الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 18

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جان و دوستان الهی من

    و سلام به پرادایس بهاری . خدارو صدهزار مرتبه شکر.واقعا بهار آدم رو دیوااانه می‌کنه

    سلام به مرضیه جان از کشور افغانستان.بهبه چه الگوی خوبی یعنی دیگه هیچچ بهانه ای نمی‌مونه واقعاا

    استاد جانم سپاسگزارم بابت فایل نابتون بازم مثل همیشه پر انرژی و شاد و سلامت و خوشتیپ میبینمتون و خداروشکررررر

    چقد الگوی مناسبی انتخاب کردین برامون استاد واقعا باید از عمق وجود مرضیه خانم عزیز رو تحسین کرد و الگو قرار داد و بارها و بارها این فایل رو گوش کرد تا بتونیم ماهم قدم برداریم در راه رسیدن به خاسته هامون .واقعا آفرین بهت مرضیه خانم چقد خوب عمل کردی چقدر ایمان داشتی چقدر استمرار داشتی چقدر توحیدی عمل کردی خدایا شکرت

    آدم ذوق می‌کنه از این همه رشد و پیشرفت کسی که تمااام تضادهایی که فکرشو بکنی رو پشت سر گذاشته

    استاد جان به خدا من خجالت میکشم از تضادهای خودم وقتی که این حرفهاتون رو شنیدم و بهشون فکر میکنم میگم خدای من تضادهای من کجا مشکلات سر راه من کجا ماله مرضیه خانم کجاااا

    اصلا قابل مقایسه نیستن و آدم خجالت می‌کشه که یه تضادهای کوچیک باعث بشن حرکت نکنی وقتی میبینی که یه زن مثل خودت توی چه شرایطی از رنجهاش گنج ساخته .چجوری این همهههه تضاد و مشکل رو پشت سر گذاشته وای کاش به خودم بیام و خدای بزرگ و نزدیکم خودش کمکم کنه بتونم با قدرت در راه رسیدن به اهدافم قدم بردارم

    ای کاش خدا کمک کنه که فقط تحسین و تبریک و حرفهای خوب نباشه و بعدشم فراموش کنی و به تنبلی ادامه بدی

    استاد جانم ای بهترین دست خداوند چه تلنگر خوب و به جایی زدین

    مرضیه خانم جان هر جا هستی برات آرزوی موفقیت‌های بزرگ و بزرگتر میکنم که لایقش هستی

    دوستان عزیزم عاشقتونم که خوندن کامنت هاتون توی شرایطی که انرژیم پایینه چنان شوق و ذوق بهم میده که دوسدارم پرواز کنم

    براتون آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت دارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    به نام خداوندم

    سلام استاد بی نظیرم سلام مریم جان مهربانم

    سلام به تک تک دوستان عزیزم

    سپاسگزارم استاد عزیزم هربارمیاین وقت میزارین و این نکته های مهم واساسی واصل قانون رو به ما یادآوری میکنید سپاسگزارم مریم جانم شما از همه نظر فوق العاده این مخصوصا تو فیلمبردار بارها وبارها تحسینتون کردم وسپاسگزار خداوند شدم بخاطر وجود پاک شما واستاد عزیزم

    استاد بعداز انجام دادن ایده هایی که برای داشتن حالا کسب وکار هم نه همین یک درآمد برای شروع به جایی رسیدم که استاد همسرم از شرکتی که کار میکرد،اومد بیرون ورفت سراغ کار نونوایی که حرفه خودش بود.اوایل که بعنوان شاطر یه دوماهی پیش کسی کار کرد هرکجا هم میرفت نونوایی اجاره کنه که واسه خودش کار کنه اجاره هاش واسش سنگین بود استاد برای شروع ما زیر سفر بودیم نه پول پیش داشتیم نه شرایطش رو داشتیم که بتونیم اجاره زیاد بدیم.تا اینکه به لطف الله مهربان یه نونوایی در یه قسمت از شهرستانمون که رفت واومد زیادی نیست خیلی خلوت وپرت ودوراز جمعیت پیدا شد که سهمیه آردش خیلی کم بود وفقط هم بعداز ظهر تا بعدازظهر پخت داشتن باتوکل به خدا با اجاره ی ماهی 3 میلیون همراه همسرم شروع کردیم بدون هیچ پول پیش وچکی گفتیم ما با این شرایط میتونیم صاحب مغازه هم قبول کرد.

    مسیرش هم استاد ازخونه تا نونوایی خیلی بود ماهم وسیله رفت اومد نداشتیم همسرم با دوچرخه میرفت من هم پیاده میرفتم استارت کار رو زدیم هم صبح هم بعدازظهر شروع به پخت کردیم مشتری تک و توکی می اومدن چون شاطر قبلی فقط بعدازظهرا پخت داشته وکیفت نونش هم خوب نبود یه دوماهی هم نونوایی تعطیل بود ما که شروع کردیم مشتری زیادی نداشتیم.

    بعداز دوماه پخت همسرم دید طرف صبح مشتری خیلی کم هستش تصمیم گرفت فقط بعداز ظهر ا پخت داشته باشیم خلاصه استادروز به روز کیفت نونمون رو بردیم بالا یعنی استاد اوایل جایی که صاحب مغازه گفته بود خرید آردبزنیم نونش خوب نمیشد شرکت آردمون رو عوض کردیم هم من هم همسرم روز به روز با گذشت تکاملمون تو کارمون بهتره از روز قبلمون شدیم.اوایل هرکسی میگفت باید تبلیغ کنید تو گروها اینور اونور چون نونوایتون دوراز خیابان اصلی شهرستانه خیلیا خبر ندارن.

    ولی استاد ما بدون تبلیغ گفتیم اینکه الان مشتری کم داریم به نفع ما هستش تا کم کم به این روند کار عادت کنید وکم کم بریم بالا هم من هم همسر باور داشتیم که برای شروع نباید پخت زیاد با مشتری زیاد داشته باشیم ممکنه همون اول خسته بشیم واز کار زده بشیم.

    استاد یک ماه بعداز شروع کار برادر شوهرم وقتی فهمید مسیر نونوایی تا خونه خیلیه پیشنهاد دادفعلا تا وسیله ای چیزی ندارین از موتور من استفاده کنید اول ذهنم مقاومت کرد بعد گفتم این کمک از طرف خداست قبول کردیم.

    استاد کیفیت نون رو بردیم بالا،نون کنجدی هم اضافه کردیم حالا بعداز 4ماه پخت،سهمیه آردمون بیشتر شدومردم خودشون شدن وسیله ی تبلیغ ما مشتریا خیلی زیاد شدن هرکی میاد با کلی تشکر وتعریف از نون وراضی نون میگیرن همه هم اسرار دارن که چرا صبح ها پخت ندارین.

    استاد به لطف خدا میخایم از اول تیرماه صبح ها هم پخت رو شروع کنیم.

    استاد میدونم هنوز اول راهم وقراره به دست آوردهای خیلی بیشتر برسم.استادعزیزم بی نهایت سپاسگزار شما ومریم جان هستم بخاطرسخاوتمندیتون وتمام لطف ومهربانی هاتون

    از خداوند آرزوی بهترینها رو واستون دارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  3. -
    سید سعید بیضایی گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و تمام دوستان خوب سایت

    حقیقتا از دوران کودکی برای من نوشتن کاری بسیار مشکل بوده و هست . من با صحبت کردن میتونم معنا و مفهوم را بیان کنم اما با نوشتن برام خیلی مشکل هست که این کار رو انجام بدم .

    در این روزی که این فایل روی سایت قرار گرفت . صبح که از خواب بیدار شدم ، از خداوند درخواست کردم تا یک هدیه زیبای تولد به من اعطا کند . فکر می کنم این بهترین هدیه از خداوند بود که فایلی را استاد روی سایت قرار بدهند که به من گوشتزد کند که این قدر به نجواهای شیطان گوش نده و فکر نکن که با این شرایطی که تو در اون هستی نمیشه موفق شد .

    ببین که یک خانم که در یک کشوری که شرایطش به مراتب برای کار و موفقیت سخت تر از جایی هست که تو هستی ، با توکل و امید به خداوند تونسته به درآمد بالا برسه ، پس تو هم به خدا توکل کن و تو هم میتونی به موفقیت برسی .

    شب قبل که به خواب رفتم در عالم رویا دنبال یک ذکر یا یک کلام برای متوکل تر شدن و امیدوار تر شدن به خدای یکتا می گشتم . به وقت اذان صبح این ذکر برای من الهام شد : یا رب العالمین ، ایاک نعبد و ایاک نستعین …..

    فکر می کنم تمام داستان و ماجرا همین هست که تنها او را بپرستیم و به او مشرک نشویم و تنها و تنها از او یار بخواهیم .

    از خداوند تقاضای توکل و توحید عملی را در زندگی برای خود و دوستان عزیز را دارم .

    از استاد عزیز و خانم شایسته سپاسگزارم که دستان خدا شدند و این هدیه خوب تولد را به من دادند .

    در پناه الله وهـاب شاد و سلامت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    علی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    بنام خداوند رزاق و هدایتگر

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و مهربان

    سپاسگزارم از خداوند بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا

    چقدر زیبا شده پارادیس ، زیبایی درختان زیبای و سرسبزی چمن ها

    خیلی خوشحالم که استاد کلی نکات و آگاهی های فوق‌العاده رو بهمون آموزش داد

    و چقدر خوشحالم برای مهدیه عزیز ، منم هم افغانستانی هستم ، کاملاً درک می کنم شرایط کشورم رو

    و خیلی تحسنش کردم که نام امید نشده و ادامه داده ، و جهان هم بهش داداش داده

    انشاالله که ثروتمند تر و موفقتر بشه

    منم از وقتی با استاد آشنا شدم کلی نتایج خوب در زندگیم ، در کسب کارم گرفتم

    و الان به لطف خداوند دارم روی مهاجرتم به اروپا کار می کنم

    و بی صبرانه منتظر دوره سپاسگزاری هستم

    یک دنیا تشکر

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    این فایل فوق العاده برای من به موقع بود استاد، من موقعی این فایلو شنیدم که به هدایت خداوند نیاز داشتم و از خدا خواستم که بهم نشونه نشون بده و هدایتم کنه چون من خودمو لایق این میدونم که خداوند داره با من حرف میزنه و هدایتم میکنه

    استاد جان من در شرایطی هستم که میخوام نقل مکان کنم به خونه جدید ولی نمیدونستم باید کدوم مسیرو برم یعنی هم تلاشم بر این بود که باتوجه به بودجه ای که دارم خونه بخرم و هم میخواستم اگه خرید خونه نشد یه جای خوب رهن کنم، وقتی این فایلو شنیدم مصمم شدم کدوم مسیرو برم، یعنی به هر تقلا و زوری نخوام کاری انجام بدم ، مثلا تو این مورد خودم نخوام با تقلا خونه بخرم چون با توجه به بودجه ام مجبور بودم برم اطراف تهران خونه و در شهرهای دور از مرکز خونه بخرم‌که از محل کارم بسیار دور میشدم و باید وام میگرفتم و‌کلی کار اشتباه و سخت انجام میدادم تا خونه دار شم، به خودم گفتم اگه الان هزینه شو ندارم تقلا نکنم زور نزنم و درگیر وام و بدهی نشم صبر میکنم تا وقتی هزینه شو بدست آوردم بعدا بخرم، الان بهتر متوجه میشم که باید تکاملو طی کنم ، با همون امکاناتی که دارم زندگیمو ادامه بدم و بسازم با حال خوب؛ مطمئنم خیلی زود خونه میخرم چون نشونه شو دیدم و ایمانم قوی تر‌شد چرا ؟ چون موقعی که تو این چند سال بحث پندمی و تحریم ها و شلوغی ها وکلی مسائل دیگه برای کل دنیا و کشورمون پیش اومد، که اصلا واردش نشدم و سعی کردم مثل بدنه جامعه درگیر اخبارش نشم، من روی باورهام کار کردم، من پارسال تونسته بودم یه مبلغی پس انداز کنم ولی امسال به لطف خداوند یکتا 4 برابر پس انداز کردم و این لطف خداوند شامل حال من شد که با بهتر کردن باورهام و ورودی هام شرایطم بهتر بشه

    در کل ما وقتی به عوامل بیرونی قدرت ندیم و فقط به درونمون باور داشته باشیم میتونیم هرکاری انجام بدیم فارغ از اینکه تو بیرون چه شرایطی داره اتفاق میفته؛ مقصر دونستن دیگران و غر زدن و ناله کردن جز اینکه مارو از مسیر اصلی دور کنه چیزی به همراه نداره

    ممنونم از شما استاد جان، پارادایس زیبا هم زیباتر شده تو این فصل ، من الان شمال هستم و آب و هوای زیبای پارادیسو دارم اینجا تجربه میکنم

    دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا و از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    سعیده آیت گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استادعزیزم مریم جان وهمه دوستان عزیز

    گاهی میگم خدایا تو اگه این دخترو بهم نمیدادی من میخواستم با کی ویا چه وسیله ای رشد کنم

    باور کنید این دخترخانم زیباشده وسیله ای برا رشدمن

    جاداره اول روز معلم رو به بهترین معلمی که در عمرم داشتم استاد سید حسین عباسمنش تبریک بگم

    فردای روز معلم یادم افتاد که چرا این کوتاهی رو کردم وکامنتی مبنا برتبریک به شما ننوشتم

    ولی بعدش خودمو اروم کردم که این روزها یه نماده

    واصل نیست مهم قدردانی و تشکره که هربار پابده بایدانجامش بدیم

    یه هفته قبل از روزمعلم مدیر مدرسه شیرین خانم اطلاع رسانی گرد که روزمعلم تو حیاط مدرسه بازارچه داریم و هرکس هرچی دوست داره بیاره بفروشه

    شیرین ما هم به ذوق پولدارشدن گفت مامان بیا کلوچه درست کنیم ببریم و بفروشیم و پولداربشیم یا دستبند بریم وسایلشو بخریم درست کنیم

    منم که تاحالا فروشتدگی به این شکل نکرده بودم هی بهانه های الکی و بی پایه اساس براش میاوردم که نمیشه

    میگفتم منکه کلوچه بلد نیستم حالا به فرض درستم کردیم ازکجا معلوم بیان ازمون بخرن نه بابا نمیشه ازطرفی میخواستم باور محدودکننده بش ندم ولی چون درونم این باورا رو نداشتم فایده نمیکرد دیگه

    همش تو ذهنم میگفتم اخه چی ببریم برا فروش ؟ باید حرفه ای یه کارو مثل شیرینی درست کردن رو بلد باشیم

    باید یه کار خاص بکنیم و بعد یه نجوای دیگه هم میومد که ای بابا زشته تو داورحقوقی داری میشی پسفردا که دفترتو زدی نمیگن ا این همون خانمس که داشت چیز میفروخت و…….

    خلاصه با کلی باور محدودکننده و مخرب دست خالی رفتیم مدرسه برا جشن

    چی بگم از اونچه که دیدم و برام یه کارگاه عملی از صحبتهای استاد بود

    بچه ها با مادراشون هرچی که فکر کنید اورده بودن برا فروش

    از دستبند وگردنبد وعروسک های دست ساز تا اسنک وژله وشیرینی و کیک و اسباب بازی و……

    وهجوم بچه ها و مادرا برا خرید برام تعجب آور بود

    انگار ماموریت داشتن که باید حتما خرید کنن!!!

    اونم نه یکی دوتا از هرغزفه یه چیزی میخریدن

    باورتون میسه حتی هندوانه و طالبی قاچ کرده بودن وقاچی 5 هزارتومن میفروختن

    وملتم سریع میخریدن ومن گیح این باورهای درست فروشنده ها و مبهوت خریدها بودم

    حتی یه بچه اسباب بازی های تو خونشو که حتما دیگه نیازی بشون نداشته و معلوم بود دست دومه اورده بود ودونه ای 50 هزارتومن میفروخت وهرکی رو میدیدی یکی ازش خرید وبرد!!!

    وای ژله های فنقلی که شاید یه قاشق غذاخوری ژله توش بود رو چون شیرین خانم میخواست خودم بابتش 5 هزار تومن دادم یعنی سود صد درصد برافروشنده بود

    همونجا به شیرین گفتم مامان منو ببخش که همراهیت نکردم وبه حرفت گوش ندادم

    بخدا اون روز دیدم چقدر من کمالگرام هنوز

    بابا دیگه هندوانه بیار قاچ کن ازاین راحت تر اینکه دیگه نه هنر میخواد نه هیچی

    وتلنگر اخر رو وقتی خوردم که ؛

    ماحرا این بود که یکی از دوستای صمیمی شیرین که منم با مامامش دوستم قرار بود یه سری وسیله بفروشن که گویا برادر این خانم که ازاصفهان داشت میومد شمال باید اون وسایل رو می اورد تا اینا بفروشن

    دیگه تقریبا اخرای جشن بود واون دوستمون گفت فک نکنم برادرم برسه همه خریداشونو کردن و داره مراسم تموم میشه که برادرش زنگ زد و وسایل رو اورد

    من با دوستم رفتیم دم در که دیدم برادرش با یه پرادو چهار در زیبا اومد وسایل رو داد ورفت

    اونجا بود که تلنگر اخر رو خوردم که

    میبینی ته ذهنت میگفتی زشته بابا مگه ما دستفروشیم و داشتی این کارارو کسر شان میدیدی این اقا با این ماشین نشون میده وضعش عالیه دیگه

    ولی بازم میخواد پول دربیاره حالا هرشکلی که پا بده

    و چه وسایل با حال و زیبایی اورد یه سری لوازم التحریر فانتزی وقتی بهش کمک کردم تابچینه بازم ملت هجوم اوردن براخرید

    ازبس وسایل خوسگلی بودن بعضیا که پولاشون ته کشیده بود اعتراض کردن چرا انقدر دیر اوردی ما دیگه پول نداریم ولی با این حال یه سریا بازم خریدن

    همش تو ذهنم با خودم میگفتم کاش به حرف شیرین گوش میکردم و ما هم یه چیزایی می اوردیم برافروش

    ولی درس بزرگی که من از این بازارچه کوچولو گرفتم از صد ساعت تکرارهای تئوری بیشتر بود

    دقیقا یاد صحبتهای استاد میوفتادم که از همونجایی که هستی شروع کن دقیقا از اون چه که داری ثروت بساز تکامل رو طی کن یا این سخن که

    برید دنبال نمودهای عینی بگردین برا شکستن باورهای قدیمی و ساختن باورهای درست

    بخدا من بارها این صحبتها رو شنیده بودم تو فایلای مختلف ولی موقع عمل درجا زدم دیگه

    ولی خداوندو شاکرم که رفتم و دیدم این بازارچه رو و تموم حرفهای استاد برام منطقی شد به صورت فکت در اومد رفت تو ذهنم تو وجودم

    قشنگ اون روز صدای شکسته شدن خودمو میشنیدم و خوشحال بودم از این تجربه و اتفاقی که در درونم رخ داد

    بارها از درون گریه کردم که چقدر باورهای محدودکننده ای دارم وداشتم اونا رو به خورد دخترمم میدادم

    هنونجا بهش قول دادم برا بازارچه سال بعد حتما حتما وانشالله با یاری خدای مهربان ماهم یکی از فروشنده هاییم

    خیلی خوشحالم که اشتباهاتم رو راحت میپدیرم و برا اینکه اثری از کار نادرستم تو ذهنش باقی نمونه چندین بار تا اخرشب بهش گفتم کاش به حرفت گوش میدادم .

    وتاچند روز فقط صحنه های اون روز و چیزهایی که درونم شکست و نهالهای زیبایی که به جاش رشد کردن و بخاطر می اوردم وکلی حال میکردم

    من باید اونروز رو و درسهایی که از اون بچه های دبستانی و مادراشون گرفتم رو همیشه یاد اوری کنم و هربار کع ذهنم خواست بگه نه بابا نمیشه امکانات میخواد یا زشته و کسر شان رو به یاد بیارم و دهنشو ببندم وخاموشش کنم.

    خدایاشکرت برا این درس بسیاربسیاربسیار بزرگی که گرفتم و شکر بابت وجود شما استاد نازنین که شیوه فکر کردن مارو تغییر دادین

    ومن تونستم اینهمه زیبایی و درس از این بازارچه بگیرم درسهایی که قبلا ازسما شنیده بودم رو عینی لمس کنم و بزرگ بشم و رشد کنم.

    خدایاسکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 669 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات ،،

    انرژی مقدس جاری و ساری در تک تک مخلوقات خود ،،

    یگانه هستی بخش ، خالق آفرین من ،،

    سلام و درود خدمت آرمی خفن عباس منش ،،

    خدای مهربونم اول از همه میخوام از صمیم قلبم مثل همیشه ممنونت باشم برای این همه عشق و حضورت ،، که هیچ چیزی توی دنیا به اندازه ی حضورت دلگرم کننده و آرامش بخش نیست ،،

    به قول شاعر بزرگوار که می‌فرماید

    Baby come down,,

    دقیقاً یاد و لمس حضور خداوند موج های سنگین و تلاطم لحظه ای ذهن و قلبمون رو آرام آرام ،، آهسته آهسته ،، یواش یواش ،، میخوابونه ،،

    الله اکبر ،،

    دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت

    دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

    هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب

    باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

    خداجونم صد هزار مرتبه شکرت ،،

    شکرت که ما دانسته و ندانسته داشتیم تمام عمر از قوانین خفن و معجزه آفرینت که استاد عزیزم اشاره کردن تبعیت میکردیم و آقا اصلا همه ما خواه و ناخواه توی چرخه ی تکاملیم کیه که بیاد ادعا کنه من از یکسال و نمیدونم ده سال پیشم هیچ تغییری نکرده اوضام ؟؟!!

    اصلا نداریم ،،

    آره بدهی و داستان و هزارتا چیز دیگه میاد و میره ولی تهش چی !!

    تهش خیر مطلق ،،

    تهش خواست خدا میشه ،،

    ینی چاره ای نداره این جهان هستی ،،

    ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

    ما آسمان ها و زمین را مسخر انسان کردیم

    چرا ماها توی تنگ میریم عین ماهی گلی شب عید !!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

    چرا یادمون میره همین الان ، دقیقاً همین لحظه انسان از کره زمین خارج شده بابا !!!

    انسان زیرو روی تموم کره هارو در آورده ،،

    انسان ،،

    خلیفه الله بر روی زمین ،،

    هر چی ساده تر هر چی خالص تر هر چی تسلیم تر = بالاتر ، تمام ،

    حضرت ابراهیم (ص)

    حضرت محمّد (ص)

    حضرت علی (ع)

    دیگه امام حسین (ع) که بازی و کلا جمع کرد حالا حالا ها صدر جدول قربونش برم ،،

    هیچ استثنایی ندارن بچه ها این انسان های شریف با منو تو ،،

    اونا خواستن ،،

    اونا دیدن ،، باور کردن ،، عمل کردن ،،

    منو توعم معصومیم ،،

    منو تو عم عزیز دل خداییم ،،

    منو توعم باید تسلیم باشیم ،،

    مثال طلایی استاد عزیزم که خدا از بالا مسیر و میبینه میگه از این طرف برو ظاهرش جالب نیست ولی این جنگل تهش بهشت ،،

    بیا ،،

    همین مسیر و ادامه بده عزیزم ،،

    بشنویم صدای جانم گفتنای خدای مهربونمون ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1522 روز

    بنام خداوند توانا و دانا و وهاب و غنی و رزاق

    خدارا ملیاردها مرتبه شکر برای شروع یک‌روز فوق العاده ، نفسی که می آید ، قلبی که میتپد و خونی که در رگهایم جاریست .

    خدارا هزاران مرتبه شکر و‌سپاس که امروزم را با یاد و نام اش میخوام زیبا خلق کنم .

    خدای بزرگ و مهربان هر آنچه دارم از آن توست و از فضل و کرم ‌و بخشش تو دارم .

    پروردگارا امروز من را به افراد و شرایط و اتفاقات عالی هدایت کن ، من میخوام فقط از زندگی لذت ببرم .

    الهی ؛ هر لحظه از زندگی ام شکرگزارت ام ، آرامش و احساس خوب و شادی و لذت روز افزون را بر زندگی ام جاری ساز که سرسپرده و نیازمند و تسلیم درگاهت هستم.

    سلام به روی ماه استاد عباس منش نازنین و مریم بانوی نازنین ام و همه دوستان هم فرکانسی در این سایت توحیدی…

    استاد بعد مدتها چقدر خوشحال شدیم فایل حدید و بنری زیبا از چهره خوش تیپ شما رو دیدیم .

    این فایل و دوبار دیدم و نکته برداری کردم، تحسین کردم بانویی که با وجود اون هم محدودیت این همه نتایج زیبا را خلق کردند .

    الگو الگو الگو …واژه ای که از شما یاد گرفتم ، اگر کسی در هر نقطه از این جهان به موفقی رسیده تو هم میتونی ، همیشه اطرافیانم میبینم و واسم الگو هستند در خواسته هایی که دارم و تاییدشون میکنم . با دیدن این فایل به کسب و کار خودم که نگاه میکنم ، هنوز به اون در آمد و ثروتی که خواستم نرسیدم، ولی خداروشکر از دستان بینهایت اش ، تو این دو سه سال ، از طرق مختلف پول و ثروت وارد حسابم به آسانی و سادگی شده ،میدونم باید روی خودم و باورهای قدرتمند کننده ثروت بیشتر کار کنم که از کارم که اینقدر علاقه و شور و شوق و اشتیاق دارم اون در آمدی که مدنظرم هست تکاملی ثروت و نعمت خلق کنم ،با توکل و ایمان و باورهای قدرتمند کننده و عمل کردن به ایده ها و هدایت های خداوند با تمرکز لیزری در مسیر تکاملی هر کاری واسمون ثروت میسازه. با دیدن الگوهای اطرافم در کارهای مشابه با من ، با باور فراوانی جهان هستی ، فراوانی پول و ثروت و مشتری که تا حالا و اینجایی که خلق کردم ، با باورهای توحیدی و رزاق بودن خداوند برای سلیمان نبی و مریم و …

    با بودن در این سایت الهی ، کلی ترمزها و باورهای منفی و محدود کننده ام و شناختم و هرروز با این آگاهی های ناب و ارزشمند روی بهبود و رشد فردی شخصیتی ام کار میکنم .

    ماه اردیبهشت و کلا گذاشتم مرور همه دفترهایی که پر کرده بودم از فایلهای سایت و میدونم هنوز اون علف های هرز باورهای محدود کننده ذهن ام و باید هرس کنم .

    این روزها بیشتر از قبل آروم ام و گوش بزنگ دریافت هدایت های الهی خداوندم .

    بارالها من به معجزات ات عادت و ایمان و باور دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سیداحمد نیری گفته:
    مدت عضویت: 985 روز

    دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را… سلام استاد عزیزم ممنونم زابت بارگذاری این فایل زیبا واقعا نیازه بعضی وقتا شارژ روحی بشیم این آگاهی ها باید هر از چندگاهی روزی ما بشه امروز در این روز قشنگ بهاری از خداوند منان میخام که بهتون سلامتی بده و از شما هم میخام برای رسیدن ما به هدف هامون برای ما دعا کنید من یک دوسالی هست با برنامه های شما اشنا شدم یک دوره به صورت نادرست بدستم رسید اما چون میدونستم شما ناراضی هستی عطا شو به لقاش بخشیدم و حذفش کردم گفتم که خدا کمکم میکنه دعای خیر شما برای من کمک میکنه که توانای شو بدست بیارم و خودم از سایت دوره رو بخرم و روی خودم کار کنم با سایتتون آشنا هستم میام جلو هدایت رو میگیرم انشالله استاد بازم تشکر میکنم همینو از خدا بابت این همه هدایت و آگاهی سپاسگذارم و ازش میخام راه و ایده های کسب درامد رو بهم الهام کنه تا از این شرایط مالی ناجور بیام بیرون انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و عشق تقدیم استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیزتر از جان

    چقدر پرادایس با این لباس سبز زیباتر شده با وجود شما دو عزیز،خدا را هزاران مرتبه شکر

    استاد دلم برات خیلی تنگ شده بود آخه آدم شما را میبینه و کلام شما را میشنوه بزرگترین لذت دنیا را میبره

    یکی از دوستان یه فایل میکسی از فایل هدف امسال برام فرستاده که واقعا فوق العاده اس چقدر نکات عالی توش هست

    یه سال هدفت را بزار روی ساختن خودت و داشتن فلان ماشین و پول و خونه

    یه سال هدفت را بزار روی طرز برخورد و رفتارت با دیگران

    یه سال هدفت را بزار روی من برتر شدنت

    واقعا معرکه اس

    سپاسگزارم استاد

    بابت این آب شیرین صاف تمیز

    بابت چمن زیبا

    بابت آسمان آبی

    بابت ابرهای زیبا

    بابت دکل مخابراتی

    بابت کفش های سفید زیبای استاد که با تیشرت ست کزده

    بابت هیکل عالی استاد

    بابت فیلم برداری عالی مریم عزیز

    و….

    استاد عزیز در هر شرایطی انسان اگر بخواهد می‌تواند موفق شود اگر در جهنم هم باشد می‌تواند با نوع تفکر و برخورد خود اوضاع و شرایط جهنم را برای خود تبدیل به بهشت نماید و بلعکس

    چه بسیار انسان هایی که نمی‌توانند از لحظه ی اکنون و زندگی الانشون نمیتونن لذت ببرن ولا با داشتن شرایط نسبتا خوب زندگی

    این مثال دوست عزیزمون نمونه ی عینی باور نکردن محدودیت هاس در کشوری که به محدودیت داشتن معروف هست،انسان های بزرگ در دل همین محدودیت ها و تضادهاس که رشد میکنن و بزرگ می‌شوند

    در کشوری که حتی تحصیل برای دختران امکان ندارد.

    در کشوری که دختران تنها نمی توانند از خانه بیرون بروند

    در کشوری که دختران اختیاری از خود ندارند و پدرشان تصمیم های مهم زندگی شان را برایشان می‌گیرد

    در کشوری که زنان حق طلاق ندارند و مادام باید با شوهر زندگی کنند،با شوهری که پدرشان برای آنها انتخاب کرده

    در کشوری که دختران بسیاری از محدودیت ها را دارند ولی هستند دخترانی که با اراده قوی خود و باور نکردن این محدودیت ها سعی در تغییر زندگی دارند و دنیا و خدا نیز به این جسارت پاسخ می‌دهد

    در خصوص موفقیت هم انسان در طی مسیر بسیاری از تجارب و راه و روش ها را کسب می‌کند در هر کسب و کاری شاید انسان اوایل هیچ ایده و تفکری برای پیشرفت اون نداشته باشه ولی در دل مسیر راه و روش گفته میشه و معلوم میشه همون مثال 100 متر چراغ ماشین

    بسیار سپاس گزارم از شما

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: