روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 90
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند توّاب و بخشنده
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام😍
💢روز دوم سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۲
.
.
اعتماد به نفس چیست؟(قسمت ۳ و۴)
✔️احساس گناه ؟؟؟
خیلی حرفا داره این کلمه احساس گناه ، خیلی جملات در آن نهفته هستش و چه گمراهی هایی که برا بشر نبوده و چه بدبختی هایی که سرهمین احساس گناه داشتن انسان ازش ضربه خورده ….
به نظر من احساس گناه :
یعنی خدارو آنقدر کوچک و بی ارزش ببینی
یعنی قدرت و توانایی و بخشندگی خدارو فراموش کنی و….
در یه کلام❌ خودتو برده کسی بدانی ❌
که تموم اینا همون شرک خفی و پنهانی هستش که استاد عباسمنش درفایل
“فقط روی خدا حساب باز کن ”
گفتند ، پیامبر فرمودند : ((نیّت شرک در میان امّت من از راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگی صاف در دل تاریکی شب مخفی تر است))
و این شرک خفی سر منشاء
تموم بدبختی انسان هستش بدون اینکه انسان بفهمه 🚫
اما اگر عمیقا فرق توحید(یکتا پرستی) و شرک رو بفهمیم و خداوند رو تنها قدرت حاکم بر جهان هستی بدونیم ، هیچ وقت احساس گناه به سراغ کسی نخواهد آمد چون خداوند رو حیّ و حاضر در همه ابعاد زندگی احساس میکنیم .
متاسفانه آنقدر از خداوند در ذهن و باور هایمان یه خدای دیو مانندی ساخته اند که خدا رو اینگونه شناخته ایم که در موارد جزئی زندگی هم احساس گناه همراه با عذاب وجدان مرگبار داریم و فکر میکنیم دیگر همه چی برایمان تموم شده و جای ما انتهای دوزخ است 😕
واقعا ،
چرا یکبار به همه گفته ها و باور هایمان شک نکردیم؟
چرا یکبار از خودمان نپرسیدیم که احساس گناه داشتن یعنی چه؟ از کجا آمده؟؟ کی گفته؟؟
یا عذاب وجدان را چه کسی برایمان تعریف کرده؟؟اصلا آیا وجود داره؟
یا عمری است به بازی باورهای غلط گرفته شده ایم 😐😕
جواب این سوالات هم واضح است چون در خیال خود می پنداشتیم اگر چنین سوالاتی بپرسیم مارا دیوانه ، خدا نشناس ، کافر و…. خطاب میکنند و خیلی جدی تر ازین که باز احساس گناه توی احساس گناه برایمان می آورد و فقط بخاطر ترس های واهی دست به اقدام چنین سوالاتی نمیزدیم و چه ظلم بدی به خود کردیم که عمری با باور غلط نسبت به خدا زندگی کردیم و چه شرک ها که نکردیم !
ولی با این حال خداوند اینقد مهربان و بخشنده و تواب 😍 هستش که عاشق بنده هاشه و هیچوقت نگاه پر مهر و محبت خودشو از روی بنده هاش بر نمیداره و تموم بنده هاشو هدایت میکنه تا خودشو نشون بده و خدای واقعی رو به انسان بشناسونه ،چقد خوبی توووو پرودگار من . 😍
معبود کی بودی توووووو آخه😅😉 😍😍😍😍
واقعا یه عمر ، چه قدر باور های الکی و پوچ داشتیم نسبت به چیز های مختلف که راه رو عوضی رفتیم ،
چندتاشو میگم بخندیم ازین باورهای الکی و قلابی😅
گفته بودن:
۱) اگر آب داغ رو بدون بسم الله بیرون بریزی روی زمین
بچه های جن ها رو میسوزونی ودیگه تمومه کارت😂
۲) اگر صدای کلاغ رو اول صبح شنیدی دیگه اون روز نَمیری شانس آوردی و بی روزی میشی 😂
۳) اگر موقع رفتن یکی عطسه کرد نباید بیرون بری خدا نمیخواد 😂
و خیلی ازین جور باور های دروغین که همه ما تجربه کردیم و متاسفانه ظلم کردیم به خودمون
و همیشه در جا زدیم و نمیدونستیم که این عدم موفقیت ها از کجا آب میخوره 😕😕
خداوندرو سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم
که توسط یکی از دستان خودش استاد عباسمنش عزیزم تموم این باور های غلط و دروغین رو برای ما روشن ساخت تا خدای واقعی رو بشناسیم و به معنای واقعی طعم یه زندگی بسیار عالی و فوق العاده در تموم جنبه های زندگی (توحید ، ثروت ، روابط ، سلامتی ، سعادت دنیا و آخرت ) را بچشیم 😍
خدایا مرسی که هستی 😍😍
سپاسگزارم از استاد عباسمنش و تمام دوستان که وقت گذاشتید دومین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
بسم رب العالمین❤
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گل و خانواده ی صمیمی عباس منش❤
من می خواهم با خودم عهد ببندم که از امروز به بعد،هر روز فایل های سفرنامه را مرور کنم و همراه با سفرنامه فایل های سفر به دور آمریکا را هم مرور کنم،واقعا چی لذت بخش تر از مرور این فایل های از جنس طلا😄❤
استاد می خواستم از تغییر های این چند وقتم بگم که کتاب های سایت و فایل های رایگان رو استفاده کردم برای یاد آوری خودم بعد به شما و دوستان عزیز …
*هر وقت ناراحت یا عصبانی میشم از کار های خودم یا اطرافیان واقعا خیلی زور کنترل احساساتم را در دست میگیرم و با تغییر زاویه ی دیدم نسبت به اون عمل یا اتفاق خودمو آرامتر میکنم و به راحتی از اون قضیه می گذرم، مثلن روز عید یکی از دختر خاله هام منو با لحنی نا زیبا صدا کرد منم نه واکنشی دادم و نه ناراحت شدم اصلن خود به خود گوشم کر شد بعد مامانم اومد گفت حالیش میکنم چطور اون اینجوری تورو صدا کرد منم با آرامش گفتم مادر جونم بیخیال شو ولش کن من که اصلن برام نشنیدم که اون چی گفت، شاید این اتفاق به ظاهر ساده باشه ولی قبلن من اینقدر حساس بدوم و با کوچکترین اتفاق واکنش نشان می دادم و مدت های با همه قهر میکردم و توی ذهنم مدام اون لحظه رو مرور میکردم! ولی الان واقعا فرق کردم😌❤
*تقریبا یک ماه پیش با یکی دوست شدم و همیشه بیشتر من پی گیر بودم تا اون احساس میکردم داره تمرکزمو از بین میبره و وابسته میشم (آژیر خطر😨) برای همین خیلی زود سعی کردم با کنترل ذهنم و تمرکز روی اهدافم از وابستگی به اون فرد بیام بیرون و دقیقا وقتی من توجه خودمو کنترل کردم و به زیبایی ها معطوف کردم اون بهم پیام داد و هر روز حالمو میپرسه ولی واقعا الان دیگه مثل قبل نیست یعنی الان حتی اگر پیام هم نفرسته من ناراحت نمیشم و می تونم بگم رها شدم❤
*اون شب که لایو داشتین با آقای عرشیانفر من کلی گریه کردم گریه ناراحتی نه بلکه گریه ی شادی چون اون شب من توی حرف های شما احساس میکردم خدا داره با من حرف میزنه، قبل از لایو تون من فایل عزت نفس قسمت ۴ گوش میدادم و استاد شما میگفتید من نمی خوام همه چیزو به شما بگم و شما باید تعقل کنید و خودتون برید دنبالش، من تا اون شب جرئت نداشتم برم سمت قرآن چون مدام به این فکر میکردم که من نمی تونم قرآن درک کنم و یکی دیگه باید بیاد برام توضیح بده خلاصه یعنی من خودمو و توانایی هامو کم می دونستم و احساس لیاقت رو نداشتم برای همین هیچ وقت نرفته بودم سمت قرآن تا درکش کنم ولی از اون شب تا الان من هر روز قرآن میخونم و میخوام بفهممش و درکش کنم(دور از باور ها و افکاری که توی ذهن ما پرورش دادن)❤
*واااااایییی آخه این همه دست این همه نعمت واقعا خدایا شکرت❤، الان توی حساب بانکیم مقدار پولی موجود هست که قبلن نبوده و من فقط میتونم بگم خدایا شکرت استاد عزیزم شکرت بخاطر کمک کردن بهمون تا باور و اعمالمون تغییر بدیم و خالق زندگی مون باشیم❤
می خواهم از مدیر فنی سایت هم تشکر کنم چون هر روز بهتر و بهتر شدن سایت را میشه دید❤
سال ۱۳۹۹ به استاد عزیزم ،خانم شایسته،تمام اعضای صمیمی عباس منش تبریک میگم انشالله سالی باشه همراه با سلامتی، خوشحالی، برکت و به قول استاد امسال بهرین سال زندگی تون باشه و سال های آینده از امسال هم بهتر باشه ❤🌱🌷🌼🍀🌳
Love u❤
۲ فروردین ۹۹❤🌹
AlA❤
بنام خداوند مهربان
.
.
سلام به استاد عباس منش و خانواده دوست داشتنی ام😍
سال ۱۳۹۹ بر شما عزیزانم مبارک باشه❤️🌹
💢روز اول سفرنامه 💢 ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
.
.
اعتماد به نفس چیست؟(قسمت ۱و۲)
– اول نگاه خودم به اعتماد به نفس را میگم بدون هیچ پیش فرضی
اعتماد به نفس از نظر من:
✔️یعنی اعتماد به خود واقعی
✔️یعنی اعتماد به توانایی هایی که خدا در ما انسان ها قرارداده
✔️یعنی شناخت خود
آدم وقتی خودشو کامل بشناسه تمام توامندی هاش و ارزشمند بودن خودش رو میشناسه
در پارت اول اعتماد به نفس
استاد توضیحات عالی و فوق العاده ای دادن
که تموم اون موارد در من صدق میکرد
من بر عکس استاد که فرمودن یه انسان برون گرا و پرخاشگر بودن ولی من یه انسان درون گرا و منزوی و گوشه گیر بودم و همیشه تنهایی را دوست داشتم و چون از کوچکی تحقیر های زیادی از سمت مادرم شده بودم و خیلی وقتا کتک های زیادی میخوردم که باعث شد آن نیرویِ قدرتمندِ درونم خفه شود و رشد نکنه و همیشه ترس در وجودم باشد و موقع صحبت کردن در جمع خجالت میکشیدم از سوتی دادن و همیشه اگر یه کاری اشتباهی میکردم پشت بندش حتما کتک و حرفایی مثل بی عُرضه ، احمق و… نثار من میشد و باعث تخریب شخصیتم میشد .
چرا مادرم اینکار هارو میکرد؟
چون در ذهن و باورش این بود که فرزند تا کتک نخورد تربیت نمیشود و باید ترس داشته باشد و چه باور خطرناکی ⛔️
و دوست داشت که فرزندش را جلوی جمع خوب جلوه دهد و این تربیت فرزند را یه امتیاز میدانست که همه فک و فامیل بگویند بَه بَه عجب پسری😕😅 تربیت کردی که چقد حرف گوش کن هست و من ازین کار که به زور باید جلوی جمع ادای بچه خوب ها رو در میاوردم بدم میومد میخواستم خودم باشم ولی نمیشد😢
📌یادمه در موقع مدرسه از ترس درس میخواندم حتی اگه نمره یه درسم از ۲۰ پایین میشدش باید کتک میخوردم که چرا ۲۰ نشدی من باهات این همه کار کردم ،ولی ۲۰ تو شد ۱۷ همش دنبال نمره بود و عدد براش مهم بود تا تلاش و کوشش بچه اش و این برام زجر آور ترین کار بود
👌وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم که من اعتماد به نفس پایینی دارم به دلیل تموم اون سرکوب های کودکی و تموم عدم موفقیت هایم فقط عدم اعتماد به نفسم بوده که نصفه نیمه به موفقیت رسیدم که رضایت بخش نبوده برام و از داخل تُهی بودم و پوچ
و
امروز که فایل رو گوش دادم که استاد گفتش قدم اول این هستش که تموم کسایی که شما رو سرکوب و تخریب شخصیتی کردن رو ببخشید ، چون خود اونا هم تقصیر ندارن و در گذشته خودشون هم اینطوری باهاشون برخورد شده و بزرگ شده اند.
منم فکر کردم و دیدم که استاد راست میگوید و معلوم نیس که مادرم در کودکی خود چه تخریب شخصیتی که نشده و سرکوب نشده از خانواده اش و مادرم در توان خودش و با ذهن و باور خودش میخواسته فرزند خوبی به جامعه تحویل بده و منم تصمیم گرفتم پدر و مادر و معلمان و دوستان و هرکسی که خواستن به یه نحوی به من آموزش بدن و در تربیت من مؤثر واقع بشن رو کاملا بخشیدم
چون قرار است در این سفر رشد کنم و ظرفم را بزرگ کنم و تکامل فرکانسی ام را طی کنم
پس …
✔️میبخشم
✔️رها میکنم تا در گذشته ام نمانم.
❓در مورد سوال که استاد پرسیدن ویژگی کسایی که اعتماد به نفس بالایی دارند چی هست؟
من این نکات به ذهنم رسید و همون موقع یادداشت کردم که عبارتند از…
✅خیلی شجاع هستن
✅خیلی پرو و زبان قاصری دارن(از نوع خوبش)
✅خودشونو بسیار دوست دارن
✅خودشونو بسیار ارزشمند و فوق العاده میدون
✅حرف دیگران رو حتی سر سوزنی اهمیت نمیدن
✅هر لحظه به اهدافشون فکر میکنن
✅خیلی محکم و قاطعانه حرف میزنن
✅خیلی محکم راه میرن
✅خیلی با جسارت حرف میزنن
✅خیلی محکم دست میدن
✅احساس هیچ گناهی ندارن با وجود اشتباه کردن
✅هیچوقت کم نمیارن و تسلیم نمیشن
✅و در آخر فقط رو خدا حساب میکنن نه بنده خدا
اینها مواردی بود که به ذهنم رسید همون موقع 👍
در پارت دوم اعتماد به نفس :
❓ در مورد سوال استاد که فرمودن که خودمون چقد شبیه این آدم ها هستیم و من از خودم پرسیدم ؟
من قاطعانه بگویم خیلی کم و پاشنه آشیل من هستش و باید روی اعتماد به نفسم و عزت نفسم حسابی زمان بگذارم و حتی تصمیم دارم تا زمانی که دوره اعتماد به نفس رو از سایت تهیه کنم بجاش هر روز یک صفحه دیدگاه بچه ها رو بخونم و نُت برداری کنم و بهشون عمل کنم تا بتونم بسته اعتماد به نفس رو تهیه کنم.
در مورد احساس گناه و جلب توجه هم با اون تخریب شخصیتی که در کودکی شدم که در من واقعا صدق میکنه و حسابی روش کار میکنم
واقعا به گفته استاد عزت نفس همه چیزه و پُلی هستش برای رسیدن به موفقیت ها.
مرسی از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید اولین روز سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا ردپای بعدی ام😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
سلام سلام🤗
سلام به همه ی عباس منشی هایی که هر روز سعی میکنن بیشتر روی خودشون و باورشون کار کنن تا زندگی رو که میخوان داشته باشن…
امروز اومدم که درباره یه سری اتفاق که امروز برام رخ داده و بعدا پی بردم که دلیلش این بوده که من با خودم در صلح بودم…
چهارشنبه سوری امسال با اینکه کرونا اومده بود من میخواستم کمی ترقه بخرم ولی میگفتم که آخه خدا چجوری بخرم بیرون وضعیت بد ما هم باید قرنطینه بمونم،گذشت گذشت چند روزی بود فکرم درگیر بود ولی یه روز گفتم اصلا ولش و از خدا خواستم که خودش برام جورش کنه من که نمیتونم برم بیرون؛و تصمیم گرفتم حالم رو خوب کنم به جایی این که فقط توی احساس بد باشم ، چون حالم خوب نباشه و تمرکزم روی نکات مثبت نباشه اتفاقایی که دوست دارم برام رخ نمیده و به جای اون اتفاقای نادلخواه رخ میده…
و این کار رو ادامه دادم و سعی میکردم هرروز بیشتر توجه خودم رو روی نکات مثبت جلب کنم…
اتفاقی که شب چهارشنبه سوری افتاد این بود که من وقتی توی خونه داشتم به حرفای استاد توی فایل هاش گوش میدادم ، که یکی از دستای خوب خدا اومد و بدون این که از من پولی بگیره دقیقا چیزی که میخواستم رو بهم داد بدون کوچک ترین زحمت برای من…
اولین کاری که کردم این بود که گفتم : خدایا شکرت شکرت بی نهایت شکرت که این قدر مهربونی این قدر بخشنده ای . خوب با هر اتفاق خیلی باور های قدرتمند کنندم قوی تر میشه،و این اتفاق خیلی برا من فایده داشت و خدا خودش خیلی فضل و رحمتشو بهم نشون داد البته این جزء کوچک ترین اتفاقای زندگیم که برام رخ میده ، ولی نمیدونم یه حسی بهم گفت این رو بگم از این اتفاق حرف بزنم…نمیدونم نمیدونم چرا…ولی میدونم دلیلی داشته…
استاد ، خانم شایسته دوستتون و ممنون که شدید دست هایی برای هدایت من به سوی خواسته هام و یاد گیری قانون جهان🌍
💜💙💚💛🧡❤
(قبل اینکه شروع کنید به خوندن خواهش میکنم تا آخرش مطالعه کنید چون من از همین دیدگاه بچه ها راه برام باز شد و هدایت شدم پس تا آخرش بخونید و تأمّل کنید
با سپاس فراوان)
بنام توحید و یکتا پرستی ❤️
بنام رب ❤️
بنام صاحب اختیارم ( اللّه )❤️
.
.
.
سلام به معبودم 🌹
سلام به خودم🌹
سلام به استاد عباسمنش🌹
سلام به تک تک بچه های سایت و خانواده دوست داشتنی ام 😍
—نمیدونم از کجا شروع کنم ، فقط یه حسی بهم گفت برو خودکار و ودفترت رو بیار ، من بهت میگم تا بنویسی و اون حس داره میگه و منم دارم مکتوبش میکنم 📝
💢 مقدمه سفرنامه💢
✍
امروز آخرین روز زمستان ۹۸ (۱۳۹۸/۱۲/۲۹)
هستش و من اینجا در این سفرنامه در کنار شما عزیزان هستم ، یه توضیحی بدم که من چطور به این سفرنامه وارد شدم…
همه چی از کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانید”در روز تولدم که خدا بهم هدیه داد شروع شد
اون کتاب رو که خوندم به خودم گفتم باید قوانین جهان رو به صورت درست و واضح بفهمم و بشناسم و در زندگی به نحو احسنت استفاده کنم
و تصمیم گرفتم کل فایل های محبوبترین دانلود ها رو دانلود کنم و یکی یکی ببینم و برم جلو و شروع کردم به دانلود تا رسیدن به قسمت ۱۸۳ که نوشته بود
(سفر نامه خانواده صمیمی عباس منش فصل اول)
یه ندایی از درونم اومد بهم گفتش بازش کن بخونش منم گفتم چشم و شروع کردم به خوندن متن فایل که خانم شایسته نوشته بودن …
تا رسیدم به این پاراگراف
این سفر یک ملاقات است با اصل و اساس جهان- با اصل و اساس خودت – تا با درک آن، نسخهی بهتری از خود بسازی. همانگونه که ابراهیم، سلیمان، یوسف، موسی، زکریا، مسیح، محمد و هر فردی (عباسمنش)توانست بسازد که عاشق این سفر شد. ببین این سفر با آنها چه کرد!
.
این جمله من رو به شور و شوق در آورد گفتم خدایا این چه سفری هستش؟؟
و بهم ندا اومد که برو فایل رو بزن تماشا کن نمیخواد ادامه متن رو بخونی اول برو ببین بعد بیا ادامه متن رو بخون
و منم رفتم فایل رو باز کردم و از همان اول محو تصاویر و زیبایی های طبیعت داخل فیلم شدم ، بعد یهو به خودم اومدم دیدم آهنگ داره میگه :
عصر بی رونقی و یخبندان
در شب غفلت این آدم ها
دوره بی کسی و تنهایی
همه بی حوصله و بی رویا
روز هایی که زمین ساکت بود
همه از بارش رحمت دلسرد
جز تویی که به خدا نزدیکی
دیدم این آهنگدچقد هم زمانی داره با شرایط کنونی دنیا که همه مردم توجه خودشون رو به ناخواسته ( ویروس) گذاشته اند و همه حرف از آن میزنند
و
استاد شروع به صحبت کردن که قضیه این سفرنامه همون فایل های محبوب ترین دانلود ها هستش ولی به صورت یه سفر ۴۰ روزه در اومده و من چقد خوشحال شدم ازین کار خانم شایسته که با این سفر تکامل خودمو طی میکنم
❌نکته بسیار مهم❌
📌توی همین فایل استاد حرف از دوره روانشناسی ثروت و اعتماد به نفس و… زد و یهو یادم اومد که تمام فایل های استاد به صورت غیر قانونی به دستم رسیده و چند بار هم این بسته ها را استفاده کردم ولی واقعیت این بود که اصلا هیچ تاثیری به افکار و باور و شرایط زندگی ام نمیگذاشت و خودمو در واقع گول میزدم که خب من خواستم تغییر کنم و خدا هم این شرایط را برام مهیا کرد ،پس باید وقت بگذارم که نگو این حرف ها و نجواها از سوی شیطان ذهنم بوده و تو همین حین یهو ندایی از اعماق وجودم فریاد زد بهم گفت برو همین الان تمام دوره ها رو حذف کن و تمام نُت برداری هایی که کرده ای رو بریز دور و من همون موقع اینکارو کردم و بعد انگار رها شده بودم و آزاد پرواز میکردم 🦋🕊 و هارد لپتابم رو خالی کردم برای دوره های استاد که بهاشون رو پرداخت کنم و در این جا از استاد عباسمنش میخواهم که من (میلاد آمای) رو حلال کنن چون من واقعا خودم رو بخشیدم و از خدا خواستم هدایتم کنه🙏👍📌
خب بریم سراغ ادامه بحث زیاد دور نشیم 😊
.
و با خودم گفتم چه سفری بهتر ازین که در این شرایط به ظاهر بد که همه دارن بد میگن ولی برای من یک تضاد بسیار عالی هستش که بجای سفر کردن تو جاده های کشور…
اینبار سفر میکنم به
👌اصل و اساس خودم و خدای درونم👌
و اومدم فایل رو ادامشو دیدم تا رسیدم به صحبت استاد در مورد ردپا و کامنت گذاشتن که گفتم این نشونه هستش برم دیدگاه بچه ها رو از روز اول تا الان بخونم و بعد ردپای خودمو شروع کنم به گذاشتن ….
(در واقع من از سه روز پیش سفر نامه رو شروع کردم البته مقدمه و تمام کامنت های شما دوستان عزیزم رو خوندن )
جالبه که وقتی به وسط دیدگاه های بچه رسیدم شیطان ذهنم گفتش بسه دیگه ادامه نده همه دیدگاه ها مثل هم هستش ولی خدای درونم بهم گفت ادامه بده و چند صفحه بعد تر دیدم کلمه
(رسالت من) درچند تا دیدگاه پشت هم تکرار شد و باز این رو نشانه ای دیدم که خدا داره میگه برو فایل رسالت من رو از استاد عباسمنش ببین. رفتم دیدم نیست تو فایلها ، یهو گفت برو تو یوتیوب هستش منم رفتم اونجا زدم و دانلودش کردم و شروع کردم به دیدن و گوش کردن بعد چند دقیقه اشک توی چشام جمع شد و همش اللّه اکبر میگفتم با گفته های استاد که می فرمود: رسالت من در زندگی
❤️ اشاعه توحید و یکتا پرستی❤️
بودش و هستش و خواهد بود و چه چیزی شیرین تر ازین که مرگ انسان برای هدفش (اشاعه توحید و یکتا پرستی) باشه .
این جمله حالمو دگرگون کرد و تموم بدنم میلرزید و به خدا گفتم داری با من چیکار میکنی خدایا ؟
نکنه میخای بهم بگی تو هم هدفت رو بذار روی (( اشاعه توحید و یکتا پرستی)) ؟؟
دیدم اون ندای درونم گفتش آره بذار روی توحید و یکتا پرستی و شروع کن قرآن رو با جدّیت بخون و توحید و یکتا پرستی رو رواج بده ،
گفتم پس کمکم کن منم مثل ابراهیم و محمد و سید حسین عباسمنش بتونم توحید و یکتا پرستی رو رواج بدم و کمکم کن تموم باورهای اشتباه رو با تَبَرِ توحیدی از ریشه بزنم و باورهای توحیدی رو از نو بچینم و یه میلاد جدید بسازم و خودمو رشد بدم و ظرف ذهنم رو بزرگ کنم و فقط روی خودت حساب کنم
خدا شاهده از دیشب فقط دارم این فایل رسالت من رو نگاه میکنم تموم فکر و ذهنم درگیرش شده .
و همین جا در میان شما دوستان و استاد عباسمنش به خودم و خدای خودم این تعهد غیر قابل مذاکره رو میدم که این سفرنامه رو شروع کنم و با تموم وجودم روی خودم و باورهایم کار کنم و سال ۱۳۹۹ رو سال توحید و یکتاپرستی می نامم .
میلاد آمای
.
.
چقد زیباست که استارت زندگی توحیدی ام با سفرنامه سایت عباسمنش همزمان شده.
ای معبود من سپاسگزارم ، سپاسگزارم ، سپاسگزارم.
مرسی از تمام دوستان و استاد عباسمنش که وقت گذاشتید مقدمه سفرنامه من را خواندید🙏
با من همراه باشید تا اتفاقات و تجربیات عالی را در این سفرنامه برایتان تعریف کنم و ردپای زیبایی از خودم بجا بگذارم😍
🐾
🐾
🐾
ادامه دارد
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گل
وااااااااای استاد چقد حال کردم خدایی بعداز مدتها این فایل رو دیدم اومده بود روی نشونه امروزم چقد طبیعت باحالیه خدایی
اره استاد عزیز واقعا من از وقتی دارم کامنت میذارم توی سایت حالا هر جایی از سایت باشه مهم نیست مهم اینه که من دارم اول به خودم کمک میکنم بعد به اون شخصی که داره کامنت منو میخونه
و خدا رو سپاسگزارم از بابت این موهبتی که به همه ما داده که میتونیم از این طریق هم باورهای خودمون رو بهتر و بهتر کنیم
یه وقتایی که میرم یه سری میزنم به پروفایلم و کامنتهای خودمو میبینم با خودم میگم ای ولا پسر عجب جواب حرفه ای دادی خیلی خودمو تحسین میکنم خیلی با خودم حال میکنم لذت میبرم از این تکاملی که داره برای منم طی میشه بعضی وقتا کامنته بچهارو میخونم که روی من خیلی تاثیر داره میگم ای ولا عجب جوابی داده خدارو شکر میکنم که این جواب و اگاهی رو خوندم و میگم دمش گرم با این جوابش
استاد عزیز واقعا ممنون از این همه شور و اشتیاق شما برای به اشتراک
ذاشتن اگاهی هاتون با ما
اخر این فایل رو خیلی حال کردم همین جا هندسفری تو گوشم بود با خودم میرقسیدم اینقده لذت بردم اخرش
واقها چقد عالیه ادم توی این اوضاعیی که همه دنبال اخبار های منفی کرونا هستن ما اینجا داریم تکامل فرکانسی مون رو طی میکنیم و لذت میبریم و خداوند هم حتما به ما پاداش میده
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شادو موفق پیروز باشید
درود استاد عزیزم و درود به عزیز دل شما که همیشه با صبوری این فیلم ها را می گیرند الهی همیشه عشقتون پایدار باشه و دور از بدی ها باشید . استاد من یک ماه و دو روز است که شروع کردم هرروز روزی حداقل 10 سا عت فقط دارم فایل های شما رو می بینم طوری که شب تا صبح هم مرور میشه صدای شما درخواب ولی هنوز به طور جدی شروع نکردم رو خودم کار کردن رو چون اول می خوام ببینم شما تا کجا و چی گفتید البته حواسم هست که کجاها باید دیگه چه باوری داشت ولی عین یک انسانی شدم که نمی دونه چی میشه و به کجا می رسه راه برام گنگ هست ولی با تمام وجودم شما رو باور دارم . الانم می خوام وارد سفر پربرکت بشم ببینم به چه صورت هست . در پناه خدا باشید.
سلام استاد عزیزم ….من سه سال پیش به تمام این حرف های شما رسیده بودم با کلیپ ها و ویس هایی که از شما شنیدم و روی خودم کار کردم و واقعا نتیجه گرفتم یک انسان بااعتماد بنفس فوق العاده بودم و دقیقا از زمانی که روی باورهام کار نکردم همه چیز رو از دست دادم و ذهنم تبدیل به یک آشغال دونی شد ….و انگار خدا منو صدا زد و دوباره مدارم تغییر کرد این بار با دریایی از آگاهی از طرف شما….خدا میخواد این بار من به باورهای زیباتری وعالی تری دست یابم و انگار این بار حالم دگرگون تراز قبل چون با سایت شما آشنا شدم و خداوند رو بابت این همه دریای آگاهی سپاسگزارم که شمارو فرستاد تا من به خودم بیام و متوجه بشم که دارم از خودم ومسیر خدایی ام دور میشم …….من وقتی اعتمادبنفس بالایی داشتم انسان فوقالعاده نترسی بودم ….شجاع بودم…درونم دریای آرامش بود…هیچ چیز برام غیرممکن نبود….همیشه تو کارکردن آره بودم نه تو کارم وجود نداشت میخواستم همه چیو تجربه کنم و مطمئن بودم اینا ایده های خداوند وقتی دست به اون کار میشدم همه میگفتن هیچ کس نتوانسته توآم نمیتونی اما من با تمام قدرت کلامم میگفتم میشه چون تو قلبم یه چیزی میگفت نورا تو همیشه میتونی …..بیشتر وقتا همه تو کار من می موندن چطور این کارو انجام دادی من ایمانم خیلی قوی شده بود اونقدر که میگفتن شهر ما ناامن ترین شهر کشور و ساعت ۸شب همه مغازه ها میبستند وبا این حال من دوازده شب میرفتم بیرون ایمان داشتم که خدا تو وجودمه باهام حرف میزنه خیلی زیبا صداشو میشنیدم دست به هرکاری میزدم طلا میشد اینقدر راحت انجام میشد بعضی وقت ها خودمم می موندم چطور انجامش دادم …..تو کلامم هیچوقت شک نداشتم از حرفی که میزدم مطمئن بودم شدنیه ….و جالب اینه که من تازه هفت ماهی هست ازدواج کردم و همسرم هم میگه نترس بودنت و اعتمادبهنفس تو من رو به تو جذب کرد….اینم بگم خیلی ها اعتقاد داشتن اگه بینی م رو عمل کنم و ظاهر خیلی زیبایی داشته باشم خواستگار خوبی واسم میاد از اونجا که ایمان داشتم خداوند بهترین زیباترین باشخصیت ترین و انسانی مهربان وشادو که باورهای من رو درک کنه و من رو همینطور که هستم من رو بخواد میاد سراغم خداوند دقیقا همون چیزی که میخواستم نصیبم کرد و من واقعا خوشحالم که اینقدر خوشبختم ….استاد عزیز من میخوام دوباره خیلی خیلی بهتر از قبل باشم ایمان دارم اتفاقی نبوده که الان اینجام ….من انسان شادی بودم از درون اینقدر شاد بودم انگار نمیتونستم یک جا وایستم ….همیشه صادق بودم حتی اگه به نفعم نبود ….خیلی مثبت فکر میکردم شاید خیلیا اول راه منو مسخره میکردند اما مهم نبود من وجودم از خداست خدا درون من موج میزد بعضی وقتا از بس خوشبخت بودم و حس خوبی داشتم و معجزات خداوند رومی دیدم واسه خودم گریه ام میگرفت میگفتم خدا جونم مگه من کی ام که اینقدر خوشبختم…..الان هم خوشبخت تراز قبل هستم ایمان دارم خداوند نقشه ای زیباتری برای من و زندگیم داره ….اینقدر ایمانم قوی بود که انگار همه انسان هایی که اولش منو مسخره میکردند تو مسیر بامن همراه شده بودن و کارهایم به راحتی و آسونی انجام میشد …..استاد عزیزم دوست دارم بیشتر بگم از اون شب هایی که وقتی تو خیابون در حال قدم زدن با خدایم حرف میزدم واون لحظه حتی متوجه نشدم که شالم از سرم افتاده روی شونه م واقعا می موندم چطور من متوجه نشدم ….خیلی عشق خدا منو دیونه کرده بود اون موقع بود متوجه شدم وقتی عاشق خودت باشی میتونی عاشق خدا باشی ومن عاشق خودم شده بودم و زیباترین روزها و شب ها رو برای خودم رقم زدم البته که اینا لطف خداست و من هر لحظه خداوند رو سپاسگزارم …..و ایمان دارم این بار اومدم اینجا تا بیشتر بفهمم و درک کنم این قوانین رو و از صفر شروع کنم مسیری زیبا و شگفت انگیز رو با استاد عزیزم و خانواده مهربان و دوست داشتنی ام ….از شما سپاسگزارم استاد عزیز و از خدایم که مرا در مدار مسیر شما قرارداده تا بتونم از نو شروع کنم اینبار محکم تر و قوی ترازقبل ….ومن خیلی خوشبختم خدایا ازت سپاسگزارم بابت اینکه عاشقانه عاشقمی و منو در آغوش خودت گرفتی دوستت دارم
سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸
نورای عزیزم 🌼
خوشحالم که باز هم به هدایت الهی عمل کردی و وارد این سفر پربرکت شدی.
خوشحالم که قرار هست معجزه های بزرگ تری رو در این راه شگفتی و این سرزمین بهشتی تجربه کنی و برامون تعریف کنی و بنویسی و ایمان مون رو به قدرت خداوند و قوانین ش بیشتر و بیشتر کنی.
خدا رو شکر می کنم که در کنار خودم وجود نازنین عباس منشی دیگری رو هم دارم که ساعتها باهاش از قوانین و نتایج اجراشون صحبت کنم و برای داشتن ش به خودم ببالم. 🙏❤️
سپاسگزارم که اومدی و نوشتی و اولین کامنتت اینقدر زیبا و خداگونه و پرمحتوا، با متنی قوی و نوشتاری روان بود. 🌸🌼
سپاسگزارم که از ویژگی هایی نوشتی که ویژگی های انسان با اعتماد به نفس هست. 🌸🌼
سپاسگزارم که من رو هم شریک حس و حال بودن در فضای اجرای قوانین و توحید کردی و باعث شدی تا بیشتر بخوام که به رنگ خداوند و رنگ آرامش نزدیک بشم. 🌸🌼
از خداوند برای خودم و تو و همه طلب تعهدی پولادین می کنم تا در این مسیر ثابت قدم بمونیم و هرلحظه با هدایت الهی پیش بریم و هرروز مون نسخه ی بهتری از خودمون رو ارائه بدیم. 🙏❤️🌸
ایمان دارم در پناه خودش هم ثروت هست، هم نعمت هست، هم سعادت هست.
خدا رو شکر می کنم 🙏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام نرگس عزیزم:
وقتی این متن های زیبا رو واسم میذاری خیلی احساس قشنگی بهم میده و از اینکه منو به این سایت پراز شور و عشق خدایی دعوت کردی بینهایت سپاسگزارم و از خدایم که عاشق ماست هم سپاسگزارم
سلام
خانم شایسته چقدر من با این سفرنامه شما کیف کردهام و از روی متن های جانانه شما خواندم و اونها رو ضبط کردم و هر وقت که میخوام گوش میدم. کیف میکنم هر بار چیزای جدید میفهمم.
اما از امروز دوباره سفرنامه رو شروع کردم و آمده ام که این دفعه مرحله مرحله از خودم یه ردی به جا بزارم.
سپاس خدای زیبای مهربانم را که به من قدرت میدهد و مرا لایق و شایسته بهترین ها در زمین زیبا قرار داده است تا خالق باشم و کیف کنم و لذت ببرم.
عجب قشنگ هم شده این فایل ها رو دسته بندی کردید، خیلی مرتب و منظم ، همه چی به راحتی در دسترسِ تویه این سایت که دقیقا یه خونه است یه خونه خوشگل و پر انرژی …
قاف، سوگند به قرآن بسیار با عظمت. آیه یک سوره ق
خدای رحمان. قرآن را یاد داد. انسان را آفرید. ۱ و ۲ و۳ سوره الرحمن
آنچه در آسمانها و زمین است، خدا را پاک و منزه میشمارد، و اوست که شکستناپذیر و حکیم است. ۱ سوره حشر
اوست الله، همو که هیچ خدایی جز او نیست از پنهان و آشکار آگاه است اوست که بخشنده و مهربان است. ۲۲ سوره حشر
اوست الله، همو که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانروا و کاملا منزه است. امنیت و سلامت میبخشد. ایمنی بخش، مراقب و مسلط بر همه چیز و شکستناپذیر است و خواستش به طور مطلق انجام میشود. و همه در برابر اراده او تسلیم اند و بسیار با عظمت است. خداوند از شرک ورزیدن آنان پاک و منزه است. ۲۳ سوره حشر
سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸
نگین درخشان عزیزم 🌼
چه اسم زیبایی!
و من الان در فاصله ی چنددقیقه به صورت هدایتی این کامنت ت رو هم دیدم و متوجه شدم که تو هم همسفر من در سفر پربرکت هستی 😊
تبریک میگم بهت برای حضور در این سفر.
و خوشحالم برای همسفری مون.
آیاتی که اشاره کردی بهشون هم عالی بود 👌
تحسین ت می کنم 👏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام سلام خواهر عباسمنشی، نرگس جان. خیلی ممنونم از محبتت.
بله شکر خدا اینجا هستم تا دوباره کیف کنم از زیباییِ قلمِ دلنشینِ مریم خانوم شایسته… و فایل هایی که در هر سفر سنجاق شده تا تصدیقی برای زیبایی ها و باورسازی باشه اونم باورای قدرتمند، تا صدق بالحسنی بشیم و باورامون تثبیت بشه…
انشالا که ثابت قدم باشیم و کیف کنیم…
آرزو میکنم تا شما هم از این سفر نهایت بهره را ببرید و این چرخه انرژی رو در زندگی تون فعال نگه دارید.. و منم خوشحالم که همسفر تحسینگری چون شما دارم :)
استاد عباس منش بی نظیرم و خانوم شایسته ی عزیزم،سلام
خیلیی خیلیی ازتون متشکرم بابت این سفری ک شروعش کردید و انقد عاشقانه ادامه ش میدید
من میدونستم ک سفرنامه رو شروع کردید ولی دیر رسیدم بهش و بعدش یه مدت درگیر سفر ب دور امریکا بودم،تا اینکه از امروز صبح تصمیم گرفتم ب این سفرنامه بپیوندم و از خودم ردپا ب جا بذارم
پیش تر ازین ها هم ردپاهای زیادی از خودم ب جا گذاشتم ک بیش از هرکس دیگه ای،خودم ازشون سود بردم
ب ۳سال پیش ک باهاتون آشنا شدم نگاه میکنم،متوجه میشم ک چقد تغییر کردم و چقد شبیه نیستم ب اون آدمی ک قبلا بودم و میشناختمش،چقد ب خواسته هام و اهدافم رسیدم و چقدر از خودم ردپا ب جا گذاشتم تو این سایت،تو دفتر خاطراتم،تو ویس هایی ک از خودم ضبط کردم و تو ویدیوهام
خیلییی خوشحالم وقتی این روزا ب عقب نگاه میکنم روند تکامل مو میفهمم ب وضوح،میفهمم ک چقد متفاوت شدم نسبت ب نگار ۳سال پیش،چقد آروم ترم،چقد خوشحال ترم و چقد انگیزه و شور و شوق بیشتری دارم برا رسیدن ب اهدافم،چقد ایمانم قوی تر شده ب همون نسبتی ک ب اهدافم رسیدم
این روزا ک دارم براتون مینویسم،تو قلبم سرشار از عشق و شوره،اولین ملک خودمو خریدم و الان مشغول بازسازیش هستم،ایشالا تا نوروز ۹۹ میرم خونه خودم و یه ماشین جدید خریدم،زندگی سابقمو تمومش کردم و رابطه ای ک احساس میکردم عاشقانه نبود و باید تموم میشد و گذاشتم کنار و از اون خونه اومدم بیرون،همه چیز همونیه ک میخاستم و همه چیزو همونجوری ساختم ک دلم میخاسته،با سپاسگذاری،تغییر باورهام و ایمان دارم ک من خالق زندگی خودم هستم.
کم پیش میاد این روزا ک ناراحت باشم یا چیزی بتونه فکرمو مشغول کنه،مهارت پیدا کردم تو جم و جور کردن خودم و افکارم،دوستای بی نظیری دارم و اتفاقات قشنگ،سلامتی و شادی و همکارای خوب و یه عالمه نعمت برا سپاسگذاری کردن ک اگه بخام تک تک اسمشونو بیارم باید تا ۱۰ روز فقط بنویسم.
از الله یکتا هزاربار متشکرم برا هدایتم ب سمت این خانواده ی صمیمی و برا آشنا شدنم با شما،
با قدرت و عشق ادامه میدم این مسیرو
با ایمان
این سفرنامه رو پیش میبرم کنارتون و همچنان ردپا از خودم ب جا میذارم
تا وقتی زنده م این سفر ادامه داره و این عشق تو دلم هست
درضمن آهنگ اول فایل تون بی نظیر بود،بی نظیر
همیشه انتخاب آهنگ هاتونو تحسین کردم
برا دوستایی ک میخان بدونن اهنگ مال کیه
اهنگ “نجات” هست از اقای شهرام میرجلالی
دوستون دارم
امیدوارم همیشه در پناه الله یکتای مهربونمون باشید ❤