آشفته ام بود، صحبت کردن با خدا و کمک خواستن از او بود، فقط همین مرا آرام میکرد که پروردگار عزیزم همیشه راهنما و یاور من بوده و هست.

    از طریق یکی از دوستانمان با استاد آشنا شدیم، صحبتهای ایشان کاملا دلنشین و امیدبخش بود و از همان ابتدا تاثیرات شگرفی بر قلب و روح ما گذاشت.

    با فایل های رایگان استاد شروع کردیم، چند روزی نگذشت که دفتر شکرگزاری را که استاد بسیار تاکید بر آن داشت را آماده کردم.

    دوستان عزیزم تمرکز بر نعمت‌هایی که داریم و قدردانی از بابت آنها هم باعث ایجاد حسی فوق العاده و هم در زمانیکه ممکنه با مشکلات زیادی احاطه شده باشیم نجات بخشه. چرا که تمرکز ما رو از نکات نادلخواه و ناخوشایند بسمت زاویه های زیبای زندگی می‌بره. مثلاً بجای اینکه به مشکلات مالی و یا کاریمون توجه کنیم میتونیم تمرکزمون رو روی روابط زیبایی که با همسر یا فرزندمون داریم بگزاریم و یا هر چیز خوشایند دیگه.

    منظورم اینه که هر کجای زندگی که درگیر مشکلات هستیم و این موضوعات خاطرمون رو مکدر کرده، خیلی ساده با توجه به یه اتفاق خوب میتونیم ذهنمون رو آروم کنیم.

    که صد البته با نوشتن این موارد بسیار تاثیر بهتر و سازنده تری داره.

    هر روز صبح روزم رو با شکرگزاری و توجه به اتفاقات خوب، توانمندیها و نعمت‌هایی که داشتم آغاز میکردم و همین موضوع سبب شده بود آرامش پیدا کنم، دیگه هر کسی از دوستانم رو که می‌دیدم راجع به این موضوع و این حس خوب باهاش صحبت میکردم، آنقدر انرژی داشتم که تقریبا همه تحت تاثیر قرار میگرفتن (البته طبق فرمایش استاد بهتره که با هرکسی راجع به این موضوع صحبت نکنیم و هرکسی که در مدار این احوالات قرار بگیره خودش وارد این مسیر میشه، چون متاسفانه برخی افراد ممکنه انرژی شما رو در این مسیر کمرنگ کنند)

    دفتر آرزوها و مشخص کردن روشن اهدافمان گام موثری بعدی بود (من و همسرم هر دو با هم در این مسیر بودیم و هستیم و تا حدود زیادی این همراهی نتایج بهتری رو برای ما رقم زده) داشتن رابطه ای زیبا با خداوند، کاملا متفاوت با شکل قبلی که داشتیم (عاشقانه و دوستانه)، کشور و محل دلخواهمان برای سکونت، روابط عالی که انتظار داشتیم، خانه دلخواه با ذکر جزییات، ماشینهای مورد علاقه مان و بسیار چیزهای دیگر، و یکی از مهمترین آنها که ایجاد یک حرکت مثبت و تاثیرگذار بود، دفتر آرزوهای ما را ایجاد نمود که همچنان به موارد آن افزوده میشود.

    تقریبا سه ماه از شروع این حرکت گذشته بود که پرونده مهاجرت ما به استرالیا باز شد

    (یکی از اهدافی که در دفتر آرزوها ثبت شده بود) که قطعا تاثیر تغییر رویکرد ما بود .(در حال حاضر هم دعوتنامه ما از ایالت استرالیای غربی و شهر پرث صادر شده) البته مقصد نهایی ما ایالت فلوریدا در کشور آمریکاست که مطمئنم محقق خواهد شد.

    علیرغم مشکلات شدید کاری و مالی که داشتم تونستم ویلاسازی رو در شهر کردان (یکی از مناطق ویلانشین حومه کرج)آغاز کنم که خیلی از نظر اقتصادی برای من کارگشا بود و افزایش ده برابری درآمد ما رو بهمراه داشت (همانطوری که در دفتر هدف گذاری نوشته بودیم)

    شرکتی که سالها زمان، سرمایه و تجربه ام را برایش هزینه کرده بودم دیگر به کارم نمی آمد و مثل تاکسی استاد مرا از اهدافم دور میکرد و با تغییر اهداف و نگرشم اکنون ساخت و ساز ویلا برایم مفیدتر و ساده تر بود (درآمد بیشتر، زمان کاری کمتر، کار ساده تر، نگرانی های کمتر) پس با تمرکز و قدرت تمام در این مسیر حرکت کردم و خدا رو شکر الان اوضاع خوب است، گرچه تا اهداف اصلی ما راه زیادی مانده.

    همیشه از این موضوع ناراحت بودم که بدون تاثیر و بی فایده باشم و همواره بدنبال ایجاد یک اثر مثبت در این جهان هستی بوده و هستم، امروز که این فایل را گوش میکردم و تأکید استاد را در خصوص اعلام نظرات شنیدم خواستم با نوشتن این مطالب تا حدودی تاثیرگذار باشم و این حرکت را از اینجا آغاز کنم، شاید خواندن این تجربیات تا اندازه ای بتواند برای دوستان راه گشا باشد.

    همچنین امیدوارم بتوانم حرکتی مستمر در این مسیر داشته باشم و با خواندن تجربیات و مطالب شما نتایج بهتری را رقم بزنم.

    در پایان بسیار متشکرم از استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته که با زحمات و محبت‌های بی دریغشان فضایی کاملا مثبت و سازنده در جهت رشد و تعالی ایجاد

    نموده اند.

    با آرزوی بهترینها برای تمام شما دوستان عزیزم☘️🌹🌷🌻🌷🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فاطمه فیروزبخت گفته:
    مدت عضویت: 2098 روز

    سلام بر دو بزرگواری که الفاظشون کلماتشون چون از دل بر میاد لاجرم بر دل میشینه. میخام از جایی بگم‌ک تو موقعیتی قرار گرفتم که باید دیگه تمام‌تمرینات این یک سالو عملی میکردم جایی که ی حورایی روز امتحانم بود باید خودمو میسنجیدم که ایا وقتی ادعا میکنم من‌ ب خدای خودم ایمان دارم واقعی هست یا نه. تو ی موقعیتی قرار گرفتم که به من تهمت زده شد بهم‌فحاشی شد بدترین تهمتا جلوی ده ها نفر بهم زده شد. و باورنکردنی اینکه با ارمش کامل سکوت کردم لحظه ای صدام‌در نیومد که اگر در میومد اوضاعی بدتر پیش میومد که اگر من ادم قبل بودم اونقدر ارام نبودم. خدا از طریق ی نفر دیگه جای من‌حرف زد ازم‌دفاع کرد. من‌ سکوت کردمو خدا از طریق دوستم جای من‌حرف زد. تنها چیزی که ناراحتم میکرد ناراحتی برای کسی که اینقد راحت تهمت میزد بود و براش از خدا طلب ارامش کردم. تا اینکه ب طور تصادفی اولین قسمت فایل روزشمار تحول من رو دانلود کردم و دیدم استاد چقد زیبا گفتن کسی که میخاد تو نابود شی در واقع خودشو نابود کرده و مثال امام حسین رو زدن و خدا چه به موقع اقدام‌میکنه چقدر خداروشگر کردم خدایا مرسی که اینقدر قشنگ باهامون حرف میزنی و عاشق مایی از انروز تا ب الان ارامشی دارم که حتی اگر اون شخص بیاد سراغم ب راحتی میپذیرمش و حتی کمکی ازم بربیاد براش انجام میدم بدون ذره ای کینه. ب حدی اتفاقای عالی برام افتاد که شاید تو خواب هم‌نمیدیدم خدایا ممنون که این راه زیبا رو به من‌نشون دادی. استاد عزیز مریم‌بانوی گل ممنون از ما کلام خدا رو از زبان شما و سایت شما و فایلای شما میشنویم از خدا میخام که مثل همیشه راهنمای همه ما باشه و هر روز معجزاتشو تو زندگیمون ببینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    پانزدهمین روز سفر دوستداشتنی و پربرکتم

    این فایل روزم و ساخت خدایاشکرت

    چه تلنگر خوبی بود برام

    چون خیلی زیاد تمرکزم و گذاشتم روی شرایط بیرونی و احساسات بد به سراغم اومده بود

    و من که میدونم قوانین جهان چیه، باید از دل تضادهای که دارم روزهای خوبم رو تصویرسازی کنم و واضح متوجه بشم چرا به همچین تضادی برخوردم

    فقط میتونم بگم خدایاشکرت چه مسیر خوبی هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    سلام استاد عزیزم سلام دوستان مهربان

    امروز روز اول سفرنامه من هست. جالب که من گاهی بعضی ها فایل های فصل دوم رو می دیدم اما نمی تونستم فصل اول رو پیدا کنم اما در ذهنم می پرسیدم که شروعش از کجاست. حتی قسمت بالای سایت و در منو هم چندباری نگاه کردم اما متوجه روزشمار تحول من نمی شدم و تصمیم گرفتم از همون جایی که هستم شروع کنم. چندفایل ابتدایی فصل دوم رو دیدم و صفحه رو هم بوکمارک کرده بودم که گم نشه. اون چند فایل اول دقیقا همون چیزایی بود که لازم بود بشنوم. تا اینکه دیروز اون صفحه بوکمارک و ذخیره شده گوشیم رو نتونستم پیدا کنم. و دوباره منو را چک کردم و این بار روزشمار تحول من را دیدم و تونستم از روز اول سفری متعهدانه رو شروع کنم و هر روز برگی از سفرنامه م رو بنویسم.

    دیشب توضیحات مربوط به فایل را خوندم و کمی از فایل را گوش دادم اگاهی های این فایل در ابتدا برام قابل درک نبود انگار فقط می خواستم تمومش کنم. اما همون موقع شرایطی شد که بایدد سیستم را خاموش می کردم وبعد هم نقاشی کردم و تا امروز همه ش دنبال این فکر بودم که من چطور به دوستم کمک کنم درحالیکه الان هیچ توانایی ندارم؟ او الان در چه موقعیته و هزاران فکر دیگه در سرم بود نشانه هایی هم می دیدم اما هنوز ذهنم اماده نبود. حتی مادرم به من گفت برادرت گفته تو باعث شدی من شنا خوب نباشم و منم بهش جواب دادم تو چرا خودت بعدش تلاش نکردی؟ چرا در مسائل دیگه خودت رو بهبود ندادی؟ و مادرم این رو گفت و از کنارم رد شد. و این یک پیغام بود.

    روز قبلش هم در رابطه با دوست عزیزم که نگرانش بودم خواب عجیبی دیدم انگار که خدا من رو به فضا برد داستان اون خواب خیلی عجیب بود و کلامی هم نبود فقط دیداری بود و شاید نتونم درست بگم و یا اشتباه تعریف کنم.

    اما امروز ذهنم برای پذیرش و گوش دادن به این فایل امادگی خیلی بهتری داشت. به نظرم قبلا هم این فایل را گوش دادم اما احتمالا به اندازه الان درکش نکردم چون شاید فقط یک جمله ش برام آشنا بود. خیلی خوشحالم که امروز با این امادگی ذهنی این فایل را دیدم و باید جسارت و شهامتم رو برای احساس گناه نداشتن و احساس عشق پروردگارم و همچنین سپردن عزیزانم به پناه امن و عاشق پروردگار تمرین کنم.

    هچنین موردی که من خیلی باید درش تمرین کنم این هست که من خیلی از مواردی که ازم درخواست بشه و نتونم به طرف مقابلم کمک کنم خیلی احساس عذاب وجدان و حتی ترس از طرد شدن دارم. یا حتی میگم اگر من این توانایی را داشتم که کمکش کنم اون الان زندگی بهتری داشت. و خلاصه در این زمینه همیشه ضعف دارم. اما شنیدن این فایل شکل یک اتمام حجت داشت. که خدا بگه ببین فرنازجان تو فقط باید روی زندگی خودت تمرکز کنی و اون ها هم همینطور. شاید اونقدر رشد کنی که دستی از دستان خدا بشی، شاید اون قدر رشد کنی که خودت بخوای و مشتاق باشی به دیگران کمک کنی و دستی از خدا بشی برای کمک رسانی اما تو هرگز عامل و باعث خوشبختی و یا بدبختی اون ها نیستی تو فقط مسئول زندگی خودت هستی. پس روی خودت تمرکز کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    سلام

    روز سوم

    چقدر خوب گفتید خانوم شایسته از قول استاد که باید به حدی از آرامش برسم که حتی در شرایط نامساعد، در زمانی که همه چیز بهم ریخته است و به نفع من نیست آرامش داشته باشم و از درون خوشحال باشم و متوکل. چقدر این جملات جادویی هستند شاید ده بار این یه تیکه رو خوندم و خوندم.

    امروز روز سوم چالشم هست و ریشه های کوچیک تغییر رو در خودم بوجود می آورم. با تمام وجودم به پروردگارم ایمان دارم و مطمینم که در تمام لحظات سخت حامی من هست. وای که چقدر دلم قرص میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    سلام

    روز هفتم

    من امروز با شنیدن این فایل و خوندن مطالب امروز روز شمار زندگیم تمام همتم رو می کنم که خوراک روحم مناسب باشه تمام تلاشم رو می کنم که با وجود مسایلی که در زندگی دارم خودم و فرکانس ها و انرژیم رو بالا نگه دام. خدایا از تو مدد می طلبم که در این راه کمکم کنی. باید و باید در روزهای سخت همش به خودم یادآور بشم که خدا حافظ و نگه دارم هست. باید و باید از ورود مطالب و افکار منفی به ذهنم خودداری کنم و این راه تنها با توسل به خدا برای من ممکن هست.

    ” هر روز باید رو خودمون کار کنیم.”

    چقدر این جمله کلیدی هست و چقدر به درد بخور. وقتی فراموش میکنی هر روز تکرار کردن رو سریع سقوط انرژی رو هم درک می کنم و می بینم که چقدر سریع ذهن ناقلا شروع می کنه کار خودش رو و هی بهت افکار و انرژی منفی میده و همش خبر بد به ذهنم می یاره همش لهم میگم این میشه این اتفاق بد می افته و بهم اضطراب و نگرانی وارد می کنه. اما تنها سلاح من امید به خدا هست و با این سلاح به جنگ ذهن منفی نگر می رم.

    حق یار هممون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    برگ هشتم

    کلیپ انگیزشی 3 برای من یک فایل آموزشی نبود بلکه پر از آموزش وو آگاهی بود. اون قسمت که نوشته شده بود نباید منتظر کمک کسی بایستم. باید با ایمان حرکت کنم و قدم بردارم و تنها در این صورت که امدادهای الهی را هم دریافت می کنم. مشکل من و خیلی از افراد انتظار برای رخ دادن یک معجزه است بدون اینکه قدمی برداریم و یا روحا خودمون رو توانا بدونیم. این به ریشه باورها و اعتماد به نفس و عزت نفسمون برمیگرده. نمیدونم بخاطر باورهای فرهنگی که نسبت به جنسیت خود داشته ام و یا اعتقاداتم بوده که همیشه یا منتظر ناجی هستم کسی که بیاید و من را به ارزوهایم برساند.

    چیزی که بای من عجیبه این که شما خودتون کاملا مستقل و توانا هستید برای حل مسائلتون و در کنارش همیشه هم دستان خدا را دارید و کمک های خدارو.

    اما ذهن من داشتن این دو را باهم نمی پذیره. و در برابرش مقاومت می کنه. یا باید خودش را مستقل و تنها بدونه و یا باید خودش رو کاملا آویزون و وابسته به غیر. اما شاید اگر به توحید بچسبیم توحید باوری باشه که هردوی این ها را در جای درست خودش داشته باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    برگ نهم

    این فایل برای من غوغا کرد. چقدر آگاهی از نوشته های مریم جان تا کامنت دوستان و سپس فایل استاد عزیز را که گوش دادم..بارم نمیشه من قبلا این فایل را دیده بودم احتمالا بیشتر از یک بار هم دیده بودم اما تموم کلمات برام تازگی داشت.

    چقدر در مورد ارزشمندی و صلح بودن با خودمان مریم جان زیبا نوشته بودند انگار که اولین بار بود این ها را میشنیدم. همیشه عاشق این بودم که مریم خانم نازنین هم درباره فایل روابط مثل اپدیت عزت نفس برامون بگه سوال بپرسه و از تجربه رابطه زیبای خودش با استاد بگه. این نوشته ها این فایل از یک زوج عاشق و رها و کامل بودند. فایل را که گوش دادم اینکه استاد بر رهایی و خودبه خودی بودند تایید داشتند. چقدر من هم عاشق کلمه خودبخودی شدم. این کلمه خودبخودی چه باورهای زیبایی می تونه بسازه. عاشقتم استاد عزیز عاشقتم مریم خانم مهربون و عالی. عاشقتونم دوستای خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    برگ دهم را هم به رسم تعهدی که با خود بسته ام اینجا ثبت می کنم اگرچه در صفحه محصول هم مفصل تر توضیح داده ام اما نوشتن هرچه بیشتر درباره این اگاهی ها آن ها را گسترش میدهد و باورهای بهتری برای ما می سازد. من در این برگ از سفرنامه ای که می نویسم با با خودم و خدای خودم که اینجا در قلب من ناظر و شاهد است تعهد می دهم که هرگز از مشکلاتم با کسی سخن نگویم و از اتفاقات خوب و زیبایی ها صحبت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: