روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 72
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به خانواده خوبم .
سلام به استادعزیز وسلام به خانم مریم شایسته عزیردوست داشتنی باعشق
از همین ساعت متعهد شدم که این چله رو شروع کنم
قبلا پراکنده فایل هارو گوش میدادم .به لطف خدای قادر متعال تصمیم گرفتم گه متعهد به انجام چله باشم
به نظر من که همین فایلهای رایگان خودشون ی محصول عالیه که با گوش دادن وانجام این راهکارها مطمئنا نتیجه میگیریم .
من خودم تمام وقتم وگذاشتم برای کار روی باورهام .
موقع ظرف شستن .موقع خیاطی .توی خیابون
توی تفریحات بیرون از شهر وتوی ماشین و…
دایم در حال گوش دادن به فایل ها هستم وتاحدتوانم عمل هم میکنم .مهارتم برای کنترل ورودیها بیشتر شده ومطمئنم هر روز که ادامه بدم بهتر هم میشه .
حتما حتما با تمام وجودم ادامه میدم .
همیشه دلم میخواست با افراد مثبت اندیش واگاه رفت وامد کنم خدارو شکر که با این خانواده اشنا شدم که نه تنها مثبت اندیش واگاه بلکه خدا شناس ومسئول ومتعهد وشاکر ومهربون وپیگیر وقوی وقانونمند وباعزت نفس بالا و……هستن
خدایا بابت این هدایتت شکر
سلام به همه ی دوستان هم فرکانسیم
از وقتی با استاد آشنا شدم و تو سایت میام و نظرات بچه ها رو می خونم و فایل ها رو گوش میدم و ازشون لذت میبرم یه آرامشی رو دارم و حس میکنم که قبلا نداشتم من الان تو روز سوم سفرم و اردیبهشت 98سفر رو شروع کردم اما تا همین جا سعی کردم نکته ها رو عملی کنم برا تقویت عزت نفسم همه رو بخشیدم چون فهمیدم اونا هم مث من عزت نفس پایینی داشتن اگه خوب به دور و بر خودمون نگاه کنیم میبینیم که آدم هایی که با حرفاشون باعث شدن باور های ما نسبت به خودمون عوض بشه بهتر بگم خراب بشه اونا هم قبلا مث ما این حرف ها رو از کسانی دیگه شنیدن و عزت نفسشون ضعیف شده نکته بعد سعی کردم احساس گناه رو از خودم دور کنم و همین طور سعی کردم هیچ ترس و عذاب وجدانی هم نداشته باشم چون من بنده خوب خدا هستم و وقتی خدا انسان و آفریده از روح خودش در او دمید پس من و شما از خود خدا هستیم و خدا چیزهای زیبا رو دوس داره و صفات خوب رو داراست پس اگه ما از خدا هستیم نباید ترس و ناراحتی و احساس گناه و عذاب وجدان داشته باشیم این ها همون وعده ها و ویژگی های هستن که شیطان ما رو بهش دعوت میکنه و ما نباید این دعوت رو بپذیریم اما تو این مدت کوتاه که سعی کردم به این نکته ها عمل کنم و هر لحظه احساسم رو خوب نگه دارم نتیجه اش این شده که تو روابطم بهتر شدم با همکارام ،با دختر مورد علاقه ام و تو زمینه کاری یه اتفاق خوب برام افتاده یکی از دوستای دوره دبیرستانم بعد از سالها بهم زنگ زد و گفت که یه شرکت تولید کننده لوازم خانگی میخواد تو شهرمون یه نمایندگی بزن و اون نمایندگی رو میخواد بگیره به من گفت که بیا با هم بگیریمش منم گفتم باشه گفت کاراشو انجام میدم بهت خبر میدم چن روز پیش زنگ زد و گفت یکی اومده امتیاز نمایندگی رو خریده و من و تو فقط قراره مدیرت نمایندگی رو به عهده بگیریم بدون هیچ هزینه ای و چه احساسی داشتم من . گفتم ببین خدا دستاشو چطوری بهم نشون میده و این شد که میخوام از این به بعد احساسمو خوب نگه دارم و آرامش داشته باشم و این احساس یعنی نزدیک بودن به خدا
دوستون دارم در پناه منبع آرامش خداوند یکتا شاد و ثروتمند باشید
تا ابد سپاسگزار خدایی هستم که به بندهاش ارزش میده و سرنوشت اونا براش مهمه… دومین روز این سفر پربرکت. با سلام خدمت استاد عزیز و همه همسفرای خوبم،این سفر نامه انگیز و امیدی برای من شد که به خودم به گذشتم فکر کنم و خواستم همه چیز و از نو شروع کنم.امروز این قدرت و به خودم دادم که اول از همه خودم و ببخشم بعد همه اطرافیانم رو،منیکه همیشه غرق گذشته و تصمیمات اشتباهیکه دانسته یا ندانسته گرفته بودم.و با مرور این اشتباهات قدم گذاشتن به آینده رو برای خودم سخترو دشوار تر میکردم،مرور اشتباهاتمون فقط ذهنمون فلج میکنه و امید ازمون میگیره،میخوام برای همیشه قفل بزرگی به گذشتم بزنم و کلید شو بندازم تو دریا تا بدونم که این قفل باز شدن نداره،و خیره بشم به مسیریکه شروع کردم و مطمئنم اون خداییکه من و توی این سفر قرار داده راه و باز میکنه و روشنایی لازم و برای من فراهم میکنه… مطمئنم آینده پر ازخیر وبرکت و ثروت در انتظارمه.امید وارم همین قدر که با همراه شدنم در این سفر برای من امید بخشه ،و با بخشیدن خودم درهایی از امید برای من باز شده برای شما هم همین طور باشه. شاد و پیروز و سربلند باشین
سلام به استاد عزیز و همشاگردی های مکتب عباس منش..
فردا اول ماه مبارک رمضان سال 98 و من اکنون و در این لحظه متعهد می گردم تا در طی 30 روز روزه داری این ماه مبارک هر روز یک برگ از سفرنامه را زندگی کنم..و انشاا… در روز عید فطر عیدی من توحیدی تر شدن من باشد و بزرگتر شدن ظرفم برای دریافت نعمتهای بیشتر از این سفره ی بی انتها..
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
راستش این نکته یه علامت و چراغ تو ذهنم روشن کرد که میگه اگه عزت نفس پایین باشه نجواهای فلج کننده ذهن اون قدر اون اشتباه کوچیک رو بزرگ جلوه میدن که ما به این احساس برسیم که تو اون زمینه لیاقت نداریم یا کمتر از بقیه داریم اینو من وقتی خوندم یه لحظه دیدم آره من این حالت رو دارم اونم تو زمینه روابط عاطفی وقتی تو خیابون راه می رم و میبینم همه با عشقشون و دوستشون کنار هم دارن خوش میگذرونن یه آن میگم چرا من این رابطه رو ندارم منی از اون پسر چیزی کم ندارم و واقعا هم ندارم به خودم که نگاه میکنم میبینم تو تمام جنبه ها در حد قابل قبولی هستم شغل .قیافه و… اما نمیدونم همشیه اون لحظه که از یه دختر خوشم میاد و میخوام پیشنهاد دوستی بهش بدم یه حسی بهم میگه نمیشه قبل این که برم جلو و حرف بزنم یه فکری از تو ذهنم رد میشه که میگه نمیشه اون دختر خوشگل قبول نمی کنه(الان میفهمم که این ینی احساس لیاقت و باید عزت نفسمو بسازم ) و همشیه این فکر ها و ترسی که قبل از شروع صحبت سراغم میاد باعث شده مکالمه رو خیلی خوب شروع نکنم و همون اول همه چی خراب شده و بعد همین نجوا ها سراغم میاد احساس شکست و اندوه و ناراحتی و… همه این مشکلاتی که الان دارم ناشی از فرکانسی هایی بوده که تو دوره کودکی و نوجوونی فرستادم یادم اون موقع به خاطر مشکلات خانوادگی فرکانس های ارسالیم این بود که میخوام تنها باشم کسی منو نشناسه و همش میخواستم از اعضای خانواده دوری کنم اما این اواخر یه کم بهتر شده اونم از وقتی که دارم سعی میکنم فرکانس هامو بهتر کنم و امیدوارم تکاملم طی بشه تو این مسیر و روابط دلخواه ام رو بسازم
دوستان عزیز ممنون که کامنت منو خوندیدن آرزوی بهترین ها رو تو تمام جنبه ها براتون دارم در پناه خدایی که هر چیزی از اوست و او انرژی هستی ایست
سلام به همه عزیزان
امروز برای اولین بار این فایل رو گوش کردم من براتون بگم از حس و حالم الان که دارم این ها رو مینویسم اشک هایم جاریست این فایل طوری من را تکان داد که زلزله ده ریشتری من را تکان نمیداد تلنگری که امشب به من زد باعث شد که به این نتیجه برسم که ای وای ،ای وای، ای وای…..که هر چی به سرم آمد از بی ایمانی بوده واقعا امشب فهمیدم که خیلی باید روی ایمانم کار کنم فهمیدم ما به زبان میگوییم که ایمان داریم و خدا را باور داریم اما در واقعیت نه…، ایمان نداریم همیشه می گویم خدایا به خودت توکل می کنم و امیدم به توست اما در اعماق وجودمان هزاران ترس و دلشوره داریم که اگر نشود یا اگر اینطور بشود یعنی یه جور شک و دودلی داریم ما واقعاً خودمان را تسلیم خدا نکردیم و حداقل من اینطور بودم.
همش دارم به خودم میگم ای وای آب در کوزه و ما گرد جهان می گشتیم من خدایی دارم که همه چیز رو به من میداد تمام چیزهایی که تمام عمر دنبال یه راهی بودم تا بهشون برسم از روابط و سلامتی و ثروت تا هر چیزی که فکرشو کنی اونوقت اگر فقط به خودش ایمان داشته باشیم و خودمان را تسلیم کنیم خدا هزاران برابر آن چیزی که در تصورات ما هست رو بهمون میده. احساس می کنم که در برابر رب خود چقدر بی مهری و کوتاهی کردم اما در مقابلش هزاران بار خدا را شکر می کنم که حداقل الان از خواب غفلت بیدار شدم و این آشناییم با استاد و خانم شایسته را دستی از دستان خدا میبینم که مرا به راه درست هدایت کرد و این خودش به همون قوانین فرکانسی برمیگرده که خداوند در این دنیا قرار داد چون همیشه از خدا خواستم که هدایتم کنه بهترین مسیرها خدایا شکرت ، خدایا شکرت ، خدایا شکرت
واقعا نمیدونم چی بگم خدا را شکر میکنم که من معبود و ربی دارم که توبه پذیر و آموزنده است . خدایا حالا که مسیرم را پیدا کردم کمکم کن تا بتونم در این مسیر باقی بمونم خدایا خودم را تسلیم تو می دارم تا تو دستم را بگیری و مرا حمایت کنی و من را به بهترین مسیر ها هدایت کنی. خدایا خیلی خیلی خیلی دوستت دارم
به توکل نام اعظمت پیش می روم به سوی ساختن زندگی جدید??
استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز ازتون سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم و تمام خانواده بزرگ عباس منش
راستش نمیدونم از کجا باید شروع کنم و این مشکل بزرگ من بود در تمام مراحل زندگیم و البته در شاگردی کردن استاد . مدت زیادیه که عضو سایت هستم و خیلی از فایل های استاد رو دانلود کردم و در دوره ی کشف قوانین نیز شرکت کردم اما هیچ وقت به طور جدی پیگیر نبودم تا جایی که دوره رو هم نصفه رها کردم و همیشه به خودم میگفتم که از کجا باید شروع کنم تا این که چند روز پیش تصمیم گرفتم که اولین قدم از این سفر رو شروع کنم و تا آخرش پیش برم و برای خودم رد پایی جا بزارم .
شاید باورتون نشه اما وقتی اولین روز از این سفر رو شروع کردم و فایلهایی رو که خیلی وقت پیش چندین بار گوش کرده بودم دوباره گوش کردم تازه معنای واقعیه تکامل رو حس کردم چیزهایی رو درک کردم که قبلا فقط شنیده بودم همون لحظه به خودم متعهد شدم که با چیزهایی که به طور دست و پا شکسته از استاد یاد گرفتهام به این سفر ادامه بدم .
دقیقا فردای اون روز به من پیشنهاد کاری شد که تمام عمرم منتظرش بودم این اتفاق فوق العاده برای من مثل معجزه بود و بابتش هزاران بار خدا رو شکر میکنم
خیلی اتفاقات دیگه هم توی این چند روز برام افتاده که برام باور نکردنی بود و خیلی قشنگ معنای فرکانس و قوانین رو بهم ثابت کردن که هر چه احساس بهتری داشته باشی اتفاقات بهتری وارد زدگیت میشه .
استاد عزیز فقط خواستم بگم احساس میکنم راهم رو پیدا کردم و از امروز متعهدانه به تمام گفته های شما مثل وحی منزل عمل خواهم کرد . شما به من کمک کردید تا حس خود ارزشی رو در خودم زنده کنم و احساس گناه رو از خودم دور کنم . من لایق بهترینها هستم و تمام تمرکزم رو روی بهتر شدن درکم از قوانین جهان هستی خواهم گذاشت تا بهترین ها رو وارد زندگیم کنم
برای همه عزیزان آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم و از خداوند سپاسگزارم که منو با این سایت و استاد عزیزم آشنا کرد .
عاشقتونم و دوستتون دارم
سلام به استاد و همسر گرامی خ شایسته.منم خیلی نجوای شیطانی زیادی دارم بعضی وقتا تا کجا ها که پیش نمی ره ولی قول میدم درست بشم و بعد بیام از دیدگاهم بگم .من هدفم روابط خوب و عالی داشتن با بچه هام و همسر و دیگران هست که خیلی ضعیفم
با سلام به تمامی دوستان نازنینمممم
مدت کمیه که وارد مبحث سفرنامه و تغییر دیدگاهم شدم. به طور باورنکردنی ای زندگیم خیلی متحول شده که بزرگترینش داشتن ارامش… مدتیه منتظر نتیجه کاری هستم. چند روز هست که دارم روی باورهایم کار می کنم و امروز 50 درصد نتیجه ای کا منتظرش بودم رو دریافت کردم. هم خیلی شاد بودم و هم نجواهای شیطانی به صورت ترس بهم وارد شد، ترس از اینکه مبادا نتیجه دلخواهم رو به دست نیارم. اما سریع متوجه این نجواها شدم و با گوش دادن مجدد فایل استاد عباسمنش، فرکانس هامو تغییر دادم. الان حالم عالیه و ایمان دارم که خداوند از خودم بیشتر راغبه تا من به خواسته ام برسم. ترس و ناامیدی نجواهایی هستند که منجر به تغییر فرکانس به به جهت نرسیدن به خواسته هایمان می شود. من به خدا و قانون های هستی اش ایمان دارم و مطمئنم به ان چیزی که در انتظارشم خواهم رسید. منتظر خبرهای خوب از طرف بنده باشید
سلام خدمت تمام دوستان نازنینم و جناب استاد عباس منش عزیز، بالاخره خبر خوبی که منتظرش بودم بهم رسید.
اول از همه از خداوند نازنینمممم سپاسگزارم که استاد عباس منش رو یکی از دستهایش جهت هدایتم فرستاد. امشب یکی از بهترین شب های زندگی ام بود و خبری که یکسال منتظر شنیدنش بودم بهم رسید. دوست دارم این شادی رو هم با خانواده نازنینم شریک بشم و تجربه خودم رو خدمتتون بگم که ایمان دارم مفید واقع می شود. من دقیقا یک سال پیش نتیجه یکی از کارهایم رو برای جایی ارسال کردم و در عین ناباوری متاسفانه مورد پذیرش واقع نمی شد. اون روزها به شدت سرخورده و ناراحت بودم و پر از استرس، به طوریکه خیلی مواقع تا صبح نمی خوابیدم و همش در حال فکر و خیال بودم. حتی از شدت استرس دو بار ریزش موی سکه ای پیدا کردم و موهام که به شدت پرپشت بودند به کمتر از نصف رسیده بود…. وای که اصلا دلم نمی خواد اون روزها رو به یاد بیارم. اینقدر این بستگی زیاد شده بود که هزینه زیادی رو پرداخت کردم تا کسی این بستگی رو رفع کنه، غافل از اینکه همه چیز در دستهای خودم است. اون روزها به شدت همش در حال گریه کردن و التماس کردن به خداوند بودم، و حتی خیلی مواقع ازش ناراحت می شدم که چرا منو نمی بینه…گذشت تا اینکه حدود یک ماه گذشته خیلی به صورت اتفاقی فایل قانون جذب استاد رو در یوتیوب دیدم، یک تلنگر اساسی بهم وارد شد در خصوص اینکه حتما یه جایی از کار من ایراد داره. بعدش وارد سایت استاد شدم و تقریبا بیشتر فایل های رایگان استاد رو بارها و بارها گوش دادم. خصوصا فایل نهج البلاغه و قانون جذب…. بعد از گوش دادن حالم از خودم بد شد، از این همه بی ایمانی که داشتم شرمم گرفت، یادمه سجده کردم و به درگاه خدا توبه کردم. توبه از این کردم که با تمام وجودم بهش ایمان و باور نداشتم، از اینکه نماز رو تنها از سر عادت می خوندم بدون اینکه ذره ای به ایمانم افزوده بشه…واقعا از اون روزهایم خجالت می کشم. چقدر حقیر و ضعیف بودم و چقدر به بنده های خدا بیشتر از خودش باور داشتم….خدا شاهده بعد از اون روز نشانه های الهی به طرق مختلف برام ظاهر شد. زندگی برام طوره دیگه ای شد، با اینکه بعد از اون روز دو بار دیگه درخواستم رد شده بود ولی دیگه مثل گذشته گریه نمی کردم و ایمان داشتم خود خدا همه چیز رو درست می کنه. به جاش رهاش کردم و سپردم به خدا و خدا گواهه که دیگه دربارش حتی فکرم نمی کردم. به جاش به کارهای عقب افتاده ام و تفریحاتم پرداختم، البته در اون مدت فایل نهج البلاغه استاد رو هم روزی دو بار گوش می دادم و هر بار یک چیز جدیدی ازش متوجه می شدم. الان که دارم این موارد رو خدمتتون می نویسم، دقیقا یک ساعته که نتیجه ای که منتظرش بودم رو دریافت کردم و انقدر خوشحالم که دلم می خواست این تجربه رو براتون بگم. دوستای نازنینم ایمان و باور مهمترین رکن در رسیدن به ارزوها هست. وقتی به این اصل پایبند باشید ناخداگاه بهترین اتفاقا براتون رخ خواهد داد.
خدایا شکرت
برای همتون بهترین ها رو ارزومندم
سلام دوستان گلم
چرا فایلهای سفرنامه برای من باز نمیشن؟