الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 21

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    چیزهایی که یاد گرفتم با طبیعیت از قانون جهان هستی و نمونه هایی که استاد گفتن از افرادی که کسب ‌کارشون رو با طبیعیت از قانون جهان شروع کردن ‌‌ادامه دادن و به موفقیت راحت تکاملی و پایه دار و صعودی رسیدن

    یک نمونه همون خانم که تو کابل بودن ، نمونه دیگه تلگرام ، و کسب ‌‌کار خود استاد

    که با صرف انرژی کمتر بهره وری بالاتری بدست آوردن

    چون تمرکز رو اصل بود نه روی اینکه چطور به نظر برسن و دیگران کلا از معادله اون ها حذف بودن

    و رشد تکاملی و بعد به تصاعد رسیدن

    خدایا من هم می خوام همینطوری رشد کنم و این نا امیدی ها رو از من دور کن که نمیشه نمی تونی کند هست چرا انقد طول می کشه و سرعت پایینه و ……

    خدایا خودت هدایتم کن چطوری تو شغلم ایده های الهامی رو‌متوجخ بشم ‌‌عمل کنم بهشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان .

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    من این کامنت را مدتی پیش خونده بودم و خیلی لذت بردم ‌.وقتی جناب استاد کامنت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند برام جالب بودو کلی درس داشت .

    روحیه تلاشگری و عمل گرایی مرضیه جان خیلی خوشم اومد و همچنین از شجاعت ایشان که حاصل ایمان بالا نسبت به حمایت و هدایت خداوند و توانمندی هایشان است ستودنی است .

    این نترسیدن ها و بی توجهی به نجواها و تصمیم برای تغییر شرایط و بهبود در زندگی هم برایم آموزنده بود .

    راستش استاد منم دلم می خواد از آنچه آموختم ثروت بسازم و کسب و کار جدیدی را بنا کنم .قدم های را هم برداشتم و به الهاماتم هم عمل می کنم.نمیدانم مسیری که دران گام بر خواهم داشت چگونه است .از خداوند کمک می خوام و می دانم خداوند منو هدایت می کنه ‌.

    دو سه گزینه در نظر دارم .همچنان بر روی دوره احساس لیاقت کار می کنم و دوره دوازده قدم .آماده می شوم تا ظرفم بزرگتر شود و ایده ها از راه برسند و هدایت خداوند منو به مدار بالاتری از ثروتها و نعمت ها،فرصتهای درجه یک و اتفاقات عالی رهنمون سازد .با تشکر فراوان از شما و دوستان هم مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    به نام فرمانروای جان و هستی

    خدایا شکرت به خاطر این احساس فوق العاده،خدایا شکرت به خاطر این روز قشنگ و بی نظیر، خدایا شکرت به خاطر این هوای بارانی…

    استاد امروز خیلی خوشحالم و خیلی ذوق دارم چون احساس میکنم بالاخره یه ایده بهم رسیده که خیلی براش ذوق دارم، البته از یه سال پیش فهمیدم دوست دارم چه کاری رو انجام بدم و مسیر خلق ارزشم رو میدونم ولی مقاومت های زیادی داشتم و همین باعث میشد هرچقدر که روی خودم کار میکردم اما منجر به حرکت نمیشد چون خیلی با خواسته ی قلبیم فاصله مداری داشتم الانم احساس میکنم هنوز وقتش نیست هنوز باید بزرگتر بشم تا بتونم اونو عملی کنم ولی چیزی که براش خیلی خوشحالم و سپاسگزار اینه که یه ایده یه کوچیک بهم الهام شده که در راستای همون هدف بزرگمه که خیلی بهش علاقه دارم و انشالله میتونه برام مسیر شروع کسب درآمد باشه و شخصیت منو بزرگتر کنه، به این ایده، دوسه شبه پیش رسیدم و اینقدر اون لحظه که به ذهنم رسید براش مطمئن بودم و ذوق داشتم که خوابم نمی برد از شدت هیجان، اما صبح روز بعد که از اون حالت آرامش و اطمینان قلبی بیرون اومده بودم ذهنم شروع به نجوا کرد که تو توی خواب و خیالی، مگه با این محصول که به ذهنت رسیده میشه به درآمد رسید؟

    مردم برای این چیزا هزینه نمیکنند، چه برسه بخوان هزینه ارسال هم بدن و کلی نجوا…

    ولی استاد من عاشقشم خیلی دوست دارم شروعش کنم با این ایمان که رزق من پیش خداونده و هیچ عامل بیرونی نمیتونه مانع رسیدنش به من بشه…

    تو این روزها که اکثرا همه دنبال ایده پولساز هستن و تکنیک فروش و بازاریابی و تبلیغات، من تصمیم گرفتم همه اون درسایی که از شما یاد گرفتم رو در عمل پیاده کنم و فقط به خداوند توکل کنم که به اندازه ایمانم بهم میده نه اینکه برم دنبال ایده پولساز یا مایحتاج اصلی مردم که دنبالشن، من از شما یاد گرفتم همه ایده ها به یک اندازه توانایی خلق ثروت دارند و از هر کاری که عاشقش باشی میتونی پول بسازی..

    من میخوام برم دنبال محصولی که بهش حس خوب دارم، میخوام کاری رو انجام بدم که عاشقشم و نگران نتیجه نباشم و بسپرم به قدرت برتر کائنات، و انشالله ردپاهامو از روند نتایجم توی همین سایت ثبت می کنم تا هم برای خودم و هم برای بقیه بمونه..

    یه نشونه ای از هدایت الله که امروز دیدم که باعث شد درست موقعی که از شدت نجواها میخواستم بی خیال انجام این ایده بشم رو دوست دارم تعریف کنم..

    امروز صبح زود با یکی از دوستام قرار داشتیم که بریم پیاده روی و برنامه خداوند این بود که اون نیاد و من تنها برم و متوجه پیامکش که قرارمون رو کنسل کرده بود نشم، توی مسیر رفت و برگشت تنهایی خیلی به احساس خوبی رسیدم و نتیجه ش این شد که نترسم و همین محصول رو بیارم و فروش و کسب درآمد رو از همینجا شروع کنم تا به مرور ظرفم بزرگ و بزرگ تر بشه و آماده بشم برای اون هدف نهاییم که آرزومه…

    چون اون هدفم خلق ارزشی هست که باید براش زیاد زمان بزارم و آموزش ببینم تا بتونم توش حرفه ای بشم و از طرفی الان این نداشتن درآمد برام آزاردهنده ست و برام حس بد ایجاد میکنه بنابراین میخوام فارغ از نتیجه به این الهامم عمل کنم و به پلن خداوند که من رو به سمتش هدایت کرده اعتماد کنم…

    خداوندم تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    مارو به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، نه کسانی که به آنان غضب کرده ای و نه گمراهان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    مریم بذرا گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    سلام به استادعزیزودوست داشتنیم وسلام بر مریم بانوی دوست داشتنی وتمام دوستان سایت

    وای که چقدردلم برای پرادایس تنگ شده بود واقعازیبا وسرسبز شده نوش جونتون این همه زیبایی .

    استادازتون سپاسگذارم بابت این فایل و از مرضیه جان هم سپاس گذارم بابت کامنت ارزشمندشون این فایل باعث شد منم یاد تجربه خودم بیافتم واینکه اگه ماخودمون سمت خودمون رو به درستی انجام بدیم وهمش ناامیداز همه چیزنباشم خدا خودش به درستی سمتشو انجام میده وتومسیرهوای ماروبیشترازخودمون داره .

    یادمه سالها قبل(نه سال) بعداز ازدواجم‌ از انجام دادن کارهای روتین خونه خیلی خسته شده بودم از اینکه هرروز بی هدف زندگی میکردم و واسه پول توجیبی هم باید به شوهرم میگفتم ناراحت بودم این موضوع رو باشوهرم مطرح کردم ولی اون خیلی شدید مخالفت کرد .

    تا اینکه دیدتصمیم من جدیه پذیرفت ولی گفت من فقط اجازه میدم اینکاروروشروع کنی ولی هیچ گونه کمک مالی نمیتونم بهت بکنم حتی اگه یه روز بیای وبگی پول اجاره مغازمو ندارم من این پولو نمیدم و برای شروع هم برات وام نمیگیرم.ودراخرهم گفت اینکارومیکنی ولی یه روز پشیمون میشی و کلی بدهی بالامیاری ومجبورمیشی مغازه رو جمع کنی و اینکه مردم اینجا خسیسن و جنس نمیخرن .اینکه تومال کاسبی نیستی وکلی حرفای ناامید کننده دیگه

    بااین حرفامیخواست منو منصرف کنه ولی من تصمیمو گرفته بودم وامیدم بخدابودوهمش توذهنم این بودپس اینهمه مغازه توی این شهر هستن وتونستن پس منم میتونم.

    اون زمان

    تنهاسرمایه ای که داشتم چهارتا النگو بودمجبورشدم اونارو بفروشم و یه مغازه کرایه کنم وباهمون پول کم مقدارکمی جنس جور کنم برا مغازم واین شد شروع کسب وکارمن .

    چندماه اول مغازه خیلی کم مشتری میومد و همون کرایه خودشم به زور در میاورد اما من هی به خودم میگفتم اول هرکسب و کاری همینجوریه ومن بایدصبورباشم وبخداتوکل داشته باشم.کم کم خدا برام تبلیغ کرد ومنم هی سعی کردم جنسای با کیفیت بیارم اگه چندتاجنس میفروختم سریع با همون پول کم از شهر خودمون جنس تهیه میکردم تا خداروشکر مغازه پرشدازجنس ومشتریای من هم روز به روز زیادترشدن .الان هم به قول یکی از مشتریا من از کاسب های قدیم محلم

    اینم بگم استاد اون زمان من بدون اینکه قانون رو بدونم هیچ گونه تبلیغی نکردم و گفتم که خدا خودش برام رزقمو میفرسته .و اینکه من از همون روز اول به مشتریام اعلام کردم که صبحها نمیرم چون میخوام به زندگیم برسموفقط بعدازظهرهامغازه بازه

    استاد اززمانی که من کسب و کارخودمو راه انداختم نمیدونین چه تاثیری تو روحیه ی من داشت .احساس میکردم دیگه ادم الکی نیستم و هدف دارم.صبحهابا یه انرژی خاصی ازخواب بیدارمیشم .حتی اعتمادبه نفسم بالاتررفت

    من خداروشکر بعداز یکی دوسال که مغازمو گسترش دادم بیشتر از اون طلاهایی که فروختم رو خریدم .واینم بگم حتی یه بارم نشدکه بخوام پول کرایه رو از شوهرم بگیرم ویا به پول نیاز داشته باشم و بهش گفته باشم وهمیشه خدا هوامو داشته وداره

    استاد شوهرم مخالف من بود الان یکی از بهترین مشوق های من شده ومیگه باید مغازتو هرروز بزرگتر کنی وگسترشش بدی .نمیدونین دیگه چه با ذوق منو میبره واسه بار اوردن حتی گاهی خودش به تنهایی میره وواسه مغازه خریدمیکنه.

    ومن هرروز دارم سعی میکنم با اموزشهاتون کسب وکارمو گسترش بدم و خداروشکر از زمانی که دوره لیاقت رو هم تهیه کردم جنس مشتریام خیلی بهتر شده حتی فروشم هم خیلی بالاتر رفته.من توی این قسمت از زندگیم سعی کردم که روی پای خودم وایسم وبه لطف خدا هم تا حدودی تونستم موفق باشم .توی این چند سال اگه به تضادی برمیخورم سریع میگم توقوی هستی واز پسش برمیای همون طورکه با دست خالی وتوکل برخدا تونستی یه کسب و کار عالی براخودت راه بندازی پس از پس هر کاری برمیای.وهروزبابت همین کسب و کار ازخدا سپاسگذاری میکنم .

    بازم ازتون سپاس گذارم استاد وخیلی دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    حسین جعفری کیا گفته:
    مدت عضویت: 437 روز

    سلام عرض ادب و احترام دارم خدمت استاد بزرگوار و عزیزم جناب آقای سید حسین عباسمنش

    شما کاری کردین که همه ذهنیتم تغییر کرد از هر لحاظ و بابت این موضوع بی نهایت سپاسگزارم از شما

    اولین باری که صدای شما رو گوش کردم داخل آپارات بود و یک فایل یک دقیقه ایی که در مورد رب صحبت کردین و اون فایل منو واقعا زیر و رو کرد…

    بخودم‌گفتم وای خدایا این آدم چقدر فرکانس و انرژیش بالاست چقدر صداش آرومم کرد،اون موقع اصلا شناختی روی شما نداشتم و جالب بود اون فایل هیچ اسمی از شما نبود روی کلیپه و همیشه از خدا میخواستم باز هم این صدا بشنوم،فقط دنبال صداتون بودم چون شما رو نمیشناختم،اسمی هم ازتون نبود داخل کلیپ…

    بعد از چند وقت داخل اینستا دیدمتون و اسمتون رو دیدم، هر چی فایل داخل آپارات بود،اینستا بود من دانلود میکردم و جای موزیک ،صدای شما رو گوش میکردم…

    اول پروردگارم واقعا برام یه انرژی فوق العاده عظیم هستش و بعد شما استاد عزیزم

    تموم حرف هاتون واقعا درسته ، واقعا درسته میگین که در مسیر درست قرار بگیر ،باورتو تغییر بده و هم خدا میبرتت جلو

    خدا واقعا مثل پازل برای ادم انقد قشنگ میچینه که روز ب روز بیشتر داخل میسرش قرار میگیری،سپاس از خداوند زیبایی ها

    همیشه میگفتم یعنی میشه فایل استاد رو‌گیر بیارم بجای یک دقیقه ،یکساعت باشه فایلش که با لذت گوش بدم

    که بعداز چند مدت یکی از دوستانم بهم گفت فایل ها رو‌گیر آوردم بیا تا بهت بدمش که همین دوره ها هستش،گفتم خدا خیلییییییییییی کارت درسته،شکرگزارم از لطف بیکرانت

    شما برای کسب و کار ،دوره لیاقت واقعا تغییرم دادین

    داخل کارم همیشه بخودم میگفتم من برم بالاشهر آخه مگه تحویلت میگیرن بابا،همون پایین شهر کارتو عرضه کن ،خداهم شکر کن،با اینکه محصولم واقعا عالی و بینظیر هستش اما جرائت نمیکردم برم بالا شهر همش تو ذهنم می‌گفت بالا شهر به تو نمیخوره اخه،تو به بالا شهر چی

    و

    به خدا میگفتم لطفا بگو چکار کنم،چرا اینجور هستم،چرا همچنین فکری میاد داخل ذهنم،لطفا کمک کن…

    جالب این جاست دورهای لیاقت که چندین قسمت هست ،بصورت خیلی اتفاقی دستم رفت روی یکیشون ، دقیقا جواب سوالمو گرفتم تو اون فایل، یعنی انگار من روبروی شما بودم استاد و از شما سوال کردم و دقیقا همون جواب رو بهم دادین،خداشاهده نمیدونم چجوری بگم همه وجودم یجوری شد،واقعا نمیدونم چطور بیانش کنم، گفتم خدا خیلی محشری،خیلی بینظیری

    من همیشه دعاگو شما هستم استادعزیزم،یعنی هیچوقت از گوش کردن فایل هاتون خسته نمیشم اصلا،هر فایلی رو 7 بار گوش میدم با لذت تمام

    خیلی حس عالی دارم چون خدا رو حس میکنم، که داره منو به سمت جلو هدایت میکنه

    خیلی حس عالی دارم چون استاد عزیزم رو دارم

    خیلی حس عالی دارم که محصولم رو بالا شهر بردم و همه راضی بودن ازش

    اتفاقا امروز خواب شما رو دیدم و محکم بغلتون کرده بودم و ازتون سپاسگزاری کردم

    استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت زحماتتون،بابت انرژی فوق العادتون،بابت حس بینظیرتون،بابت فرکانس فوق العاده بالاتون،سپاسگزارم از خداوند و شما

    الهی که خداوند به شما و خانواده محترمتون سلامتی،خوشبختی،موفقیت،فراوانی،ارامش،زیبایی،سربلند و عمر طولانی باعزت عطا کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    حسین فخرایی گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    چقدر دلم برای پردایس تنگ شده بود خداروشکر که بار دیگه تونستم استادم رو در پردایس ببینم و عشق کنم و خداروشکر که پردایس خوشگل تر از همیشست

    الله اکبر الله اکبر

    خدابزرگتر است خدابزرگتر است

    همین یک عبارت کلید تقواست همین عبارت ناجی انسان ها در شرایط تضاد است

    همین عبارت ضعف مشکلات و کوچکی مشکلات و چالش ها رو نشون میده

    این خواهر عزیزمون الله اکبر رو با پوست و گوشتش باور کرده و کاملا ایمان اورده و تقوا داشته

    خداروشکر که همچین دوستایی رو پیدا کردیم

    خدایا شکرت بابت هدایت خدایا شکرت بابت قانون تکامل خدایا شکرت بابت ثروت خدایا شکرت بابت باور فراوانی خدایا شکرت بابت ایمان

    خدا بزرگتره به خدا خدا بزرگتره به عظمتش از هر مشکلی از هر تضادی بزرگتره فقط کافیه اینو بفهمیم دیگه هیچی رومون تاثیری نمیزاره هیچی سستمون نمیکنه هیچی ترسی درونمون ایجاد نمیکنه

    خدایا شکرت که هر نتیجه مالی مساویست با باور هایی که دارم خدایا شکرت بابت باور هام که هر روز یه کم یه کم بهتر از روز قبلش میشه خدایا صدهزار بار شکرت خدایا صد هزار بار شکرت خدایا شکرت

    خدایا شکرت که هر روز یکم بهتر از دیروز میشم

    خدایا شکرت که هر روز یکم شاد تر دیروزم میشم

    خدایا شکرت که هر روز یکم آروم تر از دیروزم میشم

    خدایا شکرت که هر روز یکم بیشتر از دیروز پول در میارم

    خدایا شکرت که هر روز یکم سالم تر از دیروزم

    خدایا شکرت که هر روز یکم بهتر از دیروزم

    خدایا شکرت که کم کم جزء بندگان با تقوا میشیم

    خدایا شکرت که کم کم میتونم کنترل ذهنمو در دست بگیرم

    خدایا شکرت که کم کم نتایج میان ولی پایدار

    خدایا ایمانی میخوام که به کسی ندادی

    خدایا تقوایی میخوام که به کسی ندادی

    خدایا تعهد میدم از همین لحظه تا آخر عمرم یه مقدار با تقوا تر از دیروزم باشم

    خدایا تعهد میدم که از همین لحظه تا آخر عمرم یکم با ایمان تر از دیروزم بشم

    خدایا سپاسگزارم که اشک از چشام داره جاری میشه با نوشتن این کامنت

    خدایا منو همیشه و هر لحظه هدایتم کن خدایا منو هدایت کن

    خدایا شکرت بابت هرچیزی که الان دارم

    خدایا من تعهد میدم هر روز رو خودم کار کنم به خودم قول میدم هر روز رو خودم کار کنم و به استاد و خانم شایسته و همه کسایی که این کامنتو میخونن قول میدم هر روز رو خودم کار کنم به همتون قول میدم

    خدایا شکرت که دلیل اشک ریختنمی خدایا شکرت که به عظمتت پی بردم خدایا شکرت که هیچ تضادی حل نشدنی نیست و شکرت که همه تضادا حل میشن

    خدایا شکرت که هر روز یکم میتونم بهتر از دیروز طمع هارو تشخیص بدم

    خدایا شکرت که هرروز یکم میتونم بهتر از دیروز ترسامو تشخیص بدم

    خدایا شکرت که هرروز یکم میتونم بهتر از دیروز حرصامو تشخیص بدم

    خدایا شکرت که هر روز یکم میتونم بهتر از دیروز مچ ذهنمو بگیرم

    خدایا شکرت بابت ظرفم که هر روز یکم بزرگتر از دیروزم میشه

    خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارم

    استاد عباسمنش عزیزم از شما سپاسگزارم

    خانم شایسته مهربان از شما سپاسگزارم

    دوستان عزیزم از همتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    یکی از چیزهایی که بارها داخل سایت واسه من اتفاق افتاده اینه که موضوعی ذهن من رو درگیر کرده و من همون موقع داخل سایت به فایلی هدایت میشم که خیلی عالی راهنمایی میشم که چطوری ذهنم رو کنترل کنم و چطوری راجع به اون موضوع فکر کنم

    موضوعی که این چند وقت درگیرش بودم این بود کار جدیدی رو با بردارم شروع کردم که هینش به ناسازگاری های زیادی برخوردم بخاطر برادرم ، دائم باهاش مشکل داشتم طبق آموزشها من باید ذهنم رو کنترل میکردم و به نکات مثبت توجه میکردم اما باورهای منفی هی میومدو میرفت هی فوکوس میکرد رو اختالافا و اکثر دلیل ها هم منطقی به نظرمیومد ،جالبه که یکی از ذهنیت های منفی این بود که باورام منفیه واسه همین دائم به تضاد میخورم یا اگر باورام درست بود با این آدم کار نمی‌کردم یا بخاطر تضاد هایی که باهاش برمیخورم نمی‌ذاره من پیشرفت کنم تو احساس خوب داشتن و همین باورهارباعث میشد که من نسبت به خودم دچار حس منفی میشدم ،دیدن این فایل یه نشونه بود از طرف خدا برای من که مشکل از شرایط نیست ،چون من دچار این سردرگمی بودم که آیا بحث مهاجرت و تحمل نکردن و حفظ عزت نفسه ومن باید بیخیال کار کردن با بردارم بشم یا اینکه باید رو باورهای خودم کار کنم ،این فایل به من نشون داد که من باید روی خودم کار کنم اتفاقا وقتی داخلش اشاره شد که مرضیه عزیز با خانوادش کارشو شروع کرد یک نشونه دیگه برای من بود و من مطمئن شدم که چه فکری درسته و باید رو خودم کار کنم و اینجور موقع ها این حرف استاد یادم میاد که« این کاره منه که وقتی شرایط به ظاهر نا جالبه باید ذهنمو کنترل کنم » ، این کاره منه که از پس این تضاد ها بربیام و ذهنم رو کنترل کنم و به نکات مثبت توجه کنم و تکامل خودمو تو کنترل ذهن طی کنم و انتظار نداشته باشم که شرایط گل‌بلبل باشه تا من ذهنمو کنترل کنم

    کامنت دوست افغانستانیمون مرضیه عزیز واقعا منو سر شوق اوورد و خیلی مناسبت داره با احوال ماه اخیر که حرف از جنگ بود داخل ایران و من هی باخودم فکر میکردم برفرض محال اگر این اتفاق بیفته من باید چطوری افکارمو کنترل کنم؟! و، اتفاقا یاد مردم افغانستان افتادم که دائم مردمشون تو درگیری بودن و من با خودم میگفتم که افرادی که دراونحان و روخودشون کار میکنن اونجا چطوری افکارشون رو کنترل میکنن؟! و الان یه نمونه فوق‌العاده دیدم که اتفاقا افغانستانی هم هستن من از اونجا که شهر قم هستم و قم هم افغانستانی زیاد داره من دوستان افغانستانی داشتم و همشون آدمای باهوش و با معرفتی هستن وبرای مرضیه عزیز آرزوی موفقیت روز افزون میکنم️ واقعا این مسیر تکاملی که طی کردن فوقوالعاده بود و واقعا لذت بردم از این ایده فوق‌العاده که بهش الهام شد که از شرایط جنگ پول بسازه و یک الگوی بینظیره برای من که از دل چه شرایطی موفق بیرون اومده

    خدای عزیزم ممنونم که بازم رو سفیدم کردی و منو هدایت کردی به این فایل

    آرزو میکنم برای هممون تو هرجای این مسیر خوشبختی که هستیم حین اینکه سوت زنان و با دیدن زیبایی ها سر میخوریم تا به مقصد برسیم عشق کنیم باخودمون و خدای خودمون و خیلی راحت بتونیم رو خودمون کارکنیم و خیلی راحت هدایت بشیم وبه بهترین راه ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2909 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گل

    استاد جان نهایت سپاسگذاری رو دارم ازتون .

    چون اعتراف میکنم از روزی که با شما اشنا شدم زندگیم هر روز بهتر شده

    استاد جان با توجه به مدارم

    هر روز درکم یه ذره بهتر میشه نصبت به قوانین

    این کامنت یک ردپای هست که بعدا قطعا بهش افتخار میکنم

    در مورد کسب و کارم هست

    من درسته توی این سالها با شما اشنا بودم اما باورهام انقدر داغون بودن که دسترسی به شنیدن و درک حرف های شما رو نداشتم مخصوصا در مورد ثروت و کسب و کار

    منم مثل 99درصد بقیه دنبال وام و قرض و قسط وشریک وشرک ورزیدن و اینا بودم .

    از امسال با توجه به فایل های اقا رضا عزیز و توضیحات شما و فایل های 12 قدم و فایل دانلودی از همین جای که هستی شروع کنی

    با این فایل ها یه ذره درکم رفت بالا تر ‌.

    وبا توجه به اینکه از کسب و کار شخصی که داشتم به صفر رسیدم

    چرا بخاطر باورهای غلط و مداری که توش بودم وام گرفتن و شریک داشتن قرض گرفتن و شرک ورزیدن منطذر عوامل بیرونی بودن به صفر صفر رسیدم

    خیلی نجوا ها می اومدن

    اواخر زمستان 402 بود که متوجه شدم زنبورهام تلف شدن ناراحت شدم نجوا ها زیاد بود

    اما وقتی همه این فایل هارو گوش میدادم

    مخصوصا اون تیکه (که شما میفرماید که از همونجای که هستی شروع کنی با همون امکانات با همون شرایط با همون وسایل با همو بضاعتی که داری قدم اول رو بر دارین بدون وام بدون قرض بدون شریک )یعنی این باور ها یک احساس خوبی یک ایمانی یک امیدی در درونم روشن کرده است که خاموشی نداره

    استاد واقعا در عمل دارم این قدم اول رو برمیدارم

    پیشنهاد قرضی بهم دادن بخدا نخواستم ورد کردم

    از درون دنبال رفتن وام رو کلا گذاشتم کنار شریک هارو دوتا داشتم یکیشون پارسال جواب کردم یکیشون رو هم جواب کردم فقط وسایلهاش مونده پیشم اونم که دیگه میره

    واقعا من دارم با همین شرایطی که با چند کندوی که برام مونده دارم کارهاشو انجام میدم با عشق یک سری کارها امسال انجام دادم که توی 5سال گذشته انجام ندادم

    از وقتی این ایمان در دلم روشن شد که با همین امکاناتی که دارم باید ادامه بدهم

    و البته کنارش هم کار سیم کشی که شغل دومم هست و بهش علاقه دارم انجام میدم تا اینکه بتونم گسترش بدم کارزنبورهام رو

    واقعا استاد ممنونم ازت عاشقانه سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم

    استاد در این فایل درمورد تجربه مرضیه جان که از آگاهی های دوره رواشناسی ثروت استفاده کرده، برامون توضیح میدن.

    نکات و آگاهی هایی که من از این فایل دریافت کردم:

    باورهای درست:

    همیشه راهی هست. همیشه یه راهی هست.

    در داستان مرضیه جان:

    خدا کمک میکنه… باورهای درست داریم …. حرکت میکنیم…. ایده ها میاد… کسب و کار رو شروع میکنیم….

    ناخواسته میاد: خدا هدایت میکنه…. ما ناامید نمیشیم… راه حل ها به ما گفته میشه… از امکانات موجود استفاده میکنیم.»»»»»» نتیجه به وجود میاد.

    مجددا یه ناخواسته پیش میاد:

    عوامل بیرونی… یک مشکل به ظاهر غیر قابل حل… مشکلی که به ظاهر، دست من نیست، به ظاهر، کاری از دست من بر نمیاد…

    اقدام مناسب در این شرایط:

    جهاد اکبر برای کنترل ذهن، که این بار به خاطر تجربه قبلی، ایمان ما هم بیشتر شده.

    باید به این جمله توجه کنیم:

    به خاطر تجربه قبلی، ایمان هم بیشتر شده بود.

    هر بار که شما، میاید یه مسئله ای رو توی زندگیتون حل میکنید، و توی شرایط به ظاهر خیلی سخت، ادامه میدید و نتایج خیلی خوب میاد، این ایمان شما رو بیشتر میکنه و اگر در آینده اتفاقی بیوفته میتونید برگردید به گذشته و بگید:

    «همونجوریکه در گذشته خداوند هدایت کرد و مسیرها رو بر من آسان کرد، الان هم خداوند میتونه این کار رو انجام بده. بنابراین من نه ترسی دارم نه ناامید میشم».

    بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿112﴾

    آرى هر کس که خود را با تمام وجود به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد پس مزد وى پیش پروردگار اوست و بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد. (سوره بقره)

    یعنی هر بار، هر بار که توی زندگیتون مسئله ای رو حل میکنید، هر بار یک پیشرفتی توی زندگیتون میکنید، هر بار یک قدمی به جلو بر میدارید، اینا نه تنها همون موقع داره جواب میده، بلکه داره یک ایمان، یک باور، یک اعتماد به نفسی میسازه برای مسائلی که ممکنه در آینده بوجود بیاد.

    یعنی تو داری ظرفت بزرگتر میشه، شخصیتت قوی تر میشه… دیگه به این راحتی، با یه مسئله کوچیک، زمین نمیخوری.

    در ادامه، مرضیه جان به ایده ای هدایت میشه که تغییراتی در کسب و کارش ایجاد کنه…

    دوباره به هدایتها گوش میدیم، ایده رو اجرا میکنیم، و فروش باز هم بالاتر میره حتی درحالیکه بقیه کسب و کارها راکد باشن.

    بهترین باور برای کنترل ذهن در این شرایط:

    اگر که شما باور نکنید که وضعیت مالی شما وابسته به عوامل بیرونیه، شما به شرایط، ایده ها و فرصتهایی هدایت میشید که در هر شرایطی پول میسازید.

    با استفاده از کنترل ذهن و توجه نکردن به ناخواسته ها، اون شرایطی که برای بقیه بد شد، برای ایشون خوب شد!

    همیشه، همیشه توی هر شرایطی اگر شما به خداوند ایمان داشته باشید، و اگر باورهای خوبی داشته باشید، اگر نترسید، اگر کنترل ذهن داشته باشید، اگر فکر نکنیم دیگه تموم شد، دیگه راهی نیست، اونوقت همیشه راه هایی هست که به ما گفته میشه، که هدایت میشیم و مسیر برای ما، خیلی خیلی ساده پیش میره، درحالیکه برای بقیه داره خیلی سخت پیش میره.

    یعنی اینجوری نیست که اگر یه کشوری شرایط اقتصادیش به هم بخوره، برای همه بد میشه. حتی در دوران پندمیک هم ما دیدیم که خیلی از شرکتها، موفقیتهای خیلی بزرگی بدست آوردن به خاطر همین پندمیک.

    این نکته ضروریه که:

    باور داشته باشیم که رزق و روزی ما دست خداونده نه دست عوامل بیرونی.

    وقتی که ما فکر میکنیم که شرایط بیرونیه که داره برای ما تصمیم میگیره، ما داریم شرک میورزیم.

    وقتی که باور داریم که خداوند در همه حال، در همه حال، میتونه به من کمک کنه، اصلا مهم نیست کی الان سر کاره… اصلا مهم نیست که شرایط بیرونی به چه شکل داره پیش میره…

    چون:

    منم که دارم زندگیم رو خلق میکنم…

    خداوند مسخر کرده زمین و آسمانها رو…. مسخر من کرده… برای اینکه بتونم زندگیم رو اون جوری که میخوام رقم بزنم.

    این قدرتیه که خداوند به من داده ولی اغلب ما، آگاهانه یا ناآگاهانه، قدرت رو داریم میدیم به غیر خداوند.

    چقدر ما بهونه داریم برای اینکه، به جای اینکه بی ایمانی خودمون رو درست کنیم، به جای اینکه حرکت کنیم و به جای اینکه باورهای درست داشته باشیم، میایم تقصیر رو میندازیم گردن بقیه و میگیم آقا به این دلیل من به جایی نرسیدم.

    خود استاد بارها و بارها از خودشون مثال زدن که چقدر توی موقعیتهایی بودن که شرایط ظاهرش به ضررشون بود، ولی استاد سعی کردن که:

    ایمانشون رو حفظ کنن

    سعی کردن که نجواها رو کنترل کنن

    سعی کردن که به ایده هایی که خداوند بهشون میکنه عمل کنند

    عمل کنند.

    وقتی که شما توی مسیر درست هستید، وقتی که ذهنتون رو کنترل میکنید، که نشونه اش احساس آرامشه، نشونه اش احساس آرامشه،… یعنی توی شرایطی که همه دارن دست و پا میزنن، توی شرایطی که همه استرس گرفتن، همه نگران و افسرده ان، وقتی شما میتونی با کنترل ذهنت به احساس آرامش برسی، با باورهای درست به آرامش برسی، اونوقت خدا راه ها رو بهت میگه… خدا بهت الهام میکنه مسیر رو… بهت میگه آقا اینکار رو بکن… این ایده رو انجام بده.

    حالا، اینجا ایمان میخواد برای اینکه قدم برداری…

    برای اینکه شجاعت داشته باشی…

    برای اینکه حرکت کنی.

    و وقتی که حرکت میکنی، بعد میبینی که چقدر اون ایده در اون زمان، عالی بوده…. چقدر درست بوده.

    ممکنه توی یه شرایط بعدی، توی زمان متفاوتی خداوند ایده متفاوتی بهت الهام کنه، ممکنه یه راه دیگه ای رو بهت بگه.

    با توجه به شرایطمون، با توجه به وضعیتمون، با توجه به داشته هامون، با توجه به مداری که توش هستیم، خداوند ایده ها رو الهام میکنه.

    حالا اگر شرایط تغییر کنه و توانایی ما بیشتر بشه، هر تغییری که ایجاد بشه خداوند ایده های متفاوتی رو الهام میکنه.

    یعنی اگر قانون مدارها رو درک کرده باشیم، این حرف استاد رو بهتر میفهمیم. چون ما توی هر مداری که هستیم، به افراد، ایده ها و شرایطی که هماهنگ با مدار ما باشه، دسترسی داریم.

    اگر ما توی مدار فقر هستیم، اگر ما توی مدار درآمد 5 میلیونی هستیم، به ایده های 100 میلیونی هدایت نمیشیم.

    ولی وقتی که ما باورهامون رو بهتر میکنیم، (که تمامشون توی دوره های روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3 توضیح داده شده)، اونوقت:

    آرام آٰرام، شکل فکر کردن ما تغییر میکنه.

    شکل فکر کردن ما در مورد مسائل مالی تغییر میکنه.

    در مورد محدودیتها تغییر میکنه…. که آقا، محدودیت ها ذهنی بوده! محدودیتها واقعی نبوده… من توی ذهن خودم این محدودیت رو ساختم…. من توی ذهن خودم باور داشتم که نمیتونم پول بسازم! باور داشتم که پول ساختن کار خیلی سختیه، یا کار انسانی نیست! یا من به خاطر اینکه زنم یا مردَم، یا به خاطر اینکه سنم کمه یا زیاده، یا تحصیلات زیادی ندارم، یا پارتی ندارم، یا سرمایه اولیه ندارم، یا چون توی فلان شهر زندگی میکنم، نمیتونم پول بسازم!

    الان توی سایت استاد، خدارو شکر صدها هزار نفر هستن که از برنامه های استاد استفاده کردن و نتیجه گرفتن. (غیر از مثالهایی که استاد از زندگی خودشون زدن که نتیجه گرفتن) و میتونیم ببینیم که هیچ محدودیتی نیست، غیر از آنچه که ذهن ما درست میکنه.

    حالا اگر بشه این ذهن رو آروم آروم تغییر بدیم، اونوقت:

    شرایط تغییر میکنه…

    ایده ها تغییر میکنه…

    موقعیت ما تغییر میکنه…

    آدمهایی که باهاشون در ارتباطیم تغییر میکنن…

    مشتریهای ما تغییر میکنن…

    وقتی که تو توی مدار فقر هستی، مشتریهای تو آدمایی هستن که همش دنبال چَک و چونه زدنن، آدمایی هستن که میخوان چِکی خرید کنن… آدمهایی هستن که خیلی سخت پول خرج میکنن برای خرید محصولات شما…

    ولی وقتی میری توی مدار بالاتر، میبینی اصلا مشتریا هم تغییر کردن!!! مغازه همون مغازه است، جاش تغییر نکرد… آدما تغییر کردن! مشتریها تغییر کردن…

    آدمهای بهتر میاد…

    دیگه حرف از چکی خرید کردن و نسیه گرفتن نیست.

    میان نقدی میخرن… چندتا چندتا میخرن… خیلی خیلی راحت تر میخرن… نیازی نیست که صد ساعت براشون بشینی صحبت کنی و توضیح بدی تا راضیشون کنی که محصول تو رو بخرن.

    بعد میفهمی که آقا شرایط تغییر کرده، اوضاع تغییر کرده…

    (این موضوعی که استاد اینجا اشاره کردن رو به صورت خیلی واضح و با دیتیل و جزئیات میتونیم توی نتایج آقای عطار روشن ببینیم که اگر دوستان تا حال ندیدنشون توصیه میکنم حتما ببیننش. یکی از فایلهای فوق العاده قسمت نتایج دوستان هست).

    …………………………………………………………………………….

    این کامنت و این توضیحات، باید باعث بشه که ایمانمون قویتر بشه…

    باید باعث بشه که تردیدها و شکهامون کمتر بشه…

    باید باعث بشه که به این باور برسیم که آقا همیشه یه راهی هست… حتی توی زمانی که همه چیز به ظاهر ناجالبه، همیشه راه هست…

    شما داستان پیامبران رو توی قرآن مطالعه کنید. توی سخت ترین زمانها، خداوند همیشه براشون راه رو فراهم کرده. زمانیکه همه میگفتن کار تموم شده، خداوند درها رو باز کرده… حالا دیگه از داستان قوم موسی و بنی اسرائیل تا داستان حضرت نوح تا داستان پیامبر اسلام.

    همیشه راه هست، به شرط اینکه باور داشته باشیم

    به شرط اینکه ایمان داشته باشیم

    به شرط اینکه ورودیهامون رو کنترل کنیم:

    داری چه چیزهایی رو میشنوی؟

    داری چه اخباری رو گوش میکنی؟

    داری با کی صحبت میکنی؟

    اون چیزهایی که داری میشنوی، داره باورهای تو رو ایجاد میکنه.

    مثلا توی همون کشور افغانستان، یا ایران یا هر کشور دیگه ای، افراد بسیار زیادی هستن که موفقن، ثروتمندن، سلامتن، روابط فوق العاده دارن و شادن….

    افراد بسیار زیادی هم هستن که زندگی بسیار سختی دارن… بسیار مشکلات مالی دارن، مشکلات سلامتی دارن، مشکلات روابط دارن…

    جفتشون هم توی یک کشور دارن زندگی میکنن!

    چجوریه که اوضاع فرق میکنه براشون؟!

    فقط به خاطر اینکه ذهنشون متفاوته…

    فقط به خاطر اینکه باورهاشون فرق کرده…

    به همون ترتیب هم نتایج عوض میشه…

    …………………………………………………………………………….

    وقتی که شما میخواید یه کسب و کاری رو شروع بکنید، یا به هر طریقی میخواید درآمد بسازید، شما باید بتونید با همون امکانات و شرایطی که توی اون لحظه دارید، شروع کنید. و نخواید که مثلا درگیر این باشید که من سرمایه ندارم یا برید قرض کنید یا وام بگیرید.

    چند نفر از ما میتونیم مثل مرضیه جان، اینقدر کوچیکترین امکاناتی که داریم رو میبینیم و اینقدر قشنگ ازشون بهره برداری میکنیم که علاوه بر اینکه براش کلی پول ساخت، کلی هم ایمان براش ساخت که توی مسیر بعدی چقدر بهش کمک کرد…

    استاد بارها و بارها گفتن که مخالف هستن با وام گرفتن، با قرض گرفتن، با عدم طی کردن تکامل…

    هر کدوممون از هر کجا که هستیم، برای قدم اول امکانات کافی رو داریم، اگر ذهنمون درست باشه.

    اگر ذهنمون خراب باشه، هر چی هم که داشته باشیم، بازم میگیم نه کمه! هر چقدر هم که شرایط خوبی داشته باشیم، بازم میگیم نه من میخوام یه مغازه خیلی خیلی بزرگ توی بازار بگیرم که قیمتش n میلیارد تومنه…. تا اون نباشه من نمیتونم کار کنم!

    ولی افرادی هستن که از دست فروشی کارشون رو شروع کردن… از دست فروشی…

    خیلی از موفقترین و ثروتمندترین کارخونه دارهای ایران، وقتی که داستانشون رو میخونیم میگن که ما اول از دستفروشی کارمون رو شروع کردیم.

    جهان اینجوری عمل نمیکنه که یک شبه همه چیز تغییر کنه.

    هر کسی که پول ساخته، هر کسی که به موفقیت رسیده، میدونه بازی چیه… میفهمه که بازی چیه…

    میفهمه که ما باید ظرفمون بزرگ بشه و این هم یک شبه بزرگ نمیشه… ظرفمون آروم آروم بزرگ میشه… و هر چقدر که بهتر روی خودمون کار کنیم، میتونه سرعتش یه ذره بیشتر بشه ولی نه در این حد که بخواد یه شبه این اتفاق بیوفته.

    حالا اگر من میخوام یه بیزنسی رو شروع کنم، بیام ببینم با شرایط فعلیم چی دارم که میخوام این کار رو شروع کنم؟

    چیزی که الان دارم، چیزی که الان توی زندگیم هست، مداریه که من توش هستم.

    حالا، با همینی که هست، با همین شرایطی که هست، با همین موقعیتی که هست، با همین شرایطی که درام ببینم که چطور میتونم کار رو شروع کنم؟

    با همین موقعیتی که هست…

    به جای اینکه بری دنبال قرض، به جای اینکه با کسی شریک بشی…

    نکته:

    اگه باور داشته باشم که راه داره، راهش به من گفته میشه. اما اگر باور داشته باشم تا وقتی که فلان مغازه یا فلان سرمایه یا شهرت رو نداشته باشم، فایده نداره، که آدم حرکت نمیکنه.

    اینا اون نکاتیه که اگه آدم درست رعایت کنه، شاید توی شروع، قدمهاش، به ظاهر، از دید بقیه، یکم آروم پیش بره. ولی داره پایه خیلی محمکی درست میکنه.

    حس نمیزنه…

    طمع نمیورزه…

    قدمها رو بر میداره…

    عجله نمیکنه… میگه آقا من همینجور که آروم آروم رشد میکنم و ظرفم بزرگتر میشه، درآمدم بالاتر میره.

    و ثروت و موفقیت مالی رو هم به خاطر کور کردن چشم بقیه نمیخواد… به خاطر اینکه وضع من از همه بهتره، نمیخواد.

    برای این میخواد که زندگی بهتری داشته باشه.

    دنبال شوآف کردن و نشون دادن به بقیه نیست.

    اینا چیزاییه که باید درکش کنیم، باید بفهمیمش، و در عمل استفاده کنیم.

    از هر کجا که هستی، با هر شرایطی که داری، با هر توانی که الان داری، بدون اینکه بخوای قرض بگیری، بدون اینکه دنبال شریک باشی، بدون اینکه بخوای از مادر و پدرت پول بگیری برای شروع کار، با اون چیزی که هست، کارت رو شروع کن… توکل کن به الله یکتا، قدمت رو بردار…. به اندازه ای که رشد میکنی، درآمدت بیشتر میشه و بعد میتونی کسب و کارت رو گسترش بدی.

    تکاملت رو هم طی کردی… مثل بالون نمیشی که باد بشه، بعد با یه سوزن هم بترکه… آروم آروم پیشرفت میکنی… فونداسیون قویی رو درست میکنی… و بعد همینجوری با یک روند خیلی قشنگ و نرم روان، به سمت بالا صعود میکنی و نگران هیچ چی هم نیستی.

    به اندازه ای که شخصیتت قوی تر میشه، شرایط مالیت هم بهتر میشه…

    این مسیریه که استاد هم رفتن: نه تبلیغاتی، نه شوآفی، نه هیچ داستانی…

    یه مسیر آرومی رو از دانشگاه بندرعباس شروع کردن و رفتن قدم به قدم کار کردن و همینجوری سایتشون هی بزرگ و بزرگ و بزرگتر شد که الان سایت عباس منش دات کام شده بزرگترین سایت موفقیت توی دنیا، (نه تنها توی ایران)، توی حوزه کاری خودشون.

    اونم بدون هیچ داستان و کارهای عجیب غریبی که بقیه انجام دادن…

    بدون هیچ کمک خاصی از شبکه های اجتماعی و هیچ چیز دیگه ای…

    فقط به لطف خدا و قدم قدم کارشون رو انجام دادن.

    استاد عزیزم ازتون ممنونم برای این صحبتهای ارزشمند

    خانم شایسته عزیز، ازتون سپاسگزارم و خدا قوت میگم بهتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    اlsmi گفته:
    مدت عضویت: 891 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته وسلام به همه ی دوستان هم فرکانس واقعا استاد شما چقدر مو ضوعات رابه صورت ساده وروان توضیح میدهید که برای ما واقعا ایده های خوبی میدهد واینکه از همه جای ودر هرکشوری اگر از راهنمایی های شما بتونیم استفاده بکنیم واقعا نتیجه یکسانی دارد واینکه بزرگترین ثروتمندان ازهمان شرایطی که داشتند شروع کردند واینکه باید تکامل راهمیشه به یاد داشته باشیم که اگر بتوانیم خوب روی خودمان کار بکنیم وقانون تکامل را رعایت کنیم به جاهای خیلی خوبی میرسیم واینکه در مسیر خواسته ها به دنبال شعاف کردن نباشیم و اینکه میشود در کاری مثل پیام رسان تلگرام به این حد از مخاطب میشود کارهای بزرگی را انجام بدهیم واقعا این صحبت ها را اگر درک بکنیم چقدر رشد میکنیم ازشما واقعا تشکر میکنم در پناه الله یکتا شاد وسالم باشید وهمیشه سرحال تر باشید استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: