مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- شواهدی موثق درباره “عدم تأثیر عوامل بیرونی” در ساختن ثروت؛
عوامل بیرونی از قبیل: موقعیت جغرافیایی، اقتصاد مملکت، فرهنگ مردم و…
- هربار مسئله ای را حل می کنی، این تجربه، ایمان شما را هم به حمایت های خداوند و هم به توانایی هایت بیشتر می کند؛
- ایمان و باور چگونه ساخته می شود؛
- همیشه برای هر مسئله، “راهکار” وجود دارد حتی اگر به نظر غیر قابل حل برسد؛
- زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که عوامل حواس پرتی را از ذهن خود حذف می کنی؛
- “هدایت”، برای افرادی قابل تشخیص است که ایمان خود را در عمل نشان می دهند؛
- “کنترل ذهن”، کلیدی است که همواره درهای بسته را باز می کند؛
- پاداش های خداوند برای کنترل ذهن (تقوا)، عظیم و پایدار است؛
- نشانه کنترل ذهن؛
- باورهایی برای کنترل ذهن؛
- پر رنگترین نشانه درباره “راهکارهای هدایتگرانه خداوند” این است که: ، با شرایط و امکانات کنونی شما قابل اجراست؛
- “رعایت قانون تکامل”، اصلی حیاتی برای پایداری نتایج است؛
- پایه و اساس کسب و کار خود را بدون عجله، آرام آرام اما مستحکم بساز؛
- ظرف وجود ما برای دریافت نعمت های بیشتر، به آرامی و با برداشتن قدمهای مستمر بزرگ می شود. پس عجله برای رسیدن به نتیجه ای بزرگ، فقط مسیر شما را سخت می کند؛
- هرگز چنین چیزی به عنوان “موفقیت سریع و یک شبه”، وجود ندارد؛
- “درآمد ساختن” را با همان امکانات، شرایط و مهارتی شروع کن که الان داری. سپس آرام آرام آن را رشد بده؛
برای درک جزئیات دقیق تر این مفاهیم و اجرای آن در زندگی، پیشنهاد می کنیم این فایل را بارها گوش دهید، از آن نکته برداری کنید و این نکته ها را در بخش نظرات با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارید.
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر:
مطالعه نتایج دانشجویان از دوره های آموزشی استاد عباس منش (testimonial)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری الگویی مناسب برای کسب و کار575MB35 دقیقه
- فایل صوتی الگویی مناسب برای کسب و کار34MB35 دقیقه
سلام خانم صوفی
من چند وقت بود که جسته گریخته کامنت های شما رو میخوندم و بعد اینکه فهمیدم یه مسافر کوچولو تو راه دارید به خانمم گفتم که البته شرایط ایشون هم مثل شما بود و خداوند از فضلش یه نی نی خوشگل هم به عنوان پنجمین عضو جدید خانواده به ما داد که البته فردا انشالله میشه یکماهه
و من هم غرق در عظمت خلقت هر شب و روز نگاهش میکنم میگم آخه چطوری ممکنه یه تک سلولی بشه این ؟الان هم کنارمونه
و خیلی هم کنجکاو بودم ببینم نی نی شما هم به دنیا آمد یا نه
و امشب قلبا خوشحال شدم و برای شما و نی نی تون و همه اعضای خانواده آرزوی سلامتی میکنم .
و دعا میکنم انشالله خدا نصیب کند هر که آرزو دارد
واقعا بزرگترین معجزه خداوند خلقت انسانه
انشالله که سالم و پر انرژی کنارتون بزرگ بشه
والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
سلام خانم شهریاری
کجایین شما خواهر
اتفاقی از رو نوتفیکیشن کامنت خواهرم رضوان خانم هدایت شدم بالا ببینم چی نوشته که اینهمه پاسخ اومده دیدم اه
شمام اینجایین خیلی خوشحال شدم
مثل همیشه با انرژی و شوخ طبعی پاسخ گذاشتید بیاد اون زمانی میفتم که تو کلاس میگفتین نارنگی بردین
بگذریم
در این هوای گرم بندر و البته زیبایی مسحور کننده دریای تمیییز آن که به اقیانوس راه داره
راستی یه چیزی
راه به اقیانوس داشتن دریا رو پاک میکنه و پاک هم نگه میداره مهم نیست چقدر دریا کوچولو باشه
و بالعکس راه نداشتن به اقیانوس دریا رو هر چقدر هم بزرگ باشه مکدر میکنه
براتون نشستن در زیر درخت انجیر معابد و خوندن کتاب کیمیاگر و هر چند از گاهی پاسخ به کامنت های سایت رو آرزو میکنم
به امید خواندن کامنت های پر از نتایج ترکوندنی
بقول حمید حنیف
والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
سلام بر خواهر راه دورم سرکار خانم شهریاری
الله اکبر این همه شکوه…
میدونین الان داشتم در حین خوندن کامنتتون که حدود بالای یکساعت طول کشید به آلا هم شیشه میدادم صبحانه شو بخوره چون مامانش دیشب بیدار بوده داره استراحت میکنه من ورداشتم با آلا اومدیم تو پذیرایی و کامنت خوندن
دیشب پاسخ شما در کامنتم رو خوندم و ضمن سپاس از محبت خواهرانه تون امروز اینور وقت آزاد دارم براتون بنویسم حالا نه به زیبایی قلم شما که هر چی میری پایینتر میگی خدا کنه تموم نشه اما اون چیزایی که به ذهنم میاد از هدایت رو مینویسم
داشتم به آلا نگاه میکردم اونم در عالم خودش بود با خودم گفتم دو بار خدا در قران گفته این کودک رو من به زبون آوردم و صحبت کرده
و هر دو بار هم در اثبات بیگناهی یک نفر بوده از بس که این پاکه و معصومه خدا از این موجود استفاده کرده چون مظهر پاکی در انسان احتمالا همون دوران کودکی و نوزادیه چون راه به راه داغ به داغ از تو تنور خدا میاد و الله اکبر همه چیش هم تکمیل حتی موهاش
یعنی اگه خود خدا بخاد ظهور کنه در یه پدیده ای اون پدیده تولد یه انسانه
اما
یه شعری هست میگه این نیاز مریمی بوده است و درد
کان چنان طفلی سخن آغاز کرد
به نظرم خیلی هم تکمیل نیست این شعر
تو دعای ماه رجب میگه یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه
گاهی نیازی هم سوال نمیشه اما اون از روی رحمت میبخشه
یه شعر دیگه ای هست میگه تا نگرید طفل کی نوشد لبن
ولی من امروز واقعا نگریید و براش لبن آوردم خورد حس کردم گرسنشه و بدون درخواست بهش دادم
گاهی اوقات شما میری جایی بعد یه نفری مثلا دوستتونه بعد همینجوری قدم میزنی میرین میرسین رستوران
میگه بیا بریم یه چیزی بخوریم
بدون درخواست شما
بدون نیاز شما
بدون فکر و سوال شما
یا مثلا وقتی بارون میاد اون خار و گیاهان توی کویر که اگه ماهها بهش آب نرسه هم زنده است هم آب میخوره اون گیاه و حیوون دیگه هم که بدون آب نمیتونه بمونه هم آب میخوره تحننا منه و رحمه
به هر حال کارساز ما به فکر کار ماست
چون مصرع بعدش یادم نیست میگم اگه ما هی تو کارش کِرم نریزیم
الان اونایی که دارن کامنتتون رو میخونن میگن خوش بحالش افتاده تو سرسره آسونیا و د بگاز
اما قطعا برای شما هم نجواها هست در اسکِل بزرگتر که اونایی که تو مدار شما نیستند درکش نمیکنن
اما
من پایه همه رسیدن به مقصد ها رو البته به راحتی نه با زور زدن، تسلیم شدن میدونم
چند روز پیش کامنت دوستی رو میخوندم تو سایت ، ایشون مواد رو ترک کرده بودند و خیلی هم اوکی بودند و ابایی هم نداشتند بگن من قبل این بودم
بعد دوستی ازشون پرسیده بودند شما چجوری ترک کردی
گفته بود با تسلیم شدن
و بعد هم تکاملی
ولی اول اون تسلیم بودنه هست
اون کرم نریختنه
اون چوب رو انداختنه
من عموی بابام ، قافله شتر داشتند قدیما
بعد پسرش میگفت بابام گفته یه شبی تو برفها راه رو گم کردم با شترها
اول بدو به اینور به اونور برف جاده رو پوشونده بوده و خلاصه میگه افسار شتر رو دور گردن شتر میندازه و میره ته قافله رو یک شتری میشینه و تو همون حالت خواب و بیداری بعد چند ساعت میبینه شتر در خونشون میخاد بشینه
نکات
اولا گفتم برف رو به میون بیارم یه کم ته قلبتون خنک بشه
دوم تسلیم شدن
سوم شنیدن ، دریافت و قبول هدایت
چهارم عمل کردن به هدایت حتی با ترس از گم کردن راه
پنجم اعتماد کردن به شم اون حیوون
ششم خوابیدن
هفتم رسیدن به مقصد
هفت شهر عشق را …
نمدونم چرا اینها رو گفتم ولی گویا لازم بود
و لکن الله رمی
والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
بقول خدای حمید حنیف
سلام و درودی بیکران به خدمت آن خواهر مسمّا به عاطفت و مهر
مراتب تقدیر اخویتان در تحسین نوشتار مکتوب و مرسوله بی نقصتان در منور کردن دیدگانمان به نور ایزدی پذیرا باشید و اما بعد
اگر احوالات سایر اعضای خانواده را جویا گردید کماکان در این رودخانه خروشان قوطه وریم و هر از گاهی قلوپی از این آب را بر خود حلال کرده و با سطل و تور و سبد آبکش و آستر و توری مرغی حتی ، در حال برداشت آب از این خوان نعمت هستیم غافل از اینکه خود بودن در این رودخانه نعمتی است که تا قطعی اینترنتمان و یا در جایی بی آنتن ماندن قدر ندانیم همچنان که ماهی
اما
شهید شریعتی چنین گفت در کتاب کویرش که دوست داشتن بمعنای شنا کردن است و عشق فنا شدن
و البته طعم شنا کردن خوشتر بوَد
به زعم من
نقل به مضمون
و چه بسیارند حسرتهایی که در از دست دادن لذتهای کوچک در حسرت رسیدن به لذتهای بزرگ بر قلبمان روان شده است
اما
کامنتی نوشتم در پاسخ به خواهر مهاجرم بخوانید و ادامه دهید و آب زنید راه را تا اینکه خود راه بگویدت که چون باید رفت …
و السلام علی عبادالله الصالحین