روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 69
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بر استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته مهربان
در ادامه این سفرنامه پر برکت
مدت ها قبل که این فایل سه قسمتی اعتماد به نفس رو برای اولین بار گوش داده بودم به شدت برای من تاثیر گذار بود و سعی کردم که به گفته های استاد عمل کنم، الان که چند ماه گذشته از اون زمان، می بینم که چه تغییرات عظیمی در من رخ داده،
در مورد فایل قسمت اول : سعی کردم افرادی که تحقیرم می کردن رو ببخشم و کینه ای از اونا نداشته باشم و دیگه هم ارتباطی باهاشون نداشته باشم که باعث شد به مرور از زندگیم حذف بشن و دوستان جدیدی پیدا کنم که با بودن باهاشون حس خوبی داشته باشم٫
در مورد فایل دوم اینکه : من قبل از این فایل و آشنایی با استاد، به خاطر اشتباهات گذشته ام و خطاهایی که آگاهانه و نا آگاهانه انجام داده بودم در درونم احساس گناه زیادی می کردم و همش با خودم درگیر بودم و با خودم می گفتم که خدا دیگه منو دوست نداره و ازش دور شدم و از خدا خواستم که کمکم کنه و دوباره آدم سالمی باشم و گناهان منو ببخشه ،
توبه کردم و به خدا گفتم که دیگه آدم خوبی میشم ، که این شد با استاد آشنا شدم،به جرات می تونم بگم انقلابی در وجود من رخ داد و با گوش دادن این فایل و فایل های دیگه خدایی رو پیدا کردم که منو دوست داره و گناهان منو بخشیده و حمایتم می کنه،و خودم رو هم بخشیدم همونطور که خدا منو بخشیده، خودمو دوست دارم و عاشق خودم شدم٫
به راستی که احساس گناه و احساس ارزشمندی و عزت نفس در یکجا جمع نمیشه و من با دور کردن خودم از احساس گناه تونستم خودم رو انسانی ارزشمند و بنده خوب خدا بدونم و لایق بهترین ها٫
اونقدر اتفاقات خوب برام افتاد که همه رو لطف خداوند می دونم و اینطور شد که خداوند دستمو گرفت و هدایتم کرد و بعضی شبها میشه که صورتم از اشک ریختن ها خیس میشه و شکرگزار او هستم ،
روابطم بهبود پیدا کرد
شاغل شدم
مهاجرت کردم
درآمد پیدا کردم
به خانواده ام کمک می کنم
قرآن می خونم
و خیلی اتفاقات کوچیک و بزرگ دیگه٫٫٫
من اوایل آشنایی ام ، گفته بودم که از نتایجم خواهم گفت که همینم شد
این نتایج ادامه داره و باز هم میام و در سایت می نویسم
تا هم استادم رو خوشحال کرده باشم و هم تاثیری هر چند کوچک در زندگی دوستانم داشته باشم٫
عاشقتم استاد
به نام خداوند بخشنده مهربان
درمورد فایل چگونه به دیگران کمک کنیم ؟
من با اینکه قانون رو میدونیم و نتیجه هایی هم گرفتم ولی در این مورد باید بگم که خیلی قویه مخصوصا در مورد روابطم با همسرم من با اینکه خیلی به خودم می گم که قادر نیستم کسی رو تغییر بدم ولی همیشه می خوام که همسرم اونجوری باشه که من می خوام و همیشه هم به اون میگم تغییر کن ولی و متوجه هم شدم که هر چی اینکارو انجام می دم نتیجه برعکس می شه و به ضرر من هم هست .
ولی باز هم این کار رو انجام می دم و اون رو مقصر بعضی از اتفاقات زدندگی و نحوه رفتارش با خودم می دونم.
با اینکه می دونم که وقتی من یه چیزهایی رو در درون خودم تغییر دادم رفتارم با همسرم بهتر شده و روابطمون بهتر شده و این هم به نفع من و همسرم شده
ولی باز هم به این نوع رفتارم ادامه می دم و می خوام اون تغییر کنه و می گم این کار درسته این کار درست نیست این کارو بکن این کارو نکن
و برای من یه مسئله بزرگی شده و مطمئنم اگر بتونم این رو حل کنم خیلی پیشرفت بزرگی کردم .
و خیلی وقتا در این مورد تلاش کردم ولی نتیجه اون چیزی نیست که من می خوام .
روز هشتم
باید تکون بخوری
راه دیگه ای نداری
فقط خوندن و دانستن و به قول خودت آموختن و آموختن و آموختن دردی رو دوا نمیکنه
عمل کن
به قول حسین ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است٫
روز هفتم
کاش هرلحظه یادمون بود
کاش فکرها هم مثل خوراکی ها بو داشتن
تا یک فکر بد به ذهنمون میومد سریع بوی گندش رو حس میکردیم و ازش فاصله میگرفتیم یا از خودمون دورش میکردیم
کاش…
باید آگاه بود
هر لحظه و ثانیه
سخت است ولی باتمرین و توجه و ذهن آگاهی حتما بهتر میشه
روز پنجم
فکر میکنم همه جنبه های زندگیم نیازمند تغییر است،
بعضی نشونه ها دارن داد میزنن٫٫٫
هرچند پاهام در سیمانِ ثبات ظاهری شرایط سفت شده باشه
باید بکَنی پاها رو از سیمان
و بدون که ممکنه موقع کندن، پاهات آسیب ببینه
اما راه دیگری نیست
اگر خودخواسته تغییر نکنی، به ناچار و با درسهای روزگار که شاید از شکستن پاهات سخت تر باشه باید تغییر اجباری کنی
اولین تغییر اینه که باور کنی که باید و میتونی تغییر کنی
باور کن عزیزم
پرنده قشنگم تو میتونی تغییر کنی
خیلی راحت تر از آنچه که الان ازش میترسی
نگران نباش عزیزم
نفس های عمیق بکش
آروم باش
و با توکل به خودش شروع کن ٫٫٫
خیلی زود درست میشه
خیلی زوووود ٫٫٫٫
روز سوم
6 فروردین
کاش بتونیم تسلیم محض باشیم
که البته وقتی ایمان قوی باشه، تسلیم بودن به دنبالش میاد
برای یاداوری به خودم میگم
باید پارو نزد
وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هرجا که میخواد
به هرجا برد بدون ساحل همونجاست …
فایل روز چهارم
سلام به همه دوستان عزیز
من خودم این فایل روز گذاشتم تو یه پوشه ای که هر روز یه بار یا چند بار گوش کنمش چون اصل همینه دیگه تغییر باور همینه الان با خودم داشتم با خودم فکر می کردم که چرا اینقد دنبال اینم که یه چیز جدید پیدا کنم یه حرف جدید ولی نه قوانین خیلی سادست توجه به نکات مثبت
یعنی حالا که فکر می کنم من دارم هر چی احساس خوبم داره بیشتر می شه بخاطر همینه که می خواهم به هر موضوعی یه جوری نگاه کنم که به احساس خوب برسم.
جالبه استاد تو این فایل از روزه صحبت کرد من تو همین ماه برای خودم به روزه قرار داده بودم که تا یک ماه هیچ حرف منفی نزنم و اگر حرف منفی زدم در مورد اون نفر یا اون چیز باید ده تا نکته مثبت بنویسم که به نظرم خیلی تمرین عالیه
به خاطر سفرنامه از خانوم شایسته بسیار سپاس گذارم و از خداوند سپاس گذارم که این چنین انسان های آگاه رو در مسیر من قرار داده
که در سایتی هستم و با دوستانی هستم که از علم و اجرای دستورات و قوانین الهی لذت می برند
در پناه خدا
روز چهارم
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم و دوستان هم فرکانسیم
خدارو بخاطر تمام نکات مثبت و نعماتی که خدا به من داده تشکر کنم، خدارو شکرت بخاطر اینکه خانواده خوب دوستان خوب غذا پوشاک خانه پول قابل توجه در حساب بانکی ام دارم خدایا شکرت بخاطر فرزند خوبی که دارم
خدایا شکرت که میتونم تمام صورتحساب هارو پرداخت کنم،از سلامتی کامل جسم و روحم برخوردارم وشکر که تمام دستگاه ها و اندام بدنم بخوبی کار میکنن در جهت خواسته های من و در خدمت من کار میکنن امنیتی که داریم در تمام جهات
شکر بخاطر داشتن وسایل رفاهی در زندگی ام و خوراکی که میخورم ،ازاینکه خدا ما را هدایت کرده و بعد از مدت ها طلب راه درست استاد عباس منش روسرراه ما گذاشته ،از شغل خوب و راحتم از درامد عالیم از اینکه به اگاهی های ناب میرسم از اینکه در مسیر خودسازی قرار گرفتم از اینکه دررفاه کاملم و مورد احترام دیگرانم و منو دوست دارن اطرافیانم و ازادم و در امنیت کامل
جالبه که امروز بدون اینکه اطرافیانم از فایل امروز اگاهی داشته باشن در مورد شکر گزاری و شمردن نعتهامون کردن و برام جالب بود وکمکم کردن برای درک بهتر نعمتهام بدون اینکه بدونن
واقعا که دنیای جالبی داریم
خداروشکر که قبل از اینکه دیر بشه و دستمون از دنیا کوتاه بشه خودمونو پیدا کردیم و به اگاهی رسیدیم و شکر که کم کم به اگاهی های ناب و ناب تر میرسیم
سلام اقای عباس منش عزیز و همه دوستان از اشنایی من با شما مدت زیادی نمیگذره اما در این مدت تحولات بزرگی اتفاق افتاده زمین خریدیم فروشگاه افتتاح کردیم پس اندازم چند برابرشده فهمیدم ما لبه سکو پرش بودیم (چون قسط و بدهی نداشتیم در امد خوب و هزینه های حساب شده داریم) فقط نیاز به ابمان به قانون و تغییر باورداشتیم .جالبه دیروز در منزل یکی از اقوام در لفافه گفتن شما گنج پیدا کردین در مسیر انقدر خندیدیم در واقع ما گنج پیدا کردیم اما نه گنجی که اونا میگن باورهای مخرب کاری باهاشون کرده که پیشرفت براشون معنی نداره
روز دوم
دلم پرواز میخواد و رهایی و سبکی ناشی از اون رو
یادم میاد که توی پرواز حس میکردم تو آغوشش هستم و با لبخند رهاییمو نگاه میکنه و با نگاهش تاییدم میکنه
اما الان بالهام مقاومت میکنن
انگار از پروازِ دوباره میترسه
حتی یک وقتایی باز هم نمیشن…
باید راه برم آروم آروم
هرچند دلم میخواد پرواز کنم
ولی دلم میلرزه
اما من با این ترس روبرو میشم
دیگه نمیخوام از راه هایی برم که تا حالا رفتم و باز هم به نتایجی برسم که تا الان رسیدم
میرم تو دل ترس
جلو میرم
هرچند کُند، ولی میرم
ممکنه زمین بخورم، ولی میرم
ممکنه بترسم، ولی میرم
ممکنه بلرزم، ولی میرم
حتی اگه مجبور باشم دستمو به دیوار بگیرم و پاهام روی زمین کشیده بشه ، میرم
می رم تا دوباره بتونم پرواز کنم
رها باشم در آغوش بی کرانش
امن باشم در عشق بی پایانش
و زنده باشم در نور چشم نوازش
و پایندگی رو حس کنم در عشق روح نوازش