الگویی مناسب برای کسب و کار

به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره

به نام خدایی که صدای تپش قلب منه

به نام خدایی که هر لحظه در حال اجابت منه

سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستانم و خانم شایسته نازنین

امروز وقتی داشتم سوره زمر رو هدایتی میخوندم به این ایه برخوردم

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ «29»

خداوند (براى توحید و شرک) مثلى زده است: بنده‌اى که چند مالک ناسازگار در مالکیّت او شریک باشند (و دستورات متضاد به او بدهند) و بنده‌اى که تنها مطیع یک نفر است (و فقط از او دستور مى‌گیرد) آیا این دو در مَثَل یکسانند؟ حمد و ستایش مخصوص خداوند است، ولى بیشتر مردم نمى‌دانند.

موحّد تنها در فکر رضایت خداى یگانه است، ولى مشرک هر لحظه به فکر راضى کردن چند نفر است. «فِیهِ شُرَکاءُ- سَلَماً لِرَجُلٍ»

واقعا ایمان داشتن به یه نفر و براش بندگی کردن خیلی راحت و سادس پس چرا ما این همه سخت گرفتیم

از وقتی این فایل اومده غرق لذت بردن از خوندن کامنت ها شدم

کامنت های این فایل همش بوی توحید میده بوی ایمان قوی میده اونقدر لذت بردم از خوندنش که هر چی بیشتر میخونم و پیش می رم بیشتر رشد میکنم

بیشتر اگاه میشم بیشتر دوست دارم راهی رو که بهم الهام شده رو ادامه بدم

مصمم تر میشم که ادامه بدم و به خدا توکل کنم

حسی بهم داد که با هیچی عوضش نمیکنم

استاد عزیزم زمانی که شما به من یاد دادین فقط شروع کنم حرکت کنم به خدا توکل کنم

منم گفتم چشم و کار سرویس مدارس و که خدا ایده شو بهم داد از طریق همسرم قبول کردم

منی که بعد از ازدواج هیچ درامدی نداشتم صفر

همسری داشتم که به شدت با کار کردن من مخالف بود

من با گوش دادن فایل های رایگانتون کمی فقط کنی ایمان اوردم و خدا خیلی عالی بهم جواب داد و همسرم خودش بهم پیشنهاد داد

وقتی شروع کردم برام خیلی سخت بود

حتی روزای اول بار مسئولیتی که داشتم خیلی برام سنگین بود که به موقع برسونم به مدرسه و به موقع برگردونم ، ترافیک و خیلی چیزهای دیگه

(اینم بگم که خدا افراد و خیلی راحت برام جور کرد

خیلی راحت هم شیفت صبح و هم بعدازظهر)

من کم نیاوردم و ادامه دادم رانندگی میکردم و فایل گوش میدادم همه چی برام به مرور راحت شد یعنی خدا برام راحتش کرد هر روز یه نفر نمی اومد یا خیلی اوقات بچه ها با مادرشون بر میگشتن

طوری که من اصلا متوجه نشدم کی تموم شد و الان یک ماهه دیگه مدرسه تعطیل میشه

من بازم از شما یاد گرفتم کارم تموم نشده به فکر هدف بعدی باشم و اینکه چون به اون کار علاقه نداشتم تصمیم گرفتم از سال بعد سرویس نبرم

قبل از اینکه تابستان بیاد من براش برنامه ریزی کردم و دوست ندارم بی حرکت باشم

و باز هم خدا بهم ایده داد که کیف حصیری ببافم بعدش دیدم خیلی علاقه دارم در حین بافت

ایده های دیگه ای بهم الهام شد که دیوار کوب و انواع کیف ها رو ببافم یعنی تا جایی که میتونم ببافم و وقتی تعدادشون کمی زیاد شد به فکر فروششون باشم

هنوز ایده ای برای فروش ندارم ولی میدونم خدا درها رو برام باز میکنه چون من دارم حرکت میکنم

از چیزهایی که دارم استفاده میکنم

اینم بگم من هیچ کلاسی نرفتم و از اینترنت اموزش دیدم کاملا رایگان

هر روز مدل های بیشتری رو خدا بهم نشون میده که ازش ایده بگیرم

من همیشه دوست داشتم درامد داشته باشم

ولی باور غلطی که داشتم این بود که همسرم اجازه نمیده ( قدرت میدادم به عوامل بیرونی)

یا چجوری باید شروع کنم من که پولی ندارم

ولی به خدا وقتی یکم ایمان بیاری بقیش با خداس

اونقدر قشنگ برات راه و هموار میکنه که باور نمیکنی

استاد بسیار سپاسگزارم برای فایل بینظیری دیگه