روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 71
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به عزیزای گلم
اولین ومهمترین تغییری که باید روی خودم انجام بدم بالا بردن اعتماد به نفس وعزت نفسمه
فایل های مربوط به عزت نفس وهم گوش دادم وهم مطالعه کردم
امروز ویژگی های مثبت خودمو نوشتم وضبط کردم ودوباره جلوی اینه به همون فایل گوش دادم که بسیار تاثیر گذارتر بود چون هم خودمو میدیدم هم صدای خودمو میشنیدم .از خدای مهربونم بابت همه هدایتش سپاسگذارم
سلام به تمام دوستای گلم
اول از همه بهترین ها رو از خداوند مهربان برای همتون ارزومندم و ایمان دارم که همتون به تمام ارزوهاتون به بهترین شکل ممکن می رسید٫
من تازه وارد این گروه شدم و واقعا حیرت زده شدم٫ از جناب استاد عباسمنش واقعا ممنونم و امیدوارم به هر انچه ارزو دارن بهش برسن٫
اول نمی خواستم کامنتی بدم ولی از انجاییکه استاد فرمودند رد پا از خودمون به جا بزاریم، بر ان شدم تا این مطلب رو بنویسم٫
دوستان گلم من تا به الان به هر چی دلم خواسته رسیدم، با اینکه با این قانون هم اشنا نبودم٫ اما یک نکته این بود که با سختی فراوان به هر انچه می خواستم رسیدم٫ در واقع انقدر تو مسیر سختی می کشم که وقتی به خواسته ام می رسم هیچ لذتی برام نداره??? اما این چند روزه بعد از شنیدن سخنان استاد، تحول عظیمی رو در خودم احساس می کنم٫ همش با خودم زمزمه می کنم که این ترمز رو باید بردارم و از این به بعد باید به راحترین و سریع ترین شکل ممکن به خواسته هام برسم٫ در حال حاضر هم منتظر یه نتیجه ای هستم که سه سال تمام برای رسیدن بهش سختی کشیدم٫ از خدای مهربان می خوام که کمکم کنه و در مسیر درستی از قانون قرار بگیرم تا بیش از این سختی در این مسیر نکشم٫ در واقع اولین ردپایم این هست که احساس خوبی این روزها دارم و به طرز عجیبی باور دارم همین روزها خبر خوبی از نتیجه ای که منتظرشم بهم می رسه٫ امیدوارم هممون به طور کامل این قانون رو درک کنیم و در زندگیمون استفاده کنیم٫ دوستای گلم اگه راهنمایی در این خصوص برای بنده دارید، ممنون می شم بهم بفرمایید٫
سلام به همسفرای عزیرم .برای بالا بردن اعتماد به نفس وعزت نفسم شروع به گوش دادن به فایلها وانجام تمرینات کردم وبه لطف خدا در حال پیشرفت هستم ویکی از مسائل من قدرت نداشتن در گفتن نه
که امروز تونستم ی نه با قدرت بگم .
وبازم برای تقویت عزت نفسم خودم خودم رو تسویق میکنم .
افذین مریم عزیرم که تونستی نه محکم بگی
دوستت دارم مریم گلم
سلام به هم فرکانسی های عزیزم خدای مهربونم خیلی شاکرم که به من توفیق اشنایی با این خانواده خدایی رو داد
من همیسه فکر میکردم اگه بخوام تز الهامات خدا بهرمند بشم باید ساعتها روی سجاده باشم یا همیسه فکر میکردم که برای من یکی اتفاق نیوفته .
خدارو بسیاربسیار سپاسگذارم که منو باین مسیر هدایت کرد
همیسه فکر میکردم که فهم ودرک قران برای ی اشخاص خاصه وای با گوش دادن به صحبتهای استاد متوجه شدم که منم میتونم
منم با خودم گفتم اگه خدا به عباس منش توفیق درک قران رو داده حتما به منم میده
به لطف خدای قادر متعال شروع به خوندن قران بامعنی کردم که از قبل از تصمیم به این کار سرشار از ارامش عمیقی شدم که به شدت حال منو خوب کرد
خدایا شکرت به خاطر هدایتت خیلی خوشحالم که منو هدایت میکنی
سلام امروز من قصد کردم سفر نامه ی سایت و شروع کنم و خیلی فوق العاده ست که هر روز یکی از فایل های استاد رو گوش بدیم در صورتی که باد باور ساخته بشه و یاد داشت رد پایی از اتفاقات عالی در نظرات همین صفحه باعث داشتن کنترل بر ورودی های ذهن هست و البته اگر الین فایل در رابطه عزت نفس باشه خدایا شکرت
می خوام درباره ی امروز بگم که جمعه ست خیلی عالیه و روز استراحته رو کار کردن روی باور ها با تمرکز مخصوصا اگر در طبیعت باشد دیگه احساس مثبت سپاس گذاری در انسان براگیخته میشه قدرت تحسن انسان رو قلقلک میده من برای جمعه از دو هفته ست که میگم میخام برم کوه ولی امروز صبحی که از خواب بیدار شدم و صبحونه خوردم و اولین کار مفیدم و انجام دادم گفتم جمعه ست امروز یه مقدار کتر بنایی تو مغازه م داشتم ولی چیزی از درون میگفت برو تو دل طبیعت ولی دو دل بودم که یاد حرف های استاد افتادم که میگفت برید و برای خود ارزش قاعل باشید و در طبیعت لذت ببرید و خیلی سخت نگیرید و مخصوصا که الان فصله بهاره و طبیعت لباس نو تنش داره و بی نهایت زیباست من در یک لحظه تصمیم گرفتم برم تو دل طبیعت خلاصه بدون هیچ امکانات رفتم و گشت و قدرت خدا رو نعمت فراوانی خدا رو دیدم و تحسین من رو برنگیخت و دیدم که خیلی از افراد برای جمعه تدارک میبینن و باهم هماهنگ میکنن و برای یک روز به دل طبیعت میزنند و در کنار خانواده از در کنارهم بودن در زیبای هایش لذت میبرند من هم خیلی لذت بردم از امروز که رفتم کوه تنها وهر لحظه از جمال وقدرت خدا تحسین کردم سبزی کوهی جمع کردم موتور سواری کردم از افراد اونجا سوال کردم و ارتباط برقرار کردم و بعدش برگشتم خونه و برای بقیه تعریف کردم تز همه ی تصاویر طبیعت و بعدش فیلم زیبای ملک سلیمان و دیدم که بینهایت در حول قانونه بعد ترش برامون یک مشتری امد و تعمیر موتور بود
خداا شکرت
سلام استاد..الااان تازه دارم میفهمم که چققدر داشتن عزت نفس مهمه..الان تازه دارم میفهمم که علت تمام شک و تردیدهام ، علت اینکه سخت میتونستم تصمیم بگیرم توی هر زمینه ای به خاطر نداشتن عزت نفسه..
حتی توی ساده ترین چیزا مثل انتخاب لباس همیشه فکر میکردم از دید بقیه قشنگه یا نه.بقیه؟؟ پس خودم چی ؟؟
یا اگه فلان ویژگی رو در من تحسین میکردن، تااازه به چشمم میومد..
یا اینکه خییلی وقتا به خاطر اینکه دیگران ناراحت نشن از خودم گذشتم..خودمو ناراحت کردم که دیگران ناراحت نشن!!
خودمو دوست نداشتم و توقع داشتم آدما دوسم داشته باشن؟؟نمیشه
استاد فهمیدم که هر مشکلی که توی روابطم با دیگرانه علتش خودمم..
گفتم نگین تو نباید تو رابطه ی با دیگران دنباله خودت بگردی..اگه بقیه دوستت داشتن اونوقت خودتو دوست داشته باشی!گفتم تو بی نظیری..تو ارزشمندی چون خدایی که تو رو آفریده ارزشمنده…خدایی که از روحش خودش در تو دمیده..
فهمیدم که به خاطر نداشتن عزت نفس بود که نتونستم تو مسیری که هستم بمونم..دودل شدم..تسلیم ضعفم شدم..ولییی دوباره برگشتم که قوی تر از پیش باشم..
قدرتم از خداست..نیرومندم به قدرت متعال او.
خدای من تو قرآنش میگه :
تنها ضعف اراده ی خود را ملاک استضعاف خویش قرار داده و از کشش و کوشش باز می نشینند و مردانه در جستجوی حقیقت بر نمی خیزند.
بعد خوندنش چقد مصمم تر شدم واسه ادامه ی راهم..
شکرت خدای مهربونم
ممنونم استاد خوبم
مرسی دوستای عزیزم
سلام به همه ی دوستای عزیزم.تصمیم گرفتم از امروز این سفرنامه ی با برکت رو شروع کنم.چقد خوشحالم که اینجام.این حس آرامش و اطمینانی که با گوش دادن به فایلای استاد و درکشون تو وجودم حس میکنم بی نظیره..
و استاد همیشه میگن اگه تو مدارش باشی درک میکنی.قبلا فقط گوش میدادم ولی درک نمیکردم!!تازه تعجبم میکردم که چرا نمیتونم ورودیای ذهنمو کنترل کنم..باکوچکترین چیزی حالم بد میشد..اما الان دارم جواب خیلی از سوالامو میگیرم.
و دقیقا از زمانی دارم درک بهتری نسبت به قانون پیدا میکنم که به حرف استاد گوش کردم و فایلا رو بارها و بارها گوش میکنم..قبلا میگفتم یه بار گوش کردم فهمیدم دیگه..ولی هربار بیشتر درکش میکنم..
قبلا آگاهی های جدیدی رو که یاد میگرفتم یادداشت نمیکردم.ولی از زمانی که شروع کردم به نوشتن و دوباره خوندن همونا تغییر رو توی وجودم حس میکنم..
استااااد تا همین یه مدت پیش نمیتونستم تعهد بدم که هر روز بیام و آگاهی هامو اینجا ثبت کنم.بخاطر همینم تا الان سفرنامه رو شروع نکرده بودم..اما الان به خودم قول دادم که انجامش بدم..
خدایا من چقد تغییر کردم..اینا همش به خاطر لطف خداس..استاد ممنونم که دستی از دستای خدا شدین روی زمین..
خدا جونم شکرت که منو لایق دونستی که توی این مسیر باشم..راه کسانی که به آن ها نعمت بخشیدی ..نه راه کسانی که به ان ها خشم گرفته ای و نه راه گمراهان
سلام به همه عزیزان همسفر من از همین الان به این سفر ناب میپیوندم و تعهد میدم هر روز ردپایی از خودم به جا بزارم ، و از رد پای شما عزیزان استفاده کنم همینطور که تا بحال واقعا برای من مثمر ثمر بوده و ارمغان اون شادی و آرامشه سپاسگزارم
سلام بسیار زیبا
دستتون درد نکنه استاد خدا سعادت دنیا وآخرت را نصیبتون کنه وهم چنین شما خانم شایسته گرامی چقدر قشنگ توضیح می دین
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستانم خیلی دوست داشتم اتفاقات امروزم رو بنویسم اتفاق هایی که برای خودم فوقالعاده بود و خودم مطمئن هستم که قطعاً کار خدا بود آخه عقلم نمیتونه تفسیر کنه منطقش رو
اجازه بدین از اینجا شروع کنم استاد
من چند روز هست با عزم قویی شروع کردم به تغییر خودم و ابتدا کار خودم رو با کنترل ذهن آغاز کردم تک به تک جملاتتون گوش دادم و نکته های ناب رو نوشتم
و به صورت اتفاقی با این قسمت سایت آشنا شدم تصمیم گرفتم که این سفر رو آغاز کنم با قدرت
هنوز روز اول رو کامل گوش ندادم که بخوام درباره اون موضوع اونجا کامنت بذارم تصمیم گرفتم اینجا بگم از اتفاقات خوبی که برام افتاده:
سه نفر از دوستام به من امروز خودشون پیام دادن و حالم رو پرسیدن، وای فکر کنید دوستایی که حتی عید هم تبریک نگفته بودن و چند ماه بود که بی خبر بودم ازشون
قطعا این به واسطه فرکانس و حال خوب من بوده
از طرفی من خیییییلی زیاد دوست دارم دوره عزت نفس رو تهیه کنم، مدام به مادرم میگفتم مامان بیا نصف مبلغ رو من میدم نصف دیگه شما، آخه کلش نمیتونم پرداخت کنم، ولی خب مادرم قبول نکردن دیروز خودم گفتم مامان اشکال نداره خودم پول هام رو جمع میکنم و حتما این دوره میخرم، مامان از من پرسید خب حالا چقدر جمع کردی منم گفتم 250 هزار تومن، مامانم بلافاصله گفت : خب پس حالا حالا ها باید جمع کنی و منم فقط لبخند زدم و گفتم اگر خدا بخواد جور میشع، اصلا اون لحظه به اینکه چطور جور میشه نبودم، چون من هیچ کاری هم نداشتم
و دیشب من با یکی از همکلاسی هام صحبت میکردم که گفت داخل بیمارستان مشغول به کار هست ، من خیلی خوشحال شدم براش و بهش گفتم نزدیک هشت ماه هست منم منتظرم بیمارستان برم و بهم گفتن باید دو سال دیگه احتمالا منتظر بمونم و گفتم من خیلی دوست دارم داخل بیمارستان کار کنم و….
فقط قسمت جالب این اتفاق اینجاست
امروز صبح گوشی من زنگ خورد و در کمال ناباوری یک فردی که مسول بیمارستان شهرستانی که خیلی نزدیک شهرمون هست خودشون معرفی کردند و گفتند اسمتون از لیست انتظارات بیمارستان پیدا کردیم و اگر مایل باشید تشریف بیارین اینجا
حالا اینو بگم با چه شرایطی
فقط یک روز به عنوان اون رشته اصلی خودم، این خیلی عالیه، من رشته ام جوری هست که بیمارستان به علت سنگین بودن کارش کسی نمیره اما حساب کنید من فقط یک روز در هفته باید با عنوان رشته خودم اونجا باشم و مابقی شیفت هام رو به عنوان پذیرش بخش که کار راحتی هست، با کلیه مزایا
و از طرف دیگه من حقوق بگیر میشم و به راحتی هرچه تمام تر میتونم دوره عزت نفس خریداری کنم
اصلا مادرم باورش نمیشه، میگه من اینجوری گفتم ببین چطور شد که تو کارت جور بشه و خودت میتونی بدون نیاز به پول کسی بخری به راحتی
ببخشید من نتونستم خیلی ادبی بنویسم، نوشته های دوستان رو که میخونم سرشار از عشقه
فقط خواستم اینجا این اتفاقات این روزهام رو ثبت کنم که یادم بمونه وقتی به هرشکلی به خودش توکل میکنم چه ها که نمیکنه این عشق من
الان فهمیدم که کار خوبه خدا درست کنه